توضیح یا استدلال؟
چهارشنبه, 1390-08-18 02:23
نسخه قابل چاپ
لارن استارکی
برگردان:
حمید پرنیان
لارن استارکی – تا اینجا زیاد از استدلال سخن گفتهایم. گفتیم که چگونه استدلال کنیم، چه استدلالهایی معتبر هستند و چه استدلالهایی نامعتبر، و گفتیم مردم چگونه از استدلالها مغالطهگرانه استفاده میکنند.
در این بخش یاد خواهیم گرفت که چگونه تفاوت بین توضیح و استدلال را بفهمیم.
همچنین یاد خواهیم گرفت که چگونه دربارهی توضیحها قضاوت کنیم.
در واقع همین قضاوتهاست که یک توضیح را کارآمد یا ناکارآمد میسازد.
مشکل توضیح دادن
«در این مورد خیلی توضیح دادهام». آیا تا به حال این جمله را شنیدهاید یا که خودتان گفتهاید؟ همگی ما شده است که به خودمان یا دیگران توضیحاتی بدهیم یا که به توضیحات دیگران گوش دهیم. گاهی توضیحدادن مصیبتبار میشود مثل مورد دیر سر قرار رسیدن. گاهی توضیح میتواند موجب ویرانی یا ساختن چیزی شود، میتواند نتیجهی وحشتناکی در پی داشته باشد.
ما اغلب توضیحها را مسلم فرض میکنیم و فکر میکنیم که میتوانیم همهچیز را توضیح دهیم. اما توضیحها هم مانند استدلالها میتوانند کارآمد یا ناکارآمد باشند. گاهی توضیح میتواند کسی را گمراه کند و یا به دردسر عظیمی بیندازد. مهم این است که بدانیم چه توضیحی خوب است، و فرقاش با استدلال چیست.
توضیح چیست؟
توضیح در نگاه اول شبیه پاسخ به یک سؤال ساده است. از شما میپرسند «چرا این کار را کردی؟» و شما در قالب یک توضیح جواب میدهید و دلایل خودتان را پیش میگذارید. اما توضیح اساسا گزاره یا مجموعهای از گزارههایی است که دربارهی امر واقع اطلاعاتی عرضه میکنند. وقتی از شما پرسیده میشود که «چرا آن کار را کردی؟ » نمیتوانید بگویید که من آن کار را نکردم. این خودش یک استدلال محسوب میشود. این واقعیت دارد که شما کاری را انجام دادهاید، پس شما مجبورید که اطلاعاتی دربارهی چرایی انجامدادن آن کار ارائه کنید.
هر توضیحی دو بخش دارد: آنچه را که توضیحی مییابد، توضیحگیر(موضَح: صفت مفعولی از توضیح)، و گزارهای را که توضیحدهنده است، توضیحگر (موضِح: صفت فاعلی از توضیح) مینامند. مثلا از کسی پرسیده میشود که «چرا این خودرو را خریدی؟ » شخص میتواند توضیح دهد که «خریدم، چون مصرف گازش کم است.» گزارهی «خریدم» توضیحگیر است و «مصرف گازش کم است» توضیحگر.
وقتی توضیحی پذیرفته میشود، باید مشکل برطرف شود یا اینکه از شدت مشکل کاسته شود. مورد «چرا» باید حل شود. در مثال پیشین، شخصی که سؤال پرسیده بود چیزی را نمیدانست (نمیدانست که چرا این خودروی خاص خریداری شده است). اما بعد از توضیحدادن، وی موضوع را خواهد فهمید. علاوه بر این، توضیحی خوب است که باربط باشد، یعنی باید مستقیما با موضوع ارتباط داشته باشد. اگر کسی بپرسد «چرا دیر آمدی؟» و شما بگویید «دیر آمدم، چون لباسم آبی است»، شما توضیح نابجایی دادهاید، یعنی توضیح شما به سؤال مربوط نیست.
یک توضیح خوب باید چهار ویژگی داشته باشد:
۱. اطلاعات جدیدی بدهد،
۲. موضوع توضیح بهعنوان یک واقعیت پذیرفته شده باشد،
۳. اگر توضیح داده شد، مسئله باید از بین برود یا اینکه از شدتاش کم شود،
۴. باید باربط باشد.
ما در بخش ۱۳ با مغالطهی استدلال دور زننده آشنا شدیم. «من شکلات انار دوست دارم چون انار مزهی محبوب من است» این یک استدلال دوری است، چون قضیهی دوم «مزهی محبوب من است» همان چیزی است که نتیجه دارد میگوید (نتیجه: من شکلات انار را دوست دارم).
توضیح هم ممکن است گاهی دور زننده شود. وقتی دوری شود، دیگر هیچ اطلاعات جدیدی ارائه نمیکند.
• مثال
من در این امتحان خیلی خوب عمل کردم، چون نمرهی بالایی گرفتم.
در این توضیح، توضیحگیر و توضیحگر تکرار یکدیگر هستند. امتحان را خوب دادن و نمرهی خوب گرفتن، اگرچه در ظاهر متفاوت به نظر میرسند، اما هر دو یکچیز را بیان میکنند. اگر بخواهیم این توضیح را کارآمد کنیم باید اطلاعات جدیدی به آن بیفزاییم. ما میدانیم که دوستمان امتحان خوبی داده، اما چرا؟ او ممکن است بگوید: « امتحان من خیلی خوب شد، چون درس خوانده و پیش از امتحان خوب استراحت کرده بودم.» این توضیح کارآمد است چون چیز جدیدی به ما میگوید.
این توضیح همچنین سه ویژگی دیگر یک توضیح خوب را داراست:
− دربارهی چیزی حرف میزند که جدالبرانگیز نیست (از پس امتحان خوب برآمده است)،
− مشکل را حل میکند (مشکل ندانستن چرایی خوب عملکردن در امتحان بود)،
− و به موضوع هم ربط دارد.
اگر آن فرد میگفت «از پس امتحان خوب برآمدم، چون سگی دارم که بسیار حرفگوشکن است» توضیحاش نامربوط میشد. سگ داشتن هیچ ربطی به خوب امتحان دادن ندارد.
• تمرین
این توضیحهای ضعیف را چگونه میتوان قوی کرد؟
۱. کل خیابان ما برق نداشت، چون برق ما رفته بود.
۲. امپیتریپلیر جدید من از وقتی که بستنی خوردم دیگر کار نکرد.
پاسخها
۱. توضیح خوب باید دربارهی رفتن برق دلیل ارائه کند یا اینکه اطلاعات جدیدی بدهد. میتوان آن را اینطور اصلاح کرد: «چون توفان آمده بود» یا «چون سیمها کهنه بودند و باید نوکاری میشدند».
۲. برای دادن یک توضیح خوب باید دلایل باربطی ارائه کرد. مثلا میشود گفت: «از وقتی برادرم آن را انداخت زمین» یا «از وقتی که باطریاش تمام شده».
تشخیص توضیح از استدلال
میدانیم که توضیح خوب باید اطلاعات جدید و مرتبطی دربارهی یک واقعیتِ پذیرفتهشده ارائه کند، واقعیتی که مسئلهدار یا معماگونه است. پس معمولا آسان میتوان فهمید که یک توضیح درست عمل میکند یا نه. اما اگر استدلالی در پوشش توضیح عرضه شود یا اینکه توضیحی شبیه به استدلال باشد، سخت میتوان به هویت حقیقی هر یک پی برد.
توضیح باید جواب «چرا» را بدهد و ما را روشن سازد. استدلال اما با دادن دلایل میخواهد ما را دربارهی حقیقت یک نتیجه متقاعد سازد. بهطور ساده میشود گفت که توضیح عاملهای دخالتگر در موضوع را روش میکند و استدلال دلیلها را پیش میگذارد. حتی وقتی این تفاوت ساده و بنیادین را فراگرفتیم ، باز هم مشکل خواهد بود که این دو را از هم متمایز کنیم.
