خانه | گوی‌سياست

میرحسین موسوی و معادلات درهم‌ریخته

یکشنبه, 1390-06-20 20:35
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
بامداد راد

پس از هفت‌ماه بی‌خبری از میرحسین موسوی و زهرا رهنورد، او توانست با دخترانش دیدار کند. مطابق معمول وب‌سایت «کلمه»، بانی انتشار خبر این دیدار بود و البته رویکردی را در این زمینه پیش گرفت که شگفت‌آور بود.

این دیدار، اگر شاخ و برگ‌های گزارش کلمه را از آن حذف کنیم، به ترتیب چند بخش مهم داشت:

۱. موضع‌گیری درباره انتخابات مجلس: «با توجه به تداوم وضعیت فعلی نمی‌توان امیدی به انتخابات و شرکت در آن داشت.»

۲. عدم دسترسی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد به هیچ رسانه‌ای

۳. سلامتی جسمی و روحی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد

۴. حضور یک مقام بلندپایه‌ قضایی در این دیدار-احتمالاً دادستان تهران- که آقای موسوی با لحنی تند به او اعتراض کرده است.

۵. ابراز امیدواری میرحسین موسوی به آینده روشن.

 

وب‌سایت «کلمه» در بین تمام این موارد، تاکید گزارش را با انتخاب تیتر اصلی هم در وب‌سایت و هم در روزنامه کلمه، روی مورد پنج قرار داده و از موضع‌گیری قاطع و تعیین‌کننده میرحسین موسوی درباره انتخابات مجلس، با رندی گذشته است. این‌که چرا این شیوه در پیش گرفته شده، تا حدودی مبهم است و در این جستار می‌کوشم این ابهام را کمی برطرف کنم.

 

یک. گمان می‌کنم مسئله سلیقه‌ای بودن انتخاب تیتر و تاکید گزارش در موردی به این مهمی مردود باشد؛ مسئله اصلی رویکرد شورای هماهنگی راه سبز امید و محمد خاتمی در پیوند با انتخابات مجلس است که چندان به شرکت در این انتخابات بی‌میل نیستند و راهبردی که میرحسین موسوی آن را با تمام محدودیت‌هایی که این دیدار داشته ترسیم کرده است، چنان با شرکت مشروط در انتخابات زاویه دارد که پوشش آن باید با بی‌توجهی همراه شود.

 

زمانی که محمد خاتمی شرط‌هایی را برای شرکت در این انتخابات مطرح کرد و شورای هماهنگی هم همین حرف‌ها را در قالب بیانیه مقدماتی‌اش در پیوند با انتخابات تکرار کرد، به‌نظر می‌رسید راه خوبی برای رویارویی با این انتخابات در پیش گرفته شده است و حکومت که به دلایلی- که آن را در ادامه ذکر خواهم کرد- در تنگناست، مجبور می‌شود رضایت اصلاح‌طلب‌ها را برای حضور در انتخابات تأمین کند و احتمالاً به این خواسته‌ها تن دهد.

 

جمهوری اسلامی، پاسخ سیاست‌ورزانه‌ای به این شرط‌ها داد؛ به این ترتیب که هم آن‌ها را اجرا کرد و هم نکرد. برخی از چهره‌ها ابتدا مطابق معمول قلدرها شروع به موضع‌گیری کردند و حرف‌های درشت‌شان را زدند، بعد اما یک‌صد تن از زندانیان سیاسی در آستانه عید فطر و با عفو رهبر نظام آزاد شدند و روزنامه «جمهوری اسلامی» هم خبر داد که روند آزادی زندانیان تداوم خواهد یافت.

 

شرط دیگر محمد خاتمی تضمین برگزاری انتخابات آزاد و سالم بود که اکنون با بحث‌هایی که میان محافظه‌کاران درگرفته و صحبت از بی‌طرف نبودن شورای نگهبان و تشکیل کمیسیون ملی انتخابات دیگر تابو نیست، تا حدودی در حال پی‌گیری است. احزاب و رسانه‌ها هم در آستانه انتخابات- چون همیشه- آزادی خواهند داشت تا حرف‌هایی در محدوده مورد پذیرش نظام بزنند.

 

دو. علی خامنه‌ای به درستی می‌داند خطر محمود احمدی‌نژاد برای جمهوری اسلامی، بسیار بیشتر از اصلاح‌طلب‌هایی چون محمد خاتمی و شورای هماهنگی است. محمود احمدی‌نژاد و نزدیکانش که به «جریان انحرافی» موسوم شده‌اند، اساساً اعتقادی به ولایت فقیه ندارند، چون معتقدند اکنون در دوره‌ ظهور صغرا به‌سر می‌بریم و دستورات لازم را می‌توان از شخص امام زمان دریافت کرد. ورود به مجلس برای این جریان، هنگامی که دولت را هم در اختیار دارند و دوسال دیگر هم از عمر دولت‌شان باقی مانده، فرصت مناسبی برای قبضه کامل قدرت است.

 

این گروه تحرک‌های‌‌شان را از همین حالا با قدرت آغاز کرده‌اند. محمود احمدی‌نژاد که سوراخ دعا را خوب می‌شناسد، به مردم وعده افزایش سه‌برابری یارانه نقدی را می‌دهد و به‌نظر می‌رسد که می‌تواند این کار را- دست کم برای مدت کوتاهی- با خرج کردن از منابع راهبردی کشور یا بالابردن قیمت‌ها و در عوض شامورتی‌بازی عملی کند. ازجمله این کارها یکی طرح چنین سخنانی است: «با گرانفروشی برخورد می‌کنیم.»

 

او که پیش از این- یعنی در آستانه دهمین انتخابات ریاست‌جمهوری- نشان داده برای «خریدن رأی» حاضر است حتی سیب‌زمینی توزیع کند و در شب انتخابات در شهرهایی چون سمنان به مردم سهام عدالت بدهد، این‌بار نیز با چنین کارهایی می‌تواند به آسانی «رأی بخرد»؛ همان‌گونه که یک نماینده اصلاح‌طلب مجلس هم این فرض را تأیید می‌کند و می‌گوید «جریان انحرافی» برای خریدن رأی در سراسر کشور، با دادن پول نقد و وام کم‌بهره، وارد گود شده است.

 

آن‌چه مهم است، نگرانی نظام و شخص خامنه‌ای از تحرک‌های این گروه است. نگرانی نظام، خود را در نماز عید فطر و هم‌چنین نگرانی رهبر جمهوری اسلامی از تبدیل شدن انتخابات به چالش امنیتی برای نظام و هم در حرف‌های او هنگام دیدار با هیئت دولت نشان می‌دهد.

 

رهبر جمهوری اسلامی که می‌خواهد برای از بین‌بردن خطر «جریان انحرافی»، اصلاح‌طلب‌ها- و نه «سران فتنه»- را به خود نزدیک کند، در ظاهر خواسته‌های‌شان را اجرا می‌کند؛ زندانیانی را که اساساً نباید زندانی می‌شدند و احکام‌شان همه بی‌پایه بود آزاد می‌کند و زندانیانی را که توان راهبری و سازماندهی دارند در حبس نگه می‌دارد. محافظه‌کاران وابسته به خودش- کسانی نظیر مطهری و باهنر- حرف‌هایی می‌زنند که تا پیش از این گفتن بخشی‌شان هم گناهی نابخشودنی بود و به‌زودی مقدمات فعالیت احزاب و رسانه‌ها را هم فراهم خواهد کرد.

 

البته من کاملاً اعتقاد دارم باید انگیخته را از انگیزه جدا کرد. نظام با هر نیتی که وارد اصلاح وضعیت کشور شود ستوده و بسیار عالی است، ولی یک نکته نباید در این میان مغفول بماند و آن حقوق مردم است که نباید به هیچ‌وجه پایمال شود.

 

این‌که دستگاه‌های امنیتی گروهی را بدون هیچ جرمی دستگیر کنند و بعد آن‌ها را با اعلام این‌که تقاضای عفو کرده‌اند آزاد کنند، اصلاً گامی در بهبود اوضاع نیست. این یک سیاست‌ورزی بی‌شرمانه است که وقتی مصطفی تاج‌زاده وارد دهمین ماه روزه سیاسی‌اش می‌شود و هنوز انبوهی زندانی سیاسی داریم و ده‌ها شهید که آمر به قتل و عامل قتل‌شان معلوم نیست و مجازات نشده‌اند، دم از تغییر رویه نظام بزنیم و بعد بخواهیم با این نمایش‌ها مردم را گول بزنیم و آن‌ها را به شرکت در انتخابات وادار کنیم.

 

سه. در این شرایط پاسخ میرحسین موسوی- با وجود عدم دسترسی به «هیچ» رسانه‌ای- این است که «با این وضعیت امیدی به انتخابات نیست». او به زیبایی و در یک جمله، تمام برنامه‌های نظام را برهم می‌ریزد و هم‌زمان، طرح هرگونه وادادنی را با شکست روبه‌رو می‌کند.

بدین‌ترتیب معلوم می‌شود چرا میرحسین موسوی باید در حصر باشد و محمد خاتمی نه. محمد خاتمی بی‌میل نیست که به قدرت برگردد، ولی میرحسین موسوی همان‌گونه که در نخستین بیانیه‌اش پس از انتخابات گفت، «تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نمی‌شود» و حتی در حصر هم پاسخ صریحی به نظام می‌دهد. او به زبان بی‌زبانی می‌گوید این سیاه‌بازی‌ها به درد خودتان می‌خورد... و این‌گونه می‌شود که به جای تاکید بر راهبرد موسوی برای انتخابات، تاکید بر «آینده روشن» تم اصلی گزارش «کلمه» می‌شود. «شورا» می‌خواهد در قدرت جایی داشته باشد و موسوی کماکان خود را «همراه کوچک» ما می‌داند و بزرگ‌ترین تفاوت میرحسین موسوی و محمد خاتمی همین است.

 

این‌جاست که باید به این شورای مجهول یادآوری کرد مشروعیتش را نه از اعضای نامعلومش، نه از بیانیه‌ها و موضع‌گیری‌های بی‌برنامه و حساب‌نشده‌اش و نه از سخنگویش که اسناد ویکی‌لیکس از او چهره‌ای واداده به نمایش می‌گذارند، که از میرحسین موسوی و مهدی کروبی می‌گیرد که هر دو تاکید کرده‌اند از مواضع خود کوتاه نمی‌آیند و بر حقوق مردم معامله نمی‌کنند.

Share this
Share/Save/Bookmark

کاملا با نظر آقای راد موافقم و هیچ راهی برای شرکت در انتخابات نمیبینم...

مرسی

‫آخرش نفهمیدیم بعد از جنجال روشن فکران و نورافکن فکران و شمع فکران و تاریک فکران
‫در داخل و خارج کشور، انقلاب تونس ، مصر و لیبی از جنبش سبز ‫ایران الگو گرفت ؟؟؟؟؟
‫یادم رفت همه چیز ما ایرانیها یا خوشکل تر یا دراز تر یا کلفت تر یا بلند تر از همه دنیا است ،
‫فرهنگ مان ، داریوش ، آبگوشت ،‫کباب کوبیده مون، دیزی اصلا حرفشو نزن، قورمه سبزی و
‫فسنجان ما در دنیا تک است ‫اصلا ما ایرانیها غذا را کشف کردیم ، قلهدماوند ما که حضرت
‫عباسی حقمان را خوردن باید بلندترین قله دنیا باشد.

خیلی حساب خامنه ای و احمدی نژاد را جدا نکنید که در پشت پرده همدیگر را محکم در بغل گرفته اند. هشتاد درصد حرف های احمدی نژاد حرف های خامنه ای هم هست و ایشان در مورد بیست درصد بقیه اصلن نظری ندارد.

توهم توطئه نداشته باشید

این رژیم هیچوقت در حالت قدرت حتی یک اپسیلون به آزادیخواهان اجازه بروز نمیدهد. به یاد بیاورید تراژدی مرگ مهندس سحابی و دخترش را که چه ناجوانمردانه و با چه ددمنشی انجام دادند. خاتمی نشان داده که به کف و یا حتی خیلی پائین تر از آن راضی میشود. بیاد بیاورید که 18 تیر چقدر میتوانستیم امتیاز بگیریم و خاتمی آنرا به باد داد. خاتمی دیگر محرم اپوزسیون نیست

قصد جانبداری از کسی را ندارم اما اسناد ویکی‌لیکس مورد اشاره به هیچ وجه چهره‌ای واداده از سخنگوی شورا به نمایش نمی گذاره....ذکر منبع دال بر آدرس غلط دادن نیست و اتفاقا در این مورد خاص کمکی هم به تحلیل خوب این نوشته نمی کنه.....

نبرد احمدي و خامنه اي براي گرفتن کرسي بيشتر در مجلس فرمايشي براي بدست آوردن سهم بيشتر درآمد نفت است نه دلسوزي براي کشور و مردم ....
وگرنه در کليات هيچگونه اختلافي در سرکوبي مردم و اداره کشور از طريق صدقه و عريضه و...تحقير مردم و اشاعه تحجر ندارند....

سوال من از نویسنده گرامی اینه که با چه استنادی ادعای تمایل آقای خاتمی برای "بازگشت به قدرت" دارید؟ آقای خاتمی مگر مدتی پبش آب پاکی دست همه نریخت که هرگز برای هیچ پستی دیگر کاندید نخواهد شد؟ در ثانی چرا ما نباید به رییس جمهوری اعتماد کنیم، در حالیکه دو دفعه انتخاب ایشان، بالای 70% مردم به او اعتماد کرده اند! در مورد این نظرتان هم که آقای خاتمی به این دلیل در حصر نیست که مثل مهندس موسوی نیست، ذکر دو نکته ضروریه. اولا مگر اسفند سال 1387 نبود که کیهان خبر کشف بمب در هواپیمایی را داد که قرار بود آقای خاتمی با آن از اهواز به تهران پرواز کند! آیا یادتان رفته که چه تهدیدهایی هر روز متوجه آقای خاتمی می کردند تا قبل از آنکه مهندس موسوی اعلام کاندیداتوری کند؟ مضافا بر آن، کیست که نداند شان دیپلماتیک و محبوبیت داخلی و خارجی آقای خاتمی، هزینه زیادی متوجه حاکمیت می توانست بکند و شاید این دلیل واقعی در حصر نبودن وی باشد. در نهایت اینکه انگشتان یک دست همه مثل هم نیستند و هیچکدام هم بدون دیگری کارکرد "دست" را نخواهند داشت. انتخابات گذشته بهترین غلبارگری برای شناساندن سیاسیون امین و مردم دار و شجاع بود؛ خاتمی و موسوی علی رغم تفاوت هر دو در یک طیف هستند.

باید در انتخابات شرکت کرد. به نفع محمود احمدی نژاد و به ضرر خامنه ای. کاهش قدرت دیکتاتوری مذهبی و ولایت مطلقه فقیه که هر وحشی گری را در برخورد با معترضان با توجیه نمایندگی از جانب خدا مجاز می داند، تنها به دست کسانی با رفتارهای مشابه خودشان چون احمدی نژاد ممکن است و نه توسط انسان های خیرخواه. باید مخالفان ولایت فقیه و حکومت روحانیون را با هر روشی تقویت کرد.

بارها گفته شده است که رژیم مشروعیتش را از دست داده است و هیچ تلاشی هم نه می خواهد و نه می تواند برای جبران مشروغیت از دست داده اش بکند و انتخابات هم مانند همیشه برای جمهوری اسلامی تنها یک دردسر است اما اینکه نویسنده تاکید دارد اصلاح طلبان به جمهوری اسلامی و قانون اساسی اعتقاد دارند و برای حامنه ای و اطاعت از ولی فقیه کاملا مطیع هستند شکی نیست اما افرادی چون میر حسین موسوی علی رغم آنکه به قانون اساسی و جمهوری اسلامی معتقد است اما ولایت فقیهی می خواهد مانند خمینی . از اینرو تفاوت دو جریان تنها مربوط است به شخص خامنه ای نه چیز دیگر . در حالی که مردم فراتر از این رفته اند نه تنها خامنه ای نه تنها قانون اساسی که موجودیت جمهوری اسلامی را زیر سئوال برده اند . زیرا مردم خواهان دموکراسی و عدالت اجتماعی هستند و جمهوری اسلامی هم در زمان خمینی و هم در زمان استبداد خامنه ای رژیمی ست ضد دموکراتیک . از اینرو مردم از حمایت این یا آن گروه اصلاح طلب چیزی بدست نخواهند آورد و در دوران هشت ساله ی برو بیای اصلاح طلبان هم مردم چیزی بدست نیاوردند . اما خامنه ای و احمدی نژاد علی رغم تفاوتهایشان هر دو بر نیروهای نظامی و ارتجاعی درون حاکمیت برای استقرار استبداد بیشتر بر علیه مردم استفاده کرده و خواهند کرد . هر دو در انتخابات تقلب کرده اند و به آرای مردم توهین و خیانت کرده اند هر دو در رواج فساد فقر فحشاء و ...همدست بوده اند . اختلاف آنها تنها در سهم بیشتر و چگونگی سرکوب خواستهای عدالت جویانه و دموکراتیک مردم است . همدستی با هر کدام به معنی ادامه ی استبداد و فاشیزم است . مردم در انتخاباتی شرکت می کنند که نمایندگان واقعی آنها و برای دفاع از آنها بدون هیچ محدودیتی انتخاب شوند و برای ایجاد چنین شرایطی باید قانون اساسی تغییر کند از اینرو اولین گام برای این تغییر ایجاد مجلس موسسان است و برای این انتخابات تنها نظارت سازمانها و نهادهای بین المللی تا حدی می تواند سلامت این انتخابات را تضمین کند . پس ما تنها زمانی در انتخابات شرکت می کنیم که دست متقلبان جمهوری اسلامی از برگزاری آن کوتاه شده باشد چه میرحسین موسوی چه کروبی و چه خاتمی موافق یا مخالف آن باشند .

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما