آیا بغداد پل آشتی اتمی میشود؟
چهارشنبه, 1391-01-30 14:13
نسخه قابل چاپ
علی افشاری
علی افشاری − مذاکرات استانبول، پرونده هستهای ایران را وارد فصل جدیدی کرد. این فصل برخلاف عمده پیشبینیها که تیرهتر شدن فضا را انتظار میکشیدند با چرخش ناگهانی طرفین روبهرو شد. با وجود فاصله چشمگیر بین مواضع ایران و غرب، در مقایسه با دو سال گذشته امکان مصالحه بیشتر شده است.
واقعیت دیگر قویتر شدن موقعیت طرفین نسبت به ژانویه سال۲۰۱۱ است. حکومت از ثبات و استحکام بیشتری برخوردار شده و بحران سنگین جنبش سبز را پشت سر گذاشته است.
همچنین تغییرات پس از بهار عربی درمجموع به میزان محدودی قدرت منطقهای ایران را افزایش داده و یا دستکم احساس خطر از ستیزهجویی ایران در غرب بیشتر شده است.
تغییر موضع حکومت به میزان زیادی متاثر از آسیبپذیری نسبت به نتایج تحریمهای بین المللی و یک جانبه آمریکا و متحدانش است
گروه ۱+۵ و بهویژه غرب نیز پس از اجرای تحریمهای کمرشکن قدرت خود را تا حدودی به ایران نشان دادهاند. همچنین جنگ روانی و لفظی سنگین اسرائیل نیز با جدی کردن امکان جنگ، قدرت چانهزنی کشورهای قدرتمند دنیا را افزایش داده است.
آغاز یک روند تازه
نخست جمهوری اسلامی پس از تهدید به بستن تنگه هرمز در تغییر جهتی آشکار روی خوش به مذاکرات نشان داد. این بار بر خلاف پانزده ماه پیش که با بهانه اینکه ایران به باشگاه هستهای دنیا پیوسته است اعلام میکرد که مسئله هستهای ایران قابل مذاکره نیست و با رد هر گونه پیششرط، فقط بحث و گفتوگو بر سر حل مشکلات جهانی را مجاز میدانست، این بار حاضر شد تنها بر سر پرونده هستهای وارد گفتوگو شود.
این اتفاق یک عقبنشینی آشکار بود. همچنین حکومت برای نخستین بار چراغ سبز داد که حاضر است تحت شرایطی غنیسازی بیست درصدی اورانیوم را متوقف سازد.
سعید جلیلی برای اولین بار سعی کرد لحن خود را در خلال مذاکرات به ادبیات و ملاحظات دیپلماتیک نزدیک گرداند. دیگر از رویکرد تهاجمی و پرخاشگرانه او خبری نبود. بر اساس آنچه دیپلماتهای ۱+۵ اعلام کردند، او این بار از حرفهای کلی و بیارتباط با موضوع مذاکرات خودداری کرد.
اما عقبنشینی طرف مقابل بیشتر بود. اگر چه نفس گفتوگو تعارضی یا استراتژی دو مسیره فشار و مذاکره ندارد. اما آنگونه که از حاشیه مذاکرات پیدا بود جامعه جهانی و بهویژه غرب غنیسازی ۵ درصد در داخل خاک ایران را پذیرفته و دیگر به عنوان خط قرمز به آن نمینگرد.
این عامل یکی از دلایل اصلی به بنبست رسیدن ادوار قبلی مذاکرات بود. البته هیچگاه خود غنیسازی اورانیوم فینفسه محل نزاع نبوده است بلکه چگونگی رفتار حکومت در منطقه و دنیا، جایگاه آن در توازن قوای بین المللی و تهدید نظم جهانی مسئله اصلی غرب بوده است .
مسلح شدن ایران به بمب اتمی و کسب توانایی تولید سوخت هستهای نیز خوشایند روسیه نیست.
جامعه جهانی و بهویژه غرب غنیسازی ۵ درصد در داخل خاک ایران را پذیرفته و دیگر به عنوان خط قرمز به آن نمینگرد. این عامل یکی از دلایل اصلی به بنبست رسیدن ادوار قبلی مذاکرات بود
در عین حال باید توجه داشت که غربیها بازگشت حکومت ایران به میز مذاکره و اتخاذ موضع مسالمتجویانه را به نشانه موفقیت سیاست گسترش تحریمها ارزیابی میکنند. بنابراین از این منظر ادعای حکومت ایران مبنی بر بیتاثیری فشار بر ایران درست به نظر نمیرسد.
تغییر موضع حکومت به میزان زیادی متاثر از آسیبپذیری نسبت به نتایج تحریمهای بین المللی و یک جانبه آمریکا و متحدانش است .
عقبنشینی محسوس دیگر آمریکا نشان دادن روی خوش به اعطای تضمین امنیتی درصورت همراهی حکومت است.
این برای اولین بار است که امریکا پاسخ تلویحی مثبت به تقاضای حکومت برای دریافت تضمین امنیتی داده است که معنای دقیقتر آن پذیرش بقا و موجودیت مشروع جمهوری اسلامی و عدم پشتیبانی از رویکردهای تغییرخواهانه سیاسی در ایران اعم از ملایم و یا رادیکال است .
در شرایط کنونی موضع اروپا نسبت به چگونگی برخورد با برنامه هستهای ایران از امریکا تندتر است. فرانسه در پیشانی قرار دارد و بریتانیا و آلمان در پشت سر آن قرار دارند. آمریکا به لحاظ تاریخی در طول ایران پس از انقلاب بیشترین انعطاف را دستکم در سطح ظاهری با برنامه هستهای ایران نشان داده است.
برنامه حکومت ایران
اگر چه ایران به میزان چشمگیری از آهنگ تهاجمی کاسته و ظرفیتی برای حل و فصل بحران طولانی و کشدار هستهای از خود نشان داده است اما هنوز نمیتوان هدف ایران ر ا به صورت قطعی مصالحه دانست.
هنوز احتمال جدی وجود دارد که حکومت مانند دفعات گذشته در پی خرید زمان است. از این رو با نمایش گارد مثبت و جلب اعتماد طرفین موافقت ۱+۵ را برای دور بعد مذاکرات جلب کرد تا بازی اصلی خود را در آنجا اجرا کند.
این فرضیه بر پایه این تحلیل قرار دارد که فشارهای سنگین خارجی و تاثیر گزاری فزاینده منفی تحریمها منجر به شکاف در داخل حکومت شده است. تندروها راهکار افزایش تقابل و بیاعتنایی به تحریمها را پیشنهاد میکنند. میانهروها بر عکس ضرورت تجدیدنظر در راه پیموده شده را تجویز میکنند.
در شرایط کنونی موضع اروپا نسبت به چگونگی برخورد با برنامه هستهای ایران از امریکا تندتر است. فرانسه در پیشانی قرار دارد و بریتانیا و آلمان در پشت سر آن قرار دارند
در این میانه رهبری و نیروهای اصلی تصمیمگیر این سیاست را در پیش گرفتهاند تا با دریافت زمان اولا مانع از تصویب و اجرای تحریمهای جدید بشوند.
بهویژه که دولت آمریکا اراده جدی برای اقناع شرکای اقتصادیاش در خروج از بازار ایران و پایان بخشیدن به همکاریهای تجاری و فنی دارد. آنها میخواهند از رسیدن تتشهای هستهای به نقطه جوش جلوگیری کنند. همچنین از سوی دیگر بررسی کنند که آیا حاکمیت توان تحمل سطح کنونی تحریمها و دور زدن آنها را دارد یا نه ؟
به عبارت دیگر حکومت زمان پیش رو را برای سنجش قدرت تحمل خود نیاز دارد. به تعویق افتادن مذاکرات این مزیت را دارد که حکومت میتواند برنامه هستهای را به جلو ببرد و بر میزان ذخیره اورانیوم غنیشده خود به لحاظ کمی و کیفی بیفزاید.
همچنین همانطور که پیشروی در غنیسازی اورانیوم از ۵ درصد به بیست درصد، باعث عقبنشینی متعاقب جامعه جهانی و پذیرش غنی سازی با درصد خلوص کمتر شد، بنابراین این مقاومت میتواند حکومت را در شرایط دریافت امتیاز بهتر قرار دهد.
البته در این رویکرد بنا بر مقاومت همیشگی نیست، بلکه نقطه سازش در جایی تعریف میشود که یا قدرت چانهزنی ایران بیشتر گشته و غرب در موضع ضعیف تر قرار میگیرد و یا بر عکس فشار تحریمها به مرحله کشندهای میرسد و از آستانه تحمل حکومت عبور میکند.
اما به نظر میرسد در ذهنیت سکانداران اصلی حکومت ظرفیت اعمال فشار از ناحیه غرب محدود تفسیر میشود. آنها میپندارند که غرب به دلیل هزینههای احتمالی به سمت گزینه جنگی تمامعیار نمیرود و سطح برخورد نظامی احتمالی محدود خواهد بود.
از سوی دیگر امکان تحریمهای گسترده و بهویژه تحریم فروش نفت به دلیل موضع جانبدارانه روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل را نیز متصور نمیبیند.
لذا از دید آنان غرب دارد به انتهای ظرفیت تحریم عملی نزدیک میشود . اگر ایران بتواند تا آن موقع مقاومت کند آنگاه میتواند از موضع بالا وارد مذاکرات شده و مصالحه را با بهای بیشتر به غرب بفروشد.
ایراد این تحلیل آنست که قدرت فشار و تنبیه غرب و جامعه جهانی را کمتر از توان واقعی آنها ارزیابی میکند. همچنین اگرچه گزینه نظامی مطلوب غرب نیست اما در صورت اجبار به سمت آن روی میآورد. بنابراین در این تحلیل خطای محاسبه ریسک بزرگی است.
دلایل استقبال غرب از مذاکرات
غرب و آمریکا نیز بنا به دلایلی ترجیح میدهند در مقطع فعلی از شدت نزاع در بحران هستهای ایران بکاهند و از پدیدار شدن امکان مصالحه استقبال کنند.
شرایط بد اقتصادی دنیا مجال زیادی برای تحریمهای سنگین و کمرشکن نمیدهد. اجرای طرح کاهش خرید نفت از ایران در عمل با دشواریهایی روبهرو است. همچنین شرایط شکننده خاورمیانه و عدم تثبیت موازنه جدید قوا در این منطقه پر تلاطم ریسک راهاندازی یک جنگ دیگر را افزایش میدهد. تبعات نامعلوم برخورد نظامی احتیاط را بیشتر ضروری میسازد.
موضعگیری محکم روسیه و چین و نیز افزایش تنش بین آنها و آمریکا نیز دیگر عامل مهم در تغییر موضع تاکتیکی غرب است .بنابراین سیاستگزاران غربی ترجیح میدهند با نشان دادن سطح محدودی از انعطاف فضا را برای جوش خوردن معامله مساعد کنند.
علی افشاری: به تعویق افتادن مذاکرات این مزیت را دارد که حکومت میتواند برنامه هستهای را به جلو ببرد و بر میزان ذخیره اورانیوم غنیشده خود به لحاظ کمی و کیفی بیفزاید
وضعیت سیاسی سوریه نیز فاکتوری تاثیرگزار است. در حال حاضر شانس بقای رژیم اسد از سقوط آن بیشتر است. این عامل به نفع ایران و به ضرر غرب عمل میکند.
نقاط اصطکاک در فرایند مصالحه اتمی
اگر اراده طرفین برای سازش جدی باشد آنگاه نقاط اصطکاک و موانع پیشرفت مذاکرات را چنین میتوان توصیف کرد:
نخست ایران انتظار دارد توقف غنیسازی اورانیوم طی یک طرح چند مرحلهای با برداشتن تدریجی و سریع برخی از تحریمها و بهویژه تحریم بانک مرکزی و خرید نفت ایران از سوی امریکا همراه شود .
برداشتن تحریمهای مصوب در شورای امنیت در کوتاهمدت عملی نیست و خود یک فرایند زمانبری را میطلبد. آمریکا با علم به این واقعیت که تصویب مجدد این تحریمها چهقدر دشوار است، تا حصول اطمینان حاضر به تعلیق کامل یا برداشتن تحریمها نمیشود.
اما تحریمهای یکجانبه آمریکا و اروپا نیز به یکباره و در کوتاهمدت قابل حذف و یا تعلیق همهجانبه نیستند. دیپلماتهای غربی نیز بهصراحت عنوان داشتند که موضوع این مذاکرات توقف فعالیتهای حساس هستهای ایران است و برداشتن و یا تعلیق تحریمها مطرح نیست. البته راههایی برای بر طرف شدن این اصطکاک وجود دارد.
باراک اوباما این اختیار را دارد که بخشی از تحریمهای اخیر مصوب کنگره را در فرایندی به تعلیق در بیاورد اما انجام این مهم نیاز به اعتمادسازی از سوی حکومت ایران دارد. امری که بعید است در کوتاه مدت حاصل شود.
دیگر مانع پیش رو مسئله انتقال ذخیره سوخت اورانیوم غنی شده است. بر طبق اخبار درز کرده، غرب انتظار دارد که حداقل هزار کیلوگرم از ذخیره فوق به خارج از مرزهای ایران انتقال یابد.
در اصل به میزان زیادی از محموله موجود سوخت هستهای در ایران کاسته شود که میتواند در برنامه تولید سلاح اتمی مورد استفاده قرار گیرد. بعید است جمهوری اسلامی تن به این کار بدهد. چگونگی اعتمادسازی و تلقی متفاوت طرفین از محل نزاع نیز چالش دیگری است.
اما آمادگی امریکا برای دادن تضمین امنیتی که متقابلا نیازمند گرفتن تضمین از ایران برای احتراز از پیشبرد فعالیتهای نظامی هستهای است، امیدواریها را افزایش میدهد.
فرجام مذاکرات
در خصوص فرجام مذاکرات به دلیل عدم دستیابی به اطلاعات کامل، دشوار میتوان گمانهزنی کرد. اما سرنوشت مذاکرات به میزان زیادی به مهندسی زمان طرفین نزاع دارد. ایران میخواهد تا جایی که میتواند مذاکرات را کش بدهد و چه بسا بغداد نیز مرحله پایانی مذاکرات نباشد.
اما غرب برای مصالحه عجله دارد. آنها مذاکرات کنونی را از آخرین پنجرههای موجود برای حل دیپلماتیک بحران هستهای میدانند. البته مطالعه سوابق قبلی گوشزد میکند که این ادعای غرب هیچ وقت جنبه عملی پیدا نکرده و بیشتر جنبه ایجاد فشار داشته تا موقعیتشان در مذاکره را تقویت کنند.
اما تفسیر واقعبینانه از این مدعا تداوم تحریمها از سوی غرب و بهویژه آمریکا پس از پدیدار شدن ابرهای ناامیدی در افق مذاکرات پیشرو است.
ایران میخواهد تا جایی که میتواند مذاکرات را کش بدهد و چه بسا بغداد نیز مرحله پایانی مذاکرات نباشد. اما غرب برای مصالحه عجله دارد. آنها مذاکرات کنونی را از آخرین پنجرههای موجود برای حل دیپلماتیک بحران هستهای میدانند
البته کشور میزبان و رقابتهای منطقهای نیز فاکتورهای مهمی هستند. کشور میزبان فقط نقش محل برگزاری را ندارد بلکه به عنوان میانجی عمل میکند و بار بخشی از مذاکرات بر دوش آن قرار دارد.
مقامات تهران نشان دادند که در شرایط جدید منطقه، در قیاس با ترکیه اعتماد بیشتری به عراق دارند و ترجیح میدهند همسایه غربی عرب در مزایای توافق احتمالی شریک شود.
اتفاقات آینده و روشنتر شدن مواضع بازیگران ماراتون هستهای نشان میدهد سرنوشت مذاکرات چه خواهد شد.
آیا مسیر تقابل معکوس میشود و به سمت نزدیکی طرفین میل میکند یا اینکه بر وخامت اوضاع افزوده میشود؟ اما بر مبنای مشاهدات و مستندات موجود، تمام نشدن این دور از مذاکرات محتملتر به نظر میرسد.
دریغ از یک اشاره در این مقاله که سیاست مسخره اتمی در این سالها چه ضربه و خسارات شدیدی به ایران وارد کرده البته که برای آقایان اصلاح طلب (مثل همپای گان اصول گرا شان )تنها چیزی که مهم نیست منافع ایران است آنها فقط در فکر نجات رژیم ورشکسته اسلامی هستند
مدیر عامل شرکت نفت اظهار داشته است که فروش نفت به یونان و اسپانیا را تحریم نکرده ایم یعنی این دو کشور میتوانند همچنان از ایران نفت خریداری کنند و با توجه باینکه وضع بحران زده این دو کشور قادر به پرداخت بهای نفت در موعد 100 روزه نیست نشان میدهد که ایران تسهیلات اعتباری بیشتری برای انها قائل شده است.
در را بطه دیگر از زمان بحران اقتصادی کنونی جهان در 2008 کشورهای غربی معتقد بودند که کشوری مثل ایران که از رانت نفتی افزایش قیمتها استفاده کرده است باید به کمک اقتصاد جهانی بیاید وزمانی که فشارها زیاد شد جمهوری اسلامی اعلام کرد که ذخیره ارزی نداریم ودر بازاهای ازاد به خرید طلای فیزیکی مشغول شد و درهمان حال نیز اعلام موجودی ارزی را سری اعلام نمود.
جمهوری اسلامی حاضر بمشارکت در صندوق بین المللی پول نشد و حال انکه چین و هند و عربستان و امارات وکویت در این مرکز فعال شدند و دشمنی های فرانسه و انگلیس با ایران تشدید شد که بوضع کنونی منتهی گردیده است.
حال قدم اول برای اعتماد سازی با غرب با تامین نفت این دو کشور بحران زده میتواند از نتائج کنفرانس استانبول بحساب اید ونشان دهنده مشارکت بین المللی ایران است.
بنظر میرسد که مذاکرات بغداد طیف وسیعی از مسائل مختلف جهانی را که بحران هسته ای یکی از انها ست در بر دارد امریکا با ایران در عراق و افغانستان وحتی پاکستان منافع متقابلی دارند که در بسیاری از جهات متضاد ودر راهکارهائی اندک همراه و همسوست .
ایران با انگلستان در تمام حوزه خلیج فارس و همچنین سوریه و پاکستان نظریاتی متقابلی دارند.
فرانسه در سوریه و لبنان با ایران در تضاد است و بتازگی یک پایگاه دریائی نظامی 500 نفره در ابو ظبی تاسیس کرده است و در خلیج فارس دارای منافعی شده است وچون شرکت نفتی توتال اصالتا فرانسویست بنابرین خود را در سرنوشت این حوزه نفتی سهیم میبیند.
المان بتازگی وارد مسائل تنش زای بین المللی شده است و بدلیل عملیات هولوکاست المان نازی وامدار اسرائیل است که فراگرد توانائیهای خود خواستار پرداخت خسارات وارد شده باین نژاد در دو نسل میباشد بنابرین در این روند علیه جمهوری اسلامی حرکت میکند .
اسرائیل در نبردی استراتژی و امنیتی و اقتصادی علیه ایران است زیرا جمهوری اسلامی با کمک به حزب اله و حمص و سوریه امنیت اسرائیل را بخطر انداخته است و با طرح مسائل سیاسی و منطقه ای اقتدار این کشور را بزیر سوال برده است و در حوزه اقتصادی قبل از انقلاب روزانه 250000 بشکه نفت از طریق لوله اشکلون با قیمت یک پنجم بهای بین المللی باین کشور میرسانده است وهمجنین قراردادهای نظامی مختلفی در حوزه فن اوری نظامی با این کشور داشته است که بعد از انقلاب ازبین رفته است و ایران همچنان طلبکار حدود یک ملیارد دلارتعهدات پرداخت نشده اسرائیل در انزمان است که همچنان معوق مانده است.
گفتگوی اروپا در قالب غرب و امریکا بعنوان منافع جهانی بخصوص اسرائیل طیف وسیعی از مو ضوعات را بدنبال دارد که در زمان 40 روزه فاصله کنفرانس استانبول و بغداد نمیتواند فصل بندی شود و بصورت خرد مورد توافق قرار گیرد بنابرین نتیجه مسائل مورد توافق قبلی که در کنفرانس استانبول ظاهر شد بعنوان اعتماد سازی بایستی نشان داده شود و ورود ایران در حوزه کمک به حل بحران جهانی از طریق از سر گرفتن صادرات نفت به یونان و اسپانیا که متضمن استمهال بیشتر از روال بین المللی است نشانه حسن نیت این کشور تلقی میگردد.
باید اضافه شود که ایران امکان ذخیره سازی بیش از 5 ملیون تن نفت را ندارد و عدم استخراج هم زیانبار است ودر این مورد نیز جمهوری اسلامی به منافع خود توجه داشته است .
در گفتمان هسته ای اصول مذاکرات مورد توافق است و غنی سازی اورانیوم 3/5 درصدی ادامه خواهد یافت ولی غنی سازی 20 درصدی متوقف خواهد شد و نهایتا 100 کیلو اورانیوم 20 در صد غنی شده از ایران خارج میشود .
شایع شده است گفتگوی ایران باغرب تمام موضوعات مورد اختلاف را در بر میگیرد که ایجاد رابطه با امریکا نیز دران مستتر است ولی زمانبر خواهد بود و نیاز به جو سازی در داخل ایران و مجامع سیاسی امریکا و اسرائیل دارد و درصورت مثبت بودن با ر مذاکرات را سنگینتر خواهد کرد و18 ماه فرصت میطلبد.
در صورت تداوم مذاکرات با غرب اختلاف بین سطوح حاکم ایران تشدید خواهد شد همتنطور که سنت سیاسی است گروههای مخالف مذاکره سر کوب و حذف میشوند و طیفهای تازه جای انهارا خواهند گرفت و این تغییر و تبدیل نتیجه فشار از طرف غرب نیست بلکه محصول هموار نمودن راه اینده است
40 روز وقت داریم تا ببینیم که اعتماد سازی از طرف ایران نمود بیشتری خواهد داشت واگر چنین شود بتدریج مشکل مبادلات مالی بین المللی کمرنگتر خواهد شد و جا بجائی ها قبل از سوم خرداد در سیاست خارجی ایران هویدا خواهد شد که مشمول حوزه نظامی هم میشود
سیاست هسته ای ایران یکی از معدود موفقیت های سیاسی پس از انقلاب بوده و همونطور که نویسنده این مقاله اشاره کرده مقاومت ایران عملا غرب رو که زمانی حتی با راه اندازی نیروگاه بوشهر مخالفت جدی داشت به عقب رانده به طوری که حالا حاضزند غنی سازی را در ایران بپذایرند. از این لحاظ باید این سیاست را موفق دانست
متاسفانه تحلیلها همه خوشبینانه است برای جمهوری اسلامی اساسا منافع ملی مطرح نبوده و نخواهد بود مذاکرات هم آنگونه که پیش بینی می شود پس از مدتی مجددا دچار بن بست خواهدشد . اما عقب نشینی ایران هم تنها موقتی ست تا جو ایجاد شده را آرام نماید زیرا جمهوری اسلامی ایران با آشتی با دنیا قرار است چه بدست بیاورد که ما باید به آینده ی مذاکرات خوش بین باشیم ؟ ایران با توجه به تحریم پولی و بانکی قادر به تامین نیازهایش نیست حتی اگر با تمام توان و ظرفیت نفت صادر کند پس تحریم بانکی و پولی ست که ایران را به زانو درآورده است و لذا فوری ترین درخواست ایران رفع تحریمهای پولی و بانکی ست و بس . اما برای انجام مذاکرات - فعلا جریانهائی که طی سه سال گذشته دستی بر آتش داشتند و « ترمز بریده » بودند و قبل از آنهم در کار توقف غنی سازی کارشکنی می کردند و در واقع موضوع را ناموسی کرده بودند این روزها گوشه نشینی و یا دنبال نخود سیاه فرستاده شده اند و گرداننده ی اصلی جریان اکثریت قاطع مجلس تشخیص مصلحت نظام هستند که میدان دار شده اند - دولت مجلس شورا و سپاه پاسداران کنار گذاشته شده اند و در زمان لازم برای ایجاد بحران وارد میدان خواهند شد .
از اینرو ایران با یک عقب نشینی تاکتیکی ابتدا جو جنگی را آرام نموده و سپس در صدد رفع فوری تحریم پولی و بانکی ست . اما تا کنون برای حتی بدست آوردن چنین خواستهائی هم گامی به جلو برنداشته و تنها در اجلاس استانبول لفاظی نموده است . و این چرا اینگونه بوجود آمده است ؟ ایران در یک اقدام شتابزده خواهان مذاکره می شود اما جریان مجلس دولت و سپاه از گردونه ی مذاکرات دور شده اند و اختلافات درونی تا کنون حل نشده میدان داری به جریان دیگری سپرده می شود مقاومت در اختلافات درونی در حال شکل گیری ست و جریان دورنگه داشته شده هم در شوک فرو رفته است حتی خاتمی امام جمعه ی تهران در جمعه ی گذشته 18/1/90 هم بدون اطلاع از موضوع بر علیه رفسنجانی موضع گیری می کند در حالی که نماینده ی خامنه ای آقای ولایتی در آمریکا درحال مذاکره بوده است و همچنین روحانی تعطیلات نوروزش را در اروپا می گذرانده از اینرو در حالی که ما چند روز است از مذاکرات استانبول می گذریم هنوز هیچ اقدامی از سوی جمهوری اسلامی برای نشان دادن علاقه اش به مذاکرات نمی بینیم هنوز حرفهای ضدو نقیض از مسئولین جمهوری اسلامی بیرون می زند در حالی که رفع تحریم مهمترین پیش شرط همه ی مسئولین برای ادامه ی مذاکرات است و حتی برداشتن گام اول از طرف غرب مهمترین شاخصه ی آنست . ایران در صدد است قبل از هر اقدامی به فوریت تمام تحریم پولی و بانکی برداشته شود بدون آنکه اقدامی بنماید از اینرو مذاکرات دچار بن بست خواهد شد اما این مذاکرات تا حدی بجلو خواهد رفت زیرا ایران نگران حمله ی نظامی هم هست و تا معامله ی پشت پرده با جمهوری خواهان آمریکا همانطور که خمینی و ریگان در مورد گروگانها انجام دادند این مذاکرات ادامه خواهد یافت و در آنزمان است که ایران دوباره ناسازگاری را آغاز خواهد نمود .
اما مهمترین موضوع در این کشمکشها اینست که ایران می خواهد به چه منافعی دست یابد ؟ ایران در قضیه ی گروگان گیری هم نشان داد که خواهان امتیازات ویژه ای که منافع ملی را بدنبال داشته باشد نخواهد بود غنی سازی اورانیوم را متوقف می کند زیرا ایران از نظر تکنیکی 20 درصد بالاتر نمی تواند ادامه دهد یا برای ساخت بمب و نحوه ی بکار بردن - آنهم با تمام آزمایشات موشکی ای که تا کنون خودش و در اشتراک با کره ی شمالی هم انجام داده - آن نیست زیرا تکنولوژی لازم را در اختیار ندارد . از اینرو ایران با توقف در همین حد تنها فاصله ی خودش را با جامعه ی جهانی برای ادامه ی دیکتاتوری و استبدادش حفظ خواهد کرد . اگر تحریم بانکی و پولی رفع شود بیت خامنه ای بدان بسنده خواهد کرد . زیرا منافع ملی برای بیت خامنه ای به پشیزی نمی ارزد . بازی های 33 اش را و سرکوب داخلی را همچنان ادامه خواهد داد .
اما جنبش مردمی در این راه چیزی عایدش نمی شود تنها آن بخش از جنبش که مخالف جنگ هستند به خواستشان خواهند رسید . زیرا بن بست جمهوری اسلامی بر اساس منافع ملی و خواست مردم شکل نگرفته است این بیماری قرن همچنان به راهش ادامه خواهد داد تا جنبشی رادیکال و مردمی - نه سازشکار و راحت طلب - آنرا ساقط نماید .
بغداد نیز مرحله پایانی مذاکرات نخواهد بود وبه دمشق و بيروت هم خواهد رسيد تا بمب اتمي مسالمت آميز رابه اينها و اسد و حزب الله هديه کنند !!
فقط با اين طرفداری بمب اتمي حق مسلم ماست ! خدا آخر و عاقبت ايران و ايراني را بخير کند که حق استفاده درياي گاز ونفت و ساير منابع طبيعي اش را در آبادي کشور و رفاه مردمش هم از دست خواهد داد .
وقتي اوباما نظر سنجي مردم آمريکا را در باره رامني بررسي کند موضعش سخت تر خواهد شد....
...و ضعیت سیاسی سوریه نیز فاکتوری تاثیرگزار است. در حال حاضر شانس بقای رژیم اسد از سقوط آن بیشتر است. این عامل به نفع ایران و به ضرر غرب عمل میکند.!!!
برادر افشاري خيلي اخبار سيما را تماشا ميکني ؟!..
چيزي راجع به تحت تاثير گرفتن ريس .گروه ۱+۵ در مورد حجاب ننوشتي ؟!
درخواست دادن کنترل بحرين و جنوب لبنان و عراق به ج ا يادت رفت ؟
بتازگي مقتدی صدر از رهبران شیعه عراقی مورد حمایت جمهوری اسلامی در شهر قم در جمع انقلابیون بحرین سخنرانی کرده و از انقلاب اسلامی بحرین حمایت کرده است!
ارسال کردن دیدگاه جدید