بررسی مساله شکار غیرقانونی در مجلس ایران
بیژن روحانی - مجلس ایران قصد دارد شکار غیرقانونی به خصوص کشته شدن دو راس گوزن یا شوکای کمیاب در استان مازندران را پیگیری کند. در بهمن ماه امسال شکارچیان غیرقانونی دو راس گوزن آبستن را در منطقه حفاظت شده بولا واقع در دودانگه ساری شکار کرده بودند. با دستگیری چهار نفر شکارچی غیرمجاز توسط واحدهای گشت سازمان محیط زیست و انتشار عکس جنینهای این گوزنهای کمیاب، اعتراضهای گستردهای به افزایش شکار بیرویه حیات وحش در ایران صورت گرفت. گوزنهای شکار شده از نوع شوکا بوده که گونهای کمیاب و در خطر است.
به گفته «انجمن دیدهبان محیط زیست و حیات وحش ایران» در گذشته شکارچیان خارج از فصل مجاز به شکار نمیرفتند و هرگز حیوانات ماه، و جوان و یا برهها را مورد هدف قرار نمیدادند. روند رو به گسترش شکار حیوانات کمیاب و آبستن، نشان از نابودی اصولی دارد که حتا شکارچیان غیرمجاز نیز آنها را قبلا رعایت میکردند.
اکنون مجلس ایران قصد دارد با دعوت مسئولان سازمان حفاظت محیط زیست به فراکسیون محیط زیست مجلس، موضوع شکارغیرقانونی و به ویژه کشته شدن این گوزنهای کمیاب را مورد بررسی قرار دهد. به گفته کمالالدین پیرموذن، عضو فراکسیون محیط زیست مجلس، حفظ حیات وحش از مسئولیتهای مهم سازمان دولتی محیط زیست است و اینگونه حوادث باعث تخریب محیط زیست و گونههای کمیاب در کشور میشود. بنابراین پس از تحقیق انجام تحقیقات از سازمان محیط زیست، نتیجه آن به مردم اعلام خواهد شد.
آمارهای موجود از تعداد جانوران، میزان شکار و همچنین اسلحههای موجود نشان میدهد که شکار بیرویه یکی از مشکلات مهم محیط زیست ایران طی چندین دهه اخیر است که به شدت بر تعداد حیوانات وحشی اثر گذاشته و جمعیت برخی گونهها را به شدت کاهش داده و یا به انقراض کشانده است. مطابق آمار سازمان محیط زیست ایران در سال ۲۰۰۹، از میان ۱۹۴ گونه شمارش شده پستانداران در ایران، ۱۷ گونه آنها به شدت تهدید شده هستند. در خصوص پرندگان نیز حدود ۲۰ گونه از آنها در معرض خطر انقراض در ایران قرار دارند.
در بهمن ماه امسال شکارچیان غیرقانونی دو راس گوزن آبستن را در منطقه حفاظت شده بولا واقع در دودانگه ساری شکار کرده بودند. با دستگیری چهار نفر شکارچی غیرمجاز توسط واحدهای گشت سازمان محیط زیست و انتشار عکس جنینهای این گوزنهای کمیاب، اعتراضهای گستردهای به افزایش شکار بیرویه حیات وحش در ایران صورت گرفت. گوزنهای شکار شده از نوع شوکا بوده که گونهای کمیاب و در خطر است.
سازمان محیط زیست ایران عامل اصلی انقراض این جانوران را تخریب و تکه تکه شدن زیستگاههای آنها، شکار و صید بیرویه و خشکسالیهای متوالی در کشور میداند. همچنین این سازمان تاکید دارد عدم وجود ابزار و امکانات کافی حتا برای حفاظت از نمونههای بسیار برجسته و کمیاب مانند یوزپلنگ یا گور ایرانی آینده این جانوران در معرض انقراض را با ابهام رو به رو کرده است.
آمارهای تقریبی جدید از علفخواران اصلی کشور نشان میهد که تنها ۱۱۱ هزار راس از آنها در ایران باقی مانده است که این شامل مجموع کلها، بزهای وحشی، قوچها، میشها، آهوها و گوزنها میشود. این در حالی است که مقایسه این وضعیت با وضعیتی که حدود پنجاه سال پیش در ایران وجود داشته نشان میدهد جمعیت این جانوران در بعضی مناطق به تنهایی بیش از رقم فعلی در کل ایران بوده است.
با این حال عدم وجود سرشماری دقیق و سالانه از حیات وحش ایران به تفکیک زیستگاهها و با در دست داشتن ترکیب جنسی و سنی جانوران و عدم وجود یک برنامه منظم پایش و کنترل جمعیت آنها از مهمترین انتقادات فعالان این حوزه به سازمان محیط زیست ایران بوده است. آمارهای موجود اکثرا تقریبی، غیر دقیق و در بسیاری موارد نیز غیررسمی هستند. به اعتقاد کارشناسان محیط زیست، وجود سرشماری دقیق و مرتب برپایه اصول علمی، یکی از پایهایترین ابزارها برای حفاظت از جانوران و گونههای در معرض خطر است.
صدور مجوز شکار که در اختیار سازمان محیط زیست ایران قرار دارد نیز مورد انتقاد برخی از فعالان حفظ محیط زیست و حیات وحش در ایران قرار دارد. به گفته این فعالان درحالی که آمار دقیقی از تعداد جانوران در زیستگاههای مختلف وجود ندارد و در وضعیتی که حیات وحش ایران روند قهقرایی در پیش گرفته و بسیاری از گونههای آن در معرض خطر هستند، صدور مجوز شکار، حتا به صورت محدود، از سوی سازمان محیط زیست ایران قابل پذیرش نیست.
محمد درویش از فعالان محیط زیست در ایران، در مطلبی انتقادی در روزنامه اعتماد به تاریخ ۱۵ بهمن ماه نوشته است که اخیرا و پس از حدود یک سال مقاومت از سوی سازمان محیط زیست کشور، موج جدید صدور مجوز یا پروانه شکار به تفکیک استانها آعاز شده است. به نوشته آقای درویش، در حالی که آمار دقیقی از وضعیت نگران کننده جانورانی مانند قوچ و میش و آهو و جبیر در دست نیست، این سازمان اقدام به صدور مجوزهای جدید شکار کرده است اما صدور مجوز تنها زمانی قابل پذیرش است که در یک منطقه با مازاد دام رو به رو باشیم. به نوشته این فعال محیط زیست، به نظر میرسد سازمان محیط زیست ایران تحت فشار لابیهای پرقدرت طرفدار شکار که اکثرا آدمهای پرقدرت و ثروتمندی هستند قرار گرفته است.
هوشنگ ضیایی، استاد حیات وحش در دانشگاه آزاد نیز پیشتر به خبرگزاری سبز پرس گفته بود صدور پروانههای شکار در ایران مبنای علمی ندارد و انتظار میرود سازمان محیط زیست با عدم صدور مجوز شکار و خلع سلاح شکارچیان به مدت حداقل سه سال، وضعیت حیات وحش در ایران را بهبود بخشد. به گفته این استاد دانشگاه، در گذشته و زمانی که جمعیت قوچ و میش و کل و بز در مناطقی مانند بختگان به ۱۶ هزار و در منطقه بیستون به ۱۰ هزار راس میرسید، پروانه شکار صادر میشد. اما اکنون که جمعیت این جانوران در بختگان تنها به ۲۰۰ راس رسیده و در بیستون نیز صفر است، صدور مجوز شکار آسیب زننده است.
اسلامگرایان حاکم بر ایران مرگ را تمامی ابعادش و در تمام موجودات گسترش داده اند. آنها اخلاق خود را که تماماً ضد اخلاقیات انسان تکامل یافته است و تراوشات اندیشه های بیمارگونه و بشدت عقب مانده آنها میباشد در کل جامعه رواج و گسترش داده اند. جامعه ی ایران اکنون بعلت افکار بیمارگونه اسلامگرایان و قوانین ضد بشری وضع شده توسط آنها در رنج بسیار است. آنها دروغ، ریا، بیرحمی، خرد ستیزی، زشتی، انسان ستیزی ،غارت و مرگ را در جامعه نهادینه کرده اند. اسلامگرایان به هر جا رفتند و در هر کجا که بقدرت رسیدند سعی کردند آن جوامع را به دوره ماقبل تاریخ سوق دهند.
بابا باز یکی یک چیزی نوشت، ملت شروع کردن در مورد اسلامگرایی و تاریخ فتح ایران توسط اعراب، نابود شدن پادشاهی ساسانی و پندار نیک و گفتار نیک کامنت نوشتن. آخه الان مساله شکار غیرمجاز دقیقا چه ارتباطی به اسلام گرایی داره؟ باید با یک پدیده نادرست از راه قانونی مبارزه کرد، حالا هی ما بشینیم بگیم اگر عربها نیوده بودن ایران، الان ما آلودگی هوا نداشتیم و شیر و لبنیات هم گران نبود و میزان تصادف جادهای هم پایین بود. به این میگویند مغلطه کردن.
