حجاب اختیاری و آوازخوانی «ارمیا»
نعیمه دوستدار - عدهای به اعتماد به نفسش آفرین میگویند و از اینکه اظهار نظر دیگران و باورهای مسلمانان متعصب را سد راه ندیده و خود را در معرض قضاوت دیگران گذاشته است، به او تبریک میگویند.
در مقابل شمار کسانی که با انواع و اقسام لقبهای توهینآمیز او را نامیدهاند، کم نیست. «عامل رژیم»، «متناقض»، «متظاهر»، «ریاکار»، «بیدین»، «مومن مسجد ندیده»، «لچک به سر»، «پتو به کله»، «مصداق شعر ایرجمیرزا» و «کچل» تنها چند نمونه از لقبهایی هستند که به او داده شده است. او «ارمیا»ست، زن ۳۱ سالهای متولد خمین و ساکن آلمان که در یک برنامه تلویزیونی در شبکه «من و تو»، در رقابتی برای خواننده شدن شرکت کرده است.
ارمیا شاید با پذیرش اینکه شرکت در چنین مسابقهای او را در معرض اظهارنظرهای گوناگون قرار میدهد از خود شجاعت نشان داده باشد، اما شاید هرگز فکر نمیکرد که روسری بر سر کردن او - حالا کمی کمتر - همچون تن برهنه گلشیفته فراهانی، پرحاشیه شود.
۱: نه رومی روم نه زنگی زنگ
مخالفان حضور ارمیا به عنوان خواننده، لزوماً مذهبی نیستند، اما بیشتر آنها به دلیل پرورش پیدا کردن در یک کشور مذهبی با حکومت اسلامی، آن بخش از احکامی را که مربوط به آواز خواندن زنان و ممنوعیت آن میشود، از حفظ هستند.
نسیم سرابندی: «فکر میکنم همه انسانها تناقض دارند و رفتارهایی متضاد همدیگر انجام میدهند. برخی نمود بیرونی بیشتری دارد و برخی کمتر. تفکرات و رفتارهای انسانی از مصداقهای تناقض پر است، اما این دلیل بر محکوم کردن کسی که در حال تغییر است یا به شیوهای دیگر میاندیشد، نیست. همیشه مرز باریکی بین نقد و نفی وجود دارد. اگر این نقد است، پس قضاوت کردنی نمیبایست در پیاش باشد و تصمیم را بهتر است به مخاطبان و خود این خانم واگذار کرد، اما اگر نفی است که به نظرم به معنای تحمیل عقیده شخصی به دیگری است، باز داریم به بیراهه میرویم.»
آنها متفقالقولاند که اگر ارمیا معتقد به اسلام است، باید احکام آن را هم بدون قید و شرط بپذیرد و به اصطلاح آنها، یا «رومی روم» باشد یا «زنگی زنگ». در غیر این صورت، رفتاری متناقض از خود نشان داده و اسلام را هم به بازی گرفته است. به باور این عده، تمام مسلمانانی که به برخی از رفتارهای دینی پایبندند و از برخی دیگر عدول میکنند، دچار همین تناقضاند.
نسیم سرابندی، فعال دانشجویی که مسائل زنان را هم پیگیری میکند، درباره این شیوه استدلال معتقد است: «استدلال می کنند که رفتار این خانم تناقض دارد. اولا باحجاب است، دوم اینکه همسری مسیحی دارد یا خانواده همسرش مسیحی هستند. سوم اینکه از خط قرمزهای شخصی سخن میگوید، اما با وجود همه اینها آواز میخواند. تناقض را بارها از زبان بسیاری از فعالان شنیدهام ولی فکر میکنم همه انسانها تناقض دارند و رفتارهایی متضاد همدیگر انجام میدهند. برخی نمود بیرونی بیشتری دارد و برخی کمتر. تفکرات و رفتارهای انسانی از مصداقهای تناقض پر است، اما این دلیل بر محکوم کردن کسی که در حال تغییر است یا به شیوهای دیگر میاندیشد، نیست. همیشه مرز باریکی بین نقد و نفی وجود دارد. اگر این نقد است، پس قضاوت کردنی نمیبایست در پیاش باشد و تصمیم را بهتر است به مخاطبان و خود این خانم واگذار کرد، اما اگر نفی است که به نظرم به معنای تحمیل عقیده شخصی به دیگری است، باز داریم به بیراهه میرویم.»
۲: تفکرات مردسالارانه در احکام فقهی
قضاوت درباره اسلامی بودن یا نبودن عمل این زن جوان، در حالی صورت میگیرد که اتفاق نظری درباره منشاء این نوع احکام فقهی و لازمالاجرا بودن آنها حتی در میان خود افراد معتقد به مذهب وجود ندارد.
به باور بسیاری، احکام اسلام که در قالب نظریات فقهی بیان شدهاند، به معنی «اسلام» نیستند بلکه روح دین تنها بر مشخص کردن برخی چهارچوبها تاکید دارد و خارج از آن، احکام فقهی نظیر احکامی که حقوق زنان را در مسائل اجتماعی و فردی نقض میکنند، تنها برآمده از نظرات شخصی قفهاست که به دلیل حاکمیت تفکرات مردسالارانه یا به اقتضای زمان، به آن شکل صادر شده است.
حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی، اعمال این نوع محدودیتها را برای زنان برآمده از زمینههای تاریخی و اجتماعی میداند و معتقد است: «اصولا نگاه به زن موضوعی است که به زمینههای ذهنی اجتماعی و سیاسی فراوان برمیگردد و لزوماً ارتباط خاصی با مذهب ندارد. آنچه در ذهنیت مسلمانان از صدر اسلام شکل گرفته و تقویت پیدا کرده، ذهنیتی تاریخی است: نگاهی منفی نسبت به جنس مونث. اینکه چرا این ذهنیت شکل گرفته، بحث دیگری است. این دیدگاه کلی در میان اعراب پیش از اسلام هم وجود داشته، درست مثل اقوام دیگر که البته از جهاتی غلیظتر هم بوده. باید توجه داشت که اسلام بر بستر واقعیتی تاریخی شکل گرفت و از آن جدا نبود. ذهن پیامبر هم گسسته از واقعیتهای جامعه نیست. بر این اساس، مسلمانان صدر اسلام و بعدها مفسران، همه تحت تاثیر نگاه منفی به زن بودهاند. این نگاه منفی به شکلهای مختلف خود را بروز داده؛ نگاه به رابطه جنسی، چهره و اندام زن، صدای زن و .... نگاه منفی بر این اساس بوده که زن محور شر است.»
حسن یوسفی اشکوری: آنچه در ذهنیت مسلمانان از صدر اسلام شکل گرفته و تقویت پیدا کرده، ذهنیتی تاریخی است: نگاهی منفی نسبت به جنس مونث. اینکه چرا این ذهنیت شکل گرفته، بحث دیگری است. این دیدگاه کلی در میان اعراب پیش از اسلام هم وجود داشته، درست مثل اقوام دیگر که البته از جهاتی غلیظتر هم بوده. باید توجه داشت که اسلام بر بستر واقعیتی تاریخی شکل گرفت و از آن جدا نبود. ذهن پیامبر هم گسسته از واقعیتهای جامعه نیست.
آقای اشکوری میگوید که ممنوعیت خوانندگی برای زنان یک موضوع فقهی است نه اسلامی: «به طور خاص در مورد خوانندگی زنان، در خود قرآن که سند اصلی اسلام است، هیچ آیهای در نفی یا اثبات وجود ندارد؛ یعنی نه میتوان استنباط کرد که زن این حق را دارد، نه میتوان در تایید آن چیزی یافت. اما در مورد قفه پاسخ مثبت است، حرمت خوانندگی زن در فقه سنی و شیعه مطرح است. سند و مدرک فقها در این زمینه قرآن نیست، برخی روایات است که ۲۰۰ سال بعد از پیامبر نوشته و به شکل مکتوب جمعآوری شدهاند. این روایات، مانند دیگر روایاتی هستند که در مورد زنان آمده و همان دیدگاه منفی درباره زن را دارد و به دنبال خود، پیامدهایی به وجود آورده: زن و مرد باید از هم هرچه دورتر باشند. مثلا بین دو تا زن ننشینید که اگر بنشینید شیطان میانشان هست. به این معنا، رابطه زن و مرد در امور جنسی خلاصه شده و زن، عامل گناه و مظهر شر است؛ پس باید هرچه زن را از مرد دورتر کرد. این تفکر، بر مسئله دیدن زن، حجاب زن و ... هم اثر میگذارد و موضوع صدای زن هم مطرح میشود. جریان کوبههای زنانه و مردانه در که شکلشان شبیه آلت تناسلی زن و مرد است و هرکدام باید جداگانه آن را به صدا در میآوردند، یا اینکه زن هنگام جواب دادن باید ریگ زیر زبان بگذارد و ... در میان اعراب و در قرآن و سنت مطرح نبوده، در قرن دوم و سوم مطرح شده است. در عین حال این موضوع، جدا از مسئله خوانندگی زن، به موضوع موسیقی برمیگردد که چه مرد بخواند و چه زن، اگر غنا باشد حرام است. منتها زن حق ندارد در حضور مردان بخواند. الان هم فقها به خواندن زن در میان زنان اشکالی نمیگیرند. به هر حال این موضوع بر ساخته شرایط است.»
یوسفی اشکوری معتقد است تغییر این دیدگاه مستلزم ایجاد تغییر در نگاه فقها و حذف نگاه صرفاً مردانه در تفسیر دین است: «متاسفانه در تاریخ اسلام مفسران دین همه مرد بودهاند. تک و توک فقهای زن داشتهایم و آنها هم هرگز مرجع تقلید نبودهاند. ما یک مفسر رسمی زن نامدار نداریم و هزار و 400 سال دین، به وسیله مردان تبیین شده. بحثهای کلامی و فلسفی و ادبیات و سنت مذهبی همواره توسط مردان تفسیر شده است. این نگاه هم تمایل به حذف زن داشته و الان هم همچنان در ذهن فقهای قرن ما حاکم است. اگر کسی نظر دیگری داشته باشد و بگوید، اعتبار اجتماعیاش زیر سئوال میرود، اما همه چیز به تحولات جامعه برمیگردد. سیر تحولات جامعه در جهت تحول بوده. به عنوان مثال، مسئله حجاب اجباری با هیچ دیدی قابل دفاع نیست، اما هنوز هیچکس جرئت نکرده با حجاب اجباری مخالفت کند. ولی این به این معنا نیست که هرگز مخالفتی نخواهد شد. اگر پرسشها جدی شود، ممکن است زمینه تحولات ایجاد شود.»
