حمله به سفارت بریتانیا و نقض حقوق بینالملل
شنبه, 1390-09-12 16:38
نسخه قابل چاپ
سراجالدین میردامادی
حمله نیروهای موسوم به "دانشجویان بسیجی" به سفارت بریتانیا در ایران (بیست و نهم آذرماه) و ورود به محل سفارت و باغ قلهک و تخریب اماکن و وسایل و گروگانگیری شماری از کارمندان نمایندگی بریتانیا همچنان موضوع داغ محافل سیاسی داخل و خارج از ایران است.
در گفتوگو با دکتر سعید محمودی، استاد حقوق بینالملل در دانشگاه استکهلم از او پرسیدهام: از نظر کنوانسیون وین که امنیت سفارتخانهها و پرسنل آن را تعیین میکند، دولتها چه تعهداتی دارند که جمهوری اسلامی ایران در روز سهشنبه آن را نقض کرده است؟
سعید محمودی: وقتی عدهای افراد عادی، یعنی نه مأموران دولت، به سفارتخانهای یا به دیپلماتهای خارجی مقیم کشور تعرض میکنند، از دیدگاه حقوق بینالملل معمولاً دو سئوال اساسی حقوقی پیش میآید:
سئوال اول این است که این افراد علیالاصول تحت کنترل دولت هستند. آیا دولت از برنامه حمله و تعرض به سفارتخانه خارجی اطلاع قبلی داشته است یا نه؟ یعنی اگر جواب این سئوال منفی باشد، یعنی اینکه حرکت کاملاً بدون پیشبینی قبلی بوده باشد و انتظار آن نمیرفته است، در آن صورت مسئله حمله عدهای افراد عادی به یک سفارت خارجی مطرح میشود و از دیدگاه حقوق بینالملل سئوالی که پیش میآید این است که آیا دولت پذیرنده- در این مورد دولت ایران- مسئولیتی در قبال این کار دارد یا نه؟
اکثر حقوقدانان بینالمللی معتقد به مسئولت مطلقاند. یعنی اینکه صرف نظر از اینکه دولت کنترل داشته یا نداشته، اطلاع داشته یا نداشته، صرف اینکه برخلاف خواسته کنوانسیون وین، بهموقع عمل نکرده، پیشبینی حوادث را نکرده و نتوانسته از سفارتخانه خارجی حفاظت کند، خود این مسئله ایجاد مسئولیت میکند و بنابراین دولت مسئول و پذیرنده باید این مسئله را به نحوی که در حقوق بینالملل روشن است، جبران کند.
سناریوی بعدی این است که دولت یا انتظار این کار را داشته، به دلایلی که بعضی اوقات پیش میآید؛ یا اینکه خودش به نحوی این حرکت را پشتیبانی کرده و یا اینکه بعد از این که اتفاق افتاده، بهصورت فعال عمل نکرده که اثرات چنین تعرضی را از بین ببرد و با آن مقابله کند. در این صورت، نظر کلیه حقوقدانان، یکجا و بدون هیچ تردیدی، این است که دولت پذیرنده مسئول است.
حتی در مورد اول هم تعداد حقوقدانهایی که معتقدند اگر افراد بدون اطلاع قبلی و بدون اطلاع دولت به سفارتخانه خارجی حمله کنند، دولت را نباید مسئول دانست، بسیار محدود است. نظر غالب این است که صرف خواست کنوانسیون وین که تاکید میکند وقتی شما با کشوری روابط دیپلماتیک داشتید موظفاید که همه وسایل حفاظت از سفارت را در همه احوال تهیه کنید، باعث میشود که دولت مسئول باشد.
در مورد جریان روز ۲۹ آذر ضمن اینکه البته وزارت خارجه بهصورت رسمی از این قضیه فاصله گرفت و حداقل این عمل را محکوم کرد یا ادعا کرد که غیر قابل قبول است، ولی شواهد ظاهری قضیه نشان میداد که بههرصورت، دست کم اگر از قبل هم اطلاع نداشتند، وقتی اتفاق افتاد، دولت ایران آنطور که موظف بوده عمل نکرده است. بهخاطر اینکه این مسئله حدود هفت، هشت ساعت در دو محل متفاوت، بهطور همزمان ادامه داشته و تصاویری که آمده و اطلاعات دقیقتری که منتشر شده است، نشان میدهد که این افراد تقریباً بدون هیچ مانع و رادعی مدتها کارشان را انجام داده و تخریب کردهاند و عملکرد پلیس ابتدا با تجاوز متناسب نبوده و در نهایت بعد از هفت، هشت ساعت موفق شده است آنها را از سفارتخانه اخراج کند.
اما باز این سئوال پیش میآید: به فرض اینکه پلیس همان ابتدا افرادی را که دست به این عمل زدهاند اخراج میکرد، بازهم آنها باید دستگیر و بازجویی میشدند. اگر آنها مطابق قوانین ایران مرتکب جرمی شدهاند که قطعاً باید اینطور باشد، با توجه به مفاد کنوانسیون وین، این افراد باید مجازات بشوند و همه این مسائل باید به صورت عمومی اعلام بشود.
ما اینبار شاهد بودیم که شورای امنیت در این ارتباط بیانیهای داده و حمله به سفارت بریتانیا در تهران را محکوم کرده است. در حالیکه حمله به سفارتخانهها قبلاً هم به تکرار علیه سفارتخانههای اروپایی (اما شاید نه در این حجم) اتفاق افتاده بود. چرا این بار شورای امنیت وارد کار شده است؟ آیا برخورد شورای امنیت عادی بود؟
بله. در موارد مشابه، از جمله وقتی سی سال پیش سفارت آمریکا در ایران را هم گرفتند، اولین کار این بود که شورای امنیت این مسئله را محکوم کرد. البته با توجه به اینکه هم انگلیس و هم آمریکا، هردو اعضای ثابت شورای امنیت هستند، این امر خیلی راحتتر صورت میگیرد. مسئله را فوری مطرح میکنند.
اما این عمل در هر حال از نظر حقوق بینالملل، عمل قبیحی است و صرف نظر از اینکه در کدام کشور اتفاق بیافتد، یکی از نقضهای عمده حقوق بینالملل به شمار میآید. بهخاطر اینکه مصونیت اماکن دیپلماتیک بیش از دو، سه هزار سال قدمت دارد و همه کشورها آن را بهشدت رعایت میکنند. به همین دلیل هم وقتی چنین اتفاقی میافتد، زمینه لازم برای محکومیتاش فوری فراهم است. همانطوری که در این مورد حتی روسیه و چین هم بدون هیچ شرط و شروطی این کار را محکوم کردند.
به همین دلیل، به نظر من، موقعیت فراهم بود که این مسئله در شورای امنیت مطرح بشود. گرچه جنبه سمبلیک دارد، ولی بههر صورت نشان میدهد که مسئله از دیدگاه کشورهای دیگر تا چه اندازه مهم بوده است.
تبعات سیاسی این حمله چه خواهد بود؟ فکر میکنید آیا محتمل است که سایر کشورهای اتحادیه اروپا مانند نروژ سفارتخانه خود در ایران را ببندند و ما در پی حمله دیروز، شاهد یک بحران دیپلماتیک باشیم؟
به نظر من، بستگی به عملکرد دولت ایران دارد. اگر دولت ایران بهطور سریع مسببین این امر را دستگیر کند و به صورت عمومی نشان بدهد که بهصورت جدی با این مسئله مواجه شده است، احتمالاً واکنش کشورهای دیگر در حد اعتراض خواهد بود و به دادن اعلامیه و محکوم کردن این عمل ختم خواهد شد. ولی بهنظر میرسد که تعرض روز بیستونهم، حداقل تا الان با جهتگیری محکم دولت ایران و مقامات ایرانی بهطور کلی، مواجه نبوده است. اگر به همین شکل ادامه پیدا کند، من بعید نمیدانم که کشورهای دیگر، حداقل برای اعتراض هم شده باشد، اقداماتی شبیه اقدام نروژ انجام بدهند. یعنی سطح روابطشان با ایران را کاهش بدهند یا اینکه روابط دیپلماتیکشان را دستکم برای مدتی، با ایران قطع کنند.
یکی از دعواهای اخیر، دعوا بر سر جایگاه حقوقی باغ قلهک بوده است. اگر باغ قلهک توسط جمهوری اسلامی یا نهادهای قضایی بسته بشود یا از سفارت بریتانیا گرفته شود، آیا از نظر حقوقی، بریتانیا امکان عمل متقابل را در کشور خودش، در خصوص املاک جمهوری اسلامی ایران دارد یا خیر؟
مسئله حقوقی باغ قلهک، مسئله مالکیت آن است و مسئله این است که آیا دولت انگلیس واقعاً مالک این فضا هست یا نه. در این صورت، مسئله به حقوق مالکیت خصوصی برمیگردد و فرقی نمیکند که صاحب آن دولت انگلیس باشد یا فردی عادی.
اگر دولت ایران بر یک مبانی محکم حقوقی بتواند اثبات کند که دولت انگلیس صاحب اصلی این منطقه نیست، اینجا را غصب کرده یا اگر هم صاحباش بوده، الان از نظر قانونی این مالکیت را از دست داده است، من گمان نمیکنم که دولتی مانند انگلیس بخواهد دست به اقدام متقابل بزند. برای اینکه این حق هر دولتی است که مطابق قوانین داخلی خودش، هرجور صلاح و درست است، عمل کند.
ولی اگر بخواهد جنبه سیاسی داشته باشد، یعنی بدون هیچ پایه حقوقی محکمی، فقط این ادعا مطرح شود و به خاطر اینکه ما با انگلیس اشکال سیاسی داریم، این بهانهای باشد برای اینکه این منطقه را از دست انگلیس بیرون بیاورند، آن وقت بعید نیست که دولت انگلیس دست به اقدام متقابل بزند.
البته معمولاً اقدام متقابل نباید عملیات غیر قانونی باشد. چون در ارتباط با همین تعرض دیروز به سفارت بریتانیا، یکی از استدلالها این بود که چون دولت انگلیس بانک مرکزی ایران را تحریم کرده، این واکنشی در مقابل آن است. در حالیکه تحریم بانک مرکزی ایران، از نظر حقوق بینالملل، امری غیر قانونی نیست. هر کشوری میتواند در روابط خودش با کشور دیگر، اگر به جهاتی ناراضی است، به عملیات غیر دوستانه دست بزند. این عملی غیر دوستانه بوده است.
دولت ایران هم میتواند عملهای غیر دوستانه علیه دولت انگلیس انجام بدهد. مثلا ً بانک مرکزی انگلیس را تحریم کند، اجازه ندهد توریستهای انگلیسی به ایران بیایند، روابط تجاریاش را با انگلیس بهطور کلی قطع کند و… اینها عملیات غیر دوستانه است، ولی غیر قانونی نیست. به محض اینکه شما کاری را انجام دادید که در واقع نقض یک تعهد بینالمللی است، مانند اینکه شما تعهد کردهاید که دیپلماتهای خارجی و اماکن دیپلماتیک در ایران باید همیشه مصون باشند و هیچکس حق ورود به سفارتخانه آنها را ندارد، نقض این تعهدات کاری غیر قانونی است. در نتیجه، سیستمی که در کار میآید، سیستم عملکرد قانونی متقابل است، نه سیستم انتقامی. به همین دلیل هم منظور من در مورد باغ قلهک این است که اگر کار ایران از نظر حقوقی کاملاً محکم و صحیح باشد، دولت انگلیس مجبور است بپذیرد، ولی اگر بخواهند غیر قانونی عمل کنند، آن وقت باید منتظر دعوایی بین دولت ایران و انگلیس بود که در جای دیگری باید حل بشود.
استاد محترم سه مطلب را درهم ادغام کرده اند
اول انکه دولت انگلیس بانک مرکزی ایران را تحریم نکرده است بلکه روابط مالی خود را با ایران قطع کرده است
در صورت تحریم معمولا سرمایه ها بانک در کشور تحریم کننده توقیف میشود وایران بخوانید بانک مرکزی در انگلیس ذخائر ارزی دارد
در مورد باغ قلهک نیز عملی بمثل انجام شده زیرا سرکنسولگری ایران در منچستر که مساحتی نزدیک به 10 هکتار دارد سند ومدرکی که نشان دهدایران مالک انست در دست نیست ودر اینگونه موارد استناد به قوانین داخلی نمیتواند حقوق کشور دیگر را نقض کند
وزیر خارجه انگلیس اعلام کرده است که حمله ازطرف دانشجویان بسیجی بوده وبلافاصله باوزیر خارجه ایران گفتگوی تلفنی داشته است و وزیر خارجه ایران پوزش خواهی کرده است وحرکات حمله کنندگان به سفارت را غیر قابل قبول خوانده است و در عرف دیپلوماتیک این پوزش خواهی پسندیده است
مسلما دولت ایران بایستی خسارات وارده را به سفارت جبران کند
سفیر انگلیس در ایران اعلام کرده است که رئیس مجلس و رئیس کمسیون امنیت ملی وخارجی مجلس اسلامی مخالف سر سخت انگلیس هستند ونامی از دولت نبرده است
هیچیک از اعضای دولت ویا رئیس جمهور و یا رهبر در باره این رویداد سخنی بزبان نیاورده اند بنابرین در عرف بین المللی دولت را میتوان به کم کاری متهم کرد ولی نمیتوان انرا مجکوم کرد
بازتاب عملی
اقدام وزیر خارجه انگلیس در تعطیلی سفارت ایران و فرا خوانی اعصای سفارت انگلیس در ایران به لندن مورد تائید وزرای خارجی قبلی قرار نگرفت وانرا شتابزده اعلام کردند
حکومت جمهوری اسلامی منزوی است ودر شرایط کنونی با هیچک از کشورهای جهانی رابطه صد در صدی ندارد وبا نزدیکترین دوستان مثل ترکیه در رابطه باتعارض سیاسی درمورد سوریه و یا استقرار پایگاه موشکی ناتو در این کشور اختلاف نظر وسیع دارد
با پاکستان بدلیل اجرائی نشدن قرارداد صادرات گاز باین کشور مشکل دارد
با افغانستان تعارض دیدگاهی کلی در مورد حضور نظامی و سیاسی بلوک غرب بامنافع خود دارد واز قرار دران واخد هم با طالبان و هم با دولت کرزای مشغول دادو ستداست
در عراق بامجموعه باقیمانده غرب و اردو گاه اشرف درکیر است
در اذربایجان مشکلات سیاسی و تحریکات ارمنستان را در قره باغ دنبال میکند و در دریای خزر معترض این کشور در برداشت از منابع نفتی مشترک است
با ترکمنستان هم وضع بهمین منوال است هم از برداشت نفتی این کشور از حوزه دریائی خزر وهم رقابت برای فروش گاز به شرق و یا غرب اختلاف دارد ودر مورد سواپ نفتی کار به شکایت در دادگاهها بین المللی کشیده که منجر به تو قیف دارائی یک شرکت زیر مجموعه شرکت نفت در سویس شده است
خلیج فارس و کشورهای جنوبی این خلیج در معرض تهاجم سیاسی دائمی ایران قرار دارند که قابل تامل است
حال کشوری با این سطح بین المللی در مصاف انگلیس قرار گرفته و نگاه عامرانه این کشور را قبول نکرده ولی در عین حال اذب دیپلماسی را صد درصد رعایت کرده است وقبل از محکومیت در شورای امنیت پوزش خواسته است و جرم را پذیرفته است چگونه میتواند دو باره تنبیه شود
در شرائط کنونی ایران راه کاسترو را در 50 سال پیش دنبال میکند وداوطلبانه انزوای کره شمالی را مقاومت در مقابل قدرتهای خارجی قلمداد میکند بنابرین را ه اینستکه بجای در تنگنا قرار دادن این کشورحد اکثر تماس با ان بر قرار شود وبجای تنبیهات روزانه که ثابت شده است در رفتار حکومت تاثیری ندارد ولی مردم را بیشتر وبیشتر تحت فشار قرار میدهد تشویق به همکاری بیشتر
مورد عنایت قرار گیرد
اگر اجازه حضور به وزیر خارجه این کشور در یک مجمع بین المللی نمیدهید میخواهید پیام خود را از چه طریقی بگوش مفامات ایران برسانید
اکر روال این محکومیتهای بین المللی افزایش یابد طبیعتا نمایندگان ایران از این مجامع بیرون خواهند رفت وامکان تماس از مقامات درجه اول بدلالهای بین المللی منقل خواهد شد که تجربه زیانهای انرا به اثبات رسانده است
صحنه دیپلماسی بغرنج کلاس در س نیست ذهن کارا لازم دارد که معلومات کلاسیک را در صحنه های واقعی بررسی کند
ارسال کردن دیدگاه جدید