خانه | گوی‌سياست

جهان "صهیونیستی" خامنه‌ای- احمدی‌نژاد

شنبه, 1391-05-28 23:42
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
اکبر گنجی

اکبر گنجی − مسئله‌ی اشغال سرزمین‌های فلسطینی و ستمی که بر آنها رفته است، از ابتدای انقلاب در شکل بس رادیکالی دنبال شد. آیت الله خمینی بارها از نابودی اسرائیل سخن گفت. جانشین او نیز همین خط را دنبال کرد. به عنوان نمونه، آیت الله خامنه‌ای در آخرین مورد در ۲۵/۵/۹۱ گفت :

"قطعاً فلسطین به دست مردم فلسطین برخواهد گشت و این زائده‌ى دروغى و جعلى از صحنه‌ى جغرافیا محو خواهد شد؛ در این تردیدى نیست".
 
جمهوری اسلامی از همان ابتدا با مسئله‌ی فلسطین و اسرائیل نیز برای خود هویت سازی کرد، هویتی که مبنای آن  دفاع از فلسطینیان و مخالفت با موجودیت اسرائیل بود. در چنین بستری محمود احمدی‌نژاد خود را به عنوان پرچمدار این دیدگاه قلمداد کرد. احمدی‌نژاد در سخنرانی قبل از خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران – ۲۷/۵/۹۱- دوباره به تکرار مدعیات خود درباره‌ی آمریکا و اسرائیل پرداخت. اگر توهمات او را نادیده بگیریم، چند نکته هنوز در خوربحث است.
 
اول- دروغ گویی: دروغ مدعای کاذب است، اما هر سخن کاذبی دروغ نیست. فردی که پزشک نیست و درباره‌ی بیماری شخصی اظهار نظر کرده و مدعایش نادرست از کار در آمده، دروغ نگفته است. مدعای کاذب او ناشی از عدم آگاهی و تخصص است. دروغ گزاره‌ی کاذب به قصد فریب است. به سه نمونه‌ی زیر در سخنان احمدی‌نژاد بنگرید:
 
− "صهیونیست‌ها در تعلیمات نژادپرستانه‌ی خود، فقط خودشان را انسان می‌‌دانند و سایر ملت‌ها را در زمره‌ی حیوانات به حساب می‌‌آورند."
− "صهیونیست‌ها چپاول ثروت و نوامیس ملت‌ها را آزاد می‌‌شمارند و آن را تبلیغ می‌‌کنند و آموزش می‌‌دهند."
− "امروز مقابله‌ی با موجودیت رژیم صهیونیستی صیانت از حقوق انسانی همه‌ی انسان‌ها و باز کردن راه برای نجات بشریت از استکبار و فقر و همه‌ی بدبختی‌ها است."
 
جمهوری اسلامی از همان ابتدا با مسئله‌ی فلسطین و اسرائیل نیز برای خود هویت سازی کرد، هویتی که مبنای آن  دفاع از فلسطینیان و مخالفت با موجودیت اسرائیل بود. در چنین بستری محمود احمدی‌نژاد خود را به عنوان پرچمدار این دیدگاه قلمداد کرد. احمدی‌نژاد در سخنرانی قبل از خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران – ۲۷/۵/۹۱- دوباره به تکرار مدعیات خود درباره‌ی آمریکا و اسرائیل پرداخت.
این نوع دروغ گویی‌ها آیا کارکردی هم دارد؟ آیا کسی این مدعیات کاذب را باور خواهد کرد و فریب آنها را خواهد خورد؟ چه کسی باور می‌کند که "صهیونیست‌ها" همه‌ی ملت‌ها جز خودشان را حیوان به شمار می‌آورند؟ چه کسی باور می‌کند که صهیونیست‌ها چپاول ثروت و نوامیس ملت‌ها را آزاد می‌شمارند؟ اگر گفته بود "صهیونیست‌ها چپاول ثروت و نوامیس فلسطینیان را آزاد می‌شمارند"، حداقل قابل شنیدن بود.
 
دوم- سیطره‌ی جهانی صهیونیسم: سیمایی که احمدی‌نژاد از جهان به تصویر می‌کشد، یک نمای زیر سلطه "صهیونیسم" است: این جریان همه جا را گرفته و همه‌ی زمامداران اروپا و آمریکا در چنگال آن اسیرند. نمونه‌ای از سخن احمدی‌نژاد در این باب:
"امروز همه‌ی ملت‌ها حتی در آمریکا و اروپا اسیرند. در غرب اکثر دولت‌ها تابع صهیونیست‌ها هستند و مردم حق انتخاب ندارند؛ چند حزب درست شده است...که همه‌ی آن احزاب فرمان‌بر و اسیر صهیونیست‌ها هستند و فریاد ملت‌ها و مردم در اروپا و آمریکا هم برپاست، اما فریاد‌رسی وجود ندارد".
 
نمی دانیم احمدی‌نژاد واقعاً به این مدعا باور دارد یا چنین جلوه می‌دهد؟ نمی‌دانیم طرح این مدعا برای چیست؟ این مدعا به سود یا به زیان "صهیونیست"هاست؟ قدرت آنها را کاهش می‌دهد یا موجب هراس از قدرت خارق العاده‌ی آنها می‌شود؟
 
سوم- طرح تشکیل دو دولت: مطابق طرح چهارجانبه‌ی آمریکا، اروپا، روسیه و سازمان ملل باید دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت اسرائیل تشکیل گردد. فلسطینیان موافق این طرح بودند و هستند، اما اسرائیل به هیچ وجه زیر بار آن نرفت و به گونه‌ای عمل کرد که این طرح به بایگانی سپرده شود. تحولات خاورمیانه- داستان لیبی و سوریه، پرونده‌ی هسته‌ای ایران و نزاع‌های فرقه‌ای و قومی- نیز به سود اسرائیل تمام شده و این طرح به محاق رفت. فلسطینیان اینک بیش از هر زمان دیگری به فراموشی سپرده شده‌اند. اما احمدی‌نژاد در شرایطی که کمترین امید به تشکیل دولت مستقل فلسطینی در کنار دولت اسرائیل وجود دارد، درست در جهت منافع دولت اسرائیل، به جنگ طرح چهارجانبه رفته و دوباره از انکار موجودیت اسرائیل، به جای آن طرح سخن می‌گوید:
"حضور صهیونیست‌ها در یک وجب از سرزمین فلسطین هم خطرناک است، چه برسد به این که بخواهند دولت رسمی و قانونی داشته باشند. برداشت و استنباط بنده از تحولات این است که صهیونیست‌ها، یک شلوغ کاریهایی راه بیندازند و سپس رهبران آمریکا آنها را مواخذه کنند و بگویند باید دو دولت را بپذیرید و برخورد ظاهری و خیمه شب بازی درست کنند و صهیونیستها نیز با منت بگویند که دو دولت را می‌‌پذیریم و حداکثر ۱۸ درصد از خاک فلسطین را به فلسطینی‌ها بدهند و رژیم جعلی اسراییل مستقر شود".
 
احمدی‌نژاد به گونه‌ای سخن می‌گوید که گویی اسرائیل در سراشیبی زوال و نابودی است و طرح چهارجانبه برای نجات آن رژیم است. به همین دلیل فرمان صادر می‌کند که حتی اگر ۸۰ درصد خاک فلسطین را هم به صاحبان اصلی اش باز گردانند، آنها نباید بپذیرند تا اسرائیل به آخر خط برسد:
"حتی اگر ۸۰ درصد این سرزمین را به فلسطینی‌ها بدهند، باقیمانده‌ای سرزمینی که به صهیونیست‌ها داده می‌‌شود، باز یک خطر است؛ تشکیل دو دولت، یعنی یک فرصت تاریخی برای بازسازی خودشان. پذیرش دو دولت یعنی برباد دادن ۱۰۰ سال مقاومت و هر کس این موضوع را بپذیرد، بداند که در خط ملت‌ها نبوده و در نقطه مقابل ملت‌هاست".
 
در شرایطی که مردم اسرائیل به اشکال گوناگون مخالفت خود را با حمله‌ی نظامی دولت شان به ایران ابراز می‌کنند، سخنان خامنه‌ای- احمدی‌نژاد در سطح جهانی واکنش تند آمریکا، فرانسه و دبیرکل سازمان ملل متحد را به دنبال داشته است. عقلانیت و ایران دوستی حکم می‌کند که مواضعی اتخاذ گردد که به تقویت جنبش ضد جنگ در اسرائیل منتهی شود و تیم جنگ طلب ناتانیاهو- باراک مجبور به عقب نشینی شوند.
چه متغیرهای امیدوارکننده‌ای وجود دارد که موجب می‌شود فلسطینیان حتی از پذیرش ۸۰ درصد خاک خود خودداری ورزند؟ احمدی‌نژاد با چه شواهد و قرائنی آنها را مجاب می‌سازد؟ می‌گوید انقلاب اسلامی ایران موجب طرح دوباره‌ی مسئله‌ی فلسطین شد و موجودیت اسرائیل به خطر افتاد:
"طی دو سه دهه‌ی اخیر اساس رژیم صهیونیستی در خطر قرار گرفت و فلسفه‌ی تاسیس این رژیم زیر سوال رفت و در حالی که تا قبل از انقلاب ما به دنبال تثبیت و توسعه رژیم صهیونیستی بودند، امروز احساس خطر کرده و به دنبال نجات رژیم صهیونیستی هستند، تا فرصتی تاریخی برای بازسازی خود پیدا کنند".
 
اما واقعیت این است که نه تنها موجودیت اسرائیل به خطر نیفتاده، بلکه مسئله‌ی فلسطین کاملاً به حاشیه رفته و موجودیت ایران به خطر افتاده است. اگر خطری باید مورد بحث قرار گیرد، به خطر افتادن موجودیت ایران است، نه اسرائیل.
 
چهارم- چه باید کرد: احمدی‌نژاد که این چنین نامسئولانه و دن کیشوت وار فرامین بی ارتباط با واقعیت طرح می‌کند، طبعاً راه حل جایگزینی هم در دست دارد. راه حل او چیست؟ به دولت آمریکا می‌گوید:
"به نفع شماست که صهیونیست‌ها را کنار بزنید، مستقل عمل کنید، حقوق ملت‌ها را به رسمیت بشناسید و منافع ملت‌های خود را در چارچوب مرزهای جغرافیایی خود دنبال کنید، اگر به این نصیحت توجه نکنید، به زودی زود دست قدرت ملت‌ها که تجلی قدرت خداست، شما را به زیر خواهد کشید. دست از حمایت از رژیم صهیونیستی بر دارید چرا که آنها به درد شما نمی‌‌خورند".
 
طبیعی است که دولت آمریکا مجری فرامین احمدی‌نژاد نخواهد بود. او خود بهتر از هرکس به این امر واقف است. سخنان او- در خوشبینانه و همدلانه‌ترین شکل- برای جمع کردن هوادارانی در میان نیروهای رادیکال منطقه و حفظ وحدت اقلیت خودی ایراد می‌گردد. راهی که او نشان می‌دهد بسته است، پس راهی جز امیدبخشی پیامرانه در پیش ندارد. وعده می‌دهد:
"خاورمیانه‌ی جدید حتما شکل خواهد گرفت، اما به لطف خدا و یاری ملت‌ها در این خاورمیانه‌ی جدید اثری از حضور آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها نخواهد بود. صهیونیست‌ها خواهند رفت، سلطه‌ی آمریکا بر جهان درهم خواهد شکست و روز روشن ملت‌ها در راه است. کمونیسم رفت، سرمایه‌داری هم می‌‌رود".
 
آرزوهای خود را به وعده‌های قابل دستیابی مبدل می‌سازد. می‌گوید "بهار غربی" و "بهار آمریکایی" نیز در راه است و قرار است بساط غربیان و آمریکا برچیده شود:
"بدانید بهاری که شما گفتید، فقط عربی نیست، آغاز آن بهار عربی است؛ اما بدانید که بهار بشری و انسانی در راه است. بهار غربی و بهار آمریکایی هم در راه است و به لطف خدا به زودی برپا خواهد شد".
 
احمدی‌نژاد به اسرائیل خدمت کرده است. تمامی سخنان دن کیشوت وار او به سود دولت اسرائیل تمام شده است. دولت اسرائیل به خوبی از این سخنان نابخردانه استفاده نمودد و دولت‌های بسیاری را علیه ایران بسیج کرد. دولت اسرائیل سرزمین فلسطینی‌ها را اشغال و آنها را از حقوق اساسی شان محروم کرده، به کشورهای زیادی حمله نظامی کرده، تأسیسات اتمی عراق و سوریه را بمباران کرده، اینک نیز قصد دارد تأسیسات هسته‌ای ایران را بمباران سازد و منطقه را اسیر جنگی دیگر سازد. در عین حال، از این گونه سخنان ضد "منافع ملی" احمدی‌نژاد استفاده کرده و صحنه را معکوس جلوه می‌دهد. تصویری که اسرائیل ساخته به قرار زیر است:"ایران قصد دارد اسرائیل را نابود سازد".
 
اگر فردی در ایران به اتهام خیانت و اقدام علیه امنیت ملی کشور باید محاکمه شود، اگر فردی در ایران به اتهام خدمت عملی بسیار گسترده به اسرائیل باید محاکمه شود، آن فرد محمود احمدی‌نژاد است. اگر فردی در ایران در برساختن جهان صهیونیستی نقش داشته، آن فرد احمدی‌نژاد است. این توصیفی مطابق با واقع از سخنان و عملکرد او طی هفت سال گذشته است. یک بار دیگر سخنان او را در طی این مدت در ذهن مرور کنید، گویی او آگاهانه خوراک برای دولت اسرائیل فراهم می‌آورد تا جهان را علیه ایران بشوراند. اینک مردم ایران از طریق تحریم‌های فلج کننده‌ی اقتصادی در حال پس دادن هزینه‌ی سنگین این گونه لفاظی‌ها هستند. اما هزینه‌های آن به تحریم‌ها محدود نخواهد شد.
 
