گفتوگوی ایرج ادیبزاده با جمشید اسدی، استاد اقتصاد در فرانسه
ایرج ادیب زاده − رهبر جمهوری اسلامی فروش نفت خام ایران را یک «تله» توصیف کرده و گفته است: «ایران باید بهجایی برسد که به اختیار چاههای نفت خود را ببندیم». آیتالله خامنهای که با گروهی از پژوهشگران و مسئولان "شرکتهای دانشبنیان" دیدار داشت، بار دیگر خواستار در پیش گرفتن اقتصاد مقاومتی در کشور شده است. او گفته است: «تحصیل درآمد از راه منابع تمامشدنی مثل نفت و امثال نفت رونق و پیشرفت نیست و این خود گول زدن است. باید اقرار کنیم و قبول کنیم که این یک تله و دام برای ملت ماست».
منظور چیست؟
آیا جمهوری اسلامی، که در زمره حکومتهای نفتی محسوب میشود، میتواند بر اتکا به درآمد نفتی چشم پوشد؟
● گفتوگو با جمشید اسدی
برای بررسی این موضوع با آقای دکتر جمشید اسدی استاد استراتژی اقتصاد در دانشگاههای فرانسه تماس گرفتم:
رهبر جمهوری اسلامی گفته است که ما باید بهجایی برسیم که به اختیار چاههای نفت خودمان را ببندیم. این حرف به لحاظ اقتصادی از نظر شما اصلاً شدنیست؟
جمشید اسدی: هرگز، کما اینکه این یکی از شعارهای آغازین انقلاب اسلامی بود و تا به امروز نه تنها موفق به انجام آن نشدهاند، بلکه وابستگی به واردات و پسدرآمد صادرات نفتی را بیشتر از گذشته کردهاند.
معمولاً این یکی از شگردهای بلندپایگان جمهوری اسلامیست که زمانی که در تنگنا قرار میگیرد، آن تنگنا را بهعنوان یک پیروزی مطرح کنند و جور دیگری به مردم و ملت وانمود کنند. امروز هم بعد از ۳۳ سال از زمامداری جمهوری اسلامی، "مقام معظم رهبری" به فکر این افتادهاند که راستی چه خوب میشود که اقتصاد ما مبتنی بر نفت نباشد. خب این ۳۳ سال که موقعیت داشتند، اگر در این راه میخواستند بروند میرفتند.

جمشید اسدی:
«معمولاً این یکی از شگردهای بلندپایگان جمهوری اسلامیست که زمانی که در تنگنا قرار میگیرد، آن تنگنا را بهعنوان یک پیروزی مطرح کنند و جور دیگری به مردم و ملت وانمود کنند. امروز هم بعد از ۳۳ سال از زمامداری جمهوری اسلامی، "مقام معظم رهبری" به فکر این افتادهاند که راستی چه خوب میشود که اقتصاد ما مبتنی بر نفت نباشد. خب این ۳۳ سال که موقعیت داشتند، اگر در این راه میخواستند بروند میرفتند.»
حقیقت آن است که در مورد گرفتاریای که بر اثر تنشافروزی و ندانمکاری کلیه سران حکومت اسلامی بهوجود آمده است، نمیتوانند به مردم واقعیت را اعتراف کنند، نمیتوانند جام زهر را فعلاً بیاشامند؛ در نتیجه مجبورند آن را بهعنوان یک پیروزی قلمداد کنند. حقیقت آن است که وابستگی ما به درآمدهای ارزی نفت بهویژه در زمان ریاست جمهوری آقای محمود احمدینژاد که سخت مورد پشتیبانی آیتالله خامنهای بوده، افزایش یافته است.
گفتید چشمپوشی بر نفت به لحاظ اقتصادی ممکن نیست. پس منظور رهبر جمهوری اسلامی از گفتن این حرفها چیست؟
چشمپوشی بر نفت شدنی نیست و خود آقایان هم میدانند. با زبان فارسی بسیار زیبایی که وزیر نفت دولت آقای احمدینژاد داشت، چند روز قبل از اول ماه ژوئیه که تحریمهای خرید نفت اروپا آغاز میشد، فرمودند که اروپا خوب است ناعاقلی نکند و بدین کار دست نزند. پس معلوم است که از این بابت راضی نبودند، از این «ناعاقلی کردن» به قول وزیر نفت.
از سوی دیگر امروز یک واحدی هست که این وابسته به نهاد ریاست جمهوریست و در مورد مسائل حقوقی کشور در سطح بینالمللی کار میکند. اینها مشغول تهیه شکایتی هستند از اروپا و آمریکا برای این که تحریمهایشان فراتر از تحریمهای قطعنامهی شورای امنیت رفته است. گویا یک بخش به اسم بخش خصوصی را هم سازمان دادهاند که چنین کاری را بکند و چنین شکایتی را بکند. پس معلوم است که اینها به شدت نگران این تحریمها هستند. نگاه کنید مثلاً به قیمت مرغ و کمبود آن که همین خبر دیروز و امروز بود که دولت آقای احمدینژاد در پی واردات بسیار قابل ملاحظهی مرغ است تا مگر به این طریق بتوانند تا اندازهای جلو ناخرسندی مردم را بگیرند.
در زمان همین دولت آقای احمدینژاد که بزرگترین درآمدهای نفتی نصیب ایران شد، بنابر شواهد بسیار، در صندوق توسعه ملی یعنی همان حساب ذخیره ارزی پیشین، پولی از این درآمدهای نفتی برای ایران نمانده است. کمااینکه نتوانستهاند در این مورد گزارشی به مجلسِ همراه خودشان بدهند و کمااینکه نتوانستهاند بدهیهای خودشان را در مورد نقدی کردن یارانهها به بخش صنعت بدهند و مضافاً برآن، دولت بدهی بانکیاش افزایش پیدا کرده است. پس همه اینها نشانهی آن است که دولت سخت به اقتصاد نفت متکی است، کمااینکه تمام درآمدهای او را خرج میکند و تازه باز احتیاج دارد. یعنی اگر میتوانست، باز بیشتر چنین کاری میکرد.
اما پرسش شما این بود که به چه دلیل، اگر این کارهای اقتصادی ممکن نیست، سران رژیم چنین شعارهایی میدهند. به نظر من اولاً در تنگنا قرار گرفتهاند و قبول شکست یعنی قبول شکست سیاستهای تنشافروز با جهان و ندانمکاری در درون مرز. اما یک پیام دیگری هم این صحبتها دارد: به جای این که ما تنش با جامعه جهانی تنش را از بین ببریم و تحریمها را از سر ایران برداریم، تا به آخر خواهیم رفت، به قیمت این که حتی یک قطره نفت هم نتوانیم تولید و صادر کنیم؛ اما در مورد پرونده هستهای کوتاه نمینشینیم. این به نظر من آن پیام اصلیای است که در لابهلای فرمایش مقام معظم رهبری میتوان شنید و فهمید.
تحریم خرید نفت ایران از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا و بسیاری از کشورها، فروش نفت ایران را به کمتر از نصف رسانده و ایران برای فروش آن، تخفیفهای چشمگیری به خریداران پیشنهاد کرده است. این تخفیف چشمگیر چه قدر است؟
مسئلهی تخفیفهایی که جمهوری اسلامی میدهد شکل بسیار ویژهای دارد و معنای بسیار نوینی برای کلمهی تخفیف پیدا کرده است. اولاً در این شرایط میدانید که حتی قبل از تحریم نفت در ایران، دادوستدهای مالی و بانکی جمهوری اسلامی ممنوع بود. پس نمیتوانستند اگرهم نفت میفروشند، از طریق کانالهای رسمی بانکی پول فروش نفت را دریافت کنند. حالا که با تحریمهای کل نفت هم بدتر شده است. جمهوری اسلامی برای این چند راهحل در پیش داشت. اول از طریق یکسری بانکهای محلی و غیرمهم کارش را انجام میداد. جلو این موضوع هم به شدت گرفته شد و به مشکل برخورد کرد.
یک سیاست دیگر مسئلهی فروش تواتری بود. یعنی ما نفت به شما میدهیم، و چون به ما نمیشود پول داد، در عوض آن میآییم از شما جنس میخریم. در نتیجه ایران صاحب و اختیاردار درآمد خودش نبود. مثلاً اگر به چین میفروخت، میباید هرچه چینیها داشتند از چینیها میخرید. این طور نبود که آن پول را بگیرد و از جایی بخرد برای ساختن اقتصاد. مسئلهی سوم این که در حقیقت نسیه میفروختند. مثلاً با یونان تا مدتها این طور بود. میخواستند صادرات خودشان را ادامه دهند، به یونانیها میفروختند و خب یونان که پول نداشت پس دهد و در این شرایط هم که برایش مشکل بود و در حقیقت معلوم نیست تکلیف این تخفیفهای کلی در مورد ایران چه میشود.
حالا بعضی وقتها هم این تخفیفها آنچنان بود، که به تعبیر خود مجلس به قرارداد ترکمنچای میمانست. اما گذشته از آن، من حتی مطمئن نیستم که این پولها را چگونه میتوانند پس بگیرند. کمااینکه در مورد یونان ما دیدیم که نفت را میفروشند و چون پول آن رانمیتوانند از طریق مجاری رسمی پس بگیرند، بهعنوان بستانکار باقی میمانند. در این شرایط کسی نمیداند چه زمانی ایران بتواند بدهی خودش را بگیرد، بهویژه این که بدهکار میتواند بگوید: من پول شما را، حالا اگر بخواهم بدهم، از طریق کدام کانال بدهم؟
همه اینها به تحریمها وابسته است. با این تنشافروزیها و ندانمکاریها، شرایط بسیار دشواری برای اقتصاد ایران، و برای جامعه ایران ایجاد شده است.