زمستان به ادبیات ایران هم رسید
احمد مرادی - در گزارش دیماه، از تازهترین وضعیت رمان «کلنل» میگوییم، همچنین یادی میکنیم از روزنامهنگاران صفحهی ادبیات روزنامههای محبوبمان که اکنون در زندان اوین بهسر میبرند، از جشنوارهی «گفت» میگوییم، و تازهترین ماجرای ترجمههای چندگانه از آثار پُرفروش را شرح میدهیم.
در کنار اخبار کمرمقِ دنیای ادبیات، چند کتابِ تازهی ماه گذشته را هم معرفی میکنیم: «رابینسون کروزو»، «سفر به صبح»، «خاطرات یک پزشک»، «دستنوشتههای یک مرده»، «زود برو، دیر برگرد»،...
«کلنل» همچنان منتظر اجازه
بیش از یک ماه پیش بود که با دیده شدن نام «کلنل» نوشتهی محمود دولتآبادی در میان نامزدهای اولیهی بوکر آسیایی، جریان عدم انتشار آن در ایران دوباره بر سر زبانها افتاد، اما همچنان سرنوشت این اثر در هزارتوی وزارت ارشاد مبهم و غیر قطعیست. بهمن دری در جمع خبرنگاران گفته است که مشکلاتش با این کتاب، مربوط به «ساختمان»، «ساختار» و «محتوای» آن است. با این وجود، مسئولان ارشاد به دلایل نامعلومی مخالفت خود با چاپ کتاب دولتآبادی در موطنش را در زرورق میپیچند و آب پاکی را روی دست همگان نمیریزند. شاید هم منتظرند که نویسندهی کهنهکارِ ادبیات ایران، تا چه حد پیرامون اعمال تغییراتِ مورد نظر دری اهل تسامح است.
بهجز این، همچنان این سردرگمی باقیست که آیا مشکل چاپ کتاب دولتآبادی باید از مجرای همیشگی اخذ مجوز بگذرد، یا اینکه لازم است از اتاق مدیرکل به سلامت عبور کند، این درحالیست که همواره مسئولان وزارت ارشاد بر وجود ضوابط دقیق در مسیر اخذ مجوز نشر کتابها تأکید دارند.
البته کتاب دیگری از آقای دولتآبادی با نام «میم و آن دیگران» بهزوی توسط نشر چشمه منتشر خواهد شد. این کتاب، مجموعهایست از یادداشتهای نویسنده پیرامون همنسلان و دوستان هنرمندش. میتوان «میم و آن دیگران» را ادامهی «نون نوشتن» دانست، کتابی که مجموعهای بود از شرح تجربیات شخصی نویسنده، و مسیرهای پرچالشی که برای نویسنده شدن پیموده است. «نون نوشتن» در سال ۱۳۸۸ منتشر شد.
فیروز جزایری، نویسنده کتلاب پرفروش عطر سمبل، عطر کاج. کتاب تاره او با چهار ترجمه مختلف، به طور همزمان با چهار نام گوناگون منتشر شده.
نمایشگاه دوباره خانهتکانی میکند؟
در حالی که زمان برگزاری بزرگترین نمایشگاه کتاب در ایران نزدیک است، گمانهزنیهایی برای اختصاص مکانی تازه و دائمی برای این رویداد فرهنگی به گوش میرسد. بهنظر وزارت ارشاد در حال بررسی گزینههای مختلفیست که در این زمینه پیشِ رو دارد. البته به گفتهی دری، موضوع تغییر مکان نمایشگاه، بهطور عملی از سال ۹۲ در دستور کار قرار میگیرد و در حال حاضر مسئولان سعی در پیدا کردن مکان مورد نظر دارند. وضعیت ترافیکی تهران و کمبود منابع شهری وزارت ارشاد را با مشکل روبهرو کرده و بهنظر هیچکدام از گزینههای اولیهی انتخابی برای مکان دائمی نمایشگاه کتاب، مورد توجه قرار نگرفته است.
فضای امنیتی خودش را قاطی ادبیات کرد
موج تازهی بازداشت چهرههای شناخته شده در ایران، دامن خانوادهی ادبیات را گرفت، و باید نام ببریم از مرضیه رسولی و پرستو دوکوهکی، روزنامهنگارانی که حالا در بازداشت بهسر میبرند. تنگتر شدن حلقهی بازداشتها و رسیدن به روزنامهنگاران غیر سیاسی، نشاندهندهی فضای ناآرام کنونی و وضعیت نگرانکنندهی اهالی مطبوعات در ایران است. همچنین محمد سلیمانینیا، مترجم کتاب «عطر سنبل، عطر کاج» نوشتهی فیروزه جزایری دوما نیز از بازداشتشدگان اخیر است. «عطر سنبل، عطر کاج» از کتابهای محبوبیست که توسط نشر قصه منتشر شد و به چاپهای متوالی رسید.
«گفت» سوم
رویداد فرهنگی «گفت»، ابتدای دیماه برای سومین بار توسط ناشران تهرانی تجربه شد. «گفت» که جشنوارهای مستقل است، سعی دارد بخشی از رونق از دسترفتهی حوزهی فرهنگ و کتاب را به آن بازگرداند. اما سومین «گفت» با بازتاب کمتری نسبت به دورههای پیشین برگزار شد و بدعتهایی هم با خود داشت: اضافه شدن کافه و رستوران به حلقهی یاران «گفت». بیشک جشنوارهای که قرار است بدون کمکهای دولتی استمرار یابد، کارش سخت است و باید حلقهی یارانش را بزرگتر کند، اما اضافه شدن یک رستوران به این طرح، معلوم نیست چه ارتباطی با بُعد فرهنگی آن دارد. ضمن اینکه، تخفیف ده درصدی که در طول دههی برگزاری جشنواره به مخاطبان ارائه میشود، آنقدرها چشمگیر نیست که بتواند رکود بازار کتاب را بر هم زند.
رابینسون کروزو نوشته دانیل دفو اینبار با
اما سومین «گفت» در روزهایی برگزار شد که ناشران حاضر در این طرح در نشستی با مسئولان شهرداری تهران، از تعطیلی ۱۰۰ کتابفروشی در یک سال اخیر و «منگنه شدن در میان طلافروشان و مانتوفروشان» گلایه کردند، و البته وزارت ارشاد هم قول داده که از این ناشران شکایت کند.
فیروزه جزایری دوما خنده را بس نمیکند
ماجراهای جالب دنیای کتاب در ایران تمامی ندارد. در گزارش پیشین از ماجرای کتاب «اتاق» گفتیم و حالا نوبت به کتاب تازهی جزایری دوما رسیده که در عرض چند ماه چهار ترجمهی مختلف از آن چاپ و منتشر شده است. گویی قحطی کتاب آمده و یا ضرورتی آسمانی چهار ناشر ایرانی را مجبور به سرمایهگذاری بر کتابی واحد کرده است. اما بلای تعجیل در ترجمه و چاپ کتاب، دامن این اثر را هم گرفته. در حالی که عنوان انگلیسی آن Laughing Without an Accent است، ترجمههای مختلفی که از آن صورت گرفته آدم را به حیرت میاندازد: «بدون لهجه خندیدن»، «خنده لهجه نداره»، «لبخند بیلهجه» و «خندهی لهجهندار». بررسی این چهار ترجمه خود مقالهی دیگری میطلبد، اما حتی با نگاهی به ظاهر کتابها هم میتوان ردپای ابتذال منفعتطلبانهای را در بیشتر آنها دید. پُرفروش بودن انگار خیلی هم خوب نیست و گاهی باعث میشود که سرنوشت کتاب آدم به چنین وضعی بیفتد.
کلاسیکها میتازند
با اینکه کتابهای کلاسیک به دلیل حجم بالا و عدم توجه اغلب خوانندگان به اهمیتِ آنها از فروش کمی برخوردارند، اما هنوز هستند ناشرانی که شاخهای از کتابهایشان را به چاپ و انتشار این سری از آثار ماندگار دنیای ادبیات اختصاص میدهند، از جمله نشر مرکز و مجموعهی آثار کلاسیک جهان. این ناشر به تازگی رمان «رابینسون کروزو» نوشتهی دانیل دفو را چاپ و منتشر کرده، که از قدیمیترین نوشتههای درخشان دنیای ادبیات است. جذابیت کتاب به حدیست که نمیتوان از خیل تصویرهایی رها شد که به ذهن وارد میکند. شاهکار دانیل دفو اینبار با ترجمهی روان و دوستداشتنی مرجان رضایی به مخاطب عرضه شده است. این مترجم پیش از این هم با نشر مرکز همکاری داشته. این درحالیست که «رابینسون کروزو» در ایران غالباً به عنوان کتابی مخصوص نوجوانان معرفی شده که حالا به لطف چاپ جدید متن کاملاش میتوان ارزش ادبی آنرا برای خوانندهی خاص ادبیات هم در نظر گرفت.
زندهیاد محمد ایوبی. نشر افراز آثاری از ایوبی را منتشر خواهد کرد.
کتابخوانان پس از چند سال میتوانند شاهد تجدید چاپ ترجمههای درخشان ابراهیم یونسی از کلاسیکهای دنیای ادبیات باشند. از جمله «آرزوهای بزرگ» نوشتهی دیکنز با ترجمهی یونسی توسط نیلوفر تجدید چاپ خواهد شد. متأسفانه آقای یونسی این روزها به بیماری آلزایمر مبتلا شده است.
بولگاکف، آخرین چهره از نسل طلایی نویسندگان روس، دوباره سر و کلهاش در بازار کتاب ایران پیدا شده است. کتابسرای تندیس با ترجمهی فهیمه توزندهجانی دو کتاب «خاطرات پزشک جوان» و «دست نوشتههای یک مرده» را منتشر کرده است. «خاطرات یک پزشک» مجموعهایست از سه نوول، که فضایی تیره و پُرجزئیات دارد، و «دستنوشتههای یک مرده» روایت نمایشنامهنویس درماندهایست که همچون خودِ بولگاکف با سانسور دولتی و فضای فاسدی درگیر میشود که نویسنده را قربانی میکند. بولگاکف هم به چنین سرنوشتی گرفتار آمد. همچنین کتاب «دستنوشتهها نمیسوزند» هم از این نویسندهی برجسته، با ترجمهی بیژن اشتری و توسط نشر ثالث چاپ و منتشر شده است. این کتاب، مجموعهایست از یادداشتهای روزانهی بولگاکف که به گفتهی منتقدان، ارزش ادبی قابل توجهی دارند.
بازگشت هرمان هسه
هسه از مهمترین نویسندگان دهههای ۳۰- ۱۹۰۰ ادبیات آلمان است، که مدتها پیش چندین کتاب از او به فارسی ترجمه شده بود. حالا بعد از چند سال، دو کتاب دیگرش بهروی پیشخوان رفته است: «سفر به صبح»، ترجمهی سروش حبیبی نشر ماهی، و «سفینهی زندگی» ترجمهی محمد بقاییماکان نشر تهران. دومی پس از دو سال موفق به اخذ مجوز شده است، و کتاب اول، داستان سفریست معنوی و نمادین، که ارجاعات شخصی زیادی دارد.
مرد تشویشهای همیشه
محمد ایوبی نویسنده پُرتجربهی جنوبی، که بهجز در زمان مرگ، هرگز در متن رسانهها نبود، از نویسندگان درخشانیست که مدتها نادیده گرفته شدهاند. آخرین اثری که در زمان حیات ایوبی منتشر شد، رمان «صورتکهای تسلیم» بود، که در میان سکوت خبری و بیتوجهی منتقدان، در میان کتابهای آن سال (۱۳۸۷) میدرخشد. پس از مرگش «مرد تشویشهای همیشه» توسط نشر افراز منتشر شد، و حالا همین ناشر خبر داده که برخی از کتابهای قدیمی ایوبی و چند کتاب تازهی او را در دست انتشار دارد، از جمله رمان » طیف باطل» که پیش از انقلابِ بهمن، اندکی بعد از چاپ به محاق سانسور رفت، و رمان «با خلخالهای طلایم خاکم کنید» که پیش از این توسط انتشارات رادیو زمانه منتشر شده بود. نوشتههای ایوبی از نمونههای نادر و متعالی ادبیات سختخوان، جدامانده اما باکیفیت ایران است.
"زود برو، دیر برگرد نوشته فرد وارگاس
ژان- باتیست آدامسبرگ؛ سربازرس مشهور پاریس
ادبیات پلیسی با همهی محبوبیت و جذابیت جهانیاش اما مدتهاست که در ایران توجه چندانی به آن نمیشود و ناشرها برای انتشار آثار بهروز این ژانر ثابت-قدم نیستند، اما نه نشر جهانکتاب. مجموعهی نقاب از فعالترین و به ظنِ من از بهترین شاخههای این نشر است که تاکنون چهارده کتاب از آثار مدرن پلیسی دنیا را چاپ و منتشر کرده است. تازهترین کتاب در این مجموعه، رمان «زود برو، دیر برگرد» نوشتهی فرد وارگاس است. وارگاس از بهترین پلیسینویسهای سه دههی اخیر فرانسه است و تیراژ کتابهایش در این کشور اکنون از مرز دو میلیون نسخه متجاوز میشود. کارآگاه محبوب وارگاس، سربازرس آدامسبرگ است.
«زود برو، دیر برگرد» از آثار شاخص اوست و برندهی چهار جایزهی معتبر شده. ترجمهی اثر حاصل تلاش باارزش عباس آگاهیست، که با این کار فرصت ارزشمندی را در اختیار دوستدارانِ کتاب گذاشته است.
در همین زمینه:
::مقالات و گزارشهای ماهانه احمد مرادی در رادیو زمانه::
ارسال کردن دیدگاه جدید