پاسخ دادن به دیدگاه
آنری لوفِوْر
ویلیام دیل و تیموتی بیل − آنری لوفِوْر (۱۹۰۱ - ۱۹۹۱) نظریهپرداز و فیلسوف و تاریخدان اجتماعی و مارکسیست فرانسوی بود. وی در منطقهی «لوند» (در جنوب غربی فرانسه) به دنیا آمد، در پاریس فلسفه خواند و همانجا به گروهی از روشنفکرانِ جوان پیوست که ایدههای مارکسیستی را ترویج میدادند. وی در ۱۹۲۸ به حزب کمونیست فرانسه پیوست.
لوفور سخت تحت تاثیر نوشتههای اولیهی مارکس بود و برخیشان را به فرانسوی ترجمه کرد. وی در جنگ جهانی دوم همراه با جنبش مقاومت فرانسه جنگید. بعدها گویندهی رادیو شد و وقتش را به نوشتن دربارهی مارکسیسم اختصاص داد، گرچه همواره با حزب کمونیست فرانسه بر سر برداشت «انساندوستانه»ی خود از مارکسیسم کشکمش داشت. لوفور این برداشت را تا اندازهای مدیون تاثیراتی است که هگل بر خوانش وی از مارکس داشته است. لوفور در ۱۹۵۸ به خاطر دیدگاههای ضد-استالینیاش از حزب کمونیست فرانسه اخراج شد (هرچند در اواخر دههی ۱۹۷۰ دوباره به این حزب پیوست).
لوفور در دههی ۱۹۵۰ به کاری در حوزه پژوهش جامعهشناختی گماشته شد. در طول این سالها بود که وی ایدههای مارکسیستی را در جامعهشناسیِ زندگی روزمره به کار بست. او به مقام استادی جامعهشناسی در دانشگاههای استراسبورگ و نانتر رسید و بهعنوان دانشگاهی در تظاهرات ۱۹۶۸ پاریس نقش فعالی بازی کرد. در طول همین دوره بود که وی جریاناتِ جدید روشنفکری را واکاوی کرد و ایدههایی از جامعهشناسی و نقد ادبی و فلسفه برگرفت.
لوفور با ساختارگرایی زبانشناختی و مردمشناختی سرِ ناسازگاری داشت، با جریانی که در دههی ۱۹۶۰ در میان روشنفکران فرانسوی محبوب بودند. لوفور مقالاتی نوشت و کلود لوی-استروس و میشل فوکو را نقد کرد. وی همچنین برداشت مارکسیستیِ ضد انسانگرایی لویی آلتوسر را نقد کرد و وی را متهم کرد که ساختارگرایی را به ایدئولوژی تبدیل کرده است.
لوفور بیش از شصت کتاب نوشت. بیشتر این کتابها هنوز به انگلیسی ترجمه نشدهاند. [تاکنون از لوفور تنها یک کتاب به فارسی ترجمه شده؛ «تروریسم و زندگی روزمره»، ترجمهی امیر هوشنگ افتخاریراد، انتشارات فرهنگ صبا.] اندیشهی دانشگاهیِ لوفور زیر تاثیر حوزههای گوناگونی بوده، حوزههایی مانند فلسفه و جامعهشناسی و ادبیات و جغرافیا و علوم سیاسی. وی همچنین (در کنار دیگران) یکی از پیشروانِ در نظریهپردازی پستمدرن و در اندیشه در مورد فضای زیستی است. سهم اصلی لوفور در پهنه روشنفکری، مطالعهی «زندگی روزمره» (everyday life) بود و طرحریزی ایدهی فضای اجتماعی در مجموعههای شهری کاپیتالیستی.
اندیشهی لوفور
لوفور در طول زندگیاش شاهدِ برآمدِ صنعتی شدن در فرانسه و همراه با آن افزایش شهرنشینی و حومهسازی در زندگی فرانسوی بود. این تجربیات آگاهی و اطلاعات بسیاری در اختیار لوفور قرار داد تا بتواند نظریهی انتقادی مارکسیستی را در مشکلاتِ زندگی روزمره به کار بندد. لوفور به شکلهای اجتماعیِ بیگانهشدنی توجه کرد که در امور پیشپاافتاده و روزمرهی انسانها پدیدار میشوند و میوههای مدرنشدگیِ کاپیتالیستی هستند. از دید لوفور، این بیگانهشدن محصولِ یک فرآیند سهمرحلهای است:
− در مرحلهی نخست، فعالیتهای روزمرهی انسان خودبهخود نظم یافتهاند و تا اندازهی زیادی از دولت (state) مستقل هستند.
− در مرحلهی دوم، شکلهای کاپیتالیستیِ ساختارِ عقلی، این خودبهخودی را جذب خود و از آنِ خود میکنند.
− سرانجام، در مرحلهی سوم، این شکلهای جذبشده (در مرحلهی دوم) به نظامهای سرکوب تبدیل میشوند.
لوفور میگوید تقسیمِ کار بدل به ابزاری برای استثمار کارگر میشود. به همینگونه، ساختارهای سیاسی شکل میگیرند و به ایدئولوژیهای دولتی و سرکوبگر تبدیل میشوند.
لوفور در کتاب سهجلدی «نقد زندگی روزمره» (نخستین جلد در ۱۹۵۸ به فرانسوی منتشر شد) تاثیراتِ بیگانهسازیِ کاپیتالیسم و شهرنشینی بر زندگی روزمره را ترسیم میکند. وی میگوید انسانها درون جامعهی کاپیتالیستی بر خود-تحققسازیِ خودشان (بهعنوان سوژه) هیچ کنترلی ندارند و خودشان را ابژههایی درون نظام اقتصادی میبینند (مثلا خودشان را بهعنوان «دارایی» یا «مصرفکننده» میبینند). انسانها خودشان را (به معنای اقتصادی) ابژهسازی و کالاسازی میکنند، و بنابراین با زندگی خودشان بیگانه میشوند.
لوفور در «تولید فضا» (۱۹۷۴) توجهی انتقادیاش را به واکاوی فضای اجتماعی معطوف میکند. وی نهتنها به این فکر میکند که فضای اجتماعی چهطور درون بافتِ اجتماعی تولید میشود، بل میخواهد بداند شکلهای خاصی از فضا چهطور شکلهای زندگیای را تولید میکنند که [آن زندگیها] در آن فضاها روی میدهند. فضا صرفا یک مکانِ بیرونی نیست که انسانها اشغالاش میکنند و رویاش کار میکنند و شکلاش میدهند؛ بل فضا یک سوژه است که روی ما و زندگی اجتماعیِ ما کار میکند و ما و زندگی اجتماعیمان را شکل میدهد.
لوفور، فضا را عمدتا از چشماندازی مارکسیستی مینگرد. وی بر آن است که از منفکبینی فضا بهعنوان صورتی فیزیکی (فضای درکشده) و برساختهای ذهنی (فضای تصورشده) فراتر رود. لوفور برای این منظور یک تحلیل سهلایهای از فضا پیشنهاد میکند. لایهای که او میفزاید (بر دو لایه دیگرِِ "درکشده" و "تصورشده"، عینی و ذهنی) فضای زیستهشده است که بُعد تازهای به فضا میدهد.
لوفور تحلیل سهبنیادی خویش از فضا را اینگونه سامان میدهد:
«حوزههایی که ما به آنها میپردازیم نخست امر فیزیکی است (طبیعت و کیهان)؛ دوم ذهنی است که شامل انتزاعهای منطقی و ساختاری (فُرمی) است؛ و سومی اجتماعی است. به بیان دیگر، ما به فضای منطقی-معرفتشناختی (logicoepistemological) میپردازیم، فضای کنش اجتماعی، فضایی که پدیدههای حسی آن را اشغال کردهاند، پدیدههایی مانند محصولات خیال (محصولاتی مانند طرحها (projects)، برونافکنیها (projections)، نمادها، و آرمانشهرها). («تولید فضا» صص ۱۱-۱۲)».
این سهگانهبینی فضا نه برای منفک کردن سه فضا از یکدیگر، بل با هدف باهمدیدن آنها طرح شده است. لوفور دیدگاهش دربارهی فضا را برحسب ارتباطاتِ درونی بین این سه مقوله از فضا در جدولی رسم کرده است. جدول زیر چکیدهای از اصطلاحاتی است که وی برای نامگذاری این سه نوع مختلف از فضا استفاده میکند و معنای آنها را هم به دست میدهد.
|
اصطلاحهای لوفور |
معنا |
فضای فیزیکی |
فضای درکشده |
فضای فیزیکی و مادی |
کنش فضایی |
||
فضای ذهنی |
فضای تصورشده |
مفاهیم و ایدههایی دربارهی فضا |
بازنماییهای فضا |
||
فضای اجتماعی |
فضای زیستهشده |
فضا بهعنوان امر تجربهشده (از نظر جسمی و عاطفی و فکری و ایدئولوژیکی و ...) |
فضاهای بازنمایی |
ادوارد سوجا (Edward Soja) فضایِ سهبنیادیِ لوفور را میگیرد تا سه مقولهی خویش از زمان را بسازد؛ مقولههای فضای اول (Firstspace)، فضای دوم (Secondspace)، فضای سوم (Thirdspace). از دید سوجا، فضای سوم (یا همان فضای اجتماعی لوفور) ترکیبی از فضای اول (فضای فیزیکی) و فضای دوم (فضای ذهنی) است. یعنی فضای سوم نمیتواند جدای از دو فضای دیگر باشد و باید همراه با آنها بررسی شود. فضای اول (فضای فیزیکی) نیز همیشه با فضای دوم (فضای ذهنی) و فضای سوم (فضای اجتماعی) است. وقتی به چشماندازی طبیعی (فیزیکی) نگاه میکنیم، ما از طریق لنزهای فضایی و مفهومی مینگریم، و آن چشمانداز را بهعنوان فضایی زیستهشده تجربه میکنیم. بههمچنین، تجربهی ما از فضا (بهعنوان فضای زیستهشده) تجربهی مفهومپردازی ما از فضای فیزیکی است. سوجا وقتی میخواهد به این روش به فضای زیستهشده بپردازد، میخواهد فراتر از منطقِ دوتاییِ «یا این یا آن/ نه این نه آن» رود و به منطقِ سهبنیادی «هم این هم آن / این و آن» رسد.
نمونهای ارائه کنیم تا بتوان تفاوتِ سوجا و لوفور را در تمایزِ فضایی و نظری فهمید: فضایی را فرض کنید که بههنگام خواندن متن اشغال کردهاید. فضای فیزیکی (ابعادِ اتاق، مبلمانها، جای پنجرهها، دمای اتاق، و ...) یک فضای درکشده است، فضایی است که از طریق حسهای پنجگانهی شما ارائه شده است؛ این همان فضای اول است. همین فضا بهعنوان فضای تصورشده (فضای دوم) میتواند عکس یا طراحی این فضا باشد یا تصویرِ ذهنی شما از این فضا بعد از نوسازی. فضای سوم (که همگذاری یا سنتز این دو فضاست) به این میپردازد که فرد فضا را چهطور تجربه میکند. اتاقی که شما اشغالاش کردهاید ممکن است بینهایت واکنشهای ممکن به دست دهد: حسِ آرامش یا سرکوب؛ خاطرات عاشقانه یا ناخوشآیند. مهم این است که فضا هرگز خنثی (بیطرف) یا یک مکانِ فیزیکی صرف نیست که بتوان با عکس یا نقاشی یا طراحی یا نقشه بازنماییاش کرد؛ انگار که عکس همان بازنماییِ موبهموی فضای فیزیکی باشد.
لوفور و دین
کار لوفور در حوزهی تولید اجتماعیِ فضا، کاربردهای مهمی برای دینپژوهی دارد. مطالعاتی که پیشتر دربارهی فضای مقدس شده است (که معروفترینشان میرچیا الیاده است)، معمولا از چشمانداز مدرنیستی به فضامندی نگاه شده و مفهومی عمدتا یکپارچه و طبیعی و جهانشمول از دوشاخگیِ فضای مقدس (sacred) و نامقدس (profane) به دست داده شده است. نظریههای فضای دینی که از مفاهیمِ دوتاباورانهی الیاده فاصله میگیرند با اینکه نوپیدا هستند اما وجود دارند و معروفترینشان کار جاناتا ز. اسمیت است (برای نمونه بنگرید به «رویدادن: بهسوی نظریهی در آیین»).
نمونهای از بازتاب اخیر نظریههای لوفور و سوجا را در پژوهشهای انجمن ادبیات انجیلی و آکادمی امریکایی دین میبینیم. در سمینار "سازههای فضای کهن" این نظریهها جایگاهی کانونی داشتهاند ( بنگرید به مقالاتِ بوئر و فلاناگان).
برای مطالعات بیشتر
از لوفور
The Production of Space. Translated by Donald Nicholson-Smith. Oxford: Blackwell, 1991
*Critique of Everyday Life. Vol. 1. Translated by John Moore. London: Verso Books, 1991
Critique of Everyday Life. Vol. 2. Translated by John Moore. London: Verso Books, 2002
Critique of Everyday Life. Vol. 3, From Modernity to Modernism (Towards a Metaphilosophy of Daily Life). Translated by Gregory Elliott. London: Verso Books, 2003
Henri Lefebvre: Key Writings. Edited by Stuart Elden, Elizabeth Lebas, and Eleonore Kofman. New York: Continuum, 2003
دربارهی لوفور
Boer, Roland. “Sanctuary and Womb: Henri Lefebvre and the Production of Space.” Paper presented at the Constructions of Ancient Space Seminar of the Society for Biblical Literature and the American Academy of Religion. 2000
<http://www.cwru.edu/affil/GAIR/papers/2000papers/Boer.html>
Flanagan, James W. “Ancient Perceptions of Space/Perceptions of Ancient Space.” Semeia 87 (1999): 15–43
——. “The Trialectics of Biblical Studies.” Paper presented at the Constructions of Ancient Space Seminar of the Society for Biblical Literature and the American Academy of Religion. 2001
<http://www.cwru.edu/affil/GAJR/papers/2001papers/flanaganl.htm>
Gunn, David M., and Paula M.McNutt, Eds. Imagining Biblical Worlds: Studies in Spatial, Social and Historical Constructs in Honor of James W.Flanagan. New York: Continuum, 2003
Harvey, David. The Condition of Postmodernity: An Enquiry into the Origins of Cultural Change. Cambridge, Mass.: Blackwell, 1989
*Soja, Edward W. Thirdspace: Journeys to Los Angeles and Other Real-and-Imagined Places. Malden, Mass.: Blackwell, 1996
◄توضیح مترجم:
آنچه خواندید فصلی از کتاب "نظریه برای پژوهشهای دینی" بود.
این کتاب فصل به فصل به صورتی آزاد (آزاد با هدف فهمپذیری بیشتر) ترجمه شده و در سایت زمانه منتشر میشود.
فصلهای این کتاب مستقل از هم هستند و در نتیجه لازم نیست برای مطالعهی هر کدام از آنها فصلهای پیشین را خوانده باشیم.
مشخصات متن اصلی کتاب چنین است:
William E. Deal & Timothy K. Beal: Theory for religious studies, New York 2004
بخشهای پیشین: