خانه | انديشه زمانه

تعریف مسئله

دوشنبه, 1389-12-23 15:47
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
لارن استارکی (Lauren Starkey)
برگردان: 
حمید پرنیان

لارن استارکی − از کجا می‌شود فهمید که چه مسئله‌ای واقعی است و چه مسئله‌ای واقعی نیست؟ در اینجا برآنیم تفاوت‌های میان مسئله‌ی اصیل و مسئله‌ی غیراصیل را بررسی کنیم و نیز به این موضوع بپردازیم که تشخیص مسئله‌ی واقعی مشکل است.

 

پی‌جویی مسئله

 

مهم نیست که مسئله‌ی ما چه باشد؛ مهم این است که تنها راه برای حل موثر آن، مشخص‌ساختن مسئله‌ی واقعی است، مسئله‌ای که شما پیش از کارهای دیگرتان باید آن را حل کنید. اگر آن را حل نکنید، مسئله هم‌چنان باقی خواهد ماند و شما باید همه‌ی وقتتان را صرف عواقب حل‌نشدن مسئله کنید.

آیا تا به حال وقت گذاشته‌اید که بفهمید مسئله‌ی واقعی چیست و چه‌قدر این مسئله مهم است؟

مثالی بزنیم: پدرام ساعت‌ها صرف کندن علف‌های هرز باغچه کرده و همین چند روز پیش متوجه شده است که علف‌ها باز هم سر بر آورده‌اند. آن‌چه پدرام به آن توجه نکرده، دانه‌های گل آفتاب‌گردانی است که توی ظرف غذای پرندگان ریخته است. هر بار که پرنده‌ها می‌آیند تا دانه‌ها را بخورند چندتایی رو زمین باغچه می‌افتد. تا وقتی پدرام ظرف دانه‌ی پرندگان را جابه‌جا نکند، یا نوع دانه‌هایی که توی ظرف می‌ریزد را تغییر ندهد، هم‌چنان با رویش گل‌های آفتاب‌گردان در باغچه مسئله خواهد داشت. «علف‌های هرز» صرفا پی‌آمد یک مسئله است؛ مسئله، محل و محتوای ظرف غذای پرندگان است.

 

مسئله‌ی پدرام حاکی از یک خطای رایج در حل مسئله است. مردم اغلب عواقب یک مسئله را با مسئله‌ی واقعی اشتباه می‌گیرند. این امر به چند دلیل اتفاق می‌افتد. مردم ممکن است سرشان شلوغ باشد و هرچیزی که آنان را بیش‌تر عصبانی کند، وقت بیش‌تری به آن اختصاص می‌دهند. یا ممکن است فرضیاتی درباره‌ی ماهیت مسئله داشته باشند و بدون این‌که آن فرضیات را محک بزنند، وارد عمل می‌شوند.

کار کسی که به «حل‌کردن و برطرف‌کردن» وضعیتی که مسئله‌ی واقعی نیست می‌پردازد، دو پی‌آمد خواهد داشت:

۱. «راه‌حل» رضایت‌بخش نخواهد بود چرا که مسئله‌ی واقعی را لمس نکرده است.
۲. تصمیم‌های دیگری باید گرفته شود تا مسئله‌ی واقعی حل شود.

 

مسئله‌ی واقعی چیست؟

 

گاهی اوقات، یافتن مسئله‌ی واقعی بسیار دشوار است. مثال: استادِ مریم، خانمِ گرامی، مقاله‌ی مریم را با نمره‌ی ضعیف به وی بازمی‌گرداند و از او می‌خواهد که آن را از نو بنویسد. مریم، بی‌این‌که بازخوردی از خانم گرامی داشته باشد، نمی‌داند که مقاله‌اش چه اشکال‌هایی دارد. آیا مریم می‌تواند مقاله را به نحو شایسته‌ای تصحیح کند؟ در این مورد، او باید چند کار باید انجام دهد تا مسئله‌ی واقعی مشخص شود.نخست او باید مقاله را از نو با دقت بخواند تا ببیند اشتباه‌اش کجا بوده. اگر مسئله مشخص نشد، او باید به خانم گرامی رجوع کند و از او بپرسد که اشتباه مقاله کجا بوده تا بتواند آن را با استانداردهای خانم گرامی از نو بنویسد.

 

در موارد دیگر، اندازه و پیچیدگی مسئله ممکن است بسی کلان باشد. مردم معمولا از رویارویی با این مسائل پرهیز می‌کنند، چرا که فکر می‌کنند زمان و انرژی زیادی باید برای حل مسئله‌ا‌ی بزرگ صرف شود. اما اگر با دقت نگاه کنیم خواهیم فهمید که فقط یک مسئله‌ی واقعی وجود دارد که چه بسا زیاد هم بزرگ نیست، و مقداری حاشیه‌ها و عواقب قاطی مسئله شده‌اند که اگر مسئله را حل کنید آنها خودبه‌خود برطرف می‌گردند.

 

چگونه می‌توان مسئله را مشخص کرد؟
چند چیز را باید در ذهن داشت:
الف) اطلاعاتی را که نیاز دارید، جمع‌آوری کنید. اگر لازم است از کسان دیگری بپرسید، این کار را انجام دهید.
ب) گول حاشیه‌های مسئله را نخورید؛ عواقب مسئله را به جای خود مسئله نپندارید.
ج) پریشان و سردرگم نشوید؛ وقتی با مسئله‌ای که به ظاهر گنده است روبه‌رو می‌شوید از کوره در نروید.

 

• تمرین یک

 

مسئله‌ی واقعی مثال زیر چیست و چه چیزی این‌جا مسئله پنداشته شده است؟

صاحب یک ساختمان اداری تصمیم می‌گیرد که ده طبقه به این ساختمان اضافه کند تا تعداد مستأجرها را افزایش دهد. وقتی ساخت و ساز به پایان رسید، مستأجرهای قبلی شاکی شدند که آسانسور کند کار می‌کند. صاحب ساختمان زنگ می‌زند به شرکت نصب آسانسور، مشکل را توضیح می‌دهد، و از آن‌ها می‌خواهد که آسانسور سریع‌تری را نصب کنند. به او می‌گویند که آسانسور سریع‌تری وجود ندارد و این‌که مسئله، سرعت آسانسور نیست بل‌که ........

 

پاسخ

 

مسئله‌ی واقعی این است که مستاجرها باید زمان زیادی برای آمدن آسانسور منتظر بِایستند، چون تعداد زیادی از آسانسور استفاده می‌کنند و آسانسور در مقایسه با قبل باید طبقه‌های بیشتری را بپیماید. مسئله‌ی مفروض مستاجرها این است که سرعت آسانسور جدید کم است. ولی در واقع، آسانسور دقیقا با همان سرعتی کار می‌کند که قبلا کار می‌کرد.

 

• تمرین دو

 

مسئله‌ی این مثال چیست و حواشی مسئله چه چیزهایی هستند؟

الف) سوراخی در سقف وجود دارد.
ب) شاخه‌ی سنگین درختی پس از توفان روی خانه افتاده است.
ج) درخت بزرگ خشکی نزدیک خانه قرار دارد.
د) کف اتاق خواب از نشت آب خسارت دیده است.

 

پاسخ

 

درخت کهنسال مرده، یعنی گزینه‌ی ج، مسئله‌ی واقعی است. اگر قطع نشود، وقتی صاحب خانه کف و سقف اتاق را تعمیر کرد و شاخه‌ی بزرگ را برداشت، در صورتی که توفان بیاید، باز هم مشکل مشابهی پیش خواهد آمد.

 

تمایز میان مسئله و حواشی و عواقب آن

 

چگونه می‌توانید بفهمید که دارید با مسئله‌ی اصلی دست‌وپنجه نرم می‌کنید و نه با حواشی و عواقب آن؟

وقتی نیاز به یافتن راه‌حل داشتید، باید دو کار انجام دهید:

− از ساختن پیش‌فرض پرهیز کنید،
− درباره‌ی موقعیت تامل کنید.

 

پرهیز از گذاشتن پیش‌فرض

 

پیش‌فرض چیست؟ پیش‌فرض، ایده‌ای است که مبتنی بر اطلاعات خیلی کم یا خیلی زیاد است. برای مثال، مدیر یک خواروبارفروشی کارگری دارد که اغلب دیر به سر کار می‌آید. مدیر این پیش‌فرض را می‌سازد که کارگر تنبل است و کارش را جدی نمی‌گیرد. ولی در واقع کارگر خودرویی داشته که دچار مشکل شده است و باید از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده کند تا به محل کار بیاید.

 

اگر از پیش‌فرض‌‌گذاری پرهیز ‌کنید، می‌توانید همه‌ی اطلاعاتی را که برای تصمیم‌گیری نیاز دارید، بیابید. شما با اطلاعات درست می‌توانید مسئله را روشن‌تر ببینید و از تمرکز بر حواشی و عواقب مسئله پرهیز کنید. بعداً می‌توانید روی راه‌حلی رضایت‌بخش کار کنید. برای مثال، وقتی مدیر پی می‌برد که وسایل حمل و نقل عمومی مشکل اصلی است، باید به کارگر کمک کند که راه دیگری برای به سر کار آمدن پیدا کند تا دیگر بنابر تصور تنبل‌بودن توبیخ نشود.

 

• تمرین سه

 

کدام‌یک از این موارد پیش‌فرض است:
الف) من هیچ‌وقت پیتزا درست نکرده‌ام اما فکر می‌کنم باید ساده باشد.
ب) جمال گفته است دنبال کار دوم است چون پول بیشتری نیاز دارد.
ج) دود سیگاری که در هوا باقی ماند، تنفس را برای مردم دیگر سخت می‌کند.
د) کار افراد دیگری که در این پروژه شرکت دارند، تعریفی ندارد، چون نمی‌خواهند که با من کار کنند.
ه) مازیار نمی‌تواند برای مهمانی‌اش کیک درست کند، چون اجاق گاز خراب است.

 

پاسخ

 

الف) اینکه درست‌کردن پتیزا کار ساده‌ای است، پیش‌فرض است.
ب) اینکه جمال دنبال کار دوم است تا پول بیش‌تری به دست آورد، پیش‌فرض نیست، چون توضیح داده است که چرا دنبال کار دوم است.
ج) دود سیگار باقی‌مانده در هوا تنفس را برای مردم سخت‌تر می‌کند و این پیش‌فرض نیست.
د) اینکه می‌گوید مردم چون با من همکاری خوبی ندارند، پس کارشان را درست انجام نمی‌دهند، هم یک پیش‌فرض است؛ می‌توان دلایل دیگری برای این مورد پیدا کرد، مثل نداشتن مهارت یا تعهد کاری.
ه) مازیار نمی‌تواند کیک درست کند چون اجاق گاز خراب است؛ این پیش‌فرض نیست، چون مازیار نمی‌تواند بدون اجاق گاز کیک درست کند.

 

درباره‌ی مسئله تأمل کنید

 

به خودتان کمک کنید که بین حواشی و عواقب مسئله و خود مسئله تمایز قایل شوید؛ به خود مسئله فکر کنید. از خودتان بپرسید «واقعا چه اتفاقی افتاده است؟» به مسئله با دقت نگاه کنید تا بفهمید آیا کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه وجود دارد و نیز اینکه نتیجه‌ی عمل‌تان منجر به مسئله یا مسئله‌ها‌ی دیگری خواهد شد.

 

تأمل ‌کردن به شما اجازه می‌دهد که مسائلی را که با آن‌ها روبه رو هستید، تعریف کنید و تشخیص دهید و همچنین کمک می‌کند که مسئله یا مسائل بعدی را پیش‌بینی کنید.

 

• تمرین چهار

 

چه مسئله‌هایی می‌تواند از این داستان منتج شوند؟

شهروندان یک شهر علیه سه بودجه‌ی مدرسه رأی داده‌اند. در نتیجه، همه‌ی امور استخدامی و خرید مدرسه‌ها معلق می‌شود. هیئت مدیره‌ی مدرسه پیشنهاد می‌کند که دو تن از معلمان را اخراج کند تا ۹۲۰۰۰ دلار صرفه‌جویی شود. مردم این شهر با ر‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌أی‌گیری بعدی، که در آستانه بازگشایی مدرسه پس از تعطیلات است، بودجه‌ی جدیدی را تصویب می‌کنند.

 

پاسخ

 

اول از همه، به نظر می‌رسد که مردم شهر مسئله را حل کرده‌اند، اما واقعیت این است که آن‌ها مسائل جدیدی تولید کرده‌اند. معلم کم‌تر منجر به افزایش شمار دانش‌آموزان در کلاس‌های درس می‌شود. و درست وقتی چند هفته قبل از این‌که مدارس باز شوند، بودجه تصویب می‌شود، معلم‌ها در برآورد نیازها دچار مشکل شوند.

 

تعریف‌کردن مسائل درون یک گروه

 

اگر سخت باشد که بین مسائل واقعی و مسائل شبه‌واقعی خودتان تمایز قایل شوید، پس تمایز قایل‌شدن بین مسائل واقعی و مسائل شبه‌واقعی دیگران به‌مراتب سخت‌تر خواهد بود. برای مثال، رئیس‌تان از شما می‌خواهد نشستی با همه‌ی کارآموزان بگذارید و به‌ آنان توضیح دهید که چگونه ارتباطات ضعیف‌شان را اصلاح کنند. رئیس می‌پرسد: «چرا کمال ایمیل‌هایی را که نماینده‌ها می‌فرستند، به‌موقع نمی‌خواند؟»

 

در بیشتر مواقع، اگر بخواهیم دست روی مسئله‌ی واقعی بگذاریم، باید بدانیم که سؤال را درست پرسیده‌ایم. سؤال رییس شرکت به‌طور تلویحی بیانگر این است که وی از کمال می‌خواهد تا کارآموزان نحوه‌ی ارسال ایمیل‌ها را تغییر دهند. اما پس از بررسی کوتاهی که کمال انجام می‌دهد، درمی‌یابد که نماینده‌ها ایمیل‌هایشان را تندتند چک نمی‌کنند. پس مسئله را نمی‌توان با این سووال حل کرد: «کارآموزها چه کاری می‌توانند انجام دهند؟» بلکه باید پرسید: «چه‌طور می‌توانیم نماینده‌ها را وادار کنیم که سریع‌تر به ایمیل‌های‌شان جواب دهند؟»

 

وقتی مطمئن هستید که به مسئله‌ی واقعی دست یافته‌اید و باید آن را به‌صورت گروهی حل کنید، باید بگذارید دیگران هم مسئله را بدانند. ممکن است برخی از اعضای گروه روی حواشی و عواقب مسئله تمرکز کرده باشند یا پیش‌فرض‌هایی درباره‌ی مسئله ساخته باشند. برای یافتن راه‌حل موفقیت‌آمیز، باید همه‌ی اعضای گروه فهم روشنی از مسئله داشته باشند.

 

• تمرین پنج

 

گروه احسانه، وی را به‌عنوان سرپرست گروه انتخاب کرده است تا برای یک خیریه‌ی محلی پول جمع کند. گروه امیدوار است که این اعانه‌ها به درد بچه‌های نیازمند بخورد. کدام از موضوع‌های زیر مهم‌ترین موضوع بحث در گروه خواهد بود؟

الف) چه کسی غذا برای نشست خواهد آورد؟
ب) آیا ما باید نشست‌های هفتِگی یا دوهفته یک‌بار داشته باشیم؟
ج) چه‌کسی از گروه انتخاب شود تا از اعانه‌دهندگان تشکر کند؟
د) چه‌نوع فعالیت‌هایی انجام دهیم تا اعانه‌ی بیش‌تری جمع شود؟

 

پاسخ

 

بهترین پاسخ گزینه‌ی آخر (د) است. این وظیفه‌ی سرپرست گروه یعنی احسانه است که توجه‌ها را به مسئله‌ی اصلی جلب کند: گروه چگونه باید مراسم گل‌ریزان را انجام دهد. احسانه، با مطرح‌کردن مسئله، می‌تواند ذهن‌ها را فعال سازد تا ایده‌های خودشان را مطرح کنند. موضوع‌های دیگری که مطرح شد، مهم هستند، اما بعد از نشست اصلی می‌توانند پیش کشیده شوند و مورد بحث قرار بگیرند.

 

معیارهایی برای تعریف‌کردن مسئله

 

بزرگ‌ترین مانع برای تعریف و تشخیص مسئله، سرعت است. وقتی سرتان شلوغ باشد، وسوسه می‌شوید که به شواهد سطحی و ظاهری بسنده کنید، و وقتی عصبی هستید یا حوصله ندارید این وسوسه بیشتر می‌شود. شما در چنین حالتی سریع عمل می‌کنید و با تامل نگاه نمی‌کنید که مسئله آیا عواقب و حواشی بزرگ‌تر و جدی‌تری خواهد داشت یا نه.

 

با این همه، گویا فقط یک تنظیم زمانی می‌تواند چاره‌ی مشکل باشد. اگر حواشی را به‌جای مسئله بگیرید راه‌حل شما هم کارآمد نخواهد بود و مسئله‌ی واقعی هم‌چنان برقرار خواهد ماند.

 

به‌علاوه، وقتی شما به مسئله‌های شبه‌واقعی تمرکز می‌کنید و زمان را هدر می‌دهید، باید در ذهن داشته باشید که راه‌های دیگر و درستی هم وجود دارد تا بتوان مسئله را سریع‌تر و ساده‌تر حل کرد. برای مثال، در داستان آسانسور، مسئله‌ی واقعی این است که مستاجرها دوست ندارند میزان طبقات بر استفاده‌ی آن‌ها از آسانسور تاثیر بگذارد. وقتی مسئله را این‌ گونه مشخص کنید، راه‌حل‌های گران و پیچیده‌ای مانند خریدن آسانسور سریع‌تر و افزودن آسانسورهای جدید، کنار گذاشته خواهد شد.

 

چکیده‌ی بحث

 

حل‌کردن کارآمد و موثر مسائل، از مشخص‌کردن مسئله‌ی واقعی آغاز می‌شود تا آن را از شبه‌مسائل جدا کند. اجازه ندهید اندازه و هیبت مسئله و پیش‌فرض‌های شما یا نبود اطلاعات مانع کارتان شود و نتوانید راه‌حل مؤثر را پیدا کنید. در مورد وضعیت خوب تأمل کنید، و وسوسه نشوید تا به‌جای خود مسئله به حواشی و عواقب آن بپردازید.

 

ادامه دارد

 

توضیح مترجم: آنچه خواندید بخش ۲ از مجموعه‌ی "ورزیدگی در تفکر انتقادی" است. این مجموعه بر پایه‌ی ترجمه‌‌ای آزاد از کتاب زیر عرضه می‌شود:
Lauren Starkey, Critical thinking skills success in 20 minutes a day, New York 2010

 

بخش پیشین:
شناخت مسئله

Share this
Share/Save/Bookmark

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما