حجاب اختیاری و آوازخوانی «ارمیا»
نعیمه دوستدار - عدهای به اعتماد به نفسش آفرین میگویند و از اینکه اظهار نظر دیگران و باورهای مسلمانان متعصب را سد راه ندیده و خود را در معرض قضاوت دیگران گذاشته است، به او تبریک میگویند.
در مقابل شمار کسانی که با انواع و اقسام لقبهای توهینآمیز او را نامیدهاند، کم نیست. «عامل رژیم»، «متناقض»، «متظاهر»، «ریاکار»، «بیدین»، «مومن مسجد ندیده»، «لچک به سر»، «پتو به کله»، «مصداق شعر ایرجمیرزا» و «کچل» تنها چند نمونه از لقبهایی هستند که به او داده شده است. او «ارمیا»ست، زن ۳۱ سالهای متولد خمین و ساکن آلمان که در یک برنامه تلویزیونی در شبکه «من و تو»، در رقابتی برای خواننده شدن شرکت کرده است.
ارمیا شاید با پذیرش اینکه شرکت در چنین مسابقهای او را در معرض اظهارنظرهای گوناگون قرار میدهد از خود شجاعت نشان داده باشد، اما شاید هرگز فکر نمیکرد که روسری بر سر کردن او - حالا کمی کمتر - همچون تن برهنه گلشیفته فراهانی، پرحاشیه شود.
۱: نه رومی روم نه زنگی زنگ
مخالفان حضور ارمیا به عنوان خواننده، لزوماً مذهبی نیستند، اما بیشتر آنها به دلیل پرورش پیدا کردن در یک کشور مذهبی با حکومت اسلامی، آن بخش از احکامی را که مربوط به آواز خواندن زنان و ممنوعیت آن میشود، از حفظ هستند.
نسیم سرابندی: «فکر میکنم همه انسانها تناقض دارند و رفتارهایی متضاد همدیگر انجام میدهند. برخی نمود بیرونی بیشتری دارد و برخی کمتر. تفکرات و رفتارهای انسانی از مصداقهای تناقض پر است، اما این دلیل بر محکوم کردن کسی که در حال تغییر است یا به شیوهای دیگر میاندیشد، نیست. همیشه مرز باریکی بین نقد و نفی وجود دارد. اگر این نقد است، پس قضاوت کردنی نمیبایست در پیاش باشد و تصمیم را بهتر است به مخاطبان و خود این خانم واگذار کرد، اما اگر نفی است که به نظرم به معنای تحمیل عقیده شخصی به دیگری است، باز داریم به بیراهه میرویم.»
آنها متفقالقولاند که اگر ارمیا معتقد به اسلام است، باید احکام آن را هم بدون قید و شرط بپذیرد و به اصطلاح آنها، یا «رومی روم» باشد یا «زنگی زنگ». در غیر این صورت، رفتاری متناقض از خود نشان داده و اسلام را هم به بازی گرفته است. به باور این عده، تمام مسلمانانی که به برخی از رفتارهای دینی پایبندند و از برخی دیگر عدول میکنند، دچار همین تناقضاند.
نسیم سرابندی، فعال دانشجویی که مسائل زنان را هم پیگیری میکند، درباره این شیوه استدلال معتقد است: «استدلال می کنند که رفتار این خانم تناقض دارد. اولا باحجاب است، دوم اینکه همسری مسیحی دارد یا خانواده همسرش مسیحی هستند. سوم اینکه از خط قرمزهای شخصی سخن میگوید، اما با وجود همه اینها آواز میخواند. تناقض را بارها از زبان بسیاری از فعالان شنیدهام ولی فکر میکنم همه انسانها تناقض دارند و رفتارهایی متضاد همدیگر انجام میدهند. برخی نمود بیرونی بیشتری دارد و برخی کمتر. تفکرات و رفتارهای انسانی از مصداقهای تناقض پر است، اما این دلیل بر محکوم کردن کسی که در حال تغییر است یا به شیوهای دیگر میاندیشد، نیست. همیشه مرز باریکی بین نقد و نفی وجود دارد. اگر این نقد است، پس قضاوت کردنی نمیبایست در پیاش باشد و تصمیم را بهتر است به مخاطبان و خود این خانم واگذار کرد، اما اگر نفی است که به نظرم به معنای تحمیل عقیده شخصی به دیگری است، باز داریم به بیراهه میرویم.»
۲: تفکرات مردسالارانه در احکام فقهی
قضاوت درباره اسلامی بودن یا نبودن عمل این زن جوان، در حالی صورت میگیرد که اتفاق نظری درباره منشاء این نوع احکام فقهی و لازمالاجرا بودن آنها حتی در میان خود افراد معتقد به مذهب وجود ندارد.
به باور بسیاری، احکام اسلام که در قالب نظریات فقهی بیان شدهاند، به معنی «اسلام» نیستند بلکه روح دین تنها بر مشخص کردن برخی چهارچوبها تاکید دارد و خارج از آن، احکام فقهی نظیر احکامی که حقوق زنان را در مسائل اجتماعی و فردی نقض میکنند، تنها برآمده از نظرات شخصی قفهاست که به دلیل حاکمیت تفکرات مردسالارانه یا به اقتضای زمان، به آن شکل صادر شده است.
حسن یوسفی اشکوری، پژوهشگر دینی، اعمال این نوع محدودیتها را برای زنان برآمده از زمینههای تاریخی و اجتماعی میداند و معتقد است: «اصولا نگاه به زن موضوعی است که به زمینههای ذهنی اجتماعی و سیاسی فراوان برمیگردد و لزوماً ارتباط خاصی با مذهب ندارد. آنچه در ذهنیت مسلمانان از صدر اسلام شکل گرفته و تقویت پیدا کرده، ذهنیتی تاریخی است: نگاهی منفی نسبت به جنس مونث. اینکه چرا این ذهنیت شکل گرفته، بحث دیگری است. این دیدگاه کلی در میان اعراب پیش از اسلام هم وجود داشته، درست مثل اقوام دیگر که البته از جهاتی غلیظتر هم بوده. باید توجه داشت که اسلام بر بستر واقعیتی تاریخی شکل گرفت و از آن جدا نبود. ذهن پیامبر هم گسسته از واقعیتهای جامعه نیست. بر این اساس، مسلمانان صدر اسلام و بعدها مفسران، همه تحت تاثیر نگاه منفی به زن بودهاند. این نگاه منفی به شکلهای مختلف خود را بروز داده؛ نگاه به رابطه جنسی، چهره و اندام زن، صدای زن و .... نگاه منفی بر این اساس بوده که زن محور شر است.»
حسن یوسفی اشکوری: آنچه در ذهنیت مسلمانان از صدر اسلام شکل گرفته و تقویت پیدا کرده، ذهنیتی تاریخی است: نگاهی منفی نسبت به جنس مونث. اینکه چرا این ذهنیت شکل گرفته، بحث دیگری است. این دیدگاه کلی در میان اعراب پیش از اسلام هم وجود داشته، درست مثل اقوام دیگر که البته از جهاتی غلیظتر هم بوده. باید توجه داشت که اسلام بر بستر واقعیتی تاریخی شکل گرفت و از آن جدا نبود. ذهن پیامبر هم گسسته از واقعیتهای جامعه نیست.
آقای اشکوری میگوید که ممنوعیت خوانندگی برای زنان یک موضوع فقهی است نه اسلامی: «به طور خاص در مورد خوانندگی زنان، در خود قرآن که سند اصلی اسلام است، هیچ آیهای در نفی یا اثبات وجود ندارد؛ یعنی نه میتوان استنباط کرد که زن این حق را دارد، نه میتوان در تایید آن چیزی یافت. اما در مورد قفه پاسخ مثبت است، حرمت خوانندگی زن در فقه سنی و شیعه مطرح است. سند و مدرک فقها در این زمینه قرآن نیست، برخی روایات است که ۲۰۰ سال بعد از پیامبر نوشته و به شکل مکتوب جمعآوری شدهاند. این روایات، مانند دیگر روایاتی هستند که در مورد زنان آمده و همان دیدگاه منفی درباره زن را دارد و به دنبال خود، پیامدهایی به وجود آورده: زن و مرد باید از هم هرچه دورتر باشند. مثلا بین دو تا زن ننشینید که اگر بنشینید شیطان میانشان هست. به این معنا، رابطه زن و مرد در امور جنسی خلاصه شده و زن، عامل گناه و مظهر شر است؛ پس باید هرچه زن را از مرد دورتر کرد. این تفکر، بر مسئله دیدن زن، حجاب زن و ... هم اثر میگذارد و موضوع صدای زن هم مطرح میشود. جریان کوبههای زنانه و مردانه در که شکلشان شبیه آلت تناسلی زن و مرد است و هرکدام باید جداگانه آن را به صدا در میآوردند، یا اینکه زن هنگام جواب دادن باید ریگ زیر زبان بگذارد و ... در میان اعراب و در قرآن و سنت مطرح نبوده، در قرن دوم و سوم مطرح شده است. در عین حال این موضوع، جدا از مسئله خوانندگی زن، به موضوع موسیقی برمیگردد که چه مرد بخواند و چه زن، اگر غنا باشد حرام است. منتها زن حق ندارد در حضور مردان بخواند. الان هم فقها به خواندن زن در میان زنان اشکالی نمیگیرند. به هر حال این موضوع بر ساخته شرایط است.»
یوسفی اشکوری معتقد است تغییر این دیدگاه مستلزم ایجاد تغییر در نگاه فقها و حذف نگاه صرفاً مردانه در تفسیر دین است: «متاسفانه در تاریخ اسلام مفسران دین همه مرد بودهاند. تک و توک فقهای زن داشتهایم و آنها هم هرگز مرجع تقلید نبودهاند. ما یک مفسر رسمی زن نامدار نداریم و هزار و 400 سال دین، به وسیله مردان تبیین شده. بحثهای کلامی و فلسفی و ادبیات و سنت مذهبی همواره توسط مردان تفسیر شده است. این نگاه هم تمایل به حذف زن داشته و الان هم همچنان در ذهن فقهای قرن ما حاکم است. اگر کسی نظر دیگری داشته باشد و بگوید، اعتبار اجتماعیاش زیر سئوال میرود، اما همه چیز به تحولات جامعه برمیگردد. سیر تحولات جامعه در جهت تحول بوده. به عنوان مثال، مسئله حجاب اجباری با هیچ دیدی قابل دفاع نیست، اما هنوز هیچکس جرئت نکرده با حجاب اجباری مخالفت کند. ولی این به این معنا نیست که هرگز مخالفتی نخواهد شد. اگر پرسشها جدی شود، ممکن است زمینه تحولات ایجاد شود.»
آقای اشکوری در عین حال معتقد است که نمیتوان کسی را به دلیل پایبند نبودن به احکامی که خود ممکن است دارای شبهه باشند، از دایره دینداران خارج دانست: «اولا دینداری با شهادتین احراز میشود. این حرف همه فقهاست. هر کس که به یکتایی خداوند و رسالت اعتقاد داشته باشد مسلمان است ولو اینکه واجبات را در تمام عمر انجام ندهد. این مسئله خللی به مسلمانیاش وارد نمیکند. اما مسلمانی هم مراتبی دارد. ممکن است کسی نماز بخواند و روزه بگیرد اما معتقد به حجاب نباشد. شاید اصلا معتقد است که حجاب از قرآن استنباط نمیشود یا از مقتضیات زمان است یا جزو احکام متغیر قرآن است. تفسیر هر کسی از دین متفاوت است. کسی که مبادی آداب دینی نیست، یا خود شخصاً صاحب نظر است و نظر اجتهادی و تحلیل دارد، یا صرفا بیمبالات است. بعضی اینطور هستند. مثلا شراب در قرآن صراحتاً حرام نشده و تنها گفته شده که از عمل شیطان است یا در حد مستکنندگی، حرام است. با چنین نگاهی ممکن است فردی شراب را حرام نداند. نسبت به مسائل مختلف مثل زن، حجاب و ... هم همینطور است. به هر حال این یک امر شخصی است و کسی نمیتواند تکلیف برای کسی تعیین کند. من ممکن است کاری را نپسندم، اما مسئول اعمال و رفتار کسی نیستم. گرچه فقها چون خود را نماینده خدا میدانند، این کار را می کنند.»
۳- اسلام ترکخورده و آوازخوانی زنان با حجاب
در جهان اسلام، خوانندگی زنان با حجاب اما پدیده تازهای نیست. در بسیاری از کشورهای مسلمان، شنیده شدن صدای زن را با آواز، حرام به حساب نمیآورند. در مقابل نگاهی که در ایران وجود دارد و حتی شنیدن صدای قرآن خواندن زنان را حرام میداند، زنان مسلمان بسیاری از دیرباز قرآن را به صوت و لحن و در مسابقات بینالمللی خواندهاند.
در جهان اسلام، خوانندگی زنان با حجاب اما پدیده تازهای نیست. در بسیاری از کشورهای مسلمان، شنیده شدن صدای زن را با آواز، حرام به حساب نمیآورند. در مقابل نگاهی که در ایران وجود دارد و حتی شنیدن صدای قرآن خواندن زنان را حرام میداند، زنان مسلمان بسیاری از دیرباز قرآن را به صوت و لحن و در مسابقات بینالمللی خواندهاند.
به شکل مدرن و در قالب آواز هم خوانندگان محجبه شناخته شدهای وجود دارند. یکی از آنها «یونا»ست؛ خواننده و ترانهسرای مستقل مالزیایی که نام کاملش «یونلیس بنت زارا» است. یونای ۲۵ ساله، از ۱۴ سالگی ترانه سروده و اولین اجرای خود را در ۱۹ سالگی روی صحنه برده است. تا به امروز در نواحی مختلف مالزی هم برنامه اجرا کرده است. یونا با حجاب است و در اجراهای روی صحنهاش هم روسری بر سر دارد. او چهره تبلیغاتی «گلکسی نوت» شرکت سامسونگ هم هست و در سال ۲۰۰۸ به عنوان یکی از نامزدهای برگزیده «امتیوی» معرفی شد.
یونا اما تنها زنی نیست که با داشتن حجاب در مالزی به فعالیتهای مرتبط با حوزه موسیقی مشغول است. در مالزی، دختران دیگری هم هستند که به عنوان همخوان، خواننده، نوازنده و رقصنده با گروههای موسیقی همکاری میکنند. تعدادی از این خوانندگان با حجاب زن، در عیدهای مذهبی و مناسبتهای ملی در تلویزیون مالزی برنامههای زنده اجرا میکنند. با اینکه برخی از مسلمانان مالزی از بقیه متعصبترند، اما تنوع نژادی و دینی در این کشور باعث شده که پذیرندگی عموم نسبت به حضور زنان مسلمان و با حجاب در عرصههای مختلف هنری مانند موسیقی، در جامعه پذیرفته شده باشد. به همین دلیل است که حضور زنان با حجاب بر صحنه اجرای موسیقی واکنشی بر نمیانگیزد و عادی تلقی میشود.
در اندونزی هم که بزرگترین کشور مسلمان دنیا به حساب میآید، زنان خواننده با حجاب برنامه اجرا میکنند. نمونههای مشابه در کشورهای عربی هم وجود دارد. ترانه مشهور «المیدان» نیز که از آهنگهای معروف انقلابی مصر در بهار عربی بود، یک خواننده زن دارد.
۴- سرکوب حکومتی و ریشههای ترس
«چه میشود که در جامعهای مثل مصر، یک زن مسلمان با حجاب آواز میخواند اما یک دختر ایرانی با حجاب حق حضور در یک برنامه مسابقه خوانندگی که متعلق به یک خواننده مشهور ایرانی است را پیدا نمیکند؟»
فاطمه شمس: «نمیشود از جامعهای که حکومتش این همه به تن و لباس مردمش گیر میدهد، انتظار داشت که با مسئلهای به این مهمی همان قدر راحت و بیتفاوت برخورد کند که مثلاً مصر با همین قضیه میکند. بنیانگذار آکادمی گوگوش، خود اوست که بیست و خوردهای سال صدا و تناش از عرصه خوانندگی محذوف بود. داشتن نوارهایش جرم محسوب میشد و مجرمان در اکثر موارد آدمهای اصطلاحاً بدحجاب بودند. حذف بیرحمانه زنان سکولار و بیحجاب از ادارههای دولتی و بعد از سطح جامعه و وحشیگریهای گشت ارشاد و مامورها و بازجوهای چادری و به زور حجاب کردن زندانی و ... همه در نفرت و ترسی که امروز روانه دختر جوان با حجاب و خوشصدای برنامه آکادمی گوگوش میشود دخیلند.»
این یکی از پرسشهایی است که فاطمه شمس، دانشجوی دکترای ایرانشناسی در دانشگاه آکسفورد، در این زمینه مطرح کرده است. او در واکنش به این موضوع، چند پرسش دیگر هم مطرح میکند: «آیا تاریخ پوشش و حجاب در مصر و تفاوتش با ایران در این قضیه دخیل است؟ آیا حجاب به عنوان یکی از نمادهای اسلام در جهان عرب راحتتر به جزیی نامرئی از فرهنگ تبدیل میشود و حساسیت درباره آن از جامعه غیر عربی مثل ایران شیعه مذهب، کمتر است؟ آیا حجاب در مصر هم به اندازه ایران ابزار کنترل اجتماعی زنان و سرکوب بوده؟ آیا قدرت سیاسی در مصر در طول تاریخ پوشش زنان به شکل فعلی اجباری آن در ایران را به عنوان قانون اعمال کرده؟ آیا دختران و زنان را وسط خیابان با گشت ارشاد دستگیر کرده؟ خراش به صورتشان انداخته؟ محکوم به شلاق و حبسشان کرده؟ آیا سکولارهای مصری به اندازه سکولارهای ایرانی و در این مورد خاص زنان، قربانی رفتارهای حذفی مذهبیون اعم از کشتار و حبس و آزار جنسی بودهاند؟
اگر این مقایسه میل به نابرابری کند، که به نظر من میکند، (به این معنا که ایران در بیشتر سوالاتی که مطرح شد در سرکوب زنان و کنترل اجتماعی آنها از طریق حجاب و پوشش دست بالا را داشته)، آن وقت حجاب هراسی و واکنش به نشانههای لباسی که یونیفورم سلطه بوده از سوی بخشی از جامعه ایران ربطی به آن مسائلی که در سوالهای بالا گفتم، ندارد؟»
او در ادامه موضوع را به واکنش متقابل کسانی مربوط میداند که از سوی قدرت سیاسی و مذهبی جامعه ایران، تحت فشار بودهاند: «نمیشود از جامعهای که حکومتش این همه به تن و لباس مردمش گیر میدهد، انتظار داشت که با مسئلهای به این مهمی همان قدر راحت و بیتفاوت برخورد کند که مثلاً مصر با همین قضیه میکند. بنیانگذار آکادمی گوگوش، خود اوست که بیست و خوردهای سال صدا و تناش از عرصه خوانندگی محذوف بود. داشتن نوارهایش جرم محسوب میشد و مجرمان در اکثر موارد آدمهای اصطلاحاً بدحجاب بودند. حذف بیرحمانه زنان سکولار و بیحجاب از ادارههای دولتی و بعد از سطح جامعه و وحشیگریهای گشت ارشاد و مامورها و بازجوهای چادری و به زور حجاب کردن زندانی و ... همه در نفرت و ترسی که امروز روانه دختر جوان با حجاب و خوشصدای برنامه آکادمی گوگوش میشود دخیلند. این تعصب و قهر زاییده سرکوب و انقیاد است و از زیر بته به عمل نیامده. قبل از نقد و تحقیر فکری و محکوم کردن آدمها برای فهم هراسشان باید لختی درنگ کرد و به ریشههای ترس رفت.»
۵- آیا از این زن میترسیم؟
در کنار تمام این تحلیلها، بسیاری از مخاطبان این برنامه و شرکتکنندگان در این بحثها، با مجموعهای از سئوالات در شیوه زندگی خود و اطرافیانشان روبهرو شدهاند. عدهای شرکت این زن را به تئوریهای توطئه پیرامون نفوذ رژیم ایران برای نشان دادن چهرهای متعادل از اسلام نسبت میدهند، یا نگرانند با ارائه این چهره، تمایل عمومی به دین بیشتر شود و این در تناقض با آیندهای مبتنی بر سکولاریزم است. اینها موضوعاتی است که در اظهار نظرها در این زمینه دیده میشود.
بسیاری از مخاطبان این برنامه و شرکتکنندگان در این بحثها، با مجموعهای از سئوالات در شیوه زندگی خود و اطرافیانشان روبهرو شدهاند. عدهای شرکت این زن را به تئوریهای توطئه پیرامون نفوذ رژیم ایران برای نشان دادن چهرهای متعادل از اسلام نسبت میدهند، یا نگرانند با ارائه این چهره، تمایل عمومی به دین بیشتر شود و این در تناقض با آیندهای مبتنی بر سکولاریزم است.
در مقابل عدهای هم میگویند: «من دوست دارم یکشنبهها به کلیسا بروم و سرودهای مسیحی بخوانم، روی سرم حجاب بگذارم، نوشیدنی الکلی ننوشم، گوشت خوک بخورم و هفتهای یک بار هم مثل بوداییها مراقبه کنم. به کسی چه ربطی دارد که اسم روش زندگی من اسلام است یا مسیحیت یا بوداییسم یا هر چیز دیگر؟»
مخاطبی هم در پاسخ به تئوریهای توطئه گفته است: «ما هیچ مدرک مستدلی در دست نداریم که فلان شرکت کننده با چه هدف و از آن مهمتر سناریویی انتخاب شده است. شما میتوانید آن مطلب را در قالب یک فرضیه مطرح کنید اما چطور میتوان با اطمینان روی آن موضوع صحه گذاشت؟ تناقض رفتاری یک شخص با آنچه ما دینداری مطلق میشناسیم اصلاً چیز عجیبی نیست. در همین ایران خودمان چند درصد از کل جمعیت مسلمان تمامی دستورات و قواعد اسلام را مو به مو اجرا میکنند؟ آیا دیدن افرادی که نماز نمیخوانند، مشروب هم میخورند ولی به زیارت امام رضا هم میروند امری عادی نیست؟ فقط به آن دلیل که به دلیل رایج بودن برای ما عادی شده، چیزی از تناقض آن کم نمیکند. در همین اروپا دیدن دختران با حجاب کامل که در حال شوخی فیزیکی با پسران هستند امری چندان نادر نیست. شخصاً بسیاری را میشناسم که مشکلی با مشروب ندارند اما گوشت ذبح غیر اسلامی برایشان خط قرمز است. گذشته از آن شاخه پروتستان مسیحیت هرگز نباید به وجود میآمد، چون همه باید صد درصد به آنچه بود پایبند میبودند.»
با این بحثها مشخص نیست که آیا جامعه ایران هرگز میتواند حجاب اختیاری را برای زنان بپذیرد یا نه؟
ویدئو: آکادمی موسیقی گوگوش، آزمون صدا - ارمیا، تلویزیون من و تو
درج این مطالب در زمان رای گیری برای هنرجویان، می تواند در جهت دهی به آرا تاثیر داشته باشد. و بر هنر افراد تاثیر گذارد. دست اندرکاران این رقابت باید به این موضوع توجه کنند. در واقع شرایط باید برای همه یکسان باشد. کسی به کسی در شرایط عادی نباید کاری داشته باشد. اما در یک برنامه مشخص و رقابت معین باید شرایط و ضوابط برای همه یکسان باشد. نوع پوشش در اینجا می تواند بر رای گیری اثر بگذارد که این موضوع به خودی خود ربطی به داوری در مورد هنر فرد مذکور ندارد. من به ایشان رای می دهم چون پوشش ایشان را می پسندم. و این موضوع می تواند اجحاف در حق دیگران باشد. و سوگیری ایجاد کند.
يا زنگي زنگ و يا رومي روم، اتفاقاً حرف كاملاً بجايي هستش! خانم ارميا دچار تناقص در طرز تفكرش شده، مثل خيلي كسايي ديگه، مثل جوونهايي كه عرق ميخورند ولي محرم براي امام حسين سينه ميزنند و اشك ميريزند! از خانم ارميا ترسي ندارم ولي متاسف ميشم كه هنوز ريشه هاي ترس از مذهب درش هست. بي انصافيه خانم نويسنده مقايسه كردن ارميا با گلشيفته، خانم فراهاني ترس رو در خودش كشته و براي خودش و اين بسيار قابل احترامه!
ما را مریض کردند. ملت مریض است. همه انگار اعضای شورای نگهبان پوشش و رفتار و افکار دیگران اند و بخود اجازه میدهند که کردار و رفتار و پوشش دیگری را تعیین عدم صلاحیت کنند.
با احترم به آنان که اینگونه نیستند
تا وقتی که نوع پوشش شخصی, خطر و ناا امنی برای کسی ایجاد نکنه، به هیچکس ربطی نداره که اون فرد چجوری لباس میپوشه... پس خیلی خودمون رو علاف جزئیات نکنیم ... بحث اسلامو انقلابو اینا نیست ... به آزادی ادامها احترام بگذار، هر کاری خاستی بکن ...
خوب که به طرز زندگی ایرانیهای اطرافم نگاه میکینم، و وقتی که به نوشتههای خیلی از شماها اینجا، میبینم که تو وجود هممون یه دیکتاتور، گشت ارشاد، ... وجود داره. دوستان اول از خودمون شروع کنیم، بعدش همچی درست میشه ... لکّه سیاه تو وایتکس دووم نمیاره ...
در پاسخ به مطلبی که از خانم نسیم سرابندی نوشته شده بد نیست عرض کنم که نقد کردن فردی که در حال تغییر است یا به شیوه ای دیگر می اندیشد به نظر نمیرسد محل اشکال باشد، مشکل این است که حتی اگر فرض کنیم فردی در حال تغییر است و در مرحله هردوانه غلط میزند، یعنی کمی از این دلبر و اندکی از آن معشوقه را ناخنک میزند، چنین شفیره ای نه از زمره کرمها است و نه بین پروانه ها جایی دارد، طبیعت هم محصول نامانوس و ناپایدار دگردیسی را درون پیله میپرورد تا بلوغی حاصل شود! به فرض هم که بپذیریم چنین فردی خودآگاه یا ناخودآگاه به دنبال جلب توجه و بازیچه دست روزگار نیست، جایگاه پاسداشت محصول فرایند رشد یا سقوط، برنامه ای مستند به صورت روایی یا به صورت نقد کارشناسانه است نه یک شوی تلویزیونی که از بین تمامی نقطه نظراتی که همگان به این تابلو میتوانند داشته باشند تنها ظرفیت نگاه حمایتی و اتخاذ موضع پاسداشت همه جانبه ی آنچه ارائه میکند را دارد.
متاسفانه این اظهار نظرها نشان میدهد که ما ایرانیها که با حکومت مشکل داریم ظرفیت احترام به عقاید یکدیگر را نداریم و این موضوع خلاف ادعای دموکراسی خواهی و آزادی است. بنده به خانم ارمیا تبریک میگویم و اعتقاداتشان احترام میگذارم.
سوره احزاب آیه 32 :
فلا تخضعن بالقول فيطمع الذي في قلبه مرض
پس به گونهاى هوسانگيز سخن نگوييد که بيماردلان در شما طمع کنند، و سخن شايسته بگوييد!
این آیه به صراحت نهی کرد از اینکه زن با صدای هوس انگیز سخن بگوید و نهی هم دلالت بر حرمت دارد.
بعبارت دیگه وقتی درقرآن صدای نرم و خارج از عرف زن را منع نموده، بطریق اولی صدای عاشقانه وکش دار و غمیش و غیره و ذلک نیز قطعاًحرام است.
پی نوشت :
یادتون میاد زمان قل قل میرزا، زنها که میخواستن با نامحرم صحبت کنن میرفتن پشت در، چادرشون رو میگذاشتن گوشه دهنشون تا نوعی نارسایی در طنین صداشون ایجاد بشه ؟ حالا این آیه دقیقا همون حکایته
یحتمل در باب حکایت آوازخوانی نیز عاقلان دانند!
در منطق جدید قضیه جالبی هست که می گوید :" از تناقض، میتوان هر چیزی را نتیجه گرفت".
بنابراین اگر تناقض را در اعمال و افکار بشر مجاز بدانیم مثلا نابودی بشریت را هم باید مجاز بدانیم یا هر گزاره ضد بشری دیگری را.
از اینجا نقد افکار و رفتار خود متناقض اهمیت پیدا می کند. اما اینکه آیا ترکیب حجاب و خواندن آواز یک ترکیب منطقن متناقض است به نظر چنین نمی آید. گرچه به شخصه معتقدم در یک بحث درون دینی می توان نشان داد که اگر اعتقاد کسی تا بدانجا پیش رود که چنین حجابی را امری قدسی و برگرفته از متنی قدسی بداند نمی تواند نسبت به سایر کلمات آن متن مقدس بی تفاوت باشد مگر آنکه از جدالی درونی در رنج باشد.
بنابراین شاید می باید ریشه این بی تفاوتی را در اختلال روانی فرد که ناشی از جدال میان غرایز و وجدان است جستجو کرد نشان به آن نشان که نام این زن هم ارمیا ست که نامی عبری و نام جنس مذکر است.
بعضی ها تصور وتصویر فیلمفارسی های دوره گذشته را از خواننده های زن ایرانی دارند که زن خواننده یک رقاصه بی حجاب ـ بی روسری وبا دامن کوتاه- بی کس و گناهکار است
در یک کابره برای یک عده مرد جاهل عرق خور میخوند و باید یک لات کلاه مخملی چاقو کش بیاد و او را نجات بده و آب توبه بر سرش بریزد و روسری سرش کند.
و به حساب «مرررررررردش باشدو بالاسررررررررش» باشد. اما اینجا اینکارها با ارمیای تحصیلکرده- فوق لیسانس فلسفه- نمیشه. چون روسری دارد و دامن کوتاه هم نپوشیده و یک شوهر فهمیده فرنگی هم دارند با دو بچه،
و این که فانتازی یک عده مردان به اصطلاح "مررررررررد!" را میکشه و اونها را دست به دامن آیه و حدیث وسفسطه و حوزه عمومی وخاطرات جمعی و یاد تناقضاتشان می اندازد.
آقایان با عقربه های ساعت نمیشه با چاقو ضامن دار ساخت بازار سید اسماعیل جنگید.
به روز کنید خودتون رو.
برخی اینجا به کرا از "دیکتاتور درون" داد سخن سر دادند و صفت مذموم "مستبد" را به ناقدان پوشش این خانم نسبت داده اند
بگذارید فاش گویم: می دانید دیکتاتور کیست؟ و پوستین مستبد در اینجا بر تن کیست؟
بر تن شخص شخیص شمایی که "حق نقد" را از من نوعی سلب می کنید به شمایی که حتی الفبای دموکراسی را نمی دانید و مطلع نیستید که همان گونه که فردی به نام "ارمیا" دارای حق انتخاب پوشش است، یقیناً امثال بنده نیز دارای حق آزادی بیان و "حق نقد" پوشش ایشان هستیم
آنگاه شمایی که در نقش یک دیکتاتور 24 عیار سعی در بریدن گلوی "منتقدین" و سلب حق نقد و آزادی بیان هستید نیز به طرز مضحکی سعی در آموختن درس دموکراسی دارید!
-- یکی آیه میآورد که : ۰۰۰في قلبه مرض۰۰۰ یعنی که قلب ارمیا مرض دارد. رئیس جان از قلب و ذهن خودت خبر دارید؟! بقیه آیات و احدیث را فراموش نکردید که میگوید: مبادا قلوب همدیگر را تجسس کنید و....ویا همه اش به زمان قل قل میرزا!!فکر میکنید.
--آن دیگری از :
شفیره و.. کرمها و... پروانه ها و... دگردیسی و...درون پیله ،پیله میبافد که ؟
بقول خودش «..جایگاه پاسداشت محصول فرایند رشد یا سقوط، برنامه ای مستند به صورت روایی یا به صورت نقد کارشناسانه است...»
فدای اون ادبیاتت. چی را به چی ربط میدی؟! اصلا چی میخواهد بگی؟ اینکه حشره شناسی!
--- آن دیگری
از... امری قدسی و... متنی قدسی ... طبق منطق جدید(احتمالا ناارسطویی ،چون ارسطو ۲۳۰۰ پیش میزسته و جدید نیست)استدلال استقرایی میکند که نتیجه بگیرد چون ارمیا نام پیامبری از زبان عبری است پس پدر ارمیا در حین نامگذاری دخترش دچار تناقض شده و نام پیامبران را که همگی از ابراهیم و موسی وعیسی و یعقوب و یوسف و ۱۲۴۰۰۰ بقیه مرد و عبری زبان بودنند بر او گذاشته و درنتیجه ارمیا طبق منطق خیلی جدید تناقض دارد!!
و بنظر ایشان ٬ عین عبارت:
«... نابودی بشریت را هم باید مجاز بدانیم یا هر گزاره ضد بشری دیگری را.»
من متوجه نمیشم چرا مخالفان این خانم هم از منطق درون دینی برای اثبات حرف خودشان استفاده میکنندنه از حق انتخاب فردی. یکی میگه چون برنامه در تلویزیون است پس رفتار ایشان حق خصوصی نیست و عمومی است. جنابعالی مگه هر برنامه تلویزیونی را نگاه میکنی میری یقه شبکه را میگیری که چرا لباس فلان بازیگر مطابق میل تو نیست؟ متاسفانه افراطی های ضد مذهبی هم چنان مغزشان در تفسیرهای مذهبی فرو رفته که آزاد اندیشی جایش را به این داده که چه جیزی در تقابل با مذهب است. فکر میکنم بسیاری از این حضرات به ظاهر آزاد اندیش در خانواده های با فشارهای مذهبی به دنیا آمده و بزرگ شده اند که اینگونه دوز مذهب زدگی اشان بالا رفته.
هر کسی حق دارد هر گونه که دوست دارد لباس بپوشد. این یک مسئله شخصی است. اما بنظر من کسانی که از پوشش اسلامی استفاده می کنند به تندروهای اسلامی و تروریست در همه جای دنیا بصورت مجانی کمک می کنند. از کسانی که به هتلی در هند حمله کردند و دهها نفر را کشتند تا بمبگذاران بالی، طالبان پاکستان و افغانستان، تندروهای اسلامی در سومالی و مالی و ایران و ...
وقتی حجاب بر سر می کنید فراموش نکنید که حق و آزادی انتخاب دارید. همچنین فراموش نکنید که در قتل کودکان در چهارگوشه دنیا به دست تندروهای مسلمان سهیم هستید.
کسی نباید برای خانم ارمیا تعیین تکلیف بکند که چگونه زندگی بکند این حق خود خانم ارمیا است که برای خود تصمیم بگیرد .اما لطفا دیگر اسلام را قاطی حق و حقوق انسان ها نکنید .این که اسلام یا حقوق انسان ها موافق باشد و قبول کند و یا نکند اصلا مهم نیست این حقوق به رسمیت شناخته شده است و اسلام و مسلمانان باید آنها را بپزیرند .دنیا نمی تواند منتظر خانم شمس و سرایندی و اشکوری بنشیند که کی این برادران و خواهران اسلامی کی می خواهند متحول شوند بدون آسمان و ریسمان به هم بافتن به حقوق انسانها گردن بگذارند.جامعه ایرانی باید تا کی منتظر بایستد تا مشتی عقب مانده شهر های مذهبی قم و اصفهان و مشهد ویزد به انسانیت بپیوندند و قبول کنند که خواندن و نخواندن حق انسان هست با هر شکل و شمایلی هم که خواست ظاهر شود به خودش مربوط است .اما خانم های به اصطلاح روشنفکر مثل شمس و سرایندی مثل اینکه الارغم ادعاهای که می کنند از حوزه فارغ تحصیل شده اند.حالا این دو ضعیفه اسلامی ماله کش از کی پیدایشان شده و توسط رسانه شما به خورد ملت داده می شوند چیز دیگری است
برای ما ایرانیان خصوصا نسل قدیمی تر خیلی عجیب به نظر میرسد که دختری زیبا با حجاب آنهم در تلویزیون نه در کاباره آواز بخواند یادآور آواز خوانان زن سنت شکن در لاله زار در زمانیکه ملایان همه کلاه مخملی های عرق خور ودشنه بدست را نوچه داشتند عرق میخوردند قمار میکردند اما پا برهنه سینه میزدند به زیارت میرفتند و زنانی چون قمر ومهوش براستی پهلوانانی بودند که بی حجاب آنهم در میان این قبیله بی حجاب میخواندند ویا مانند مهوش قر هم میدادند گویا یک شب زخمی ها در کافه سر از هزار میزند اما هر چه بودند دوزن با همه مهربانی ها بودند زنانی انسان ونمونه ای از انسان خوب.اما ماجرای این خانم نیز یاد آور همان دوران است امروز ملایان همه قمه کشان را دارند اگر در آن دوران تعدادی غایب بودند امروز همه را دارند همه.انسان به لحاظ قانون خدا وطبیعت آزاد خلق شده است این بند واسارت ها همانا کار مذهب است ولاغیر تاریخ هرچه خون ریخته است همه ریشه در زیاده خواهی های روحانیون داشته است زمانیکه روحانیت حاکم سیاسی شده است زندگی بر انسانها خصوصا زنان سخت تر شده است .من ترسم از این است که این حجاب را برادری پدری دایی عمویی قومی خویشی بهر روی مردی بر بر خلاف میلش بر سرش کشیده باشد نه انتخابی از خود او باشد چرا که همان مرد اگر این حجاب را باور دارد نخواندن زن را هم باور دارد اینجاست که موضوع سوال بر انگیز میشود کیست او خود خانم است یا آن مرد؟معلوم است که هر زنی بدون این گیر وبند های چادر وچاقچور راحت تر آزاد تر است پس چرا؟دلیلی جسمی ظاهری است؟دفاع از دین خود در برابر دین دیگر یا شوهر است؟ هر چه است باید منطقی در آن باشد اگر بی منطق باشد این خانم میتواند در اسارت بوده باشد سلب اجباری آزادی اش اما اگر خود بر گریده باشد مختار وآزاد است نه به من نه به شما نه به هیچکسی مربوط است او شاید مهوشی محجبه است با اختیار
کارماملت شده سرک کشيدن توى مسائل خصوصى هم ديگه هرزمان که ياد گرفتيم توى مسائل خصوصى همه ديگه دخالت نکنيم مطمئنان کشورمون رو به پيشرفت خواهدرفت هرکسى هربرداشتى ازدينش داره به خودش مربوطه به شرطي که ناقض ازاديهاي ديگران نشه در مورداين خانم فکرنميکنم ازادى کسي رونقض کرده باشه
ما ایرانی ها با این دیدگاههای افراطی که بعضی هامون داریم اصلا نیازی به دشمن تو دنیا نداریم، اصلا نمیتونیم هر کسی رو به صرف انسان بودنش بپذیریم همیشه باید یه چیزی از طرف دربیاریم در حالی که خودمون سرتاپای زندگیمون پر از مشکله. واقعاجای تاسفه حرفای زشتی که در مورد این خانوم در شبکه های اجتماعی زده شد انهم بیشتر از طرف خانومای ایرانی!
خودمان دنیای تناقض هستیم و میخواهیم انتقام تمام سختی هایی که این سال ها در کشورمان کشیده ایم را از زنی بگیریم که با اختیار خودش در جایی که اجباری نیست بگیریم.بس است دیگر...
این مسخره ترین حرفی بود که تو عمرم شنیدم: اینکه کاربری میگه : "هر که روسری سرش کنه در قتل کودکان در چهارگوشه دنیا سهیم هستید."
چقدر شبیه حرف آخوند نما هاست که فتوا در میکنند: هرزن بی روسری بدکاره و اون کاره است.
اگر منطق شماها را دنبال کنیم. هر مردی هم صبح وقت نکرد ریش بتراشد در قتل توسط تروریستها و کودک کشها سهیم است. لباس افغانی راهم هر کی بپوشد در اعمال اسامه بن لادن و طالبان شریکه.
یا هرکه در آشپز خانه از چاقو استفاده کنه در کشتار قاتل های زنجیری در چهار گوشه دنیا سهم دارد
یا هرکه طناب بخره در تمام اعدامها دست دارد.
عقده ها بدجوری دامن عقیده ها رو گرفته،
انتقام همه کمبودهای گذشته و مونده را میخواهیم از یک دختر که با ترس ولرز آمده بخونه بگیریم.
اگر مرد یا زن میدانی و استعدادی دارید بیا با شورت بپر وسط ، و آوازت رو بخون و منم رای ام را نثار قدمت میکنم.
دیگه نمی خواد سرت را تو کتابهای خاک خورده بکنید و از "ارسطو" و یا "حضرت محمد" و یا" رضا مارمولک" ویا "خود خدا" نقل قول بیارید
همیشه فکر می کردم که سیاست چیزه کثیفیه . ولی فقط خود سیاست نیست. بلکه سیاسی کردن هر چیزی کار کثیفیه. ارمیا تا قبل از اینکه بیاد آکادمی مثل تمام شهروندان ایرانی آزاد در آلمان زندگی می کرد کسی به کارش و پوشش و عقیدش کار نداشت. یک مادر ایرانی با احساس و آرام مثل تمام زنان خوب ایرانی با یک زندگی آروم. حالا موقعی که در دایره یک برنامه و مسابقه ایرانی قرار گرفته، عده ای میشن دشمن و مخالف سرسخت ایشون که با ابزار توهین، سفسته و دروغ طوری رفتار می کنن که انگار به جنگ یک دیکتاتور رفتند . این ارمیا مسلما همون ارمیا همون ایرانی مقیم آلمان قبل از آکادمی هستش. همون ارمیایی که دوستای همکلاسیش و بستگانش و اطرافیانش دوستش دارند. از آرامشش تعریف می کنند. مادر دو بچه که با توصیه همسر و علاقه خودش به این آکادمی اومده. ارمیا تغییر نکرده. ما ایرانیای بیکار هستیم که با سیاسی کردن همه چیز، می تونیم از یک شهروندهنرجو، یک دیو بسازیم. ارمیا یک خانم هستش مثل همسایه خودمون یا همکلاسی خودمون، مثل خواهر خودمون، مثل فامیل خودمون و مثل هموطن خودمون . دوستان طرفتون اشتباه گرفتید. جبهه سمت دیگست. ما چکار داریم با خودمون می کنیم معلوم نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
امثال تفکر مخالفین ارمیا، متجاوزین به عقیده و زندگی دیگران هستند (روی دیگر سکه نظام داخل ایران). بحث حجاب و دین در اصل مخالفین ارمیا پیش کشیدند. می گفتند که شوهرش مسیحیه و غیره که بنده خدا مجبور شد چیزی که لازم نبود هم بگه به خاطر اینکه دهن این افراد( خاله زنکه ها کم سواد پرمدعا که با چند کتاب فکر می کنن چیزی حالیشونه) رو ببنده گفت همسرم مسلمونه. تناقض در طرز تفکر بسیاری از این افراد و قضاوتاشون وجود داره به طور مثال هیچ حساسیتی به خواننده گان مسلمان ایرانی خارج از کشور ندارند مانند لیلافروهر ،شهره،شکیلا و به بسیاری از خواننده گان زن مسلمون خوانندگانی که حتی آهنگهای مذهبی در مدح علی نیز ترانه هاشون پیدا می شه و حتی بعضی ها شون نیز حج رفتند. اونا که هم می رقصند هم بی حجابند هم هر جور دوست دارند لباس می پوشند. ولی به اونها هیج حساسیتی نشون ندادند. این بنده خدا که آهنگ مذهبی هم نخونده ادعایی هم نکرده. این بساط آشی است که مخالفینش علم کردند. در واقع تناقضات در تفکرات مخالفین (به ظاهر متجدد و روشنفکر ولی در باطن توخالی) آنچنان زیاد است که عملکرد این خانم در لابه لای این تناقضات گم هستش.
می توان دیگران را نقد کرد و اصولا هیچ چیز آنقدر مقدس نیست که نشود در موردش صحبت کرد ولی این با نپذیرفتن حق و حقوق دیگران و تهمت زدن و بی احترامی متفاوت. من نیز موافق یکی از کامنت گذارها Mehman هستم. در وجود خیلی از ماها یک استبداد بلقوه یک دیکتاتور، یک گشت ارشاد وجود داره که شاید در لابه لای ژستهای دمکراسی مابانه ما، در لابه لای ادعاها و سخنرانیهای ما، گم شده است. آزادی بیان برای نقد منصفانه است نقدی که می تواند یک دوست، یک همکلاسی، َیک هموطن، یک همسایه، یک آشنا و یک خانم ایرانی رو در بربگیرد اما نه اینکه از او دیو بسازد . نه آزادی بیانی که منجر به تهمت شود . نه آزادی بیانی که پا بر گلوی فرد بگذار آنچنان که نتواند خود لمس آزادی که می خواهد بچشد. این آزادی بیان نیست. این کار دهن دره گی سخن است. متاسفانه بعضی از مخالفین این خانم، به بهانه آزادی بیان، دهان را برای گفتن هر چیزی باز می گذارند. به جای نقد، محکوم می کنند. عرصه هنر را با سیاست بازی سخن خود زخمی می کنند و بعد انگشت در دهن حامیان می گذارن که چرا اجازه صحبت نمی دهید. این دوره آکادمی گوگوش ثابت کرد که خیلی از ماها بلد نیستیم بیطرفانه و بدون عناد نقد کنیم. بلد نیسیتم در عین انتقاد حق دیگران رو به رسمیت بشناسیم. اگر کسیو که نقد می کنی برای یک لحظه به خود او نگاه کنی که در چه جایگاهی است آیا یک رهبر سیاسی است آیا یک رهبر دینی است آیا یک مبارز سیاسی است آیا قاتل است آیا دزد است آیا چپاولگر است آیا ... اگر نیست پس نوازش نقد ما هم در همان حد باشد.
زندگی چه قدر از ما کامنت گذاران در زیر ذره بین دیگران است. آیا زندگی شما در زیر ذره بین که عالمی در مورد شما نظر دهند بوده. شاید در پاسخ به این صحبت دو انتقاد وارد کنند یک اینکه این فرد چون وارد عرصه هنر شده است پس می توان در حوزه رفتارهای او ورود کرد. در جواب این نقد، بایستی گفت که عموما حوزه ورود مخاطبین، رفتار افراد و عملکرد و خطاهای افراد نیست چرا که این دقیقا تجاوز به شیوه زندگی افراد است. به طور مثال کسی در دنیا به عیوب رفتاری یا اعتقادات (ارزشی ) بازیگران یا خواننده گان مشهور (تا جایی که اون رفتار باعث آزار اجتماعی نگردد) کاری ندارند و تا به امروز اینگونه موارد دیده نشده حتی به زندگی خصوصی او وارد می شوند اما در مورد رفتارهای شخصی و اعتقادات اون فرد (حتی اگر اون فرد بسیار متفاوت و عجیب قریب باشد) مقاله ای نوشته نمی شه و سروصدایی هم بوجود نمی یاد چون این یک حریم اولیه و پایه ای شناخته شده در جوامع دمکراتیک است. دومین انتقاد به جمله اول نیز می توان این باشد که به بهانه آزادی بیان می توانم در مورد همه چیز نظر بدهم. در جواب این هم می توان گفت که آزای بیان به معنای آزادی دهان نیست که بتوان به بهانه آن تهمت بست، دروغ گفت، طعنه و کنایه زد و توهین و بی احترامی کرد (بویژه که اون فرد سیاسی نیست) حتی علاوه بر این در حوزه شخصی (یعنی حوزه ای که 1- فقط خود فرد را شامل می شود 2- آزاری به کسی نمی رساند 3 ) نیز آزادی بیان، با یک چارچوب خاصی تعریف می شود.
با Mehman موافقم. بسیاری از ما ایرانی ها در وجود خودمان یک دیکتاتور پنهان کرده ایم. با کاربر مهمان در تاریخ جمعه, 1391-11-27 - 19:18 هم موافق هستم. ما ملت مریضی هستیم. با کاربر مهمان در تاریخ جمعه, 1391-11-27 - 22:42 هم موافقم چون ما ایرانی ها بی ظرفیت ترین هم هستیم. همگی ما دیکتاتور و مریض و بی ظرفیت هستیم برای اینکه هنوز توانایی پذیرش نقدکردن و نقد شدن رو نداریم. برای اینکه تحمل پذیرش عقایدی که مطابق میل ما و باورهای کلیشه ای ما نیست رو نداریم. هیچکدام از آنهایی که پوشش ارمیا رو مورد سؤال قرار می دهند خواهان کشف حجاب او نیستند بنابراین هیچ دخالتی در نحوه پوشش شخصی او نمی کنند بلکه عمل او را به عنوان یک بانوی ظاهراً معتقد به احکام اسلامی، در چارچوب مقررات دینی نقد می کنند اما ببینید که با چه واکنش های محدود کننده و انحصار طلبانه ای روبرو می شوند. این نشون میده که ظرفیت نقد پذیری و تحمل عقیده مخالف در جامعه ما چقدر پائینه و از دموکراسی و آزادی بیان فقط اسمی به گوش ما خورده که مدام اونها رو تکرار می کنیم و مدام به رخ هم می کشیم در حالی که در عمل هیچ بهره ای از آنها نبرده ایم.
بخوانید وبخندید:
گناه ارمیا از نظر مخالفان ،و استدلال آنها در کامنتهای بالا در زمانه:
۱-- همبستری با کافری کتابی
۲--- اقدام به بنیاندگذاری مکتب "ارمیا ایسم"
۳--- حضور و ظهور در یک شو تلویزیونی
۴--- موجبات تحریک جحاز جنسی مردان
۵--- وقتی حجاب بر سر می کنید.. در قتل کودکان در چهارگوشه دنیا .. سهیم هستید.
۶--- خانم ارميا دچار تناقص.. يا زنگي زنگ و يا رومي روم،
۷--- اگر تناقض را در اعمال و افکار بشر مجاز بدانیم نابودی بشریت را هم باید مجاز بدانیم
۸-- روسری رو به صورت شل و ول روی سرت آویزون کردی شلوارت رو از پات دربیاری ..
۹-- این خانم ارمیا تبلیغ اسلام هست ،شده مثل باتوم که مذهبی ها می کوبن تو سر غیر مذهبی ها
۱۰--- ارمیا سمبل یک زن ایرانی هرهری مذهب است...
۱۱--- ارمیا رو دوست ندارم درست مثل گلشیفته .. منو یاد همه تناقضات زندگی ام می اندازن.
۱۲--- اما رفتار و کردار سرکارعالیه "ارمیا" بنا بر دلایل و براهینی دقیقاً مصداق بارزی از پارادوکسی غریب و شدیداً نامانوس و نقض غرضی آشکار می نماید
۱۳--- پس به گونهاى هوسانگيز سخن نگوييد ...شتر سواری دولا دولا نمی شود
۱۴--- طریق اولی صدای عاشقانه وکش دار و غمیش و غیره و ذلک نیز قطعاًحرام است.
۱۵--- شمایی سعی در بریدن گلوی "منتقدین" و سلب حق نقد و آزادی بیان هستید..همان گونه که فردی به نام "ارمیا" دارای حق انتخاب پوشش است، یقیناً امثال بنده نیز دارای حق آزادی بیان و "حق نقد" پوشش ایشان هستیم
۱۶--- او شاید مهوشی محجبه است با اختیار
۱۷--- اگر اعتقاد کسی تا بدانجا پیش رود که چنین حجابی را امری قدسی ... بداند نمی تواند نسبت به سایر کلمات آن متن مقدس بی تفاوت باشد مگر آنکه از جدالی درونی در رنج باشد.
۱۸--- .. اختلال روانی فرد که ناشی از جدال میان غرایز و وجدان است جستجو کرد
۱۹--- ارمیا سمبل یک زن ایرانی هرهری مذهب است...
۲۰--- ... در بخش خوانندگی و آکادمی گوگوش فقط جای فرد دیگری را اشغال نموده
۲۱--- ارمیا .. به چه مجوزی این حق رو برای خودش قائل شده که برخلاف قوانین شریعت دست به اعمالی بزنه که در داخل ایران جرم محسوب میشه؟
۲۲--- روسری رو به صورت شل و ول روی سرت آویزون کردی شلوارت رو از پات دربیار..
۲۳---قصه این خانم تکراری محترم ...سایر وجنات و سکنات این سرکارعالیه.. غمیشهای مکش مرگ مای ایشان در حال اجرا و یا ساقهای استرچ و
نویسنده عزیز، من از این زن نمیترسم ولی از این حجاب که قرنها نماد سرکوب بوده است میترسم، از سیاست تقیه و یک بام و دو هوای این اسلامیها میترسم، از استفاده از ابزار دمکرسی بر ضدّ ارزشهای آن بوسیله ایشان میترسم. مگر شما در ایران نبودید تاریخ دورنگی این مسلمین را نخوانده اید. چند بار دیگر باید جریان ایران، مصر، عراق و تونس تکرار شود که بفهمیم اسلام "هیبرید" فقط تا وقتی دم از آزادی و تحمل میزند که دست بالا را نداشته باشد. مگر کسانی از این دست دو سال پیش با بوق و کرنایی کر کننده به عرصه قدرت نیامدند با آن چهرههای خندان؟ هنوز تصویر قبطیهای ساده دلی که یک دست انجیل و قران دست دیگر در داستان اسلامیها در میدن تحریر جمع شده بودند یادمان نرفته. عزیزم، تاریخ خونبار و پر از تزویر این آئین شریف برای ما راهی جز بد بینی نمیگذارد حال هرچه میخواهید زور بزنید که از آن برای ما قرائت رحمانی اکتشاف کنید.
بابا ملت دارن تو فقر و بدبختی دست و پا میزنن اونوقت شما نشستین در مورد حجاب داشتنش بحث میکنین واقعاً نمیدونم هدفتون از اینکه این قدر گیر میدین به یه بدبخت که اومده استعدادش رو شکوفا کنه چیه به ما چه ربطی داره ؟حالا اگه حجاب از سر برداره راحتش میذارین ؟ واقعاً شما از بنی اسرائیلم بدترین هیج جای قرآن از کارهای ممنوع برای زن حرفی نزده این اسلامی که این حرفا رو زده شما ساختید اسلام جز زیبایی چیزی نداره هر زشتیی که وجود داره ساخته ی دست شماهاست و کاملاً با عقل میشه فهمید که اسلام چی گفته چی نگفته واقعاً متأسفم برای کسایی که مردم رو رها کردند و چسبیدند به این دختر بدبخت
سلام و عرض ادب دوباره
خدمت دوستان محترمی که از این جریان دفاع میفرمایید. اصلن قصد این نیست که در مورد رویه ای که این خانم برای زندگی شخصی اش اتخاذ کرده ارزش گذاری شود، اتفاقن مقصود من این است که شما اگر به جای پرداختن به قصه تکراری و البته شخصی یک فرد به کلیت جریان بنگردید سنجیده تر است. به طور دقیقتر منظورم این است که شما وقتی روی صحت رفتار شخصی ایشان اینگونه اصرار دارید در اصل فرقی با فردی که مخالف است ندارید. خوشتان بیاید یا نه باز هم تکرار میکنم که این قصه ی تکراری سردرگمی یک آدم تکراری است. مثل من مثل خود شما... و عقل سلیم حکم میکند که محصول آشفتگیها و تناقضات درونی خودمان را لااقل تبلیغ نکیم حالا فرض بفرمایید اگر پشت ویترینی این معجون را به خلائق عرضه کردیم خوب هر کس متاسفانه به فراخور حال خود پاسخی میدهد. دوست عزیز کاربر مهمان، منظور من هم این است که میتوان راحتتر با یک موضوع تکراری برخورد کرد اگر این انگلیسیها اجازه بدهند!!!!
ارسال کردن دیدگاه جدید