تشیع در دوران غیبت (۲)
یکشنبه, 1390-11-23 23:40
نسخه قابل چاپ
صالح نظری
صالح نظری − در این مقاله به اثرات باور شیعی درباره مهدویت، غیبت و طولانی شدن باور به غیبت امام غایب و اینکه چه کسی متولی آن در این دوران است ونیز تفکر تشکیل حکومت شیعی در نیم قرن اخیر پرداخته میشود.
در قسمت اول به موضوع انشعابات درتشیع و رفتار فقهای شیعه از دوران غیبت تا مشروطه درباره امر حکومت پرداخته شد و اینک توجه شما، به نقد نظریه ولایت فقیه جلب میشود.
V. کتاب ولایت فقیه
کتاب «ولایت فقیه» مجموعه سیزده سخنرانى است که سید روح الله خمینى، در سال ۱۳۴۸ در ایام اقامت در نجف ایراد نموده بودند. این کتاب قبل از پیروزى انقلاب اسلامى نیز در سال ۱۳۵۶ ش. در ایران با نام «نامهاى از امام موسوى کاشف الغطاء» به ضمیمه «جهاد اکبر» چاپ شد. کتاب «ولایت فقیه» به جهت شور انقلابی ایجاد شده مورد نقد قرار نگرفت و سید روح الله خمینى نیز در هیچ یک از اطلاعیهها و سخنرانیهای خود در کوران انقلاب، چه در نجف و چه پاریس از ولایت فقیه یاد نکرد و جای روحانیون را نه در حکومت که در مسجد و حوزه دانست، حتی پس از بازگشت به ایران رهبری انقلاب را از آن جهت که مردم او را قبول داشتند اعلام نمود و حتی با پیش نویس قانون اساسی که در آن نامی از ولایت فقیه برده نشده بود تایید کرده و مایل به رفراندوم گذاشتن آن بود.
نقد کتاب ولایت فقیه
در زیر قولهایی را از کتاب "ولایت فقیه" روج الله خمینی نقل میکنیم و سپس مورد به مورد به نقد آنها میپردازیم. همه قولهای نقل شده از کتاب مذکور است.
• ضرورت و بداهت ولایت فقیه
"موضوع «ولایت فقیه» فرصتى است که راجع به بعضى امور و مسائل مربوط به آن صحبت شود. ولایت فقیه از موضوعاتى است که تصور آنها موجب تصدیق مىشود، و چندان به برهان احتیاج ندارد. به این معنى که هر کس عقاید و احکام اسلام را حتى اجمالًا دریافته باشد چون به ولایت فقیه برسد و آن را به تصور آورد، بىدرنگ تصدیق خواهد کرد و آن را ضرورى و بدیهى خواهد شناخت. اینکه امروز به ولایت فقیه چندان توجهى نمىشود و احتیاج به استدلال پیدا کرده، علتش اوضاع اجتماعى مسلمانان عموماً، و حوزههاى علمیه خصوصاً مىباشد."
نقد:
− تنها امور بدیهی تصورشان موجب تصدیق است، مثل بودن خود، محال بودن اجتماع نقیضین و. . تصور خدا هم موجب تصدیق نمیشود، چه رسد به نبوت وامامت، ولایت فقیه که جای خود دارد، قطعأ آیت الله خمینی فلسفه خوانده، این مبا حث را میدانست اما بنا به اهدافی که از طرح نظریه خود داشت، از آن چشم پوشش کرد .
− در گذشته، هیچگاه ولایت فقیه مورد توجه نبوده و جزء ضروریات جامعه مسلمین محسوب نمیشده و بالطبع نقشی در مباحث حوزههای علمیه نداشته است. نقد ولایت فقیه بدلیل اینکه با سرنوشت جامعه ایران گره خورده، اهمیت فوق العاده دارد.
• نقش استعمار در معرفى ناقص و نادرست اسلام
"نهضت اسلام در آغاز گرفتار یهود شد. .. اینها به صورت استعمارگر از سیصد سال پیش، یا بیشتر به کشورهاى اسلامى راه پیدا کردند. .. احساس کردند آنچه سدى در مقابل منافع مادى آنهاست و منافع مادى و قدرت سیاسى آنها را به خطر مىاندازد اسلام و احکام اسلام است و ایمانى که مردم به آن دارند.. . مبلغینى که در حوزههاى روحانیت درست کردند، و عمالى که در دانشگاهها و مؤسسات تبلیغات دولتى یا بنگاههاى انتشاراتى داشتند، و مستشرقینى که در خدمت دولتهاى استعمارگر هستند، همه دست به دست هم داده در تحریف حقایق اسلام کار کردند.. .اسلام دین افراد مجاهدى است که به دنبال حق و عدالتند.. . تبلیغ کردند که اسلام دین جامعى نیست؛ دین زندگى نیست؛ براى جامعه نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حکومت و قوانین حکومتى نیاورده است. اسلام فقط احکام حیض و نفاس است. اخلاقیاتى هم دارد؛ اما راجع به زندگى و اداره جامعه چیزى ندارد."
".. .نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادى آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است. .. همان طور که براى وظایف عبادى قانون دارد، براى امور اجتماعى و حکومتى قانون و راه و رسم دارد. حقوق اسلام یک حقوق مترقى و متکامل و جامع است. کتابهاى قطورى که از دیرزمان در زمینههاى مختلف حقوقى تدوین شده، از احکام «قضا» و «معاملات» و «حدود» و «قصاص» گرفته تا روابط بین ملتها و مقررات صلح و جنگ و حقوق بین الملل عمومى و خصوصى، شمهاى از احکام و نظامات اسلام است. هیچ موضوع حیاتى نیست که اسلام تکلیفى براى آن مقرر نداشته و حکمى درباره آن نداده باشد."
"دستهاى اجانب براى اینکه مسلمین و روشنفکران مسلمان را، که نسل جوان ما باشند، از اسلام منحرف کنند، وسوسه کردهاند که اسلام چیزى ندارد؛ اسلام پارهاى احکام حیض و نفاس است! آخوندها باید حیض و نفاس بخوانند! "
".. . وقتى که مىخواستند در اوایل مشروطه قانون بنویسند و قانون اساسى را تدوین کنند، مجموعه حقوقى بلژیکیها را از سفارت بلژیک قرض کردند، و چند نفرى (که من اینجا نمىخواهم اسم ببرم) قانون اساسى را از روى آن نوشتند؛ و نقایص آن را از مجموعههاى حقوقى فرانسه و انگلیس به اصطلاح «ترمیم» نمودند «۱»! و براى گول زدن ملت بعضى از احکام اسلام را ضمیمه کردند! اساس قوانین را از آنها اقتباس کردند و به خورد ملت ما دادند. این مواد قانون اساسى و متمم آن، که مربوط به سلطنت و ولایتعهدى و امثال آن است کجا از اسلام است؟ اینها همه ضد اسلامى است؛ ناقض طرز حکومت و احکام اسلام است. سلطنت و ولایتعهدى همان است که اسلام بر آن خط بطلان کشیده، و بساط آن را در صدر اسلام در ایران و روم شرقى و مصر و یمن برانداخته است. .. سلطنت و ولایتعهدى همان طرز حکومت شوم و باطلى است که حضرت سید الشهداء (ع) براى جلوگیرى از برقرارى آن قیام فرمود و شهید شد. "
نقد:
− از دیدگاه ایت الله "این توطئه گران بودند که مسیر اسلام را از بدو پیدایش مشخص میکردند و پیامبر و مسلمین نمیتوانستند این توطئه را بشناسند ویا اگر میشناختند نمیتوانستند با آن مقابله کنند و همچنین امامان شیعه در طول ۲۵۰ سال امامت خود نیز همین مشکل را داشتند و فقهای شیعه بعد از دوران حضور ائمه شیعه بازی توطئه گران را خورده و از حقیقت اسلام دور بودند. فقهای شیعه حوزهها با تاییدات امام غایب خود هم نتوانستند این نفوذیهای استعمارگر را بشناسند ." و اگر نفوذ ضد دین و استعمارگر این قدر قوی بوده که تا قبل از افشاگری آیت الله کسی توان شناخت آنان را نداشته و بازیچه استعمارگران بودند، آیا نمیتوان این فرض را پذیرفت که، دزد خود داد میزند آی دزد !، تا بتواند همین اندک بضاعت را هم از تشیع بگیرد؟ و به تعبیر خود آیت الله با شکست تئوری ولایت فقیه اسلام نتواند تا سیصد سال دیگر قد راست کند؟
− اینکه اسلام دارای نظام حکومتی بوده هیچ شکی نیست اما نظامات عادلانه برای دوران اعراب قریش و حتی اصلاح قوانین ظالمانه آن دوره و علت توفیق آنهم همین بوده و بدیهی است برای این زمان نظامات باید متناسب با عرفیات عقلای این زمان باشد و این امری است که در این سی ساله انقلاب خود آیت الله به آن تا حدودی عمل کرد، اصل وجود مجمع تشخیص مصلحت نظام برای همین درست شد تا قوانین مورد نیاز ولی مخالف شرع را مصوب و اجرایی کند .
− تحقیر و تحریک فقها با عبارت " اسلام پارهاى احکام حیض و نفاس است! آخوندها باید حیض و نفاس بخوانند! " قابل کتمان نیست
• تحمیل قوانین بیگانه بر جامعه اسلامى ما منشأ گرفتاریها و مشکلات بسیار شده است
".. . قوانین فعلى دادگسترى براى مردم جز زحمت، جز بازماندن از کار و زندگى، جز اینکه استفادههاى غیر مشروع از آنها بشود، نتیجهاى ندارد. کمتر کسى به حقوق حقه خود مىرسد. تازه در حل و فصل دعاوى همه جهات باید رعایت شود، نه اینکه [فقط] هر کس به حق خود برسد. باید ضمناً وقت مردم، کیفیت زندگى و کارهاى طرفین دعوى ملاحظه شود؛ و هر چه سادهتر و سریعتر انجام بگیرد. دعوایى که آن وقتها قاضى شرع در ظرف دو- سه روز حل و فصل مىکرد، حالا در بیست سال هم تمام نمىشود! در این مدت جوانان، پیرمردان و مستمندان، باید هر روز صبح تا عصر به دادگسترى بروند، و در راهروها و پشت میزها سرگردان باشند؛ آخرش هم معلوم نمىشود که چه شد. هر کدام که زرنگتر و براى رشوه دادن دست و دلبازتر باشند، کار خود را به ناحق هم که شده زودتر از پیش مىبرند؛ و گر نه تا آخر عمر باید بلاتکلیف و سرگردان بمانند."
"گاهى در کتابها و روزنامههایشان مىنویسند که احکام جزایى اسلام احکام خشنى است! حتى یک نفر با کمال بىآبرویى نوشته بود احکام خشنى است که از اعراب پیدا شده است. .. براى ده گرم هروئین چندین نفر را بکشند مىگویند قانون است. . .اگر شارب الخمر را هشتاد تازیانه بزنند خشونت دارد، اما اگر کسى را براى ده گرم هروئین اعدام کنند خشونت ندارد!. . .اگر بخواهند فحشا را، که شرب خمر یکى از واضحترین مصادیق آن است، جلوگیرى کنند و یک نفر را هشتاد تازیانه بزنند، یا زناکارى را صد تازیانه بزنند، یا محصنه یا محصن را رجم کنند، وا مصیبتاست! اى واى که این چه حکم خشنى است! و از عرب پیدا شده است! در صورتى که احکام جزایى اسلام براى جلوگیرى از مفاسد یک ملت بزرگ آمده است. فحشا که تا این اندازه دامنه پیدا کرده که نسلها را ضایع، جوانها را فاسد، و کارها را تعطیل مىکند، همه دنبال همین عیاشیهایى است که راهش را باز کردند، و به تمام معنا دامنمىزنند و از آن ترویج مىکنند. حال اگر اسلام بگوید براى جلوگیرى از فساد در نسل جوان یک نفر را در محضر عموم شلاق بزنند «۳»، خشونت دارد؟ "
"مىخواهند ما گرفتار و بیچاره بمانیم؛ فقراى ما در همین بدبختى بمانند و به احکام اسلام، که مسئله فقر و فقرا را حل کرده است، تسلیم نشوند؛ و آنان و عمالشان در کاخهاى بزرگ بنشینند."
"ائمه دین ما جندى (سرباز) بودند؛ سردار بودند؛ جنگى بودند. در جنگهایى که شرحش را در تاریخ ملاحظه مىفرمایید با لباس سربازى به جنگ مىرفتند؛ آدم مىکشتند؛ کشته مىدادند.امیر المؤمنین (ع) «خود» بر سر مبارک مىگذاشت و زره بر تن مىکرد و شمشیر حمایل داشت. حضرت امام حسن (ع) و سید الشهداء چنین بودند. بعد هم فرصت ندادند و گر نه حضرت باقر (ع) هم این طور مىبود حالا مطلب به اینجا رسیده که پوشیدن لباس جندى مضر به عدالت انسان است! و نباید لباس جندى پوشید! و اگر بخواهیم حکومت اسلامى تشکیل دهیم، باید با همین عبا و عمامه تشکیل حکومت دهیم، و الّا خلاف مروت و عدالت است.. . قوانین قضایى و سیاسى اسلام را تمام از اجرا خارج کردهاند؛ و به جاى آن مطالب اروپایى نشاندهاند، تا اسلام را کوچک کنند و از جامعه اسلامى طرد کنند."
نقد:
− این جمله درباره دادگستری دوران حاکمیت اسلام ولایت فقیه بیشتر صادق است تا دادگستری دوران ترسیمی آیت الله " هر کدام که زرنگتر و براى رشوه دادن دست و دلبازتر باشند، کار خود را به ناحق هم که شده زودتر از پیش مىبرند؛ و گر نه تا آخر عمر باید بلاتکلیف و سرگردان بمانند".
− شلاق زدن مربوط به دوران گذشته است و امروزه این عمل یک رفتار وحشیانه و غیر انسانی شناخته میشود چه برسد به سنگسار که عملی نه تنها خشن که نفرت انگیز است و تجربه سی ساله حاکمیت ولایت فقیه، هم نشان داده که اجرای این احکام نتوانسته از میزان جرم و جنایت کاسته شود، شهر قم که مذهبیترین شهر ایران است، بر طبق آمار فاسدترین شهر و میزان جرم و جنایت در این شهر بالاترین در کشور است .
− آمارها نشان میدهد نه تنها رشد اقتصادی در ایران با حاکمیت ولی فقیه پایینترین در منطقه است بلکه نسبت فقیر و غنی نسبت به حاکمیت دوران طاغوت ! بیشتر هم شده است و این علیرغم افزایش سرسام آور دلارهای نفتی است .
− ائمه دین اصلا اهل مبارزه سیاسی نبودند، چه برسد مبارزه مسلحانه بر علیه حاکمان جابر اموی و مروانی و عباسی و در تاریخ نیز نشانی از این نوع حرکتها ار ائمه شیعه مشاهده نشده است، ائمه شیعه وظیفه تشکیل حکومت را منحصر و مخصوص امام قائم میدانستند، استثنای حکومت امام علی و جنگ یک روزه امام حسین در کربلا نمیتواند کلیه رفتار ائمه شیعه باشد، چه کسی به امام باقر فرصت نداد، مگر ائمه، برای انجام وظیفه خود باید از دیگران استمهال کند، چطور برادر امام باقر، جناب زید قیام میکند کشته هم میشود اما او نمیتواند، از قضا تفکر حضرت ایت الله بیشتر زیدی است تا اثنی عشری، فارغ از اینکه کدام روش درست است، رفتار سایر ائمه، از جمله امام باقر یا رفتار جناب زید بن علی بن الحسین (به مقاله حکومت امامان شیعه مراجعه نمائید ) .
• خودباختگى افراد جامعه در برابر پیشرفتهاى مادى غرب
"... کشورهایى با قوانین و نظامات اجتماعى متضاد توانستهاند در پیشرفت صنعتى و علمى و تسخیر فضا با هم رقابت کنند، و با هم پیش بروند. آنها به کره مریخ هم بروند، به کهکشانها هم بروند، باز از سعادت و فضایل اخلاقى و تعالى روانى عاجزند؛ و قادر نیستند مشکلات اجتماعى خود را حل کنند. . .ثروت و قدرت مادى و تسخیر فضا احتیاج به ایمان و اعتقاد و اخلاق اسلامى دارد تا تکمیل و متعادل شود. .. و این اعتقاد و اخلاق و این قوانین را ما داریم. .. استعمارگران به نظر ما آوردند که اسلام حکومتى ندارد؛ تشکیلات حکومتى ندارد. بر فرض که احکامى داشته باشد، مجرى ندارد."
نقد:
− گرچه پیشرفت علمی و صنعتی رابطه مستقیمی با قوانین و نظامات اجتماعی ندارد اما بقای قوانین و نظامات اجتماعی به عادلانه و مقبولیت آن نظام اجتماعی دارد، وظیفه دین نه حکومت که اصلاح جامعه بر پایه توحید و اخلاق است و حکومت امری عرفی و بر پایه مقبولیت استوار است و قوانین نیز باید بر همین پایه تدوین شود .
− فقها معمولأ طوری از غرب صحبت میکند که انگار همه بی دین و مست و فاسد و. . .اند اما پیشرفته (این دیگر قابل انکار نیست ) اما جامعه مسلمین متدین، با اخلاق وسالم و. . .اند اما عقب مانده (که آنهم خیلی مهم نیست ) .
− اسلام و تشیع بر پایه تشکیل حکومت، بنیاد گذاشته نشده است (به مقاله اولی المر در قرآن و تفاسیر مراجعه شود ) .
• اعتقاد به ضرورت تشکیل حکومت جزء ولایت است
"ما معتقد به «ولایت» هستیم؛ و معتقدیم پیغمبر اکرم (ص) باید خلیفه تعیین کند و تعیین هم کرده است. .. در یک تشریع یا در یک حکومت اگر قوه مجریه نباشد، نقص وارد است. .. «ولىِّ امر» متصدى قوه مجریه قوانین هم هست. اگر پیغمبر اکرم (ص) خلیفه تعیین نکند، فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ. «رسالت» خویش را به پایان نرسانده است. ضرورت اجراى احکام. .. سبب شده که تعیین جانشین مرادف اتمام رسالت باشد."
".. . رسول اللَّه (ص) مجرى قانون بود. مثلًا قوانین جزایى را اجرا مىکرد:دست سارق را مىبرید؛ حد مىزد؛ رجم مىکرد «۲». خلیفه هم براى این امور است. خلیفه قانونگذار نیست. خلیفه براى این است که احکام خدا را که رسول اکرم (ص) آورده اجرا کند.. . ما که به ولایت معتقدیم، و به اینکه رسول اکرم (ص) تعیین خلیفه کرده و خدا او را واداشته تا تعیین خلیفه کند و «ولىّ امر» مسلمانان را تعیین کند، باید به ضرورت تشکیل حکومت معتقد باشیم؛ و باید کوشش کنیم که دستگاه اجراى احکام و اداره امور برقرار شود. مبارزه در راه تشکیل حکومت اسلامى لازمه اعتقاد به ولایت است."
"... استعمارگران از سیصد- چهار صد سال پیش زمینه تهیه کردند. از صفر شروع کردند تا به اینجا رسیدند. .. این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علماى اسلام در امور اجتماعى و سیاسى دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایع کردهاند. این را بىدینها مىگویند. مگر زمان پیغمبر اکرم (ص) سیاست از دیانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عدهاى روحانى بودند، و عده دیگر سیاستمدار و زمامدار؟ مگر زمان خلفاى حق، یا ناحق، زمان خلافت حضرت امیر (ع) سیاست از دیانت جدا بود؟ دو دستگاه بود؟ "
".. . اگر شما به سیاست استعمارگران کارى نداشته باشید و اسلام را همین احکامى که همیشه فقط از آن بحث مىکنید بدانید و هر گز از آن تخطى نکنید، به شما کارى ندارند. شما هر چه مىخواهید نماز بخوانید؛ آنها نفت شما را مىخواهند، به نماز شما چکار دارند."
". .. هر وقت آدمى پیدا شد، یا او را کشتند؛ یا زندانى و تبعیدش کردند؛ یا لکه دارش کردند که «سیاسى» است! این آخوند «سیاسى» است! پیغمبر (ص) هم سیاسى بود. این تبلیغ سوء را عمال سیاسى استعمار مىکنند تا شما را از سیاست کنار بزنند."
نقد:
− میان تشریع و حکومت فرق است در تشریع (احکام شرعی مثل نماز، روزه، حج، زکات و. .. ) چون با باور وایمان افراد سروکار دارد، قوه مجریه الزامی نیست اما در حکومت الزامی است، احکام حکومتی زمان پیامبر به این جهت بود که مسلمین او را به عنوان حاکم پذیرفته بودند (مقبولیت حاکم) .
− دیانت از سیاست جدا نیست اما باید نهاد دین از نهاد حکومت جدا باشد که هم دین آسیب نبیند و هم حکومت به استبداد دچار نشود .
− اینکه گاهی یک دیندار، حاکمیت مییابد مثل پیامبر و در مقطعی امام علی، دلیل بر این نیست که باید یک دیندار یا متولی دین حتمأ حکومت هم بکند، اگر این دو یکی باشد چرا یک حاکم، متولی دین نشود؟
− بردن نفت جامعه مسلمین به دینداری یا بی دینی افراد جامعه بستگی ندارد به عدم مشارکتشان در حکومت بستگی دارد و حکومتی که مردم در آن مشارکت نداشته باشند، نفت شان برده میشود خواه حاکمشان متولی دین باشد یا نباشد .
− این بزرگترین اشتباه است که مردم جامعه در سیاست دخالت نکنند خواه دیندار یا بیدین ویا خواه متولی دین، دخالت در سیاست به غیر از دخالت متولی دین در حکومت است، حکومت و قوانین حاکم بر آن، با نظر اکثریت با حفظ حقوق اقلیت باید شکل بگیرد، وقتی متولی دین حاکم میشود، در امر حکومت باید تابع نظر اکثریت باشد، نه اینکه مردم چون متولی دین است مجبور به اطاعت باشند .
− هر کس با خواست و انتخاب مردم در راس حکومت قرار گیرد - حتی متولی دین - باید ظرفیت شنیدن زنده باد و مرده باد را داشته باشد نه اینکه چون متولی دین است، مخالفت با او مخالفت با دین دانسته شود و این مقدور نیست مگر حاکمیت او را از موضع دینداری دیده نشود .
• دلایل لزوم تشکیل حکومت
لزوم مؤسسات اجرایى:
".. . قانونگذارى به تنهایى سعادت بشر را تأمین نمىکند. پس از تشریع قانون بایستى قوه مجریهاى به وجود آید. قوه مجریه است که قوانین و احکام دادگاهها را اجرا مىکند؛ و ثمره قوانین و احکام عادلانه دادگاهها را عاید مردم مىسازد. به همین جهت، اسلام همان طور که قانونگذارى کرده، قوه مجریه هم قرار داده است. «ولىّ امر» متصدى قوه مجریه هم هست."
سنت و رویه رسول اکرم (ص):
"اولًا، خود تشکیل حکومت داد. .. والى به اطراف مىفرستاده؛ به قضاوت مىنشسته، و قاضى نصب مىفرمودهثانیاً، براى پس از خود به فرمان خدا تعیین «حاکم» کرده است."
ضرورت استمرار اجراى احکام
"احکام اسلام محدود به زمان و مکانى نیست و تا ابد باقى و لازم الاجراست «۱». تنها براى زمان رسول اکرم (ص) نیامده تا پس از آن متروک شود، و دیگر حدود و قصاص، یعنى قانون جزاى اسلام، اجرا نشود؛ یا انواع مالیاتهاى مقرر گرفته نشود؛ یا دفاع از سرزمین و امت اسلام تعطیل گردد. این حرف که قوانین اسلام تعطیلپذیر یا منحصر و محدود به زمان یا مکانى است، بر خلاف ضروریات اعتقادى اسلام است."
".. . به ضرورت شرع و عقل آنچه در دوره حیات رسول اکرم (ص) و زمان امیر المؤمنین على بن ابی طالب (ع) لازم بوده، یعنى حکومت و دستگاه اجرا و اداره، پس از ایشان و در زمان ما لازم است.. . از غیبت صغرا تا کنون که بیش از هزار سال مىگذرد و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورد، در طول این مدت مدید احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود. .. اعتقاد به چنین مطالبى یا اظهار آنها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است.. . .هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامى ضرورت ندارد، منکر ضرورت اجراى احکام اسلام شده، و جامعیت احکام و جاودانگى دین مبین اسلام را انکار کرده است."
رویه امیر المؤمنین على بن ابی طالب (ع)
"پس از رحلت رسول اکرم (ص)، هیچ یک از مسلمانان در این معنا که حکومت لازم است تردید نداشت. هیچ کس نگفت حکومت لازم نداریم. چنین حرفى از هیچ کس شنیده نشد. در ضرورت تشکیل حکومت همه اتفاق نظر داشتند. اختلاف فقط در کسى بود که عهدهدار این امر شود و رئیس دولت باشد."
نقد:
− اشکال دیدگاه ایت الله در این است که هیچ تفاوتی میان احکام رسالتی و حکومتی قرآن و سنت نبوی قائل نیست و همین امر باعث بیان چنین مطالبی شده است و طبیعتأ درتناقضهای قرار میگیرد که بناچار از آنها عبور میکند از جمله نمیتواند شاهدی از تلاش ائمه شیعه برای برپایی حکومت بیاورد و علت عدم همراهی ائمه شیعه با انقلابیون زمانشان و حتی مخالفت با حرکت آنان را توجیه کند، لذا از طرح و تحلیل این مباحث میگریزد. یا اینکه شاهدی از تلاش فقها تا زمان خودش برای بدست گرفتن قدرت ارائه دهد و یا علت اینکه چرا آنان از تشکیل حکومت میگریختند را توضیح دهد ویا از چرایی همراهی فقهای بزرگ با حکومت توضیح ویا توبیخ نماید.
− ضرورت تشکیل حکومت چه ارتباطی به اسلام دارد، مگر قبل از اسلام حکومتی نبوده که اسلام آورده باشد و آنان از آن بی خبر بوده باشند، دو نفر که با هم مسافرت میروند یکی مدیریت کار را به عهده میگیرد چه برسد یک گروه یا یک قبیله و یا یک قوم، ضرورت تشکیل حکومت در زندگی اجتماعی بدیهی و ضروری است، این موضوع فرادینی چه ارتباطی به حکومت اسلام دارد .
− نکته همین است که چه کسی میتواند - نه اینکه باید - عهده دار حکومت باشد، جواب روشن است هر کس منتخب مردم است و مادام که مقبولیت دارد، نه لزومأ هر کس متولی دین است .
• ماهیت و کیفیت قوانین اسلام
"دلیل دیگر بر لزوم تشکیل حکومت، ماهیت و کیفیت قوانین اسلام (احکام شرع) است.. .اولًا، احکام شرع حاوى قوانین و مقررات متنوعى است که یک نظام کلى اجتماعى را مىسازد. در این نظام حقوقى هر چه بشر نیاز دارد فراهم آمده است. .. در کافى فصلى است به عنوان «تمام احتیاجات مردم در کتاب و سنت بیان شده است». .. ثانیاً، با دقت در ماهیت و کیفیت احکام شرع درمىیابیم که اجراى آنها و عمل به آنها مستلزم تشکیل حکومت است."
بررسى نمونههایى از احکام اسلامى:
۱- احکام مالى: "...«خمس» یکى از درآمدهاى هنگفتى است که به بیت المال مىریزد. .. اشخاص باید خمس اضافه بر درآمد را پس از صرف مخارج متعارف خود به حاکم اسلام بپردازند. .. وضع چنین مالیاتى فقط رفع احتیاج سید و روحانى نیست.. . منظور رفع نیاز مالى تشکیلات بزرگ حکومتى است. اگر حکومت اسلامى تحقق پیدا کند، باید با همین مالیاتهایى که داریم، یعنى خمس و زکات- که البته مالیات اخیر زیاد نیست- جزیه و «خراجات» (یا مالیات بر اراضى ملى کشاورزى) اداره شود.سادات کى به چنین بودجهاى احتیاج دارند؟. .. آیا این بودجه فراوان را باید به دریا بریزیم؟ یا زیر خاک کنیم تا حضرت بیاید. .. یک صندوق مخصوص زکات، و صندوق دیگر براى صدقات و تبرعات، و یک صندوق هم براى خمس است. سادات از صندوق اخیر تأمین معاش مىکنند. و در حدیث است که سادات در آخر سال باید اضافه از مخارج خود را به حاکم اسلام برگردانند. و اگر کم آوردند، حاکم به آنان کمک مىکند."
"از طرفى، «جزیه»، که بر «اهل ذمه» مقرر شده، و «خراج» که از اراضى کشاورزى وسیعى گرفته مىشود، درآمد فوق العادهاى را به وجود مىآورد.. . خراج یعنى مالیات بر اراضى وسیعى را که «مال اللَّه» و در تصرف دولت اسلامى است، جمعآورى کند.. . این به عهده متصدیان حکومت اسلامى است که چنین مالیاتهایى را به اندازه و به تناسب و طبق مصلحت تعیین کرده؛ سپس جمعآورى کنند، و به مصرف مصالح مسلمین برسانند."
۲- احکام دفاع ملى: "...آیه «وَ أَعِدّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ ...» دستور مىدهد که تا حد امکان نیرومند و آماده باشید تا دشمنان نتوانند به شما ظلم و تجاوز کنند. ما متحد و نیرومند و آماده نبودیم که دستخوش تجاوزات بیگانه شده و مىشویم و ظلم مىبینیم.
۳- احکام احقاق حقوق و احکام جزایى: "بسیارى از احکام، از قبیل دیات که باید گرفته و به صاحبانش داده شود، یا حدود و قصاصى که باید با نظر حاکم اسلامى اجرا شود، بدون برقرارى یک تشکیلات حکومتى تحقق نمىیابد. "
نقد:
− اینکه تمام احتیاجات حقوقی مورد نیاز بشر در اسلام هست، ادعایی بیش نیست، تجربه سی ساله حاکمیت دینی نشان میدهد، بسیار احکام حقوقی که در اسلام هست توسط همین نظام دینی - به دلیل اینکه قابلیت اجرا ندارد - اجرا نمیشود (مثل غنیمت جنگ، وضع مالیات و عوارض، اخذ جزیه از اهل ذمه! و. .) و بسیار احکام حقوقی که در اسلام نبوده، با تصویب قانون اجرا میشود (مثل خدمت سربازی اجباری، تفکیک قوا، مقررات آپارتمان نشینی. .)
− خمس در قرآن مخصوص غنائم جنگی بود و توسط ائمه شیعه دامنه آن گسترده شد - اینکه ائمه حق تشریع دارند یا نه بحث دیگری است - و توسط همانان مصارف آن مخصوص امام و ذی القربی گردید و ذی القربی با دایره تنگ تر تبدیل به سهم سادات (نوادگان پیامبر از نسل حضرت زهرا ) شد، بنابراین تعیین محل مصرف خارج از نظر ائمه آنهم توسط یک فقیه شیعه محل تامل دارد، چنانچه با گذشت سی سال درب به همان پاشنه سابق میچرخد و جز فقیه و سادات بقیه محرومین از آن بی بهرهاند .
− قوانین مالیاتی اسلام مربوط به دوران قبیلهای و کشاورزی است برای همین زکات که در قرآن از نظر اهمیت همپای نماز از آن یاد شده موارد اخذ آن مربوط به کشاورزی و دام داری است که در دوران مدرن کشاورزان و دامداران به جای پرداخت مالیات (زکات) یارانه بگیرند و همچنین است مسئله خراج .
− مگر با وجود این آیه احکام دفاعی تعریف میشود، مگر این موضوع قبلأ وبه فراخور توان مالی و صنعتی توسط حکومتها انجام نمیشد، بیان یک سخن بدیهی که حکم محسوب نمیشود، اینکه چه میزان از توان مالی و صنعتی کشور صرف آن شود مهم است آیا مانند کره شمالی برای بالا بردن توان دفاعی تاحد فقر مطلق مردم باید پیش رفت یا مانند سوئیس اصلا ارتش نداشت.
− موضوع اجرای حدود و دیات و قصاص و. .. و تاثیر آن بر کاهش جرم و جنایت و اثر آن بر روحیه خشونت ورزی جامعه موضوع مستقلی میطلبد که با تجربه سی ساله حکومت فقها بارها توسط کارشناسان علوم مختلف مورد بررسی و کنکاش قرار گرفته و عدم موفقیت اجرای این نوع مجازاتها به نظر روشن میآید .
دامه دارد
بخش پیشین
قوم قریش و طایفه بنیهاشم، خود را از تبار ابراهیم و فرزند او اسماعیل میدانند، از طرف دیگر یهودیان خود را از تبار اسحاق فرزند ابراهیم، بعبارتی از یک ریشهاند. سایههای یهودیت در اسلام بوضوح آشکار است و محمد به احتمال زیاد، آموزههایی در کابالا (عرفان یهودی) داشته و ملهم از آن بوده، الله یکی آن نامهای عبری، خدا است و آداب مشترک دینی بسیاری را میتوان در هر دو دین برشمرد.شاخهایی از یهودیان ارتدکس، نگاهی همچون یک مسلمان متعصب به زن دارند و زنها برای پوشیدن موی خود از نامحرم، از کلاهگیس استفاده میکنند. محمد هیچگاه در درون یهودیان اسحاقی و سلسله مراتب آنها نه تنها پذیرفته نشد بلکه مورد تمسخر هم قرار گرفت، بخاطر این کینه شدیدی از آنها داشت و یکی از قبیلههای یهودی را قتل عام سنگدلانه کرده و انتقام سختی از آنها گرفت.اکثر کسانی که اهل کتاب یعنی یهودی یا مسیحی بودند، امکان رفتن به مکتب و سوادآموزی را داشتند و علی سواد خواندن و نوشتن داشته، علی در بقدرت رساندن "ابوبکر" که بگفته یکی از ملایان سیاسی ایران از یهودیان مخفی بوده،(نوار صوتی منسوب به مهدی طائب ضمیمه این نوشته است)نقش مثبتی داشت و با او بیعت کرد.جهانگشایی "عمر" هم بدون مشاوران یهودی او، غیر قابل امکان بود، شرکت داشتن حسن و حسین در جنگهای اسلامی، خصوصأ کشتار مردم ایران، از حمایت معنوی و نظامی ال علی حکایت دارد. نقش نو مسلمان یهودی تباری چون عبدالله سبا در چهرهپردازی غلوآمیز از علی هم جای بحث و تحقیق دارد حتا تصوف شیعی- اسلامی، مخلوطی از کابالیسم و بودایسم با رنگ و لعاب عربی است و مهدویت شیعه، متاثر از غیبت و ظهور ناجی دنیا، ماشیح یهودیان است که در طول تاریخ تشیع، آش شعلهقلمکاری از حدیث و تفسیر فقهها و امامزادهها بوجود آورده که در تناقض دائم با هم قرار دارند. بگفته یک شاهزاده سعودی، یهودیان پسرعموهای آنها هستند، ملک عبدالله در اردن، ملک محمد در مراکش و آقا خان رهبر فرقه اسماعیلی و... از خاندان علی و از محافظهکارترین رهبران کشورهای عرب در مقابل اسرائیل هستند و همکاری تنگاتنگ با محافل یهودی دارند.اتحاد و منافع مشترک پسرعموها از دیرباز وجود داشته و بعنوان مثال در غیرانسانی ترین شکل, در تجارت جهانی بردگان سیاهپوست از آفریقا در تاریخ بشری ثبت ولی صحبتی از آن نیست، شاید وقایع سیاسی امروز ،طنزی تاریخی و سرکاری است که باید با نگاهی دیگر به آن نگریست ؟!
ارسال کردن دیدگاه جدید