ازدواج کودکان
ازدواج در سن پايين در ایران به مرز هشدار رسید
پنجشنبه, 1391-12-03 16:30
در سه ماهه نخست سال جاری ازدواج ۹ هزار و ۸۶۳ دختر و پسر کمتر از ۱۵ سال در ایران ثبت شده است. |
ثبت ازدواج ۴۲ هزار کودک زير ۱۴ سال در ايران
دوشنبه, 1391-10-11 12:02
فرشيد يزدانی، عضو انجمن حمايت از حقوق کودکان میگويد در سال ۱۳۸۹ خورشيدی ۴۲ هزار ازدواج کودک ۱۰ تا ۱۴ سال در ايران ثبت شده است. |
ثبت ازدواجهای زودهنگام، برای دریافت یارانه است
دوشنبه, 1391-07-24 14:08
سازمان ثبت احوال ایران، استفاده از امکانات اجتماعی نظیر دریافت یارانه، گذرنامه و سهام عدالت را دلیل افزایش آمار ازدواج دختران و پسران در سنین پایین عنوان کرد. |
مشاور وزارت دادگستری: از ازدواج کودکان زير ۱۰ سال بیاطلاعم
شنبه, 1391-06-11 14:11
مشاور امور زنان وزارت دادگستری ايران از آمار ثبت ازدواج ۷۵ دختر و پسر کمتر از ۱۰ سال در استان تهران اظهار بیاطلاعی کرد. |
افزايش آمار ازدواج کودکان زير ۱۰ سال در ايران
پنجشنبه, 1391-06-02 08:36
يک فعال حقوق کودکان گفت شمار ازدواج کودکان زير ۱۰ سال در ايران در سال ۱۳۸۹ نسيت به سه سال پيش از آن دو برابر افزايش داشته است. |
در سال ۸۹ ازدواج ۴۳ هزار نفر زير ۱۵ سال ثبت شده است
سه شنبه, 1391-04-13 14:14
رئيس انجمن مددکاران اجتماعی ايران از ثبت ازدواج نزديک به ۴۳ هزار نفر زير ۱۵ سال در سال ۸۹ خورشيدی خبر داد. |
زنان ایران و تلاش حکومت برای حفظ اقتدار مردانه
جمعه, 1391-04-09 18:35
شهرزاد طاهری
شهرزاد طاهری - در هفته گذشته، از سویی مقامهای مسئول نسبت به افزایش خشونتهای خانگی علیه زنان هشدار دادند و از سویی دیگر در حالیکه آمار ازدواج کودکان در ایران حرکتی رو به افزایش را نشان میدهد، اظهاراتی در پیوند با ترویج ازدواج دختران دبیرستانی و غیر شرعی بودن منع ازدواج کودکان منتشر شد.
|
"طلاق ۲۵ هزار کودک ايرانی پس از ازدواج"
شنبه, 1391-02-30 08:18
۲۵ هزار کودک ايرانی که پيش از رسيدن به سن قانونی ازدواج کردهاند، از همسران خود جدا شدهاند. |
ثبت ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۵ سال در ايران تدوين میشود
چهارشنبه, 1391-02-20 13:25
"سامانه ثبت ازدواج کودکان ۱۰ تا ۱۵ سال در مناطق محروم" از سوی مرکز امور زنان و خانواده رياست جمهوری ايران، تدوين میشود. |
۱۰سالگانی که عروس میشوند
جمعه, 1390-10-09 22:54
نعیمه دوستدار
نعیمه دوستدار - ۱۱ ساله بودم وقتی سوار وانت بابا، با مادرم که آخرین برادرم را شیر میداد و خواهر بزرگم و شوهرش، رفتیم شهر تا من عروسی کنم، اما برای عروسی باید اول میرفتیم دادگاه. قرار بود قاضی چند تا سئوال از من بپرسد. بابا نگران بود و مادرم سفارش میکرد درست رفتار کنم. ۱۱ساله بودم، اما میفهمیدم ازدواج من برای همه خانواده مهم است و اگر این امتحان را خراب کنم، همه بدبخت میشویم. |