نعیمه دوستدار
ناشنیدههای زنان در گزارش احمد شهید
شنبه, 1390-07-30 16:58
نعیمه دوستدار
نعیمه دوستدار- وکیل بوده. پروندههای فعالان سیاسی و اقلیتها را به عهده داشته. خودش را بازداشت کردهاند و غیر از حکم زندان، از وکالت هم محرومش کردهاند. |
دانشجویان به تفکیک جنسیتی تن نمیدهند
چهارشنبه, 1390-07-27 14:05
نعیمه دوستدار
نعیمه دوستدار- چهره دانشگاه تغییر کرده است. حرکتی که از مدتها پیش وعده انجام آن داده میشد، حالا کمکم عملی شده است و از گوشه و کنار خبر میرسد که سنگرها یکییکی فتح شدهاند. قرار است تا چند وقت دیگر، دخترها و پسرها کاملاً از هم جدا شوند. خیلی جاها درهای ورود و خروج جدا شده است و خیلی جاهای دیگر مثل آزمایشگاهها و سالنهای مطالعه، دختران و پسران از هم تفکیک شدهاند. در بعضی دانشگاهها دیگر همه کلاسها جدا برگزار میشوند. طرحی که با انقلاب فرهنگی کامل نشد، حالا با شکل و شمایل جدیدتر در حال اجراست. |
وقتی قربانی محکوم میشود
چهارشنبه, 1390-07-20 11:38
نعیمه دوستدار
نعیمه دوستدار- "ساعت هشت شب، داشتم از سرکار برمیگشتم. سرم را تکیه داده بودم به شیشه ماشین و چشمهایم را بسته بودم. حس کردم روی پایم، فاصله بین شلوار و کفشم، چیزی حرکت میکند. اول فکر کردم پشه است. دستم را بردم پایین تا پایم را بخارانم اما دستم خورد به دستهای مردی که کنارم نشسته بود. مرد دستش را برداشت و روی کیف سامسونت بزرگی گذاشت که روی پایش بود. خودم را کنار کشیدم. جا تنگ بود. مرد دیگری هم عقب ماشین نشسته بود و چرت میزد. خودم را با تلفنم مشغول کردم. چند لحظه بعد حس کردم ران پایم داغ شده. نگاه کردم دیدم دستش را گذاشته روی پایم و آرام، جلوتر میکشاند. محکم تکان خوردم و کیفم را گذاشتم بین خودم و او. چند دقیقه بعد، دیدم که دستش را روی بازویم گذاشته و زیر گوشم میگوید: جون.... به راننده گفتم نگه دارد. وقتی پیاده میشدم توی آیینه لبخند میزد." |
پردهنشینی در مدارس دخترانه
سه شنبه, 1390-07-12 14:18
نعیمه دوستدار
نعیمه دوستدار- "سال اولی که رفتم مدرسه، هنوز مقنعه فراگیر نشده بود. دخترها با مانتو و شلوار و روسری سر کلاس میآمدند. چهار رنگ را مجاز اعلام کرده بودند: مشکی، قهوهای، طوسی، سرمهای. هرکس هرچه گیرش میآمد میپوشید. روسریهای بزرگ را زیرچانه گره میزدیم. مدرسه دوشیفته بود، توی یکی از مناطق به نسبت خوب تهران. شمار دانشآموزان کلاسها بالای ۴۰ نفر بود. سه و گاهی چهارنفری پشت میزهای چوبی و فلزی مینشستیم. کیفهایمان معمولا شبیه هم بود، از آن کیفهایی که دوتا قفل جلویشان دارد و با صدای مخصوصی باز میشوند. کیفها یا سیاه بودند یا قهوهای. |
۲۳سال پس از جنگ، تصویر زنان در قابی تیرخورده
جمعه, 1390-07-01 10:49
نعیمه دوستدار
نعیمه دوستدار- آنها زنانی بودند که پشت پنجره خانههای مصادرهای و هتلهای تعطیل شده، لباس پهن میکردند و نامشان جنگزده بود. توی حیاط مسجد محل، نخود و عدس و لپه پاک میکردند و ژاکت پشمی میبافتند. آنها روی جلد مجلهها، زیر چادرهای خونآلودشان ردیف خوابیده بودند. با چادر مشکی آرپیجی میزدند و پیشانیبند سرخ داشتند.
|