چرا باید تفاوت بین توضیح و استدلال را فهمید؟ ممکن است کسی به توضیحاش رنگ استدلال بزند و بخواهد شما را دربارهی چیزی متقاعد سازد، اما وی به جای بیان عاملهای مؤثر، به تبیین جهتدار دادههایی محدود بسنده میکند. پس فهمیدن تفاوت توضیح با استدلال بسیار مهم است.
توصیه و قضاوت ارزشی
بسیاری از استدلالها حاوی توصیهها یا قضاوتهای ارزشی هستند و میکوشند تا شما را نسبت به خوبی یا محقبودن چیزی متقاعد سازند. توضیح اما قاعدتا نباید دارای توصیه یا قضاوتی ارزشی باشد. توضیح دربارهی حقایق بیچونوچرا است و به خودی خود نبایستی شما را به چیزی ترغیب کند. برای مثال، این یک استدلال است: «بهترین جا برای خوردن کباب "کبابسرای گندم" است؛ در آنجا هم از گوشت تازه استفاده میکنند و هم طراحی داخلی رستوران محشر است.»
از کجا بدانیم که این عبارت، توضیح نیست. این عبارت، قضاوت و توصیهی گوینده را میرساند، حاوی عقیده است و نه واقعیت و حقیقت. عبارت مذکور زمانی میتواند توضیح باشد که «بهترین جا برای خوردن کباب» جزو حقایق باشد.
برای مثال، یک عقیدهی دیگر را بررسی کنیم: «در نشریهی "ارغوان" آمده که بهترین جا برای خوردن کباب، "رستوران گندم" است چون هم کیفیت گوشتشان خوب است و هم طراحی داخلیاش محشر است.»
حالا ما گزارهای واقعی و حقیقی داریم، که در یک نشریه درج شده و علتهایی را بیان میکند، یعنی میگوید که چرا باید در آن رستوران کباب خورد.
همیشه به یاد داشته باشید که توضیحها دربارهی واقعیتها است. قضاوتها و توصیهها اما امر واقع (فاکت) نیستند.
• تمرین
عبارتهایی که در "گیومه" آمدهاند، از نوع امر واقعی (فاکت) هستند یا عقیده؟
۱. "نمرهی علوم تجربی من واقعا پایین است." فکر میکنم این درس را بیفتم.
۲. این رستوران با این منو و قیمتهای عالی، "حتما موفق خواهد بود".
۳. "قانون منع استعمال دخانیات باید حذف شود"، چون افراد بزرگسال خودشان میتوانند تصمیم بگیرند که سیگار بکشند یا نه.
۴. دیروز دیر سر کار رسیدم. "هم کمخواب بودم و هم اتوبوس را از دست دادم."
پاسخ
۱. واقعیت
۲. عقیده
۳. عقیده
۴. واقعیت
احساسات و باورها
تمایزگذاشتن بین استدلال و توضیح زمانی سخت میشود که عبارات مربوط به نحوهی فکرکردن و احساسکردن و باورداشتن فرد گوینده باشد. چون توضیحات حاوی قضاوت ارزشی و توصیه نیست، پس نباید انتظار داشت در عبارات توضیحی کلماتی مانند «باور داشتن» یا «احساس کردن» وجود داشته باشد. اما واقعیت این است که برخی از توضیحها حاوی چنین کلماتی هستند. برای مثال، میخواهید سهام یک شرکتی را بخرید که دو نفر از دوستانتان در آنجا کار میکنند. یکیشان میگوید «شرکت خیلی خوب کار میکند. فروش بالاست و یکی از محصولاتاش جایزهی بینالمللی کسب کرده». دوست دیگرتان میگوید «اقتصاددانان باور دارند که شرکت ما خیلی خوب کار میکند، چون میزان فروش بالاست و یکی از محصولاتاش جایزهای بینالمللی کسب کرده است». کلمهی «باور دارند» این را میرساند که جملهی دوستتان یک عقیده است. اما وقتی دقیقتر نگاه کنیم میتوانیم ببینیم که این باور، باور کارشناسان است. دوست شما یکی از آن اقتصاددانها نیست. او صرفا حقیقتی را مطرح میکند: اقتصاددانها چنین باور دارند.
