خانه | گوی‌سياست

پياده‌رو به جای خيابان

شنبه, 1390-04-04 18:37
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
امين سرخابی

 امين سرخابی- پس از بالا رفتن تب اعتراض‌های مردمی در کشورهای عربی- که بیشتر در محافل روشنفکری و سياسی ايرانيان، به نداشتن جامعه مدنی و آگاهی سياسی محکوم بودند- در يک سال اخير دیدگاه‌ها مسیری ديگر به خود گرفته و موج اعتراض‌های خيابانی این کشورها را به خبرسازترين کشورهای منطقه تبديل کرده است.

 

نتيجه اين اعتراض‌ها هرچه باشد مهم نيست. آن‌چه مهم است خود اعتراض و حضور در خيابان است که بی‌گمان تاثيرگذارترين کنش سياسی است که به تغييرات بنيادين تبديل می‌شود و برکسی نيز پوشيده نيست که آرزوی هر سازمان سياسی اپوزیسيونی به خيابان آوردن مردم برای شرکت در اعتراضی گسترده است. در ايران، پس از اعتراض‌های گسترده مردم در خيابان‌ها سرانجام در ۲۲ خرداد امسال شاهد بيشترين حضور در پياده‌روها بوديم.

 

نکته‌ای که بايد قابل توجه قرار بگيرد اين است: اعتراضی که به حضور در خيابان منتهی می‌شود بدون زمينه‌های اجتماعی، تشکيلاتی، فکری و هدايت‌کننده ميسر نخواهد شد. معمولاً هرمکانی که ظرفی جهت حضوری جمعی برای اتخاذ تصميمی سياسی باشد در برگيرنده مفهوم‌سازی‌های گوناگون خواهد بود.

در ادبيات سياسی نيز مفاهيمی مانند خانه، کوچه و خيابان که مردم عادی روزانه با آن سروکار دارند، از اهميت ويژه‌ای برخوردار است. مفاهيم و نمادهايی که علی‌رغم ظاهر ناهمگون و ناسازگارشان در مراحلی از تاريخ ايران نقش ويژه‌ای بر عهده داشته‌اند و گاه به بستری مناسب برای کاناليزه کردن اعتراض‌ها تبديل شده‌اند. گاهی نيز سبب کريستاليزه شدن خواسته‌هايی شده است که بعدها حاملانش را به نادمانی هميشگی تبديل کرده است. بی‌گمان هرکدام از نمادها و مفاهيم ذکرشده در برگيرنده معانی و مصاديقی متنوع و گاه متضاد هستند، اما آن‌چه در سياست و امر سياسی به اين مفاهيم معنا می‌بخشند، ويژگی جمعی پديدهای مذبور است که به مکان و ظرفی برای مفصل‌بندی و بروز تصميم‌های سياسی نشئت گرفته از قاعده اجتماعی تبديل می‌شوند.

ذکر اين نکته نيز ضروری است: مباحثی که در پايين مطرح می‌شود در برگيرنده معانی ضد ارزشی اين مفاهيم نيست، بلکه هدف اشاره به اين امر است که هرگاه تصميم‌ها يا کنش سياسی به يکی از اين حوزه‌ها محدود شده، به محافظه‌کاری، ابزاربودگی و راديکاليسم کور منجر شده است. زيرا در شرايط طبيعی و تثبيت شده هرکدام از اين نمادها در شرايط متوازن قرار دارند، اما در جوامعی که استبدادزده هستند و از وجود حکومت‌های اقتدارطلب رنج می‌برند، نمادهايی همچون خانه، کوچه و خيابان يا جای يکديگر را می‌گيرند يا اين‌که کارکرد خود را از دست می‌دهند.

 

خانه


در اين‌جا منظور از خانه تنها به آن‌چه خانواده‌ها در آن سکنی می‌گزينند محدود نمی‌شود، بلکه هرگونه چهارچوب مسقف و دارای قواعد و مرسوم‌های خاصی را دربرمی‌گیرد که عده‌ای در آن حضورداشته باشند. براين اساس مدت‌زمان زندگی افراد در آن نيز اهميت چندانی ندارد، بلکه هر آن‌چه در چنين چهارچوب مسقفی به بحث کشيده و تصميمی که در آن اتخاذ می‌شود قابل توجه و اهميت است. خانه به واسطه معماری‌ای که دارد مصاديقی مانند محافظه‌کاری، توهم، توطئه، ترور، عدم شفافيت، دوری از حوزه عمومی و ... را در برمی‌گيرد.

 

يکی از ويژگی‌های بارز «خانه» همگونی و همسازی اعضای تشکيل‌دهنده آن به لحاظ اعتقادی، مذهبی، فرقه‌ای و گاهی نيز نژادی است. تصميم‌هایی که از اين خانه‌ها گرفته می‌شود در پی فرايندی تاريخی خود را بر بقيه قشرهای اجتماعی تحميل می‌کند. تصميم‌های مبتنی بر فرهنگ «خانه» از ويژگی‌های جوامع توسعه نيافته و به لحاظ سياسی عقيمی است که در نبود نهادهای مستقل تصميم‌گيری به اين شيوه مبادرت می‌ورزند و در فرهنگ سياسی به آن «ده کوره‌ای» هم می‌گويند.

تاريخ ايران سرشار از چنين «خانه»هايی است که در بسياری از موارد، راقم سرنوشت مردم ايران بوده است که اتفاقاً در بيشتر موارد «خانه» در ايران بر جايی مانند «مسجد» صدق می‌کند.

معمولاً در ايران هرگاه تصميمی سياسی از مساجد بروز کرده، به محافظه‌کاری، توطئه، فرقه‌گرايی و انسداد منجر شده است. برای نمونه می‌توان به نقش تصميم‌های بيرون آمده از مساجد در ماجرای کودتای ۲۸ مرداد ۳۲، انقلاب ۵۷ و کودتای ۸۸ و... اشاره کرد که در هرکدام از موارد مذبور حاملانش نادمانی هميشگی هستند که همچنان سعی بر تبرئه خويش دارند. اهميت «خانه» تنها در انحصار مساجد، خانقاه و جاهايی از اين دست نيست، بلکه در آن‌چه منزل مسکونی نيز می‌نامند اگر تصميمی جمعی اتخاذ شده منجر به بازتوليد محافظه‌کاری شده است. هرچند اين امر رابطه چندانی با ماهيت اعضای تشکيل‌دهنده خانواده ندارد، بلکه به واسطه مسائل عاطفی و روانی متقابل ميان اعضای يک خانواده و سعی‌ای که در حفظ اين روابط وجود دارد به محافظه‌کاری منجرمی‌شود؛ خصوصا در خانواده‌هايی که هنوز «هسته‌ای» نيستند و کماکان روابطی سنتی بر آن استوار است.

بعد از انقلاب انفورماتيک و رسانه‌ای، همچنين با گسترش استفاده از ابزاری همچون اينترنت به نظر می‌رسد مفهوم خانه نيز در برخی موارد بر اين عرصه قابل اثبات باشد. اگرچه سقف خانه فضای مجازی را تارهای شبکه مجازی تشکيل می‌دهند اما اتخاذ بيشتر تصميم‌ها و تمهيداتش نتيجه‌ای جز آن‌چه خانه در معنای کلاسيکش به خود گرفته، در بر نداشته است.

 

کوچه

کوچه اندکی از خانه بازتراست هرچند مسقف نيست اما آن‌چه کوچه را مسقف می‌کند چشمان همسايگانی است که مدام همچون زندان «پان اپتيکون» يکديگر را کنترل و زير نظر دارند، به واسطه راکد ماندن، عدم ارتباط با کوچه‌های ديگر و همه‌گير نشدن گفتمان کوچه، اغلب تصمیم‌های گرفته شده در کوچه به لمپنيسم، نوچه‌گری و ابزاربودگی گرايش پيدا می‌کند. تصميم‌های سياسی شده در کوچه بيشتر سويه‌ای ازهم گسيخته، سطحی و ناپخته دارند، زيرا بنا به خصلت محدوديت زمانی و مکانی، کوچه، کمتر حاملانش را به تاملی عميق و حساب شده وامی‌دارد. آن‌چه در کوچه جريان دارد شور و نمايشی کوتاه‌مدت و بدون تامل است. تصميم‌های سياسی کوچه عموماً محتوای ثابت و پرمايه‌ای ندارد، بلکه اين عاملان قدرت هستند که به راحتی می‌توانند به سياست کوچه معنا و مفهوم ببخشند. در تاريخ ايران به شعبان جعفری همچون نمونه‌ای روشن و اين اواخر نيز آن‌چه فدايی يا گروه فشار می‌نامند، می‌توان اشاره کرد که کليه تصميم‌های سياسی برآمده از اين افراد تنها در بستر فرهنگ کوچه شکل می‌گرفت و می‌گيرد.

 

خيابان


خيابان مهم‌ترين نماد و مکانی است که بيشترين خواسته‌های مبتنی بر تغييرات بنيادين در آن صورت گرفته است. خواسته‌های مطرح شده در خيابان بدون هيچگونه محدوديتی برآمده از خودآگاه و ناخودآگاه حاضران، به نمايش گذاشته می‌شود. خيابان جايی است که در شرايط بحرانی با شکل‌گيری کوچک‌ترين هسته اعتراضی به موجی کنترل‌ناپذير تبديل می‌شود. خيابان مفهومی است که تداعی‌کننده واژگانی همچون افکار عمومی، مردم، ملت، دمکراسی، پوپوليسم، خشونت، فعاليت مدنی و نظاير اين‌هاست. دست‌اندرکاران و حاکمان بيشترين ترس را ازخيابان و حضور خيابانی دارند. حضور در خيابان برای بروز تصميمی سياسی به معنی ناديده گرفتن و به رسميت نشناختن قواعد حکومتی است. در چنين وضعيتی که برخی آن را «استثنايی» می‌نامند امکان هرگونه رويدادی وجود دارد. حاضران در خيابان طلب پيروزی می‌کنند و حتی در برخی مواقع پيروزی را قطعی می‌دانند.

 

خيابان همه گروه‌های سياسی، اجتماعی و فرهنگی را بدون محدوديت می‌تواند به خود بگيرد، اما در دنيای واقعی پيروزی در خيابان حتمی و قطعی نيست. گاهی نيز حضور در خيابان منجر به اتخاذ تصميمی می‌شود که از ابتدا يا خواست حاضران در خيابان نبوده است يا اين‌که به مصادره کنش کنشگران واقعی آن مبدل می‌شود. در هرصورت در سياست و اتخاذ تصميمی سياسی، تنها مکانی که بيشترين شفافيت را به همراه دارد خيابان است. تصميم‌هایی که از اين مکان گرفته می‌شود به نوعی عاری از هرگونه سياسی‌کاری و ديپلماسی رسمی/ مخفی معمول است. به همين سبب بعدها نيز مردم بيشترين شکايت را در صورت به ثمر ننشستن خواسته‌های‌شان از خود خواهند داشت. گردهمايی سياسی در خيابان، حد اعلای بروز حوزه عمومی است.

تاريخ معاصر ايران بارها شاهد حضور و تجمع خيابانی مردم بوده است که با تصور پيوستگی اين حضورها می‌توان گفت تصميم‌هایی که از آنها بروز کرده دلخواه و مطلوب حاضران در خيابان نبوده است.

 

پياده‌رو

در طول سه‌سال گذشته نيز شاهد حضور خيابانی انبوه در ايران بوده‌ايم؛ اعتراض‌هایی که پس از سرکوب شديد، در ظاهر فرونشسته است اما به نظرمی‌رسد يکی از مکان‌هايی که به تازگی در اين اعتراض‌ها در حال مفهوم‌سازی و تبديل به نمادی مبارزاتی است، «پياده‌رو» نام دارد. به‌طوري که در اعتراض‌های ۲۲ خرداد امسال حضور مردم در پياده‌رو بيشتر از حضور در خيابان بود. پياده‌رو می‌تواند مکانی بين خيابان و کوچه باشد. نه لمپنيسم کوچه را به دنبال دارد و نه راديکاليسم کورخيابان را. پياده‌رو می تواند تعطيلی در پراتيک و تامل فکری را برای حضور منسجم‌تر در خيابان با خود بياورد. همچنين می‌تواند مکانی باشد برای تبادل آرايی که به پاسخ اين پرسش منجر شود که دقيقاً چه می‌خواهيم؟

در عين حال ماندن در پياده‌رو می‌تواند نماد عقب‌نشينی ازحضور در خيابان، شکست، نااميدی و بازگشت به کوچه و خانه باشد.

اين‌که آن‌چه در خردادماه اتفاق افتاد تاملی برای چه می‌خواهيم بود يا بازگشت به کوچه و خانه پرسشی است که در ماه‌های آتی به پاسخ‌اش خواهيم رسید.

مفاهيم ذکرشده به هيچ‌وجه جنبه قطعی و مرزمشخص و بدون تغيير ندارند. به واسطه وجود سياليت در پديده‌ای اجتماعی و انسانی، حاضران در اين مکان‌ها رابطه‌ای ناگسستنی با هم دارند و احتمال تغيير کارکرد در اين مکان‌ها نيز وجود دارد.

 

Share this
Share/Save/Bookmark

مادامي كه اين اصلاح طلبان خود را قيم و رهبر و سخنگوي خيزش مردمي بدانند، اصلاً نبايد اميدي به آينده داشت. اصلاح طلبان صرفاً مي خواهند مردم را به خيابانها بكشانند تا زهر چشمي از حكومت بگيرند تا بلكه خامنه اي به آنها امتيازاتي بدهد آنها هرگز دنبال براندازي نيستند و نخواهند بود! آنها به فكر دموكراسي و آزادي نيستند دنبال قدرت اند مگر خاتمي تدارتكاتچي 8 سال مردم را به سخره نگرفت. مسير آزادي از اصلاح طالبان مي گذرد!

خوشبختانه اصلاح طلبان در يك حلقه باخت- باخت قرار گرفته اند و از آنجا رانده از اينجا مانده!

از يك طرف حمهوري اسلامي آنها را طرد كرده و همه يا زنداني يا از كشور فراري شده اند و خامنه اي آنها را در قدرت سهيم نمي كند- باخت اول

از طرف ديگر اصلاح طلبان مايل نيستند جمهوري اسلامي برانداز بشود چون اگر از بين برود اصلاح طلبان را هم با خود مي برد و آنگاه "اليوم الحساب" روز حسابرسي فرا مي رسد و بايد پاسخگوي سه دهه جنايت و مشاركت باشند- باخت ديگر

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما