خانه | جامعه | زنان

حجاب اختیاری و آوازخوانی «ارمیا»

چهارشنبه, 1391-11-25 11:33
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ

نعیمه دوستدار - عده‌ای به اعتماد به نفسش آفرین می‌گویند و از اینکه اظهار نظر دیگران و باورهای مسلمانان متعصب را سد راه ندیده و خود را در معرض قضاوت دیگران گذاشته است، به او تبریک می‌گویند.

 

در مقابل شمار کسانی که با انواع و اقسام لقب‌های توهین‌آمیز او را نامیده‌اند، کم نیست. «عامل رژیم»، «متناقض»، «متظاهر»، «ریاکار»، «بی‌دین»، «مومن مسجد ندیده»، «لچک به سر»، «پتو به کله»، «مصداق شعر ایرج‌میرزا» و «کچل» تنها چند نمونه از لقب‌هایی هستند که به او داده شده است. او «ارمیا»ست، زن ۳۱ ساله‌ای متولد خمین و ساکن آلمان که در یک برنامه تلویزیونی در شبکه «من و تو»، در رقابتی برای خواننده شدن شرکت کرده است.

 

ارمیا شاید با پذیرش اینکه شرکت در چنین مسابقه‌ای او را در معرض اظهار‌نظرهای گوناگون قرار می‌دهد از خود شجاعت نشان داده باشد، اما شاید هرگز فکر نمی‌کرد که روسری بر سر کردن او - حالا کمی کمتر - همچون تن برهنه گلشیفته فراهانی، پرحاشیه شود.

 

۱: نه رومی روم نه زنگی زنگ

 

مخالفان حضور ارمیا به عنوان خواننده، لزوماً مذهبی نیستند، اما بیشتر آنها به دلیل پرورش پیدا کردن در یک کشور مذهبی با حکومت اسلامی، آن بخش از احکامی را که مربوط به آواز خواندن زنان و ممنوعیت آن می‌شود، از حفظ هستند.

نسیم سرابندی: «فکر می‌کنم همه انسان‌ها تناقض دارند و رفتارهایی متضاد همدیگر انجام می‌دهند. برخی نمود بیرونی بیشتری دارد و برخی کمتر. تفکرات و رفتارهای انسانی از مصداق‌های تناقض پر است، اما این دلیل بر محکوم کردن کسی که در حال تغییر است یا به شیوه‌ای دیگر می‌اندیشد، نیست. همیشه مرز باریکی بین نقد و نفی وجود دارد. اگر این نقد است، پس قضاوت کردنی نمی‌بایست در پی‌اش باشد و تصمیم را بهتر است به مخاطبان و خود این خانم واگذار کرد، اما اگر نفی است که به نظرم به معنای تحمیل عقیده شخصی به دیگری است، باز داریم به بیراهه می‌رویم.»

آنها متفق‌القول‌اند که اگر ارمیا معتقد به اسلام است، باید احکام آن را هم بدون قید و شرط بپذیرد و به اصطلاح آنها، یا «رومی روم» باشد یا «زنگی زنگ». در غیر این صورت، رفتاری متناقض از خود نشان داده و اسلام را هم به بازی گرفته است. به باور این عده، تمام مسلمانانی که به برخی از رفتارهای دینی پایبندند و از برخی دیگر عدول می‌کنند، دچار همین تناقض‌اند.

 

نسیم سرابندی، فعال دانشجویی که مسائل زنان را هم پیگیری می‌کند، درباره این شیوه استدلال معتقد است: «استدلال می کنند که رفتار این خانم تناقض دارد. اولا باحجاب است، دوم اینکه همسری مسیحی دارد یا خانواده همسرش مسیحی هستند. سوم اینکه از خط قرمزهای شخصی سخن می‌گوید، اما با وجود همه اینها آواز می‌خواند. تناقض را بارها از زبان بسیاری از فعالان شنیده‌ام ولی فکر می‌کنم همه انسان‌ها تناقض دارند و رفتارهایی متضاد همدیگر انجام می‌دهند. برخی نمود بیرونی بیشتری دارد و برخی کمتر. تفکرات و رفتارهای انسانی از مصداق‌های تناقض پر است، اما این دلیل بر محکوم کردن کسی که در حال تغییر است یا به شیوه‌ای دیگر می‌اندیشد، نیست. همیشه مرز باریکی بین نقد و نفی وجود دارد. اگر این نقد است، پس قضاوت کردنی نمی‌بایست در پی‌اش باشد و تصمیم را بهتر است به مخاطبان و خود این خانم واگذار کرد، اما اگر نفی است که به نظرم به معنای تحمیل عقیده شخصی به دیگری است، باز داریم به بیراهه می‌رویم.»

 

۲: تفکرات مردسالارانه در احکام فقهی

 

قضاوت درباره اسلامی بودن یا نبودن عمل این زن جوان، در حالی صورت می‌گیرد که اتفاق نظری درباره منشاء این نوع احکام فقهی و لازم‌الاجرا بودن آنها حتی در میان خود افراد معتقد به مذهب وجود ندارد.

 

به باور بسیاری، احکام اسلام که در قالب نظریات فقهی بیان شده‌اند، به معنی «اسلام» نیستند بلکه روح دین تنها بر مشخص کردن برخی چهارچوب‌ها تاکید دارد و خارج از آن، احکام فقهی نظیر احکامی که حقوق زنان را در مسائل اجتماعی و فردی نقض می‌کنند، تنها بر‌آمده از نظرات شخصی قفهاست که به دلیل حاکمیت تفکرات مردسالارانه یا به اقتضای زمان، به آن شکل صادر شده است.

 

حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی، اعمال این نوع محدودیت‌ها را برای زنان برآمده از زمینه‌‌های تاریخی و اجتماعی می‌داند و معتقد است: «اصولا نگاه به زن موضوعی است که به زمینه‌های ذهنی اجتماعی و سیاسی فراوان برمی‌گردد و لزوماً ارتباط خاصی با مذهب ندارد. آنچه در ذهنیت مسلمانان از صدر اسلام شکل گرفته و تقویت پیدا کرده، ذهنیتی تاریخی است: نگاهی منفی نسبت به جنس مونث. اینکه چرا این ذهنیت شکل گرفته، بحث دیگری است. این دیدگاه کلی در میان اعراب پیش از اسلام هم وجود داشته، درست مثل اقوام دیگر که البته از جهاتی غلیظ‌تر هم بوده. باید توجه داشت که اسلام بر بستر واقعیتی تاریخی شکل گرفت و از آن جدا نبود. ذهن پیامبر هم گسسته از واقعیت‌های جامعه نیست. بر این اساس، مسلمانان صدر اسلام و بعدها مفسران، همه تحت تاثیر نگاه منفی به زن بوده‌اند. این نگاه منفی به شکل‌های مختلف خود را بروز داده؛ نگاه به رابطه جنسی، چهره و اندام زن، صدای زن و .... نگاه منفی بر این اساس بوده که زن محور شر است.»

 

حسن یوسفی اشکوری: آنچه در ذهنیت مسلمانان از صدر اسلام شکل گرفته و تقویت پیدا کرده، ذهنیتی تاریخی است: نگاهی منفی نسبت به جنس مونث. اینکه چرا این ذهنیت شکل گرفته، بحث دیگری است. این دیدگاه کلی در میان اعراب پیش از اسلام هم وجود داشته، درست مثل اقوام دیگر که البته از جهاتی غلیظ‌تر هم بوده. باید توجه داشت که اسلام بر بستر واقعیتی تاریخی شکل گرفت و از آن جدا نبود. ذهن پیامبر هم گسسته از واقعیت‌های جامعه نیست.

آقای اشکوری می‌گوید که ممنوعیت خوانندگی برای زنان یک موضوع فقهی است نه اسلامی: «به طور خاص در مورد خوانندگی زنان، در خود قرآن که سند اصلی اسلام است، هیچ آیه‌ای در نفی یا اثبات وجود ندارد؛ یعنی نه می‌توان استنباط کرد که زن این حق را دارد، نه می‌توان در تایید آن چیزی یافت. اما در مورد قفه پاسخ مثبت است، حرمت خوانندگی زن در فقه سنی و شیعه مطرح است. سند و مدرک فقها در این زمینه قرآن نیست، برخی روایات است که ۲۰۰ سال بعد از پیامبر نوشته و به شکل مکتوب جمع‌آوری شده‌اند. این روایات، مانند دیگر روایاتی هستند که در مورد زنان آمده و همان دیدگاه منفی درباره زن را دارد و به دنبال خود، پیامدهایی به وجود آورده: زن و مرد باید از هم هرچه دورتر باشند. مثلا بین دو تا زن ننشینید که اگر بنشینید شیطان میان‌شان هست. به این معنا، رابطه زن و مرد در امور جنسی خلاصه شده و زن، عامل گناه و مظهر شر است؛ پس باید هرچه زن را از مرد دورتر کرد. این تفکر، بر مسئله دیدن زن، حجاب زن و ... هم اثر می‌گذارد و موضوع صدای زن هم مطرح می‌شود. جریان کوبه‌های زنانه و مردانه در که شکل‌شان شبیه آلت تناسلی زن و مرد است و هرکدام باید جداگانه آن را به صدا در می‌آوردند، یا اینکه زن هنگام جواب دادن باید ریگ زیر زبان بگذارد و ... در میان اعراب و در قرآن و سنت مطرح نبوده، در قرن دوم و سوم مطرح شده است. در عین حال این موضوع، جدا از مسئله خوانندگی زن، به موضوع موسیقی بر‌می‌گردد که چه مرد بخواند و چه زن، اگر غنا باشد حرام است. منتها زن حق ندارد در حضور مردان بخواند. الان هم فقها به خواندن زن در میان زنان اشکالی نمی‌گیرند. به هر حال این موضوع بر ساخته شرایط است.»

 

یوسفی اشکوری معتقد است تغییر این دیدگاه مستلزم ایجاد تغییر در نگاه فقها و حذف نگاه صرفاً مردانه در تفسیر دین است: «متاسفانه در تاریخ اسلام مفسران دین همه مرد بوده‌اند. تک و توک فقهای زن داشته‌ایم و آنها هم هرگز مرجع تقلید نبوده‌اند. ما یک مفسر رسمی زن نامدار نداریم و هزار و 400 سال دین، به وسیله مردان تبیین شده. بحث‌های کلامی و فلسفی و ادبیات و سنت مذهبی همواره توسط مردان تفسیر شده است. این نگاه هم تمایل به حذف زن داشته و الان هم همچنان در ذهن فقهای قرن ما حاکم است. اگر کسی نظر دیگری داشته باشد و بگوید، اعتبار اجتماعی‌اش زیر سئوال می‌رود، اما همه چیز به تحولات جامعه برمی‌گردد. سیر تحولات جامعه در جهت تحول بوده. به عنوان مثال، مسئله حجاب اجباری با هیچ دیدی قابل دفاع نیست، اما هنوز هیچکس جرئت نکرده با حجاب اجباری مخالفت کند. ولی این به این معنا نیست که هرگز مخالفتی نخواهد شد. اگر پرسش‌ها جدی شود، ممکن است زمینه تحولات ایجاد شود.»

 

آقای اشکوری در عین حال معتقد است که نمی‌توان کسی را به دلیل پایبند نبودن به احکامی که خود ممکن است دارای شبهه باشند، از دایره دینداران خارج دانست: «اولا دینداری با شهادتین احراز می‌شود. این حرف همه فقهاست. هر کس که به یکتایی خداوند و رسالت اعتقاد داشته باشد مسلمان است ولو اینکه واجبات را در تمام عمر انجام ندهد. این مسئله خللی به مسلمانی‌اش وارد نمی‌کند. اما مسلمانی هم مراتبی دارد. ممکن است کسی نماز بخواند و روزه بگیرد اما معتقد به حجاب نباشد. شاید اصلا معتقد است که حجاب از قرآن استنباط نمی‌شود یا از مقتضیات زمان است یا جزو احکام متغیر قرآن است. تفسیر هر کسی از دین متفاوت است. کسی که مبادی آداب دینی نیست، یا خود شخصاً صاحب نظر است و نظر اجتهادی و تحلیل دارد، یا صرفا بی‌مبالات است. بعضی این‌طور هستند. مثلا شراب در قرآن صراحتاً حرام نشده و تنها گفته شده که از عمل شیطان است یا در حد مست‌کنندگی، حرام است. با چنین نگاهی ممکن است فردی شراب را حرام نداند. نسبت به مسائل مختلف مثل زن، حجاب و ... هم همینطور است. به هر حال این یک امر شخصی است و کسی نمی‌تواند تکلیف برای کسی تعیین کند. من ممکن است کاری را نپسندم، اما مسئول اعمال و رفتار کسی نیستم. گر‌چه فقها چون خود را نماینده خدا می‌دانند، این کار را می کنند.»

 

۳- اسلام ترک‌خورده و آوازخوانی زنان با‌ حجاب

 

در جهان اسلام، خوانندگی زنان با‌ حجاب اما پدیده تازه‌ای نیست. در بسیاری از کشورهای مسلمان، شنیده شدن صدای زن را با آواز، حرام به حساب نمی‌آورند. در مقابل نگاهی که در ایران وجود دارد و حتی شنیدن صدای قرآن خواندن زنان را حرام می‌داند، زنان مسلمان بسیاری از دیر‌باز قرآن را به صوت و لحن و در مسابقات بین‌المللی خوانده‌اند.

در جهان اسلام، خوانندگی زنان با‌ حجاب اما پدیده تازه‌ای نیست. در بسیاری از کشورهای مسلمان، شنیده شدن صدای زن را با آواز، حرام به حساب نمی‌آورند. در مقابل نگاهی که در ایران وجود دارد و حتی شنیدن صدای قرآن خواندن زنان را حرام می‌داند، زنان مسلمان بسیاری از دیر‌باز قرآن را به صوت و لحن و در مسابقات بین‌المللی خوانده‌اند.

به شکل مدرن و در قالب آواز هم خوانندگان محجبه شناخته شده‌ای وجود دارند. یکی از آنها «یونا»ست؛ خواننده و ترانه‌سرای مستقل مالزیایی که نام کاملش «یونلیس بنت زارا» است. یونای ۲۵ ساله، از ۱۴ سالگی ترانه سروده و اولین اجرای خود را در ۱۹ سالگی روی صحنه برده است. تا به امروز در نواحی مختلف مالزی هم برنامه اجرا کرده است. یونا با حجاب است و در اجراهای روی صحنه‌اش هم روسری بر سر دارد. او چهره تبلیغاتی «گلکسی نوت» شرکت سامسونگ هم هست و در سال ۲۰۰۸ به عنوان یکی از نامزدهای برگزیده «ام‌‌تی‌وی» معرفی شد.

 

یونا اما تنها زنی نیست که با داشتن حجاب در مالزی به فعالیت‌های مرتبط با حوزه موسیقی مشغول است. در مالزی، دختران دیگری هم هستند که به عنوان هم‌خوان، خواننده، نوازنده و رقصنده با گروه‌های موسیقی همکاری می‌کنند. تعدادی از این خوانندگان با حجاب زن، در عیدهای مذهبی و مناسبت‌های ملی در تلویزیون مالزی برنامه‌های زنده اجرا می‌کنند. با اینکه برخی از مسلمانان مالزی از بقیه متعصب‌ترند، اما تنوع نژادی و دینی در این کشور باعث شده که پذیرندگی عموم نسبت به حضور زنان مسلمان و با‌ حجاب در عرصه‌های مختلف هنری مانند موسیقی، در جامعه پذیرفته شده‌ باشد. به همین دلیل است که حضور زنان با ‌حجاب بر صحنه اجرای موسیقی واکنشی بر نمی‌انگیزد و عادی تلقی می‌شود.

 

در اندونزی هم که بزرگ‌ترین کشور مسلمان دنیا به حساب می‌آید، زنان خواننده با حجاب برنامه اجرا می‌کنند. نمونه‌های مشابه در کشورهای عربی هم وجود دارد. ترانه مشهور «المیدان» نیز که از آهنگ‌های معروف انقلابی مصر در بهار عربی بود، یک خواننده زن دارد.

 

۴- سرکوب حکومتی و ریشه‌های ترس

 

«چه می‌شود که در جامعه‌ای مثل مصر، یک زن مسلمان با‌ حجاب آواز می‌خواند اما یک دختر ایرانی با حجاب حق حضور در یک برنامه مسابقه خوانندگی که متعلق به یک خواننده مشهور ایرانی ا‌ست را پیدا نمی‌کند؟»

فاطمه شمس: «نمی‌شود از جامعه‌ای که حکومتش این همه به تن و لباس مردمش گیر می‌دهد، انتظار داشت که با مسئله‌ای به این مهمی همان قدر راحت و بی‌تفاوت برخورد کند که مثلاً مصر با همین قضیه می‌کند. بنیانگذار آکادمی گوگوش، خود اوست که بیست و خورده‌ای سال صدا و تن‌اش از عرصه خوانندگی محذوف بود. داشتن نوارهایش جرم محسوب می‌شد و مجرمان در اکثر موارد آدم‌های اصطلاحاً بدحجاب بودند. حذف بی‌رحمانه زنان سکولار و بی‌حجاب از اداره‌های دولتی و بعد از سطح جامعه و وحشی‌گری‌های گشت ارشاد و مامورها و بازجوهای چادری و به زور حجاب کردن زندانی و ... همه در نفرت و ترسی که امروز روانه دختر جوان با حجاب و خوش‌صدای برنامه آکادمی گوگوش می‌شود دخیلند.»

این یکی از پرسش‌‌‌هایی است که فاطمه شمس، دانشجوی دکترای ایران‌شناسی در دانشگاه آکسفورد، در این زمینه مطرح کرده است. او در واکنش به این موضوع، چند پرسش دیگر هم مطرح می‌کند: «آیا تاریخ پوشش و حجاب در مصر و تفاوتش با ایران در این قضیه دخیل است؟ آیا حجاب به عنوان یکی از نمادهای اسلام در جهان عرب راحت‌تر به جزیی نامرئی از فرهنگ تبدیل می‌شود و حساسیت درباره آن از جامعه غیر عربی مثل ایران شیعه مذهب، کمتر است؟ آیا حجاب در مصر هم به اندازه ایران ابزار کنترل اجتماعی زنان و سرکوب بوده؟ آیا قدرت سیاسی در مصر در طول تاریخ پوشش زنان به شکل فعلی اجباری آن در ایران را به عنوان قانون اعمال کرده؟ آیا دختران و زنان را وسط خیابان با گشت ارشاد دستگیر کرده؟ خراش به صورتشان انداخته؟ محکوم به شلاق و حبس‌شان کرده؟ آیا سکولارهای مصری به اندازه سکولارهای ایرانی و در این مورد خاص زنان، قربانی رفتارهای حذفی مذهبیون اعم از کشتار و حبس و آزار جنسی بوده‌اند؟

 

اگر این مقایسه میل به نابرابری کند، که به نظر من می‌کند، (به این معنا که ایران در بیشتر سوالاتی که مطرح شد در سرکوب زنان و کنترل اجتماعی آن‌ها از طریق حجاب و پوشش دست بالا را داشته)، آن وقت حجاب هراسی و واکنش به نشانه‌های لباسی که یونیفورم سلطه بوده از سوی بخشی از جامعه ایران ربطی به آن مسائلی که در سوال‌های بالا گفتم، ندارد؟»

 

او در ادامه موضوع را به واکنش متقابل کسانی مربوط می‌داند که از سوی قدرت سیاسی و مذهبی جامعه ایران، تحت فشار بوده‌اند: «نمی‌شود از جامعه‌ای که حکومتش این همه به تن و لباس مردمش گیر می‌دهد، انتظار داشت که با مسئله‌ای به این مهمی همان قدر راحت و بی‌تفاوت برخورد کند که مثلاً مصر با همین قضیه می‌کند. بنیانگذار آکادمی گوگوش، خود اوست که بیست و خورده‌ای سال صدا و تن‌اش از عرصه خوانندگی محذوف بود. داشتن نوارهایش جرم محسوب می‌شد و مجرمان در اکثر موارد آدم‌های اصطلاحاً بدحجاب بودند. حذف بی‌رحمانه زنان سکولار و بی‌حجاب از اداره‌های دولتی و بعد از سطح جامعه و وحشی‌گری‌های گشت ارشاد و مامورها و بازجوهای چادری و به زور حجاب کردن زندانی و ... همه در نفرت و ترسی که امروز روانه دختر جوان با حجاب و خوش‌صدای برنامه آکادمی گوگوش می‌شود دخیلند. این تعصب و قهر زاییده سرکوب و انقیاد است و از زیر بته به عمل نیامده. قبل از نقد و تحقیر فکری و محکوم کردن آدم‌ها برای فهم هراس‌شان باید لختی درنگ کرد و به ریشه‌های ترس رفت.»

 

۵- آیا از این زن می‌ترسیم؟

 

در کنار تمام این تحلیل‌ها، بسیاری از مخاطبان این برنامه و شرکت‌کنندگان در این بحث‌ها، با مجموعه‌ای از سئوالات در شیوه ‌زندگی‌ خود و اطرافیان‌شان روبه‌رو شده‌اند. عده‌ای شرکت این زن را به تئوری‌های توطئه پیرامون نفوذ رژیم ایران برای نشان دادن چهره‌‌ای متعادل از اسلام نسبت می‌دهند، یا نگرانند با ارائه این چهره، تمایل عمومی به دین بیشتر شود و این در تناقض با آینده‌ای مبتنی بر سکولاریزم است. اینها موضوعاتی است که در اظهار نظرها در این زمینه دیده می‌شود.

بسیاری از مخاطبان این برنامه و شرکت‌کنندگان در این بحث‌ها، با مجموعه‌ای از سئوالات در شیوه ‌زندگی‌ خود و اطرافیان‌شان روبه‌رو شده‌اند. عده‌ای شرکت این زن را به تئوری‌های توطئه پیرامون نفوذ رژیم ایران برای نشان دادن چهره‌‌ای متعادل از اسلام نسبت می‌دهند، یا نگرانند با ارائه این چهره، تمایل عمومی به دین بیشتر شود و این در تناقض با آینده‌ای مبتنی بر سکولاریزم است.

 در مقابل عده‌ای هم می‌گویند: «من دوست دارم یکشنبه‌ها به کلیسا بروم و سرودهای مسیحی بخوانم، روی سرم حجاب بگذارم، نوشیدنی الکلی ننوشم، گوشت خوک بخورم و هفته‌ای یک بار هم مثل بودایی‌ها مراقبه کنم. به کسی چه ربطی دارد که اسم روش زندگی من اسلام است یا مسیحیت یا بوداییسم یا هر چیز دیگر؟»

 

مخاطبی هم در پاسخ به تئوری‌های توطئه گفته است: «ما هیچ مدرک مستدلی در دست نداریم که فلان شرکت کننده با چه هدف و از آن مهم‌تر سناریویی انتخاب شده است. شما می‌توانید آن مطلب را در قالب یک فرضیه مطرح کنید اما چطور می‌توان با اطمینان روی آن موضوع صحه گذاشت؟ تناقض رفتاری یک شخص با آنچه ما دینداری مطلق می‌شناسیم اصلاً چیز عجیبی‌ نیست. در همین ایران خودمان چند درصد از کل جمعیت مسلمان تمامی دستورات و قواعد اسلام را مو به مو اجرا می‌کنند؟ آیا دیدن افرادی که نماز نمی‌خوانند، مشروب هم می‌خورند ولی‌ به زیارت امام رضا هم می‌روند امری عادی نیست؟ فقط به آن دلیل که به دلیل رایج بودن برای ما عادی شده، چیزی از تناقض آن کم نمی‌کند. در همین اروپا دیدن دختران با حجاب کامل که در حال شوخی‌ فیزیکی‌ با پسران هستند امری چندان نادر نیست. شخصاً بسیاری را می‌شناسم که مشکلی‌ با مشروب ندارند اما گوشت ذبح غیر اسلامی برایشان خط قرمز است. گذشته از آن شاخه پروتستان مسیحیت هرگز نباید به وجود می‌آمد، چون همه باید صد درصد به آنچه بود پایبند می‌بودند.»

 

با این بحث‌ها مشخص نیست که آیا جامعه ایران هرگز می‌تواند حجاب اختیاری را برای زنان بپذیرد یا نه؟

 

ویدئو: آکادمی موسیقی‌ گوگوش، آزمون صدا - ارمیا، تلویزیون من و تو

Share this
Share/Save/Bookmark

من نمیدونم خوندن این خانوم ونشون دادن استعدادش به کجای زمین وزمان لطمه میزنه
من نمیدونم چرا یه زن مسلمون نباید ااستعدادهای خودشو نشون بده وتقویت کنه
من نمیدونم ایا اسلام واقعا از یه زن مسلمون پستو نشینی خواسته
من نمیتونم درک کنم که یه مرد با صدای یه زن تحریک جنسی بشه
چون نهایت تمام این تحریم ها برای زن فقط برای حفظ شان قوای جنسی اقایونه گویا
پس ارمیا وهر زنی دیگه چه با نقاب وچه با حجاب وچه بی حجاب نباید صداش ونشون مرد بده چون مرد اونقدر ضعیف النفس افریده شده که با کمترین تلنگر قوای جنسیش تحریک میشه
متاسفم فقط همین

خجالت هم خوب چیزیه٬ اما خداوند به عده ای نداده!
به یک دخترشهرستانی، هم وطن غریب در آلمان که شوهر و دو بچه و خرده استعدادی دارد بگویید : کودک کش ! شلوار دربیار! متناقظ! باتوم اسلام!نابودکننده بشریت! تحریک کننده جحاز مردان! جااشغال کن! تکراری و...
مگر او از گوشت و پوست و استخوان نیست؟ مگر احساس و غرور ندارد؟
لحظه ای خود را جای او بگذارید٬ لحظه ای ماسک های سیاسی و ایدئولوژی تان را از خود دور کنید
به انسانیت تان اجازه نفس کشیدن بدهید.
ما هم مادر و خواهر داریم و میدانیم که این کلمات چه باری دارد.
این فحش ها در هیچ فرهنگی "نقد" نیست .
توحش کلامی درهیچ جای دنیا در "آزادی" بیان تعریف نشده.

م.مسعود

»خطاب به کامنت گذاری که میگوید: من از این زن نمی‌ترسم از اسلام و اسلامی ها میترسم ومثال مصر ، تونس و بهار عربی را میزند.«
چرا حرف را نصف و نیمه میزنید ؟چرا نمی گی ببین مردم بد بخت مستاسل «مصر و تونس و یمن و سوریه و..» چی از دست حاکمان سکولار و بیخدای خود کشیدند که ازدست و تجاوز دیکتاتوری آنها پناه به ریش و دشاشه القاعده و سلفی ها میبرند.
چرا سوری ها بشار اسد سکولار و زن میی ژوب پوش و بزرگ شده انگلیسش را ول کرده و دو سال است پناه به تروریستای بین المللی و افراطی اسلامی میبرند. هرچی هست از خوشحالی
نیست.
گناه از سکولاریسم و اسلام نیست گناه از من و توست. از دیکتاتور درون من و تو.
تویی که گناه القایده و سلفیها و اسلامی ها را به حساب دخترهموطن خواننده ات و روسریش مینویسی و من نوعی که اگر گناه هیلر و موسلینی واستالین سکولار را به حساب تو روسریوفوب بنویسم، .

دوست عزیز، چرا خلط مبحث می‌کنید، صحبت ما اینجا راجع به حجاب بود نه اینکه سکولار‌ها خوبند یا بد. البته که سکولار بد هم هست، سکولار مستبد هم هست زیاد هم هست، اما بحث آن مربوط به صحبت فعلی‌ ما نیست. با این همه فرق سکولاریسم با ایدئولوژی اسلامی این است که سکولاریسم نمی‌تواند عمل بد را توجیه کند، نمی‌تواند از زیر بار مسئولیت عملش هم فرار کند. دقیقا به همین دلیل است که میبینیم تکلیف مردم با یک سکولار فاسد یا دیکتاتور معلوم است. اما عزیزم این ظاهراً قصه دوستان اسلامی نیست، ایدئولوژی دینی و از همه بیشتر اسلام نشان داده که میتواند همه چیز، حتی اگر غیر اخلاقی‌ باشد را توجیه کند.

اشکال از ما نیست اشکال از این است که سکولاریسم را میشوند نقد کرد و به چالش کشید ؛ولی‌ اسلام را نه‌ یا دچار سلفی‌ها و مشابهین میشوی و یا دچار کسانی‌ میشوی که از هر مسئولیت و پاسخ درستی‌ با گفتن اینکه اشکال از ماست نه اسلام شانه خالی‌ میکنند. بالا آخره این دین یک نظام جهان بینی‌ و عمل دارد یا نه‌؟ پس دستکم بر اساس آن مسئول باشید.

گناه سلفی‌ها البته بر گردن این دخترک نیست این چه سخن ناروایست. در این مقال اصلا شخص او مورد سوال نیست عمل مزورانه است که مورد نقد است. این ایدئولوژی توجیح‌گر است که محل پرسش است. دوست فرهیخته و آزادمنش، از قضای روزگار هیتلر و موسولینی هم دینی بودند حتی استالین هم از دین بی‌ بهره نبوده، اگر نمیدانستی بدان. آنها اما در مسئولیت خود تنها نبودند. بودند مزورینی هم که از ترس یا استهمال زمینه را برای ظهور ایشان فراهم کردند.

در فرهنگ غنی و زبان ایرانی ضرب المثلهای آموزنده ای وحود دارد که متاسفانه کمتر به آنها عمل می کنیم . یکی ار آنها اینست آنچه را برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند چرا ما که همیشه دم از لزوم اختیار و آزادی انتخاب می زنیم حالا به انتخاب شخصی یک فرد خورده می گیریم. هموطنان ایرانیانی ما همیشه ملتی اصل مدارا بوده ایم بیایید به نظرات هم احترام بگذاریم همانطور که استاد این آکادمی یعنی خانم گوگوش به این خانم خواننده و نوع پوشش آن احترام گذاشت و همانند با سایر خوانندگان با ارمیا خانم برخورد نمود. بیایید به تعصبات بی جا پایان بدهیم و دوستار یکدیگر باشیم تا آینده ایران را بسازیم.

ازدوستی محترم : «در این مقال اصلا شخص او (ارمیا) مورد سوال نیست عمل مزورانه است که مورد نقد است. این ایدئولوژی توجیح‌گر است که محل پرسش است»
واقعا این خانم مورد سوال و مصداق همه این توهین های بالا نبوده و نیست؟دوست داشتم این سوال را وقتی می پرسیدم حالت نی نی چشمانت را میدیدم.میگویند چشمها دروغ نمی گویند!
رفتار این خانم مزورانه است یا آنانی که دم سفارت ایران روسری آماده از کیف دستی اشان در میارند و حاج آقا حاج آقا دست و پا میشکنند...خاج آقا فلانی سلووم دارند.... حاج آقا مخلصیم ..حاج آقا ما ارادت داریم...ویا صحنه های اشنای دیگری مثل لحظه ورود هواپیما به فرودگاه ایران.و.روسریها ..
خدایش نمیخواستم این ها را بگم ..تف سر بالاست. اما شما فرمودید بحث از حجاب و تزویر بکنیم
بله تزویر! و ..
اتفاقا این خانم حداقل در این مورد تزویر نکرده. در ایران روسری داشته و اینجا در انگلیس و آلمان هم دارد و بخاطرش هم با دریافت این فحش ها و با آبروش و ریسک اخراج از دور مسابقه تاوان هاش را میده.نگو فحش نیست دم خروس در کامنتهای بالا پیداست.
در موارد دیگر هم حرف هست اما چون خواستید ازصورت مسئله حذف شود .باشد
اینو نوشتم نه بخاطر ارمیا و ارمیا ها نه!
بخاطر اینکه بجای آنکه به خود متناقض و ضعیف کشمان و صاحبان اصلی زور و زر و تزویر گیر بدیم به قربانیان کلید میکنیم.
عزیز به بازی گرفته شدیم. بقول دوستی در بالا عقده ها خفت عقیده هامان را گرفته.دروغ میگویم و باورش میکنیم . دشمن ما تو آینه است درست روبرومان.هر که به ما یاد آوری کند میخواهیم خفش کنیم.اسیر بت مقدس ذهنی خود گشته ایم.دریغ از یک جو رواداری. برای آن دیگری برای آن غیر خودی

