آیا حکومت اسلامی ایران میتواند نفتی نباشد؟
سه شنبه, 1391-05-10 15:23
نسخه قابل چاپ
گفتوگوی ایرج ادیبزاده با جمشید اسدی، استاد اقتصاد در فرانسه
ایرج ادیب زاده − رهبر جمهوری اسلامی فروش نفت خام ایران را یک «تله» توصیف کرده و گفته است: «ایران باید بهجایی برسد که به اختیار چاههای نفت خود را ببندیم». آیتالله خامنهای که با گروهی از پژوهشگران و مسئولان "شرکتهای دانشبنیان" دیدار داشت، بار دیگر خواستار در پیش گرفتن اقتصاد مقاومتی در کشور شده است. او گفته است: «تحصیل درآمد از راه منابع تمامشدنی مثل نفت و امثال نفت رونق و پیشرفت نیست و این خود گول زدن است. باید اقرار کنیم و قبول کنیم که این یک تله و دام برای ملت ماست».
منظور چیست؟
آیا جمهوری اسلامی، که در زمره حکومتهای نفتی محسوب میشود، میتواند بر اتکا به درآمد نفتی چشم پوشد؟
● گفتوگو با جمشید اسدی
برای بررسی این موضوع با آقای دکتر جمشید اسدی استاد استراتژی اقتصاد در دانشگاههای فرانسه تماس گرفتم:
رهبر جمهوری اسلامی گفته است که ما باید بهجایی برسیم که به اختیار چاههای نفت خودمان را ببندیم. این حرف به لحاظ اقتصادی از نظر شما اصلاً شدنیست؟
جمشید اسدی: هرگز، کما اینکه این یکی از شعارهای آغازین انقلاب اسلامی بود و تا به امروز نه تنها موفق به انجام آن نشدهاند، بلکه وابستگی به واردات و پسدرآمد صادرات نفتی را بیشتر از گذشته کردهاند.
معمولاً این یکی از شگردهای بلندپایگان جمهوری اسلامیست که زمانی که در تنگنا قرار میگیرد، آن تنگنا را بهعنوان یک پیروزی مطرح کنند و جور دیگری به مردم و ملت وانمود کنند. امروز هم بعد از ۳۳ سال از زمامداری جمهوری اسلامی، "مقام معظم رهبری" به فکر این افتادهاند که راستی چه خوب میشود که اقتصاد ما مبتنی بر نفت نباشد. خب این ۳۳ سال که موقعیت داشتند، اگر در این راه میخواستند بروند میرفتند.
جمشید اسدی:
«معمولاً این یکی از شگردهای بلندپایگان جمهوری اسلامیست که زمانی که در تنگنا قرار میگیرد، آن تنگنا را بهعنوان یک پیروزی مطرح کنند و جور دیگری به مردم و ملت وانمود کنند. امروز هم بعد از ۳۳ سال از زمامداری جمهوری اسلامی، "مقام معظم رهبری" به فکر این افتادهاند که راستی چه خوب میشود که اقتصاد ما مبتنی بر نفت نباشد. خب این ۳۳ سال که موقعیت داشتند، اگر در این راه میخواستند بروند میرفتند.»
حقیقت آن است که در مورد گرفتاریای که بر اثر تنشافروزی و ندانمکاری کلیه سران حکومت اسلامی بهوجود آمده است، نمیتوانند به مردم واقعیت را اعتراف کنند، نمیتوانند جام زهر را فعلاً بیاشامند؛ در نتیجه مجبورند آن را بهعنوان یک پیروزی قلمداد کنند. حقیقت آن است که وابستگی ما به درآمدهای ارزی نفت بهویژه در زمان ریاست جمهوری آقای محمود احمدینژاد که سخت مورد پشتیبانی آیتالله خامنهای بوده، افزایش یافته است.
گفتید چشمپوشی بر نفت به لحاظ اقتصادی ممکن نیست. پس منظور رهبر جمهوری اسلامی از گفتن این حرفها چیست؟
چشمپوشی بر نفت شدنی نیست و خود آقایان هم میدانند. با زبان فارسی بسیار زیبایی که وزیر نفت دولت آقای احمدینژاد داشت، چند روز قبل از اول ماه ژوئیه که تحریمهای خرید نفت اروپا آغاز میشد، فرمودند که اروپا خوب است ناعاقلی نکند و بدین کار دست نزند. پس معلوم است که از این بابت راضی نبودند، از این «ناعاقلی کردن» به قول وزیر نفت.
از سوی دیگر امروز یک واحدی هست که این وابسته به نهاد ریاست جمهوریست و در مورد مسائل حقوقی کشور در سطح بینالمللی کار میکند. اینها مشغول تهیه شکایتی هستند از اروپا و آمریکا برای این که تحریمهایشان فراتر از تحریمهای قطعنامهی شورای امنیت رفته است. گویا یک بخش به اسم بخش خصوصی را هم سازمان دادهاند که چنین کاری را بکند و چنین شکایتی را بکند. پس معلوم است که اینها به شدت نگران این تحریمها هستند. نگاه کنید مثلاً به قیمت مرغ و کمبود آن که همین خبر دیروز و امروز بود که دولت آقای احمدینژاد در پی واردات بسیار قابل ملاحظهی مرغ است تا مگر به این طریق بتوانند تا اندازهای جلو ناخرسندی مردم را بگیرند.
در زمان همین دولت آقای احمدینژاد که بزرگترین درآمدهای نفتی نصیب ایران شد، بنابر شواهد بسیار، در صندوق توسعه ملی یعنی همان حساب ذخیره ارزی پیشین، پولی از این درآمدهای نفتی برای ایران نمانده است. کمااینکه نتوانستهاند در این مورد گزارشی به مجلسِ همراه خودشان بدهند و کمااینکه نتوانستهاند بدهیهای خودشان را در مورد نقدی کردن یارانهها به بخش صنعت بدهند و مضافاً برآن، دولت بدهی بانکیاش افزایش پیدا کرده است. پس همه اینها نشانهی آن است که دولت سخت به اقتصاد نفت متکی است، کمااینکه تمام درآمدهای او را خرج میکند و تازه باز احتیاج دارد. یعنی اگر میتوانست، باز بیشتر چنین کاری میکرد.
اما پرسش شما این بود که به چه دلیل، اگر این کارهای اقتصادی ممکن نیست، سران رژیم چنین شعارهایی میدهند. به نظر من اولاً در تنگنا قرار گرفتهاند و قبول شکست یعنی قبول شکست سیاستهای تنشافروز با جهان و ندانمکاری در درون مرز. اما یک پیام دیگری هم این صحبتها دارد: به جای این که ما تنش با جامعه جهانی تنش را از بین ببریم و تحریمها را از سر ایران برداریم، تا به آخر خواهیم رفت، به قیمت این که حتی یک قطره نفت هم نتوانیم تولید و صادر کنیم؛ اما در مورد پرونده هستهای کوتاه نمینشینیم. این به نظر من آن پیام اصلیای است که در لابهلای فرمایش مقام معظم رهبری میتوان شنید و فهمید.
تحریم خرید نفت ایران از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا و بسیاری از کشورها، فروش نفت ایران را به کمتر از نصف رسانده و ایران برای فروش آن، تخفیفهای چشمگیری به خریداران پیشنهاد کرده است. این تخفیف چشمگیر چه قدر است؟
مسئلهی تخفیفهایی که جمهوری اسلامی میدهد شکل بسیار ویژهای دارد و معنای بسیار نوینی برای کلمهی تخفیف پیدا کرده است. اولاً در این شرایط میدانید که حتی قبل از تحریم نفت در ایران، دادوستدهای مالی و بانکی جمهوری اسلامی ممنوع بود. پس نمیتوانستند اگرهم نفت میفروشند، از طریق کانالهای رسمی بانکی پول فروش نفت را دریافت کنند. حالا که با تحریمهای کل نفت هم بدتر شده است. جمهوری اسلامی برای این چند راهحل در پیش داشت. اول از طریق یکسری بانکهای محلی و غیرمهم کارش را انجام میداد. جلو این موضوع هم به شدت گرفته شد و به مشکل برخورد کرد.
یک سیاست دیگر مسئلهی فروش تواتری بود. یعنی ما نفت به شما میدهیم، و چون به ما نمیشود پول داد، در عوض آن میآییم از شما جنس میخریم. در نتیجه ایران صاحب و اختیاردار درآمد خودش نبود. مثلاً اگر به چین میفروخت، میباید هرچه چینیها داشتند از چینیها میخرید. این طور نبود که آن پول را بگیرد و از جایی بخرد برای ساختن اقتصاد. مسئلهی سوم این که در حقیقت نسیه میفروختند. مثلاً با یونان تا مدتها این طور بود. میخواستند صادرات خودشان را ادامه دهند، به یونانیها میفروختند و خب یونان که پول نداشت پس دهد و در این شرایط هم که برایش مشکل بود و در حقیقت معلوم نیست تکلیف این تخفیفهای کلی در مورد ایران چه میشود.
حالا بعضی وقتها هم این تخفیفها آنچنان بود، که به تعبیر خود مجلس به قرارداد ترکمنچای میمانست. اما گذشته از آن، من حتی مطمئن نیستم که این پولها را چگونه میتوانند پس بگیرند. کمااینکه در مورد یونان ما دیدیم که نفت را میفروشند و چون پول آن رانمیتوانند از طریق مجاری رسمی پس بگیرند، بهعنوان بستانکار باقی میمانند. در این شرایط کسی نمیداند چه زمانی ایران بتواند بدهی خودش را بگیرد، بهویژه این که بدهکار میتواند بگوید: من پول شما را، حالا اگر بخواهم بدهم، از طریق کدام کانال بدهم؟
همه اینها به تحریمها وابسته است. با این تنشافروزیها و ندانمکاریها، شرایط بسیار دشواری برای اقتصاد ایران، و برای جامعه ایران ایجاد شده است.
اگر پول مفت نفت نبود که اينها اينقدر حرص و طمع بر سر تقسيم غنايم و مقام وانحصار واردات و صادرات نميزدند.....
اظهارات خامنه ای پس از پخش این نامه سر گشاده دعوت به جنبش ملی کردن نفت ابراز شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
نامه سرگشاده
به:
مردم ایران
از:
خسرو زارع فرید ( افشا کننده مشکلات امنیتی بانکهای ایران و سوء مدیریت در مدیریتهای کلان )
مقدمه:
با در نظر گرفتن خطری که برای اینجانب ایجاد شده است. در این نامه سعی خواهد شد که بخشی از اندیشه های نگارنده در میان گذاشته شود. مطالب نامه مربوط است به نتایج افکار و بررسیهائی که در طی سالیان گذاشته داشته ام ولی هیچگاه امکان مطرح شدن را نداشتند. قبل از هر چیز میبایستی در این مقدمه یاد آوری کنم که بنده نه از مرگ و نه از آزار و اذیتی که دشمنان آزادیخواهان و آزاد اندیشان در حال برنامه ریزی آن هستند ترس دارم و نه از آوارگی و وضعیت نامناسبی که در آن قرار گرفته ام. با توکل به خداوند مهربان در این راه پر حادثه قدم گذاشته ام و تا مرگ مرا بخود فرا نخواند از حقیقت گوئی و دفاع از آزادی و ارزشهای انسانی دست نمیکشم.
بخش اول: به مردم ایران در داخل کشور
نفت باید ملی شود:
مردم عزیز ایران , هموطنانی که در داخل کشور با سخت ترین شرایط در بدترین وضعیت در حال گذران زندگی هستید. روی سخن من با شماست. میدانم که به خاطر سوء مدیریتی که در کشور هست هر روز مجبور هستید بدون امیدی به آینده به فکر همین روز خود باشید. هر روز فربه شدن جیره خواران و اوباش و منافقین را در جای جای کشورمان و رسانه های ملی شاهد هستید. حق اعتراض و انتقاد از شما گرفته شده. اندیشمندانتان در زندانها , تبعید و یا مهجور هستند. آنگاه فرعونیانی که خود را خدای روی زمین مینامند و کلام خویش را همچون کلام الهی لازم الاجرا و اطاعت مطلق میخواهند. زندانیان روشنفکر را دشمن نظام و مردم معرفی میکنند و مهاجرین اندیشمند را وطن فروش و بی غیرت. این در حالی است که این زندانیان که جان خود را در طبق اخلاص قرار داده اند برای دفاع از ارزشهای انسانی خود و بها دادن به حق آزادی و وطن دوستی به این زندانها انداخته شده اند. و آنها که مجبور به مهاجرت گشته اند تنها به دنبال جرعه ای از آزادی هستند تا بتوانند با بهره مند شدن از آن در راه اطلاع رسانی و بسط و گسترش گفتار آزاد از حقوق انسانی خود و هموطنان خود دفاع کنند.
مطالبی که در این نامه خطاب به شما هموطنان ارائه میشود تنها دیدگاههای بنده هست نسبت به علل عدم تحقق دموکراسی خواهی ایرانیان از زمان مرحوم مصدق تا کنون و پیشنهادی که شاید بتواند راهی برای گذر به دموکراسی پایدار برای کشورمان ایران ایجاد کند. به اعتقاد من نفت پس از تلاشهای مرحوم مصدق از انحصار دولت انگلیس خارج شد و به انحصار دولت ایران در آمد. ولی هیچگاه ملی نشد. نه رضا شاه, نه محمدرضا پهلوی , نه خمینی و نه خامنه ای هیچکدام حتی اجازه اندیشیدن به اینکه نفت میبایستی کاملا ملی شود را به مردم ندادند. این محدودیت و منحرف کردن افکار عمومی از بدیهی ترین حق خود به شیوه های متفاوت دنبال شده و میشود و بهانه های متفاوتی از قبیل تورم و گسترش تنبلی و هزار و یک دلیل غیر موجه دیگر آوردند که جلوی دستیابی آحاد مردم به این منبع درآمد کشور گرفته شود. این ثروت ملی را پهلوی که با کودتا بر سر حکومت آمده بود با پیوند زدن خود به سلسله های پادشاهی ایران جزء اموال خود میشمرد. و روحانیت حاکم بعد از آنها نیز آن را که شرعا حق الناس است سعی میکنند حق الله نشان دهند و خود را که جانشین خدا در روی زمین مینامند مالک آن معرفی کنند.از دید آنها نه تنها نفت که جان و مال و ناموس تمامی ایرانیان در اختیار آنهاست و هر بلائی بخواهند میتوانند بر سر مردم کشورمان بیاورند. و صد افسوس که تمامی این اعمال را به نام اسلام انجام میدهند. و به همین علت نیز نه آبروئی برای خود باقی گذارده اند و نه ایمانی برای مردم کشورمان. من از تمامی پیروان و طرفداران خمینی و خامنه ای سوالی دارم که اگر این آقایان می خواستند و یا میخواهند کشور ایران در زیر پرچم اسلام باشد. چرا حق الناس را پایمال کردند و ادا نکردند؟ آیا ادای حق الناس بر حجاب و نماز و حج و روزه اولویت ندارد؟ اینان چگونه نام خود را مسلمان گذاشته اند که حداقل حق یتیمان و بیوه گان و بازنشستگان و درماندگان و میلیونها ایرانی را ادا نمیکنند؟ آیا نام اینها را میتوان ولی فقیه گذاشت؟ آیا اسلام گفته است که حق الناس را پایمال کنند و با مردم ایران چون گداها رفتار کنند و به خاطر پولی که در حسابهایشان ریخته میشود بار گرانی و تورم و بیکاری را روی دوش شما ایرانیان قرار دهند؟
هموطنان عزیز من بر این باور هستم که اگر به دنبال بازگشت به عزت و کرامت انسانی خویش هستیم. اگر به دنبال حاکمیت رای و نظر مردم در جامعه هستیم. بایستی پیش از هر اقدامی موازنه قوا بین حاکمیت و مردم را تغییر دهیم. میبایست به جای اینکه در آمد نفت یا همان حق الناس در اختیار حکومت باشد بایستی در اختیار صاحبان آن یعنی مردم ایران قرار گیرد. دولتی که پول مورد نیاز خود را از مردم نگیرد به هیچ عنوان نمیتواند مردمی باشد. حال این دولت هر عنوانی که داشته باشد فرق نخواهد کرد. مشروطه – شاهنشاهی – اسلامی – جمهوری و یا هر عنوان و سیستم دیگری.
میبایستی وزارت نفت مستقل گشته وزراء و مدیران آن مستقیما توسط مردم و از راههای دمکراتیک انتخاب شوند. در آمد آن مستقیما به حسابهای بانکی تک تک ایرانیان واریز گردد و دولت از بابت مالیاتها و عوارض و کارمزدهایی که بابت خدمات خود دریافت میکند اداره شود. آنگاه مردم خواهند توانست با استفاده از این در آمدهای خود در سرمایه گذاری های کلان صنایع و کشاورزی و اصناف و تمامی زمینه ها امکان رشد و تعالی کشور را فراهم کنند. اقتصاد از اختیار دولت خارج شده و در اختیار مردم قرار بگیرد. زن و مرد از در آمد یکسان نفت بهره مند شوند. به جای چند دولتمرد و سیاستمدار تمامی جامعه در مورد این درآمد ملی تصمیم گیری کرده و عمل نمایند.
در چندین دهه گذشته که درآمد نفت در اختیار حکومتهای کشورمان بوده مگر چه گلی به سر شما مردم زده شده است. که الان از اعاده حق شما جلوگیری میکنند؟ آیا جز این است که دولتمداران را گستاخ تر کرده است و اکنون نیز کشور را به لبه پرتگاه جنگ و دشمنی با دیگر ملتها و کشورها کشانده اند؟ آیا جز اینست که شما مردم ایران بدیهی ترین حقوق انسانی خودتان را از قبیل مسکن و خودرو و ازدواج و شغل و تحصیل و سایر حقوق اولیه را به صورت آرزوئی دست نیافتنی میبینید؟ آیا جز اینست که روز به روز فاصله طبقاتی در کشور زیادتر شده و روزانه درصد بیشتری از خانوارهای ایرانی به زیر خط فقر کشیده میشوند؟ آیا جز اینست که آمار فحشا و مصرف مواد مخدر و استثمار کودکان و زنان و بیکاری روز به روز بالاتر میرود؟
چگونه نام حکومتی که پول یتیمان و بینوایان و میلیونها ایرانی را غصب کرده است را اسلامی بنامیم که اصلی ترین حقوق آنها را نادیده میگیرد؟ جوانان را میکشد؟ دختران را پیشکش بیگانگان میکند؟ و آنگاه به زنان پاکدامن به بهانه حجاب انگ نامسلمانی میزند. به جوانان و نوجوانان به بهانه شادی و شادمانی انگ فساد و مفسدی میزند. اگر این حکومت اسلامی بود پیش از هر چیزی میبایستی حق الناس را ادا میکرد. حال که آنها اینکار را نکرده اند ما مردم ایران میتوانیم اینکار را بکنیم. حق خودمان را بشناسیم و از حکومت مطالبه کنیم. از تجزیه و اختلافات قومی و زبانی و مذهبی دوری کرده و بر این حق مسلم و شرعی خود متحد شویم. اگر این حق الناس از حکومتی که خود را اسلامی مینامد امکان اعاده کردن نداشته باشد. پس منتظر کدام حکومتی هستیم تا آن را بستانیم؟ البته این حق طلبی میتواند با راههای بدون خون ریزی کاملا مسالمت آمیز دنبال شود. به عنوان مثال میتوان هر پنج شنبه ساعت 10 شب به مدت پنج دقیقه چراغهای خود را خاموش کنیم. و اینکار را تا روزی که در آمد نفت به طور کامل با مدیریت نمایندگان مستقل مردم در حسابهای بانکی ریخته نشده است ادامه دهیم.
به نظر من در ایران نفت ملی نشده است.بزرگترین سد راه دموکراسی شده است. لذا نفت باید ملی شود.
بدون در نظر گرفتن اینکه کدام دولت یا شیوه حکومتی در راس امور هست ابتدا بایستی نفت ملی شود.
ارسال کردن دیدگاه جدید