شفاعت و توسل در قرآن (۳)
دوشنبه, 1391-03-29 08:51
نسخه قابل چاپ
صالح نظری
صالح نظری − پس از بررسی آیات مربوط به شفاعت که جملگی نشان از نفی شفاعت میباشد و پس از نقد نظرات آیت الله سبحانی در این خصوص، اینک به آیاتی که به توسل مربوط میشوند میپردازیم.
دعا و توسل در قرآن
دعا درخواست از خداوند است که انسانهای باورمند از خدای خویش درخواست میکنند و در همه ادیان این دعا وجود دارد، این درخواست هم میتواند شخصی و برای خود باشد و هم میتواند درباره دیگری خواسته شود و قران شریف پر است از دعاهائی که بندگان خداوند از او داشتند از سوره حمد (فاتحه الکتاب) تا سوره ناس و تنها وسیله ارتباط کلامی بنده با خالق خود میباشد.
توسل درخواست از موجودی که او وساطت کرده و درخواست درخواست کننده را از خداوند بخواهد و این به غیر از دعا درباره دیگری است، زیرا در اینجا کسی از او درخواستی نداشته و خود در حق دیگری دعا کرده است، تفاوتی میان توسل و شفاعت است و آن اینکه شفاعت مربوط به قیامت است ولی توسل مربوط به خواستههای این دنیا.
در بحث شفاعت در قرآن روشن ساختیم که قرآن اصولآ مخالف شفاعت بوده و شفاعت هیچ کس را نمیپذیرد.
اینک نمونه هائی از دعا درباره دیگران که در قرآن آمده است ذکر میگردد (از نمونههایی که فرد برای خود از خدا درخواست دارد صرف نظر شده است):
۱- وَ إِذْا قالَ إِبْراهيمُ رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً امِناً وَ ارْزُقْ أهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ امَنَ مِنْهُمْ بِاللّهِ وَ الْيَوْمِ الاخِرِ... (سوره بقره ۱۲۶).
و آن هنگام که ابراهيم به درگاه الهي عرضه داشت: اي پروردگار من، تو خود اين سرزمين را در امنيت و آسايش گير، و اهل آن را از ثمرات و نعمتهاي خويش بهرهمند ساز، آنها که به خدا و روز رستاخيز ايمان آوردهاند...
۲- رَبَّنا وَ ابْعَثْ فيهِمْ رَسوُلاً مِنْهُمْ يَتْلوُا عَلَيْهِمْ اياتِکَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ يُزَکّيهِمْ (سوره بقره ۱۲۹).
پروردگارا در بين اين قوم فرستادهاي از ميان خودشان برگزين که آيات تو را بر آنها تلاوت نمايد و آنان را کتاب و حکمت آموزد و از پليديها پاکشان سازد.
۳- رَبَّنَا اغْفِرْلي وَ لِوالِدَيِّ وَ لِلْمُؤْمِنينَ يَوْمَ الحِسابُ (سوره ابراهيم ۴۱).
پروردگارا، رحمت و مغفرت خويش را در روز حسابرسي اعمال، نصيب من و والدينم و ديگر اهل ايمان بفرما.
حضرت موسي (ع) نيز به پيشگاه خدا عرضه ميدارد:
۴- رَبِّ اغْفِرْلي وَ لِأخي وَ أَدْخِلْنا في رَحْمَتِکَ وَ اَنْتَ اَرْحمُ الرّاحِمينَ (سوره اعراف ۱۵۱).
اي پروردگار (موسي)، من و برادرم (هارون) را مورد مغفرت و آمرزش خويش قرار ده و ما را در رحمت خويش داخل گردان، و همانا تو مهربانترين مهرباناني.
۵- رَبَّنا وَسِعت کُلَّ شَيْءٍ رَحْمَةً وَ علْماً، فَاغْفِرْ لِلَّذينَ تابوُا وَ اتَّبَعُوا سَبيلَکَ وَ قِهِمْ عَذابَ الجَحيمِ * رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنّاتِ عَدْنٍ الَّتي وَعَدْتَّهُمْ وَ مِنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرّياتِهِمْ إِنَّکَ أنْتَ العَزيزُ الحَکيم * وَ قِهِمُ السَّيِئاتِ، وَ مَنْ تَقِ السّيئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحمتَهُ، وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ العَظيمُ (سوره مؤمن ۷-۹).
(ملائکه الهي عرضه ميدارند:) پروردگارا، علم و رحمت تو همه چيز را فرا گرفته است، پس آنان را که توبه کردهاند و راه تو را در پيش گرفتهاند بيامرز و از عذاب دوزخ رهايشان ساز، بار الها آنها را در بهشت جاوید که وعده شان دادهاي همراه با پدران و مادران و همسران و فرزندانشان که صالحند داخل گردان که براستي تويي خداوند مقتدرِ حکيم، و مؤمنان را از ارتکاب اعمال زشت مصون دار که هر کس را از زشتکاري محفوظ داري او را مورد عنايت و رحمت خود قرار دادهاي و اين است که براستي رستگاري و فيروزي به شمار ميرود.
آیاتی هم وجود دارد که خدا از پیامبرش میخواهد که درباره پیروان خود طلب آمرزش کند.
۶- فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ... (سوره آل عمران۱۵۹)
(اي پيامبر ما) از خطاهاي مردم در گذر و براي آنها طلب آمرزش کن.
۷-... وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ، اِنَّ اللَّهَ غَفوُرٌ رَحيمٌ. (سوره نور ۶۲)
براي مؤمنان از خداوند طلب مغفرت کن، که براستي خداوند بخشنده و مهربان است.
۸- وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ اِنَّ اللَّهَ غَفوُرٌ رَحيمٌ. (سوره ممتحنه۱۲)
براي زنان مؤمن از درگاه الهي طلب آمرزش نما که براستي خداوند بخشنده و مهربان است.
آیات فوق نشان میدهد دعا درباره دیگران مورد تایید قرآن میباشد.
سؤال این است آیا آیاتی داریم که نشان دهد علاوه بر درخواست خود از خدا، میتوان از دیگران خواست آنها نیز، چنین درخواستی را برای او ازخداوند بخواهند؟
جواب سؤال مثبت است به نمونه آیات توجه کنید.
۱- وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَموُا أَنْفُسَهُمْ جاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسوُلُ لَوَجَدوُا اللَّهَ تَوَاباً رَحِيماً.) سوره نساء۶۴)
و اگر آن هنگام که گروه منافقان با نفاق و گناه بر خويش ستم کردند، از کردار خود توبه نموده به نزد تو (پيامبر ص -) ميآمدند که تو نيز براي آنها استغفار کني و از خدا طلب آمرزش نمايي، البته خداوند را توبه پذير و مهربان مييافتند.
۲-قالوُا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنّا کُنّا خاطِئينَ * قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفوُرُ الرَّحيمُ (سوره يوسف ۹۷- ۹۸)
(برادران یوسف) گفتند: اي پدر، براي ما از خداوند آمرزش بخواه؛ زيرا ما خطا کردهايم. گفت: بزودي از پيشگاه پروردگارم برايتان طلب مغفرت خواهم نمود؛ خدايي که آمرزنده و مهربان است.
۳- وَ إذا قِيلَ لَهُمْ تَعالَوْا يَسْتَغْفِرْ لَکُمْ رَسوُلُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُسَهُمْ وَ رَأَيْتَهُمْ يَصُدُّونَ وَ هُمْ مُسْتَکْبِروُنَ (سوره منافقون ۵)
و آن هنگام که به آنها (منافقين) گفته شود به نزد رسول خدا آييد تا از در گاه خداوند برايتان طلب مغفرت نمايد، سر ميپيچيدند و ميبينی که از روي تکّبر و نخوت روی بر ميتابند.
بنابراین میتوان ضمن درخواست شخصی طلب آمرزش، از دیگران هم خواست که درباره او از خداوند طلب آمرزش کنند، به تعبیر دیگر تقاضای دعا از دیگران برای خود مورد تایید مصحف شریف میباشد.
ابتغاء وسيله
یکی از دلایل باور به توسل در عقاید شیعه موضوع دو آیه ذیل است که معتقدات توسل به آن استناد میکنند مسئله ابتغاء وسيله است، يعني جستجو و گزينش راه و وسيله براي قرب به پروردگار، لازم است پیرامون دو آیه فوق بررسی بیشتری صورت گیرد.
۱- أُوْلَئكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ يَبْتَغُونَ إِلىَ رَبِّهِمُ الْوَسِيلَةَ أَيهُُّمْ أَقْرَبُ وَ يَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ يخََافُونَ عَذَابَهُ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كاَنَ محَ ذُورًا (اسراء ۵۷)
آن كسانى را كه ايشان مىخوانند [خود] به سوى پروردگارشان تقرب مىجويند [تا بدانند] كدام يك از آنها [به او] نزديكترند، و به رحمت وى اميدوارند، و از عذابش مىترسند، چرا كه عذاب پروردگارت همواره در خور پرهيز است.
چنانچه از آیه مشخص میشود افرادی (پیامبران، ملائکه و انسانهای صالح) هستند که خود تلاش دارند به خدا نزدیک تر شوند (تقرب میجویند) و افراد دیگری آنها را وسیله قرار داده تا بوسیله آنها به خدا نزدیک تر شوند و در اینجا قرآن در واقع سؤال انکاری (استفهام انکاری) میکند که کدامیک به خدا نزدیک تر است و به رحمت او امیدوارتر؟ آنان که مستقیمآ تلاش به تقرب میکنند یا آنان که میخواهند با وسیله قرار دادن آن تلاشگران به تقرب، به خدا نزدیک شوند؟ جواب خداوند انکار است یعنی تقرب مستقیمآ بدست میآید نه با وسیله قرار دادن بزرگان، قرآن از این شیوه بارها بهره جسته است آنجا که میپرسد آیا دانا با نادان مساوی هستند؟ آیا نابینا با بینا مساوی است؟ و...
به تعبیر دیگر قرآن شرک را فقط بت پرستی نمیداند چنانچه بت پرستان هم وقتی مورد پرسش قرار میگرفتند به تعبیر قرآن میگفتند "هولاء شفعائنا عندالله" اینان شفیعان ما نزد خدا هستند، قرآن به پیروان سایر ادیان هم یادآوری میکند که وسیله قرار دادن (توسل) انبیا هم نوعی شرک است منتها اینجا به جای سنگ و چوب، انسان (نبی) و گاهی فرشته قرار گرفته و بوسیله آنها میخواهند به خدا تقرب جویند یا آنان شفیع در قیامتشان باشند.
علامه طباطبائی مفسر المیزان برداشت فوق از آیه را نمیپسندد و معتقد است:
"اين ملائكه و جن و انس كه مشركين معبودشان خواندهاند خودشان براى تقرب به درگاه پروردگار خود وسيله مىخواهند تا به او نزديكتر باشند و راه او را بروند، و به كارهاى او اقتداء كنند، همه اميد رحمت از خدا دارند و در تمامى حوائج زندگى و وجودشان به او مراجعه مىكنند، از عذاب او بيمناكند، از او مىترسند و معصيتش نمىكنند، در حالى كه عذاب پروردگارت محذور است و بايد از آن دورى جست.
و مسئله توسل و دست به دامن شدن به بعضى از مقربين درگاه خدا به طورى كه از آيه" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ" (اى كسانى كه ايمان آوردهايد بترسيد از خدا و بجوييد به سوى او وسيلهاى را). سوره مائده، آيه ۳۵.برمىآيد عمل صحيحى است و غير از آنعملى است كه مشركين بتپرست مىكنند، چرا كه آنان متوسل به درگاه خدا مىشوند، ولى تقرب و عبادت را نسبت به ملائكه و جن و اولياى انس انجام مىدهند، و عبادت خداى را ترك مىكنند، نه او را عبادت مىكنند و نه به او اميدوارند و نه از او بيمناك، بلكه همه اميد و ترسشان نسبت به وسيله است، و لذا تنها وسيله را عبادت مىكنند، و اميدوار رحمت وسيله و بيمناك از عذاب آن هستند آن گاه براى تقرب به آن وسيله، كه به زعم ايشان يا ملائكه است و يا جن و يا انس متوسل به بتها و مجسمهها شده خود آن خدايان را رها مىكردند، و بتها را مىپرستيدند، و با دادن قربانيها به آنها تقرب مىجستند. خلاصه اينكه ادعاى اصليشان اين بود كه ما به وسيله بعضى از مخلوقات خدا، به درگاه او تقرب مىجوئيم ولى در مقام عمل آن وسيله را بطور مستقل پرستش نموده، از خود آنها بيمناك و به خود آنها اميدوار بودند، بدون اينكهخدا را در آن منافع مورد اميد، و آن ضررهاى مورد بيم مؤثر بدانند، پس در نتيجه بتها و يا خدايان را شريك خدا در ربوبيت و پرستش مىدانستند.
حال اگر مراد از جمله" أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ" ملائكه گرام و يا صلحاى مقربين از جن، و يا انبياء و اولياء از انس باشد قهرا مراد از" جستجوى وسيله" و" اميد رحمت" و" ترس از عذاب" همان معناى ظاهرش خواهد بود.
و اگر مراد اعم از اين باشد به طورى كه شامل شياطين جن، و فاسقين از انس از قبيل فرعون و نمرود و امثال آنها نيز بشود آن وقت مراد از" جستجوى وسيله" به سوى خدا همان خضوع و سجود و تسبيح تكوينى خواهد بود، كه قبلا بيان نمود (و براى همه موجودات اثباتش كرد) و هم چنين خوف و رجايشان مربوط به ذات ايشان خواهد بود."
نقد نظر علامه:
I. علامه با مربوط دانستن آیه با بت پرستان عملا دایره مورد نظر آیه را محدود نموده است در حالیکه آیه وسیله قراردادن کسانی که خود در حال تقرب به خدا هستند را مردود دانسته است یعنی در این آیه موجودات متقرب به درگاه الهی را وسیله قراردادن تقبیح شده نه سنگ و چوب را وسیله تقرب دانستن.
II. استناد به آیه ۳۵ سوره مائده در بررسی آیه مشاهده خواهیم نمود اما اجمالآ برداشت علامه از بت پرستان عبادت خود بت است نه وسیله قرار دادن بتها برای خدا و معتقد است بت پرستان در ادعا بتها را وسیله تقرب به خدا میدانستند ولی در مقام عمل بتها را میپرستیدند، این باطن خوانی بت پرستان توسط علامه حتی یکبار در قرآن نیامده بلکه در قرآن به صراحت وسیله و واسطه خواندن بتها توسط بت پرستان برای پرستش الله مورد توجه قرار گرفته است و نفی شده است، به فرض که سخن علامه درست باشد آیا از نظر علامه کسی باطنآ و ظاهرآ معتقد به وسیله بودن بتها برای تقرب به خدا باشد بلا اشکال است؟
III. علامه دست به دامن شدن به بعضى از مقربين درگاه خدا راعمل صحيح میداند و آن را غير از آنعملى میداند كه مشركين بتپرست مىكنند، چرا كه آنان متوسل به درگاه خدا مىشوند، ولى تقرب و عبادت را نسبت به ملائكه و جن و اولياى انس انجام مىدهند، و عبادت خداى را ترك مىكنند، نه او را عبادت مىكنند و نه به او اميدوارند و نه از او بيمناك، بلكه همه اميد و ترسشان نسبت به وسيله است، این نظر علامه علاوه بر اینکه با واقعیت باور بت پرستان ناسازگار است ارتباطی با آیه مورد بحث ندارد، آیه در صدد نفی وسیله قرار دادن (توسل) به کسانی که خود در مسیر تقرب به خدا هستند میباشد نه در جهت نفی توسل به بتها، چرا که بتها در مسیر تقرب به خدا نیستند.
IV. در تعابیر قرانی همه موجودات در آسمانها و زمین تسبیح خدا میگویند (یسبح لله ما فی السموات و الارض)، آنچه در آیه مورد بحث در نفی توسل است، نسبت به تمام موجودات تسبیح گوی خداوند است، خواه این تسبیح گو جماد باشد یا گیاه انسان باشد یا فرشته، زمینی باشد یا آسمانی، مقرب درگاه خدا باشد یا مطرود رحمت الهی
V. علامه در برداشت دیگری از آیه میفرماید: اگر مراد از جمله" أُولئِكَ الَّذِينَ يَدْعُونَ" ملائكه گرام و يا صلحاى مقربين از جن، و يا انبياء و اولياء از انس باشد قهرا مراد از" جستجوى وسيله" و" اميد رحمت" و" ترس از عذاب" همان معناى ظاهرش خواهد بود، از قضا همین معنای اصلی آیه است که متاسفانه علامه بزرگوار با اما و اگر آن را بیان میکنند، کلأ علامه در تفسیر این آیه قاطع نیست و عملأ آیه را با سه برداشت مختلف بیان میکند، هر چند دلش در گرو برداشت اول میباشد.
۲- يا اَيُّهَاالَّذينَ امَنوُا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغوُا اِلَيْهِ الْوَسيلَةَ وَ جَاهِدُواْ فىِ سَبِيلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ. (مائده ۳۵)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از خدا پروا كنيد و به او [توسل و] تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد.
آیه کاملأ مشخص راه رستگاری را برای مومنان مشخص میکند و آن تقوا، تقرب و جهاد است، تقوا محفوظ نگهداشتن نفس از پلیدی، تقرب خداگونه شدن پندار، گفتار و کردار و جهاد در راه خدا کوشش انسان برای آنچه خداپسند است و هیچ وسیلهای بالاتر از ایمان و عمل صالح برای این قرب به حق نیست.
علامه طباطبائی مفسر المیزان در تفسیر آیه میفرماید:
راغب در مفردات مىگويد كلمه" وسيله" به معناى رساندن خود به چيزى است با رغبت و ميل... و حقيقت وسيله به درگاه خدا مراعات راه خدا است، به اينكه اولا به احكام او علم پيدا كنى و در ثانى به بندگى او بپردازى، و ثالثا در جستجوى مكارم و عمل به مستحبات شريعت باشى و اين وسيله معنايى نظير معناى كلمه قربت را دارد و چون وسيله نوعى توصل است و توصل هم در مورد خداى تعالى- كه منزه از مكان و جسمانيت است- توصل معنوى و پيدا كردن رابطهاى است كه بين بنده و پروردگارش اتصال برقرار كند، و نيز از آنجا كه بين بنده و پروردگارش هيچ رابطهاى به جز ذلت عبوديت نيست، قهرا وسيله عبارت است از اينكه انسان حقيقت عبوديت را در خود تحقق دهد و به درگاه خداى تعالى وجهه فقر و مسكنت به خود بگيرد، پس وسيله در آيه شريفه همين رابطه است، و... مراد از جمله:" وَ جاهِدُوا فِي سَبِيلِهِ" مطلق جهاد است، يعنى اعم از جهاد با نفس و جهاد با كفار است، امر به ابتغاى وسيله به سوى خدا بعد از امر به تقوا نيز از همين قبيل يعنى از باب ذكر خاص بعد از عام باشد،
چنانچه ملاحظه میشود علامه طباطبائی معتقد است :"قهرا وسيله عبارت است از اينكه انسان حقيقت عبوديت را در خود تحقق دهد و به درگاه خداى تعالى وجهه فقر و مسكنت به خود بگيرد"
با توجه به آنچه در باب توسل بیان شد، نظر یکی از اساتید حوزه علمیه آورده میشود تا خود نسبت به تناسب مطالب مطروحه توسط وی و آیات قرآن قضاوت نمائید. ابتدا نظر آیت الله محسن غرويان در کتاب " شفاعت از ديدگاه عقل و نقل " چاپ اداره کل پشتيباني فرهنگي معاونت بين الملل بعثه در باب فلسفه توسل را آورده سپس به نقد آن میپردازیم:
نظر آیت الله محسن غرويانيکي از معارف مسلم و مشهور مکتب تشيع مسئله توسل به اولياء الهي و معصومين (ع) و بزرگان دين، براي رفع مشکلات و بر آورده شدن حاجات مشروع است. از سويي معاندين و مخالفين فرهنگ تشيع همواره در طول تاريخ، مسئله توسل را مشوّه جلوه داده و عقيده به آن را به منزله شرک به خداوند قلمداد کردهاند و از اين طريق تشيع را به نسبتهاي ناروايي متهم ساختهاند. در عصر ما وهابيون - که بحق آلت دست استعمار و استکبار جهاني هستند - بيش از ديگران به اين نسبتهاي ناروا و تهمتهاي بيجا دامن ميزنند. ابن تيميه (متوفاي ۷۲۸ ق) که پايه گذار وهابيت است، توسل به پيامبر و طلب حاجت از حضرتش را، شرک نسبت به خداوند و آزار و اذيت خود پيامبر (ص) ميپندارد و زيارت قبر معصومين (ع) و تضرع و استغاثه در بارگاه آنان را بت پرستي ميشمارد، وي توسل را به معني ندا کردن شخص معدوم دانسته و آن را عملي حرام ميداند. محمد بي عبد الوهاب (۱۱۱۵ - ۱۲۰۶ق) نيز که از رهبران فرقه وهابيت است، ميگويد: خطاب کردن شخص معدوم قبيح است؛ چرا که مرده هرگز توانايي پاسخگويي ندارد.
نقد نظر
− اگر توسل از معارف مسلم و مشهور است باید در قرآن و سنت نبوی آمده باشد در حالیکه قرآن جز تقاضای دعا از دیگران را نمیپذیرد، امام علی که پروش یافته مستقیم و بی واسطه نبی گرامی است هیچگاه چنین باوری نداشت، امام در آموزش نحوه دعا کردن به کمیل (معروف به دعای کمیل) حتی یک جمله از این معارف مسلم و مشهور ادعائی آقای غرویان را به او آموزش نداده است، او به کمیل میآموزد که چگونه و فقط از خداوند درخواست نماید، او از کمیل نمیخواهد که مثلآ به پیامبر متوسل شود.
− فرهنگ تشیع واقعی از توسلات تبری میجوید و ارتباط دادن مخالفت با توسل به غیر خدا، به اینکه اینها وهابی هستند مشکلی را حل نمیکند، در قرآن فقط طلب دعا از دیگران که زنده هستند مورد قبول واقع شده است.
نظر آیت الله محسن غرويان: توسل عبارت است از خواستن حقيقي از حقيقت وجودي انسانهايي برگزيده و کامل براي وساطت در امر خيري مربوط به دنيا يا آخرت. بديهي است که توسل صرفاً لقلقه زبان نيست، بلکه خواستني حقيقي ميباشد. روشن است که در توسل، ما هرگز از قبر يا بدن فيزيکي و جسم پيامبر يا امام و... چيزي طلب نميکنيم، بلکه از حقيقت وجودي آنان که به عقيده ما نفس نبوي و يا وَلَوي آنان است، استمداد ميکنيم. متوسَّلٌ به ميبايست نسبت به متوسل از کمال و مرتبت وجودي بيشتر و بالاتري برخوردار باشد؛ چرا که وساطت جز در اين صورت که واسطه، فوق متوسل و دون متوسل اليه باشد، معنا ندارد. توسل ميبايست در امر خير يعني امري که منافاتي با نظام احسن الهي ندارد، باشد. موضوع توسل ميتواند امر خير دنيوي و يا اخروي باشد. ظرفيت توسل دنياست، به خلاف شفاعتِ مصطلح که ظرف آن، جهان آخرت است.
شفاعت، واسطه شدن شخص در قيامت براي بهره مندي ديگران از فيض و رحمت الهي است. با توجه به اين معنا ميتوان گفت که اگر اين گونه وساطت در همين جهان نيز واقع شود، نوعي شفاعت محسوب ميشود، و طلب کردن اين گونه وساطت نيز، نوعي شفاعت خواهي است که در فرهنگ اسلامي ما از اين مسئله تحت عنوان توسل ياد شده است. بنا بر اين ميتوان گفت توسل عبارت است از خواستن و تقاضا کردن از شخصي در دنيا براي وساطت در حصول نعمت و سعادت و يا رفع نقمت و شقاوت دنيوي يا اخروي که جامع اين دو، همان معناي خير است و خير امريست که هماهنگ با نظام احسن الهي باشد. توسل در خواست اين مسئله نيست که شخص واسطه، خود در سلسله علل تکويني مطلوب واقع شود و آن را به وجود آورد، بلکه تنها به اين معناست که او نيز دعا کند و از خدا بخواهد که حاجت و نياز شخص متوسل برآورده شود.
نقد نظر
− خواستن حقیقی از غیر خدا! و موثر دانستن غیر خدا بر خدا و نفوذ در خدا و تغییر اراده خدا ! !
− اگر از قبر، بدن فیزیکی و جسم پیامبر یا امام، طلب میکردید که هیچ فرقی با بت پرستان نداشتید زیرا آنها هم از شیئ فیزیکی شفاعت میخواستند، توسل به غیر خدا شرک است خواه فیزیکی (شرک جلی) یا متافیزیکی (شرک خفی).
− خطا در شفاعت (آخرت) و توسل (دنیا) یکی است و آن توجه به غیر خداست.
− اگر توسل صرفآ تقاضای دعا از غیر (انسان زنده) باشد که دستور خداست، کار آنجا خراب میشود که انسان در آن لحظه توسل (درخواست) طرف حسابش خدا نیست بلکه شخص انسان است ولو آن شخص نبی گرامی باشد.
نظر آیت الله محسن غرويان(در اینجا جناب آقای غرویان خود سؤال میپرسد و خود جواب میدهد) سؤال: با توجه باينکه خداوند نسبت به همه بندگان خويش با بياني عام و همگاني فرموده است که همه ميتوانند دست نياز به درگاه او دراز نموده و خود مستقيماً از او چيزي بخواهند آيا توسل پيدا کردن به شخص ديگر براي واسطه شدن در درگاه الهي توحيد در استعانت و با توحيد در دعا به اين معنا که تنها از خدا چيزي بخواهيم - منافات ندارد؟
اولاً: اين يک امر عرفي است که وقتي کسي بخواهد از شخص ديگري تقاضاي امر مهم و با ارزشي را بنمايد در پي آن بر ميآيد که شخص سومي را که رابطه نزديکتري با فرد مورد نظر دارد، بيابد و او را واسطه قرار دهد، شايد که مطلوب حاصل شود. لذا با توجه به اينکه افراد انسانها از نظر درجات و مراتب قرب الهي با يکديگر اختلاف دارند، افراد معمولي ميتوانند انسانهاي والاتر و شايستهتر را در پيشگاه خداوند واسطه قرار داده، از طريق آنان حاجت خود را از خداوند طلب نمايند. منظور از عرفيت اين امر، اين است که اتخاذ وسيله و واسطه، ريشه در فطرت انسان دارد و لذا توسل به بزرگان و برگزيدگان الهي هماهنگ با فطرت و ارتکاز اوليه انسان نيز هست.
ثانياً: در خود قرآن کريم آياتي وجود دارد که در آنها به گروهي امر شده است که بايستي نزد پيغمبر (ص) آمده از ايشان بخواهند که بر ايشان طلب آمرزش و مغفرت نمايند و چون چنين نکرده و نميکنند مورد توبيخ قرار گرفتهاند و اين توبيخ حاکي از مقبوليت، مشروعيت و مطلوبيت توسل در نزد خداوند است.
ممکن است منظور از کلمه وسيله در آيه مذکور، مطلقِ اعمال صالح باشد که وسيله تقرّب الي اللَّه ميباشند
ثالثاً: بايد دانست که توسل جستن و واسطه قرار دادن انسانهاي برگزيده و شايستهاي همچون انبيا و ائمه و... وقتي با توحيد در دعا منافات پيدا ميکند که بخواهيم آنان را در عرضِ خداوند قرار داده و مستقلاً از آنان چيزي بخواهيم، که در اين صورت توسل به معناي شرک ورزيدن به خدا و رقيب تراشيدن براي او ميشود، اما توسل جستن به ائمه عليهم السلام هرگز به اين معنا نيست که آنها نيز در کنار خداوند ربوبيت و تدابير امور و اجابت حوايج مردم را مستقلاً به عهده داشته باشند بلکه - چنانکه اشاره کرديم - توسل يافتن تنها به معناي واسطه قرار دادن انسانهاي والاتري است که در پيشگاه خداوند، مقام و منزلت بالاتري داشته و از قرب بيشتري برخوردارند. در عين حال ميدانيم که اينان خود از مصاديق بارز و کامل بنده و عبد الهي هستند و بالاترين افتخارشان نيز رسيدن به مقام عبوديت خالص و محض براي ذات پروردگار است و ما نيز از همين حيثِ عبوديت و بندگي است که براي آنان مقام و مرتبتي والا قائليم.
نقد نظر
− مشکل اصلی از عدم فهم واقعی توحید است، خدای جناب غرویان متشخص انسانوار، قدر قدرت و قوی شوکت است لذا باید برای خدای متشخص واسطه تراشید همچنان که برای اشخاص واسطه تراشیده میشود و این واسطه هر چه معتبرتر، والاتر و شایسته تر، بهتر.
− چون این واسطه تراشی در رفتار دنیائی ما عرفی است بنابراین فطری هم هست ! ! ! ! احتمالأ بت پرستی در زمان رسول چون عرفی بوده فطری هم بوده است ! ! !
− طلب دعا از دیگران (انسان زنده) کجا، توسل عوام در امامزادهها کجا ! !
− نه ممکن که وسیله تقرب عمل صالح است و لاغیر.
− اگر مستقلأ چیزی از پیامبران یا ائمه بخواهیم که کفر است نه شرک، شرک در تعبیر قرآنی موثر بودن غیر خداست (لاموثر فی الوجود الا الله)
− خود پیامبران و ائمه در زمان حیاتشان مرتب با عمل صالح شان، در تقرب جستن بودند، مقام و مرتبه قائل شدن برای آن بزرگواران چیزی است و آنان را وسیله تقرب قرار دادن چیز دیگری است.
نظر آیت الله محسن غرويان از آثار با ارزش و اخلاقيِ توسل، ايجاد و تقويت روح بندگي و خضوع در انسان است. تأثير توسل در اين جهت از خود دعا نيز بيشتر است؛ چرا که دعا کردن و دست نياز به سوي بي نياز بي انباز کشيدن، گر چه از جلوههاي بارز و نمودهاي روشن خضوع و بندگي در برابر پروردگار است و همين است که انسان را از اوج غرور و نخوت و خود بزرگ بيني به زير ميکشد و خاضع و فروتن ميسازد با اين حال در دعا و راز و نيازِ مستقيم با خدا، گويي انسان خود را لايق و شايسته چنين مکالمه رو در روي و مستقيم ديده و آنگاه لب به سخن گشوده است، اما هنگامي که انسان براي تشّرف به بارگاه کبريايي و ملکوتي پروردگار، بر گزيدهاي را به وساطت ميخواند و او را از آن جهت که مقام و منزلت والاتري در نزد خداوند دارد - شفيع خويش ميگيرد، گويي خود را کمتر از آن ميبيند که مستقيماً در برابر ذات پاک ربوبي بايستد و با او راز گويد و حاجت خويش را از وي طلب کند. و اين اوج خضوع و خشوع و عبوديت عبد در برابر معبود است.ما اگر در توسل، سر بر آستان پيامبر و معصومين (ع) ميسائيم از آن جهت است که آنان را بنده صالح در بارگاه کبريايي حق (جلّ و علا) يافتهايم و خود نيز از آن جهت که لياقت و شايستگي لازم براي حضور در محضر ربوبي را در خويش نمييابيم، در برابر ذوات مطهر و مقدس اين بندگان صالح، سر تسليم و تعظيم فرود ميآوريم؛ چرا که باور داريم - بر اساس قياس مساوات - عبد العبِد عبدٌ. اگر کسي بندگي بنده خدا را گردن نهد، در حقيقت و نهايتاً بندگي خداي را پذيرفته است.کساني که در برابر خداوند گردن فرازي دارند به طريق اولي در برابر انبياء و معصومين (ع) نيز سر تعظيم فرود نخواهند آورد و اهل توسل نميباشند. کسي که در برابر معصومين و انسانهاي کامل که عبد خدايند حاضر به خضوع نيست دير يا زود در برابر خداوند نيز گردن فرازي خواهد کرد.
نقد نظر
− از دیدگاه جناب غرویان دعا و توسل یکی نیستند، آدمهای پررو دعا میکنند، چرا که " خود را لايق و شايسته چنين مکالمه رو در روي و مستقيم ديده و آنگاه لب به سخن گشوده است" اما آن که به دیگران متوسل میشود " خود را کمتر از آن ميبيند که مستقيماً در برابر ذات پاک ربوبي بايستد و با او راز گويد و حاجت خويش را از وي طلب کند" و این به صورت فاحش خلاف آموزههای قرآنی است که میفرماید "ادعونی واستجب لکم " از من بخواهید تا شما را اجابت کنم.
− ایشان آموزش میدهند بندگی غیر خدا کنیم و این هم خلاف قرآن است که فقط بندگی خدا کنیم و در سوره حمد میفرماید چنین بگوئید "ایاک نعبد و ایاک نستعین" فقط و فقط تورا میپرستم و فقط و فقط از تو یاری میجویم و از ما خواسته روزانه ۱۷ بار در رکعات نماز خود آن را بگوئیم تا ملکه ذهنمان شود.
متاسفانه آموزههای نادرست متولیان دین (امثال جناب غرویان) باعث شده حقیقت توحید مجهول و مهجور بماند و گروهی کلاش با عناوین پر طمطراق، متولی دین شده تا جماعت عوام شیعه را چون موم در دست خود نگه دارند و آن چنان شتشوی مغزی بدهند که حتی فکر فکرکردن را را هم نکنند و یک مقلد به تمام معنا باشند و اگر کسی هم خواست این قلاده را از گردن عوام الناس در آورد توسط متولی دین مرتد و واجب القتل معرفی میشود تا به وسیله همین عوام الناس حکمش اجرا شود. به این خبر توجه کنید.
مقبره ۱۰ هزار و ۵۰۰ امامزاده و ۳۳ پيامبر در كشور، ايران را به قطب امامزادگان در جهان تبديل كرده است.
قائم مقام سازمان اوقاف و امور خيريه كشور با اشاره به ارادت مردم ايران به فرهنگ اهل بيت گفت:۱۴۰ ميليون زائر سالانه از حدود هشت هزار بقعه كشور بازديد مي كنند كه اين نشان انس مردم با اهل بيت است. اين مسئول تصريح كرد: امامزادگان و پيامبران، در هشت هزار بارگاه مدفون هستند.
جالب است بدانیم ثمره ۱۴۰۰ ساله این متولیان دین تا قبل از سال ۱۳۵۷ قریب ۲۵۰۰ امامزاده و یک پیامبر و یک امام بوده ولی ثمره همین ۳۲ ساله بهد از ۱۳۵۷، برساختن ۸۰۰۰ امامزاده جدید و قبر ۳۲ پیامبر جدید میباشد.
به امید آگاهی همه دینداران خصوصأ مسلمین و شیعیان از آنچه متولیان دین برسرشان آورده و میآورند.
پایان
اگر این حرفها را برای مردم ایران زده اید باید بگویم که وقت خود را تلف میکنید ، مگر نمی بینید مردم تا چه حد از دین و دینداران و دینفروشان منزجر شده اند ، مگر نمی بینید و نمی شنوید تنفر و انحطاط جامعه را که خود مروجان دینی بانی آن بوده اند ***
یک مقاله بسیار *** مغرضانه کسی که اندک آشنایی با مبانی قرآن و منطق و سیره نبوی داشته باشد به اشکالات و مغالطه های نویسنده آگاهی دارد. بنده خود به عنوان شاگرد مکتب علامه طباطبایی آماده مناظره با این نویسنده یا حداقل نقد بر نقدهای ***این شخص بر معارف و فرهنگ صریح قرآن یعنی توسل و شفاعت و انتشار آن در زمانه را دارم. بزرگتر از این شخص مانند ملاهای وهابیت (با پشتوانه یهود) نتوانستند و نمیتوانند بر این مذهب اشکال بگیرند. متاسفانه مشکل بزرگ ما شیعیان بر خلاف تصور همین جمهوری اسلامی است که اجازه فعالیت درست به ما نمیدهد ایمیل : vi2011iv@live.com
به کاربر مهمان که در تاریخ و نشانی زیر نوشته بودک
ارسال شده توسط کاربر مهمان در تاریخ سه شنبه, 04/13/1391 - 13:18.
همین نوشته خود شما دارد غرض از سر تا پاش میبارد. این بنده خدا اقای نظری که غرضی نشان نداده اشکال هم نگرفته فقط حقایقی را بیان کرده اند که شما هم اگر واقعا بلد هستید و چیز حدیدی میدانید در همین پایین تر بنویسید تا هم نویسنده و هم دیگر کاربران مستفید شوند. این گوی و این هم میدان. دیگر اینکه شما از کدام مذهب دارید صحبت میکنید دین اسلام یا مذهبت شیعه؟ سخن این مقاله راجع به شفاعت در قران است نه مذهب شیعه. مذهب شیعه سرتا پا بر اساس یک دروغ تاریخی 1400 ساله بنا شده و گسترش یافته. دروغ اولش هم اینستکه ابوبکر و عمر و عثمان هیچگاه خلیفه نبودند چون بر اساس مذهب شیعه علی جانشین پیغمبر بوده است. انچه ما تطور میکنیم و انچه واقع شده دو ماهیت کاملا متفاوت هستند.
به هر حال منتظر مناظره و مقابله شما میمانیم.
به کاربر مهمان که در تاریخ و نشانی زیر نوشته بودک
ارسال شده توسط کاربر مهمان در تاریخ سه شنبه, 04/13/1391 - 13:18.
همین نوشته خود شما دارد غرض از سر تا پاش میبارد. این بنده خدا اقای نظری که غرضی نشان نداده اشکال هم نگرفته فقط حقایقی را بیان کرده اند که شما هم اگر واقعا بلد هستید و چیز حدیدی میدانید در همین پایین تر بنویسید تا هم نویسنده و هم دیگر کاربران مستفید شوند. این گوی و این هم میدان. دیگر اینکه شما از کدام مذهب دارید صحبت میکنید دین اسلام یا مذهبت شیعه؟ سخن این مقاله راجع به شفاعت در قران است نه مذهب شیعه. مذهب شیعه سرتا پا بر اساس یک دروغ تاریخی 1400 ساله بنا شده و گسترش یافته. دروغ اولش هم اینستکه ابوبکر و عمر و عثمان هیچگاه خلیفه نبودند چون بر اساس مذهب شیعه علی جانشین پیغمبر بوده است. انچه ما تطور میکنیم و انچه واقع شده دو ماهیت کاملا متفاوت هستند.
به هر حال منتظر مناظره و مقابله شما میمانیم.
ارسال کردن دیدگاه جدید