مامان تو چه کارهای؟
دوشنبه, 1391-01-21 21:53
نسخه قابل چاپ
فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودیمهاجر - مامان تو چه کارهای؟ این سئوالی بود که یک روز دخترم از من پرسید. چند روز به عید نوروز مانده بود و من در حالی که منتظر تولد فرزند دیگرم بودم خانه تکانی میکردم. درسهای دانشگاه روی دوشم سنگینی میکرد و هر روز برای پیگیری کاری به شهرداری منطقه ۲۰ تهران میرفتم. روزی که از خستگی دخترک را برای هیچ چیز دعوا کرده بودم و روی تخت ولو شده بودم، دخترم آرام از من سئوال کرد، مامان تو چه کارهای؟ و من آن روز فهمیدم که با وجود آنهمه کار و دوندگی هیچ کارهام.
واقعیت این است که خانهداری "شغل" نیست و مزدی هم به آن تعلق نمیگیرد. خانهداری یک صفت است که معمولاً برای زنانی استفاده میشود که در بیرون از خانه شغلی ندارند و به کارهایی چون پخت غذا، خرید وسایل و مواد غذایی مورد نیاز اعضای خانواده، نظافت خانه، نگهداری از فرزندان و کارهایی از این دست میپردازند تا همه چیز را برای همسر و خانواده آماده کنند تا آنها به کسب و کار و تحصیل و رشد بپردازند.
زنان خانهدار دارای اتحادیه و انجمن صنفی و سندیکا نیستند و معلوم نیست که چه کسی باید از حقوق آنان حمایت کند. با تعریفهای بالا خانهداری حتی نقش نیست، زیرا هر نقش اجتماعی دارای حقوق است و زنان خانهدار از حقوق مربوط به کارشان بهرهمند نیستند
زنان در مقابل کار خانگی که از صبح تا شب بدون "ساعت و استاندارد کاری"، "بهداشت کار" و "ایمنی" انجام میدهند مزدی دریافت نمیکنند و به همین دلیل از نظر وزارت کار و امور اجتماعی مشمول قوانین این وزارتخانه قرار نمیگیرند. از نظر اقتصادی نیز در تولید نقشی ندارند و مصرفکننده هستند و تاثیری در اقتصاد ملی و تولید سرانه ملی ندارند و بههمین دلیل است که برخلاف قانون اساسی از بیمههای اجتماعی محروم هستند. آنها همچنین حقوق و زمانی برای بازنشستگی ندارند و از حقوق بیکاری محروم هستند.
زنان خانهدار دارای اتحادیه و انجمن صنفی و سندیکا نیستند و معلوم نیست که چه کسی باید از حقوق آنان حمایت کند. با تعریفهای بالا خانهداری حتی نقش نیست، زیرا هر نقش اجتماعی دارای حقوق است و زنان خانهدار از حقوق مربوط به کارشان بهرهمند نیستند.
براساس قوانین ایران همین زنان که سالها عمر خود را در خدمت خانواده قرار میدهند چنانچه قصد طلاق داشته باشند از آنچه اندوخته شده است هیچ سهمی نمیبرند و باید با دست خالی از خانه بیرون بروند و از صفر شروع کنند و شاید به همین دلیل است که در مقابل ناملایمات سکوت میکنند و سخنی از طلاق بر زبان نمیآورند.
بر اساس آمار رسمی کشور ۱۸ میلیون زن خانهدار از نظر اقتصادی تابع و وابسته محسوب میشوند و این وابستگی اقتصادی آنها را در طبقه اجتماعی، اندیشه و تصمیمگیری وابسته به مرد، به عنوان نانآور خانه میکند. مردی که به همین دلیل از نظر قانونی ریاست خانواده را برعهده دارد و زن میبایست از او تمکین و اطاعت کند و عدم تمکین، زنان را از نفقه محروم و مرد به واسطه آن میتواند اقدام به ازدواج مجدد کند.
زن به دلیل همین وابستگی است که در تعیین مکان زندگی، سفر خارجی، حضانت فرزندان و اشتغال نیز تابع شوهر است. وابستگی اقتصادی برای ۱۸ میلیون زن خانهدار تعریفی از فرودستی و برای مرد فرادستی و منزلت و احترام بیشتر ایجاد میکند و این سادهترین و طبیعیترین نتیجه درآمد و شغل برای یک جنس است.
یکی از نتیجههای این فرودستی، آمار بالای طلاق در میان زنان خانهدار است. به گزارش خبرگزاری مهر، ناهید دامنپاکمقدم در همایش تحکیم خانواده که در سازمان تبلیغات اسلامی قم برگزار شد گفت که بیشترین میزان تقاضای طلاق در زنان خانهدار (بیش از ۷۲ درصد) در مقایسه با زنان شاغل مشاهده میشود که این امر شاید نشاندهنده نظر جامعهشناسان باشد که احساس استقلال در زنان سبب افزایش رضایتآنها از پیوند زناشویی میشود.
حکومت و رسانههای وابسته به آن، برای ماندن زنان در خانه و خانهداری بهعنوان "وظیفه نخست"، تبلیغ و تعریف و تمجید میکنند و حتی شورای انقلاب فرهنگی نقش نخست زنان را خانهداری تعریف کرده است. این تبلیغ، منجر به تداوم کار بدون مزد زنان میشود ولی در عرصه عمل حتی از بیمه زنان خانهدار اجتناب میکنند
آمار سازمان بهزیستی ایران حاکی از آن است که ۹۰ درصد زنان خانهدار ایرانی مورد خشونت همسران خود قرار میگیرند و میزان ابتلای زنان خانهدار به افسردگی و اضطراب و بیماریهای اعصاب و روان، بیشتر از زنان شاغل گزارش شده است.
بسیاری زنان اعتماد به نفس خود را از دست میدهند، در برابر مشکلات به راحتی تسلیم میشوند و احساس بیگانگی و انفعال به آنان دست میدهد، چرا که زنها خود نیز کار خانگی را کار نمیدانند.
در این میان حکومت و رسانههای وابسته به آن، برای ماندن زنان در خانه و خانهداری بهعنوان "وظیفه نخست"، تبلیغ و تعریف و تمجید میکنند و حتی شورای انقلاب فرهنگی نقش نخست زنان را خانهداری تعریف کرده است. این تبلیغ، منجر به تداوم کار بدون مزد زنان میشود ولی در عرصه عمل حتی از بیمه زنان خانهدار اجتناب میکنند.
همه این مسائل موجب شده است تا نرخ مشارکت اقتصادی زنان در ایران مشابه کشورهای توسعه نیافته باشد؛ در حالی که وضعیت زنان ایران از زاویه میزان سواد و تحصیلات با کشورهای پیشرفته قابل مقایسه است و همین چالش زنان را با مشکلات هویتی و نارضایتی از زندگی روبهرو میکند و بر کیفیت زندگی مشترک آنها تاثیر میگذارد.
در بحث کار خانگی زنان همواره بعضی نکات مغفول میماند. زن خانهدار که در خانه قالی میبافد و یا در مزرعه کار میکند، اگرچه برای خانواده درآمد ایجاد میکند و در تولید نقش مستقیم دارد، اما نه تنها بهرهای از کارش نمیبرد بلکه از او بهرهکشی میشود.
آموزش نقشهای جنسی در فرایند اجتماعی شدن، برای ساختیابی دوباره مردسالاری که تفکیک
جنسیتی نیروی کار را توجیه میکند، خانه را به عنوان محل کار زنان و دنیای بیرون از خانه را
بهعنوان محل کار مردان طراحی میکند و حتی دختران کوچک در روستاها از کودکی تربیت میشوند تا قالیبافی را به عنوان بخشی از کار خانگی انجام دهند و حتی اگر پزشک و وزیر و وکیل شوند کار خانگی وظیفه زنان است. این باور به جایی رسیده است که حتی یک زن تحصیلکرده به دلیل تبلیغات گسترده فکر میکند کار بیرون از خانه نباید تا جایی باشد که به شغل خانگی و وظایف خانگی او لطمه بزند.
بدون شک کار خانگی، شغلی زنانه است و نقطه شروع همه تفاوتهای جنسیتی است. این کار بدون ساعت کار و مرخصی، بر سطح تحصیلی، آموزش و فعالیتهای اجتماعی و سیاسی زنان و حتی اوقات فراغت آنها تاثیر میگذارد. کاری که تا مرگ زن تمام نمیشود. سایهاش با تولد یک دختر متولد میشود و مانند یک همزاد با او زندگی میکند. کاری که با آن روی خوبی و بدی زن قضاوت میکنند و زن را با چگونگی انجام آن میسنجند.
"بدون شک کار خانگی، شغلی زنانه است" همین جمله خودش دوتایی ساز هستش . زنانه/مردانه! در متنی که سعی داره تا از جنسیت واسازی کنه چنین جمله هایی دوباره کلیشه ساز میشن خانمِ مهاجرِ عزیز ... کاش در ابتدای جمله نمی گفتید بدونِ شک! کاش به جایِ آن می گفتید در باور و فرهنگِ عامه مدام تلاش می شود که کار خانگی را به عنوانی شغلی زنانه بازنمایی کنند! چیزی که بالاتر هم خودتون به اون اشاره کردید! "آموزش نقشهای جنسی در فرایند اجتماعی شدن، برای ساختیابی دوباره مردسالاری که تفکیک جنسیتی نیروی کار را توجیه میکند، خانه را به عنوان محل کار زنان و دنیای بیرون از خانه را بهعنوان محل کار مردان طراحی میکند و حتی دختران کوچک در روستاها از کودکی تربیت میشوند تا قالیبافی را به عنوان بخشی از کار خانگی انجام دهند." البته می دونم که عمدی نیست و به هر صورت گاهی پیش میاد و از دستِ آدم در میره و از متن چنین چیزهایی در میاد! :-)
خیلی تلخ, ولی حقیقت..
درست، ولی یک سؤال از خودتون بپرسید و در جوابش با خودتون رو راست باشید: اگر مردی پیدا بشه که خونه داری رو صرفا وظیفه زن ندونه و حتا در صورتی که همسرش دارای شغل با در آمد بالا ولی مستلزم ساعت کاری طولانی باشه، اون آقا حاضر بشه تمام وظایف خونه داری رو هم به عهده بگیره شما خانومها چه نگاهی به اون مرد خواهید دشت؟ خواهشا با خودتون روراست باشد. آیا اون مرد از چشمتون نمیوفته؟ باور کنید چنین چیزی اصلا ته ذهن من نیست و نبوده، این رو از چندین زن شنیدم. برای من هم پذیرفتن قالب سنتی به همون اندازه سخته. من هم به عنوان یک مرد گاهی فکر میکنم:
چرا از بدو تولدم، به دلیل جنس مذکر بودن تا آخر امر به چشم یک نان آور خانه باید بهم نگاه بشه؟
من هم شاید دلم بخواد فارغ از جنسیتم حتا برای مدت کوتاهی هم که شده به چشم یک نون آور بهم نگاه نشه. همون اندازه که بعضی از زنها از این دید خانه دار بودن که از بدو تولد در موردشون هست آزار می بینند، بعضی از مردها هم همین حس رو نسبت به دید نان آور بودن دارند. وگرنه کم نیستند مردایی که خانه داری رو وظیفه زن نمی دونند و حتی حاضرند تمام این مسولیت رو به عهده بگیرند. شما اول باید زیر ساخت های فکری زن ایرانی رو تغیر بدید تا بتونید این روند رو تغییر بدید.
شما در تبلیغ آرمانهای بورژوایی فمینیسم موج دوم یک کمی دیر جنبیده اید. این حرف ها مال آغاز دهه 70 بود که نظام کاپیتالیسم می خواست نیروی کار ارزان زنها را وارد بازار کار کند و از سوی دیگر با ایجاد این توقع که خانه باید دوتا نان آور داشته باشد دستمزد مردها را هم تا حد ممکن کاهش دهد. این پروژه در غرب که وارد عصر فراصنعتی شده بود معنا داشت اما در ایران که ما هنوز در عصر پیش از صنعتی داریم دست و پا می زنیم چه فایده ای دارد؟
من که متوجه نشدم خانوم داودی مهاجر،منظورشون ازاین مطلب چی بود؟اما میخام بگم توایران،چی سرجای خودشه.33 ساله که جمهوری اسلامی ازاین شعارای قشنگ میده،اما به عمل که میرسن میلنگن
خانم عزیز
من البته متوجه مواردی که زنان زحمت کشی هم هستند که زحمت زیادی نسبت شوهرانشان میکشند ومسئولیت بیشتری هم دارند هستم و احترام زیادی هم برایشان قائل هستم و اگر بتوانم در رابطه با حق و حقوق آنان خواهم کوشید
ولی متاسفانه قشر عمده ای از زنان شهر نشین عمدتا مواردی که شما نام بردید اصلا انجام نمی دهند فکرشان از از ازدواج نه مشارکت و تقیسم کار بلکه طب کاری از طرف مقابل است که شوهر و ظیفه دارد کار کند و پول به خانه بیاورد و زن در طی روز یا خواب است یا پشت تلفن یا پشت کامپیوتر چت میکند و کلاس های بی خاصیت که هیچ چیز بدرد بخوری برای زندگی مشترک از آن در نمی آید( فکر نکنید کلاس خیاطی و آشپزی و حسابداری .... می رود بلکه کلاس های احضار روح و فال بینی و ....... می رود) خیلی هم که همت کند با دوستان استخر وسونا و سالن آرایش برود.
در رابطه با بچه دار شدن هم که اصلا نوعی عقب افتادگی حساب میشود و اگر هم بلاخره یکی و دو تا بچه بیاورند که کلی طلب کارهستند باید مستخدم آورده شود و شیر دادن را که اصلا نباید صحبتی کرد شیر خشک و دایپرو تمام لوازم که هست ماشین لبا ش شوئی و ظرف شوئی ... وفقط زحمت انداختن لباس و فشار دادن دگمه را از کترهای خانه میشمارند
یا تلفن زدن و آوردن غذای آماده از بیرون مسئله آشپزی هم انجام شده است ....
حالا با تمام توضیحات در مورد این گونه افراد که کم هم نیستند بعد اینکه حوصله شان سر رفت و خواستند طلاق بگیرند
حتی با این قوانین فعلی ایران حتی اگر طلاق از طرف زن باشد شوهر موظف است مهریه و حق شیر دادن و... و حدود سالانه یک میلون حداقل بدهد باز هم بگید برای یک عده بد شده است
به عنوان یک مرد که هم خودم و هم همسرم هردو با تحصیلات دکترا شاغل هستیم و در آمریکا زندگی می کنیم، به دلیل توع کار، من می تونم فرصت بیشتری در خونه باشم و بخشی از کارهام رو از خونه انجام بدم ولی همسرم کارش در بیرون خونه است. به هرحال با این شرایط بیشتر کارهای خونه رو هم من انجام می دم و همسرم در خونه تقریبا دست به سیاه و سفید نمی زنه و هر فقط هم صحبتی می شه، خستگی کار و رانندگی و... رو به پیش می کشه و البته گاه و بیگاه هم من رو مورد لطف و طعنه قرار می ده که از صبح خونه بودم و "کیف کردم" و... فکر می کنم این موضوع فراتر از جنسیت باشه و همینکه کسی بیشتر در بیرون خونه هست و وقتی از کار به خونه میاد می بینه که همه چیز حاضر و آماده و مرتبه، ناخودآگاه فکر می کنه که اینها همه خودبخودی انجام شدند و زیاد به تلاشی انجام گرفته فکر نمی کنه. این داستان زن و مرد نمی شناسه و به عوض شدن نقشها به همین راحتی ممکنه از طرف زنها هم چنین برخوردی انجام بگیره. اون چیزی که لازمه یه کم انصاف و ارزش دادن به تلاش هر دو طرف زیر یه سقفه.
با اینهمه وقتی دختری خیال ازدواج دارد و خواستار مهریه است( که خود مهریه ایجاد کسر شان هر خانمی است) صحبت از بدبختی وزندانی شدن امار فراوان مردان میشود و مجلس ایران برای اجرای عدالت 110 سکه را تصویب می کند. و به مردان اجازه تجدید فراش در صورت داشتن استطاعت مالی می دهد (امری که هیچوقت پایدار نسیت وهر زمان ممکن است این تمکن مالی از بین برود) فارغ از اینکه ازدواج امری عاطفی از دید یک زن است و عشق ومحبت هیچو قت شریک نمی پذیرد.
من حاضرم جامو با زنم عوض کنم چرا؟غذا که نمیپزه همش یا حاضری یا از بیرون لباسها هم خشکشویی میده همش دنبال یوگا و شب شعر و فیسبوکه یعنی هیچی به خدا .منم مث خر کار میکنم ساعت ده شب خسته و کوفته از زندگی و کار و جامعه و ترافیک میام خونه .تازه واسه ی ماچم باید ناز بخری.
آقای فرهنگ اگه زنها با فشار دادن یه دکمه لباسها و ظرفها رو می شویند مردها هم با موبایلشون چیز خرید و فروش می کنند و در محل کارشون و پشت میزشان با فنجانی در دست و فشار دادن دکمه های کیبوردشان کار میکنند! شما طوری طلبکارانه کامنت گذاشتید که انگار پیشرفت تکنولوژِی فقط در وسایل خانگی صورت گرفته!!! در ضمن اون زنهایی که مد نظر شما هستند لابد در همان حوالی شما (ونک به بالای تهران) پیدا می شوند من به عنوان یک زن 30 ساله در بین هم سنهای خودم که ازدواج کرده اند همچین موردی رو ندیدم. در حد معقول کار خانه رو انجام می دهند و بچه دار هم که بشوند بچه شان رو مراقبت می کنند حالا شاید شیر خودشون رو به بچه ندهند ولی اینقدرها هم که مدعیهای پرتوقعی مثل شما شلوغش می کنند، بی مسئولیت نیستند. مگر اینکه شما از زن توقع کدبانو گری داشته باشید که رب رو هم خودش بپزه و ترشی بیاندازه و مربا بپزه و ظهر و شب غذاهای سخت ایرانی بپزه و به طور کل بوی آشپزخانه بده!!! در اون صورت خودتون هم باید فرو برید در قالب یه مرد سنتی که به چهل سال نرسیده پوست صورت و دستتون از شدت کار در زیر نور آفتاب چروک و کپره بسته شده باشه . والا :)
من نمی دانم شما مردها چرا سر هر مطلب بی ربطی پای مهریه رو وسط می کشید؟ و مثلا از آن همه برخورداری حقوقی و عرفی مردان در جامعه ایران نمی گویید؟ آقا جان اسلحه که روی شقیقه ات نگذاشته بودند .قبول نمی کردی! مهریه رو می گم. حالا که قبول کردی باید مثل یه آدم عاقل و بالغ پایش بایستی . چطور وقتی چک دادی دست مردم و برگشت خورد از این ننه من غریبم بازیها در نمیاری؟! ما زنها رو ببین که با امضایی که پای عقد نامه می گذاریم بر طبق قوانین موجود امکان هر مصیبیتی رو در زندگی زناشویی می پذیریم با کمال خریت! از این که ممکنه گیر مرد مزخرفی بیافتیم و امکان طلاق هم نداشته باشیم و به سبک ننه بزرگها بسازیم و بسوزیم چون حق طلاق با مرد است. و تازه ما با کدام در آمد می توانیم مستقل شویم؟! بچه هم که در نهایت مال پدر میشود! تعدد زوجات هم که داریم . تمکین هم که هست! یعنی مرد می تونه هر چیزی رو بهانه کنه و به دادگاه بره و ادعای عدم تمکین از سوی زوجه رو بکنه و حتی نفقه هم نده! و از اون ور طلاق هم نده!!! اکثرا هم مجبوریم مهریه رو ببخشیم تا حق طبیعی خودمون رو که مادر بودنه از دست ندهیم! اگه تعداد مردهایی که برای مهریه به زندان می افتند دو سه هزارتاست تعداد زنهایی که باید بسوزند و بسازند با یک شوهر مزخرف سر به آسمان می گذارد. تعداد مادرهایی که بچه شان را باید بعد از هفت سالگی و از آب و گل در آوردن ، توی سینی بگذارند و تقدیم مرد (و در واقع مادر و پدر مرد یا زن بابا ) کنند سر به آسمان می گذارد. و البته درد امروز و دیروز هم نیست مسبوق به سابقه است! اصلا همین نداشتن هیچ درآمد و سرمایه ای خودش یه خطر دائمیه ... حالا هی مهریه مهریه کن!
این حکومت حق و حقوق مردان رو خورده یه سن ایچ هم روش!!!!حق و حقوق زنها دیگه پیشکش!
خانم ساد خیلی رک و راست حقیقت را گفتند بابا یک قیمتی از سوی خانم محترم پیشنهاد شده خواستی نخر کسی مجبورت نکرده. اما فقط ان قر و اطوارا های روشنفکری و فمینیستی را نمیدونم با این معجون چطور میشه قاطی کرد. اصلا همون سیستم سنتی از همه بهتره کی گفته تعویضش اوضاع را بهتر میکنه! فقط لطف کنید راستی اگر خواستید در مورد تغییر روابط زن و مرد و چگونگی تقسیم وظایف و حقوق طرفین بحث کنید مهریه را از این قضیه جدا نگه دارید اصلا چه ربطی داره به موضوع!!!!!!!!!
ارسال کردن دیدگاه جدید