دوست اولی میخواهد شما را متقاعد سازد و به شما شواهد ارائه میکند. دوست دومی اما دارد توضیح میدهد که به چه دلایلی گروهی از مردم فلان باور را دارند. شاید شما سهام را نخرید، اما وقتی انتقادی به مسئله فکر کنید میفهمید که انگیزهی هر کدام از این دو دوستتان چیست.
پیشبینی آینده
مسئله در مورد آینده به چه صورت است؟ اگر کسی به شما بگوید که فردا قرار است چه اتفاقاتی بیافتد، شما ممکن است تصور کنید گفتهی او استدلال است. توضیح دربارهی حقیقتهای مسلم است، و استدلال دربارهی قضاوت و عقیده. آیا چیزی میتواند دربارهی امری باشد که تا کنون متحقق نشده؟ جواب مثبت است. صرف وجود داشتن کلماتی نظیر «فردا» و «هفتهی بعد» و «یکروزی» به این معنی نیست که دارند استدلال میکنند.
مثالی بزنیم دربارهی توضیحی که دربارهی آینده است:
الف) پاییز امسال، برگها پیش از آنکه بیفتند زرد میشوند.
ب) ما روزی خواهیم مرد.
ج) من هفتهی بعد ۲۵ساله میشوم.
نکته اینجاست که حقایق صرفا دربارهی چیزهایی نیستند که قبلا اتفاق افتاده باشند. دربارهی آینده هم چیزهایی هست که ما میتوانیم با یقین آنها را بپذیریم. وقتی به زمینهی استدلال یا توضیح دقت کنید، تفاوت آن دو را خواهید دانست، صرفنظر از اینکه آیا این عبارات دربارهی گذشته هستند یا آینده.
• تمرین
کدام از این عبارتها استدلال هستند و کدامشان توضیح:
۱. ما نباید جمعهها به مدرسه برویم، چون ما به تفریح احتیاج داریم.
۲. چون من همهی قسطهایم را به موقع پرداخت کردهام، جریمه نشدهام.
۳. اگر بیشتر تمرین کنی، بیشتر وزن کم میکنی، چون تمرین و ورزش موجب سوختن کالری میشود.
۴. مجازات مرگ باید حذف شود، چون با خون نمیشود خون را پاک کرد.
پاسخها
۱. استدلال
۲. توضیح
۳. توضیح
۴. استدلال
خلاصهی بحث
توضیح اگر خوب باشد، یاریرسان و کارآمد است. توضیحها به ما اطلاعات میدهند.
توضیح با استدلال فرق دارد. توضیح پاسخ «چرا» را میدهد و دلیل و علتها را مطرح میکند. استدلال اما میخواهد با ارائهی ارتباط و شواهد منطقی ما را نسبت به نتیجه متقاعد سازد.
توضیح دربارهی حقایق است، استدلال اما یا قضاوتی ارزشی است و یا توصیه است.
اگر این تفاوتها را بفهمیم، میتوانیم استدلالهای ضعیف را تشخیص دهیم و نگذاریم که آن استدلالهای ضعیف ما را متقاعد سازند.
تشخیصدادن و تنظیمکردن توضیحهای خوب، مهارت ارزشمندی در اندیشهی انتقادی است.
ادامه دارد
توضیح مترجم: آنچه خواندید بخش ۱۸ از مجموعهی"ورزیدگی در تفکر انتقادی" است. این مجموعه بر پایهی ترجمهای آزاد از کتاب زیر عرضه میشود:
Lauren Starkey, Critical thinking skills success in 20 minutes a day, New York 2010
بخشهای پیشین:
۲. تعریف مسئله
۵. تعیین هدف
۶. عیبیابی
۱۰. بازی ارقام
۱۲. استدلال قیاسی
۱۴. استدلال استقرایی
۱۷. قضاوت شخصی
ارسال کردن دیدگاه جدید