نسخه قابل چاپ
سعید بیانی − خبری در روزنامه تلگراف لندن در ۲۲ اوت به چاپ رسید که متن آن از لحاظ محتوایی برای اکثر ایرانیان و آن دست از غیر ایرانیانی که کمی با ماهیت نظام اسلامی آشنایی دارند، نه تازگی داشت و نه جذابیت، ولی البته نگرانکننده بود.
این روزنامه پرتیراژ بریتانیایی نوشت: " منابع خبری و مقامات ارشد امنیتی کشورهای غربی این خبر را تأیید کردهاند که آیتالله خامنهای به سپاه قدس دستور داده است تا حملات خود علیه غرب و متحدانش را تشدید کند
." (
منبع) مردم ایران طی ۳۳ سال سلطه جمهوری اسلامی بر تمامی شئون شهروندان، همواره شاهد ترورهای دهشتناک مخالفان و منتقدان در داخل و خارج از ایران بودهاند و بنابراین از این نظر، این خبر تازگی ندارد. هدف این ترورها پیشبرد خط « النصر بالرعب » بوده است. غربیها و شهروندان دیگر کشورها از جمله اسراییل نیز از آماج حملات تروریستی و مرگبار حکومت اسلامی بوسیله عوامل خارجی خود در امان نبوده است.
با این حال با قاطعیت نمیتوان صحت خبر روزنامه تلگراف را تصدیق کرد، زیرا تنها با اطلاعات کامل، مستند و تصدیق شده میتوان خبر و موضوعی را تحلیل و بر اساس آن اظهار نظر کرد. اما تنها بر پایه دادههای خود میتوان این گونه مسئله را طرح کرد که آیا در چنین زمان خطیری که منطقه آبستن تحولات عظیمی است، حکومت انگیزه و پتانسیل برای چنین اعمال تروریستی را دارد.
جنبشهای عربی منطقه در دو سال گذشته درسهای فراموشناشدنی و تاثیرگذاری را نیز در اختیار مردم ایران قرار دادند: صبر و پایداری، غلبه بر ناامیدی حاصل از سرکوب لگامگسیخته حکومت، اتحاد و اجتماع اپوزیسیون بر روی نقاط مشترک و دوری از تفرقهای که یا خودساخته است یا حکومت آنرا دامن زده، انتقال بدنه اصلی رهبری جنبش به خارج از کشور، تاکید و اصرار بر تغییرات بنیادی در ساختار سیاسی کشور و بسیاری از موارد دیگر.
در بخشی از این گزارش آمده که مقامات امنیتی غرب به روزنامه تلگراف گفتهاند: "نتیجهگیری استراتژیک ایران بدین نحو است که این کشور در مقابل تهدید امنیت ملیاش « نمیتواند منفعلانه عمل کند». با توجه به تهدیدات جدید مطرح شده در منطقه و حمایت غرب از ارتش آزادیبخش سوریه، ائتلاف استراتژیک ایران با سوریه در معرض خطر است و این مسئله میتواند دسترسی ایران به حزب الله لبنان را به طور جدی مختل کند."
جدا از این گزارش روزنامه تلگراف، در خبرها و گزارشهای رسانههای مستقل، از پیش آمده که جمهوری اسلامی کمکهای شایانی به اسد در جهت بقای حکومتش کرده است، اما به واقع چرا باید در حالی که تمامی کشورهای منطقه و مردم سوریه برای برانداختن حکومت خونریز و جنایتکار اسد همراه و همرای شدهاند، جمهوری اسلامی از تمام ظرفیتهای نظامی، مخابراتی و اطلاعاتی، لجیستیکی و دیپلماتیک خود استفاده کند تا مگر چند صباحی به عمر حکومت اسد در سوریه قوام و دوام بخشد؟ همواره گفتهاند علاج واقعه را قبل از وقوع باید کرد. پس چرا کشورهای غربی و بویژه اروپایی با تمامی مدارک و مستنداتی که از ترورهای جمهوری اسلامی علیه مخالفان و حتی شهروندان خود داشته است (
منبع)، و این خود نقض فاحش حقوق بشر محسوب میشود، برای یکبار هم که شده در مقابل چنین اعمال ننگینی ایستادگی نکردهاند و پرونده ترورهای این رژیم را به شورای امنیت نبردهاند؟
درسهای بهار عرب و جنبش سبز
نزدیک به دو سال از آغاز بهار عرب و تحولات منطقه که از شمال آفریقا آغاز شد، گذشته است. قبل از آن، پیشلرزههای این تحولات عظیم در نقطهای دیگر احساس شد که کانون آن ایران بود. جنبش سبز با تمامی فراز و فرودهایش، در سه سال گذشته تاثیر بی چون و چرایی بر این تحولات داشته است. در زمان شکلگیری جنبش سبز بعد از انتخابات پر مناقشه در سال ۱۳۸۸، به اذعان تمامی کارشناسان، چشم و گوش تمامی جهانیان و به خصوص مردم خاورمیانه به تحولات ایران معطوف شده بود. این جنبش درسهای آموزنده بسیاری را در اختیار مردم تشنه به آزادی و دموکراسی در خاورمیانه گذارد؛ استفاده از پتانسیل عظیم شبکههای اجتماعی در جامعه با بکارگیری ابزارآلات مدرن، تشکیل هستههای محلی غیرمتمرکز و با رهبری غیرمتمرکز، برگزیدن شیوههای مبارزاتی بدون خشونت، تشویق و ترغیب بدنه اصلی نیروهای سرکوبگر و حامی حکومت برای خروج از دایره قدرت و بسیاری از شیوههای دیگر را در دوران شکوفایی و بلوغ جنبش سبز به دفعات شاهد بوده و در مورد آن خوانده و شنیدهایم. بیشک نمیتوان از کنار این درسهای آموزندهای که مردم ایران در اختیار دیگر مردم منطقه گذارد، به آسانی گذشت.
البته جنبشهای عربی منطقه نیز در دو سال گذشته درسهای فراموشناشدنی و تاثیرگذاری را نیز در اختیار مردم ایران قرار دادند: صبر و پایداری، غلبه بر ناامیدی حاصل از سرکوب لگامگسیخته حکومت، اتحاد و اجتماع اپوزیسیون بر روی نقاط مشترک و دوری از تفرقهای که یا خودساخته است یا حکومت آنرا دامن زده، انتقال بدنه اصلی رهبری جنبش به خارج از کشور، تاکید و اصرار بر تغییرات بنیادی در ساختار سیاسی کشور و بسیاری از موارد دیگر. رهبر جمهوری اسلامی و حلقه امنیتی و اطلاعاتی حکومت دو سال پیش توانست از خطری جدی که موجودیت کل نظام را تهدید میکرد برای مقطعی بگریزد، اما رژیم نیک میداند که در عصر تکنولوژی و ارتباط گسترده مردم در دهکده جهانی، این اطلاعات و درسهای آموزنده از هر سوی جهان مرتب در حال دست به دست شدن و بازآموزی است. بیجهت نیست که پارازیتها بر روی شبکههای خبری ماهوارهای فارسی زبان و خارجی بوسیله دستگاههای خریداری شده از روسیه، هر روز شدیدتر و دامنه آن در سراسر کشور گستردهتر میشود. فیلترینگ بر روی سایتهای خبری و تحلیلی شدیدتر و ابزار آن پیچیدهتر شده است و هر روز صحبت از طرح اینترنت پاک، حلال و ملی، شکل جدیتری به خود میگیرد.
اما سئوال اساسی اینجاست که آیا حکومت توانسته برای آنچه جنگ نرم دشمنان میخواند و ما آن را گردش آزاد اطلاعات مینامیم، راه چارهای اندیشیده و این چرخه سریع گردش اطلاعات را آهسته و یا متوقف کند؟ جواب منفی است. حتی با خرجهای میلیاردی نیز نتوانسته است این گردش را کند کرده و از نفس بیاندازد. بی شک امواج سهمگین سیر تحولات منطقه، بعد از سرنگونی رژیم اسد به ایران خواهد رسید. برای آن زمان، اپوزیسیون باید اختلافات خودساخته و بی ارزش را کنار گذاشته و از هم اکنون با برنامهای منسجم از فرصتهای به دست آمده نهایت استفاده را ببرد. اپوزیسیون باید بداند که فرصت همواره برای تغییرات بنیادی در یک کشور در دسترس نیست و در این برهه زمانی، جای هیچ نوع جنگ برای قدرتگیری هیچ حزب و دستهای برای آینده ایران نیست. اولین قدم تشکیل کنگرهای ملی با شرکت تمامی گروهها و احزاب مخالف از هر گرایش و تفکر است تا راه برای هدف اولیه یعنی برکناری حکومت جمهوری ولایت فقیه و سپس انتخابات آزاد برای تعیین نوع و شکل حکومت، هموار شود.
آیا حکومت توانسته برای آنچه جنگ نرم دشمنان میخواند و ما آن را گردش آزاد اطلاعات مینامیم، راه چارهای اندیشیده و این چرخه سریع گردش اطلاعات را آهسته و یا متوقف کند؟ جواب منفی است. حتی با خرجهای میلیاردی نیز نتوانسته است این گردش را کند کرده و از نفس بیاندازد. بی شک امواج سهمگین سیر تحولات منطقه، بعد از سرنگونی رژیم اسد به ایران خواهد رسید. برای آن زمان، اپوزیسیون باید اختلافات خودساخته و بی ارزش را کنار گذاشته و از هم اکنون با برنامهای منسجم از فرصتهای به دست آمده نهایت استفاده را ببرد. اپوزیسیون باید بداند که فرصت همواره برای تغییرات بنیادی در یک کشور در دسترس نیست و در این برهه زمانی، جای هیچ نوع جنگ برای قدرتگیری هیچ حزب و دستهای برای آینده ایران نیست.
حکومت از هماکنون در حال برنامهریزی حساب شده برای مقابله با خطرهای آتی است، جمهوری اسلامی از فاز برخورد نرم و نرمافزاری گذشته، آلارمهای خطرش به صدا درآمده و وارد فاز عملیاتی سخت و میدانی شده است. تهدیدات حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات، و دیگر مقامات امنیتی رژیم برای مقابله با غرب تا اینجای کار عملی شده است (
منبع). ترورهای مشابه با شیوههای یکسان شهروندان و دیپلماتهای اسرائیلی در بانکوک، تفلیس، دهلی نو و بلغارستان تا به حال جان ۶ نفر را گرفته و دهها نفر را زخمی کرده است. این عملیات تروریستی هر بار ابعاد پیچیدهتری بخود گرفته است. اگر سپاه قدس در تایلند و تفلیس از عوامل غیر حرفهای استفاده کردند که به ناکامی و افتضاح کشیده شد (
منبع)، در مقابل، عملیات در بلغارستان با بهرهگیری از عوامل غیر ایرانی، بسیار بینقص و بدون گذاردن کوچکترین ردپایی از عامل ترور (دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی نتوانستند در ساعات اولیه هویت اصلی و ملیت وی را تشخیص دهند) جان چندین نفر را گرفت، با این حال نخست وزیر بلغارستان پس از دیدار با نخست وزیر انگلستان طی مصاحبهای مطبوعاتی به نقل از دیوید کامرون گفت که اطلاعاتی در اختیار دارد که نشان میدهد جمهوری اسلامی و حزب الله لبنان در پس انفجار اتوبوس گردشگران اسرائیلی در فرودگاه بورگاس بودهاند.
(منبع) چندی پیش نیز روزنامه واشنگتونپست نیز در گزارشی به نقل از منابع اطلاعاتی و امنیتی غرب از طرح تروریستی جمهوری اسلامی برای ترور دیپلماتهای آمریکایی، اسراییلی و یهودیان در هفت کشور جهان پرده برداشت (
منبع). از این پس، جمهوری اسلامی برای بقا میجنگد و در این راه، ویرانی کشور، کشته و زخمی شدن هزاران و حتی میلیونها انسان بیگناه برای او محلی از اعراب ندارد، چرا که به گفته آیت الله خمینی مهم " حفظ نظام است که از اوجب واجبات است."
سقوط اسد، حلقه محاصره تروریست ها
۱. کمکهای مالی - بعد از جنگ ۳۳ روزه اسراییل با حزب الله لبنان در سال ۲۰۰۶، اغلب زیر ساختهای لبنان بهخصوص در جنوب کشور، بطور کامل نابود شد، بسیاری از نیروها و فرماندهان ارشد حزب الله لبنان کشته یا اسیر شده و قدرت نظامی و انبارهای تسلیحاتی و موشکی آن نابود شد. اما در کمتر از یک سال توسط جمهوری اسلامی، نه تنها انبارهای موشکی حزب الله به حالت اصلی خود بازگشت بلکه به موشکهایی با برد بیشتر و بالاتر تجهیز شد. در سال ۲۰۰۲، کمکهای مالی جمهوری اسلامی به حزب الله رقمی بالغ بر ۶۰ تا ۱۰۰ میلیون دلار تخمین زده شده است (
منبع) که بعد از جنگ اسرائیل با حزب الله این مبلغ به ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیون دلار در سال جدای از مبالغی برای بازسازی جنوب لبنان، برآورد شده است (
منبع). ولید فرز، مدیر ارشد پروژه « آینده تروریسم در بنیاد دفاع از دموکراسی» در واشنگتون، در مقالهای بر پایه اطلاعاتی مستند، مدعی شده است که از سال ۲۰۰۸ به بعد، این کمکهای مالی از ۳۰۰ میلیون دلار در سال به مبلغی حدود ۱ میلیارد دلار افزایش یافته است. (
منبع اول،
منبع دوم)
۲. کمکهای تسلیحاتی و نظامی- پیش از جنگ ۳۳ روزه، تعداد راکتهای کوتاهبرد حزب الله در حدود ۱۰ تا ۱۶ هزار راکت تخمین زده شده که پس از جنگ این تعداد بر اثر حملات هوایی ارتش اسراییل و تخریب آن به هفت هزار رسید که بر اساس تخمین سال ۲۰۱۰ با کمکهای نظام اسلامی این تعداد به چهلهزار رسیده است (
منبع). همچنین حزب الله بعد از جنگ به موشکهای دور برد دست یافت. حزب الله تا سال ۲۰۱۰ با ۵۰۰ موشک زلزال با برد ۱۲۳، ۲۱۷ و ۲۹۷ کیلومتر که میتواند تلآویو را هدف قرار دهد و همینطور به موشکهای فجر ۳ و ۵ با برد ۴۵ تا ۷۰ کیلومتر که میتواند به شهرهای شمالی اسرائیل از جمله حیفا (سومین شهر بزرگ اسرائیل) برسد، مجهز شد. (
منبع) همچنین هواپیماهای بدون سرنشین ابابیل ۳ و مرصاد ۱ با قدرت پرتاب ۴۵ کیلوگرم مواد منفجره، بعد از جنگ ۳۳ روزه در اختیار حزب الله قرار گرفت. حزب الله با بکارگیری رادارهای پیشرفته ساخت روسیه و اهدایی جمهوری اسلامی که عمدتاً در مرز با اسراییل کارگذاشته شده است، به شنود و پخش پارازیت بر روی سیستمهای مخابراتی اسراییل میپردازد. علاوه بر این، انبارهای حزب الله از موشکهای کروز ضد کشتی
c-۸۰۲ ، شاهین ۱، فاتح ۱۱۰، زلزال ۲، موشکهای روسی
scud مدل
C و
D، موشکهای روسی
Sagger مدل
AT-۳، و
Fagot مدل
AT-۴، ضد تانک روسی
AT-۵
Spandre ،
AT-۱۳
Metis، و
AT-۱۴
Kornet و آر جی پی ۲۹، پر شد که تمامی آنها برای یک جنگ تمامعیار در منطقه کافی است. (
منبع)
در بعد تبلیغاتی، شبکه تلویزیونی « المنار»، ارگان رسمی و تبلیغی حزب الله، با پخش برنامههای آموزشی استشهادی و تروریستی به صورت ۲۴ ساعته بر روی سه ماهواره را باید به این فهرست افزود. این شبکه ۱۵ میلیون دلار در سال هزینه دارد که تقریباً برابر با نیمی از هزینههای سالانه شبکه تلویزیونی الجزیره است (
منبع). خرج فراوان آن را نیز حکومت اسلامی از خزانه مردم ایران میپردازد.
یکی از عوامل اصلی که همواره غرب و به خصوص کشورهای اروپایی را به سکوت و انفعال در برابر نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی واداشته، منافع اقتصادی بوده است. این کشورها همواره چشم بر روی ترور مخالفان، اعدامهای دسته جمعی، آزار و ایذای اقلیتهای مذهبی و بطور کل نقض فاحش حقوق بشر بستهاند.
از نوامبر سال ۲۰۰۶ ، یعنی سه ماه پس از جنگ، هر ماه حدود ۳۰۰ نفر از اعضای حزب الله با سفر به تهران تحت آموزشهای ویژه چریکی و رزمی نظامی قرار میگیرند و در مجموع تاکنون ۴۵۰۰ نیروی حزب الله برای طی دورههای سه ماهه آموزش نظامی صحرایی و تمرین راکتاندازی به تهران فرستاده شدهاند. (
منبع) ارقام و تسلیحات اهدایی جمهوری اسلامی به حزب الله لبنان تنها بر حسب تخمینهای مقامات امنیتی و نظامی دیگر کشورها برآورد و منتشر شده و این تنها گوشهای از دست دلبازیهای میلیوندلاری حکومت اسلامی به پروکسی خود در منطقه است. تمامی این کمکها عمدتاً از طریق هواپیماهای باربری به سوریه و از آنجا به جنوب لبنان منتقل شده و یا از طریق کشتی و از بندر بیروت بارگیری میشود. لازم به ذکر است که گروههای مسلح دیگری همانند حماس و جهاد اسلامی نیز از این مواهب جمهوری اسلامی متنعم میشوند. اما با سقوط بشار اسد، تمامی این کمکهای تسلیحاتی و نظامی به عوامل نظام اسلامی در لبنان قطع شده و حزب الله و دیگر گروههای تروریستی تحت فشار شدید از جهت تامین تسلیحات و منابع مالی قرار خواهند گرفت.
منافع اقتصادی غرب و حقوق بشر
یکی از عوامل اصلی که همواره غرب و به خصوص کشورهای اروپایی را به سکوت و انفعال در برابر نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی واداشته، منافع اقتصادی بوده است. این کشورها همواره چشم بر روی ترور مخالفان، اعدامهای دسته جمعی، آزار و ایذای اقلیتهای مذهبی و بطور کل نقض فاحش حقوق بشر بستهاند.
ایران یکی از اعضای اوپک و بین چهار کشور بزرگ از نظر دارا بودن منابع گازی و نفتی است. با توجه به آمارهای اوپک و نهادهای انرژی جهان، میزان تولید نفت ایران به اندازهای است که این کشور را به یکی از بازیگران اصلی بازار انرژی جهان تبدیل کرده است. با وجود وابستگی هرچه بیشتر کشور به نفت و صادرات نفتی که همانند خوره به جان اقتصاد ضعیف ایران افتاده است، همین طلای سیاه به نوعی دیگر خود به استحکام پایه و بقای رژیم استبداد دینی خدمت کرده است و باعث شده تا کشورها برای تامین منافع سوختی، اقتصادی و کوتاهمدت خود در مقاطعی چشم بر ارزشها و قوانین جهانشمولی همانند رعایت حقوق بشر ببندند.
بر اساس دادههای سازمان اطلاعات انرژی آمریکا (
U.S. Energy Information Administration-
eia) در سال ۲۰۱۰، ایران سومین صادرکننده نفت خام در جهان بعد از عربستان سعودی و روسیه بوده است و تنها در نیمه اول سال ۲۰۱۱، صادرات نفت ایران به اتحادیه اروپا برابر با ۴۵۲۰۰۰ بشکه در روز و در حدود ۱۸ درصد از کل صادرات نفت ایران را شامل شده است. فرانسه و انگلستان با خرید به ترتیب ۴۹۰۰۰ و ۱۱۰۰۰ بشکه در روز، دو کشوری هستند که بیشترین مقدار نفت خود را از ایران وارد کردهاند. (
منبع) درآمد حاصل از این فروش مبلغی بالغ بر ۷۳ میلیارد دلار برآورد شده است. این مبلغ در مقایسه با ۷۱.۵۷ میلیارد در سال ۲۰۱۰، افزایشی ۱.۴ میلیاردی داشته است. این مبالغ، برخلاف گفتههای کذب و دروغهای مقامات جمهوری اسلامی و به ویژه شخص محمود احمدی نژاد که وعده آوردن پول نفت بر سر سفرههای مردم را داد، نه تنها تاثیری بر اوضاع نابسامان اقتصاد خانوادهها نگذاشت بلکه هر روز شاهد وخیم شدن شرایط معاش طبقههای متوسط و متوسط به پایین جامعه هستیم و در عوض ابزار سرکوب رژیم هر روز برندهتر شده است. از سوی دیگر، بنا بر آمار اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی، مبلغ کل واردات کشور در سال ۱۳۹۰ از اتحادیه اروپا مبلغی بالغ بر ۹ میلیارد و دویست و هشتاد میلیون دلار
بوده که نزدیک به یک چهارم کل واردات کشور را شامل میشود. کشورهایی مانند آلمان، انگلستان، ایتالیا، اتریش و هلند به ترتیب بیشترین صادرات به ایران را داشتهاند.
با توجه به این حجم بالای روابط و معاملات تجاری، بیجهت نیست که از پیش، کشورهای غربی از در مماشات با رژیم اسلامی درآمدهاند. همین امر راه را برای لگدمال کردن حقوق بشر، سرکوب مردم و فعالان مدنی توسط نظام اسلامی، هموار کرده است. بی شک این بازی تلخ بازندههای دیگری به جز اپوزیسیون و مردم آزادیخواه ایران خواهد داشت و آن کسانی نیستند جز دولتمردان کشورهای غربی که سالها پیش باید در حمایت از مردم ایران و خیزش آنها و علیه ستمی که بر آنان رفته است، پرونده ترورها، اعدامها و نقض فاحش حقوق بشر ملاها را به شورای امنیت ارجاع میدادند.
هموطن شما از واژه دهکده جهانی استفاده نموده اید و حتما میدانید که در این دهکده نمی توان ج..ا را زیر سؤال برد، ولی از طرح های دّول آمریکایی -صهیونیستی که خود عامل جنایات مختلف علیه بشریت هستد به عنوان راه کار نهایی پیروی کرد.از شاعر بزرگوار ایرانی خود باید آموخت:بنی آدم اعضای یک پیکرند......
٢-« اپوزیسیون باید بداند که فرصت همواره برای تغییرات بنیادی در یک کشور در دسترس نیست و در این برهه زمانی، جای هیچ نوع جنگ برای قدرتگیری هیچ حزب و دستهای برای آینده ایران نیست. اولین قدم تشکیل کنگرهای ملی با شرکت تمامی گروهها و احزاب مخالف از هر گرایش و تفکر است تا راه برای هدف اولیه یعنی برکناری حکومت جمهوری ولایت فقیه و سپس انتخابات آزاد برای تعیین نوع و شکل حکومت، هموار شود.»هموطن جو گیر شدن دردی را دوا نمی کند،بهتر است جنبشی دمکراتیک ایجاد گردد و با شعار اصلاحات و اقدامت اعترضی مسالمت آمیز راه مشارکت عموم برای ادراه امور در ایران هموار شود.
"نتیجهگیری استراتژیک ایران بدین نحو است که این کشور در مقابل تهدید امنیت ملیاش « نمیتواند منفعلانه عمل کند».
اگر شما در مسند قرت باشید و اینچنین مورد تهدید قرار بگیرید،چه خواهید کرد؟آقای بیانی محترم جنگ بر سر حیات سیاسی مسلمانان شیعی مذهب است و کسی نان و حلوا خیرات نمی کند.طبق قوانین خود مسیحیان،چشم در مقابل چشم و دندان در مقابل دندن.ضمنا ترور و تروریزم را خود آمریکائیان و صهیونیستها تربیت و ترویج نموده اند و قبل از بوجود آمدن دولت اسلامی میان کمونیستها و نظام سرمایه داری و صهیونیزم عمل ترور شایع بود.ماجرای رفیق ارنستو چه گوارا و مارتین لوتر گینگ،ترور نافرجام فیدل کاسترو نمونه های مشخصی هستند که شما هموطن کمونیست باید آنها را خوب بدانید.
اینکه با سر کار آمدن ملایان آبروی چپی ها (کلأ) خریده شد جای انکار ندارد.مجاهدین هم خود را با دست خویش بی آبرو کردند و کرد و بلوچ وترکمن هم ترور و جنگ مسلحانه را پیش بردند و جمهوری اسلامی هم که از همان فرهنگ برخوردار بود،پاسخ را به همان گونه داد.فرق اساسی در اعمال ملایان با مخالفانشان فقط در توازن قدرت بود.یادآوری کمکهای مالی و تسلیحاتی غرب و روسیه به مخالفان دولت آخوندی برای انجام کودتا و ایجاد جنگ داخلی ،کمک به آموختن اصول مردم سالاری برای تمام مخالفان تروریزم و دیکتاتوری است.
...............................................
هر آن راهی که دل گوید، بر آن باش
وزیـن بـیـهـوده گــویان، بر کران باش
بهشــــت فیلســـوفان، دوزخی بود،
نگهبـــان بهشـــت شـــاعــران باش
(محمدرضا شفيعي كدكني)
مشكل شماهاهمينه كه آرزوهاوخيالات وتوهماتتون رامى خواهيد جاى حقايق وواقعيات بنمايانيددرحالى كه مردم دراين زمانه به قول خودتون گردش سريع وآزاداطلاعات خيلى خوب وكامل ازوقايع وحقايق وواقعيات باخبرند.
دوم درموردآنچه درسهاى جنبش سبزبراى مردم منطقه خوانده ايد بايدگفت اگرچه اين حرفتان صحيح است اما آن درس نه آنيست كه نوشته ايد بلكه اين بوده كه مردمدريافتندهرآنكس كه مستظهربه حمايت اجانب خاصه آمريكاوانگليس واسراييل باشد نه تنهاخيرملك وملت نيست كه خاينين به كشورودشمنان مملكت وكشورومردم وملت هستندوهيچ اعتمادواطميناني بدانهانتوان نمودودورى وبرايت ازآنهاازعقلانيت وانسانيت است
سوما اگرنظام ازبودجه وداشته هاى ايران بهحزب الله بدهدازطرف خودم وبسيارى ايرانى ديگربه عيان مى گويم نوششان بادچونكه مردهستندومردانه زندگى ميكنندومردانه مى ميرند
صدها ميليارد زدها دلار را بجاي آبادي مملکت مثل ساختن بزرگراهها و راه آهن و فرودگاه و بهينه سازي در کشاورزي و توليد و تشويق سرمايه گذاري و جذب توريست و و ايجاد فاضلاب شهري و ايمني ساختمانها در مقابل بلاهاي طبيعي و همچنين رفاه مردم با استفاده از بخش خصوصي در افزايش امکانات ورزشي و استاديوم و مراکز موسيقي و تياتر و سينما و بروز آوري پالايشگاه و پتروشيمي و استخراج نفت و ... صرف آموزش تروريست و جاسوس براي اعزام به کشورهاي خارجي و ساخت موشک و بمب اتم کردند!!
من فقط مخواهم به کاربر مهمان در تاریخ پنجشنبه, 06/09/1391 - 00:36 بگم شرم بر تو و امثاله تو باد که بر باد دادن ثروتهای مملکت را نوشه جانه حزب الله لبنان مدانی. به راستی که تاریخه ایران چه دورانه سیاهی را از زمامداران بیشرف رقم میزند.
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
*
تا درخت دوستی برگی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
*
گفت و گو آیین درویشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتیم
*
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
*
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او انگاشتیم
*
نکته ها رفت و شکایت کس نکرد
جانب حرمت فرونگذاشتیم
*
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم
**** این کاربر مهمان در تاریخ چهارشنبه, 06/08/1391 - 20:32 "طبق قوانین خود مسیحیان،چشم در مقابل چشم و دندان در مقابل دندن" این مامور نمی داند که مسیحیان حداقل در مبانی عقیدتی معتقدند " اگر کسی بر یکسوی چهره ات نواخت سوی دیگر را بر او عرضه کن " این چشم در مقابل چشم و دندان در مقابل دندان از باورهای مسلمانان است که در مقابل باور مسحیان بدان افتخار هم می کنند !
از متن بالا:
آیا حکومت توانسته برای آنچه جنگ نرم دشمنان میخواند و ما آن را گردش آزاد اطلاعات مینامیم، راه چارهای اندیشیده و این چرخه سریع گردش اطلاعات را آهسته و یا متوقف کند؟ جواب منفی است. حتی با خرجهای میلیاردی نیز نتوانسته است این گردش را کند کرده و از نفس بیاندازد. بی شک امواج سهمگین سیر تحولات منطقه، بعد از سرنگونی رژیم اسد به ایران خواهد رسید. برای آن زمان، اپوزیسیون باید اختلافات خودساخته و بی ارزش را کنار گذاشته و از هم اکنون با برنامهای منسجم از فرصتهای به دست آمده نهایت استفاده را ببرد. اپوزیسیون باید بداند که فرصت همواره برای تغییرات بنیادی در یک کشور در دسترس نیست و در این برهه زمانی، جای هیچ نوع جنگ برای قدرتگیری هیچ حزب و دستهای برای آینده ایران نیست.
toارسال شده توسط کاربر مهمان در تاریخ پنجشنبه, 06/09/1391 - 04:48.
کامنت من را يکبارديگر بخوان. منهم هزينه های ميليونی صرف حزب الله را که از جيب مردم ايران ميرود نکوهش و ومحکوم کرده ام !
from کاربر مهمان در تاریخ پنجشنبه, 06/09/1391 - - 00:36
به کاربر محترم ( مدارا در تاریخ جمعه, 06/10/1391 - 18:49 )
هموطن جنگ صلیبی چه بود و کشتار و شکنجه در افغانستان و عراق در پاسخ به تخریب مرکز تجارت جهانی(١١ سپتامر) توسط امریکائیان و اروپائیان مسیحی طبق کدام آموزه مسیحی صورت گرفته است؟
هموطن در دین اسلام هم عمل انتحاری حرام است،ولی دوستان سلفی و وهابی امریکائیان و اروپائیان مسیحی انرا ترویج و حمایت می کنند و عده ای مسلمان نادان هم بدان عمل افتخار می نمایند.
سلام یا شلوم که توسط مسلمانان و یهودیان بر زبان می اید به معنای اعلام صلح و ادب است،ولی می بیند که چگونه به جان هم افتاده اند.
حضرت مسیح با انتقام جوعی و مقابله به مثل مخالف بود و صلح را توصیه کرد،ولی عملا چنین نشد و همان روش و تفکر که در دین یهود است( چشم در مقابل چشم و دندان در مقابل دندان)در جنگ ادیان به قوت خود باقی است.
هموطن گرامی معنی و مفهوم مامور را هم مطالعه کنید و بفهمید که هیچ ماموری به صورت علنی کار اطلاعاتی نمی کند و اگر کسی از ج.ا. حمایت کرد هم مامور نامیده نمی شود.در حقیقت ماموران کسانی هستند که در دل به نظام عشق می ورزند،ولی در میان مردم به بدگویی علیه نظام مشغولند.این گروه از با گروه بدگوی معترض و عادی در جامعه و یا بد گویان سیاسی فرق اساسی دارند و همیشه با چسباندن خود به مخالفات نظام و جمع آوری اطلاعات ازآنان تلاش در وارد شدن به حریم خصوصی افراد مشخص و یا احزاب را را دارند.البته علوم و تجهیزات اطلاعاتی امروزی پیشرفت بسیار کرده و سازمانهای اطلاعاتی توسط شنود تلفنی،میکروفنی،اینترنت و نشریات اکثر اطلاعات لازم را بدست می آورند.متاسفانه گفتار و اعمال افرادی چون شما بازدارنده حرکتهای مردمی علیه مستبدین است و ازادی بیان را هدف قرار میدهد.
روایت تاجزاده از نقش آیتالله خامنهای در بازداشت منتقدان و مخالفان :
تاجزاده که در آن زمان معاون وزیر کشور در کابینه محمد خاتمی بوده، مینویسد که پس از تشکیل مجلس ششم و در یکی از جلسات هفتگی دو نفره، خامنهای از خاتمی میخواهد که با نهضت آزادی به دلیل "برانداز" بودن آنها برخورد شود.
تاجزاده درنامه اخير به همسرش میگوید که خاتمی با این دیدگاه مخالفت کرد اما موضوع را برای رسیدگی دقیق به وزارت اطلاعات ارجاع داد: «اما رهبری نظریه کارشناسانه وزارت اطلاعات در مورد برانداز نبودن نهضت آزادی و ملی مذهبیها را نپذیرفت و قرار شد کمیتهای زیر نظر یکی از مسئولان دفتر ایشان با حضور کارشناسان وزارت اطلاعات و سپاه تشکیل شود.»
در ادامه نامه آمده که این کمیته نیز در جمعبندی خود برانداز بودن گروه یاد شده را نفی کرد، اما اطلاعات سپاه در شب قبل از سفر خاتمی به روسیه در زمستان ۱۳۷۹، مهندس سحابی و تعدادی از همفکرانش را به اتهام براندازی بازداشت کرد و به سلولهای انفرادی انداخت!.
مصطفی تاجزاده نوشته که خامنهای پس از آن در نماز جمعه اعلام کرد که عدهای در صدد "براندازی قانونی" هستند. تاجزاده افزوده «اما خوشبختانه رای اعتماد مجدد به خاتمی در خرداد ۸۰ فضا را تغییر داد و سحابی و یارانش پس از مدتی آزاد شدند و اصطلاح غیرحقوقی براندازی قانونی هم به گورستان تاریخ فرستاده شد.»
در بخش دیگری از این نامه آمده که گروه متهم کننده مهندس سحابی و همفکرانش، همان تیمی است که حکم بازداشت فعالان سیاسی و انتخاباتی سال ۸۸ را سه روز قبل از برگزاری انتخابات در ۱۹ خرداد گرفت.
ارسال کردن دیدگاه جدید