کاملاً طبیعی است که سازمان جاسوسی اسرائیل در رژیم جمهوری نفوذ کرده باشد. نفوذ در این رژیم کار چندان دشواری نیست. تظاهر به همراهی در عین بی اعتقادی ، دروغ گویی و حمایت از افراطی‌ترین مواضع به رشد فرد در این رژیم منتهی می‌شود. چرا نفوذی‌های موساد در گزارش‌های به اصطلاح کارشناسانه اینان را به سوی اتخاذ مواضع دن کیشوت وار نرانند؟ مگر امکان دارد این سخنان ضد منافع ملی ایران و به سود دولت اسرائیل دائماً تکرار شود و آنان زیانبخش بودن آن را نفهمند؟
 
احمدی‌نژاد عامل اسرائیل یا جاسوس آنها نیست. حتی اگر تبار یهودی داشت، این هم فاقد اهمیت بود. برای این که یهودیان نیز دارای همان حقوقی‌اند که بقیه‌ی انسان ها؛ به عنوان شهروندان برابر و آزاد، انسان‌هایی‌اند همچون انسان‌های دیگر. تا حدی که من می‌فهمم، هیچ اشکالی ندارد که یک یهودی ایرانی با آرای مردم به ریاست جمهوری ایران برگزیده شود. یهودیان انسان‌های شریفی هستند که در طول تاریخ ستم‌های بسیار- از جمله در هولوکاست- بر آنها رفته است.
محل نزاع اینها نیست، محل نزاع خدمات گسترده و باورناکردنی تیم خامنه‌ای- احمدی‌نژاد به دولت اسرائیل- علی رغم ظاهر اسرائیل ستیزانه‌ی آنها- است. این احتمال را نباید نادیده گرفت که در تیم کارشناسی ای که اینها را تغذیه‌ی فکری می‌کند، نفوذی‌های سازمان موساد جا خوش کرده باشند. مدعای ما این است: تیم خامنه‌ای- احمدی‌نژاد بیش از هرکس در خدمت دولت اشغالگر و ستمگر اسرائیل بوده و هستند.
 

در شرایطی که مردم اسرائیل به اشکال گوناگون مخالفت خود را با حمله‌ی نظامی دولت شان به ایران ابراز می‌کنند، سخنان خامنه‌ای- احمدی‌نژاد در سطح جهانی واکنش تند آمریکا، فرانسه و دبیرکل سازمان ملل متحد را به دنبال داشته است. عقلانیت و ایران دوستی حکم می‌کند که مواضعی اتخاذ گردد که به تقویت جنبش ضد جنگ در اسرائیل منتهی شود و تیم جنگ طلب ناتانیاهو- باراک مجبور به عقب نشینی شوند.

Share this
Share/Save/Bookmark

حرفات درسته****

ایکاش عامل نفوذی صهیونیست بودن احمدی نژاد بیشتر شکافتخ شود واقعا اسرائیل از طریق این جاسوس خود چه بلایی سر اسران آورده و چه بهره برداری ثراوانی در جهان نصیبش نشده . تنها گنجی است که جسارت بیان این حقیقت را دارد

ایکاش عامل نفوذی صهیونیست بودن احمدی نژاد بیشتر شکافتخ شود واقعا اسرائیل از طریق این جاسوس خود چه بلایی سر اسران آورده و چه بهره برداری ثراوانی در جهان نصیبش نشده . تنها گنجی است که جسارت بیان این حقیقت را دارد

در اینکه رییس چمهور ایران فرد موقعیت سنجی نیست و اجازه داده است صهیونیست ها از حرف های وی به عنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند شکی نیست. فرصت طلبی صهیونیست ها بر همه آشکار است، تا جایی که میراث روانی جنایات هولناک جنگ جهانی دوم را به سوی منافع خود متمایل کرده اند و همه، از جمله آمریکایی ها، ترجیح می دهند هیروشیما و ناکازاکی را فراموش کنند و وانمود کنند هیتلر تنها جنایتکار جنگ جهانی دوم بوده است. اما همه ی اینها نباید باعث شود روش ها و راهکردهای صهیونیست ها را دست کم بگیریم. درست است که صهیونیست ها بیشترین ستم را در حق مردم فلسطین کرده اند، اما دست چپاول آنان به روی اموال مالیات دهندگان کشورهایی چون آمریکا نیز باز بوده است. گمان می کنید هزینه ی کمک های بلاعوض نظامی آمریکا به اسراییل را چه کسی می پردازد؟ مشکل صهیونیزم در اینجاست که حتی به مردم یهودی تبار نیز رحم نمی کند، چه ساکنان به زور اسکان داده شده در زمین های اشغالی و چه رانده شدگان یهودی آفریقایی. یهودیانی که به اسراییل سفر کرده اند، اغلب دیدگاه روشنتری نسبت به سایر یهودیان نسبت به کارکرد دولت اسراییل دارند. بدیهی است آقای احمدی نژاد تنها کسی نیست که از بدبختی مردم فلسطین استفاده ابزاری می کند، روسای کشورهای عربی وابسته به آمریکا، چون عربستان و کویت و جز آن، نیز دهه هاست همین روش را پیش گرفته اند، و از همین روست که با این همه تبلیغات برای فلسطین چیزی برای فلسطینی ها عوض نشده است. باید برای مردم جهان روشن ساخت که مجبور به انتخاب میان این یا آن نیستند، چیزی که رهبران ایران و اسراییل تبلیغ می کنند. راه سومی نیز وجود دارد و آن براندازی همه ی حکومت های نولیبرال، وابسته و اقتدارگراست، از اقتدارگرایان ایران گرفته تا اسراییل و آمریکا و عربستان و همه ی آنها.

اکبر گنحی : ...این نوع دروغ گویی‌ها آیا کارکردی هم دارد؟ آیا کسی این مدعیات کاذب را باور خواهد کرد و فریب آنها را خواهد خورد؟ چه کسی باور می‌کند که "صهیونیست‌ها" همه‌ی ملت‌ها جز خودشان را حیوان به شمار می‌آورند؟ چه کسی باور می‌کند که صهیونیست‌ها چپاول ثروت و نوامیس ملت‌ها را آزاد می‌شمارند؟ اگر گفته بود "صهیونیست‌ها چپاول ثروت و نوامیس فلسطینیان را آزاد می‌شمارند"، حداقل قابل شنیدن بود... ملیونها مسلمان ایرانی و عرب که در جهل و بیسوادی غرق هستند و حاضر هستند هر جنایتی را فقط به خاطر آنکه اسلام و محمد و «آقا» گفته اند و همین طور بسیاری از جوانان دانشجو این دروغ را باور میکنند که یهودیها دیگران را حیوان حساب میکنند و به آنها گوییم میگویند و گوییم یعنی حیوان.به علت اینکه مسلمانان عقیده به تفکر ندارند و از طرفی کتابها و رسانه ها شدیدا در عرض این 33 سال سانسور است به راحتی گول این تقیه را میخورند و حاکمان و فقها و مجتهدین اسلامی با این دروغها توانسته اند بسیاری از مسلمانان را تبدیل به ***** بکنند که از هیچ گونه جنایتی در حق یهودیهای ایران و عرب خودداری نکرده اند مگر نه اینکه که با دروغ گفتن در مورد معترضان به حکومت ظلم اسلامی و کافر و محارب خواندن آنان عده ای از همین مردم مسلمان به شکنجه و قتل آنها در زندانها مشغولند؟ در بسیاری از وبسایتهای اسلامی این عقیده مسخره را که یهودیها دیگران را حیوان میدانند میتوانیم بخوانیم. احتمالا یک نوع فرافکنی اسلامی است زیرا مسلمانان معمولا دیگران را هر که باشند نجس و کافر و لایق کشتار و شکنجه میدانند و خود را صاحب برترین دین میدانند. اما برای آنهایی که کمی تحصیلات دارند و ممکن است خدای نکرده حاضر نشوند به راحتی این گونه دروغهایی ساده را قبول نکنند افرادی مثل آقای گنجی و بقیه «روشنفکران دینی » حیله ای دیگر تدارک دیده اند و مثلا میگویند که « "صهیونیست‌ها چپاول ثروت و نوامیس فلسطینیان را آزاد می‌شمارند" که به قول ایشان قابل قبول تر است. ایشان و امثال ایشان خوب میدانند که برای این گفته هم احتیاج به اثبات ندارند چون بیشتر مردم دنیا زیاد علاقه ای به تحقیق کامل در مورد مشکلات ملتهای دیگر را ندارند و اگر 2 ملیارد مسلمان این عقیده را به انداره کافی تکرار کنند بالاخره دیگران آن را قبول خواهند کرد! ****

گنجی قبول دارد که بسیاری از مردم اسراییل با حمله کشورشان به مراکز هسته ای ایران مخالفند و این مخالت را ابراز کرده اند:...در شرایطی که مردم اسرائیل به اشکال گوناگون مخالفت خود را با حمله‌ی نظامی دولت شان به ایران ابراز می‌کنند،... آیا در عرض این جنگ ۳۳ سال که حکومت ایران بر علیه اسراییل شروع کرده و هنوز هم ادامه دارد حتی یک بار هم شده است که حتی عده کمی از مردم ایران مخصوصا آنها که خود را روشنفکر دینی میخوانند مخالفت خود را در مورد ترویج نفرت و جنگ افروزی و تروریسم و حمله های انتحاری ر‌ژیم اسلامی بر علیه اسراییل نشان دهند؟ واقعیت این است که روشنفکران دینی هم مثل مرتجعان دین مخصوصا خمینی هیج مشکلی با جنگ مخصوصا از طرف دروغ گویی و نفرت پراکنی بر علیه اسراییل نمی بینند. در عرض جنگ هشت ساله هم که خمینی میخواست جنگ را تا بیست سال هم که شده تا زمان اشغال عراق و بعد هم اشغال اسراییل ادامه دهد هیچگاه مخالفتی با جنگ از آنها شنیده نشد. حال هم نوبت گنحی است که مثل بعضی دیگر از عوامل نظام که مشغول جنگهای خانوادگی با همدیگر بر سر قدرت و ثروت هستند در این دعوا به طرفدرای از گروهی را که با آنها همراه تر است آن دیگران را یعنی گروه احمدی نژاد را که از ایران آواره اش کرده اند با تهمت یهودی زاده بودن احمدی نژاد مورد حمله قرار دهد تا شاید بتواند مردم ایران را برای به قدرت رساندن جناح خودش بر علیه گروه احمدی نژاد بشوراند که شاید بالاخر ه این مردم انقلابی دیگر بکنند و جانشان را برای رسیدن دوباره ایشان و یاران اسلامگرای روشنفکرانه ! شان به قدرت و ثروت و حکومت به خطر بیندازند. یکی دیگر از همین روشنفکران دینی اخیرا گفت بود که مسلمانانی که از نسل ززتشتیها هستند از مسلمانانی که از نسل یهودیها هستند بهتر هستند و چون احمدی نژاد از نسل یهودیها است پس بد است و صهیونیستی است و برای اسراییل کار میکند و میخواهد اسلام را از بین ببرد و فقط به خاطر نفع رساندن به اسراییل است که به اسراییل بد میگوید که بتواند اسراییل و آمریکا را برای حمله به اسراییل تشویق کند. انگاری مسلمانان واقعی در بی احترامی به دیگر انسانها هیچ فرقی با هم ندارند فقط روشنفکران دینی بلدند که همان بی احترامی و توهین را به زبان چرب ونرم تری بیان بکنند. از گنجی **** باید پرسید اگر احمدی نژاد به خاطر یهودی بودن از نابودی اسراییل حرف میزند پس چرا امام عزیزتان خمیتی از همان اول انقلاب روز قدس معین کرد و گفت که اسراییل باید از بین برود؟ چرا امام عزیزتان به صد در صد موافق جنایتهای بی شرمانه اش بودید سالها ثروت مردم ایران را خرج چنگ سی و سه ساله تروریستی بر علیه اسراییل کرد؟ چرا شماها هیچگاه نگفتید که خمینی به خاطر تحریک اسراییل بر علیه ایران و کشاندن ایران به جنگ اینها را گفته و او هم یک یهودی زاده بوده؟ **** 

جناب گنجی
شما یک قسمت عجیب و غریب ولی قابل توجه سخنان احمدی را نادیده گرفتید. او از "سابقه 2 هزار ساله" صهیونیستها و اینکه "در دوران معاصر، حداقل 400 سال است که عده اي قليل صهيونيست، جامعه بشري را دچار تلاطم و سنگين ترين خسارتها و بعضا جبران ناپذير کرده اند" سخن گفت. صهیونیستهای 2000 و 400 سال پیش چه معنائی میدهد؟ آیا منظور او یهودیان در طول تاریخ نیست؟ مخصوصا با در نظر گرفتن سخنان اخیر رحیمی در مورد تلمود و یهودیان و صهیونیستها. آیا به نظر نمی آید که او و یارانش دارند عمدا مرز بین صهیونیسم و یهودیت را مخدوش میکنند؟

تحلیل آقای گنجی بر این استوار است که در شرایطی که اسرائیل به دادن امتیاز های نسبی هم راضی نیست و در به در دنبال راهی برای بیرون آمدن از زیر فشار کشور ها برای دادن امتیاز و پذیرش موجودیت مستقل فلسطینی ها در سرزمین های اشغالی است ، سر دادن شعار های مطلق گرایانه ای نظیر از بین بردن اسرائیل به نفع اوست و در خط تامین نیازهای مقطعی اسرائیل برای بیرون آمدن از زیر این فشار است . با این حساب و مطابق این منطق سر دادن این شعار از ابتدای انقلاب نادرست بوده است و پذیرش این مسئله بدین معناست که وضعیت نیروها و توان نیروهای تغییر خواه از ابتدا همین بوده و ما بیجا علیه قرارداد صلح خاورمیانه و کمپ دیودید شعار می داده و حرکت می کرده ایم.
این تحلیل امکان ایجاد تغییرات وسیع و به دور از مناسبات معمول در منطقه و خارج از منطقه را تحلیل های پیامبر گونه می خواند. با این حساب اگر کسی دو سال پیش از امکان تغییراتی در سطح تغییراتی که در سال قبل در شمال آفریقا پدید آمده است حرف می زد پیامبر گونه حرف زده بود و اگر امروز کسی تغییراتی بیشتر از آنچه در طرح صلح خاورمیانه پیش بینی شده است را انتظار داشته باشد پیامبر گونه - و به نظرم به زعم آقای گنجی ذهنی و غیر واقعی - فکر کزده است.

من با بسیاری از کارها و حرف های آقای احمدی نژاد مخالفم و عملکرد او در رابطه با نیروهای سیاسی و اجتماعی را برای پیشرفت کشور مضر می دانم. اما تحلیل آقای گنجی درباره القای دستگاههای اطلاعاتی بودن نظر آقای احمدی نژاد - در باره لزوم از بین رفتن اسرائیل و یا در شرف پدید آمدن تغییرات اساسی در منطقه و خارج از منطقه - را لزوما درست نمی دانم.
من سالها در زندان های شاه بسر برده ام و در آن سالها برای خودم حداقل 30 سال ماندن در زندان را پیش بینی کرده بودم و وقتی در تاستان سال 57 با زندانیان جدید - که در تظاهرات دستگیر شده بودند حرف می زدم و آنها از تمام بودن کار شاه در چند ماه آینده حرف می زدند - روبرو می شدم ، حرف هایشان به نظرم غیر واقعی و ذهنی می آمد . اما بعد دیدم من اشتباه کرده ام و این تغییرات روی داد . حالا هر کجای ذهن من با واقعیت تطابق نداشت و هر چه بود و تغییرات به هر دلیل روی داده بود این تغییرات در ذهن من نمی گنجید و من کسانی را که این حرف ها را می زدند به غیر واقعی و ذهنی فکر کردن متهم می کردم
یادم هست که یکی از دوستان مارکسیست - که از قدیمی ها بود و چند سالی بیشتر از من در زندان بسر برده بود - را از اوین به قصر منتقل کرده بودند و او در فاصله انتقال از اوین به قصر مدتی در بند قرنطینه با زندانیان تظاهراتی به سر برده بود و برایمان از حرف ها و روحیه آنها می گفت . از او در باره تحلیلش از قضایا پرسیدم به طنز گفت تحلیل من ته اش رفته لیلش مانده و چند ماه بعد ، بعد از اینکه شاه در تلویزیون گفت که من صدای انقلاب شما راشنیدم، وقتی دوباره از او درباره تحلیلش از قضایا پرسیدم گفت ته تحلیل من رفته بود حالا لیلش هم رفت

به دور از طنز ، من این مطلب را برای آن گفتم که گاهی تغییرات در تحلیل های ما نمی گنجد و بهتر است معتقدان به آن را با برچسب پیامبر گونه سخن گفتن و . . . . به سخره نگیریم .

«عقلانیت و ایران دوستی حکم می‌کند که مواضعی اتخاذ گردد که به تقویت جنبش ضد جنگ در اسرائیل منتهی شود و تیم جنگ طلب ناتانیاهو- باراک مجبور به عقب نشینی شوند.»
جناب اقای گنجی عقلانیت حکم می‌کند که ما ایرانیان متحد و یکصدا شویم که آمریکا و رژیم صهیونیستی قادر به یاوه گویی نباشند.آقای خامنه ای هم باید بفهمند که عرب سنی هرگز زیر پرچم ایرانی شیعی بسیج نخواهد شد.علاقه انقلابیون و مردم مسلمان سنی از رهبران ایرانی و شیعی تا آن زمان ادامه دارد که منافع مادی و معنوی آنان تأمین گردد.نگاهی به رفتار و گفتار عربها در بحران سوریه نشانگر این واقعیت است و اقای خامنه ای و دوستداران ایشان در روزنامه کیهان باید بدانند که راه نجات مردم مسلمان شیعی از شر استکبار و استعمار و صهیونیزم ،حمایت غیر مستقیم از جنبشهای مردمی با بکار گرفتن ادبیات سیاسی انساندوستانه و دیپلماتیک می باشد.
از خود بپرسید چرا مقامات مسلمان ایرانی از سوسیالیستها ، کمونیستها ، مسیحیان و بودیست های ضد امپریالیزم و ضد استعمار و ضدصهیونیزم حمایت میکنند و حتی با آنان تا مراحل حساس هم گام و هم صدا می شوند؟
آیا همین مقامات در ایران حاضر به دوستی و همبستگی و زندگی مسالمت آمیز در چهارچوب قوائد مردمسالاری با سوسیالیستها، بودیستها و سنی ها هستند؟؟
نتیجه اینکه اعراب سنی هم با ایرنی شیعی تا یک زمانی خاص هم گام میشوند.لذا بهتر است دولتمردان ایرانی به فکر آشتی ملّی در ایران باشند و منافع شیعیان و دیگر شهروندان ایرانی را حمایت کرده و متحدا علیه هر دشمنی اقدام نمایند.
اقای گنجی ! عوض کردن ادبیات خوب است، ولی تاثیر چندانی در مقابل هجوم رسانه ای استعمارگران و صهیونیزم ندارد.نمونه آن کره شمالی،کوبا ،ونوزوئلا و بلاروس که با دولت صهیونیستی دشمنی ندارند،ولی مخالفتشان با امپریالیزم و استعمار باعث شده که دولت صهیونیستی به خاطر منافع و ماهیت واقعی اش در کنار دولتمردان جنگ افروز آمریکایی قرار بگیرد.موفق باشید

در هر منطقه ای موازنه قدرت آنگونه رقم خورده و خواهد خورد که منافع کشورهایی نظر چین ایالات متحده ، روسیه ، بریتانیا و ... بمیزان مقدور تامین گردد .
اینکه همزمان آقای انور سادات و آقای خمینی به دوستی و دشمنی به اسرائیل دست میزنند و ایران را مصر و مصر را ایران می گردانند ، آن را به ذهن متبادر میکند که اگر احمدی نژاد در ایران آن بادپیماییها را نمی کرد در جایی دیگر آن جبهه گیریها را کسی دیگردر زمان معهود انجام میداد ... چیزی که منافع قدر قدرتها را تامین میکند ، ،،،

متاسفانه آقای گنجی و خیلیهای دیگر دارند سعی میکنند دلیل اسراییل برای حمله به نیروگاه های هسته ای ایران را گفتارهای ضد اسراییلی و ضد یهودی سران رژیم مخصوصا احمدی نژاد جلوه دهند. ولی واقعیت این است که ۳۳ سال است حکومت اسلامی از هدف نابود کردن اسراییل حرف میزند. حتی خود رفسنجانی سالهاپیش گفته برای حمایت از حمله اتمی ایران به اسراییل گفته بود که نباید ازین امر ترسی داشت زیرا اگر ایران به اسراییل حمله اتمی کند تمام اسراییل نابود خواهد شد ولی اگر اسراییل بخواهد به این حمله جواب دهد فقط جند صد هزار ایرانی کشته خواهند شد.
علت اینکه اسراییل به فکرحمله به مراکز هسته ای ایران نه این عربده های جنگ طلبانه ۳۳ ساله بلکه ۳۳ سال جنایتها و تروریسم بین المللی ایران بر علیه مردم اسراییل است. قبلا این جنایات ایران در حد قابل کنترل تری بود ولی حالا که دست ایران به بمب اتمی میرسد کنترل این تروریسم امکان ندارد.

به نظر میرسد که گنجی در این مقاله میگوید که جمکهوری اسلامی باید ازین گفته های جنگ طلبانه ۳۳ ساله بر علیه اسراییل دست بردارد ولی مخالفتی با ادامه تروریسم و دروغ و نفرت پراکنی و جنگ افروزی در خفا بر علیه اسراییل ندارد.احمدی نژاد ولی همان طریق خمینی را ادامه میدهد که همین موجب علاقه بسیاری از مسلمانان جهان به او و رژیم اسلامی شده است. این دو تفاوتی در هدف اصلی استاد و رهبرشان خمینی که نابودی اسراییل است ندارند.

تنها راه درست برای اینکه اسراییل به فکر حمله به ایران نباشد این است که ایران از دخالت و تروریسم و جنگ افروزی در کشورهای دیگر مخصوصا اسراییل و لبنان و سوریه و کلا خاورمیانه دست بردارد و از فکر به رسیدن به امپراطوری جهانی اسلام به رهبری امام زمان بگذرد ولی به نظر نمیرسد که تا وقتی که این کشور به جای یک حکومت دموکراسی که مردم حق انتخاب داشته باشند یک حکومت اسلامی و امام زمانی دارد چنین امکانی وجود داشته باشد.

پیش به سوی ایجاد جهه متحد ایرانیان برای براندازی نظام اسلامی و استقرار نظامی سکولار بر مبنای دموکراسی و حقوق بشر درایران عزیزبا تمامیت ارضی اش.

اسراييل را لولو کردند تا بهانه اي براي تههيج مذهبي و ادامه حکومت چماق و متهم کردن مردم به جان آمده به جاسوسی کنند....

اينها با ندانم کاريشان در اين سي سال باعث رشد هند و چين و ترکيه و ثروتمند شدن امارات و قطر و عربستان شدند.....

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما