نامه سرگشاده لیلی پورزند به گلشیفته فراهانی
شنبه, 1390-11-01 19:26
نسخه قابل چاپ
شهزاده سمرقندی
شهزاده سمرقندی - "نامه سرگشاده برای تو گلشیفته و خودم لیلی"، عنوان نامه سرگشاده لیلی پورزند، حقوقدان و فعال حقوق بشری مقیم کاناداست که در حمایت از انتشار عکس نیمهبرهنه گلشیفته فراهانی بازیگر ایرانی ساکن فرانسه در تارنمای "شهروند" منتشر شده است.
خانم پورزند در نامه خود با گلشیفته حرف میزند و از او سپاسگزاری میکند که با این عمل خود به او جرئت این را داده که از آرزویی بگوید که به خاطر ترس از قضاوت مردم، خود از آن دست کشیده است: آرزوی بالرین شدن که همچنان در دل او مانده است.
این نامه در شبکههای اجتماعی اینترنتی بازنشر شده و نظرات مختلفی را هم در پی داشته است. در گفتوگویی با خانم پورزند، نخست از او پرسیدهایم:چه چیز باعث میشود که زن فعالی مثل شما حتی خارج از ایران نیز نتواند ترس خود را بشکند و همچنان به خود سانسوری ادامه دهد؟
لیلی پورزند میگوید: "خیلی سئوال خوبی است. به این سئوال بارها و بارها فکر کردهام. کار گلشیفته باعث شد که دوباره به خودم فکر کنم. چون من دوست داشتم و آرزویم این بود که در ایران بالرین شوم. وقتی دو، سه ساله بودم، این در ذهنم متبلور شده بود. من سه سال و نیمه بودم که انقلاب شد و خب امکانات اولیه برای پروراندن چنین استعدادی درهم کوبیده شد و من به ژیمناستیک روی آوردم و در آن همه به نقطهای رسیدم که آمادگی شرکت در مسابقات بینالمللی را داشتم، ولی دختران ایرانی نمیتوانستند در این مسابقات شرکت کنند و آن آرزو هم به شکست انجامید.
تا این که من رشته حقوق را ادامه دادم که چندان به ذاتم نمیخورد؛ بهخصوص آنچه در ایران خواندم و با آن میزان خشکیای که حقوق در ایران داشت برای جالب نبود، ولی راه خودم را بههرحال آنجا هم پیدا کردم و کارم را مطالعات زنان قرار دادم. وقتی مهاجرت کردم، نه یکبار بلکه بارها و بارها خواستم که دوباره آرزویم را عملی کنم یا فعالیت در آن زمینه را دوباره امتحان کنم. هم پیست اسکیت روی یخ را امتحان کردم و هم بارها و بارها به کلاسهای متفاوت باله رفتم، حرف زدم، تشویق شدم که ثبت نام کنم، ولی چیزی که مرا بازداشت، این بود که این برای من فقط یک سرگرمی نبود.
میدانستم اگر واردش شوم، باید تا آخرش را بروم. برای این که این آرزویی بود که در همه سالهای زندگیام آن را بر دوش کشیده بودم. وقتی به آن نقطه میرسیدم که آیا این فقط یک فعالیت تفریحی کنار زندگی است که وقت آزادم را میخواهم با آن بگذرانم یا نه، قرار است زندگیام شود؟ به این نتیجه میرسیدم که قرار است زندگیام شود و جا میزدم. چون این تصور که من بالرین شوم برایم سخت بود. هنوز در درونم تابوهایی وجود داشت و دیگر این حکومت اسلامی نبود که مرا سانسور میکرد. بلکه آن باورهای زنستیز درونی من بود. ترس از آبرو که هیچ تعریف مشخصی ندارد و ما با این تیغ خودمان و دیگران را دائماً مجروح میکنیم.
فکر این که بروم روی صحنه، فکر این که لباس بدننما بپوشم، فکر این که با بالرین مرد همرقص شوم، برایم ترسآور بود. از همه اینها وحشت داشتم و در نهایت روزی تصمیم گرفتم که دیگر هیچوقت به این موضوع فکر نکنم و شاید فقط سال به سال، وقتی مسابقات Figur Skating کانادا شروع میشود، دوباره به آن حس و حال برمیگردم. وقتی صحنه بالهای را میبینیم، یا تابوشکنیای را میبینم، مثل کار گلشیفته فراهانی، انگار آیینهای جلوی من گرفته میشود و دوباره مرا به یاد خودم میاندازد."
لیلی پورزند از فروغ فرخزاد یاد میکند و میگوید در دوران او نیز مردم همینگونه قضاوتها میکردند که حالا در مورد گلشیفته میکنند: "در زمانی که فروغ فرخزاد شعرهای بیپروای خودش را مینوشت و چاپ میکرد، آیا مردم همین قضاوتها را نمیکردند؟ میکردند. حتی در جرگه روشنفکری ما هم این قضاوتها میشده و من بارها و بارها از همنسلیهای فروغ شنیدم که حتی در جرگههای روشنفکری هم قضاوتهایی میشده و به او صفتهایی نسبت داده میشده است. مانند همین حرفهایی که امروز زده میشود. آن زمان هم گفته میشد که الان موقعش نیست بیپروا بود، چون شعر نو تازه دارد بال و پر میگیرد و باید از آن محافظت کرد. به او گفته میشده است که تو آبروی شعر نو را بردهای. امروز اما فروغ شده است مظهر آزادی و آزاداندیشی و به اصطلاح ملکه شعر نو. آیا ما نمیخواهیم یکجایی تغییری در این باورهایمان بدهیم از امروز به فردا که گذر تاریخ است؟"
لیلی پورزند: به نظر من تاثیر کاری که گلشیفته کرد، این بود که حتی اگر درباره آن سکوت کردیم، ولی در درون خودمان دوباره دچار چالشی شدیم که ببینیم: حالا من چه فکر میکنم؟ این جالب است. وقتی خودم را مرور کردم، دیدم تفاوتی وجود دارد بین این که ما چقدر با آزادی در تئوری اُخت هستیم و چقدر در عمل آن را اجرا میکنیم.
بههرحال مردم به دو گروه تقسیم میشوند. آنهایی که از حرکت گلشیفته فراهانی، پشتیبانی میکنند و از جسارت او و تاکید بر آزادیهای فردی سخن میگویند و کسانی که او را تحقیر میکنند. ما چرا به آن افراد منفینگر بیشتر توجه داریم، تا به افرادی که خوشبین هستند و خواهان آزادیهای فردی هستند؟
آنهایی که منفینگر هستند در واقع بازدارندهاند و آنهایی که مثبت نگاه میکنند، بههرحال بازدارنده راه تابوشکنیها نیستند، ولی من دوست دارم نکتهای را اینجا اضافه کنم. در پیوند با مخالفت با این کار یا با هر کار دیگری، حتی مخالفت با این که لیلی پورزند میخواهد بالرین شود، ممکن است خیلیها بگویند من خوشم نمیآید. حالا دلیلش میتواند این باشد که من اصلاً باله را دوست ندارم، اصلاً فکر میکنم این کار کاری است که ارزش ندارد یا هر دلیل دیگری. میتواند مخالف باشد، ولی نمیتواند مخالف باشد و بگوید که بالرین شدن تو آبروی مرا برده است. نمیتواند بگوید که عکس نیمه برهنه تو، آبروی دوهزاروپانصدساله فرهنگ ایرانی و فارسی را برده است. نمیتواند بگوید نیمه برهنه شدن تو به آبروی سینمای ایران صدمه زده است.
میتواند بگوید من با این کار مخالفم و این کار را تقدیر نمیکنم. اشکالی ندارد. این مخالفت، یک نظر شخصی است، ولی مشکل وقتی ایجاد میشود که شما این نظر شخصیات را میآوری و آن را به کل جامعه تعمیم میدهی و میگویی: شما با برهنه شدنت آبروی من و یک ملت را بردهای. قضیه آبرو و حیثیت چیزی است که ما هیچ تعریفی برایش نداریم و با آن همدیگر را سرکوب میکنیم.
به نظر تو این حرکت گلشیفته جسارت خفتهای را در بسیاری از زنها بیدار کرده است؟ یکی از آنها میتواند تو باشی، درست است؟
قطعاً همینطور است و چیزی دیگری که میتوانم بگویم، همانطور که ابتدای مطلبم را اینطور شروع کردم، این است که گلشیفته شاید خودش هم نمیدانست، شاید هم میدانست. من با گلشیفته حرف نزدم که ببینم قبل از این که این کار را بکند، چه انتظاری از کارش داشته است، ولی مهم نیست. آگاه یا ناآگاه مثل این میماند که آیینهای را جلوی همه ما گرفت که ما تعریفهای خودمان را از آزادی دوباره مرور کنیم و بهخصوص در مورد آزادی جسمی و جنسی و آزادی فردی و به عبارتی آزادی حق تسلط بر بدن. اینها حریمهایی خیلی خصوصی هستند که معنای آزادی را در ابعاد بزرگتر میتوانند در جامعه تعریف کنند. وقتی من احساس کنم بدنم ملک یک ملت است و این به من تلقین شود، طبیعتاً وقتی بخواهم از آن آنطوری که دوست دارم استفاده کنم، خب! صدای آن ملت درمیآید و نوعی مرزشکنی تلقی میشود.
به نظر من تاثیر کاری که گلشیفته کرد، این بود که حتی اگر درباره آن سکوت کردیم، ولی در درون خودمان دوباره دچار چالشی شدیم که ببینیم: حالا من چه فکر میکنم؟ این جالب است. وقتی خودم را مرور کردم، دیدم تفاوتی وجود دارد بین این که ما چقدر با آزادی در تئوری اُخت هستیم و چقدر در عمل آن را اجرا میکنیم.
این آدم آمده یک کار متفاوت هنری کرده است، برای این که یک پیام را برساند. اصلاً فکر کنیم از این طریق خواسته در جامعه صنعت سینمای غرب مراحل ترقی را طی کند. هر دو فرض را در نظر بگیریم. ما میآییم او را با تیغ تیز قضاوت سانسور میکنیم. اینجاست که آن لبه نازک آزاداندیشی به معنای تئوریک و آزاداندیشی به معنای عملیاش جایگاه خودش را نشان میدهد.
شما در نامه خودتان میگویید که گلشیفته باعث شد در زندگی فردی ما سرفصل جدیدی باز شود. یعنی چه فصلی؟
لیلی پورزند: مشکل وقتی ایجاد میشود که شما این نظر شخصیات را میآوری و آن را به کل جامعه تعمیم میدهی و میگویی: شما با برهنه شدنت آبروی من و یک ملت را بردهای. قضیه آبرو و حیثیت چیزی است که ما هیچ تعریفی برایش نداریم و با آن همدیگر را سرکوب میکنیم.
