خانه | گوی‌سياست

پایان یک تاریخ چهل و دو ساله در لیبی

دوشنبه, 1390-05-31 18:48
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
ایرج ادیب‌زاده

چهل و دو سال حکومت معمر قذافی که خود با یک کودتا به قدرت رسیده بود، به پایان خود نزدیک شده است.

ناتو اعلام کرده است که به فروپاشی نظام قذافی چیزی نمانده است. وضعیت خود قذافی هنوز روشن نیست، اما پسران او بازداشت شده‏اند. نیروهای مخالف طرابلس، پایتخت لیبی را در اختیار خود گرفته‏اند.
برای بررسی بیشتر رویدادهای لیبی، با رضا تقی‏زاده، استاد دانشگاه و کارشناس سیاسی در گلاسکو، گفت‌وگویی کوتاه گرفته‌ام.

به نظر شما، آیا حکومت قذافی به پایان خط رسیده است؟

 

 

رضا تقی‏زاده: قطعا! آن‏چه مانده، فقط جمع کردن وضعیت است و عبور از شرایط انتقالی. شاید سقوط طرابلس سریع‏تر از آن‏چه٬ حداقل در ماه‏های گذشته انتظار می‏رفت، اتفاق افتاد. این سرعت عمل، بعد از به قتل رسیدن فرمانده نظامی شورشیان که خود زمانی وزیر دفاع و وزیر کشور آقای قذافی بود، شدت بیشتری گرفت.

در طول یک هفته گذشته، محاصره طرابلس بعد از گرفتن دو شهری که نزدیک به آن بودند، نوید این سقوط را می‏داد؛ ولی به‏هرحال سقوط تقریباً بدون مقاومت طرابلس در مقابل نیروهای شورشی، با حداقل تلفات ممکن، وضعیت را با آن‏چه از پیش انتظار می‏رفت مقداری متفاوت کرد.

قطعاً اما حکومت قذافی تمام شده و حالا باید در فکر تدارک نزدیکی بنغازی با طرابلس باشند و تشکیل یک حکومت اتحاد ملی که بتواند مقدمات برگزاری انتخابات پارلمانی را در لیبی فراهم کند.

حالا با سقوط لیبی، عملاً تونس و لیبی در یک خط قرار گرفته‏اند و سومین مرحله از «بهار عربی»، بعد از تونس و مصر، در لیبی شاهد نقطه پایانی خود است.

 

اشاره کردید که طرابلس، تقریباً بدون مقاومت تسلیم شد. چرا هیچ مقاومتی در میان نبود؟

 

این نشان می‏دهد نیروهایی که از یک وضعیت بازنده دفاع می‏کنند، تا زمانی به این دفاع ادامه می‏دهند که به قدرت اسلحه‏شان اطمینان داشته باشند و فکر کنند زمان سقوط نرسیده است. آن‌ها به‏ محض این‏که نزدیکی زمان سقوط را احساس کنند، سلاح را بر زمین می‏گذارند. آن‏ها می‏دانند که پشتیبانی مردمی ندارند.

تا به‏حال طرابلس به نسبت آرام به‏نظر می‏رسید و قذافی و حکومت او همیشه تبلیغ می‏کردند که تعداد زیادی از طرفداران آن‏ها در شهر هستند. حال آن‏که حتی در صورت وجود چنین طرفدارهایی، بعد از تغییر وضعیت سیاسی، جهت آن‌ها هم به سرعت تغییر می‏کند.

ما به فاصله یکی، دو ساعت بعد از حضور نیروهای شورشی در «میدان سبز» طرابلس، شاهد رقص و پایکوبی و حضور همه مردم در خیابان‏ها بودیم. مثل این‏که آقای قذافی در طرابلس هم مانند بنغازی، کم‏ترین حامی و طرفداری نداشته است.

این نشان می‏دهد که هم حکومت قذافی مقداری در معرفی طرفدارهای خودش اغراق کرده بود و هم مردم از ترس اسلحه در خانه‏ها پنهان شده بودند و کمتر مخالفت‏شان را با حکومت نشان می‏دادند و این طبیعت شرایط انقلابی و انتقالی در یک حکومت اقتدارگرا، مانند حکومت لیبی است.

 

دو پسر قذافی دستگیر شده‏اند، اما هنوز از سرنوشت خود قذافی خبری نیست. شما چطور پیش‏بینی می‏کنید؟

 

این حدسی است که همه ناظران سیاسی و آن‏هایی که مسایل لیبی را از نزدیک پی‏گیری می‏کردند، به آن پرداخته‏اند. معلوم نیست وضعیت قذافی چیست. احتمالاً یا پنهان شده یا کشته شده است.

ولی فرزندان او، به‏خصوص سیف‏الاسلام که مغز متفکر و گرداننده مقاومت رژیم قذافی و مذاکره‌کننده‏ی اصلی سیاسی او با دنیای خارج بود، تسلیم شده‏ است. البته با نارضایتی، ولی همین‏که با مجموعه خانواده خودش تسلیم شده، نشانه آن است که به نوعی تقاضا کرده که در امان قرار بگیرد.

محمد، پسر بزرگ‏تر قذافی حتی گرایش‏هایی هم از خودش به سمت مخالفان نشان داده است.

 

فکر می‌کنید پس از قذافی، چه کسی در لیبی قدرت را در دست بگیرد؟


در هر حال، طرابلس به علت این‏که قذافی تا آخرین روز در آن باقی ماند، نماینده سیاسی برجسته‏ای ندارد. معاون سابق قذافی هفته گذشته به شورشی‌ها پیوست و تعدادی از وزرای سابق قذافی در صفوف بنغازی قرار گرفتند.

ترکیب نهایی قدرت هنوز شکل روشنی ندارد. بایستی رهبری جنبش مقاومت از بنغازی به طرابلس منتقل بشود و این دو گروه از نزدیک در داخل شهر، بعد از به‏دست گرفتن عملی قدرت، بنشینند تا چهره واقعی حکومت آینده به تدریج روشن شود.

اما به‏هر صورت، این چهره، چهره انتقالی خواهد بود و انتظار این است که در طرابلس هم مانند آن‏چه در مصر وعده داده شده است، انتخاباتی برگزار شود. البته انتخابات یک‌شبه اتفاق نخواهد افتاد و باید زمینه و بسترهای سیاسی آن فراهم بشود.

 

خبرگزاری‏ها در صحبت با یکی از اعضای گروه انتقالی، از او می‏پرسیدند: آیا اسلامی‏ها قدرت را به دست خواهند گرفت یا خیر؟ وی در پاسخ گفت: خیر، ملی‏ها و تکنوکرات‏ها. نظر شما چیست؟

 

من با این نظر موافقم. چون در لیبی گرایش‏های اسلامی بسیار کمتر از مصر و به نوعی نزدیک به ترکیب جامعه در تونس است.

بنابراین، نفوذ افراط‏گرایی اسلامی با وجود ترس‏هایی که در این زمینه توسط شخص قذافی پراکنده می‌شد و رفتن خود را هم‏زمان با آمدن گرو‏ه‏های افراطی اسلامی معرفی می‏کرد، در لیبی وجود ندارد و انتظار این‏که تکنوکراسی در حاکمیت آینده شکل غالب را پیدا کند، خیلی زیاد است.

 

فکر می‏کنید ارتش لیبی در کجا قرار دارد؟ در مصر و تونس ارتش تقریباً حفظ شد.

 

خوشبختانه یا متأسفانه، از نظر مردم لیبی، در لیبی ارتشی وجود ندارد. آن‏چه باقی مانده بود، جمعیتی در حدود هفت یا هشت هزار نفر بود که به صورت اجیر یا مزدبگیر روزانه خدمت می‏کردند. باقیمانده این ارتش از میان رفته را فقط به منظور حمایت از شخص قذافی و خانواده‏ی او تشکیل داده بودند.

تعداد زیادی از این افراد به علت دست داشتن در قتل‏ها و جنگ‏های داخلی، یقیناً فراری هستند.

فرمانده‏‏های آن‏ها خودشان را معرفی نمی‏کنند و باقیمانده آن‏ها که در صفوف هستند و ممکن است تعدادشان از دو، سه هزارنفر هم متجاوز نشود، در ارتش بعدی لیبی جای خواهند گرفت.

لیبی اصلاً نیروی هوایی ندارد. نیروهای زرهی آن در طول سه ماه گذشته توسط ناتو از بین رفته‏اند و باقیمانده توپخانه زنگ‏زده آن، یقیناً با استانداردهای تازه دفاعی دنیا هماهنگی ندارند. این‏ها باقیمانده سلاح‏های زنگ‏زده زمان اتحاد شوروی است.

به‏نظر می‏رسد با کمک غرب، لیبی می‌تواند در مسیر تشکیل یک ارتش مدرن تازه قرار بگیرد.

 

ناتو اعلام کرده است که عملیات جنگی‏اش در لیبی به پایان رسیده است؟ آیا این می‏تواند اخطاری به سوریه باشد؟

 

به نظر من این‏طور هست. آن‏چه به عنوان دستور کار ناتو از طرف شورای امنیت و مطابق قطعنامه ۱۹۳۷ برای او تعیین شده بود، دفاع از مردم بی‏دفاع لیبی در مقابل هجوم نظامی‏های آقای قذافی بود.

حالا این مأموریت به پایان رسیده است و ضرورتی برای ادامه عملیات ناتو در لیبی دیده نمی‏شود. این عملیات هم عموماً عملیاتی بود که رسماً فقط به صورت هوایی شکل می‏گرفت.

بنابراین با سقوط دولت قذافی، ادامه عملیات ناتو در لیبی منتفی است و حالا با فراغ بالی که ناتو پیدا می‏کند، حداقل به عنوان یک عامل تهدید یا یک قدرت بالقوه، ممکن است نگرانی‏های سوریه را برای آینده این رژیم در دمشق، بیشتر از پیش کند.

 

کارشناسان اقتصادی پیش‏بینی می‏کنند که بعد از سقوط قذافی و آمدن یک حکومت ثابت‏تر، قیمت جهانی نفت پایین بیاید. آیا این دو با هم ارتباطی دارند؟

 

طبیعتا! لیبی دارای ظرفیت تولید در حدود دو میلیون بشکه نفت و صادرات در حدود ۱۰۰تا ۳۰۰هزار بشکه در روز است. لیبی اولین کشور عضو اوپک است که رژیم‏اش در جریان «بهار عربی» با تغییرات روبه‌رو می‏شود.

باید انتظار داشته باشیم با بازسازی وضعیت تولید در مراکز تولید نفت لیبی، این کشور با ظرفیت بیشتر، تجهیزات مدرن‏تر و با گرایش به غرب، تولید و صادرات نفت‏اش را شروع کند و این نوید خوشی به بازار است.

گرچه این نفت بلافاصله وارد بازار نمی‏شود، ولی به عنوان یک عامل بالقوه، نقش تسکین‏دهنده و خوشحال‌کننده‌ای دارد و به افزایش امید در بازار کمک می‏کند. قیمت‏های نفت همین حالا در حال سقوط هستند.

حال با تغییر وضعیت سیاسی در طرابلس، یقیناً این آرامش به بازارهای نفتی، با انتظار استفاده از ظرفیت صادراتی لیبی، بیشتر از گذشته خواهد شد.

 

آیا فروپاشی حکومت قذافی، اخطاری به دیگر دیکتاتورهای خاورمیانه خواهد بود؟

 

به نظر من، آن‏چه ما به عنوان «بهار عربی» از آن یاد می‏کنیم، نمونه تازه با الگوی کم‏هزینه‏تر و کم‏خطرتر آن چیزی است که در زمان بوش به عنوان «طرح خاورمیانه بزرگ» از آن یاد می‏شد و به موجب این طرح قرار بود دمکراسی به جای حکومت‏های اقتدارگرا بنشیند. با این هدف که خشونت در این کشورها از بین برود و روی‌آوری به تروریسم برای مقابله با غرب، رنگ ببازد.

حالا می‏بینیم منطقه این طرح را با هزینه کمتر، در شکل «بهار عربی» در کشورهای مسلمان تجربه کرده‏ است و انتظار می‏رود این تجربه در آینده دامنه بیشتری بگیرد.

Share this
Share/Save/Bookmark

حکومت قذافی پس از ویران شدن شهرها و زیربناهای اقتصادی لیبی و کشته شدن هزاران لیبیایی به سرنوشت محتوم همه دیکتاتورها گرفتار شد . سران اعضاء اصلی ناتو ، یعنی همانهایی که تا یکسال قبل با وسواس فراوان و با روشهایی که خوشایند دیکتاتور لیبی بود در پایتختها و شهرهای خود از او پذیرایی های بسیار رسمی بعمل می آوردند ، سقوط ترابلس را جشن گرفته اند و سر خوش از آنند که با پولهای بجا مانده از قذافی و منابع نفتی لیبی گوشه ای از اقتصاد های همیشه بدهکار خود را ساماندهی می کنند .

از مردم لیبی هم آنان که در مقابل حکومت قذافی بپا خواستند و غربیان آنانرا درگیر جنگ داخلی نمودند سرمست از سقوط قذافی به جشن و پایکوبی مشغول شده اند و غافل از آنند که اعضاء ناتو چه برای آنان به ارمغان خواهند آورد . حتما خود می دانند که چنانچه پشتیبانیهای ناتو نبود هرگز نمیتوانستند از راه جنگ بر قذافی پیروز شوند و حال باید ببینند در ازای این کمکها چه بهایی را باید بپردازند ، چند نفر دیگر از سرانشان باید مانند جنرال یونس تصفیه شوند تا در نهایت افراد دلخواه در مصدر امور قرار گیرند !

آنچه این وقایع را در صحنه جهانی ممکن می سازد نوعی از سیاست حاکم بر جهان است که گاهی خود سیاستمدارانش آنرا سیاست کثیف می نامند . برابر این نوع سیاست ، در یک طرف سیاستمداران اکثرا غربی قرار دارند که با حرفهای آراسته و تلطیف شده و با پشتیبانی نیروهای تا بدندان مسلح مجرب و مجهز، همراه با شبکه های وسیع تبلیغاتی جهانی و از همه مهمتر سیستم جاسوسی بسیار پیچیده و استفاده از افراد نفوذ داده شده در داخل حکومتهای دیکتاتور برنامه های خود را اجرا می کنند . و در طرف دیگر سران دیکتاتور نادان کشورهای عقب مانده قرار دارند که اغلب خود را بهترین می پندارند و با حرفهای آتشین و عوام فریب خود در پناه نیروهای نظامی و انتظامی خود که با داشتن فرماندهانی سرسپرده و کم سواد که در روز حساب شبحی بیش نخواهند بود ، با زور بر مردم خود حکومت می کنند و بهانه های لازم را برای هر گونه اقدام تجاوزگرانه از طرف جهانخواران فراهم می کنند . آنچه در سالهای اخیر در کشورهایی همانند عراق و افغانستان و لیبی گذشته است و برنامه هایی که در پیش روی کشورهای دیگری مانند سوریه و ایران و سایرین است نمونه هایی از این نوعند . آنچه در کشورهایی مانند تونس و مصر و بحرین و یمن هم می گذرد قسمتی از همین نوع سیاست است که بنا بر موقعیت خاص آنان قوانین بازی در آنها کمی متفاوت است .

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما