سپاه و احمدینژاد
حمید مافی - بازی مهرهها در درون حاکمیت، توصیف فضای حاکم بر سیاست ایران در روزهای گذشته است. تنها دو روز پس از این که سپاه پاسداران، معاون سیاسی این نهاد نظامی را تغییر داد، در درون دولت نیز، اسفندیار رحیم مشایی از هیات دولت بیرون رفت تا به تعبیر ارگان رسمی دولت، عهده دار یک ماموریت جهانی شود. انتقال اسفندیار رحیم مشایی از دفتر رئیس دولت به دبیرخانه جنبش عدم تعهد و همزمان با آن برکناری وزیر ارتباطات و فناوری و جایگزینی وزیر مسکن به جای او، شائبه سازماندهی نیروهای درون حاکمیت برای انتخابات سال آینده را بیش از پیش تقویت کرد.
احمدینژاد نتیجه فرایند پیچیده سپاه برای تسخیر هیات دولت و انتخاب یک رئیس دولت فرمانبردار و مطمئن به منظور یکدست سازی حکومت بوده است. نظریهپردازان نزدیک به حاکمیت، حاکمیت دوگانه و تضاد میان نهادهای انتخابی و انتصابی در سالهای گذشته را مهمترین عامل بروز تنش در فضای سیاسی کشور دانسته و تلاش کردهاند که به سمت یکسان سازی حاکمیت پیش بروند.
حال اما نتیجه تلاشهای سپاه برای به قدرت رساندن محمود احمدینژاد رضایت بخش نبوده و فرماندهان سپاه به صورت علنی، نارضایتی و گلایهمندی خود از او را بیان میکنند. فرماندهان ارشد این نهاد، تصمیم گرفتهاند که طرحی نو برای انتخابات سال ۹۲ دراندازند. علی سعیدی، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه گفته است که این نهاد به خاطر حمایت از احمدینژاد در سال ۸۴ و ۸۸ پشیمان نیست، اما گلایهمندی خود و نهاد متبوعش از رئیس دولت فعلی ایران را هم پنهان نکرده است.
فرماندهان سپاه پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ از دخالت مستقیم خود در هدایت آرا به سمت محمود احمدینژاد پرده برداشتند. سجاد صفار هرندی، فرمانده پیشین بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و فرزند محمد حسن صفار هرندی، مشاور فرهنگی فرمانده سپاه، نیز سال گذشته پس از قهر ۱۱ روزه احمدینژاد، پرده از سازماندهی آرا در پایگاههای بسیج در سراسر ایران برداشت و مدعی شد؛ اگر این شبکه سازیها نبود، احمدینژاد در انتخابات پیروز نمیشد.
او پیشتر در گفتوگو با روزنامه اعتماد، «نظر مثبت رهبر جمهوری اسلامی به احمدینژاد» را اصلیترین دلیل حمایت خود و سپاه از او عنوان کرده و گفته بود: «ما علم غیب نداشتیم که بدانیم در ذهن احمدینژاد چه میگذرد.» علی سعیدی در این گفتوگو خواستار این شده است که برای انتخابات بعدی فکری اساسی شود، چرا که «گاهی ائمه معصوم هم به افراد اعتماد میکردند و زمانی که منحرف میشدند نظر ائمه هم تغییر میکرد» اما «مشکل اینجا است که دست شورای نگهبان بسته است» و «سقف اداره نظام، متاسفانه سقف کوتاهی در نظر گرفته شده در حالی که این سقف خیلی بلند است و آدمهایی که میخواهند بیایند اینجا باید از استانداردهای دیگری برخوردار باشند.»
خیز بلند سپاه برای کسب قدرت
سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی، بیش از دو دهه است که از قامت یک نهاد نظامی صرف بیرون آمده و در قامت یک حزب سیاسی در همه امور ایران نقش بازی میکند و سهم میخواهد. این نهاد نظامی که پس از پایان جنگ، امکان حضور در پروژههای عمرانی و اقتصادی را یافت، از ابتدای دهه ۸۰، چشم به قدرت سیاسی و اداره همه امور دوخته است.
مصطفی تاجزاده، از اعضای ارشد حزب مشارکت ایران که پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ در زندان به سر میبرد، سپاه پاسداران را حزبی پادگانی خوانده که در پوشش دفاع از ارزشهای انقلاب، قانون منع دخالت نظامیان در سیاست را کنار گذاشته و به صورت عیان برای کسب قدرت تلاش میکند.
دخالت سپاه در امور سیاسی ایران تا پیش از دوران حضور اصلاحطلبان در قدرت، پنهان و زیرپوستی بود اما در آغاز دهه ۸۰ و پس از تغییر ساختار در این نهاد نظامی – انقلابی، سپاه به صورت عیان پا در عرصه سیاسی گذاشت و در پاسخ مخالفان حضور نهادهای نظامی در عرصه سیاسی، مدعی شد که وظیفه سپاه دفاع از ارزشهای انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن است و هر کجا که احساس کند این ارزشها نادیده انگاشته میشوند، پای در میدان میگذارد.
فرماندهان ارشد این نهاد، تصمیم گرفتهاند که طرحی نو برای انتخابات سال ۹۲ دراندازند. علی سعیدی، نماینده رهبر جمهوری اسلامی در سپاه گفته است که این نهاد به خاطر حمایت از احمدینژاد در سال ۸۴ و ۸۸ پشیمان نیست، اما گلایهمندی خود و نهاد متبوعش از رئیس دولت فعلی ایران را هم پنهان نکرده است.
بر اساس همین تعریف و کارویژه است که سپاه در یک دهه گذشته، هادیان سیاسی را در بسیج سازمان داده و فرماندهان سپاه به صورت علنی از دخالت این نهاد در انتخابات دفاع میکنند. فرماندهان سپاه پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸ نیز از دخالت مستقیم خود در هدایت آرا به سمت محمود احمدینژاد پرده برداشتند. سجاد صفار هرندی، فرمانده پیشین بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و فرزند محمد حسن صفار هرندی، مشاور فرهنگی فرمانده سپاه، نیز سال گذشته پس از قهر ۱۱ روزه احمدینژاد، پرده از سازماندهی آرا در پایگاههای بسیج در سراسر ایران برداشت و مدعی شد؛ اگر این شبکه سازیها نبود، احمدینژاد در انتخابات پیروز نمیشد.
انحراف احمدینژاد
واقعیت این است که احمدینژاد در سالهای گذشته پاسخ حمایتهای سپاه پاسداران را داده است. در کابینه نخست او، بسیاری از نظامیان به مقام وزیر و معاون وزیر رسیدند و فرماندهان سپاه در استانها، اداره استانداریها و فرمانداریها را در اختیار گرفتند. او وزارت نفت را به عنوان یکی از اصلیترین وزارتخانههای دولت به فرمانده پیشین قرارگاه سازندگی خاتم الانبیاء، از نهادهای اقتصادی وابسته به سپاه، سپرد و این قرارگاه به اصلیترین شریک اقتصادی دولت تبدیل شد.
بودجه دولتی سپاه و نهادهای وابسته به آن نیز در دولت احمدینژاد از رشد چشمگیری برخوردار شد. حسین طائب رئیس سازمان اطلاعات سپاه پاسدارن، پیش از این از افزایش ۲۰۰ درصدی بودجه بسیج در دوره احمدینژاد خبر داده بود.
با همه این حمایتها اما دو سال است که رابطه رئیس دولت و سپاه همچون گذشته گرم نیست. فرماندهان سپاه معتقدند که احمدینژاد از مسیر اصلی منحرف شده و باید او را همچون استخوان لای زخم تحمل کرد تا چند ماه باقی مانده از دوران حضورش در راس قوه مجریه نیز بگذرد.
حمایتهای احمدینژاد از اسفندیار رحیم مشایی که در سالهای گذشته با اظهارنظرهای "مسئله دار"، خشم بسیاری از شخصیتهای مذهبی و نظامی در ایران را برانگیخته، سبب شده که حامیان پیشین او، از انحراف رئیس دولت خبر بدهند. هر چند که آنها همواره تلاش کردهاند تا حساب احمدینژاد را از اطرافیانش جدا کنند اما قهر ۱۱ روزه رئیس دولت در سال گذشته در ماجرای برکناری حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات و حمایت او از مذاکره مستقیم ایران و امریکا شکاف میان رئیس دولت و حامیان سابق را عمیقتر کرده است. به گونهای که علی سعیدی در همان گفتوگو با روزنامه اعتماد گفته است: «نمیدانم این کوفتی، ارتباط با آمریکا، چه هست که آقایان میخواهند مدالش را بر گردن خودشان بیندازند. من واقعا نمیدانم الان در ذهن احمدینژاد چه میگذرد که بحث ارتباط با آمریکا را مطرح میکند.»
همین تغییر پیشبینی نشده در احمدینژاد سبب شده است که سپاه پاسداران در فاصله شش ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، به دنبال راهکار اساسی باشد. راهکاری که به نظر میرسد با تغییر معاون سیاسی سپاه پاسدارن، اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری و احزاب در مجلس آغاز شده باشد.
انحرافشناس در مقام معاون سیاسی سپاه
آن گونه که روابط عمومی سپاه پاسداران خبر داده است، رسول سناییراد جایگزین علی اشرف نوری در مقام معاونت سیاسی سپاه پاسداران شده است. این در حالی است که علی اشرف نوری کمتر از یک سال پیش جایگزین یدالله جوانی در این مقام شده بود.
شبکه ایران که نقش وب سایت موازی روزنامه ایران را بر عهده دارد، در واکنش به این تغییر در معاونت سیاسی سپاه، او را از اصلیترین مخالفان رئیس دولت در سپاه معرفی کرده و نوشته است: «به نظر میرسد که برکناری زودهنگام آقای نوری بیارتباط با انتظارت آقای سعیدی از کارکرد معاونت سیاسی سپاه نباشد.» این وب سایت نزدیک به دولت، انتصاب سناییراد در آستانه انتخابات را تامل برانگیز و قابل توجه دانسته است.
تغییرات پیشبینی نشده در احمدینژاد سبب شده است که سپاه پاسداران در فاصله شش ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری سال آینده، به دنبال راهکار اساسی باشد. راهکاری که به نظر میرسد با تغییر معاون سیاسی سپاه پاسدارن، اصلاح قانون انتخابات ریاست جمهوری و احزاب در مجلس آغاز شده باشد.
رسول سناییراد در هنگام تبلیغات انتخابات مجلس نهم، به نامزدهای مورد حمایت و نزدیک به دولت حمله کرده و آنها را حلقههای انحرافی وابسته به باندهای ثروت و قدرت خوانده بود. او پیش از این هم در مقالهای که در هفته نامه صبح صادق، ارگان رسمی سپاه پاسداران منتشر شد، حلقه نزدیک به دولت را نو حجتیهای خوانده بود. او این جریان را متهم به تضعیف ولی فقیه و فشار بر او برای مصادره نظام جمهوری اسلامی کرده و خواستار توقف مسامحه با این جریان انحرافی در درون دولت شده بود.
سناییراد که بر اساس اطلاعات منتشر شده در وب سایت سپاه پاسداران ایران، دارای دکترای علوم سیاسی و درجه سرهنگی در سپاه پاسداران است، پیش از این به عنوان جانشین معاون سیاسی سپاه فعالیت کرده است.
او همچنین از نویسندگان ثابت هفته نامه صبح صادق و سایت بصیرت نیوز وابسته به سپاه پاسداران است که در نوشتههایش همواره اصلاحطلبان را مورد حمله قرار میدهد. سناییراد چندی پیش در یادداشتی که برای وب سایت بصیرت نیوز نوشت؛ تنها راه حضور اصلاحطلبان در انتخابات را عذرخواهی آنان از رهبر جمهوری اسلامی و اعلام برائت از نامزدهای انتخابات سال ۸۸ اعلام کرد.
نقشه راه انتخابات
رهبر جمهوری اسلامی سال گذشته گفته بود که انتخابات نباید به دغدغه امنیتی نظام تبدیل شود. در همین راستا نهادهای امنیتی و نظارتی همه تلاش خود را برای برگزاری کم هزینه انتخابات مجلس به کار گرفتند و سال آینده، انتخابات ریاست جمهوری نیز باید به همین صورت برگزار شود تا رئیس دولتی مطیع و گوش به فرمان و قابل اعتماد به قدرت برسد.
به نظر میرسد این نقشه راهی است که سناییراد باید در پیش بگیرد. اگر امکان حذف اصلاحطلبان و میانهروها به وسیله نهادهای نظارتی وجود دارد، حذف و از میدان به در کردن نامزد مورد حمایت دولت کم هزینه نخواهد بود. چرا که احمدینژاد و تیم رسانهای او نشان دادهاند هر کجا که لازم ببیند از افشاگری و پرده دری هراسی ندارند و پای عالیترین مقام نظام را نیز به میان میکشند. آن گونه که در فردای انتصاب سناییراد حمله به او را در دستور کار قرار دادهاند و در ماجرای سوال از رئیس دولت در نهایت با حکم حکومتی رهبر جمهوری اسلامی، پیروز از میدان خارج شدند. از همین رو میتوان در شش ماه باقی مانده به انتخابات روزهای پرتنشی را میان سپاه و احمدینژاد تصور کرد.
اگر اصلاحطلبان و خصوصا خاتمی یک جو جرات و شهامت و حتا مردانگی و خواهم گفت حتا صداقت و شرافت همین احمدی نژاد بیشرف و دروغگو و نامرد و... را داشتند وضع مملکت در این لبه ی پرتگاه نبود. آنها هم همچون سلطنت طلبها که به مردم ایرا دوران «طلایی» شاهنشاهی را یادآوری میشوند هر صبح و شام و در هر سایت و روزنامه پیک و پیغام به مردم ایران یادآور می شوند که دوره اصلاحطلبان مردم کمتر آسیب می دیدند. همچنانکه باید به شاه طلبها گفت شما هر که که بودید و هر چه که بودید چنین حکومت ضد بشری را زاییدید و رفتی٬ به اصلاحطلبا نیز باید گفت که شما ها نیز هر که که بودید و هر چه که بودید چنین افسدی را جاتنشین فساد خود کردید و رفتید. و اما همه ی مصیبت ایران از این حکومت ضد بشری نیست. همه بدبختیش از این اپوزیسیون متفرق و بی فرهنگ است که حتا منافع خودش را هم نمی داند چه برسد به منافع ایران.
در این مقاله اشاره به حامیان احمدی نژاد یعنی نو حجتیهها شده بود، فلسفه وجودی تشکیلات حجتیه در زمان شاه این بود که استعمار نو، آلترناتیوی برای بعد از سقوط رژیم شاه داشته باشد، یعنی ارکان دولتی،فرهنگی و نظامی شاه که با ماسونها و متحدین بهایی آن پر شده بود. اینبار ۱)حجتیها که در دوران فعالیت این انجمن، تعدادی توّاب بهائی و نو مسلمان اندوخته کرده بودند و در ارتش و ساواک هم حامی داشتند ۲)اسلام گرایان نو اندیش طبقه متوسط جامعه چون طرفداران شریعتی، ۳) اخوان المسلمین شیعی چون مترجم آثار آنان آقای خامنه ای و گروه فدائیان اسلام،۴) نو مسلمانان یهودی ***..در فردای سقوط رژیم شاه حکومت را در دست مرتجعین مذهبی و در راستای منافع دراز مدت کشورهای صنعتی پیش راندند. به اپوزیسیون انحلال طلب ایران که خواهان یک حرکت ضربتی نظامی برای از پای در آوردن ج.ا. هست، خرده میگیرند که چرا خشونت طلب، ستیزه جو و نظامی گرا هستید، سوال اینجاست که با رژیمی که رئیس جمهور،وزیر و وکیل آن نظامی سپاهی مکتبی هست با چه زبانی میتوان گفتمان کرد ؟ یا با چه روشی مبارزه سیاسی را پیش برد ؟ چگونه میتوان با بیت رهبری که دولت سایه است، مباشات کرد ؟ ماهیت، شخصیت و مفهوم رهبریت که از ترمنولژی فاشیسم نشأت گرفته و در آقای خامنهای حلول الهی_اسلامی کرده، دارای چه انعطاف پذیری و نرم خوئی سیاسی هست که بتوان با او کنار آمد ؟ حافظه تاریخی ما در مورد افرادی چون خمینی،رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد و...تا کجا رهنمودی برای جبران اشتباهات ملی ما است ؟ آیا مسافرتهای خارجی و برخوردهای دیپلماتیک، آقای رئیس جمهور احمدی نژاد را از دگم اندیشی مذهبی، فرصت طلبیهای شخصی و نوچه گری سپاهی برهذر داشته و او را در دنیا سیاست سر عقل آورده است ؟
آقای مافی شما علیرغم تحلیلهای خوبتان امروز به خطا رفته اید و تنها در یک محدوده ی خانوادگی اقدام به تحلیل نموده اید و از افرادی نام برده اید که همه ی آنها مانند بز اخوش فقط بلد هستند سرتکان دهند سعیدی و دیگران اراده ای سیاسی را با خود حمل نمی کنند اینها تنها تابع سیاستهای بزرگان حاکمیت هستند . اما وجه دیگر تحلیلتان نبود نقش سیاست خارجی و بخصوص سیاست اوباماست . دولت جمهوری اسلامی اینبار نمی خواهد اشتباه چهار سال پیش را تکرار کند انتخابات آینده از آن افرادی ست که هم در بین حاکمیت و هم در بین مردم دارای مقبولیت عام باشند خامنه ای و نهاد ولایت فقیه قادر به ایجاد هم جوشی و اتحاد همگانی نیستند خامنه ای با حمایتی که از یک جناح انجام داد عملا قدرت مافوقی حاکمیت را تا دفاع از یک جناح تنزل داده و حکمهای حکومتی سرکوب حداقلهای حقوق دموکراتیک عدم تعادل اقتصادی و تحمیل فقر بر جامعه و ... او را در مقابل مردم قرار داده و اعتراف به ضد مردمی بودن نهاد ولایت فقیه نموده است از اینرو انتخابات آینده را نمی تواند یک نظامی یا طرفدار صرف نظامی ها باشد همچنین نمی تواند از صراحت جناحی برخوردار باشد و همچنین رئیس جمهور آینده نه تنها باید مافوق جریانهای حاکمیت باشد که باید مقبولیت مردمی هم داشته باشد . قادر باشد تا فضای باز سیاسی را تحمل نموده و با تمرکز مدیریت حاکمیت وضعیت بی سر و سامان جمهوری اسلامی را سر و سامان دهد . او باید بتواند با استفاده از مشاورین قدرت مند - مهم نیست که از کدام جناح باشد - مشکلات داخلی و بین المللی و بخصوص تعلیق غنی سازی و پایان دادن به تحریمها را مدیریت کند . از اینرو انتخابات آینده به معنی پایان دوران اصول گرائی و تند روی خواهد بود به همین دلیل سیاست آینده جائی برای امثال جناح مصباح یزدی و یا احمدی نژاد و همچنین سپاه نخواهد بود .
اما همه ی تحلیل ما بر اساس فشارهای بین المللی بخصوص از سوی اوباما از سوئی و فشارهای داخلی چه اقتصادی و چه سیاسی اجتماعی و ... از سوی دیگر بر اساس شرایط کنونی ست اما روند کنونی اگر چنین چشم اندازی به ما داده است اما موانع بسیاری هم وجود دارد آیا سپاه قادر خواهد بود شرایط گوشه نشینی را بپذیرد ؟ آیا تلاطم دریای مشکلات داخلی و بین المللی آنگونه پیش خواهد رفت که این روند با آرامش و با مهندسی مجدد انتخابات همانگونه پیش رود که دولت مردان تصمیم گیرنده می پسندند ؟ اما همه ی اینها به ما نشان می دهد که احمدی نژاد به هیچ وجه قادر به تاثیر مهمی در انتخابات نخواهد بود در واقع احمدی نژاد و مصباح یزدی مهره های سوخته ی دوران اوباما هستند . همانطور که خاتمی در دوران جرج بوش بدترین شرایط را تجربه کرد . در واقع مهمترین موضوع در انتخابات آینده رابطه ی سپاه و خامنه ای و شرایط این دوران است اگر سپاه لابی تصمیمات حکومتی را وتو کند قطعا کودتای دیگری روی خواهد داد که تنها مانند سال 88 فقط دامن کاندیداها را نخواهد گرفت بلکه خود خامنه ای و کل روحانیت سنتی شرایط و جایگاه خود را از دست داده و حکومت نظامی ها را و صدای چکمه های نظامی ها را در گوششان زمزم خواهد کرد .
انجمن حجتیه! این بنده های خدا که از اول انقلاب ضد انقلاب و فحش خور بودند. اصلا شما فکر کرده اید چرا تا حالا یه نفر انجمن حجتیه ای را توی تلویزیون نیورده اند که در مورد این انجمن توضیح دهد؟
این گروه با هر فعالیت سیاسی در زمان غیبت امام عصر (عج) مخالف است و خودشان را از اول اساسا درگیر بازیهای سیاسی نظام نکردند. واقعا 30 سال پیش خیلی بصیرت میخواست .
این محمود کوتول شیره، همش با رهبر درگیره. کدام رئیس جمهور اسلامی تا حالا زیادتر از این ریزه با رهبر درگیر شده است؟ حرف آن بنیصدر وراج را نزنید که تا در منصب بود برای خمینی جیک نزد. بعد هم شد همکار رجوی. البته حالا در بازار مسگرهای پاریس مرتب قصه سر هم میکند اندر باب شجاعت های فرضیش. خامنه ای هم که در مقابل خمینی پشه بود. هاشمی هم که در مقابل خامنهای آچمز بود. خاتمی که حتا پیشکار هم نبود. سوال این جا است که این بابا ریزه دنبش به کجا وصل است که با همه درگیر است؟
علی سعيدی، نماينده ولی فقيه در سپاه پاسداران، گفته است،« سپاه نسبت به انتخابات بیتفاوت نيست!!؛ سپاه يک سبد رأی دارد و بايد شاخصها و معيارها را بگويد؛ ما رئيسجمهوری را میخواهيم که ولايت مدار باشد و تدابير رهبری ! را به نحو احسن اجرا کند.»!!
بالاخره حدادعادل يا يکي از برادران لاريجانی از صندوق دفتر در خواهد آمد.
خاک بر سر من اپوزیسیون که این حکومت را سرپا نگه داشته ام. خاک
احمدي نژاد: ما سوار تحريم میشويم !، دشمنان احمقند !!
لطفأ توهين نکنيد؛ اگر جمهوری اسلامی ماند؛ مخالفين نادانی داشت! توهين به اين آقا حماقت محض است!ما در بدبختی اين شخص و هزاران پاسداره دگر مسئوليم! اولين مشکل اين افراد بيکاريست؛ نه اعتقاد به جمهوری اسلامي.برای لقمه نانی ميروند.بزرگترين ضربه را همين افراد ميزنند نه فحشهای اينترنتي.اين بنده خدا بعد از انقلاب بزرگ شده در جامعه ای پراز تزوير و ريا، ما مسئوليم که اين کفتارها هر چی گفتن قبول کرديم ، تظاهر کرديم. راديو تلويزيون شبوروز زرزرميکند ب نفع رژيم. اگر پدرو مادر بيسوادی داشته باشي.پاسدار ميشوي.
باید صبر کرد و دید شش ماه دیگه احمدی نژاد جاش کجاست. شاید برای تابستان اینده رفته باشد اوین - درکه هواخوری. بنی صدر هم رفت پاریس موقتی و حالا سال ها مقیم است. به قول خودش ما می رویم که بمانیم. و البته پیش بینی او که شما می مانید که بروید هم در مورد خمینی درست از آب درآمد.
بعد از خواندن کتاب حسين بروجردي، فهميدم اين رژيم هميشه سرمايه ملی و آثار ملی ما را خرج سپاه کرده!( امامزاده ای ايران،قبره سربازهای عربی هستن که به ما حمله کردن تا فرهنگ خود را به ما ...)؛ با چپاول آثار تاريخی ما گذشتۀ ما را به نابودی ميکشن و به ما ميگن تاريخ شما از اسلام شروع شد!من به جوانان توصيه ميکنم، به سپاه پا نگذارند! بيشتر شبيه سيستم مافيائی است تا خدمت به مردم! در اوايل انقلاب 1 آخونده همجنسباز را فيلمبرداری ميکنند و با اين فيلم او را تهديد ميکنن ک خود را کنار بکشه!تجاوز و تهديد بسيار اس.
جامعۀ بهائی همیشه سپربلای مباحث و موضوعات و وقایع سیاسی-مذهبی در ایران دورۀ قاجار و پهلوی و جمهوری اسلامی شده است. هم اکنون بیش از صد نفر بهائی در زندان های جمهوری اسلامی هستند و باقی بهائیان- در کنار سایر هموطنان عزیز- از حقوق شهروندی محروم. متأسفانه نه تنها جمهوری اسلامی بلکه بعضی مخالفین آن نیز تحت القائات 160 سالۀ بعضی علمای بی انصاف دینی در ایران علیه بهائیان، همان شبهاتی را در مورد بهائیان مطرح می کنند که جمهوری اسلامی مطرح می کند. تا زمانی که اکثریت ما، سعی نکنیم هر پدیده، گروه، حزب، دسته، فرد، جامعه، یا هر چیز دیگر را همانطور که واقعاً و حقیقتاً هست، بشناسیم، وضع ایران همین است که هست. بعضی از ما هنوز مقلدیم. یکی از علل شکست جمهوری اسلامی این است که از اول نخواسته است هر چیز را همانطور که هست بفهمد. بجای آن سعی کرده هر چیز را وارونه یا دگرگونه یا آنطور که حقیقتاً نیست بشناساند و به این وسیله افکار عمومی را منحرف کند. مثلا در جمهوری اسلامی در جریان عاشورای 88 برای انحراف افکار حین رقابت های سیاسی -مذهبی بین خود عوامل آن، گروهی دیگران را بهائی نامیدند! مشکل اینجاست که بعضی معترضین به جمهوری اسلامی نیز همین روش نادرست را دنبال می کنند. این روش ره به رفاه و سعادت ایران و ایرانی نمی برد. بنابراین هر چیز را چه خوب چه بد باید همانطور که واقعا هست تحقیق کرد و شناخت. باید تئوری و عمل هر چیز را از منابع خود آن و عملکرد آن با دیدی محققانه و منصفانه و حقیقت جویانه بررسی کرد تا اشتباه نکرد یا کمتر اشتباه کرد. هنوز نظرات ردیه نویسان ضد بهائی مبنی بر اتهامات سیاسی و امپریالیستی و امریکایی و فراماسونری و و ساواکی و ... بر بهائیان تکرار می شود. به قول دلارام مشهوری در «رگ تاک»، حتی روشنفکران چپ و راست این مرز و بوم نیز القائات علمای شیعه را علیه بهائیان تکرار می کردند- به استثنای روشنفکرانی که در یکی دو دهۀ اخیر سعی در تصحیح اشتباهات سابق در این خصوص کرده اند. ایرانیان باید یکدیگر را همانطور که واقعاً و حقیقتاً هستیم بشناسیم تا بتوانیم ایرانی نو را بسازیم که در آن دیگر هویت یک گروه یا قوم یا حزب یا جامعه یا اقلیت یا ... وارونه و غیر حقیقی معرفی نشود تا به این واسطه بر یکدیگر خواسته یا ناخواسته ستم نرانیم.....
در مورد بسیاری شبهات شبیه به آنچه در یکی از نظرات فوق آمده از جمله به مقالات زیر مراجعه شود: http://velvelehdarshahr.org/node/150
مثلا ملاحظه فرمایید:
دیانت بهائی و فراماسونری و تئوسوفیسم و دیگرسازمان های دینی و سیاسی و اجتماعی:
http://velvelehdarshahr.org/node/43
ارسال کردن دیدگاه جدید