رشد بیسابقه روسپیگری در ایران- بخش دوم
سعید بیانی- بخش نخست این گزارش به بررسی تاریخچه روسپیگری و آمارهای اعلام شده از سوی مقامات دولتی و پژوهشگران مستقل پرداخته بود و برخی دلایل وجود بازار عرضه و تقاضای سکس را در گفتوگو با یکی از خریداران سکس بررسی کرده بود. در بخش دوم و پایانی این گزارش قوانین تعیین شده برای مجازات تنفروشی بررسی و به زوایای مختلف این حرفه در گفتوگو با یک زن روسپی و یک جامعهشناس صاحبنظر پرداخته شده است.
وضعیت قانونی تنفروشی در کشورهای متفاوت، از مجازات مرگ تا فعالیتی حرفهای و قانونی متغیر است. در قوانین جمهوری اسلامی تعریفی برای روسپیگری ارائه نشده است و قوانین موجود صرفاً احکامی درباره زنان است. از سوی دیگر اگر قوادها (کارفرمایان و دلالان روسپیگری) دستگیر شوند مجازاتشان حداکثر ۷۵ ضربه شلاق است. حال آنکه مجازات زن روسپی در صورتی که شوهر نداشته باشد، صد ضربه شلاق و اگر شوهر داشته باشد سنگسار است. یعنی حتی اگر شوهر یک زن روسپی کار قوادی یا هدایت او در روسپیگری را برعهده داشته باشد، تنها جریمه او ۷۵ ضربه شلاق خواهد بود.
روسپیگری از زبان محبوبه
یافتن زنان روسپی در خیابانهای بیدر و پیکر تهران کار چندان سختی نیست. در زیر پلهای هوایی، در پارکها، معابر و خیابانها به راحتی قابل مشاهده هستند، اما انجام یک گفتوگوی ساده با آنها در مورد شرایطشان از هر کار دیگری دشوارتر است. به همین دلیل برای گفتوگو با یک زن روسپی بار دیگر به سراغ بهروز رفتم. ابتدا با مخالفت او روبهرو شدم، اما بعد در تماس با محبوبه او را راضی به گفتوگو با من کرد.
محبوبه از گذشته خود چنین میگوید: «زمانی که تنها ۱۱ سال داشتم پدرم من را به عقد مردی ۳۰ ساله درآورد. هنوز خیلی چیزها را بلد نبودم حتی طرف را نمیشناختم. شوهرم معتاد بود. بر اثر تصادفی که در حالت خماری داشت، بدبختانه من هم دراتوموبیل او بودم و تمام دندانهایم شکست. خود او هم زمینگیر شد. مجبور بودم خرج خانه، بزرگ کردن بچه و حتی خرج عمل (اعتیاد) شوهرم را دربیاورم. در یک تولیدی مشغول کار شدم و بعد از چندسال تولیدی ورشکست شد و صاحبش مرا همراه با شش نفر دیگر بیرون کرد و در نتیجه بیکار شدم.»
محبوبه در مورد اولین تجربه تنفروشی خود میگوید: «صاحبخانه هرروز چند بار در خانه میآمد و طلب خودش را میخواست و هر بار داد و بیداد راه میانداخت. فشار رویم زیاد بود. نمیدانستم چه کار کنم. شش ماه بود اجاره عقب افتاده بود. کاری هم گیر نمیآوردم. یکبار که شب در خانه را باز کردم، دوباره صاحبخانه بود. اینبار با نگاهی شهوتانگیز و کمی آرامتر صحبت میکرد. حین صحبت درخواست جنسی خودش را با من مطرح کرد.»
اشک در چشمان محبوبه حلقه میزند و پک محکمی به سیگارش میزند و میگوید: «چارهای نداشتم. مجبور بودم. وسط سرمای زمستان با یک دختر بچه و مرد علیل چکار باید میکردم، آه در بساط نداشتم؛ هر بار بهجای اجاره با او سکس برقرار میکردم. اول حالم از خودم بههم میخورد ولی بعد از مدتی مشتریهای دیگری پیدا کردم و خیابانهای تهران شد محل کسب و کارم. ابتدا دستی به سر و روی خودم کشیدم، دندانهایم را درست کردم، لباسهای شیک و یک خط موبایل خریدم.»
محبوبه درباره خطرهای خیابانهای تهران و تغییر شیوه کار خود میگوید: «هر بار امکان داشت در یک خیابان طمعه یک آدم رذل بشوم و جانم را از دست بدهم. ابتدا فکر کردم با دخترم به خیابان بیایم تا هم شک ماموران انتظامی را از خودم دور کنم و هم در شرایط سخت بتوانم کمی دل مشتریها را به رحم بیاورم که بعد ازکار پولم را بدهند، اما مدتی احساس کردم دختر پنج سالهام مثل نوار خیلی چیزها را دارد ضبط میکند.»
محبوبه: بله بارها. حتی یک بار بدجوری از یکی از مشتریها در حالت مستی کتک خوردم.
شوهر شما شک نمیکند؟
نه، فقط به فکر اعتیاد خودش بود. حتی یک بار هم نپرسیده از کجا پول میآورم.
چند بار
بعد چه شد؟
چند سال است این کار را انجام میدهید؟
حدود هفت سال است به صورت حرفهای کار میکنم. وقتی شروع کردم۲۶، ۲۷ سالم بود.
یعنی چه؟
اگر کار خوبی گیر بیاورید حاضرید این کار را کنار بگذارید؟
دلایل روسپیگری در ایران
دکتر فریبا محمدی، جامعهشناس و استاد دانشگاه، در سوالم در مورد دلیل روسپیگری میگوید: «طی تحقیقاتی که در ایران به عمل آمده است، از مهمترین دلایل روسپیگری در ایران میتوان از فقر، مشکلات اقتصادی، کمبود و نبود فرصتهای کاری و شغلی با توجه به جمعیت جوان کشور نام برد.»
او تاکید میکند: «متاسفانه دولت بهجای پرداخت به مشکلاتی همانند: پایین آوردن میزان بیکاری و تورم، مشکلات مربوط به تهیه مسکن، بهداشت و درمان برای همه افراد جامعه، تنها به شعارهای پوچی همانند ایجاد ۱. ۵ میلیون فرصت شغلی برای ایرانیان و یا سخنان بیهودهای همانند دادن هزارمتر مربع زمین به هر ایرانی برای ایجاد مسکن اکتفا کرده است. از طرفی وجود فاصله شدید طبقاتی، خود مزید بر علت است. شکاف طبقاتی باعث بهوجود آمدن رفتارها و شیوههای نامناسب و ناسالمی جهت فائق آمدن خانوادهها بر مشکلات اقتصادی شده است که از جمله این شیوهها، تنفروشی است.»
این جامعهشناس و استاد دانشگاه با اشاره به تحقیق انجام شده از سوی یک سازمان غیر دولتی میگوید: نتایج تحقیق روی ۳۰ زن روسپی ۱۶ تا ۴۰ ساله که بهطور حرفهای به این شغل اشتغال دارند و مقایسه آنها باهمان تعداد زن غیر روسپی عمدتاً خانهدار با همین سن و سال این موضوع را روشن میکند که احساس بیارزشی و تبعیضهای جنسیتی در جامعه یکی از نشانههای آشکار در این زنان است. احساس بیارزشی و به دنبال آن وقوع شرایطی ناگوار همانند سوء استفاده یا تجاوز جنسی که ضربههای روحی غیر قابل جبرانی به افراد وارد میکند از جمله عوامل روانشناختی است که فرد را بهسوی روسپیگری سوق میدهد. شرایط حاکم بر خانواده مانند شرایط بدسرپرستی یا بیسرپرستی و نگهداری کودکان، اعتیاد زن به مواد مخدر، اعتیاد شوهر، وجود خانوادههای متلاشی، طلاق و جدایی از خانواده و شکست در اهداف و برنامههای زندگی مانند تحصیل، ازدواج تحمیلی و غیره ازجمله عوامل موثر در گرایش به روسپیگری عنوان شده است.
شرایط تحمیلی به زنان
خانم محمدی خاطرنشان میکند: «باید خانوادهها را از تهدیدات خارج از خانه آگاه ساخت و آنها را توجیه کرد. یعنی حتی اگر برای دختر در شرایط ناخواسته اتفاقی بیفتد، او را بپذیرند و از خانه و خانواده طرد نکنند. زیرا در غیر این صورت نتایج اسفناکی برای این دختر بهوجود میآید. برخی از زنان روسپی نیز که در آغاز به دلیل شرایط ناخواسته و نیز فشارهای مختلف اقدام به چنین کاری کردهاند، پس از پشیمانی، فقط به خاطر ترس از عدم پذیرش اجتماعی توسط اعضای خانواده، دوستان و بستگان، در این دایره تنگ گرفتار میشوند. از جمله شرایط ناخواسته دیگر، خشونتها و سوء استفادههای جنسی در دوران کودکی فرد است. حدود ۵/۲۳ درصد از روسپیها در کودکی مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفتهاند و ۵/۱۲ درصد این اعمال از سوی نزدیکترین افراد خانواده و فامیل، افرادی مانند پدر، برادر و اعضای مورد اعتماد خانواده انجام شده است.»
پیامدهای روسپیگری در ایران
این جامعهشناس روسپیگری را منشاء بسیاری از معضلات اجتماعی میداند و میگوید: «تنفروشی علاوه برآنکه باعث کاهش آمار ازدواج میشود، بههمان نسبت میزان طلاق را افزایش میدهد. افزایش شمار بیماران مقاربتی و ایدز با توجه به کم بودن اطلاعات افراد از این بیماریها در جامعه سنتی ایران، تولد کودکان خیابانی بدون سرپرست و بزهکار که عمدتاً مشکلات روحی و روانی زیاد دارند و افزایش سقط جنینهای غیر قانونی که خود میتواند مشکلات جسمی و نازایی برای زنان ایجاد کند، از دیگر پیامدهای روسپیگری است.
فریبا محمدی با اشاره به اینکه کودکان خیابانی بعدها به قاچاق مواد مخدر، تنفروشی و بزهکاری کشیده میشوند میگوید: «حتی این کودکان نشانی مراکز روسپیگری را به مشتریها نشان میدهند و مشتری جذب میکنند و در آینده به تبهکارانی خطرناک در جامعه بدل خواهند شد.»
این جامعه شناس معتقد است: «متاسفانه جامعه سنتی و مذهبی ایران در حال فروپاشی اخلاقی است، مثل اینکه کشور تایلند دیگری و از نوع اسلامی آن به وجود آمده است. متاسفانه هشدارهای استادان دانشگاه و کارشناسان جدی گرفته نمیشود. تحقیقات ما در مورد معضلات اجتماعی در جامعه تماماً در قفسههای مراکز و دفاتر ما خاک میخورند و تمامی این سخنان و هشدارها از جانب حکومت نوعی سیاهنمایی قلمداد میشود.»
۱. قلعه فساد در دل پایتخت پهلوی
خیلی ممنون از این مصاحبه
شخصا دوست داشتم به جای تحلیل های متفاوت که به کرات در حتا همین روزنامه های داخل ایران چاپ میشود، با خود این افراد قربانی مصاحبه های طولانی تری صورت می گرفت. تا مردم با مشکلات تحمیل شده این افراد بیشتر آشنا شوند
فحاشی فقط در ایران نیست در ترکیه بیشتر از ایران هست
در ایران پنهانی و در دیگر گشورها ازادانه انجام میگیرد
جهان کم کم از کنترل خارج شده جمعیت فراوان جهان
این تبعات را هم داره جنگ جهانی سوم و جنگ اتمی
توازن و عدالت و کنترل اجتماع را بعد از این جنگ به دنیا
باز خواهد گردانید...
آقای احمد، بهتر است بدانید که روسپی های ترکیه را عمدتأ ایرانیها و روسها تشکیل میدهند. و با این وجود از نظر تعداد روسپی با ایران غیر قابل مقایسه هست. آنچه که در ایران بصورت حلال و بنام صیغه در جمهوری اسلامی جاری است در کشورهای دیگر جرم محسوب میشود. یعنی تن فروش معادل فروش تن در قبال پول ، که متأسفانه در اسلام زمانی حلال است که ارزش آن تعریف شده و وجه آن پرداخت شده باشد. در حالی که در کشورهای اروپایی و ترکیه ، سکس در مقابل پول جرم است. شاید به جرأت بتوان گفت که در مقایسه بین دو شهر تهران و استانبول ، تعداد روسپی های تهران بیش از پنج برابر استانبول است و اگر خارجی ها را در نظر نگیریم این نسبت تا بیست برابر هم افزایش میابد. ممکن است عدم رعایت حجاب سوء تفاهم ایجاد کند اما باور کنید که آن دخترانی که آزادتر هستند در مقایسه با محجبه ها بسیار پاک ترند.
بسیاری از نابهنجاری های اجتماعی مانند فحشا تعادل زندگی سالم افراد در جامعه را به هم میزند اما بزرگترین نابهنجاری اجتماعی که ایران را به این وضعیت کشانده مذهب است. شخصا فکر میکنم تن فروشی و دزدی از وجود دیوانگان مذهبی که خود را محق به تمام حقوق و دیگران را موجودات پست میدانند بهتر است. یادم نرود که مذهبی ها در این 3 سال با ایران چه کرده اند. با احترام به تمام تن فروشان کلاه از سر بر میدارم زیرا ازارشان به کسی نمیرسد و تنها امیدوارم روزی از این شرایط دشوار به در ایند اما یک دیوانه ایدئلوژیک پر از نفرت میتواند انسانهای زیادی راا به نابودی بکشد.
ارسال کردن دیدگاه جدید