حق آزادی حرکت زنان
سه شنبه, 1391-03-23 14:22
نسخه قابل چاپ
در گفتوگو با فرزانه میلانی، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر
سوده راد
سوده راد - حضور زنان در صفوف اول اعتراضها در جنبشهای اخیر خاورمیانه، یکی از ویژگیهای این خیزشهای سیاسی و اجتماعی بود. این حضور پررنگ در خیابان که نه تنها مردم سراسر جهان، بلکه رسانهها را نیز به حیرت واداشت، برای ساکنان این منطقه نیز امری نه چندان عادی به شمار میرفت.
تصاویر زنانی که خارج از خانه و محیط بسته بر ضد دیکتاتوری فریاد میزدند، دقیقاً خلاف تصور عمومی راجع به زن مسلمان اهل خاورمیانه است. در مصر، یک زن وبلاگنویس هموطنانش را به تجمع در میدان تحریر برای اعتراض به رژیم مبارک فرامیخواند، صدای آواز زن جوان تونسی ندای آزادیخواهی مردم تونس میشود و ندا آقاسلطان نماد فریاد دموکراسیخواهی ایران.
گویا دوره اندرونیهای زنانه و فضای عمومی مردانه بهسر رسیده است و زنان هم خیابان و کوی و برزن را از آن خود و آزادی حرکت را حق خود میدانند. این روزها که اعتراضها به سیاست دورکاری زنان در ایران داغ است، زنان عربستانی در گیر مطالبه حق آزادی رانندگی زنان هستند. زنان میخواهند حق آزادی حرکت آنها به رسمیت شناخته شود و از قید و بندهای اجتماعی و فرهنگی و قانونی که این آزادی را از آنها میگیرد، رهایی یابند. آنها میخواهند آزادانه و بیواهمه تحصیل کنند، کار کنند، سفر کنند، به توسعه تواناییهای خود بپردازند و برای همه اینها، باید بتوانند حرکت کنند.
در ادبیات کهن و فلسفه ایران، مرزهای مردانگی و زنانگی کاملاً روشن و مشخص است. در حالیکه در شعر و نثر قدیم، حرکت و سیر و سلوک جهان و الهیات مختص مردان و خانهنشینی و خانهداری و ضبط و ربط امور اندرونی وظیفه زنان است. سالهاست که نویسندگان زن ایرانی این نیاز به حرکت و آزادی در آمد و شد زنان را در نوشتههایشان رسمیت دادهاند و سنگ بنای بسیاری از جنبشهای اجتماعی، چون جنبش زنان را بنا نهادهاند.
در جوامع اسلامی و در تمام جوامع مردسالار یک جدایی بین دنیای زن و مرد وجود دارد. این جدایی به این ترتیب امکانپذیر شده که حق آزادی تحرک زن و به اصطلاح حق رفتوآمد آزادش، از او گرفته شده است؛ رفتوآمدی که برچسبهای مختلف به آن نچسبانند، با آن مخالفت نکنند و برای زن خطر نداشته باشد و بتواند در حیطه اجتماع و در عرصههای عمومی عرض اندام بکند.
فرزانه میلانی در ۲۶ سال گذشته در دانشگاه ویرجینا در ایالات متحده امریکا تدریس کرده است. او ریاست دانشکده مطالعات خاورمیانه و جنوب آسیا و همچنین برنامه مطالعات زنان و جنسیت را برعهده دارد. خانم میلانی علاوه بر انتشار مقالات متعدد، به ترجمه اشعار شاعرانی چون سیمین بهبهانی نیز پرداخته است. به بهانه انتشار آخرین کتابش «کلمه و نه شمشیر، زنان نویسنده ایرانی و حق آزادی حرکت» گفتوگویی با او داشتهایم. این کتاب در واقع نقد و گسترش نظریاتی است که پیشتر در کتاب دیگر ایشان به نام «حجابها و سخنها» که در سالهای ۱۹۹۰ منتشر شده بود، آمده است.
فرنگیس حبیبی، روزنامهنگار و نویسنده درباره کتاب «حجابها و سخنها» میگوید:"در این کتاب خانم فرزانه میلانی در واقع صدای اوجگیرنده و رسای نویسندگان زن ایرانی و به خصوص آثار منتشر شده پس از انقلاب را بررسی کردهاند و آن عنصر فرارونده و فراروینده آثار ادبی زنان ایران را بازشناختهاند که عملکردی فراتر از داستانسرایی متعارف و معمولی دارد. زنان نویسنده در تار و پود داستانهایشان، اسارت را به پرواز، سکوت را به سخن و حجاب را به آواز تبدیل کردهاند و در عین اینکه فضا در واقعیت برایشان تنگ بوده، در داخل متن ادبیشان و تخیل داستانسرایانهشان فضاهای بسیاری ایجاد کردهاند و به فضاهایی ورای این فضای واقعیت رفتهاند."
فرزانه میلانی در گفتوگو با زمانه، درباره آخرین کتاب خود، « کلمه و نه شمشیر، زنان نویسنده ایرانی و حق آزادی حرکت »* توضیح میدهد.
فرزانه میلانی - عنوان کتاب من به انگلیسی Words, Not Swords است و بحث محوری آن هم این است که در جوامع اسلامی و در تمام جوامع مردسالار یک جدایی بین دنیای زن و مرد وجود دارد. این جدایی به این ترتیب امکانپذیر شده که حق آزادی تحرک زن و به اصطلاح حق رفتوآمد آزادش، از او گرفته شده است. رفتوآمدی که برچسبهای مختلف به آن نچسبانند، با آن مخالفت نکنند و برای زن خطر نداشته باشد و بتواند در حیطه اجتماع و در عرصههای عمومی عرض اندام بکند.
شما در مورد وجود یک انقلاب سوم در تاریخ ۱۶۰ سال اخیر ایران صحبت کردهاید. این انقلاب کجای تاریخ ماست؟
به گمان من در ایران صد و اندی سال گذشته فقط دو انقلاب مشروطه بین سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۱۱ و بعد انقلاب سال ۱۹۷۹ به اصطلاح انقلاب اسلامی اتفاق نیفتاده، بلکه یک انقلاب دیگر به مفهوم دقیق لغت هم رخ داده است. چرا که مفاهیم سنتی فرهنگی ما را از بیخ و بن جابهجا و زیرو رو کرده و آن انقلاب زنان است. مقصودم از انقلاب زنان این نیست که فقط زنان در این انقلاب شرکت داشتهاند، بلکه مردان بسیاری با همت و شرافت جان خودشان را در این راه فدا کردند که زن هم از حق انسانی خودش بهرهمند شود و همبال و همپرواز مرد باشد.
حق آزادی حرکت چقدر مهم است؟
در واقع به گمان من این مهمترین آزادی محوری است. تز کتاب من روی حرف یکی از نویسندگان مورد علاقهام، ویرجینیا وولف - نویسنده انگلیسی که من شاگرد او هستم و روی من تأثیر بسیاری گذاشته- بنا شده است. جملهای در کتاب معروفش "اتاقی از برای خود" دارد و مینویسد: «یک زن برای نویسنده شدن نهتنها احتیاج به اتاقی از آن خود دارد، اتاقی که بتواند در آن تنها به کار نوشتن خود برسد، بلکه احتیاج به استقلال مالی هم دارد.» ضمن اینکه این تئوری را کاملاً قبول دارم، اضافه میکنم اگر زنی آن اتاق را داشته باشد و استقلال مالی را هم داشته باشد ولی اجازه رفتوآمد آزاد و خروج از این اتاق را، هر وقت که خواست نداشته باشد، نه تنها حقوق انسانی این زن که حقوق ادبی او نیز نقض میشود.
زنان نویسنده ایرانی در به دست آوردن این حق آزادی حرکت که هنوز هم کامل به دست نیامده چقدر سهم داشتهاند؟
زنان نویسنده ایران در این ۱۵۰ سال اخیر، که رویارویی ما با تجدد آغاز شد، پیشکسوت و پرچمدار آزادی زن و آزادی حرکت بودهاند. تا جایی که من افتخار آشنایی با زنان نویسنده ایرانی و آثارشان را داشتهام و طلبه آثارشان بودهام، میبینم که در این نوشتهها همواره دو درونمایه اصلی وجود دارد: یکی عدم آزادی حرکت است و دیگری نیاز به حرکت، پرواز، در جریان بودن و در آب راکد نماندن و در مردابی نمردن.
به نظر من زنان نویسنده ایران در این ۱۵۰ سال اخیر که رویارویی ما با تجدد آغاز شد، پیشکسوت و پرچمدار آزادی زن و آزادی حرکت بودهاند. تا جایی که من افتخار آشنایی با زنان نویسنده ایرانی و آثارشان را داشتهام و طلبه آثارشان بودهام، میبینم که در این نوشتهها همواره دو درونمایه اصلی وجود دارد. یکی عدم آزادی حرکت است و دیگری نیاز به حرکت، پرواز، در جریان بودن و در آب راکد نماندن و در مردابی نمردن. بنابراین اگر در این کتاب به این تئوری رسیدهام، خوابنما نشدهام. بلکه این تئوری بر مبنای نوشته زنان ایرانی به نتیجه رسیده است؛ بر مبنای تئوریای که زنان نویسنده ایرانی در این انقلاب سوم به من آموختند.
زنان نویسنده به حکم اینکه قلم در دستانشان بوده و این بند را نهتنها به پای خود که به صدای خود نیز احساس میکردهاند، پیشکسوت این حرکت بودهاند. به گمان من تاریخ این حرکت را باید با شیرزنی به اسم طاهره قرهالعین آغاز کرد. همانطور که میدانید در سال ۱۸۴۸ که آغاز جنبش زنان در آمریکا و شاید جهان بود، چنین جنبشی را در ایران شروع کرد. منتها او را بعد از چهارسال به نحوی کشتند که حتی برای مردان بابی هم مرسوم نبود. او را در سکوت شب خفه کردند و در چاهی انداختند. به گمان من همین که احتیاج بود یک زن شاعر را خفه کنند، نشانه اهمیت و ویژگی اصلی این انقلاب سوم است. بعد از قرهالعین ما زنان بسیار دیگری داشتیم که جانشان را در راه کف گرفتند و برای این آزادی به هر نحوی که میتوانستند جنگیدند.
آیا واقعاً در طول این سالها و بعد از اینهمه تلاش مرز بین فضای زنانه اندرونی و مردانی که میتوانستند آزادانه به هر سو که دلشان میخواست بروند، کمرنگتر شده است؟
به این چند خط از شعر عطار در منطقالطیر دقت کنید و ببینید او چقدر بر اینکه این پرندگان مردوار و مردانه به کوه قاف رسیدند، پافشاری میکند:
شیرمردی باید این ره را شگرف
زانک ره دورست و دریا ژرف ژرف
جان بیجانان اگر آید به کار
گر تو مردی جان بیجانان مدار
مرد میباید تمام این راه را
جان فشاندن باید این درگاه را
دست باید شست از جان مردوار
تا توان گفتن که هستی مردکار
جان چو بی جانان نیرزد هیچ چیز
همچو مردان برفشان جان عزیز
گر تو جانی برفشانی مردوار
بس که جانان جان کند بر تو نثار
ببینید در این چند خط کوتاه چندین بار واژه مرد و مردوار تکرار شده است. حال آنکه برای بسیار جالب بود که کمپین یک میلیون امضا در ایران شعار خود را چهره به چهره، روبهرو، کوچه به کوچه، دربهدر انتخاب کرده است. شعر متعلق به قرهالعین است و از آن مهمتر شعری است که بر مبنای حرکت، کوچه به کوچه و دربهدر رفتن این زنان است.
میدانیم که متآسفانه بسیاری از فعالین کمپین یک میلیون امضا در زندان هستند و یا به قید وثیقههای سنگین آزادند، ولی به نظر من شاید بشود این زنان را زندانی کرد، ولی نیاز به حرکت و آزادی و آزادگی را نمیشود زندانی کرد.
نسبی گرائی در اندیشه هم چیز خوبی ست. و نگاه را از جز به کل یا حداقل به دایره ای وسیع تر کشاندن.
آزادی حرکت اولاً وسیله میخواهد، امروزز به مدد هواچیما و قطار هی سزیع و اتومبیل است که میتوان آزادی حرکت بیشتر چه برای مردان و چه زنان را میسر ساخت.
دوماً در همین اروپا و آمریکا و کانادا ی غیر اسلامی اخبار زنان ودخترانی را که فقط برای یک ورزش صبحگاهی از خانه خارج میشوند و چه بلا هائی سرشان میآید کم نشنیده ایم. مردان هم که باید از سر صبح تا دل شب کار کنند، در همین آمریکا و اروپا به نوع دیگری از حرکت محرومند.
اگر قرار است زنها هم فعالیت اجتماعی مسئولانه داشته باشند، خودبخود بخشی از آزادی حرکتشان سلب میشود
اما اگر میخواهید زنان هم خانه و هم پول و هم آزادی حرکت مفت و مجانی داشته باشند که خودشان کسب نمیکنند اما مثل ویرجینیا وولف از طریق شوهر پولدارشان به آنها اعطا میشود، حواستان باشد که برای پرورش یک مشت موجود لوس و بی مسئولیت تبلیغ میکنید
با درود به تمام زنان پیشرو و انقلابی و با ادای احترام به خانم دکتر فرزانه میلانی من هم با دیدگاه ایشان در خصوص جنبش زنان ایران که از آن به عنوان " انقلاب سوم" در صد و پنجاه سال اخیر یاد کرده اند کاملا موافقم . تصور می کنم ایشان اولین فردی هستند که خیزش انقلابی زنان ایران را تحت چنین عنوانی مطرح کرده اند. با آرزوی توفیق روز افزون برای ایشان . درود می فرستم به تمام شیر زنانی که قدما و قلما در این راه گام برمی دارند و عواقب جانکاه و دشوار آن را با جان و دل تحمل می کنند. امیر از تهران
ارسال کردن دیدگاه جدید