من فکر میکنم که در این چند روز با خیلی از زنها و مردهای مختلف حداقل در اطراف خودم صحبت کردم؛ از سنین مختلف، از دختر در آستانه ۳۰ سالگی تا خانم بالای ۷۰ سال و بههرحال از دو نسل متفاوت. خب همه هم نمیتوانند بنویسند، همه بلندگوی اظهار نظر ندارند. شاید هم اگر داشته باشند به قول شما ترجیح دادهاند سکوت کنند، ولی این سکوت معنایش این نیست که آنها به این عمل فکر نکردهاند. من فکر میکنم کاری که او کرده، به خاطر این که همهمان گلشیفته را میشناختیم و گلشیفته یک فیگور شناخته شده بوده برای ما بوده است و به نوعی روی همه ما اثر گذاشته است. ما نمیتوانیم خیلی خنثی از کنار آن بگذریم. حتی اگر دهانمان را بستیم و حرفی نزدیم، در درون خود دچار یک گفتوگوی درونی هستیم که موضع من چیست؟
حتی اگر کسی نگفته است که برداشتش از این کار چیست، من مطمئنم در درون خودش یک کلنجار شخصی با این موضوع داشته است. این یک سرفصل جدید است که من واقعبینتر به خودم نگاه کنم. دوست من، نه به گلشیفته، به خودش واقعبینتر نگاه میکند. ما زنها به یک شکل میتوانیم در یک قالب واقعبینانهتر به آن صیقل و رنگ و بو دهیم و مردها هم همینطور. در اطراف من، خیلی از مردها برخورد پذیراتری با این حرکت داشتند تا زنها و این خودش برای من یک سرفصل جدید بود که شاید ما از یکسری از مراحل به اصطلاح دستیابی به آزادی یا برابری جنسیتی عبور کردهایم که آن تغییر در نگاه قشری از مردان ایرانی است.
شاید حالا باید روی یک بخش دیگر عمیقتر کار کنیم و آن خود خودمان هستیم. خود ما زنها هستیم که باید بیشتر در مورد خودمان بدانیم، روی خودمان کار کنیم و مرزها و مواضعمان را مشخص کنیم. این از نظر من سرفصل جدیدی است که هرکسی در مقابل خودش با خودش مجبور شد روراست باشد.
من فکر میکنم حکومت اسلامی بهر حال ظرف این 32 سال توانسته روی مردم خیلی اثر بگذارد . من بازیگر تاتر بودم . در نمایشنامه تلویزیونی انا کریستی نقش یک دختر فاحشه را داشتم و صحنه ای بود که باید من و مرد بازیگر مقابلم لبهای هم را عاشقانه میبوسیدم . جون این صحنه نقطه ÷ایانی نمایش بود که از ان ببعد انا دست از فاحشگی میکشد و با مرد دلخواهش زندگی میگند قرار شد که من و بازیگر مرد روی دایره ای بایستیم و دوربین زوم گند روی صورت ما دایره زیر ÷ایمان بجرخد تا دوربین بتواند بدون خطا کلوزا÷ بگیرد د و کم کم فید شود . نه من و نه مرد بازیگر که اتفاقا هر دو متاهل بودیم در ان لحظه تنها هدف مان این بود که بهترین بازیی را ارایه دهیم . این نمایشنامه از تلویزیون ÷خش شد و مردم هم معمولا حتما تاتر های تلویزیونی را میدیذند و جالب بود که من هرگز نشنیدم که کسی اعتراض گند . علت اصلی این بود که فیلمهای زیادی در سینماها نشان داده میشد که صحنه های زندگی مردم که هم لخت شدن داشت و هم بوسیدن را مردم میدند و برایشان عادی بود و اینهمه تشنه ونبوندکه دیدن موی زن .... چه عرض کنم نمیخواهم به دمردهای ایرانی توهین کنم ). گلشیفته در نقشی که داشت و واقعا هم گفتار روی تصاویر زیبا و قابل تفکر است بخوبی و بسیار زیبا و با ان حالت عمیق نگاهش به دوربین بهترین اجرا را داشت . او قابل احترام است و شایسته تحسین . ازارش ندهید ... او ÷اک چو دریاست تو نا ÷اگ نخوانش
گلشیفته ار روی حسادت این کار کرد.. بخل پیروزیهای پیاپی زنان جدایی نادر از سیمین بود.. بیخود به آزدی خواهی و ملت ایران و وطن دوستی نچسبونید .. البته برای شما خارج نشینان شاید این رویاتون بوده و البته مردها هم که بیشترین حامیان این رفتار بودند و مثل آقای معروفی و نجفی از خود بیخود شدن اعتراف کردن که بدن گل شیفته شیفته شون کرده..
یادمه اون زمانی که یه خورده کوچیک تر بودم زود پزهائی برای پختن آبگوشت وجود داشت که گاهی اوقات بعلت فشار زیاد و خراب شدن سوپاپش منفجر میشد و تمام در و دیوار خونه رو آبگوشتی میکرد
حالا ایران شده همون زود پزه که سوپاپش هم بدجوری گرفته ما ، (مردم ایران رو میگم ) هم شدیم محتویاتش که همون آبگوشت باشه
گاهی اوقات میپاچیم بیرون و در و دیوار مملکتو آبگوشتی میکنیم
خوب چه کاریه آخه!! در زود پز رو بردارید ! حالا یه خورده دیر تر بپزیم مگه چی میشه!؟
خانم پور زند
اگر این حرکت تا این حد مورد تایید شما است چرا خودتان این کار را نمیکنید؟؟؟؟
فرهیختگان عالم این قدر این مساله را کش ندهید.
بستر یک حرکت همیشه خیلی مهم است، و معنی اجتماعی آن در افکار عمومی هم از درون این بستر بیرون می آید. برهنه شدن یا نشدن هم جدا از این نیست. بازیگران برجسته ای هستند در همین غرب که حاضر نمی شوند بیخودی، مثلا در یک آگهی تبلیغاتی با بهترین کیفیت هنر عکاسی که باشد، تاپ لس شوند حتا اگر بالاترین دستمزدها را به آنها پیشنهاد کنند، مریل استریپ یکی از همینهاست مثلا، و بسیاری دیگر هستند مثل او که پرنسیبهای خودشان را دارند. فمینیستها برهنگی را در بستر تقاضای مردانه و ابزارگونه اش در خدمت جامعه ی مصرفی نقد می کنند و با برهنگی خارج از این هنجارها هم مشکلی ندارند.
اما کو حافظه ی تاریخی؟ حتا ده بیست سال پیش تان هم یادتان نمی آید؟ این خانم طوری صحبت می کند انگار که تا حالا کسی را ندیده که برهنه بشود، ایشان در دل دنیای غرب سالهاست که دارد زندگی و کار می کند، چرا پیش از این، این تحول در ایشان رخ نداده؟ این سئوال است، آخر این که کار نوئی در خارج از ایران نیست. در همان کنفرانس برلین پروانه حمیدی نیمه برهنه شد که یک حرکت گروتسک اعتراضی و سیاسی علیه تبعیض جنسیتی و دروغ حاکم بر کنفرانس بود. متأسفانه زنان اصلاح طلب و هم تبارانشان فقط تف و لعنت کردند و به همراهش یک صدا جامعه ی مردانه ی اپوزیسیون انواع توهینهای شنیع و سکسیستی را به آن زن معترض کرد. این خانمهای سبز و اصلاح طلب الهام که نگرفتند هیچ، فقط دشنام دادند و تحریف کردند و آخرش هم این حرکت را به جمهوری اسلامی وصل کردند.
مرور کنیم اگرچه انگیزه ها و بستر حرکت هر کدام از اینها متفاوت بوده و برخی از آنها یکسر نباید مورد تأیید نیست، اما هر چه بوده یا نبوده، بسیار فراتر از مورد اخیری بوده که این خانم را تکان داده، حرکت علیا المهدی هم که یک انقلاب سیاسی - فرهنگی بدیع و تمام عیار از اعماق جامعه ی و سرزمینی شرقی بود، با حمله ی و تخطئه و تنگ نظری بسیاری از زنان و مردان به اصطلاح فمینیست ایرانی از تبار اصلاح طلبان نادم و غیر نادم روبرو شد و محافل دیگری از همین اپوزیسیونها هم نتوانستند یا نخواستند ارزش والای اقدام وی را درک کنند.
حالا فقط مرور کنیم نام زنان ایرانی و ایرانی تبار را که در سالهای پیش با تمام بالا و پائینها شدنهایشان، با صداقت یا بی صداقت، خوب یا بد، برهنه شدند در چهارچوبهای اعتراضی/ هنری/سیاسی:
پروانه حمیدی، میترا زاهدی، زیبا کرباسی، ساقی قهرمان، فیروزه بذرافکن، زیبا ناوک، لونا شاد و ... به جز آخری هیچکدامشان در ازای کاری که کردند، دستمزدی نگرفتند و ابزار تبلیغاتی برای یک کمپانی نشدند. آخری هم در فیلم مخملباف بود که خودش به ارزش هنری کارش، باور داشت و تفاوت پورنوگرافی و تبلیغ با اروتیسم در هنر هم برایش روشن بود.
به هر حال اینکه این خانم متحول شده، چیز بسیار مثبتی است و امید است که ایشان هم چشمها و گوشهایشان را بیش از اینها باز کنند و برای متحول شدن تنها چشمشان به هم خطهای اصلاح طلبشان نباشد. آیا همین یک برهنگی علیا زیر شمشیر و تازیانه ی اسلام گرایان، برای نشان دادن برابریخواهی، اراده و آزادگی زن شرقی کافی نبود؟
اگه اینقدر لخت شدن مفیده و تمام مشکلات روانی و یحتمل اقتصادی سیاسی کشور را حل می کند لباس هامون را در بیاریم چندتا عکس اپلود کنیم.
خانم پورزند اینجا ایرانه ! اینجا ممکنه مردم میونه خوبی با رژیم کنونی نداشته باشن ولی خیلی ها هنوز رو اعتقاداتشون هستند . بقول افشین خودتون چرا نمی کنید و نکردید ؟!!! شاید به گلشیفته بد کرده باشن ولی اون حق نداشت که این کار رو بکنه .اون سالیان سال تو ایران محبوب بود ! دوست داشتنی بود ! ولی الان خودش رو برد زیر سوال . هنرمند بود ولی هنرمند ملی بود نباید اینجوری می کرد . جز بدنامی تو مملکت خودش هیچی دیگه الان پشت سرش نیست . جلف گری و سبک گری محض ! حالم ازین آدمای به ظاهر روشن مآب بهم میخوره . اگه همه چیز بخواد عادی بشه تو همین جا اعلام کنید از فردا ما هم همینجوری راه بیفتیم بریم تو خیابونا
قیاس مع الفارق چرا می کنید ؟ شعر فروغ رو روی چه حسابی با سکس گلشیفته یکی می کنید ؟
چرا می خواهید خفه بکنید؟ یعنی باید چیری را می گفت که انتظار شو داشتید و یا دوست داشتید بشنوید؟!
با درود
خانم آذر فخر! آیا شما همان آذر فخر هنرپیشه توانا و مشهور قدیمی هستید؟ اگر آری که خیلی خوشحالم. در جایی خوانده بودم آذر فخر درگذشته است. با امید سلامتی و طول عمر برای شما و سپاس از کامنت پرمغزتان.
تابو شكن ها شجاع ترين, فداكارترين و با ارزشترين انسانهاي تاريخند. شهامت, جسارت و ازخودگذشتگي آنان, نقاط عطف منحني تاريخ تكامل جوامع بشري را تعيين ميكند.
درود بر شما....به نظر من اکثر افرادی که به این هنرمند بزرگ ایراد گرفتند همان کسانی هستند که 32 سال است که در داخل ایران زندگی می کنند اما شهامت مخالفت با حجاب اجباری را نداشته اند اما به محض خروج از ایران به علت مسافرت یا کار یا دیدن اقوام......چه می کنند.........!!! پس یه جوالدوز به خودتان بزنید .....سپس در مورد دیگران قضاوت کوته فکرانه و عقب مانده گی بفرمایید....
با سلام خدمت همه ایرانیان در سراسر دنیا
چیزی که امروز باید یاداور بانوی ایرانی بشود نجابتی ست که در تاریخ زبان زد میباشد .خیلی جالب هست وقتی که ما اسم کوروش شاه شاهان را میاوریم همگی افتخار میکنیم اما ایا مثل کوروش فکر میکنید؟ایا به این فکر کردید در سراسر تخت جمشید عکس یک زن وجود ندارد ؟ایا به این فکر کردید که چرا پله های تخت جمشید را انگونه بنا نهادند؟اری به خاط اینکه وقتی زن ایرانی بالا میرود پای زیبای ان را میمانان نبینند اینها همه گفته های کوروش هست که چه احترامی برای بانوی ایرانی داشته است.ازادی با برهنگی خیلی فرق دارد.و در این فیلم متاسفانه تنها بانویی که کامل نشان بدن خود را داد بانوی ایرانی بود .لطفا اسم این کار را ازادی نگذارید غیرت مردان غیور ایرانی را زیر پا نگذارید
هنوز كه هنوز است شعرهاي معروف فروغ آنهايي هستند كه تمثيل از طبيعت دارند و نه بدن او.
يا آنها كه پيامي ارزشمند دارند.
گلشيفته ميتوانست 10 پيام ارزشمند را به 100 شيوه بدهد كه اينهمه جنجال برنيگيزد.
همين كه در خارج حجاب نگذاشته يعني من مخالفم.
اصلا سوالي دارم؟ اگر به جاي برهنه شدن جلوي دوربين روسري از سر خود برميداشت پيام رساتر نبود؟ نماديتر نبود؟
از او انتظار نميرفت كه تصميمي چنان نابالغانه بگيرد.
به این خانم بگید خودشم لخت بشه به حرف نیست به عمل هست
با سلام
بخشی از آزادی این است که تو به عنوان یک موجود بااراده و اختیار مالک جسم و روان خودت هستی
( اما در عین حال انسانی که دارای سلامت جسم و روان است مطمئناً از جسم و روان خود استفاده ای نمی کند
که آسیبی به آن برساند و به گونه ای مالکیت ارزشهای خود را خدشه دار کند، هرچه مالک آن هستیم به گونه ای
ارزشمند است! تنها تفاوتهای فردی و فرهنگی است که ممکن است در میزان ارزشیابی اثر داشته باشد)
عمل این خانم که در کشور ما بازیگر بودند و سلیقه ای در موردشان نظر داده می شد، به نظر من در دهن دولت زدن،
جرأت مندی و...نبوده است....نظر اشخاصی که عمل این خانم را تأیید میکنند این است که: با این عمل آزادی را نشان
داد و در دهن دولت زد!!! راه رسیدن به آزادی این است؟ متأسفانه انقدر مسئله حجاب در کشور ما محدودیتهایی ایجاد
کرده است که از نظر خیلی از مردم ما کشف حجاب قدم اول یا بهترین راه رسیدن به آزادی است!!!
مشکلات فرهنگی کشور ما فراتر از حجاب است...اگر دقت کنید خانم فراهانی از زمانیکه از ایران رفته اند تمام اخباری
که در مورد ایشان منتشر شده است حول محور برداشتن حجاب! و بازی در فیلمهایی که از نظر مردم ما نوعی تابوشکنی
است، بوده.
به عنوان یک انسان حق و اختیار دارد و مانعی برای ایشان در ایران یا در هر کجای دنیا نیست و نباید باشد(معنای آزادی)
اما این راه رسیدن به آزادی نیست! بخصوص برای کشوری مثل کشور ما!!! چون ایشان ایرانی است و در ایران و با
فرهنگ ایرانی عجین شده است و به عنوان یک نماینده که از محدودیتها فرار کرده است باید به گونه ای رفتار و عمل کند
که به عمق مشکلات و محدودیتهای کشورش بپردازد....نداشتن حجاب و برهنگی مشکلاتش را حل و ریشه کن
نمیکند...
مگه زمان شاه كه انقدر فيلم هاى لختى تو ايران درست ميكردن، كسي كاري داشت؟ حالا سر يك همچين حركتى انقدر مردم تمركز كردن و نظر ميدن! آخه چرا؟؟ انقدر ما سطحي شديم؟! ببينيد اين رژيم با ما چيكار كرده كه انقدر چنين چيزي برامون عجيبه. مگه كم هنرپيشه خارجي لخت ديديم؟ اگه انقدر تمركز را ميگذاشتيم رو دو دختر جوونى كه الان زندانشون كردن چون شايد فعال سياسي بودن، احتمالا الان وضع مملكتمون بهتر از اين بود. ولي چرا نه؟ چون ما تا اين حد سطحي شديم يا به مسائل عمده كشورمون بي تفاوت. تلوزيون voa يك ساعت برنامه روي خط راجع به اين مسئله بحث مي كنن . بعد برنامه تفسير خبر در ٤٥ دقيقه و با عجله چون وقت كمه، به ارزيابي كل مسائل مملكت ميپردازه. واقعا شرم آوره.
برای من به عموان یک زن ، این عمل خانم فرهانی جالب بود ولی هیچ حرکت نو و جدیدی نبود !چه بسا قبل از انقلاب بسیاری از هنرپیشگان ایرانی ، مثل خانم ایرن ، گوگوش ، ملوسک و ... این تابو رو شکسته بودند !
همین اواخر هم نویسنده مصری و بقیه به دنبالش ... ولی به هرطور ، جدید نبود ! و بماند که این 33 سال بلاهایی سر ما آورد که "این یکی " دیگه ته ته لیست می باشد! به هر صورت ایشون آزاد هستند ( بخصوص از زمانی که در فرانسه زندگی میکنند و از شوهر خود هم جدا شده اند ) هرجور که میپسندند ، رفتار کنند ! درست ؟؟؟ پس تا این جا هیچ بحثی نیست !
یعنی در یک جمله " مال خودشه و {دوست داشته } بکشه پایین ! "
ولی چند نکته ای که حواشی این موضوع ، ذهن من رو خیلی به فکر وا داشت اینکه :
در فیلم کوتاه تبلیغی ، چندین دختر و پسر ، ضمن بیان و صحبت از آزادی روح و جسم و زبان و جامعه ، برهنه شدند که همگی اصالتاً فرانسوی و با این جور مسائل بی پرده و آزاد بار اومدند ... ! هیچ کدوم از این خانم ها ، که مطمئناً این مسئله کم اهمیت یا شاید هم بی اهمیت میتوته باشه ، تا این حد برهنه نشدند ، جز خانم فرهانی !!! یعنی حتی اینجا هم اون ژن معروف ایرانی خودش رو نشون میده که " کاسه داغتر از آش " هستیم ! یا اینکه " اگه همه زن هستند ، من شاه زنم و یه قدم از بقیه بیشتر خودم رو نشون میدم و روی همه رو کم کنم ! "
دقیقاً چرا؟ یعنی دخترای دیگه نمی تونستند این حرکت رو ، ولو چند ثانیه جلوی دوربین انجام بدهند ؟؟؟
با اینکه اعتبار مجله "فیگارو " خیلی بیشتر از این فیس بوک بازی ها و جار و جنجال دنیای اینترنتی هست ، با اینحال هنوز هم که به عکس نیمه برهنه نگاه میکنم ، دست راست خانم فرهانی ، "مردانه تر " از دست چپ ظریف و پیانیستیک وار ایشون هست ! نمیتونم قبول کتم که اعتبار یک مجله با عکس فتوشاپ شده ، زیر سئوال بره ، ولی تعجبم اینجاست که دقیقاً روز بعد از جنجال ، هم عکس خانم فرهانی از وبسایت فیگارو حذف شد !! هم فیلم رسمی از یوتیوپ پاک شد !! هم فیلم و عکس از صفحه فیس بوک و وب سایت شخصی خود خانم فرهانی !!!
یعنی یک مجله معتبر ، با یک روز جنجال اینترنتی ، در جا میزنه ؟! مجله ای که هرچی بازدید کننده اینترنتی بیشتر باشه ، به نفعش هست ، چرا بعد از یک روز فقط عکس این خانم رو پاک میکنه؟ بقیه اون 7 8 بازیگر هنوز هستند !!!
اگر خانم فرهانی ، به عظمت و تابوشکنی بودن این حرکتشون واقف نبودند ( که 100% بودند ، من ایشون رو شخصاً میشناسم و هنرمندی است بسیار تیزبین و نکته سنج ! ) پس چرا روز بعد ، این عکس و فیلم از صفخات اینترنتی خودشون حذف شد ؟ مثل معروف " خربزه خوردی ، پای لرزش هم بشین ! " رو همه شنیدیم ... نه !؟
اینکه ظهور این فیلم و عکس ، دقیقاً روز بعد از جایزه آقای فرهادی اتفاق افتاد و اینکه بعد از اون ،سایتهای وابسته به دولت ایران ، چه جور سعی به لوث شدن نام فرهادی و اعتبار گلدن گلوپ کردند ، نیز چیزی نیست جز فقط لبخند به لب من !
در آخر ، سایت های خارج از ایران ، مثل صدای آمریکا ، یا روز آنلاین یا رادیو فردا یا بی بی سی ، همه سعی کردند که نگاهی گذرا به این مسئله داشته باشند ! شاید تلویحاً به موضوع به صورت کمرنگ " تر " اشاره شد ( مثل اشاهر به نامه خانم پورزند !!! خود این حرکت اصلا پوشش داده نشد ... !!! )
صحبتهای پدر خانم فرهانی ، به عنوان پیشکسوت تئاتر و دوبله ایران و مادر ایشون ، رو هم باید به پای این گذاشت که آنها در ایران زندگی ، کار و فعالیت میکنند ! خواهر گلشیفته نیز هنرپیشه هست ! پس باید واکنش نشون داد که عکسها فتوشاپ هست ، فیلم الکی هست ، من دخترم روا میشناسم و و و ...
نکته جالب فقط در مورد صحبتهای خانم پورزند برای من مقایسه این حرکت ( جه عکس ، چه فیلم ) خانم فرهانی ، با بالرین شدن یا پاتیناژیست شدن خودشون هست ! یعنی شما این دو حرکت رو یکی میبینید؟؟
این تابو هنوز هم متاسفانه در جامعه ما هست ( الان هست و گرنه قبلا کم و بیش بود و داشت به مرور آثارش پاک میشد که این بلا نازل شد ... ) که باله برای مرد برازنده نیست ... رقص برای مرد خوشایند نیست ! این مسئله زن و مرد نمیشناسه ! من هم خود شخصاً مخالف این طرز تفکرم ! ولی واقعاً شما ، برهنه شدن جلوی دوربین ( حالا به هر دلیل : بیان آزادی ، رل تئاتری و هنری ، مظلومیت انسان ... ) رو با باله یا پاتیناژ یکی میبینید؟؟؟ نمیدونم ... !
به هرحال ، صحبتهای ارباب جراید و نویسندگان و هنرمندان بسیاری رو در این چند روز خواندم که هیچکدام " خودشان " حاضر به انجام چنین کار و چنین جسارتی نبودند و نیستند ! ولی فقط از دور گفتند " لنگش کن ! "
فلان نویسنده ، مرقوم میکنه که : من از چادر بدم میاد ! ولی تو خوب کاری کردی ...( نقل به مضمون! ) در صورتی که اهل و عیال خودش همه مجبه و از نوع چادریش هستند !
یا فلان رقصنده مرد ، که بارها اعلام کرده ، من حتی نافم رو به کسی نشون نمیدم ! ولی در این باب نوشته : درود به عملت !
فلان خواننده و رپ خوان ، نوشته که درود بر تو که شکوندی و به به و چه چه...
دیگر نقاش ، اون فعال اجتماعی ،
و و و...
فقط به همه این عزیران باید بگم ، دوستان ( که این حرکت رو ستودید !) ! یک دست صدا نداره ! چرا خود شماها برای دلگرمی و پشتیبانی از این حرکت خانم فرهانی در جهت بیان آزادی و رهایی تن و شکست این دیواره پوسیده ، از این اعمال انجام نمیدید ؟؟؟
خود شمایی که اتفاقاً خارج از ایران هستید و ذهنتون( امیدوارم البته ! ) از این مسائل مبرا و پاک شده هست !
اتفاقاً انجام همچین جهش هایی توسط گروه مردان ، میتونه این ذهن پوسیده مسموم رو زودتر از ذهن و فکر جامعه ما پاک کنه تا زنان !!! ... دیگه زنان ، تکراری شده ... مردان " به به گو " و " من پشت سرت ایستاده ام " بیایند خط مقدم صحنه ! پس یاالله ! فردا عکس برهنه اون نویسنده تبعیدی ... پس فردا رقص برهنه دیگر رقصنده ، و و و ... من مطمئن هستم هم خانم فرهانی دلگرمتر خواهد شد ، پشتیبانی خواهد شد ، هم این روند ، سیر صعودی خواهد داشت تااااا پاک شدن ذهن مسموم و عقب مانده جامه ایرانی ... ما منتظریم !
از قدیم گفتن ، یه سوزن به خودت بزن ، یه جوالدوز به مردم !
سیل دختران ایرانی را برای فاحشه گری راهی دبی و کشورهای عربی میکنند کسی نمیگوید آبرویمان رفت. شبها که بیرون میروی همه جا پر از زنان و دختران بدبختی است که برای یک لقمه نان و جا تن به هر چیزی میدهند و این سر افکندگی یک حکومت است نه آنها اما باز تو به غیرتت بر نمیخورد. میریزند توی باغ و خانه ی مردم دسته جمعی به زنانشان تجاوز می کنند نمیگویی آبرویمان رفت. حالا بدن نیمه برهنه ی زنی آبرویت را میبرد؟ شرم بر چنین نگاه کثیف و حقیرانه ای. زنده باد عریانی مغزها و تن ها.
تصویر بسیار زیبا و معصومانه ای بود و فاقد هر گونه وقاحت ؛ حالا دوستان متعصب تا یک قرن دیگر به این مطلب بپردازند ظاهرا مشکلات کشور همگی حل شده است و وقت اضافه وجود دارد
این یک مسئله شخصی است که یک فرد چه کاری را انجام می دهد ، از لحاظ قانونی هم در کشوری که خانم فراهانی این کار را انجام داده جرم نبوده است ، پس افرادی که این همه حرص می خورند این قدر حرص بخورند تا جونشون در بیاد
گلشیفته شایسته تحسین و قابل احترام است . او را آیندگان ما میفهمند همانطور که ما فرخزادها را نفهمیدیم
به حراج گذاشتن تن خود را تلاش برای آزادی زن و حقوق زن نامید خنوم گلشیفته، غافل از اینکه با برهنگی ،فقر فرهنگی را تشدید کردن. من خودم از هودرنشون بودم، اما امروز فقط متاسفم. ۱۲ ساله که آلمان زندگی میکنم و میتونم بگم اینجا بزرگ شدم، این ربطی به جمهوری اسلامی نداره که ما ایرانیها ذاتاً به پوشیدگی در حد معمول معتقدیم. اگر ما از غربیها الگو برداری کنیم چه چیزی از خودمان داریم؟؟؟؟؟ پارسا تهرونی.
به حراج گذاشتن تن خود را تلاش برای آزادی زن و حقوق زن نامید خانوم گلشیفته، غافل از اینکه با برهنگی ،فقر فرهنگی را تشدید کردن. من خودم از هوادارنشون بودم، اما امروز فقط متاسفم. ۱۲ ساله که آلمان زندگی میکنم و میتونم بگم اینجا بزرگ شدم، این ربطی به جمهوری اسلامی نداره چون ما ایرانیها حتا قبل از اسلام ذاتاً به پوشیدگی در حد معمول معتقدیم. اگر ما از غربیها الگو برداری کنیم چه چیزی از خودمان داریم؟؟؟؟؟ پارسا تهرونی.
خانم پورزند لطفا خانم فراهانی رو با فروغ فرخزاد مقایسه نکنید. کار فروغ کار هنری بود و از هنرش استفاده کرد ولی خانم فراهانی از ابزار زنانگی. به نظر شما خارج نشینا مشکله جمهوری اسلامی تو محدود کردن این چیزا هست ولی این چیزا مربوطه به جمهوری مزخرفه اسلامی نیست که با رفتن به خارج حالش کنیم بسته به تفکر تک تک ماست. خانم فراهانی هم میخواد با لخت شدنش مردم رو جذب کنه چون فهمیده مردم ایران به برکت جمهوری اسلامی شیفته چه چیزی هستن.
خانم سمرقندی پرسش به جایی رو مطرح کردند که متأسفانه به آن پاسخ داده نشد. در واقع خانم پورزند اگر روی این پرسش کمی مکث میکردند بهتر بود. خانم سمرقندی پرسیدند چرا ما به آن بخش منفی گرا بیشتر توجه داریم؟ چون آن بخش اکثریت رو تشکیل میده نه اقلیت رو. حتی اون کسانی که این حرکت رو تأیید می کننن، دلیل براین نیست که به آن اعتقاد دارند. به گمان من ندارند. فاصله ی روشنفکر با مردم عادی ایران خیلی کمتر از این هاست که بخواد با این ادعاها ازهم فاصله بگیره. کمی نزدیک بشین به همین افرادی که ازشون اسم بردین، کمی پوسته ی روشنفکری شون رو خراش بدین، مطمئن باشین از چیزی که می بینید، وحشت تون میگیره. تنها خود خانم گلشیفته می دونه تا چه حد به کاری که کرده اندیشیده. یا دیگرانی که مخالف و موافقن، آیا یک لحظه درباره ش فکر کردن. به گمان من نه! ما دوست داریم، فقط دوست داریم چیز دیگه ای باشیم. این یک تمایله تا باور خیلی فاصله داره. خانم سمرقندی گرامی اگه با تک تک ایرانی ها مصاحبه کنه، از عامی تری نشون گرفته تا روشنفکرها، همه از دست ایرانی ها می نالند. همه از شکست هایی حرف می زنن که به قول خودشان «ایراین جماعت» مسبب اش بوده ، همه خودشون را به نوعی از دیگرون جدا میکنن و می خوان به شما ثابت کنن که جیز دیگری هستن. اگر نظر سنجی بشه، من مطمئنم حیرت می کنین که این همه آدم خوش فکر ایرانی وجود داره، واقعاً وجود دارن؟ خانم سمرقندی گرامی، آیا همین کافی نیست که هنوز فروغ فرخ زاد برای ما سمبول زن آزاده س. چرا بعد از گذشت این همه سال یک فروغ دیگه، نه با ویرگی های فروغ، بلکه ۳۰ سال جلوتر از فروغ از زهدان مادرم ایران بیرون نیآمده. شما می گویید آمده؟
نظر خانم پور زند کاملا صحیح هست،
همین به چالش کشیده شدن افکارشخصی
برای دریافت حقیقت بودن خودش کلی مثبت هست
من بارها به این فکر کرده ام که اگر روزی در موارد
خطر مثل زلزله ،در حمام باشم ،آیا وقتم را به پوشیدن لباس میگذرونم و زیر آور میمونم ،یا این جرات را به خرج میدم و برهنه بیرون میام ؟؟؟؟
در حالی که من اصولا به هیچ پوششی اعتقاد ندارم
این یک مسئله کاملا شخصیه....این ما یم که به قضاوت بی جا عادت کردیم
آزادی با آزادگی فرق دارد. فرقش اینست که آنکه آزاد است تن به هرچیزی می دهد و هیچ حصار و بندی برای خود قائل نیست و آنکه آزاده است خود برای خویشتن قوانینی وضع می کند تا از بی بندو باری و هرزه گی رهایی یابد و راه رشد را طی کند. اینقدر نشان دادن بدن عریان برای برخی جذاب است که یادشان رفته است برای چه به دنیا آمده اند و قصه شان چیست!
پارسا تهرانی اگر ما از غربیها الگو برداری کنیم چه چیزی از خودمان داریم
خوبه شما به همین غربی ها پناهنده شده ای و هزار دروغ بافتی تا بهت اجازه ماندن بدهند گلشیفته صاحب بدن خود است و به هیج کس هم مربوط نیست که چکار با ان میکند شماها اگر غریت داشتید این همه فاحشه در ایران نداشتید
ارسال کردن دیدگاه جدید