محمدرضا نیکفر − هم دوستدار و هم طباطبایی با نادیده گرفتن وجه فردی و تجربی آگاهی انسانهای ایرانی فقط وابستگی آنان را به سنت دیده و آزادیشان را از سنت نمیبینند.
دوستدار و طباطبایی حال را با گذشته توضیح میدهند و چشم بر نقش تزیینی و ابزاری سنت بر روی صحنهی بازی قدرت میبندند.
در طرح هر دو نقد قدرت غایب است، چون آزادی غایب است، و این از آن روست که آنان وجود فردی و تجربی انسانها را نادیده میگیرند و دانستگی انسانها را از مغزهای خودشان و موقعیتهای مشخص زیستیشان جدا کرده و اختیار آن را در دست پدیدهی مرموزی به نام تاریخ میگذارند.