اسامه بنلادن در کنار مارتا فروید
فروغ تمیمی – اخیراً بازگشایی مجدد موزه هنرهای مدرن در آمستردام (Stedelijk) از رویدادهای مهم هنری در هلند بود. این موزه پس از ۱۰ سال بازسازی با اضافه شدن یک بنای عظیم به ساختمان اصلی درکنار موزه وان گوگ واقع شده است. انتظار میرود این مرکز با ۹۰ هزار اثر هنری بتواند دوباره در ردیف همتایانش درنیویورک و لندن قرار گیرد.
استقبال مردم و رسانهها هم از گشایش مجدد این موزه چشمگیر بود. نمایشگاه فعلی شامل صدها نقاشی، مجسمه، ویدئو، چیدمان و طراحی صنعتی مجموعه منحصر به فردی است. در کنار آثار وان گوک، ماتیس، پیکاسو، کاندینسکی، شاگال، جکسون پولاک، کارل آپل، اندی وارهال و سایرین، کارهای بسیاری از چهرهای مطرح سالهای اخیر هم به نمایش درآمدهاند.
مارلن دوما و پرتره اسامه بنلادن
برای نمونه دو اثر از مارلن دوما (Marlene Dumas) که یکی از تأثیرگذارترین هنرمندان معاصر از آفریقای جنوبی است، در موزه هنرهای معاصر آمستردام به نمایش گذاشته شده: پرتره اسامه بن لادن و دیگری پرتره مارتا فروید، همسر زیگموند فروید پدر علم روانکاوی؛ دو کار فوقالعاده که بیننده را دقایقی متوقف میکند.
آثار دوما در مهمترین موزههای غرب بخشی از کلکسیونهای منحصر به فرد و دائمی را تشکیل میدهند.
ابعاد تابلو بن لادن (۵۰ در ۴۰ سانتیمتر) کوچکتر از اندازه معمول برای نقاشی چهره است، شاید دوما عمداً نخواسته چهره بنلادن را بزرگتر بکشد. با این همه اثری گیراست. هالهای آبیرنگ و مهآلود چشمان و بخشی از چهره رهبر القاعده را پوشانده، نگاهش مصمم و همچنین عمیق بهنظر میرسد. چهرهاش آرام و بیتشویش است. درباره این پرتره، نقاش میگوید که با دیدن آن، افراد دچار احساسات متناقضی میشوند. اما آیا اگر کسی نداند که این مرد رهبر یک گروه تروریستی معروف بوده، چه حسی از مشاهده آن خواهد داشت؟ بهنظر میرسد دوما قصد داشته کاریزمای رهبر القاعده را برجسته جلوه دهد.
بدون شک یکی از دلایل محبوبیت رهبرانی که با سلاح ایدئولوژی، خشونت و بیرحمی به میدان آمدهاند، کاریزمای خاص آنهاست که برخی اشخاص را مفتون و مجذوب میکند. اگر به عکسهای نوجوانی بنلادن نگاه کنیم، زمانی که او با سر و وضعی امروزی و شیک در کنار خواهران بدون حجابش ایستاده است، بهسختی میتوانیم باور کنیم که اسامه پس از چند سال به بنیادگرایی افراطی روی آورد و درکوههای افغانستان بجنگد.
در پرترههای دوما اغلب رابطه میان واقعیت و آنچه که به عنوان حقایق رسانهای مطرحاند، با استفاده از تصاویر منتشرشده مورد توجه قرار میگیرند. به عقیده او عکسهایی که مردم روزانه در رسانهها میبینند، بر نحوه شکلگیری نگرش و طرز فکر اجتماعیشان بسیار مؤثر است. مارلن دوما به فمینیسم هم توجه خاصی دارد. اساس پرترههایش عکسهایی هستند که در روزنامهها و مجلات منتشر میشوند. او درنقاشی از چهره افراد به جنبههای اجتماعی، روانشناختی و سیاسی تصاویر رسانهای هم نظر دارد.
مارتای سالخورده و خاموش
پرتره مارتای سالخورده، همسر زیگموند فروید معروف یکی از کارهای دوما از مجموعهای به نام «صمیمت» است. این پرتره مارتا در پیری است و آدم را یاد نوعی جراحی روحی یا موشکافی روانکاوانه میاندازد. بخشی از چهره مارتا قرمز است. انگار خون به پیشانی و چشم راستش هجوم آورده و غباری خاکستری سمت چپ صورتش را فراگرفته. دهانش خاموش و در گردی سپید محو شده و نگاهش هم خیره و خالی است.
چرا نقاش از این رنگها برای چهره مارتا استفاده کرده؟ بهراستی چه چیزی دردرون او دیده است؟ شاید میخواهد داستان ناگفتهای را روایت کند، یا شاید هم روی صندلی فروید نشسته و به حرفهای مارتا، زنی که بیش از ۵۰ سال با زیگموند فروید زندگی کرد گوش میدهد. در شرح حال فروید میخوانیم که او پس ازچند سال نامزدی و عشقی پرشور با مارتا ازدواج کرد. صدها نامه عاشقانه فروید و مارتا که چند سال پیش چاپ شدند، از رمانتیکترین نامههای عاشقانه بهشمار میآیند. آنها صاحب پنج فرزند شدند. ظاهراً مارتا هم جزو زنانی بود که زندگیشان را وقف پیشرفت و موفقیت همسر نابغهشان میکنند. همیشه گفتهاند پشت سر هر مرد بزرگی زن بزرگی هم هست. درجایی خواندم که فروید رابطه عشقی هم با خواهرزنش داشته است. در هر حال مارتای مارلن دوما به نظر جذاب، عجیب و همچنین اسرارآمیز است.
یک کافه واقعی و انسانهای بیچهره
یکی دیگر از آثار دیدنی این موزه، کافه بینری (Beanery) اثر ادوارد کین هولز (Edward Kienholz ) و متعلق به سال ۱۹۶۴ است. یک کافه واقعی که میتوانید توی آن سرکی بکشید. این اثر با الهام از کافه بینری درسانتا مونیکای لوسآنجلس ساخته شده است. تمام جزئیات این کافه با دقت بازسازی شده و مابهازای بیرونی دارد. کافه بینری پاتوق هنرمندان آوانگارد بود. کین هولز بیشتر مشتریان و هنرمندانی را که به این کافه میآمدند میشناخت. آدمهای کافه ایستاده و یا نشستهاند و به جای سر یک ساعت روی گردن دارند. همه عقربهها روی ساعت ده و دقیقه قرار گرفته و به این ترتیب زمان در این کافه متوقف شده است و تنها بارمن چهره واقعیاش را دارد.
سطوح افقی و عمودی در آثار پیت موندریان
تعدادی از تابلویهای پیت موندریان (Piet Moderian) نقاش معروف هلندی و بینانگذار مکتب «نئوپلاستیسیسم » (neoplasticism) یا «نوشکلآفرینی» و یکی از مهمترین چهرههای هنر مدرن در قرن بیستم هم بخشی از آثار مشهور این موزه هستند. موندریان بر هنر نقاشی، معماری، مد و طراحی تأثیر زیادی گذاشت و با اینحال در دوران زندگیاش چندان مورد توجه قرار نگرفت و مانند وان گوگ بعد از مرگش کشف شد. چند سال پیش دولت هلند ۳۷ میلیون یورو برای خرید یکی از آخرین کارهای او به نام: «ویکتوری بوگی ووگی» (Victory Boogie Woogie) پرداخت.
انتزاع، عرفان، حرکت، سکوت و تنهایی منتشر در سطوح و خطوط، زیربنای اصلی در کارهای موندریان هستند. رنگهای سفید، سیاه، آبی، زرد و قرمز در بخشی از کارهای موندریان در این موزه بیننده را با دنیایی بسیار متفاوت روبرو میکند. شاید تماشاگرانی که با سبک «نوشکلآفرینی» آشنایی ندارند، با خود میگویند چرا این هنرمند تا این حد خودش را وقف آفرینش سطوح رنگی و خطوط افقی و عمودی کرده است؟
پیت موندریان که ۷۰ سال پیش پایان هنر نقاشی را اعلام کرده بود، در نیمه اول قرن بیستم در گمنامی و تنهایی در پاریس زندگی میکرد و کسی کارهایش را نمیخرید. او پس از تجربه کوبیسم به دریافت شخصیاش از هنر مدرن رسید و نقاشی فیگوراتیو را کلاً کنار گذاشت. نوع جدیدی از زیباشناسی ملهم از عدم تقارن، خطوط مستقیم و رنگهای اصلی را برای بیان کردن زندگی مدرن، تکنولوژی و همچنین ریتم رقص و موسیقی جاز به کار گرفت. سادگی ریاضتگونه با استفاده از فرمهای هندسی از نظر موندریان ربطی به ریاضیات نداشت، بلکه او را که در جستوجوی شیوه نگرش تازهای برای نشان دادن ابعاد نادیده زندگی مدرن بود به دینامیسم پنهان در سطح و خط رساند. او میخواست ریتم نهفته درخطوط را کشف کند و نشان دهد.
اگر با چشمان موندریان به دنیا نگاه کنیم به زیبایی این سطوح رنگی و خطوط عمودی و افقی پیمیبریم. سطح و خطوط زمینهساز تمام مظاهر زندگی دردنیای مدرناند. کافی است که در هلند وقتی درقطار نشستهایم از پشت شیشه به فراوانی سطح یا خطوطی موازی و یا متقاطعی که از هر سو در فضای بیرون دیده میشوند نگاه کنیم. ساختمانها در دو سوی ریل راهآهن، دیوارها، ایستگاههای قطار با سقفهای تیرآهنی عمودی و افقی، یا وقتی از بالای آسمانخراشی درنیویورک به پایین نگاه میکنیم، اگر به نقشه شهر و آنچه پیش رویمان است دقیق شویم، چه میبینیم؟ فضاهای محدود میان سطوح، خطوط و فرمهای هندسی در خیابانها، ساختمانها، سقفها، پنجرهها و هر آنچه که در پیرامون ماست.
برای موندریان زیباشناسی جدید در خلق فرمهای نو لازمه تداوم هنر مدرن بود. کشف دینامیسم خطوط در زندگی مدرن او را موفق به کشف لحن شخصی در هنر آبستره ملهم از تجربه زندگی در پاریس و نیویورک و زندگی شبانه در کافههای جاز کرد.
پیت موندریان سرانجام با نمایشگاهی از کارهایش در نیویورک کشف شد. تابلوی معروف: برادوی بوگی ووگی، که با الهام از شهر نیویورک و رقص بوگی ووگی خلق شده، متعلق به موزه هنرهای مدرن این شهر است. پیت موندریان در ۱۹۴۴ در هفتادسالگی در نیویورک درگذشت.
●تصویر نخست: نمایی از موزه هنرهای مدرن در آمستردام. ساخت بنای این موزه هشت سال به درازا کشید و سرانجام شنبه، بیست و دوم سپتامبر گشایش یافت.
● لینکها:
مارلن دوما در حین کار در آتلیه، ویدئو
کافه بینری، اثر ادوارد کین هولز، ویدئو
یک نمایش موزیکال بر اساس «ویکتوری بوگی ووگی» پیت مونریان، ویدئو
●پارهای از مقالات فروغ تمیمی در نقد هنر در زمانه:
شاهکارهای هنری در گوگلآرت
بیزاری گرترود استاین از هویت یهودیاش
امپرسیونیسم، شور و الهام در هرمیتاژ آمستردام
ویدئو: گشت و گذاری مجازی در موزه هنرهای معاصر آمستردام (Stedelijk )
ارسال کردن دیدگاه جدید