اتحاد سیاسی کشورهای عرب خلیج فارس برای مقابله با ایران
پنجشنبه, 1391-02-28 13:13
نسخه قابل چاپ
گفتوگو با علیرضا نوریزاده
سراجالدین میردامادی
سراجالدین میردامادی - رهبران شورای همکاری خلیج فارس روز دوشنبه (چهاردهم ماه مه) در ریاض پایتخت عربستان سعودی دور هم جمع شدند تا درباره راههای اتحاد با یکدیگر و همسویی بیشتر به گفتوگو و بحث بنشینند.
در گفتوگویی با دکتر علیرضا نوریزاده، کارشناس مسائل خاورمیانه و دنیای عرب در این زمینه، از او پرسیدم:
چه علل و عواملی اعضای شورای همکاری خلیج فارس را به فکر این اتحاد و هماهنگی بیشتر انداخته است؟ و اگر این اتحاد تصویب بشود، در چه زمینههایی خواهد بود؟
سی و دو سال پیش، بعد از انقلاب اسلامی ایران و شروع جنگ ایران و عراق، کشورهای حاشیه خلیج فارس تصمیم گرفتند "شورای همکاریهای کشورهای خلیج فارس" را تشکیل دهند تا همراه یکدیگر خطری را که از جنگ دو حریف نیرومند منطقه متوجه آنها بود، به نوعی خنثی کنند.
این شورا در طول این مدت، شورای چندان موفقی نبوده؛ حتی اختلافاتی که بین بعضی از کشورهای عضو وجود دارد، از جمله اختلافات امارات با عربستان بر سر بعضی از نقاط مرزی، اختلافی که قطر با بحرین در رابطه با جزایر "حوار" داشت و همینطور اختلافاتی میان سلطاننشین عمان و ابوظبی (امارات)، هیچکدام از طریق شورا حل نشد. این اختلافات یا در مذاکرات دوجانبه حل شد، یا در مورد بحرین و قطر، به دیوان داوری لاهه کشیده شد.
به این ترتیب، شورا نتوانست انتظاراتی را که مردم از او داشتند برآورده کند، جز در دو مورد. یک مورد زمان اشغال کویت بود که شورا خیلی سریع عمل کرد. در ارتباط با جنگ کویت، وقتی نیروهای صدام حسین وارد کویت شدند، شورا خیلی سریع وارد عمل شد. امیر کویت به عربستان رفت و در آنجا به او امکانات و پناه دادند و بعد عربستان زمینه ورود نیروهای خارجی را فراهم کرد. بنابراین میتوانم بگویم که در این یک مورد شورا موفق بود.
علیرضا نوریزاده: شورای همکاری کشورهای خلیج فارس، شورای موفقی نبودهاست؛ حتی اختلافاتی که بین بعضی از کشورهای عضو وجود دارد، از جمله اختلافات امارات با عربستان بر سر بعضی از نقاط مرزی، هیچکدام از طریق شورا حل نشد
مورد دوم در رابطه با تصمیماتی بود که در مورد بازار مشترک و تشکیل یک بانک مرکزی مشترک گرفته شد که البته در این مورد ابوظبی تفحضاتی داشت و بیرون ایستاد و اعتراض کرد که چرا باید مرکز ریاض باشد و نه ابوظبی.
در موارد دیگر، این شورا موفقیتی نداشته است. سفر شهروندان این کشورها به یکدیگر با شناسنامه را هم نمیتوان یک دستآورد بزرگ دانست.
اما الان قضیه فرق میکند. به این معنا که اولاً مسئله امارات با ایران، بر سر جزایر ایرانیای که امارات ادعای مالکیتش را دارد، جدی است. تهدیدهای جمهوری اسلامی و تهدیدهای مشترک امارات به اینکه مسئله را به مراجع بینالمللی میکشاند و نوعی حمایت ضمنی که بریتانیا و آمریکا از ادعاهای امارات دارند و در عین حال، همدلی کشورهای شورا با امارات، جوانب دیگری به مسئله داده است.
ضمن اینکه در عراق هم حکومتی حاکم است که بعضی از این کشورها آن را دشمن میدانند، مثل بحرین و عربستان سعودی و اینها همه مسائلی هستند که دست به دست هم دادهاند تا پادشاه سعودی این بحث را مطرح کند.
آقای نوریزاده، پرسش دقیقاً همین است که چرا نشست روز دوشنبه منجر به نتیجه نشد و بنا بر اظهار وزیر امور خارجه عربستان، قرار شد جلسه بعد در این زمینه، به شش ماه بعد موکول شود؟
هیچ کس انتظار نداشت که جلسه روز دوشنبه به نتیجه مطلق برسد. علت آن هم خیلی روشن است. وقتی مثلاً از سوی امارات متحده عربی، معاون رییس دولت به نشست میرود و حاکم دبی هم نخستوزیر را فرستاده یا از طرف سلطاننشین عمان خود پادشاه نرفته است و پسر عموی خود را فرستاده، اینها نشاندهنده آن است که درون خود این مجموعه هم نظرهای مختلفی نسبت به هرگونه نزدیکی بیشتر یا اتحاد وجود دارد و بنابراین امر سادهای نیست.
در نهایت میتوان گفت کشوری که اشتیاق دارد به نوعی این اتحاد، حداقل چیزی شبیه به اتحادیهی اروپا باشد و حتی هماهنگی در بعضی از مسائل مثل مسائل امنیتی و نظامی در آن، در حد بیشتری باشد، بحرین است. چون نیروهایی که به عنوان "سپر جزیره" وجود دارند، اکثریتشان مال عربستان سعودی هستند. مثلاً در بحرین، وقتی شورای همکاریها تصمیم به ارسال نیرو برای کمک به یک عضو خود گرفت، عربستان نیروی اول را داشت. بعد از آن امارات و قطر بودند و کویت هم اکتفا کرد به ارسال چند فروند قایق و ناوچه نظامی برای حمایت از سواحل بحرین.
بنابراین الان بحرین، با توجه به اینکه خود را در خطر میبینید، علاقهمند است که نقش شورا وسیعتر و بیشتر بشود و اگر نتواند شورا را قانع کند، طبیعتاً علاقهمند است به برادر بزرگ، یعنی عربستان سعودی، مراجعه کند که در همه زمینهها بحرین را تحت حمایت بگیرد.
به ویژه اینکه با پُلی که بین عربستان و بحرین هست، دو کشور تقریباً با هم یکی شدهاند و ارتباط زمینی برقرار کردهاند و سعودیها هم این وحشت را دارند که اگر یک تحول زیربنایی در بحرین رخ بدهد، دامنه آن به منطقه شرقی خواهد کشید که دقیقاً همان پل به آنجا وصل میشود؛ یعنی منطقه شیعهنشین.
به مسئله بحرین اشاره کردید. در این روزها موضوع الحاق یا اتحاد سیاسی عربستان و بحرین هم مطرح شده است. فارغ از اینکه چقدر راهکارهای عملی برای این اتحاد وجود داشته باشد، انگیزه آن را به طور مشخص چه میدانید؟
به هیچ وجه بحرین نمیآید تابع سعودی بشود. یعنی وضع این کشور کوچک اجازه نمیدهد که چنین اتفاقی بیافتد. ضمن اینکه در عین حال، سعودیها هم نمیخواهند حداقل در ظاهر، نشان بدهند که اشغالگر بحرین هستند، یا از نفوذ و قدرت خودشان استفاده کنند که بحرین را به یک تبعه یا تابعه تبدیل کنند. به همین خاطر چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
ولی در واقع، ملک حمد پادشاه بحرین بسیار نگران است. بحرین، همانطور که گفتم، کشور خیلی کوچکی است. تظاهرات و شلوغیهایی که در روستاهای شیعهنشین رخ میدهد، کشور را مختل میکند و بنابراین خیلی نگرانند و از این ترس دارند که یکباره این حرکت از قُراء و دهکدههای شیعهنشین و بخشهای حومهی منامه و مُحَرص امتداد پیدا کند و بکشد به داخل شهر. کما اینکه یکبار این اتفاق افتاد و تمام منطقه تجارتی و منطقه معروف به "سفارات" که سفارتخانههای خارجی در آنجا قرار دارند، تعطیل شد و کسانی که در آن منطقه بودند، به صورت اسیر درآمدند تا زمانی که پلیس مداخله کرد و محاصره را شکست.
بحرین تابع عربستان سعودی نمیشود. وضع این کشور کوچک اجازه نمیدهد که چنین اتفاقی بیافتد. ضمن اینکه سعودیها هم نمیخواهند نشان بدهند که اشغالگر بحرین هستند
بنابراین خیلی خطر دارد. یعنی قصر پادشاه در داخل شهر است. هر لحظه ممکن است یک جمعیت هزار نفری بریزد توی قصر. این است که بحرین نگران است. نیرویی که سعودیها فرستادهاند، هزار نفر است. این نیرو به اتفاق ۲۰۰-۳۰۰ نفر از نیروهای قطری و اماراتی، مراکز مهم را حمایت میکنند. در نتیجه، نیروی پلیس و ارتش کوچک بحرین فرصت دارند که با شیعیان مخالف، مقابله کنند.
الان بحرینیها میخواهند که حضور عربستان در آنجا تثبیت بشود، بدون اینکه استقلال خودشان را از دست بدهند و معتقند این امر باعث خواهد شد که جمهوری اسلامی در سیاستهای خودش تجدیدنظر کند.
فکر میکنید که در بین اعضای شورای همکاری خلیج فارس زمینه ایجاد یک ارتش یا قوای نظامی مشترک وجود دارد یا نه؟
بله، این زمینه وجود دارد. الان هم چون نیروهای سپر جزیره وجود دارد، میتواند شکل تکاملیافتهتری از آن تبدیل بشود به یک نیروی مشترک کامل یا نیروهای سپر جزیره یکی هستند، ولی این نیروهای مشترک هنوز به آن درجه که یک ارتش واحد باشند، نرسیدهاند. ولی این یکی از مسائلی است که میتواند حداقل بین بعضی از این کشورها، از جمله کویت، عربستان، قطر، بحرین و تا حدی امارات، توافقی به وجود بیاورد.
آیا در حمله احتمالی به ایران، ممکن است چنین قوای مشترک کشورهای همکاری حوزه خلیج فارس، حداقل برای پشتیبانی نیروهای حمله کننده استفاده بشوند یا نه؟
تصور نمیکنم. سعودیها بارها اعلام کردهاند که محال است اجازه بدهند از عربستان سعودی برای حمله به ایران استفاده بشود. اما فراموش نکنیم که ناوگان امریکا در بحرین است، بزرگترین پایگاه هوایی امریکا در قطر است. اگر چنین تصوری را بکنیم و اگر امریکاییها چنین فکری را داشته باشند، طبیعی است که حداقل از قطر و بحرین استفاده خواهند کرد و این میتواند واکنش ایران را به دنبال داشته باشد و سعودیها از این واکنش نگرانند. چون بیشترین تأسیسات نفتی و صنعتی و بخشی از تأسیسات نظامیشان در تیررس موشکهای ایرانی است.
سراج عزیزم با تشکر دو اشتباه در مطلب من ، نخست وزیر امارات و نایب رئیس دولت همان شیخ محمد حاکم دبی است مطلب طوری عرضه شده انگار اینها دوتن می باشند . نکته دوم اینکه اسم شهر مورد اشاره در بخرین محرق به ضم میم و شد ر است
ممنونم علیرضا نوری زاده در سایت خودم و فیس بوک درست کردم
ارسال کردن دیدگاه جدید