آقای اشکوری در عین حال معتقد است که نمیتوان کسی را به دلیل پایبند نبودن به احکامی که خود ممکن است دارای شبهه باشند، از دایره دینداران خارج دانست: «اولا دینداری با شهادتین احراز میشود. این حرف همه فقهاست. هر کس که به یکتایی خداوند و رسالت اعتقاد داشته باشد مسلمان است ولو اینکه واجبات را در تمام عمر انجام ندهد. این مسئله خللی به مسلمانیاش وارد نمیکند. اما مسلمانی هم مراتبی دارد. ممکن است کسی نماز بخواند و روزه بگیرد اما معتقد به حجاب نباشد. شاید اصلا معتقد است که حجاب از قرآن استنباط نمیشود یا از مقتضیات زمان است یا جزو احکام متغیر قرآن است. تفسیر هر کسی از دین متفاوت است. کسی که مبادی آداب دینی نیست، یا خود شخصاً صاحب نظر است و نظر اجتهادی و تحلیل دارد، یا صرفا بیمبالات است. بعضی اینطور هستند. مثلا شراب در قرآن صراحتاً حرام نشده و تنها گفته شده که از عمل شیطان است یا در حد مستکنندگی، حرام است. با چنین نگاهی ممکن است فردی شراب را حرام نداند. نسبت به مسائل مختلف مثل زن، حجاب و ... هم همینطور است. به هر حال این یک امر شخصی است و کسی نمیتواند تکلیف برای کسی تعیین کند. من ممکن است کاری را نپسندم، اما مسئول اعمال و رفتار کسی نیستم. گرچه فقها چون خود را نماینده خدا میدانند، این کار را می کنند.»
۳- اسلام ترکخورده و آوازخوانی زنان با حجاب
در جهان اسلام، خوانندگی زنان با حجاب اما پدیده تازهای نیست. در بسیاری از کشورهای مسلمان، شنیده شدن صدای زن را با آواز، حرام به حساب نمیآورند. در مقابل نگاهی که در ایران وجود دارد و حتی شنیدن صدای قرآن خواندن زنان را حرام میداند، زنان مسلمان بسیاری از دیرباز قرآن را به صوت و لحن و در مسابقات بینالمللی خواندهاند.
در جهان اسلام، خوانندگی زنان با حجاب اما پدیده تازهای نیست. در بسیاری از کشورهای مسلمان، شنیده شدن صدای زن را با آواز، حرام به حساب نمیآورند. در مقابل نگاهی که در ایران وجود دارد و حتی شنیدن صدای قرآن خواندن زنان را حرام میداند، زنان مسلمان بسیاری از دیرباز قرآن را به صوت و لحن و در مسابقات بینالمللی خواندهاند.
به شکل مدرن و در قالب آواز هم خوانندگان محجبه شناخته شدهای وجود دارند. یکی از آنها «یونا»ست؛ خواننده و ترانهسرای مستقل مالزیایی که نام کاملش «یونلیس بنت زارا» است. یونای ۲۵ ساله، از ۱۴ سالگی ترانه سروده و اولین اجرای خود را در ۱۹ سالگی روی صحنه برده است. تا به امروز در نواحی مختلف مالزی هم برنامه اجرا کرده است. یونا با حجاب است و در اجراهای روی صحنهاش هم روسری بر سر دارد. او چهره تبلیغاتی «گلکسی نوت» شرکت سامسونگ هم هست و در سال ۲۰۰۸ به عنوان یکی از نامزدهای برگزیده «امتیوی» معرفی شد.
یونا اما تنها زنی نیست که با داشتن حجاب در مالزی به فعالیتهای مرتبط با حوزه موسیقی مشغول است. در مالزی، دختران دیگری هم هستند که به عنوان همخوان، خواننده، نوازنده و رقصنده با گروههای موسیقی همکاری میکنند. تعدادی از این خوانندگان با حجاب زن، در عیدهای مذهبی و مناسبتهای ملی در تلویزیون مالزی برنامههای زنده اجرا میکنند. با اینکه برخی از مسلمانان مالزی از بقیه متعصبترند، اما تنوع نژادی و دینی در این کشور باعث شده که پذیرندگی عموم نسبت به حضور زنان مسلمان و با حجاب در عرصههای مختلف هنری مانند موسیقی، در جامعه پذیرفته شده باشد. به همین دلیل است که حضور زنان با حجاب بر صحنه اجرای موسیقی واکنشی بر نمیانگیزد و عادی تلقی میشود.
در اندونزی هم که بزرگترین کشور مسلمان دنیا به حساب میآید، زنان خواننده با حجاب برنامه اجرا میکنند. نمونههای مشابه در کشورهای عربی هم وجود دارد. ترانه مشهور «المیدان» نیز که از آهنگهای معروف انقلابی مصر در بهار عربی بود، یک خواننده زن دارد.
۴- سرکوب حکومتی و ریشههای ترس
«چه میشود که در جامعهای مثل مصر، یک زن مسلمان با حجاب آواز میخواند اما یک دختر ایرانی با حجاب حق حضور در یک برنامه مسابقه خوانندگی که متعلق به یک خواننده مشهور ایرانی است را پیدا نمیکند؟»
فاطمه شمس: «نمیشود از جامعهای که حکومتش این همه به تن و لباس مردمش گیر میدهد، انتظار داشت که با مسئلهای به این مهمی همان قدر راحت و بیتفاوت برخورد کند که مثلاً مصر با همین قضیه میکند. بنیانگذار آکادمی گوگوش، خود اوست که بیست و خوردهای سال صدا و تناش از عرصه خوانندگی محذوف بود. داشتن نوارهایش جرم محسوب میشد و مجرمان در اکثر موارد آدمهای اصطلاحاً بدحجاب بودند. حذف بیرحمانه زنان سکولار و بیحجاب از ادارههای دولتی و بعد از سطح جامعه و وحشیگریهای گشت ارشاد و مامورها و بازجوهای چادری و به زور حجاب کردن زندانی و ... همه در نفرت و ترسی که امروز روانه دختر جوان با حجاب و خوشصدای برنامه آکادمی گوگوش میشود دخیلند.»
این یکی از پرسشهایی است که فاطمه شمس، دانشجوی دکترای ایرانشناسی در دانشگاه آکسفورد، در این زمینه مطرح کرده است. او در واکنش به این موضوع، چند پرسش دیگر هم مطرح میکند: «آیا تاریخ پوشش و حجاب در مصر و تفاوتش با ایران در این قضیه دخیل است؟ آیا حجاب به عنوان یکی از نمادهای اسلام در جهان عرب راحتتر به جزیی نامرئی از فرهنگ تبدیل میشود و حساسیت درباره آن از جامعه غیر عربی مثل ایران شیعه مذهب، کمتر است؟ آیا حجاب در مصر هم به اندازه ایران ابزار کنترل اجتماعی زنان و سرکوب بوده؟ آیا قدرت سیاسی در مصر در طول تاریخ پوشش زنان به شکل فعلی اجباری آن در ایران را به عنوان قانون اعمال کرده؟ آیا دختران و زنان را وسط خیابان با گشت ارشاد دستگیر کرده؟ خراش به صورتشان انداخته؟ محکوم به شلاق و حبسشان کرده؟ آیا سکولارهای مصری به اندازه سکولارهای ایرانی و در این مورد خاص زنان، قربانی رفتارهای حذفی مذهبیون اعم از کشتار و حبس و آزار جنسی بودهاند؟
اگر این مقایسه میل به نابرابری کند، که به نظر من میکند، (به این معنا که ایران در بیشتر سوالاتی که مطرح شد در سرکوب زنان و کنترل اجتماعی آنها از طریق حجاب و پوشش دست بالا را داشته)، آن وقت حجاب هراسی و واکنش به نشانههای لباسی که یونیفورم سلطه بوده از سوی بخشی از جامعه ایران ربطی به آن مسائلی که در سوالهای بالا گفتم، ندارد؟»
او در ادامه موضوع را به واکنش متقابل کسانی مربوط میداند که از سوی قدرت سیاسی و مذهبی جامعه ایران، تحت فشار بودهاند: «نمیشود از جامعهای که حکومتش این همه به تن و لباس مردمش گیر میدهد، انتظار داشت که با مسئلهای به این مهمی همان قدر راحت و بیتفاوت برخورد کند که مثلاً مصر با همین قضیه میکند. بنیانگذار آکادمی گوگوش، خود اوست که بیست و خوردهای سال صدا و تناش از عرصه خوانندگی محذوف بود. داشتن نوارهایش جرم محسوب میشد و مجرمان در اکثر موارد آدمهای اصطلاحاً بدحجاب بودند. حذف بیرحمانه زنان سکولار و بیحجاب از ادارههای دولتی و بعد از سطح جامعه و وحشیگریهای گشت ارشاد و مامورها و بازجوهای چادری و به زور حجاب کردن زندانی و ... همه در نفرت و ترسی که امروز روانه دختر جوان با حجاب و خوشصدای برنامه آکادمی گوگوش میشود دخیلند. این تعصب و قهر زاییده سرکوب و انقیاد است و از زیر بته به عمل نیامده. قبل از نقد و تحقیر فکری و محکوم کردن آدمها برای فهم هراسشان باید لختی درنگ کرد و به ریشههای ترس رفت.»
۵- آیا از این زن میترسیم؟
در کنار تمام این تحلیلها، بسیاری از مخاطبان این برنامه و شرکتکنندگان در این بحثها، با مجموعهای از سئوالات در شیوه زندگی خود و اطرافیانشان روبهرو شدهاند. عدهای شرکت این زن را به تئوریهای توطئه پیرامون نفوذ رژیم ایران برای نشان دادن چهرهای متعادل از اسلام نسبت میدهند، یا نگرانند با ارائه این چهره، تمایل عمومی به دین بیشتر شود و این در تناقض با آیندهای مبتنی بر سکولاریزم است. اینها موضوعاتی است که در اظهار نظرها در این زمینه دیده میشود.
بسیاری از مخاطبان این برنامه و شرکتکنندگان در این بحثها، با مجموعهای از سئوالات در شیوه زندگی خود و اطرافیانشان روبهرو شدهاند. عدهای شرکت این زن را به تئوریهای توطئه پیرامون نفوذ رژیم ایران برای نشان دادن چهرهای متعادل از اسلام نسبت میدهند، یا نگرانند با ارائه این چهره، تمایل عمومی به دین بیشتر شود و این در تناقض با آیندهای مبتنی بر سکولاریزم است.
در مقابل عدهای هم میگویند: «من دوست دارم یکشنبهها به کلیسا بروم و سرودهای مسیحی بخوانم، روی سرم حجاب بگذارم، نوشیدنی الکلی ننوشم، گوشت خوک بخورم و هفتهای یک بار هم مثل بوداییها مراقبه کنم. به کسی چه ربطی دارد که اسم روش زندگی من اسلام است یا مسیحیت یا بوداییسم یا هر چیز دیگر؟»
مخاطبی هم در پاسخ به تئوریهای توطئه گفته است: «ما هیچ مدرک مستدلی در دست نداریم که فلان شرکت کننده با چه هدف و از آن مهمتر سناریویی انتخاب شده است. شما میتوانید آن مطلب را در قالب یک فرضیه مطرح کنید اما چطور میتوان با اطمینان روی آن موضوع صحه گذاشت؟ تناقض رفتاری یک شخص با آنچه ما دینداری مطلق میشناسیم اصلاً چیز عجیبی نیست. در همین ایران خودمان چند درصد از کل جمعیت مسلمان تمامی دستورات و قواعد اسلام را مو به مو اجرا میکنند؟ آیا دیدن افرادی که نماز نمیخوانند، مشروب هم میخورند ولی به زیارت امام رضا هم میروند امری عادی نیست؟ فقط به آن دلیل که به دلیل رایج بودن برای ما عادی شده، چیزی از تناقض آن کم نمیکند. در همین اروپا دیدن دختران با حجاب کامل که در حال شوخی فیزیکی با پسران هستند امری چندان نادر نیست. شخصاً بسیاری را میشناسم که مشکلی با مشروب ندارند اما گوشت ذبح غیر اسلامی برایشان خط قرمز است. گذشته از آن شاخه پروتستان مسیحیت هرگز نباید به وجود میآمد، چون همه باید صد درصد به آنچه بود پایبند میبودند.»
با این بحثها مشخص نیست که آیا جامعه ایران هرگز میتواند حجاب اختیاری را برای زنان بپذیرد یا نه؟
ویدئو: آکادمی موسیقی گوگوش، آزمون صدا - ارمیا، تلویزیون من و تو
اینکه فردی با حجاب آواز بخواند یا بی حجاب مهم نیست و اینجا فقط برای منحرف کردن اذهان این بحث را پیش می کشند اما حجاب نباید موجب بسته شدن فرد شود ارمیا اگر توجه کنید در هیچ تمرین بدنی شرکت نمی کند یا در برنامه ای که در دیسکو اجراشد هم یک گوشه ای ایستاده و مثل بچه ها برای شهرزاد دست می زد و کار دو نفره را خراب کرد یا وقتی می خواستند ویدئویی چند نفره تهیه کنند یکی از مخالفان تهیه آن بود اینهاست که به نظرم ایجاد مشکل می کند و سرپشمه اش به آن حجاب برمی گردد احتمالا ایشان اگر استاد دانشگاه بودند با همین فرم لباس خیلی هم موفق بودند ولی در بخش خوانندگی و آکادمی گوگوش فقط جای فرد دیگری را اشغال نموده
ارمیا سمبل یک زن ایرانی هرهری مذهب است. دین اسلام که یک ذات سنتی و عقب مانده داره رو برداشته و برای خودش شیک کرده هر قسمتش رو که دوست داره اجرا می کنه و بخش سختش رو گذاشته برای هموطنان داخل کشور تا به زور و اجبار مجبور به رعایت آن باشند. بحث ارمیا بحث حجاب اختیاری و اجباری نیست. بحث بر سر این است که اعتقاد به دین اسلام یعنی رعایت یک سری قوانین و مقررات سفت و سخت که همه ما چه در داخل و چه در خارج از ایران به طور یکسان و نه تبعیض آمیز و دلبخواه موظف به رعایتش هستیم. اگه زنان مسلمان ایرانی در داخل کشور مجاز به خوانندگی و ازدواج با مرد مسیحی بنابر دستورات شارع مقدس نیستند ارمیا یک زن مسلمان معتقد ایرانی به چه مجوزی این حق رو برای خودش قائل شده که برخلاف قوانین شریعت دست به اعمالی بزنه که در داخل ایران جرم محسوب میشه؟ اگه قرار باشه هر کدام از ما برداشت شخصی خودمان رو از اسلام داشته باشیم به تعداد مسلمانان تعبیر و تفسیر از اسلام وجود خواهد داشت و اگر قرار باشد تابع یک و یا چند تفسیر محدود از اسلام که توسط فقیهان ارائه شده باشیم نباید بین معتقدان به این تفاسیر تبعیض وجود داشته باشه. اگه هم با قوانین دینی موافق نیستیم و اون رو با مقتضیات زمان هماهنگ نمی دونیم و بیش از حد سختگیرانه می دانیم که بحثش جداست و چند راه پیش روی ماست یا خواهان به روز شدن قوانین میشیم و یا خودمان رو از قید و بند دین رها می کنیم. در غیر اینصورت دینداری متظاهرانه و سطحی و یا اجباری به سبک ایرانی ها مثل این می مونه در حالیکه روسری رو به صورت شل و ول روی سرت آویزون کردی شلوارت رو از پات دربیاری.
ارمیا رو دوست ندارم درست مثل گلشیفته فراهانی چون منو یاد همه تناقضات زندگی ام می اندازن. یاد جوونی که با این جور سوالات هدر رفت یاد آینده ای می افتم که مطمئنم توش از دست این شکیات خلاص نمی شم. چون نسل ما رو با این جور مهملات سوزوندن. به زور چیزهایی به خوردمون دادن که اگه بخوایم هم از دستشون نمی نونیم فرار کنیم.
یک اینکه صدای ارمیا زیبا و دلنشینه آواز رو دوست داره استعدادش رو هم داره این کافیه ...دو مگه گوگوش نا مسلمونه یا بقیه همه بی روسریها!؟ دین رو متعلق وملک ملا و فقیه بدونیم گرفتار افراطی دوسویه می شیم که تناقضی تو زندگی ایجاد می کنه که اصول زیست اخلاقی رو از هم می پاشه...اما اگه از این اتوریته کهنه روحانیت رها بشیم دین رو چون ارزشهای درونی یا امور ظاهری پسندیده می تونیم تفسیر کنیم مهم اینکه امری خصوصی پذیرفته بشه/ من آواز خوندن ارمیا رو متناقض با دین نمی بینم /// صدایی زیبا شخصیتی آزاد و راست // هزار درود
دلش می خواد تناقض داشته باشه و به کسی ربطی نداره . هر کس ناراحته سرش رو بکوبه به دیوار !
به قول رضا مارمولک ، به تعداد آدمهای روی زمین ، راه رسیدن به خدا وجود داره . ارمیا و دیگرانی مثل او را - با هر قرائتی که از دین دارند - به حال خود بگذاریم تا آن طور که صلاح میدانند زندگی کنند . او آن طور ظاهر شده که قبول دارد . به قول یک اس ام اس رایج ، ای کسانی که ایمان آورده اید ، جان مادرتان کاری به کار کسانی نداشته باشید که ایمان نیاورده اند !!!
استدلال طرفداران ارمیا : هر کی مخالفه سرشو بکوبه به دیوار
نمی دونم رسانه ها چرا برای دموکرات بودن خود را نشان بدهند تبلیغ خانم ارمیا را میکنند از طرفی شبکه من و تو ارمیا را در آوازهای دسته جمعی جلوی گروه قرار داده و آهنگ دختر مشرقی را به ایشان برای خواندن داده حالا هم رادیو زمانه دقیقا چهارشنبه شب که باید به هنرجویان رای داده بشه این مقاله را چاپ کرده است
صدای زیبایی داشتند و اینکه چه عقیده ای دارند به کسی مربوط نیست
هنوز یاد تگرفته ایم عقیده های اطافیانمان را محترم بدانیم. هنوز گرفتار افراط در نظر دادن در مورد دیگران هستیم و خدا می داند کی قرار است از این یکسویه نگری ها دست برداریم ...
مسابقه زیبایی و ارایش مو که نیست که روسری ایشان به فرایند داوری لطمه بزند. جالب است چقدر انصار حزب اله مذهبی با انصار حزب اله ضد مذهب شبیه هم هستند هر دو فقط و فقط خود را محق میدانند و دیگر هیچ.
مگه مردم وظیفه دارند برای کارهایی که می کنند برای شما استدلال بیارند ؟!!! شماها از هزار تا گشت ارشاد هم بدترید . دریغ از نوک سوزن مدارا و تولرانس ! حکومت ایران با مردمش به شدت هماهنگه .
کاشکی یاد میگرفتیم که تو زندگی هم سرک نکشیم و به عقاید هیچ کس کاری نداشته باشیم. اصلا به ما چه که طرف با حجاب آواز می خونه یا نه؟ اگه صداش رو می پسندید بهش رای بدید. همین!
شتر سواری دولا دولا نمی شود فرد اگر بعنوان مسلمان انهم شیعه اعتقاد دارد طبعا باید عین حجاب به سایر مسائل مربوطه هم اعتقاد داشته باشد دستورات دین گزینشی نیست مثلا فردی بخواهد نماز صبح 4 رکعتی بخواند یا روزی 3 بار بخواندو.....یا برای غیر محرم آواز بخواند..........بجای این حرفها و خیلی راحت میتواند بگوید من عادت کرده ام به روسری
یا این مدل پوشش را دوست دارم وبا آن راحت هستم هیچ ربطی هم به اسلام و دین ندارد ندارد مثل راهبه ها یا زنان خیلی از کشور های غیر مسلمان که در لباسهای سنتی روسری دارند
در اول مقاله نوشته شده ایشان متولد خمین است!!! لطفا از رگ و ریشه های خمینی انتظار بیش از حد نداشته باشید.
بابا ول کنید این مسئله ی با روسری بی روسری را . چرا چسبیدید به لباس همدیگر. یکی هم به باطن خود و دیگران بپردازیم
این خانم ارمیا که به هر حال حجابش تبلیغ اسلام هست ،شده مثل باتوم که مذهبی ها می کوبن تو سر غیر مذهبی ها، در خارج از ایران که آزادی وجود داره مذهبی ها میگن به بقیه چه ربطی داره دلش می خواد که با حجابش آواز هم بخونه ،حالا اگر این تناقض نیست پس چرا اگر زنی در داخل ایران بخواهد همین کار را کند بی آبرویش می کنند؟
به قول یکی از خوانندگان، ارمیا رو دوست ندارم چون به مذهبی ها اجازه میده اسلام شتر گاو پلنگ را تبلیغ کنند.
آنچه ازکامنت مخالفان آواز خوانی إرمیا(خواننده با حجاب اختیاری) پیداست اینه که استدلال هاشان، همه اش فقهی و آخوندیه. خودشان را از ماهیت دیگری (مخالف خود ) تعریف کردند. هرچی هستند میتوانند باشند،اما در هر حالت "زن" ستیزند. قربانی تئوری توطئه اند فکر میکنند زمان و زمین و زمانه و آکادمی و گوگوش ،همه دست به دست هم داده و تبلیغ حجاب اختیاری برای دختر مشرقی میکنند!!!
ارمیا آزاد است که هر طور که دوست دارد زندگی کند و به ندای درونش گوش دهد و بر خلاف نظر فقها بیاید و آواز بخواند .
لطفا' دست از سر "زن ها" وردارین. اگر راست میگوئید و مظلوم کش نیستید چرا تا حالا کسی به آقایون گیر نداده؟(البته به نظر من نباید به سرو وضع هر دو قشر ،کسی کاری داشته باشد.) اگر روسری احساسات "ضد اسلامی" یا "مردانگی" شما را آزار میده، پس چرا ریش آقایان آزار نمیده ،یا گشواره زنانه و زیر ابروی برداشته آقایان احساس مردانگی شماها را خراش نمی ده .یا اینکه فرهنگ، فرهنگ مظلوم کشی مردانه است.
خطاب کسی که خودش را ارمیا معرفی کرده:
لطفا حرف های آفای اشکوری را در همین مطلب بخوانید. جواب می گیرید.
باید باور کنیم که اختیار نوع پوشش بخشی از اعلامیه حقوق بشر است . بنیاد گرایان مذهبی و بنیاد گرایان سکولار دو تیغه قیپی اند که در نفی آزادی و حق انتخاب با هم همکاری نانوشته دارد .تا باور به حقوق بشر در رفتار تجلی نکند ،این سرنوشت ،حق ماست ولی تقدیر ما نیست . زنده باد مخالف من .
در طول تاریخ این فرایند به طور طبیعی شکل گرفته که هر فردی بر اساس نوع لباس و آرایش و پوشش خود به گروهی یا قومی یا فرهنگی منتسب می شود. وقتی بین نوع پوشش و آرایش فرد و رفتار و منش او همسویی نباشد، طبیعی است که این ناهماهنگی جلب توجه میکند. خیلی هم لازم نیست این عدم همسویی شدید باشد به سادگی و با اضافه یا حذف کردن تکه ای پارچه و رنگ در پوشش ما جلب توجهی شکل میگیرد که این جلب توجه را بسیاری از آدمها به هر قیمتی دنبال میکنند. از طرفی برخی از آدمها همیشه چنین افرادی را تحسین میکنند هر چند برخی انتقاد میکنند و برخی تعجب...در غالب موارد چنین افرادی خودآگاه یا ناخودآگاه خوشنود از جلب توجه هستند حتی اگر این توجه در قالب انتقاد باشد.
به هر حال اگر فردی با آرایشی شبیه خواننده های هوی متال یا راک و یا سر و وضعی شبیه لیدی گاگا بخواهد در مسجد و در مراسم دعای کمیل و ندبه نه تنها شرکت کند که شخصن پشت میکروفن برود و همراهی مسلمین را طلب کند، طبیعی است که برخی خواهند خندید و البته اگر آن فرد اصرار کند که این حق اوست گروهی حیرت خواهند کرد. اگر آن فرد به دو دیده خون فشاند که طالب فیض مراسم است و... گروهی هم احتمالن همدلی میکنند. خلاصه اینکه نکته قابل تامل نقش و سیاست این کانال تلویزیونی است که به ظرائف الحیلی استخوان لای زخم مردم شده نه این قصه این خانم تکراری محترم و عکس العملهای طبیعی و تکراری آدمها...
به نظر من می شه بیشترین تنافض رو در رفتار نفی کنندگان دید. اصولاً جامعه ایرانی عادت دارد در همه مسائل افراط به خرج دهد. یک خواننده کردی به نام شریبان هست که در میان کردها خیلی مشهور رو محبوب است. او هم هیچوقت روسری اش را از سرش بر نداشت. اما کسی به خاطر روسری اش او را نفی کرد. از زمانی که بچه بودم تا الان به یاد ندارم جامعه رفتاری این چنین با او کرده باشد. برای همین او توانست با صدای رسا و زیبایش همیشه و با اعتماد به نفس بخواند. اما ارمیا به خاطر رفتارهایی که به خاطر روسری اش با او شده است نتکنون نتوانسته است صدایش را لااقل آزاد کند و بدون ترس بخواند. اصولاً در ایران در مورد همه چیز با نفی است یا برعکس. هیچوقت این جامعه تعادل نداشته است. یا اسلام را نمی پذیرد و وقتی هم پذیرفت به طرز وحشتناکی آن را پذیرفته و تا گوشت و استخوان اسلامی می شود. اصولاً هر چیز جدیدی را یا نمی پذیرد یا اگر بپذیرد ول کنش نیست. بنده شک دارم این جامعه به تعادل برسد. چرا که هر کسی به خود اجازه می دهد راحت برای دیگری مرز تعین کند. این خصلت چنین جامعه ای است که همیشه از افراط و تفریط رنج برده است. همین نفی کنندگان هستند که باعث وخیم تر شدن اوضاع حریم خصوصی در جامعه ایرانی می شوند. برای ایرانیها تجاوز مستقیم به حریم خصوصی یک فرد ساده تر ازاحتزام گذاشتن به آن و پذیرفتن تفاوتهاست.
اولاً درباره کسانی که حق نقد پوشش این خانم را با توسل به حربه "عدم دخالت در حریم شخصی" سلب می نمایند عارضم که حضور و ظهور در یک شو تلویزیونی دارای مخاطب چند صد هزار نفری قطعاً و یقیناً خارج از حومه "حریم شخصی" محسوب می گردد و اعمال و وجنات و سکنات یک فرد در چنین صحنه ای کاملا در حوز "عمومی" قلمداد می گردد (به همان گونه که تن پوش کذایی "گوشتی" لیدی گاگا مورد نقد و انتقاد و حتی استحضا قرار می گیرد)
ذکر یکایک صنایع مغالطات به کار رفته در نوشتار حال حاضر مثنوی هفتاد من کاغذ و حوصله وافر می طلبد که متاسففانه یا خوشبختانه در اقتضای حال حاضر بنده نیست
در ارتباط با گفتمان حال حاضر نیز ابتدا لازم به ذکر میدانم که پوشش یا سایر وجنات و سکنات این خانم برای بنده دارای کوچکترین اهمیتی نیست اما حکایت جالبناک و در عین حال پارادوکسیکالی که شاید ذهن هر بیننده فکوری را در ارتباط با این ماجرا قلقلک دهد این است که اساساً با توجه به فلسفه حجاب که همانا از دیدگاه اسلام : عدم فراهم آوری موجبات تحریک جحاز جنسی مردان (با توسل به تکنیک کاستن از زیبایی های ظاهری) و به گناه افکندن ایشان باشد را اگر در نظر بگیرم آنگاه حکم آوازخوانی ایشان و یا غمیشهای مکش مرگ مای ایشان در حال اجرا و یا ساقهای استرچ و سایر وجنات و سکنات این سرکارعالیه آیا موجبات نقض غرض نخواهد بود؟
اگر ایشان با توسل به منش فعلی خویش (لچکی بر سر و ازدواج و همبستری با کافری کتابی و یا عدم شرکت در ورزش همگانی علی رغم دارا بودن پوشش کامل اسلامی{پدیده ای که حتی جمهوری اسلامی نیز مانع پرداختن بدان نگردیده و مجوز فعلیت آن در برابر دیدگان آقایان را صادر نموده}) ، اقدام به بنیاندگذاری مکتبی با نام دلخواه (مثلا "ارمیا ایسم") نمایند و خود را کاتب چنین مدرسه ای قلمداد نمایند که یقیناً بحث حاضر ما خالی از مبناست اما اگر اسم این خیمه شب بازی را "اسلام" و "مسلمانی" بگذاریم که یقیناً ذهن نقاد هر انسان اندیش پیشه ای را دچار سوء هاضمه می نماید
فقط می خواستم توجه خوانندگان این مطلب را به این نکته هم جلب کنم که خواندن و حتی رقصیدن زنان با حجاب در برخی جوامع اسلامی کاملاً هم "هنجار" و طبیعی است. در مالزی، برنامه های تلویزیون و حتی برنامه های نمایشی زنده بسیار زیادی با شرکت زنان خواننده و رقصنده وجود دارد. البته در "اسلام خاورمیانه" این امر حالتی عجیب و متناقض دارد.
اگر بخواهیم به حجاب از زاویه دین بنگریم فردی حجاب را انتخاب می کند در واقع پایبندی خود رابه یک سری اصول که دین انها را تعیین کرده پایبنداعلام می کند ویکی از این اصول ممنوع بودن خواندن زن در جمع مردانی است که دراسلام به انها نامحرم گفته می شود دراینجا نتاقض بوجود می اید اما اگر این پوشش به دلایلی دیگر انتخاب شده باشد بحث دیگری است
دموکراسی یعنی همین که هیچکس را مجبور نکنیم!
در نوشتار سراسر مغالطه آمیز مندرج در این تاربرگ(فارغ از پرداخت بر یکایک صنایع مربوطه) ، به سفسطه ظریفی برخوردم که اشاره بدان را به عنوان حسن ختام مندرجاتم، خالی از لطف نمی دانم:
در بخشی از نوشتار به نقل از فردی ناشناس، چنین آورده شده:
"آیا دیدن افرادی که نماز نمیخوانند، مشروب هم میخورند ولی به زیارت امام رضا هم میروند امری عادی نیست؟ فقط به آن دلیل که به دلیل رایج بودن برای ما عادی شده، چیزی از تناقض آن کم نمیکند."
بنده تصدیق می کنم مواردی که فرد مورد نظر در پاراگراف فوق بدان اشاره نموده در جامعه ما موجود است و شاید هر یک از ما در طول زندگی حداقل یک بار از نزدیک شاهد موجودیت افرادی با ویژگی های رفتاری مذکور بوده ایم اما نه بنده و نه هیچ یک از دوستان یا آشنایان و اطرافیانم هرگز با شخصی مواجه نشدیم که در حال اقامه نماز "شراب خواری" کند و یا در حین زیارت حرم امام هشتم شیعیان "می گساری" نماید! (نیز بعید می دانم جنابان نیز چشمتان به جمال بی مثال چنین اعجوبه ای روش کردیده باشد)
اما رفتار و کردار سرکارعالیه "ارمیا" بنا بر دلایل و براهینی که در کامنت پیشین بنده، مندرج گردید دقیقاً مصداق بارزی از پارادوکسی غریب و شدیداً نامانوس (همچون باده گساری در حین اقامه نماز) و نقض غرضی آشکار می نماید
پیروز باشید
من از دیکتاتور درون خودمان می ترسم
من از اجازه داشتن برای قضاوت کردن دیگران می ترسم
من از دخالت کردن در زنگی خصوصی همگان می ترسم
وبالاخره من و تو وما سانسور چی های قدری هستیم
ماشالله! سکولارهای ما اینقدر ذهن و دهانشان پر از حدیث و آیه و روایت و تفسیر اصول و فروع دین است که به همه آیت الله گفتند : زکی! همه یک پا مجتهد و دارای رساله اند٬مخصوصا در باب "پوشش زنان" و "منش زنان" و"خوانش زنان".
میگن فضول بردن جهنم گفت:اینکه هیزمش تره!!!
در زمینه دمکراسی و احترام به حقوق انسانی یکدیگر، هنوز که هنوزه ،کلاس اولیم.
تا میایید دم از تولرانس و تساهل و آزادی انسانی مخالف حرف بزنید.میگویند نه این مورد استثناست.یا توجیه دیگری و یا روایت دیگری از "اسلام" و "اخلاق" جلوت میگذارند.مثلا مدرک میارید و سند صوتی و یا تصویری با ۱۴ تا شاهد نشان میدهید که آقا! طرف «دزد» است.نه دزد معمولی از سر ناچاری. بلکه "شاه دزد "و "کلان دزد" است. آنجا دم از اخلاق میزنند و حریم خصوصی.اینجا نه
تا کی و تا کجا ملت باید با "جلو و عقب" یا "بود و نبود" و" کجا مجازه" و "کجا ممنوع" است روسری،درگیر باشند.
ارسال کردن دیدگاه جدید