یک ذهن اسلام زده توانایی دیدن پدیده هایی که در ارتباط با یکدیگر هستند را ندارد. چنین ذهنی قادر نیست که بیرحمی مسلمانان را نسبت به حیوانات ببیند. در عید مهم مسلمانان حیوانات را با شقاوت ،بیرحمی و شکنجه میکشند. در این روز ناله ی حیوانات و بوی خون آنها تمام فضا را اشباع میکند. در حکومت اسلامگرایان انسان و حیوان هر دو شکار هستند. شکارچی هایی که از پلنگ گرفته تا آهو و خرس وغیره را میکشند بخوبی میدانند که قانون در حکومت اسلامگرایان چه مفهومی دارد. وقتی زن و مردی که فقط بعلت انتقاد از جنایات اسلامگرایان دزدیده و چندی بعد یا در زندانهای مخوف اسیر یا جسدشان در گوشه ای پیدا میشود آن شکارچی بخوبی میفهمد که در قوانین اسلام و حکومت اسلامگرایان که مطابق به آن قوانین عمل میکنند حیات کوچکترین ارزشی ندارد زیرا که او فقط حیوانات را میکشد ولی آنها انسانها را میکشند. قانون، قانون جنگل و کشتن است و هر که قدرت بیشتری داشت (هر چند اگر این قدرت توسط اسلحه باشد) ضعیف را از بین میبرد. در جوامعی که دمکراسی و حکومت قانون وجود دارد، و در این جوامع احترام به زندگی، آموزش و تکامل آگاهی انسانها هدف است (دقیقاً عکس جوامعی که زیر سلطه یک ایدئولوژی جنایت که هدفش نابودی شعور و خرد بشر است ) در آن جوامع انسانها احساس مسئولیت میکنند و قوانین با انسانهای متخلف بسیار جدی است حتی آزار حیوانات در این کشورها جرم بحساب میاید. اگر کمی تعمق میکردید متوجه میشدید که در ایران رانندگی نامنظم، جادهای مرگبار،بیرحمی،کشتن حیوانات، غارت های کلان و غیره همه با هم در ارتباط هستند و محور همه ی اینها حکومت و ایدئولوژی حکومت اسلام است.
یک ذهن اسلام زده توانایی دیدن پدیده هایی که در ارتباط با یکدیگر هستند را ندارد. چنین ذهنی قادر نیست که بیرحمی مسلمانان را نسبت به حیوانات ببیند. در عید مهم مسلمانان حیوانات را با شقاوت ،بیرحمی و شکنجه میکشند. در این روز ناله ی حیوانات و بوی خون آنها تمام فضا را اشباع میکند. در حکومت اسلامگرایان انسان و حیوان هر دو شکار هستند. شکارچی هایی که از پلنگ گرفته تا آهو و خرس وغیره را میکشند بخوبی میدانند که قانون در حکومت اسلامگرایان چه مفهومی دارد. وقتی زن و مردی که فقط بعلت انتقاد از جنایات اسلامگرایان دزدیده و چندی بعد یا در زندانهای مخوف اسیر یا جسدشان در گوشه ای پیدا میشود آن شکارچی بخوبی میفهمد که در قوانین اسلام و حکومت اسلامگرایان که مطابق به آن قوانین عمل میکنند حیات کوچکترین ارزشی ندارد زیرا که او فقط حیوانات را میکشد ولی آنها انسانها را میکشند. قانون، قانون جنگل و کشتن است و هر که قدرت بیشتری داشت (هر چند اگر این قدرت توسط اسلحه باشد) ضعیف را از بین میبرد. در جوامعی که دمکراسی و حکومت قانون وجود دارد، و در این جوامع احترام به زندگی، آموزش و تکامل آگاهی انسانها هدف است (دقیقاً عکس جوامعی که زیر سلطه یک ایدئولوژی جنایت که هدفش نابودی شعور و خرد بشر است ) در آن جوامع انسانها احساس مسئولیت میکنند و قوانین با انسانهای متخلف بسیار جدی است حتی آزار حیوانات در این کشورها جرم بحساب میاید. اگر کمی تعمق میکردید متوجه میشدید که در ایران رانندگی نامنظم، جادهای مرگبار،بیرحمی،کشتن حیوانات، غارت های کلان و غیره همه با هم در ارتباط هستند و محور همه ی اینها حکومت و ایدئولوژی حکومت اسلام است.
ارسال کردن دیدگاه جدید