علیهویج و ممد بستنی
اکبر فلاحزاده - به گزارش ایسنا، معاون امور اسناد هویتی سازمان ثبت احوال، با اشاره به رویکرد اسلامی ایرانیان در انتخاب نام در طول صد سال گذشته، اظهار کرد: «در طول عمر سازمان ثبت احوال، یعنی طی ۹۴ سال گذشته، بیشترین نام پسران به ترتیب فراوانی، محمد، علی، حسین و مهدی بوده است. ضمن اینکه بیشترین نام دختران در این دوره زمانی، فاطمه، زهرا، مریم و معصومه است.»
وی آمار فراوانی نام در سال جاری تاکنون را هم اعلام کرد و گفت: «از ابتدای امسال تاکنون بیشترین فراوانی نام پسران به ترتیب به امیرعلی، امیرحسین و ابوالفضل اختصاص دارد و نامهای فاطمه، زهرا و نازنین زهرا هم فراوانترین اسامی دختران بوده است.»
بنا به همین گزارش، سال گذشته سومین نام دارای بیشترین فراوانی در میان دختران، "ستایش" بود که امسال تاکنون نام «نازنین زهرا» این رتبه را به خود اختصاص داده است.
به گفته این مقام دولتی، یکی از معضلات سازمان ثبت احوال با ایرانیان خارج کشور، انتخاب نام است: «والدینی که در خارج کشور صاحب فرزند میشوند، معمولاً نامهایی را انتخاب میکنند که تناسبی با "فرهنگ ایرانی، اسلامی ما" ندارد و این قضیه گاهی موجب میشود که فرزندان با رسیدن به سن جوانی نام خود را متناسب فرهنگ و هویت ایرانی، اسلامی خود تغییر دهند.»
وی که آشکارا به چیزی با عنوان «فرهنگ و هویت ایرانی، اسلامی» میبالید، تعریفی از آن ارائه نداد. همچنین نگفت که کسانی که نامهایشان همه مطابق همین «فرهنگ و هویت ایرانی، اسلامی» است، چرا در جریان زندگی کمکم اسمهای دیگری روی خودشان میگذارند. اکثر این افراد در زمان حاکمیت جمهوری اسلامی در ایران به دنیا آمده و مطابق همین «فرهنگ ایرانی، اسلامی» رشد کرده است و پرورش یافتهاند.
کسانی که تحت عنوان «اراذل و اوباش» هر از چندی توسط نیروی انتظامی دستگیر و روی جرثقیل دور گردانده میشوند، اغلب در شناسنامه اسامی مطابق با «هویت ایرانی، اسلامی» دارند، اما در تنگنای شرایط زندگی در ایران اسلامی رفته رفته اسمهای دیگری پیدا میکنند: «مرتضی گربه، علی هویج، سعید سوسکه، برادران دالتون، شیطان پرست، سعید موذی، فرشید ببعی، ممد تیغ زن، میلاد تخم مرغ، موش سیاه، علی خالدار، فرشاد دنبه، میلاد دراز، اکبر موتور، امیر غربتی، مجید کثیف و ممد بستنی» از این جملهاند.
کسانی که تحت عنوان «اراذل و اوباش» هر از چندی توسط نیروی انتظامی دستگیر و روی جرثقیل دور گردانده میشوند، اغلب در شناسنامه اسامی مطابق با «هویت ایرانی، اسلامی» دارند، اما در تنگنای شرایط زندگی در ایران اسلامی رفته رفته اسمهای دیگری پیدا میکنند: «مرتضی گربه، علی هویج، سعید سوسکه، برادران دالتون، شیطان پرست، سعید موذی، فرشید ببعی، ممد تیغ زن، میلاد تخم مرغ، موش سیاه، علی خالدار، فرشاد دنبه، میلاد دراز، اکبر موتور، امیر غربتی، مجید کثیف و ممد بستنی» از این جملهاند.
این اسامی در حضور فرمانده انتظامی تهران بزرگ، حسین ساجدینیا، در جمع خبرنگاران در «مراسم نشان دادن اراذل و اوباش در ملاء عام در فلکه چهارم خزانه تهران» قرائت شده است.
هر چند نام خود فرمانده نیروی انتظامی «مطابق فرهنگ و هویت ایرانی، اسلامی» است، اما از هویت سایر ماموران نیروی انتظامی که «اراذل» را به تماشای مردم گذشتهاند، خبری در دست نیست. اینان نه تنها نامشان که چهرهشان را هم مانند جلادان پوشاندهاند. با این حال میشود حدس زد که همگی نامهایشان حسن، حسین، تقی، نقی و امثالهم، «مطابق فرهنگ و هویت ایرانی، اسلامی» باشد.
از اینها گذشته «فرحناز جیببر» هم که همین چند روز پیش در میدان تجریش دستگیر شده، بهعلاوه «اراذل و اوباشی» که به تازگی «در سری نهم» دستگیریها دور گردانده شدهاند، اسامی مشابهی داشتهاند.
این افراد توسط کسانی دستگیر شدهاند که با لباس شخصی یا اونیفورم نیروی انتظامی در جریان سرکوب جنبش سبز مردم را در خیابانها کتک میزدند، شیشه ماشینهایشان را میشکستند یا اینکه آنها را با ماشین زیر میگرفتند و اگر زنده دستگیر میشدند، در کهریزک به آنها تجاوز میکردند.
دستگیری اراذل توسط اوباش
اگر نگاهی به دستگیری «اراذل و اوباش» توسط همین ماموران نیروی انتظامی که سر و صورتشان را مانند آن روزها پوشاندهاند، بیاندازیم، میشود گفت که «اراذل» توسط اوباش دستگیر شدهاند.
این به اصطلاح «اراذل» به «خفتگیری، پخش مواد، سرقت و مزاحمت» متهم شدهاند. بعضی از آنها برای گذاران زندگی آماده هر کاری هستند. منتهی چون در ایران اسلامی کار شرافتمندانهای پیدا نمیکنند، به هر کار دیگری هم دست میزنند و گاهی جان پایش میگذارند: چندی پیش در یکی از روستاهای شهرستان شازند، جنازه مرد ٣٥ سالهای (تقریباً هم سن نظام جمهوری اسلامی) پای تیر چراغ برق پیدا شد. او از تیر چراغ برق بالا رفته بود تا سیم برق بدزدد.
باورش مشکل است، اما به گزارش رسانههای دولتی «در بررسیهای به عمل آمده مشخص شد فرد جانباخته از اهالی روستاهای همجوار بوده و در حال سرقت سیم برق دچار برق گرفتگی شده و جان خود را از دست داده است. همچنین در بررسی جسد این فرد آثار سوختگی ناشی از برق گرفتگی در صورت وی کاملاً مشهود بود. .. در بررسی از محل حادثه نیز آلات و ادوات سرقت از جمله انبر، سیم چین، انبردست پیچ گوشتی و همچنین کابلهای قطع شده فشار قوی کشف شد.»
یکی از معضلات سازمان ثبت احوال با ایرانیان خارج کشور، انتخاب نام است: «والدینی که در خارج کشور صاحب فرزند میشوند، معمولاً نامهایی را انتخاب میکنند که تناسبی با "فرهنگ ایرانی، اسلامی ما" ندارد و این قضیه گاهی موجب میشود که فرزندان با رسیدن به سن جوانی نام خود را متناسب فرهنگ و هویت ایرانی، اسلامی خود تغییر دهند.»
همچنین به گفته فرمانده انتظامي شهرستان نکا «سيم کابل دو رشتهای تعداد ۱۱ تير برق فشار ضعيف در مسير روستای تجرخيل از سوی تعدادی سارق به سرقت رفته است». مردم چون چیز درخوری برای دزدیدن پیدا نمیکنند، سیم برق میدزدند. بنا به گزارشی دیگر، یک کارمند و انباردار اداره برق هم در محلی دیگر سیمهای برق ضبط شده از دزدان را از انبار در آورده، دوباره به سلفخرها میفروختهاند.
تمام این بخت برگشتهها اسامی «مطابق با فرهنگ و هویت ایرانی، اسلامی» داشتهاند. تمام خبرنگارانی هم که در چند روز گذشته دستگیر شدهاند نامهایی مطابق با «فرهنگ و هویت ایرانی، اسلامی» داشتهاند، و معلوم نیست چرا با این وجود دستگیر شدهاند.
افرادی که هویتشان معلوم است، توسط افرادی که هویتشان نامعلوم است، دستگیر میشوند. بنا به بیانیه «سربازان گمنام امام زمان» دستگیریهای دیگری نیز در راه است و برادران در حال تدارک مقدمات آن هستند.
ناصر جیگرکی، شعبون بیمخ، رمضون یخی، هفت کچلون، طیب، اسمال تیغ زن و امثالهم نیزهمگی نامهای مطابق با «فرهنگ و هویت ایرانی، اسلامی» داشتهاند که بعد در افت و خیز تحولات اجتماعی به نامهای دیگر معروف شدهاند. بخشی از آنان قبل از انقلاب و بخشی دیگر در جریان انقلاب و بعد از آن به خدمت استبداد در آمدهاند.
اینان قسمتی از آن چیزی را شکل میدهند که «معاون امور اسناد هویتی سازمان ثبت احوال» با غرور از آن با عنوان «فرهنگ و هویت ایرانی، اسلامی» یاد میکند.
در اینکه چیزی به اسم «فرهنگ و هویت ایرانی، اسلامی» مبهم و متناقض است، حرفی نیست. موضوع اما این است که متاسفانه این بخش از هویت ما با زور و قلدوری بخش فرهیخته جامعه ما را زیر سیطره خود گرفته است. نگرانی هم از همین است.
من خودم در زمان انقلاب هجده ساله بودم و بنا به روال همسایگی تعدادی از این جاهلان محله را نیز میشناختم که همگی در آن زمان از فرط بیکاری یا پاسدار شدند و یا بازجو و به چه جا هایی که نرسیدند.
چه طنز زیبایی، میگن که فارسی شکره، راست می گن. با درود به شما
برای اثبات گزارش دروغ ثبت احوال ایران در اعلام رویکرد اسلامی ایرانیان در انتخاب نام (نه در صد سال گذشته که طبیعتاً اسم همه مراد و قلی و رجبعلی و صغرا بیگم بود، بلکه در دوران خودمون) همین یک رقم که گفتند امسال نام «نازنین زهرا» رتبه سوم رو به خود اختصاص داده است کافیه! شخصاً در میان خانواده، دوستان، اطرافیان، فامیل، همسایه، محله، در تمام طول زندگی، در کوچه و خیابان که والدین گاهی کودکان را به نام می خوانند، همچنین علیرغم پرس و جوهای قبلی درباره این نام، حتی دو مورد مورد نیافته ام که کسی اسمش "نازنین زهرا" باشه! نمی گم والدین چنین اسمی بر روی فرزندان نمیذارن ولی چطور ممکنه چنین اسم کمیابی ناگهان رتبه سوم رو در لیست پرطرفدارترین اسم های دخترانه به خودش اختصاص داده باشه؟! طبق معمول باز هم به هم بافتن دروغ و خزعبلات و سرهم کردن آمار جعلی که از نان شب هم برای حکومت ایران واجب تر و راحت تر است و خودش را مجاز می داند حتی در نامگذاری کودکان ایرانی هم فضولی و سیاسی کاری کند.
ارسال کردن دیدگاه جدید