اون آقایی که میگه بحث حجاب است نه سکولار خوب وبد.
بعد چند پارگراف بقیه نوشته هاش رو به تعریف و تمجید از سکولاریسم اختصاص داده(این که بخودی خود نقض غرض است.) در ادامه میاورد که:
که سکولاریسم را میشوند نقد کرد و به چالش کشید ؛ولی‌ اسلام را نه‌ ،(اینم که شد تعریف و قراعت یک طرفه شما از اسلام و سکولاریسم.که کپی تعریف همان سلفی هاو تندروهاست با تعویض و جایگزینی جای دو کلمه "اسلام" و "سکولاریسم".)
حالا خارج از بحث تئوری. ترس من از این دو افکار افراطی است که در خاور میانه و کشور ما هم تجربه شده اند.و فرق نمیگذارد بین "دین اسلام" و"فرد مسلمان" و امیدوارم من اشتباه کرده باشم و منظور شما به گونه ای دیگر باشد.
برگردیم به مقاله.
توهین ها به "ارمیا" (خواننده زن مورد بحث) در بهترین حالت ممکن، (آن هم اگر توهین ندانیم) نقد "مسلمان" است نه "اسلام" تفاوت و تفکیک این دو بسیار است(حداقل از نظر حقوقی)
شما میگویید «سکولاریسم نمی‌تواند عمل بد را توجیه کند، »
مگر سکولاریسم ها فرشته اند یا مافوق بشر. هرکس ادعا کند که نمی تواند دروغ گوید . در حال ارتکاب دروغ گویی است.
من چگونه به شماإثبات کنم که استالینی که دین را عفیون میداند وهیتلر که ۶ میلیون یهودی را میکشد هیچگاه دیندار نبودند.بسند میکنم به این جمله:
ثابت کردن اینکه شب شب است روز روز و زمان زمان چیزی جز تلف کردن شب و روز و زمان نیست.

تا حالا نسبت به هیچ هنرجوی آکادمی این همه حس خوب نداشتم که الان به ارمیا دارم ! سال اول طرفدار فروغ بودم به خاطر مچ بند سبزش ، سال دوم هیچکی و امسال فقط ارمیا ، اگه دقت کرده باشید امسال تو صداهای غایب دخترهای باحجاب هم هستن ، به نظر من این تاثیر ارمیاست ، اون برای خیلی از دخترهایی که می ترسیدن صداشون شنیده بشه یه دریچه به دنیایی تازه اس ! اون حرص خیلی خشک مذهبها و البته ضد مذهب های وطنی رو درآورده ، ارمیا تمرینیه برای اینکه یاد بگیریم به عقاید هم احترام بذاریم / اگه کسی رو قبلا می دیدم که اینطوری مثل الان من خبرهای مربوط به ارمیا رو دنبال می کنه فکر می کردم چقدر بی کار و الکی خوشه ، اما خودم دارم خیلی جدی ازش هرجا که بتونم حمایت می کنم تا این پوسته شکسته شه و صدای دخترایرانی شنیده شه ! کار ارمیا از خیلی از فعالیتهای فرهنگی و حقوق بشری و حقوق زنان با ارزش تره ! و مطمئنم هیچ کس اندازه اون معادلات نظام و شعار ها و ادعاهای اون ها رو به هم نریخته ، می شه از واکنشهای خبری توی رسانه های داخلی نسبت به حضور ارمیا کاملا این رو فهمید ! و باز هم ممنون که حمایتش می کنید !

دوست گرامی
آن صداهای غایب نه بخاطر عمل ارمیا با حجاب آواز خوانده اند بلکه از ترس آنکه دو روز بعد به دلیل ارتباط یا شبکه من و تو به زندان نیفتند با حجاب آواز می خوانند همین خانم ارمیا اگر تونست به ایران بیاید و دستگیر نشود آنوقت حرف شما درست است ایشان یک بار می گویند شوهرم مسیحیه دفعه بعد می گویند منظورم خانواده شوهرم بود شوهرم مسلمونه و قران خوان هم هست یا در تمرینات پشت صحنه برای خواندن آوازهای تکی موی ایشان از زیر روسری دیده میشه ولی وقتی برای اجرا میایند یک پیشانی بند هم میبندند آیا این رفتارها کمی مزورانه نیست آزادی مثل ندا است که بدون تظاهر همیشه لباس سنگین و پوشیده می پوشد

با خواندن تمامی کامنتها فقط این را میتوانم بگویم که: چقدر جالب است کسانی که زیبا و توانا نوشتند و آنالیز کردند افرادی به قول شما سکولار و آنهایی که با لحن کوچه بازاری و چاله میدانی نوشتند افرادی حامی اسلام و معتقد به اصول هستند
ای کاش اسلام میتوانست معتقدان باسواد تری برای خودش بیاید!!!!!

خاله زنک بازی رو بهش قالب اندیشه-ورزی میدین مطلب درست میکنین؟ انتظارم از زمانه بیشتر بود
خوبه که یه رسانه ی وزین یا یه متفکر به محیط اطرافش باریک-بین باشه ولی به شرطی که باریک بین باشه
مطلب شما یه جور جمع بندی خاله زنک بازیهای فیسبوکی و کامنتهای صفحه آکادمی گوگوش بود
اگه حرف تازه ای ندارید سکوت استارتژی بهتریه!

ارمیا عالیه

من فکر می کنم این خانوم خوانندست. اگه خوشتون می اد از صداش گوش کنین نمی اد گوش نکنین. مادرش کیه شوهرش کیه به ما چه. اعتقادش چیه به ما چه. شما از روسری خوشت نمیاد سرت نکن. اخه به ما چه که سر کی چیه.

گوشواره و خط چشم امیر حسین و روسری ارمیا حقوق فردی این هموطنان عزیز می باشد، اما آیا یک زن، عليرغم داشتن حجاب، مي‌تواند حضوری "فعال و آزادانه" در سطح و میادین هنری داشته باشد؟ آیا ارمیا می تواند الگویی برای فرزندان سرزمین ایران باشد و آیا واقعاً ارمیا الگوی زن ایرانی هست که هر مرد ایرانی آرزوی داشتنش را بکند؟

چشم های نگران و بیقرار ارمیا، احساس خودمانی برای مخاطب و بیننده ایجاد می کند، احساسی آشنا که "من فکری" آن را به سرعت با معصومیت مادرانه جا به جا می کند. اما به نظر من حالت چشم و بی قراری او را باید در پارادوکس های درون او جستجو کرد.

گوشواره و خط چشم امیر حسین هیچ محدودیتی در ارتباطات او ایجاد نمی کند، اما حجاب ارمیا محدودیت ایجاد می کند. اگر باور کنیم و اعتقاد داشته باشیم که یکی از ویژگی های یک هنرمند غیر نفسانی، سالم و خلاق تهی بودن اوست، ارمیا ذهنی خالی و تهی ندارد و این عدم مراقبه گون نبودن ذهن او، باعث می شود که دیگران با او در رفتارشان دقت و تمرکز ویژه ای داشته باشند و این تمرکز ویژه، حالت و فضایی از جنس تجزیه و بیگانگی تولید می کند. این تمرکز خاص، تمرکز هنری را از هنرمند سلب می کند. وقتی امیر بهمن حذف شد و به صورت خودانگیخته خواست ارمیا را بغل کند، اما ارمیا اجازهء این کار را به او نداد.

حجاب او دخالت و مانع رفتار خودانگیختهء متداول و منسوب شدهء دیگر هنرمندان در میادین هنری می شود. همه باید با حجاب و باورهای این خانم همگون و همسو باشند. او حجاب و رفتار و اخلاق خود را به دیگر هنرمندان و فرزندان کشور، تحمیل می کند. پس حجاب او خیلی هم یک امر شخصی نیست. او دیگران را در ارتباطات معذب می کند. مردم با او نه تنها نمی توانند "خودشان" باشند، بلکه باید بخشی از او در آن اوقاتی باشند که با او هستند. در اینجا اوست که رفتار خود را "تحمیل" می کند.

دست دادن و بغل کردن، یک رفتار متداول و بسیار عادی و منسوب شده در جامعهء جهانی است و اگر او این پروتوکول را نفی می کند، بهتر است که با هنرمندانی باشد که از جنس خود او باشند، نه اینکه مقابل چشم فرزندان و نوجوانان این کشور، باورهای اجداد خود را به خانه های مردم ببرد. صحبت تحمل نیم متر پارچهء موهای سر ایشان نیست، اما صحبت تداخل باور او در تنظیم ارتباطات منسوب شدهء سکولاریزم است.

حجاب و باور ایشان به دست ندادن، ساری شدن و قراردادهای منسوب شده در بین هنرمندان را دچار اختلال می کند. حالا شاید بگویید که باید تحمل کنیم و باورهای او را به رسمیت شناخته و با او کنار بیاییم؟ پس با این استدلال، باور او خیلی هم بی ربط از دیگران نبوده و امری شخصی نمی تواند باشد.

با وجود آگاهی بر اینکه باور جمعی نمی تواند برای ما امنیت و هویت ببخشد، باید گفت که پوشش آلوده به باور، اورجینال ایرانی و فطرت انسانی هم نیست، زیرا بعداً وارد انسان شده است!

هیچ نوزادی دوست ندارد که قبل از او و برای او، الگو سازی شود. این توهین به خدا و آتش زدن به مخلوق خدا و مانع و عایق بزرگترین و اصیل ترین حس نسل بشر به نام "خلاقیت" است و من دوست ندارم که بچهء من شاهد تحمیل باورهای دست دوم دیگران باشد.

هر باوری که دیگران را مجبور به مراقب بودن با آن باور کند، باوری شخصی حساب نمی شود.

اگر نودیست نیستی، پس در صاحل برهنه ها چه کار داری؟؟

هر کس در عمل و رفتار خود، مانع روند سیر طبیعی فطرت و خودانگیختگی خویشتن خویش و دیگران باشد، از مسیر اصلی منحرف می شود و جنسیت نیز به مانند تمام امور دیگر به "انحراف" کشیده می شود.

حجاب نفس است و نفس پر و بال هنر را قیچی می کند!

هنر به آزادی نیاز دارد و خوانندگان محجبه عربی و غیره را هم نباید الگوی پارسی و مهمتر از آن الگوی دختر و هنرمند ایرانی قرار دهیم

من عاشق ارمیای ارگانیک هستم!

قاسم سلطانی

به چشم نفس نشد روی ماه او دیدن

که نفس می‌نگشاید به سوی شاه نظر

1) آیا هرگر فکر کرده اید چرا در مثلأ آلمان کسی حق ندارد بهیچ عنوانی، حتی آزادی عقیده مثلأ با کلاهی که نقش صلیب شکسته دارد در انظار ظاهر شود؟ ابراز تمایل فکری و عملی به مکتب یا مذهب یا طرز فکری که حداقل ٣٥ سال چون بیماری ایی هولناک سراپای ایران را آلوده کرده بنظرشما باید چه حکمی داشته باشد؟
2) مشکل از اونجا شروع شد که این آدم از تریبونی که برای کار دیگری در اختیارش گذاشته شده بود برای اشاعه عقاید فردی و مذهبی استفاده کرد و حتی مسائل خانوادگی اش را پیش کشید و نظرات و فتوا های همسرش را بخورد کسانی داد که برای شنیدن آواز پای تلویزیون نشسته بودند.

مشکل از اونجا شروع شد که این آدم از تریبونی که برای کار دیگری در اختیارش گذاشته شده بود برای اشاعه عقاید فردی و مذهبی استفاده کرد و حتی مسائل خانوادگی اش را پیش کشید و نظرات و فتوا های همسرش را بخورد کسانی داد که برای شنیدن آواز پای تلویزیون نشسته بودند.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما