خانه | گوی‌سياست

اصلاح‌طلبان از تهران تا واشینگتن در پی بازگشت به قدرت

یکشنبه, 1391-01-27 14:18
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
بهداد بردبار

 بهداد بردبار - در چند روز گذشته انتشار دو خبر در فضای مجازی و از سوی اعضای شبکه‌های اجتماعی مورد توجه قرار گرفت.

 

نخست، یک عضو جبهه مشارکت پس از شرکت در کنفرانس مخالفان حکومت در واشینگتن، یادداشتی را در سایت نوروز منتشر کرد و در بخشی از این یادداشت یادآور شد: "من به نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران باور دارم، به قانون اساسی ملتزم هستم و به جنبش سبز در معنای اصلاح‌طلبانه آن که در منشور جنبش سبز ارائه شده است وفادارم. از این رو معتقدم هرگونه حرکت اصلاحی باید درون ساختار و چارچوب موجود و با رعایت مصالح کشور و ملت ایران باشد."

 
 خبر دوم به اظهار نظر محمدرضاخباز از اعضای حزب اعتماد ملی و يکی از نمايندگان اصلاح‌طلب مجلس ايران مربوط می‌شود که به خبرگزاری مهر گفت: "اگر خاتمی در محوريت اين جريان (اصلاح‌طلب) قرار گيرد، می‌توانيم خودمان را برای انتخابات آينده بازسازی و با کانديدای حداقلی وارد رقابت برای رياست جمهوری ۹۲ شويم."
 
انتشار این دو خبر گویای این مساله است که طیف وسیع اصلاح‌طلبان از زمان برگزاری نهمین دوره انتخابات  ریاست جمهوری تا به حال با وضعیتی بغرنج روبه‌رو هستند و دچار سرگردانی در تصمیم‌گیری‌های سیاسی شده اند.
 
گرچه بسیاری از هواداران اصلاح‌طلبی همیشه با نوستالژی دوران اصلاحات دست‌به‌گریبانند، اما جناح موسوم به اقتدارگرای حاکمیت قاطعانه تصمیم گرفت با صرف هزینه‌ای هنگفت برای همیشه آنها را از حاکمیت اخراج کند
 
پس از برگزاری انتخابات بخش قابل توجهی از اصلاح‌طلبان معتقد بودند که در انتخابات ریاست جمهوری تقلب رخ داده و شورای نگهبان و وزارت کشور، دو نهاد مسئول انتخابات رقابت سالمی برگزار نکردند.
 
در پی این عکس‌العمل، بسیاری از افرادی که به نتایج انتخابات اعتراض داشتند دستگیر و در دادگاه‌های نمایشی با محکومیت‌های بسیار سنگین مواجه شدند. حتی برخی از آنها با انتشار نامه‌های سرگشاده مدعی شدند که مورد شکنجه و بدرفتاری‌های شدید قرار گرفته‌اند .
 
در نهایت رهبران نمادین جنبش سبز، بدون اینکه محاکمه شوند در حصر خانگی قرار گرفتند و تمام ارتباطات آنها با جهان خارج قطع شد.
 
واکنش گسترده اصلاح‌طلبان این بود که انتخابات پیش رو را تحریم خواهند کرد. در همین زمینه محمد خاتمی شرکت اصلاح‌طلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی را به اجرای پیش‌شرط‌هایی منوط کرد.
 
اما نه تنها حاکمیت به این پیش‌شرط‌ها توجهی نشان نداد بلکه شرایط به‌گونه‌ای پیش رفت که خاتمی در انتخابات اخیر مجلس شورای اسلامی شرکت کرد و بهت و حیرت بسیاری از حامیان خود را برانگیخت.
 
در سه سال گذشته میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی بارها از سوی تریبون‌های رسمی حاکمیت به براندازی نظام متهم شدند به‌گونه‌ای که سرتيپ محمدعلی جعفری، فرمانده سپاه پاسداران به خبرگزاری مهر گفت:
 
"خاتمی در جريان فتنه امتحان خوبی پس نداد و به‌هرحال جزو همراهان سران فتنه بود و حمايت و پشتيبانی زيادی از آن‌ها کرد و در حال ‌حاضر نيز موضعی مبنی بر برائت از آن حرکت‌ها اتخاذ نکرده است." وی همچنین شرط ادامه حضور محمد خاتمی را در عرصه سياسی "تغيير در مواضعش" اعلام کرد.
 
 اگرچه بسیاری از هواداران اصلاح‌طلبی از دوران خاتمی خاطرات خوشی دارند و همیشه با نوستالژی دوران اصلاحات دست‌به‌گریبانند، اما جناح موسوم به اقتدارگرای حاکمیت قاطعانه  تصمیم گرفت با مشت آهنین با این جریان برخورد و با صرف هزینه‌ای هنگفت برای همیشه آنها را از حاکمیت اخراج کند.
 
بخشی از نیروهای اصلاح‌طلب که اصل را بر جلب اعتماد رهبر گذاشته‌اند، نمی‌توانند خواسته‌های هواداران خود را برآورده سازند چرا که راه بازگشت به قدرت، تکریم و سرپوش گذاشتن به جنایات حاکمیت است
 
در عملکرد مجموعه حاکمیت به‌هیچ‌عنوان نشانی از این مسأله وجود ندارد که به اصلاح‌طلبان برای بازگشتن به قدرت روی خوش نشان داده شود.
 
تکرار تاریخ
 
به نظر می‌رسد وضعیت اصلاح‌طلبان به وضعیت ملی،مذهبی‌ها شباهت پیدا کرده باشد. پس از استعفای دولت مهندس بازرگان فضا بر فعالان لیبرال تنگ شد و برخلاف حمایت این گروه از نظام اسلامی، حاکمیت هرگز آنها را به بازی راه نداد و ملی،مذهبی‌ها چون گروهی نیمه‌جان گاهی درون زندان و گاهی خارج از آن تنها توانستند به فعالیت‌های حداقلی خود ادامه دهند.
 
اگرچه بسیاری به بازگشت اصلاح‌طلبان به قدرت، امید و اشتیاق دارند اما به نظر می‌رسد چنین فرصتی از سوی حاکمیت به این گروه داده نخواهد شد.
 
اصلاح‌طلبان انگشت‌شماری هم که بتوانند در نظام جمهوری اسلامی فعالیت کنند ضمن اینکه باید وفاداری خود را به رهبری و نظام اسلامی نشان بدهند به‌ناچار باید از خیر پروژه اصلاح‌طلبی یعنی اجرای قانون، رعایت حقوق شهروندی و آزادی بیان بگذرند.
 
اما شاید همین امیدواری نسبت به بازگشت به قدرت است که باعث می شود محمد خاتمی در انتخابات شرکت کند یا عباس عبدی شعارهای جنبش سبز را رادیکال دانسته و جنبش‌های خیابانی را محکوم کند.
 
از طرف دیگر هیچ شاهدی در دست نیست تا نشان بدهد حاکمیت دربرابر اصلاح‌طلبان از خود انعطاف نشان خواهد داد. به همین دلیل حتی یکی از اعضای حزب مشارکت متقاعد می‌شود که باید با سلطنت‌طلبان و جمهوری‌خواهان در نشست مشترکی هم‌نشین شود.
 
به هر حال، چه شرکت در انتخابات و چه حضور در کنفرانس واشینگتن از سرگردانی اصلاح‌طلبان خبر می‌دهد و گویای این مساله است که آنها هنوز با وضعیت بغرنجی مواجهند به‌گونه‌ای که نمی‌توانند در تصمیم‌گیری‌های سیاسی ثابت قدم باشند.
 
شاید همین امیدواری نسبت به بازگشت به قدرت است که باعث می شود محمد خاتمی در انتخابات شرکت کند یا عباس عبدی شعارهای جنبش سبز را رادیکال دانسته و جنبش‌های خیابانی را محکوم کند
 
 از سوی دیگر بخشی از نیروهای اصلاح‌طلب که اصل را بر جلب اعتماد رهبر و نهادهای زیر نظر او گذاشته‌اند و خواستار بازگشت به حاکمیت هستند نمی‌توانند دست‌کم خواسته‌های هواداران خود را برآورده سازند چرا که راه بازگشت به قدرت، تکریم و سرپوش گذاشتن به جنایات حاکمیت و سکوت در برابر بی‌عدالتی و فساد مالی گسترده حاکمیت است.
 
با گسترش فضای ارتباطات بین داخل و خارج کشور بسیاری از شهروندان داخل ایران در جریان پرونده‌های نقض حقوق بشر در دهه ۶۰ قرار گرفته‌اند. بنابراین اصلاح‌طلبان با جامعه‌ای روبه‌رو هستند که خواسته‌های بسیاری دارد.
 
برای مثال فعالان حقوق زنان خواستار موضع‌گیری اصلاح‌طلبان درباره بحث‌های برابری جنسیتی و برابری حقوق زن و مرد هستند. همچنین مدافعان حقوق بشر بحث اعدام‌های سیاسی دهه ۶۰ را مطرح کرده‌اند و خواستار پیگیری این مساله هستند.
 
به نظر می‌رسد اصلاح طلبان به عنوان نیروهای وفادار به حاکمیت و معتقد به قانون اساسی جمهوری اسلامی از پتانسیل لازم برای پاسخ‌گویی به خواسته‌های متکثر و متنوع  شهروندان برخوردار نیستند.
Share this
Share/Save/Bookmark

این نوشته تحلیلی است یا بر آن است که موضعی را بدون اتکا به یک بررسی اعلام کند. جملۀ آخر نوشته نیاز به یک جهان بررسی دارد. آیا به این سادگی می توان نیروی مهم سیاسی یک جامعه را بکنار نهاد؟ هر چه نیز خود می خواهید به عناصر سیاسی نسبت می دهید. کجا عباس عبدی جنبش خیابانی را محکوم کرده است؟ از اصلاح طلبان به عنوان نیروهای وفادار به حاکمیت یاد کرده اید؟ بر چه اساس؟ تعریفتان از حاکمیت چیست؟ اگر دنبال براندازی حاکمیت هستند مقاله نوشتن مشکلی را حل نمی کند. بروید سراغ کف خیابان، نه سایت اینترنتی.

نیروهای سیاسی خارج کشور به علت نداشتن عقبه اجتماعی قابل اتکا همواره به سمت رویا پردازی و دور زدن حقایق می روند و مسائل ذهنی خود را جای واقعیت ها جعل می کنند و همیشه هم رودست می خورند چون مرتب در دام های تحلیلی گرفتار می شوند این مسائلی که شما درباره دهه 60عنوان کردید متاسفانه اصلا به ان شکلی که شما می گویید دغدغه مردم نیست شما باز هم رودست خواهید خورد چون تحلیل هاتون از ایران غیر واقعی ست

متاسفانه اینبار هم مخالفین راستین ج.ا. به شکست فاجعه‌انگیزی دچار شدند، بدلایلی چون ۱-شاغلین اپوزسیون که بجز پرگویی و تک‌صدایی، حرفی‌ برای گفتن ندارند و گوش به زنگ کارفرمایان و اربابان خود هستند و ۲- اصلاح‌طلبان و نفوذی‌ها‌ی فرا‌امنیتی‌ ج.ا. که مبارزه در راه آزادی و براندازی ج.ا. را از مسیر اصلی‌ منحرف و از درون تهی میکنند. با تجربه وقایع گروگانگیری آمریکایی‌ها در ایران، جنگ عراق- ایران، تحولات منطقه و خاورمیانه،داستان انرژی هسته‌ایی،تحریم اقتصادی و... دریوزگی ج.ا. بیش از پیش آشکار شده است. باید به نقش مخرب سلطه‌گران جهانی‌ و تبانی آنها با ج.ا. توجه کرده و اعتراف به ضعف،بی‌ تدبیری،پراکندگی،نادانی‌ و ناتوانی نیروهای مخالف و سکولار کنیم.

متاسفانه ما ایرانیها عادت داریم تاریخ را چندین بار تکرار کنیم اگر به همین 33 سال بازگردیم مشاهده خواهیم کرد که هم حکومت و هم مردم نگرشی به جریان و ساختارهای اجتماعی نداشته اند مثلا بنی صدر و جریان او چه تفاوتی با خاتمی و جریان او و همچنین با احمدی نژاد داشته اند ؟ جریان ملی - مذهبی ها بخصوص شخصیتهای نهضت آزادی در دهه ی 60 حذف می شوند و همان برنامه ها و همان روش دوباره در دهه ی 70 توسط رفسنجانی و خاتمی زنده می مانند یا در دهه ی 80 جریان موسوی - کروبی تفاوتی با آن جریانها نداشته اند و همچنین اینروزها همان حرفها و همان مخالفتها را ما در احمدی نژاد می بینیم تکرار مکررات . زیرا ما توجه نداریم که جمهوری اسلامی تنها شخصیتها را حذف کرده تا آخر با آنها می جنگد و در شرایطی آنها را از نظر سیاسی نابود می کند اما دوباره همان حرفها در فرد و اشخاص دیگری ترویج شده و مردم هم مجددا بدنبال شعارها و حرفهای شخصیتهای جدید می روند و این افراد هم پس از مدتی در زیر گردوغبار فراموش می شوند و تغییری با همه ی هزینه هایش مشاهده نمی شود بنی صدر و نهضت آزادی حذف می شوند و تعدادی از جوانها زندانی و شکنجه و اعدام می شوند خاتمی و موسوی و کروبی و این روزها هم طرفداران احمدی نژاد نیز باید آماده شوند تا دچار همان بیماری مزمن جنبش شوند . آنچه که ما باید بدان اهمیت دهیم اینست که سیستم ولایت فقیه و ساختار این نظام با مردم و انتخاب مردم همیشه لجبازی و سرکوب کرده است و تا زمانی که این ساختار یعنی ولایت فقیه - مجلس خبرگان - شورای نگهبان و هیئت نظامی اشان یعنی سپاه پاسداران وجود دارد دشمنی با مردم دموکراسی وجود خواهد داشت و 33 سال اصلاح طلبی هم نشان داده است که با مماشات با این ساختارها ما به جائی نخواهیم رسید موضوع نه بنی در نه نهضت آزادی و نه خاتمی موسوی و کروبی ست موضوع مردمند و هر کس که سعی نموده در پناه رای مردم قرار بگیرد باید نابود شود از اینرو اصلاح این نظام طی 33 سال به اثبات رسیده که امکان پذیر نبوده و نخواهد بود .

با سلام
متاسفانه رادیو زمانه یکجانبه قضاوت میکند. مجال را فقط به مخالفان و منتقدان اصلاحطلبان میدهد و این مدل نویسندگان هم اصلاحطلبان را یکجانبه متهم میکنند و چنانچه کسی بخواهد از موضع خاتمی یا حزب مشارکت طی مقاله ای دفاع کند مجالی برای چاپ مقاله اش نمی یابد

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما