ژاپن، قلمرو طلوع خورشید
شهرنوش پارسیپور - در ژاپن، همچنان که در چین، مجموعه اى گسترده از خدایان وجود دارند. اما اگر در چین خدایان آسمانى آینهاى هستند که دیوانسالارى زمین را منعکس مىکنند، در ژاپن، در قلمرو آئین شینتو به آماتراسو، بانو خداى خورشید باور دارند.
پیروان شینتو بر این باورند که حدود سه هزار سال پیش آماتراسو نوهاش را به زمین و به ژاپن فرستاد تا نخستین فرمانروا باشد، که بدین ترتیب امپراتوران ژاپن نسل مستقیم او هستند —که این به معناى یک خانواده آسمانى، و نه برگزیده آسمان است.
دوام و ادامه حیات عقاید شینتو در کشورى که اکثریت مردم بودایى هستند مسئله قابل تأملى به نظر مى رسد. شینتو از جهتى دوام خود را مدیون عوامل سیاسىست. این آئین باعث پشتگرمى قدرت دولتىست. در عین حال نکته قابل تأمل این است که طریقى که اندیشههاى شینتو با وضعیت هماهنگ مىشود در آن واحد به شرایط جغرافیایى و سنتهاى برخاسته از آن تطبیق پیدا مىکند. شینتو (که به معناى راه خدایان است) ریشه در پرستش باستانى طبیعت دارد. نخستین نیروهاى ماورایى آن بىشمار ارواح هستند که با عنوان "هشتصد هزار خدا" شناخته مىشوند. آنان "کامى" یا موجودات اعلاء نامیده مىشوند که در کوهها، آبشارها و درختان باغها مسکن دارند. در طول زمان، مفسران انسانى نظمى به این جهان بىشکل دادهاند، و وفادارى به خانواده سلطنتى که به موازات این جریان و حتى پیوسته به آن شکل گرفته است منجر به تعریف سلسله سلطنتى زمینى شده است.
حتى امروز، هنگامى که امپراتوران از مقام خدایى خود صرفنظر مىکنند، مقام خدایى در مجموعه پندارهاى ژاپنى را براى خود حفظ مى کنند. آنان از یکسو به این دلیل دوام مىآورند که داستانهایى درباره آنها ماندگار هستند، و از سوى دیگر مجموعهاى از شخصیتها را تشکیل مىدهند که پرشور در برخوردهاى خود، و همانند المپ یونانىها حاضر به آناند که از سر آشتى در آیند. اما خدایان ژاپنى در عین حال ریشه محلى دارند و مجموعه پیچیده و به هم پیوستهاى را تشکیل مىدهند که در قدیمىترین سنتهاى ملى ریشه دارد. ماجراجویىهاى آنها اهمیت پرهیزکارى سنتى را در بر مىگیرد که اصل گیاهى و جانورى دارد، و یا داستانها از قهرمانان جنگجویى گفتار در میان مىآورند که خود را قربانى کرده و وفادارى آنها نمونه بسیار روشنى از قواعد و آداب سخت اجتماعىست. گرچه امروز این اساطیر معناى اصلى خود را از دست دادهاند، اما حالتى در ژاپنىها باقى مانده است که باعث مىشود این داستانها به صورت بخشى از هویت ملى آنها باقى بمانند.
اوکامی (ووی) یک بازی کامپیوتری بر اساس خدایان مذهب شینتو در ژاپن
ببینیم عالم در اندیشه ژاپنىها چه شکلى دارد.
در اساطیر ژاپنى جهان به صورت خود به خودى از هرج و مرج شکل گرفته. جهان نخستین مایهاى دریاوش به شکل تخمى بسیار بزرگ بود. عناصر سبک به بالا رفتند و تاکاما-نو-هارا (یعنى دشتهاى اعلاى آسمانى) را تشکیل دادند که مکان زندگى خدایان بود. این در حالى بود که بخش هاى سنگینتر پائین آمدند و زمین را تشکیل دادند. سپس از ابر سپید سه آسمان، یعنى "کامى" شکل گرفتند. نخستین موجود "آمنو-میناکانوشى" ، ارباب مرکز آسمان بود. نفر بعدى "تاکامیموسوبى"، حضرت اعلاى مولد بود. بعد "کامى موسوبى"، حضرت آسمانى آفریننده بهوجود آمد. در پائین زمین هنوز شکل نگرفته بود، چرا که همانند ماهى یا روغن در روى اقیانوس در حال حرکت بود. اما نخستین گیاه که نى باشد به دنیا آمد و به سوى آسمان پهناور سر بلند کرد. این نى به "اوماسیاسیکابى پى کودى"، یعنى شاهزاده جذاب بزرگترین جوانه نى، و "آمنو-توکوتاتى"، یعنى خداوند بر پا ایستاده آسمان تبدیل شد. اکنون پنج نیروى اعلاء در فضاهاى آسمان زندگى مىکردند. همه آنها نامرئى بوده و ارواحى سیال و بدون شکل جسمانى بودند.
این پنج گونه هفت نسل از خدایان را که همگى نر-ماده، همانند خواهر و برادر و زن و شوهر بودند بهوجود آوردند. آخرین این دو قلوها "ایزاناگى" و "ایزانامى" بودند.
ساختارشناسىهاى متفاوتى درباره این خدایان اولیه وجود دارد، از جمله کتاب "کوجیکى" به معناى نگارش مسائل باستانى، که در اوایل قرن هشتم میلادى نوشته شده است. همچنین کتاب "نى بونگى"، به معناى روزشمار ژاپن. در اشکالى که در ژاپن باقى مانده است اساطیر آفرینش ژاپنى تحت تأثیر سنت چینى هستند. اهل مراقبه آئین شینتو در این باب بحث مىکنند که تقسیم جهان به عناصر سبکتر و سنگینتر دور از ذهن است. در داستان هاى چینى جهان هنگامى از اغتشاش اولیه زاده شد که دو اصل یین و یانگ از یکدیگر جدا شدند. برخى از دانشمندان بر این باورند که با زایش ایزاناگى و ایزانامى است که اسطورههاى ویژه سنت ژاپن در وجود مىآیند.
در کیهانشناسى ژاپنى خدایان مجموعه عظیمى از "کامى" را بهوجود مى آورند، و این کامىها به خدایان آسمانى، یعنى "آموتسو" و موجودات زمینى، یعنى "کونیتسو" تبدیل مى شوند. دشتهاى اعلاى آسمان، سرزمینى را که از درختان پرگل و کوههاى محکم تشکیل شده بود و شباهت به خود ژاپن دارد حمایت مى کردند. در میان این دشتها رودى بزرگ به نام "آمانو-گاوا" که آبهاى آن بر بسترى از سنگریزه جارى بودند قابل مشاهده بود. از زمین به آسمان راهى یا پلى به نام "آمانو-هاشى داتو" وجود داشت. اما پل از اثر باد لرزان در دریا افتاد و برزخى در غرب کیوتو بهوجود آورد.
زمین "مرکز زمین دشت نى" نامیده مىشد. در اعماق زمین "یومى" شکل گرفته بود که سرزمین تاریک مردهها بود، که هیولاها در آنجا جمع شده و مردگان را برحسب مقامى که در جهان داشتند در کاخها یا کوخها منزل مىدادند. ساکنان این جهان زیرزمینى بابت گناهانى که کرده بودند تقاص پس نمىدادند: در اندیشه شینتو هیچ تصورى درباره مکان تنبیه پس از مرگ وجود ندارد. این اندیشه با آئین بودا وارد چین و ژاپن شد.
کثرت جهانها در جنبش هاى ژاپنى بر این باور بودند که عالم پر از عالم است و به وسیله ارواح شریر یا خیر پر شده است. در حالى که آئین شینتو هیچ تنبیه یا پاداش پس از مرگ را در مد نظر قرار نمىداد، بودایىها توان آن را داشتند که به بسیارى از بهشتهایى که به وسیله بودا ایجاد شده تا یاران وفادارش را از دایره تولد مجدد رهایى بخشد فکر کنند و ایمان بیاورند.
چهار نگهبان در مرکز جهان ایستاده بودند تا بر هیولایان غلبه کنند. هر یک از آنان نگهبان یک چهارم عالم بود: در شرق "جى کوکوو" (نگهبان زمینها) ایستاده بود؛ این در حالى بود که "کوموکوو"(بىنهایت بیننده) در غرب ایستاده بود؛ در شمال بىشامون (بسیار شنونده) ایستاده بود، و در جنوب زوچو (حامى رشد) فرمانروایى مىکرد. بهشتهاى متفاوتى با فرقههاى بىشمار بودایى همراه بودند و هرکدام از آنها "بوتسو"(بودا)ى خود را داشت. بزرگترین این فرقهها مکتب "تنداى" بود که به وسیله "ساى چو" در قرن هشتم در کوه "هیهئى" بنیان گذاشته شد. بهشت این مکتب، "ریوجوسن"، روبرداشتى از قله کرکس، کوهى در هند بود.
در همین زمینه:
::برنامههای رادیویی شهرنوش پارسیپور در رادیو زمانه::
::وبسایت شهرنوش پارسیپور::
اگه منابع استفاده شده هم ذکر بشه بد نیست!
دہست عزيز
با پوزش از دیر اطلاع رسانی،
کلیه این اطلاعات از کتابی به نام میتولوژی که نویسندگان متعددی دارد منتقل می شود. بخش ژاپن زیر نظر پروفسور سی اسکات لیتلتون به انجام رسیده.
شهرنوش
ارسال کردن دیدگاه جدید