انگیزه های اصلی تغییر مدل نظام سیاسی - گفتگو با رضا علیجانی
شنبه, 1390-07-30 17:06
نسخه قابل چاپ
اشکان پارسا
رهبر جمهوری اسلامی در جریان سفر اخیر خود به کرمانشاه اظهاراتی را در رابطه با احتمال تغییر مدل نظام سیاسی جمهوری اسلامی از ریاستی به پارلمانی بیان داشت. او تاکید کرد که منعی برای این تغییر در آینده دور وجود نخواهد داشت.
طی روزهای گذشته تفسیرهای متفاوتی از این اظهارات شده است.
برخی معتقدند که سخنان آیت الله "علی خامنه ای" را باید ناشی از گسترش شکاف میان وی و دولت "محمود احمدی نژاد" دانست. شکافی که نگرانی هوادران رهبر ایران را نسبت به نفوذ سیاسی اطرافیان احمدی نژاد در دور آینده ریاست جمهوری برانگیخته است. برخی دیگر از تحلیلگران هدف از تغییر احتمالی در مدل حکومتی جمهوری اسلامی را ناشی از تصلب در ساخت قدرت ارزیابی می کنند و آن را نمادی از میل به خودکامگی روزافزون در جمهوری اسلامی می بینند.
"رضا علیجانی" روزنامه نگار و فعال سیاسی ملی-مذهبی از جمله تحلیلگرانی است که اظهارات آقای خامنه ای درباره تغییر مدل حکومتی به پارلمانی را نگران کننده میداند. او در گفتگو با "رادیو زمانه" تاکید میکند که طرح مدنظر رهبر جمهوری اسلامی برآمده از هراس حکومت نسبت به جامعه متحول شده ایران است و در نهایت خواسته های طیف نظامی- امنیتی را تامین خواهد کرد.
متن کامل گفتگو را در زیر بخوانید
آقای علیجانی! اظهارات اخیر رهبر جمهوری اسلامی درباره احتمال تغییر ساخت سیاسی ایران از مدل ریاستی به پارلمانی تحلیل های متفاوتی را به همراه داشته است. اصولا تا چه حدی این اظهارات را باید جدی گرفت؟
آقای خامنه ای در اظهاراتشان اعلام کردند که تغییر نظام سیاسی از ریاستی به پارلمانی در آینده دور امکان تحقق دارد. یعنی منظورشان احتمالا دور آینده ریاست جمهوری نیست ولی به نظر میرسد که زمینه چینی و فرهنگ سازی چنین تغییری آغاز شده است. در واقع از حاکمیت با رفتاری که در پیش گرفته است هر چیزی برمیآید. آنها سعی کرده اند که جامعه مدنی را مهار کنند.
من فکر نمیکنم که علت تصمیم به تغییر فرم نظام سیاسی، ارتباطی به مشکلات جاری میان آقای احمدی نژاد و آقای خامنه ای داشته باشد. مساله اصلی حضور قدرتمند طبقه متوسطی است که در انتخابات پیشین ریاست جمهوری در قالب جنبش سبز متجلی شد و نظام را به چالش کشید. رهبر جمهوری اسلامی در واقع به دنبال حل این مشکل است.
هر چند که این مهار در سطح باقی مانده است. ظاهر جامعه کنترل شده ولی باطن جامعه پر از بحران است. مسوولان نظام هم بارها اذعان کردند که اعتراض ها آتش زیر خاکستر است. ما میبینیم که کوچکترین صدای اعتراض در دانشگاه ها و حوزه های مدنی و حتی زیست محیطی سرکوب میشود. در فضای بین المللی نیز شاهدیم که جمهوری اسلامی هیچ تلاشی برای برخورد عقلانی در مناسبات جهانی از خود نشان نمیدهد. بنابراین تغییر در ساخت سیاسی در چنین فضایی غیرمنتظره نخواهد بود هر چند که در بیان رهبر جمهوری اسلامی این امر به آینده محول شده باشد.
به نظرتان این طرح ارتباطی به اختلاف ماه های اخیر میان اقای احمدی نژاد و رهبر جمهوری اسلامی دارد؟
من فکر نمیکنم که علت تصمیم به تغییر فرم نظام سیاسی، ارتباطی به مشکلات جاری میان آقای احمدی نژاد و آقای خامنه ای داشته باشد. این مشکل را میشد با نظارت استصوابی شدیدتر و کنترل بیشتر نامزدهای انتخاباتی دوره های آینده ریاست جمهوری مرتفع کرد. مساله اصلی هرم قدرت در جمهوری اسلامی، حضور قدرتمند جامعه متحول شده و طبقه متوسطی است که در انتخابات پیشین ریاست جمهوری در قالب جنبش سبز متجلی شد و نظام را به چالش کشید. رهبر جمهوری اسلامی در واقع به دنبال حل این مشکل است.
اگر فرضیه جنابعالی را مبنا قرار دهیم، تغییر نظام از مدل ریاستی به پارلمانی چطور میتواند بحران را مرتفع کند؟
انتخابات مجلس به صورت شکسته، خرد شده و توزیع شده در سراسر کشور انجام می شود در حالی که انتخابات ریاست جمهوری فراهم کننده فضا و بستر پر طراوت فکری و سیاسی است. از نظر من اکنون ساخت قدرت در ایران وارد سومین مرحله از انسداد سیاسی شده است.
نخستینن مرحله مربوط به تغییر در پیش نویس قانون اساسی و وارد شدن بحث ولایت فقیه در این قانون بود. مرحله دوم مربوط به سال آخر حیات آیت الله خمینی بود که قانون اساسی اصلاح شد و اصل ولایت مطلقه فقیه در آن گنجانده شد. به نظرم اکنون نیز تصمیم گرفته شده تا برای سومین بار تغییراتی در قانون اعمال شود و با حذف پست ریاست جمهوری، مقام اجرایی از طریق مجلس انتخاب شود.
در هفته های اخیر بحث هایی مطرح بوده مبنی بر این که در یک نظام پارلمانی امکان نظارت نمایندگان بر مقام های اجرایی بیشتر است و از همین رو پیشنهاد تغییر مدل سیاسی در جمهوری اسلامی به عنوان گامی رو به جلو تلقی میشود. شما به چه تفسیری این اقدام را در راستای انسداد سیاسی بیشتر میبینید؟
در اینجا بحث های حقوقی بحث های بی فایده و انحرافی است و ازاساس نباید وارد این بحث ها شد که نظام ریاستی چه ویژگی هایی دارد و نظام پارلمانی دارای چه مشخصه هایی است و کدام بر دیگری رجحان دارد. این شاخصه ها در جامعه ای که نهادهای سیاسی معنای متداول خود را دارد، یافت میشود. در جامعه ما به دلیل نظارت استصوابی، انتخابات مجلس به صورت دو مرحله ای برگزار میشود.
ما اساسا پارلمان مستقلی نداریم و اگر یک پارلمان مهندسی شده بخواهد نخست وزیری انتخاب کند این به معنای اعمال سلطه مستقیم بر او از جانب راس هرم قدرت است.
در ثانی با تصویب قانون نظارت بر امور نمایندگان از این به بعد، چینش اعضای پارلمان به صورت مهندسی شده تر انجام خواهد شد. بنابراین ما اساسا پارلمان مستقلی نداریم و اگر یک پارلمان مهندسی شده بخواهد نخست وزیری انتخاب کند این به معنای اعمال سلطه مستقیم بر او از جانب راس هرم قدرت است. یعنی جایی که اعضای پارلمان را هم دست چین کرده است. در این مدل صندوق رای، صحنه خیابان و در نهایت جامعه از فرآیند سیاسی حذف می شود. این طرحی برای هموارترسازی جاده دیکتاتوری و حکومت مطلقه از یک حکومت پرهزینه به یک حکومت کم هزینه است.
با توجه به این که در حال حاضر هم نهادهای قدرت به طور مطلق در دست جریان های محافظه کار است تغییر مدل از نظام ریاستی به پارلمانی قرار است منافع کدام طیف را تامین کند؟
اگر ما اجزای پازل یعنی نظارت استصوابی، طرح اخیر مجلس مبنی بر نظارت بر امور نمایندگان و اظهارات مبنی بر تغییر شکل نظام از ریاستی به پارلمانی را کنار هم بگذاریم به این نتیجه می رسیم که جمهوریت نظام دارد از دست می رود و کودتای سیاسی سال 1388 در حال تکمیل شدن با یک کودتای حقوقی است و حکومت نظامی-امنیتی ها بیمه شود. پس از چنین تغییری ظاهر و باطن حکومت ایران یکی می شود. البته در گذشته هم باطن نظام همین بود. منتها در سال 1388 که کودتای سیاسی اتفاق افتاد تحمیل اراده از بالا در زرورق انتخابات پیچیده شد.این زررقی پرهزینه برای نظام سیاسی بود. حکومت حالا به قیمت بی آبرویی و تغییر قانون اساسی می خواهد به گفتمان قبل از جمهوری اسلامی برگردد.
اگر ما اجزای پازل یعنی نظارت استصوابی، طرح اخیر مجلس مبنی بر نظارت بر امور نمایندگان و اظهارات مبنی بر تغییر شکل نظام از ریاستی به پارلمانی را کنار هم بگذاریم به این نتیجه می رسیم که جمهوریت نظام دارد از دست می رود و کودتای سیاسی سال 1388 در حال تکمیل شدن با یک کودتای حقوقی است و حکومت نظامی-امنیتی ها بیمه شود.
نیروهای سیاسی در مجلس را و سپس نخست وزیر را دست چین کند و یک حکومت اقتدارگرای تمام عیار را بر ایران مسلط سازد. این در حالی است جامعه ایران طی دهه های اخیر از یک جامعه با غلبه وجه سنتی به یک جامعه با غلبه وجه مدرن تبدیل شده است اما وجه سنتی با اتکا به درآمد سرشار نفت می خواهد به زور بر اکثریت متحول شده حکومت کند.
فکر می کنید تلاش برای تغییر نظام از مدل ریاستی به مدل پارلمانی چه واکنشی را در گروه های سیاسی و فعالان مخالف وضع موجود برانگیزد؟
روشنفکران و فعالان جامعه مدنی باید در وهله اول روشنگری کنند.باید گفته شود که نقشه خطرناکی برای اینده ایران کشیده شده است. حتی جریان راست سنتی هم باید این را بفهمند که تغییر نظام به پارلمانی خوابی است که نظامیان- امنیتی ها دیدند و اگر این خواب تعبیر شود جریان های سیاسی محافظه کار هم در حاشیه قدرت خواهند ماند.
قشه خطرناکی برای اینده ایران کشیده شده است. حتی جریان راست سنتی هم باید این را بفهمند که تغییر نظام به پارلمانی خوابی است که نظامیان- امنیتی ها دیدند و اگر این خواب تعبیر شود جریان های سیاسی محافظه کار هم در حاشیه قدرت خواهند ماند
مساله بعدی همگرایی نیروهای سیاسی مختلف به دور از علائق فکری و مذهبی برای واکنش به این طرح است. تحقق آن به منزله تهدیدی بزرگ علیه جامعه است. به هر حال در سازوکار سیاسی کنونی به حاکمیت تحمیل شده که هر 4 سال هنگام انتخابات ریاست جمهوری مقداری فضای اجتماعی اعم از دانشگاه ها، مطبوعات را باز کند اما با اجرای این طرح چنین فرصت بزرگی از جامعه گرفته خواهد شد. بایستی یک صدای بلند وجدان جامعه را بیدار کند و امیدوارم که این خواب هیچ وقت تعبیر نشود و به واقعیت نپیوندد.
جالبترین آنست که هنوز برخی تصور موهوم دارند و دیکتاتوری بی پروای جمهوری اسلامی را با مرحله بندی و ابراز مراحل انسداد پرده بر جنایاتی مانند دهه ی 60 می کشند . انسداد و دیکتاتوری با جمهوری اسلامی از همان روز اول زاده شده است تنها تفاوت آن شرایط سیاسی و اجتماعی متفاوتی بوده است که مجبور بودند برنامه های خود را با تاخیر انجام دهند . وجود ولایت فقیه و تاکید بر قدرت الهی آن از همان 23 بهمن 57 آغاز شد و همه ی مشارکتهای احتماعی را یکی یکی ابتدا بی رنگ و سپس حذف نمودند . یکی از آنها هم رئیس جمهوری ست . ابتدا رئیس جمهور محدود به شیعیان می شود سپس اسلامیت رئیس جمهور و در نهایت نزدیکی فکری رئیس جمهور با رهبر معیار انتخاب می شود و در نهایت حذف کامل . در همه ی مراحل یاد شده چیزی از جمهوریت و مشارکت جمهور برای انتخاب آزاد وجود مداشته است . تنها فرمی برای تظاهر در مقابل معاملات پشت پرده با خارجی ها بوده و یا بروز توهم در افرادی که دموکراسی و مردم سالاری را در اسلام جستجو می کردند که آنهم از بین می رود زیرا دیگر حکومت هم در مقابل غرب و هم در مقابل مردم شمشیر به عیان کشیده است از اینرو وجود چنین نهادی دیگر سودمند نیست .
در هر حال وجود و عدم وجود رئیس جمهوری هائی مانند بنی صدر - رجائی - خامنه ای - رفسنجانی - خاتمی و یا این سوگلی رهبر احمدی نژاد هم دردی از مردم را نه تنها درمان نکردند که بر درد های مردم هر کدام بیشتر و بیشتر افزودند . و کسانی که هنوز متوهم به جمهوری اسلامی هستند تنها برای نجات آن برای این باصطلاح جمهوریت جمهوری اسلامی نگرانند . فضای باز سیاسی هم ربطی به انتخابات نه داشته و نه خواهد داشت .
ارسال کردن دیدگاه جدید