جنگ نرم بر بالای دیوار سفارت
دوشنبه, 1390-09-14 17:46
نسخه قابل چاپ
بهروز صمدبیگی
موضعگیریهای رسمی در تایید یا نقد حمله به سفارت انگلیس، چه دیپلماتیک و چه غیر دیپلماتیک، در رسانه ها بازتاب فراوان داشت. اما جنگ نرم در حمایت یا نقد این حرکت، که نشان از حرفهای"خودمانیتر" جناحهای حامی رهبری بوده است، شاید بیش از اظهارنظرهای رسمی، بازتابدهنده چگونگی این حرکت بوده است.
در فضای وب و رسانههای غیر رسمی، بحث بر سر مخالفت یا موافقت با این حرکت به ویژه در وبلاگهای موسوم به «ارزشی» با شدت پیگیری شده است.
پشیمانی و انتقاد
وبلاگ مجمع دانشجویان حزبالله دانشگاه علم و صنعت ایران، ناشر یک مطلب جنجالی بود با عنوان "ما بازی خورده بودیم"،که بعد از حواشی به وجود آمده حذف شد. در این مطلب عنوان شده بود:
"خبر داده بودند که بچه ها سفارت را اشغال کرده اند. پایمان را که از درب ایستگاه مترو بیرون نهادیم ماموران انتظامی ایستاده بودند و این صف تا خود سفارت ادامه داشت بل بیشتر.
من و محمد اکنون جلوی درب سفارت بریتانیا ایستاده بودیم و درب را تماشا می کردیم. سردری ساده و به رنگ آبی که یک کامیون به راحتی می توانست از آن عبور کند و چند نرده بالای سردر بود. –بریم داخل؟ -بریم. به همین سادگی تصمیم گرفته شد. اما چگونه باید به داخل سفارت می رفتیم. حدود سی الی چهل سرباز جلوی درب سفارت ایستاده بودند.
در یک چشم به هم زدن از در بالا رفته و به داخل سفارت پریدم آنطرف در هم سی سرباز ایستاده بودند که باز هم چیزی به ما نمی گفتند انگار عادی شده بود که هر کس می خواهد از روی در به داخل سفارت بیاید
اما ما به راحتی به میان آنها رفتیم و من که وزن کمتری داشتم در یک چشم به هم زدن از در بالا رفته و به داخل سفارت پریدم آنطرف در هم سی سرباز ایستاده بودند که باز هم چیزی به ما نمی گفتند انگار عادی شده بود که هر کس می خواهد از روی در به داخل سفارت بیاید و سربازان همچون مجسمه هایی باقی مانده از جنگ جهانی دوم سرجایشان ایستاده بودند و گه گاه نگاهی هم به ما می کردند من که به داخل سفارت رسیده بودم چند دقیقه منتظر ماندم تا محمد هم بیاید.
او می گفت چون سردر بلند بوده از سربازان خواسته تا به او کمک کنند و آنها نیز به حکم انسانیت زیر پایش را گرفته و او را به بالای سردر رسانیده بودند. حالا دیگر در خاک بریتانیای کبیر بودیم."
تا همین جای مطلب بهنظر میرسد بالاروندگان از دیوار سفارت، عمد دارند هماهنگی یا دستکم موافقت نیروی انتظامی با معترضان را بهوضوح نشان دهند. نویسنده مطلب در ادامه از تخریب اموال سفارت ابراز تاسف میکند و در نهایت هم وقتی توسط نیروی انتظامی دستگیر میشود تنها چند دقیقه بعد توسط یک لباس شخصی آزاد میشود.
انتشار بیانیه مجمع در این وبلاگ هم تکمیل کننده این سهگانه جنجالی بود: "در اینکه دانشجویان بدون تحلیل وارد این ماجرا شده اند شکی نیست. غلبه احساسات بر عقل در سازماندهندگان و بالتبع حاضران تجمع روشن و مبرهن است.{...}متاسفانه تشکل های دانشجویی ماهیت دانشجویی خود را تا حدود زیادی از دست داده اند و شاهد این هستیم که در اتحادیه های موجود تحلیل و تفکر جوشیده از بدنه دانشجویی چنان در سطح پایینی است که تقریبا جایی در تصمیم گیری ها ندارد در عوض منافع جناح ها و گروهها و بعضاً امیال شخصی افرادی خارج از مجموعه دانشجویی جای آن را پر کرده است.
اولین چیزی که داخل سفارت به چشم میآمد بیصاحبی قضیه بود. هرکیبههرکی محض. چند نفر آتش روشن کرده بودند گرم شوند. همان اطرف موکتی برای نماز پهن بود. چند نفر سخنرانی میکردند. یکی از نظر آقا و احتمال مخالفت ایشان میگفت و...
در این صورت دانشجو آلت دستی برای منافع و اهداف درست یا نادرست عده ای در سازمان ها، احزاب و جبهه ها خواهد شد. مصداق این ادعا مساله ورود به سفارت است. چگونگی ورود عده ای به سفارت هنوز مبهم است. اما قرائن نشان می دهد برنامه برای حضور عدهای در داخل سفارت و پایین کشیدن پرچم و به طور کلی نشان دادن ضرب شست به دولت انگلیس هماهنگ و مورد تایید بوده است اما جمعیت خارج از کنترل می شوند و سر و ته ماجرا از دست نیروی انتظامی خارج می شوند و عدهای وارد سفارت میشوند و تنها کاری که دست به انجام میزنند تخریب و آسیب رساندن به سفارت بوده است زیرا پیش بینیای برای این قسمت از ماجرا وجود نداشته است."
در همین وبلاگ مطلب دیگری هم هست که از زاویه نگاه فرد دیگری بیعملی نیروی انتظامی و سردرگمی و بیهدفی معترضان را به تصویر میشد: "اولین چیزی که داخل سفارت به چشم میآمد بیصاحبی قضیه بود. هرکیبههرکی محض. چند نفر آتش روشن کرده بودند گرم شوند. همان اطرف موکتی برای نماز پهن بود. چند نفر سخنرانی میکردند. یکی از نظر آقا و احتمال مخالفت ایشان میگفت و... از اینجا فهمیدم قصه در حال جمعشدن است.
گویا قبلا رئیس بسیج دانشجویی نیز در جمع متحصنین داخل سفارت حاضر شده و اعلام کرده بود ما از اینجا به بعد هیچ چیز را به گردن نمیگیریم. خب آدمی که بدون تحلیل وارد عملی به این بزرگی بشود با یک کد و خبر، عقیدهاش عوض میشود. نظام جمهوری اسلامی باید پاسخگوی تربیت این چنین افرادی زیر بیرق خود باشد. کسی که نقشی بیشتر از یک آلت دست برای عدهای دیگر ندارد." و تاکید میکند: "بازی که نمیدانم برای ضربشصتنشاندادن به انگلیس یا هر چیز دیگری شروع شده بود. هیچ نتیجه ای جز وارد آمدن میلیاردها تومان ضرر به بیت المال، دادن بهانه برای یک سال تخریب نظام به بیبیسی و تحقیر دانشجویان – دانشجویانی که روزی لانه جاسوسی را تسخیر کرده بودند– هیچ نتیجهای بار نیاورد.
از دوستانی که با یک اشاره بعضیها بهراحتی از کرده خود پشیمان میشوند و با ادعای ولایتمداری از سفارت خارج میشوند باید پرسید اگر شما احتمال میدادید آقا مخالف خواهد بود بیجا کردید بدون تحلیل دست به این اقدام فجیع و احمقانه زدید."
وبلاگ آهستان هم در این زمینه موضعی مشابه گرفته بود. امید حسینی که دوستانش او را یکی از "افسران جنگ نرم" میدانند، نوشته بود: "بالا رفتن از دیوار سفارتخانههای خارجی یک رویه و قانون نیست، بلکه تابع شرایطی است. تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال ۵۸ به شرایط زمانی همان دوره مربوط است.
حمله مردم مصر هم به سفارتخانه رژیم صهیونیستی ناشی از خشم مردم انقلابی مصر است از تحمل سالها حقارت کشورشان در برابر اسرائیل. طبق قوانین بینالملل حمله به سفارتخانه خارجی یعنی حمله به خاک کشور مورد نظر. اما این قانون را میشود گاهی نقض کرد!
{...}ولی حتی برای نقض همین قوانین هم باید شرایط زمانی و مکانی مهیا باشد. نمیشود دقیقا با همان منطق ۳۰ سال پیش که از دیوار سفارت آمریکا بالا رفتیم، امروز هم از دیوار سفارت انگلیس بالا برویم." و بعد در پست دیگری این حرکت را به «بالارفتن از دیوار اعتبار نظام و رهبری» تشبیه کرد: "آقایان محترم! شما از دیوار سفارت انگلستان بالا نرفتید، بلکه از دیوار سادگی و روحیات انقلابی دانشجویان بالا رفتید. شما از دیوار اعتبار نظام، انقلاب و رهبری بالا رفتید.
وبلاگ آهستان: بالا رفتن از دیوار سفارتخانههای خارجی یک رویه و قانون نیست، بلکه تابع شرایطی است. تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در سال ۵۸ به شرایط زمانی همان دوره مربوط است
چه کسی ادعا کرده حرکت شما، یک حرکت انقلابی بود؟ چه کسی ادعا کرده همه منتقدان، محافظهکار و بیغیرت و اهل ذلتند؟ چه کسی میتواند ثابت کند که همه منتقدان و مخالفان این حرکت، نوکر و مزدور انگلیسند؟ چه کسی گفته عقلانیت و توجه به مصالح نظام و شرایط بینالمللی، یعنی کنار گذاشتن روحیات انقلابی؟ چه کسی ادعا کرده رفتار بیحساب و کتاب و نسنجیده شما یعنی اقدام انقلابی؟ اصلا چه کسی ادعا کرده که در نظام اسلامی آنهم در دوره ثبات و قدرت نظام، هر کسی میتواند بنا به تشخیص خودش و یا مافوقش، اقدام کند و اسمش را بگذارد دفاع از نظام؟!
مگر در نظام شاهنشاهی نفس میکشیم و یا در دوره هیجانات انقلابی زندگی میکنیم؟ اگر معیارتان قانون است که قانون به شما اجازه چنین کاری را نداده؛ اگر معیارتان عقل است، که هیچ دلیلی برای این اقدام وجود نداشت، (مخصوصا بعد از رای قاطع مجلس در اخراج سفیر انگلیس. شما همهی معادلات بازی را عوض کردید و اخراج سفیر انگلیس و تحقیر این دولت استکباری را تحتالشعاع حرکت خودتان قرار دادید) اگر معیارتان رای و نظر رهبری است که هنوز یک هفته از سخنان رهبری در جمع بسیجیان نگذشته بود!
مگر میشود کاری را انجام داد و نظام و مسئولان کشور را در عمل انجام شده قرار داد؛ بعد منتظر آینده بود که احتمالا رهبری بیاید و از رفتار شما حمایت کند؟! اگر نظرات رهبر انقلاب برای شما اهمیت داشت، به قانون و رای مجلس احترام میگذاشتید. هرچند خود ایشان هم بارها و بارها این قبیل اقدامات را غیرقابل قبول دانستهاند."
دفاع و توصیه به ادامه
در مقابل منتقدان و مخالفان، موافقان وبلاگی و سایر "افسران جنگ نرم" هم حضوری پرتعداد و پرشور داشتند. از جمله حمیدرضا علاقهبند، دیگر وبلاگنویس شناخته شده طیف "ارزشینویسها" ابتدا در وبلاگش گردباد، از ممانعت نیروی انتظامی و نیروهای عملیاتی محافظ سفارت انتقاد کرد و هشدار داد: "یادشان باشد سرباز گمنام امام زمان (عج) نیستند و مدافع منافع حکومت طاغوتی بریتانیا هستند."
او در مطلب دیگری به کسانی که ماهیت دانشجویی تسخیرکنندگان سفارت را زیرسوال میبردند، اینطور پاسخ داد: "همینجا شهادت میدهم افرادی که سفارت انگلستان در تهران تسخیر کردند دانشجو نبودند بلکه وفادارترین انسانها به ایران و اسلام بودهاند. قسم میخورم آنها که لانه روباه پیر فتح کردند دانشجو نبودند بلکه انقلابیونی بودند که به کسانی که فقط بلد هستند توی فیسبوک، فرندفید، توییتر، گوگل پلاس دیگر شبکههای اجتماعی، سایتهای خبری و شبکههای ماهوارهای در تاریکی برقصند [و] برعلیه جمهوری اسلامی شعار بدهند درس عمل دادند.
وبلاگ گردباد: همینجا شهادت میدهم افرادی که سفارت انگلستان در تهران تسخیر کردند دانشجو نبودند بلکه وفادارترین انسانها به ایران و اسلام بودهاند
برادران انقلابی من که از دیوار جاسوسخانه انگلیس در تهران بالا رفتند دانشجوی مکتب خمینی کبیر هستند که فرمود: جوانهای ما مرد شهادت و شهامت هستند."
مهند حامد، نویسنده وبلاگ شیعه سیاسی ترجیح داد تا مشاهداتش از روز تسخیر سفارت را تنها برای دوستان و دارندگان رمز عبور منتشر کند اما در پستی عمومی نوشت: "نیروی انتظامی با وجود کینه و نفرتی که از انگلستان دارد، اما بنا بر وظیفه قانونی خود تمامی تلاش و سعی خود را در راستای حمایت و حفظ سفارتخانه به کار گرفت، اما نتوانست جلوی خشم انقلابی دانشجویان را بگیرد.
سؤال دانشجویان از شورای امنیت این است : اکنون که این اقدام انقلابی را محکوم میکنید، آیا در ماجرای گروگان گیری سال ۱۳۵۹ و یا در قبال حمله به سفارتخانهمان در سوئیس و حمله به سفارتخانهمان در لندن در چند روز گذشته توسط مجاهدین خلق، مُرده بودید و چرا خفه شده بودید؟ دانشجویان [که] به هیچ کس در داخل سفارت انگلیس آسیبی نرساندند، شورای امنیت اینگونه محکوم میکند، بی بی سی اراذل و اوباش میخواند، در قبال شهادت دو کارمند سفارت چرا خفه شده بودند؟
چرا هویت دو مرد آلمانی تبار را که به سفارت ایران در سوئیس حمله کردند را فاش نمیکنند؟ چرا اقدام رئیس ام آی ۶ در تهدید دانشمندان هستهای را محکوم نمیکنند؟ و هزار چرای دیگر که ما دانشجویان باید با ارسال طومار به سازمان ملل، ایجاد موج خبری و ... در کنار سیاستمداران در مقابل این گونه بیشرمیها بایستیم. نه اینکه هرکس یک ساز متفاوتی برای خود بزند."
نویسنده وبلاگ هابیل هم ترجیح داد تا حرفهایش را در قالب عذرخواهی بزند: "من از آقای خامنهای معذرت میخواهم که مثل خیلیها نیستیم که میتوانند و توانایی آن را دارند که قباحتهای انگلیس را به صورت روزمره ببینند. من از حضرت آقا معذرت میخواهم که محاسباتمان مثل خیلیها نیست که میگفتند حکم اعدام سلمان رشدی مرتد باعث ضربهی اقتصادی شدیدی به ایران میشود.
من از حضرت آقا معذرت میخواهم که امنیت ملیمان را همچون دانشجویان سیزده آبان اوائل انقلاب به خطر انداختیم. من از حضرت آقا معذرت میخواهم که هیچ احترام و حرمتی برای نمایندگان انگلیس قائل نیستیم. من از حضرت آقا معذرت میخواهم که نمیتوانیم این همه برنامهریزیهای بریتانیای صغیر را برای فشار بر مردم ایران نادیده بگیریم و هیچ اقدامی نکنیم. من از حضرت آقا معذرت میخواهم که توانایی نداریم که این همه هزینههای مادی انگلیس را که برای نابودی اسلام و برای فشار بر مردم مظلوم جهان میکند، ببینیم و بیخیال باشیم."
وبلاگ "دو نوع اسلام، دو نوع مسلمان" هم میکوشید تا با دلایلی، منتقدان همسو را به ادامه مبارزه و حفظ وحدت، دعوت کند: "یک عده از دانشجویان حرکت ورود به سفارت را قبول داشتند که هیچ و یک عده هم به آن نقد داشتند یا اصلا حرکت را قبول نداشتند که باز هم هیچ!! {...} در این هنگام هر گونه فراموشی و کاهلی نسبت به بازی جدید، عقبنشینی از فضای تهاجمی علیه انگلیس و درگیری در مباحث فرسایشی درونجبههای، یعنی دادن فرصت به انگلیس برای امتیاز گرفتن از ایران.
هر چند که مقصود این نوشته پرداختن به تسخیر لانه روباه پیر طی هفته گذشته نیست اما بر آن است که بگوید در سایر فضاها نظیر فضای رسانهای تسخیر باید ادامه داشته باشد! "
تب و تاب وبلاگی ادامه دارد
با گذشت چند روز از ماجرا و مشخص شدن تبعات این حرکت، به تدریج اختلافات درونی علنیتر میشود و بهنظر میرسد موضع نگرفتن رهبری برای معترضانی که خود را پیرو منویات او میدانند، سوالبرانگیز شده است. از سوی دیگر دولت هم موضع آشکار و صریحی در این باره نگرفته و آنطور که برخی سایتهای اصولگرای منتقد دولت نوشتهاند، حتی دیپلماتهای اخراج شده ایرانی را از ابراز احساسات به دانشجویان تجمعکننده در فرودگاه برحذر داشته است.
به این ترتیب در روزهای آینده، وبلاگستان فارسی که فارغ از ملاحظات رسانههای رسمی است، متاثر از تلاطمات بیشتری خواهد بود.
اقای صمد بیگیسلام و لطفا زیادی تند نروید.این متن بالای شما و همچنین متونی که شما به انان استناد کرده اید،همه مربوط به مخالفان نظام اسلامی بوده و اکثر نویسنگان هم مخالفین دین اسلام هستند و در جنگ مردم مسلمان ایران با صهیونیزم و استکبار جهانی،در خط دشمنان مردم ایران قلم میفرسائید.دوست گرامی این حرکت گرچه غیر قانونی و غیر دیپلماتیک بود،اما نشان از روحیه انقلابی و ضد استعماری مردم مسلمان هم بود.اشک تمساح ریختن شما و همه کسانی که تحریم ٣٢ ساله غرب،مسدود کردن دارائیهای ایران،حمله نظام به کشور،ترور شخصیتهای سیاسی و علمی را تشویق و تائید کرده اند،هیچ همسوئی با گفته های کنونی و این چنینی ندارد.احزاب و گروه هائی که خود ضرر زننده به منافع مالی و حیثیتی مردم هستند،نمی توانند همزمان به آخوند و بسیجی و پاسدار ایراد بگیرند.ضمنا همین خشم کنترل نشده سربازان اپوزیسیون وابسطه مالی و فکری به استمارگران ..... در اصل همان فرهنگی است که بسیجی بی اختیار دارد.به عبارت ساده تر اگر فردا صهونیستها و استمارگران اشاره کنند،... مزدوران و سیاسی کاران،سفارت و کنسولگری ایران را به بهانه انقلابی بودن مورد هجوم و حتی اشغال قرار میدهید.در پایان هم توجه شما هموطن گرامی را به این نکته جلب میکنم که اکثر مخالفین اشغال لانه جاسوسی و ترور و توطعه توسط انگلیسیها، نه به خاطر غلط بودن حرکت بسیجیان به انان انتقاد می کنند،خیر اشتباه نکنید، آنان برای اینکه اطاق فرمان کودتا و فتنه بسته شده است ناراحت و خشمگین هستند.البته مقصر اصلی هم خود اقای خامنه ای است.چون ایشان بعد از انتخابات ٨٨ باید درب لانه جاسوسی و فساد سیاسی روباه پیر را می بستند که زیان دیپلماتیکی امروز را متحل نشویم.هر چند که.... آخوندها در لندن مشغول تحصیل با پول نفت هستند و تفکر بازاری و کاسی اخوندها هم مانع دیگری بوده است،اما ضرر کمتری متوجه کشور و خود نظام بود.ضمنا از نظر امنیتی و جاسوسی و ضد جاسوسی هم رژیم سعی کامل خود را جهت ورود جاسوسان دوگانه و نفوذی انجام داده است و کمی هم بهرمند گشته،ولی این کار رزژیم مانند خوردن مسکن است و با اتمام اثرات دارو، مردم دوباره به جان اخوندها خواهند افتاد،چون بدون رعایت حقوق انسانی شهروندان و عدالت اجتماعی و آزادیهای نسبی اجتماعی هیچ دولتی و یا سیستمی قادر به ادامه بقا نخواهد بود.این یک اصل اثبات شده است و قانون راز بقای هر دولتی در فلسفه مردمسالاری است.پاینده ایران سربلند باد ایرانی مسلمان و غیر مسلمان
چرا نقد ها و نظراتی که هیج توهین و ناسزایی هم در ان نیست منتشر نمی کنید؟؟؟؟
ارسال کردن دیدگاه جدید