لیبی, شعلههای جنگ, دموکراسی و تاثیرات منطقه ای
سقوط کامل قریب القوع قذافی نوار فروپاشی دیکتاتورهای خاورمیانه را تداوم بخشید. این موج توفنده از تونس برخاست، در مصر ارتفاع پیدا کرد و کل منطقه را به تلاطم وا داشت . اینک بهار اعراب نوید بخش استقرار دموکراسی در یکی از بحران خیزترین نقاط دنیا است که تا کنون مناسبات کهن دوران ما قبل مدرن، اتفاقات عصر استعمار و سیطره چند دههای اشکال گوناگون نظامهای دیکتاتوری اجازه نداده است تا از مزایای آزادی، برابری، مردم سالاری و چند صدایی در عرصه اجتماع برخوردار شوند.
البته کشورهایی که مرحله پایین کشیدن دیکتاتور از مسند قدرت را پشت سر گذاشتهاند هنوز در آغاز راه هستند و چالشهای متعددی پیرامون دموکراتیزاسیون را پیش رو دارند. کشورهای دیگر نیز یا هنوز جنبش اجتماعی قدرتمندی ندارند یا در حال کشمکش با حکومتهای خودکامه هستند.
تاثیر تحولات مصر
پس از استعفای مبارک، اعتراضات در بحرین، اردن، لیبی، ایران، الجزایر و یمن اوج گرفت اما شرایط در کل باعث فروکش کردن شعله مبارزه در اردن، بحرین، ایران و الجزایر شد. تنها در یمن و لیبی اعتراضات شدت گرفت و ادامه یافت .خشونت لجام گسیخته حکومت لیبی مسیر اعتراضات را از حالت مسالمت آمیز به یک جنگ داخلی تمام عیار تبدیل کرد.
روزی که سیف الاسلام پسر قذافی در مقابل دوربینهای تلوزیونی رسما اعلام کرد که حتی اگر نیمی از مردم لیبی کشته شوند ما اجازه تغیییر حکومت را نمیدهیم، فاجعه انسانی در لیبی پایه گذاشته شد. قذافی اعلام کرد هر کس در لیبی عاشق او نباشد، سزاوار زنده ماندن نیست. اما مخالفان با این تهدید عقب ننشستند.
اعتراضات در لیبی بر بستر نارضایتی از وضعیت اقتصادی شروع شد. هزاران نفر در ماه ژانویه در اعتراض به مشکلات مسکن و فساد سیاسی درشهرهای بن غازی، البیدا، دارنا و بنی ولید به خیابانها آمدند و ساختمانهای در حال ساخت دولتی را اشغال کردند.
نقش یک روزنامه نگار پیشرو
دولت قذافی در واکنش، خبر از سرمایه گذاری بیست میلیارد یورویی در ساخت مسکن وتوسعه داد. اما فراخوان جمال الحاجی نویسنده معروف لیبیایی برای آزادیهای بزگتر فضای اعتراضات را به سمت سیاسی سوق داد. او با الهام از مبارزات تونس و مصر، از مردم لیبی خواست تا حرکتی مشابه را سازمان دهند. دستگیری وی مبارزه را وارد مرحله جدیدی ساخت .
روزی که سیف الاسلام پسر قذافی در مقابل دوربینهای تلوزیونی رسما اعلام کرد که حتی اگر نیمی از مردم لیبی کشته شوند ما اجازه تغیییر حکومت را نمیدهیم، فاجعه انسانی در لیبی پایه گذاشته شد. قذافی اعلام کرد هر کس در لیبی عاشق او نباشد، سزاوار زنده ماندن نیست. اما مخالفان با این تهدید عقب ننشستند
تهدید روزنامه نگاران، نویسندگان و روشنفکران توسط قذافی نتیجه نداد و شعله اعتراضات افروخته تر شد. اما قذافی پس از ناکامی پلیس در توقف تظاهرات، نیروهای نظامی را به میدان گسیل کرد و از ادوات سنگین نظامی در سرکوب خونین مردم معترض استفاده کرد.
حرکت اعتراضی مردم لیبی ابتدا مسالمت آمیز بود اما پس از خشونت لجام گسیخته و نفرت انگیز نیروهای قذافی به واکنش نظامی پرداختند. پیوستن برخی از نیروهای نظامی و امنیتی و دولتی نیز در این تغییر روش مبارزاتی موثر بود.
شدت یافتن ابعاد فاجعه انسانی که تنها بیش از ۶۰۰ نفر در راهپیمایی" روز خشم "در بیستم فوریه کشته شدند و گسترش یافتن دامنه جنگ بین یک دیکتاتور و مردم کشورش منجر به دخالت نظامی جامعه جهانی برای نجات جان غیر نظامیان شد.
دنیای بیرون از لیبی
سیاست ممنوعیت پرواز توسط شورای امنیت سازمان ملل تصویب و توسط نیروهای نظامی غرب و برخی از متحدان آسیایی آنها اجرا شد. پیشتر نیز اتحادیه اعراب موافقت خود را با چنین اقدامی اعلام داشت . همچنین تشکیل شورای ملی انتقال قدرت از سوی نیروهای اپوزیسیون و توافق آنها در خصوص فعالیت مشترک و هماهنگ نیز نقش مهمی در تصمیم جامعه جهانی داشت.
دولت فرانسه نخستین کشوری بود که این شورا را به عنوان دولت مشروع پذیرفت. قذافی بلافاصله به صورت تاکتیکی اعلام آتش بست کرد ولی به شیوههای پچیده به سرکوب ادامه داد. شکست آتس بس، برخورد نیروهای ناتو و امریکا را شدید تر کرد. البته آنها در مواردی از قطعنامه سازمان ملل عدول کردند ولی در کل رویکرد حمایتی داشتند و در غیاب آنها، چه بسا سیاست حمام خون قذافی کارساز میافتاد.
مقاومت و رویارویی نیروهای انقلابی و شقاوت نادر قذافی منجر به کشته شدن هزاران نفر شد تا در نهایت نیروهای انقلابی به کمک ناتو و کمکهای کشورهای عربی و آفریقایی چون تونس که نقاطی از مرزش را به گذرگاه انتقال سلاح از قطر، کویت و امارات متحده عربی به بن غازی بدل نمود، توانستند طرابلس را فتح کنند. البته موج رو به گسترش استعفاها و ریزش در مقامات حکومتی لیبی و پیوستن برخی از انها به صفوف انقلابیون نیز در این راستا نقش مهمی داشت.
کابینه، روبروی دولت
مصطفی عبدالجلیل رئیس شورای ملی انتقال قدرت وزیر سابق دادگستری کابینه قذافی است. پناهنده شدن وزیر خارجه به انگلستان پشت دولت قذافی را شکست. همچنین پیوستن سفیر لیبی در سازمان ملل و قعالیتهای گسترده وی برای تشویق آمریکا به حمایت موثر از انقلابیون لیبی نیز بسان عاملی شتاب بخش عمل نمود.
حال نیروهای انقلابی در تدارک آخرین یورشها برای تصرف شهر سیرت و بنی ولید هستند. بنی ولید محل سکونت بزرگترین قبیله لیبی است. در میان ۱۴۰ قبیله متکثر لیبی، وارفلاح حمایت گستردهای از قذافی داشته است. البته در حال حاضر صحبت از بروز دو دستگی در آنها بگوش میرسد. نظامیان انقلابی لیبی قصد آزادی سازی بنی ولید را ندارند و در تلاش هستند تا به مصالحه سیاسی با آنها دست یابند. اما در تصرف شهر سیرت جدی هستند.
بروز اختلاف بین ائتلاف نیروهای انقلابی دیگر تهدید است که معمولا از آفات پیروزی ناشی از کار جبههای است. وجود برخی گروههای اسلام گرا که قبلا سابقه همکاری با القاعده داشتهاند دیگر عامل نگرانی است
هنوز بخشهای مهمی از جنوب کشور در دست نیروهای وفادار به قذافی است. تثبیت نظم سیاسی جدید در لیبی نیازمند خارج ساختن تمام نواحی لیبی از کنترل وابستگان به نظام سیاسی گذشته است.
قذافی کجاست؟
در این میان دستگیری و خارج کردن قذافی از معادلات لیبی نیز موقعیتی استراتژیک دارد. اخبار ضد و نقیضی پیرامون محل اختفای وی وجود دارد. برخی معتقدند او در صحرا نزدیک به شهر طرابلس است و همراه با پسرش سیف الاسلام و عبدالله سن سوری رئیس اطلاعات سابق لیبی به هدایت و رهبری نیروهایش مشغول است.
برخی میگویند وی در جنوب لیبی است تا به کمک دولت الجزایر بتواند عملیات ایذایی علیه شورای ملی انتقالی قدرت دست بزند. استراتژی قذافی راه انداختن جنگ نا منظم پارتیزانی و دراز مدت است تا قدرت نیروهای انقلابی لیبی فرسوده شود. مانند کاری که طالبان در افغانستان میکند.
به هر حال سرنوشت کارزارهای بعدی و موقعیت لرزان قذافی تعیین مینماید که فرجام نهایی کنترل لیبی چه خواهد شد. البته چالشهای پیرامون تحقق دموکراسی در لیبی فقط محدود به کارشکنیهای قذافی نیست. مشکلات مالی، تخریب زیر ساختها و منابع انرژی و بویژه کمبود آب آشامیدنی بزگترین معضل پیش روی بازسازی و جلوگیری از گسترش فقر در لیبی است.
بروز اختلاف بین ائتلاف نیروهای انقلابی دیگر تهدید است که معمولا از آفات پیروزی ناشی از کار جبههای است. وجود برخی گروههای اسلام گرا که قبلا سابقه همکاری با القاعده داشتهاند دیگر عامل نگرانی است. عبدالکریم بل حاجی از شخصیت های مهم نظامی انقلابی که خود را "پل طرابلس" مینامد و نقش مهمی در عفب راندن نیروهای وفادار به قذافی ایفا کرده است، فرمانده سابق گروه جهاد اسلامی لیبی است که سابقه همکاری با القاعده را دارد.
وی در سال ۲۰۰۴ در افغانستان توسط سیا بازداشت شد. این گروه در سودان، پاکستان و افعانستان با القاعده کار مشترک میکرد. برخی از نیروهای نظامی انقلابی لیبی کسانی هستند که در عراق و افغانستان با دولتهای جدید و سربازان امریکایی جنگیدهاند. الته بل حاجی و گروه جهاد اسلامی لیبی همواره ارتباط تشکیلاتی با القاعده را رد کردهاند و اکنون اعلام میکنند که انتخابات آزاد و دموکراسی برای لیبی میخواهند و هرگز اجازه نمیدهند لیبی صحنه پیکار برای تروریستها شود. عملکرد آینده آنها صحت این ادعا را روشن میسازد.
همکاری و همبستگی نیروهای انقلابی لیبی که از طیفها وتبارهای مختلفی هستند این امید را به وجود آورده است که ظرفیت کار سیاسی و فرهنگ دموکراسی در آنها به حد مناسبی وجود دارد تا بتوانند مرحله حساس گذار را با موفقت طی کنند و نهادهای جدید را مستقر سازند.
شورای انتقالی
نوع برخورد با نیروهای وابسته به قذافی، پرهیز از انتقام گیری و اعمال خشونت، پذیرش تکثر در باز سازی قدرت و نهادهای عمومی و پرهیز از دادن امتیازات ویژه به یک گروه سیاسی، قبیله و ایدئولوژی ملاکهای تعیین کننده موفقیت شورای ملی انتقال قدرت است. اکثر افراد تصمیم گیر این شورا عرفی مسلک و سکولار هستند. اما در بدنه نیروهای انقلابی مذهبیها و اسلام گراها وزن بیشتری دارند.
در پیش نویس شورا برای قانون اساسی جدید، شرع به عنوان مبنای قانونگزاری معرفی شده است. در اصل آنها تداوم این ویژگی از دوران قذافی را پذیرفتهاند و در عین حال تاکید کردهاند که حقوق نیروهای غیر مذهبی را برسمیت خواهند شناخت. هنوز متن کامل قانون اساسی جدید منتشر نشده است تا درر مورد تعارض "امتزاج دین و دولت" و "دموکراسی" قضاوت کرد.
البته نسبت مذهب با حکومت در کشورهای عربی تفاوتهایی دارد که معمولا دامنه جدایی دین از دولت در آنها کمتر است و در استفاده از قوانین شریعت و احکام اسلامی نیز شدت عمل مانند ایران وجود ندارد. برخی از احکام اسلامی در مردم کشورهای عربی درونی شده وتبدیل به فرهنگ گشته است.
پایان لیبی دیروز
روزهای پیش رو نشان خواهد داد پایان انقلاب لیبی چه میشود. وضعیت کنونی آغاز راه دشوار پیاده سازی دموکراسی، عدالت و توسعه در لیبی است. این کشور از همگنی نژادی - قومیتی و مذهبی بالایی برخوردار است . پیوندهای ملی در آنها قوی است. آنگونه که مشاهدات تجربی و پژوهشها گواهی میدهند ملت سازی موفق، شرطی لازم برای تکوین دموکراسی پایدار است.
نهال مردم سالاری بر بستر ملت و پیوندهای ملی استوار و ریشه دار تنومند می شود. از این لحاظ کشور لیبی شرایط مساعدی دارد. علی رغم اینکه ۹۰ درصد کشور لیبی صحرا است. اما ۷۸ درصد از جمعیت ۶.۵ ملیونی آن شهر نشین هستند. درصد با سوادی۸۳ درصد است. این شاخصها تقویت کننده شکل گیری دموکراسی هستند. منتها فقدان نظام متکثر حزبی، خلع سلاح گروههای انقلابی مسلح و چیره دستی ایدئولوزی گرایی تهدیدهای جدی هستند .
تاثیرات انقلاب لیبی فقط محدود به مرزهای داخلی این کشور نیست. سقوط قذافی تحرکی مجدد به منطقه میبخشد و نیروهای خواهان تغییر را تشویق میکند. پیش از فتح طرابلس، آهنگ تحولات در منطقه کند شده بود. اما اینک دوباره فضای اعتراضات در بحرین دارد گرم میشود. همچنین مردم سوریه نیز روحیه بیشتری گرفتهاند و علی رغم شرایط مرگ بار فضای سیاسی سوریه، به اعتراضات خود ادامه میدهند. در کل پسامد رویدادهای لیبی منجر به رادیکال تر شدن فضای سیاسی خاور میانه و کارزار برای تغییر حکومتهای خودکامه شده است.
اراده تعیین کننده مردم
نیروهای دگرگونی طلب منطقه بستگی به موقعیت سیاسی و مزیتهای خود استراتژیهای سیاسی را انتخاب میکنند. معمولا همه در تغییر حاکمیتها موافق هستند. اما در خصوص دامنه تغییرات و شدت رویکرد انقلابی و دو گانه اصلاح و انقلاب بین آنها اختلاف نظر وجود دارد.
نوع برخورد با نیروهای وابسته به قذافی، پرهیز از انتقام گیری و اعمال خشونت، پذیرش تکثر در باز سازی قدرت و نهادهای عمومی و پرهیز از دادن امتیازات ویژه به یک گروه سیاسی، قبیله و ایدئولوژی ملاکهای تعیین کننده موفقیت شورای ملی انتقال قدرت است
برایند رویکرد نیروهای خارجی در منطقه نیز از آهنگ کند و کنترل شده تحولات استقبال میکند. اما در کل نیروهای خارجی برخورد منفعلانه داشتهاند و دنباله روی حوادث و رویدادها در منطقه بودهاند. ابتکار عمل در دست نیروهای داخلی است. نیروهای خارجی مانند امریکا، اتحادیه اروپا، شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب در گام اول تغییرات آرام و اصلاحات سیاسی را توصیه کردهاند. اما وقتی اعتراضات شدت یافته است و تقاضا برای دگرگونیهای عمیق بالا گرفته آنها نیز خود را بر مبنای واقع گرایی سیاسی و پراگماتیسم تطبیق دادهاند ولی در فاز بعد دوباره از روند آرام حمایت کردهاند. البته این روند به صورت کلی است و در مورد همه کشورها به عنوان مثال لیبی صدق نمیکند.
در حال حاضر ترکیبی از نیروهای داخلی و خارجی در هر کدام از کشورها میزان سرعت تغییرات و سطح دگرگونی نهادهای حکومتی را تعیین میکنند. وضعتیت کنونی مصر مثال جالبی در این خصوص است.
چینش و چالش نیروها در مصر
در مصر ارتش و بقایای باقی مانده از حکومت مبارک و به اصطلاح ناصریستها به همراه اخوان المسلمین خواهان حفظ نهادهای موجود و تغییر اشخاص هستند. به عبارد دیگر رویکرد آنها انقلابی نیست. در مقابل جوانان، روسنفکران لائیک و ائتلاف ۶ آوریل که آغاز گر اعتراضات در مصر بود، خواهان تغییرات زیر بنایی هستند. اخوان المسلیمن و اسلام گراها به دلیل تجربه بیشتر و تمایل به خصلت محافظه کاری سیاسی، از تغییرات زیاد حمایت نمیکنند و به دنبال تقسیم قدرت با ارتش هستند. آنها برنامه دراز مدت دارند . اما جوانان و نیروهای سکولار تحقق خواستههای شان را مستلزم دگرگونیهای گسترده میدانند تا حاکمیت انحصاری ارتش بر سیاست و اقتصاد مصر پایان یابد و همچنین اسلام گراهای غیر دموکرات فضا را در دست نگیرند.
تقریبا اکثر قریب به اتفاق نیروهای خارجی علی رغم اختلافات ورقابتهایی که دارند از استراتژی ائتلاف ارتش واسلام گراها در مصر حمایت میکنند. همسویی آنها به صورت غیر هماهنگ و بدون برنامه حاصل شده است. به باور امریکا و غرب سرعت گرفتن تحولات ریسک وضعیت نا معلوم را بالا میبرد.
تبعات منفی این اتقاق برای سیاستهای منطقهای و ملاحظات امنیتی امریکا و اتحادیه اروپا بالا است . آنها ترجیح میدهند در وضعیت کنونی ثبات در مصر بر قرار شود و سپس در روندی آرام و تدریجی پایههای دموکراسی تقویت گردد . نظامیان در مصر شریک و نیروی همسوی آمریکا درترتیبات امنیتی منطقه هستند و ارتباط نزدیکی بین آنها وجود دارد. شورای همکاری خلیج فارس و در راس آنها عربستان گسترش یافتن تغییرات را تهدیدی امنیتی برای خود محسوب میکنند لذا رویکردی محافظه کارانه دارند .
جمهوری اسلامی نیز چون منافعش را در قدرت یافتن نیروهای اسلام گرا میبیند و نگرش غالب در صف نیروهای رادیکال در مصر لائیک است، لذا از روند کند تحولات پشتیبانی میکند. بدینترتیب در مقطع فعلی تضاد استراتژیک جمهوری اسلامی با غرب و حکام عربی متحدش به وحدتی تاکتیکی و گذرا در خصوص سیر کلی تحولات منطقه تغییر وضع داده است. البته حکومت ایران در سوریه از تداوم وضع موجود با اصلاحاتی رو بنایی و در بحرین از رویکرد انقلابی دفاع میکند ولی در سطح کل منطقه از شعله ور شدن آتش تحولات بیمناک است و آن را تهدیدی جدی برای بقا بشمار میآورد.
با پیروزی نیروهای انقلابی لیبی، طرفداران تغییرات رادیکال در مصر نیز روحیه و جانی دوباره گرفتهاند. باید دید شروع دوباره تجمعات روز جمعه در میدان التحریر قاهره پس از پایان ماه رمضان چه سمت و سویی پیدا خواهد کرد.
تحولات شش ماهه لیبی فصل مهمی را در تاریخ معاصر جهان و همچنین دخالت بشر دوستانه گشود . برای بسیاری از مردم و ناظران خارجی قابل تصور نبود ۵ ماه پس از روزی که زنی جوان سراسیمه و گریان به محل استقرار خبرنگاران خارجی آمد و گفت که نیورهای امنیتی قذافی به او تجاوز کرده اند، خود قذافی آواره بیابانها شود. انگار شگفتیهای سال ۲۰۱۱ تمام شدنی نیست!
الاهی فال زینب راست باشد:شش ماه شبانه روزبمباردمان زیر ساخت های ناچیزکشورومردم لیبی ،فراربیش ازیک ونیم میلیون نفرازکارگر،ومهندس ویتنامی،آلمانی،مصری،چینی،افریقائی وغیرو...تخریب مدارس،بیمارستان هاوغیرو...
این شترچموش سابق هنوزنفس میکشد،لاشخورهاگردآمدند.دندان تیزکرده اند صحبت ازعدل وانصاف وحقوق بشرودمکراسی ...کلمات زیباوقتی مردم روزنامه،رسانه،نداشته اندصحبت ازانتخابات آزادورعایت حقوق انسانی شوخی تلخیست.
دخالت بشر دوستانه!! از شما باید است. شما فکر میکنید بشردوستن چرا وارد یمن یا بحرین یا حتا سوریه نشدند؟ اتفاقی که در لیبی افتاده همان اتفاقیست که بر سر عراق آمد. خود را گمراه نکنید. آمریکا و سیستم کاپیتالیسم یک مارس زخم خرده است که برای بقا باه همه چیز متوسل میشود اند فعلا حقوق بشر بهترین وسیله آاش برای ادامه تجاوز اند تضمین ماندگاریش شده.
ارسال کردن دیدگاه جدید