خانه | خبر | اخبارایران

درگذشت حسن حبيبی، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام

پنجشنبه, 1391-11-12 15:51
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ

حسن حبيبی، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام پس از يک دوره بيماری طولانی از دنيا رفت.

 

منابع خبری ايران گزارش دادند، حسن‌ ابراهيم حبيبی، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی بامداد امروز پنج‌شنبه ۱۲ بهمن‌ماه هنگام ۷۵ سالگی به علت ايست قلبی در بيمارستان باهنر تهران درگذشت.

 

به گزارش خبرگزاری دانشجويان ايران (ايسنا) احمد دانيالی، قائم مقام بنياد ايران‌شناسی در اين زمينه گفت: "وی از چهار سال پيش به بيماری ديابت مبتلا بود و چند بار نيز دچار مشکل قلبی شد اما تحت درمان بود و به‌عنوان رئيس بنياد ايران‌شناسی کار روزمره‌اش را در اين بنياد انجام می‌داد."

 

حسن حبيبی که دارای مدرک دکتری حقوق و جامعه‌شناسی از دانشگاه سوربون بود از ابتدای پيروزی انقلاب ايران در سمت‌های مختلف سياسی حضور داشته است.

 

وی تا روزهای پايانی عمر رياست بنياد ايران‌شناسی را برعهده داشت و از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۰ وزير فرهنگ و آموزش عالی‌ دولت مهدی بازرگان، نخستين نخست‌وزير پس از پيروزی انقلاب ايران بود.

 

حسن حبيبی در سال‌های نخست انقلاب ايران عضو ستاد انقلاب فرهنگی بود تا آن‌چه را که حکومت ايران "انقلاب فرهنگی" می‌ناميد در اين ستاد هدايت کنند

حسن حبيبی به همراه کسانی چون علی شريعتمداری، محمدجواد باهنر، مهدی ربانی املشی، عبدالکريم سروش، شمس آل احمد و جلال‌الدين فارسی در سال‌های نخست انقلاب ايران عضو ستاد انقلاب فرهنگی بود تا آن‌چه را که حکومت ايران "انقلاب فرهنگی" می‌ناميد هدايت کنند.

 

اين "انقلاب فرهنگی" در سال‌های ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۲ خورشيدی موجب ممنوعيت فعاليت دانشجويان مخالف و تعطيلی دانشگاه‌های ايران شد و با هدف اسلامی کردن دانشگاه‌ها و پاک‌سازی استادان و دانشجويانی که از ديد حکومت جمهوری اسلامی ايران، "غرب‌زده" به‌شمار می‌رفتند، صورت پذيرفت.

 

حبيبی از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۶۸ وزير دادگستری دولت ميرحسين موسوی و نيز معاون اول دو دوره دولت اکبر هاشمی رفسنجانی (از ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶) و دولت نخست محمد خاتمی (از ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۰)، دو رئيس‌جمهور پيشين ايران بود.

 

وی همچنين از جمله حقوق‌دانانی بود که پس از انقلاب ايران، پيش‌نويس متن قانون اساسی را تهيه کرد.

 

حبيبی نخستين رئيس فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود که ‌در مردادماه سال ۱۳۶۹‌ به عضويت پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد.

 

ارديبهشت ۱۳۸۸ وی پس از مدت‌ها سکوت سياسی در سخنانی گفت: "بنده در دولت‌های آقايان موسوی، هاشمی و خاتمی بوده‌ام و اين دولت‌ها توانستند با ارقام پايين و ۹ ميليارد دلار کشور را مديريت کنند."

 

وی افزوده بود: "در آن دوره‌ها هم اشتباهاتی وجود داشت ولی در حدی نبود که به چشم بيايد. ما در آن زمان در مقاطعی کوتاه ميوه ضروری مردم را وارد می‌کرديم ولی از انگور برزيلی و پرتقال چينی خبری نبود."

 

 

Share this
Share/Save/Bookmark

امید است که ایشان در دیار باقی با امام راحل محشور شوند. با آرزوی آنکه آقایان جنتی، خامنه ای و مصباج یزدی نیز هرچه زودتر به جمع آنها بپیوندند.

الهی آمین.

حبیبی یکی از کسانی بود که در این حکومت ضد بشری نقشی مخنث یعنی خنثا را بازی کرد. احسان نراقی او را همراه ناصر تکمیل همایون برای تحصیل به اسراییل فرستاده بود. این دومرد که هر کدامشان بصورتی بدوستان خودشان خنجر زدند را همنسلهای ا«ها بخوبی بیاد دارند. اما برای نسل کنونی باید گفته شود که حبیبی در کشتار و گرفتاریهای دوستانش در سال شصت و هفت و شصت و هشت هم دست داشت و هم سکوت کرد. ناصر تکمیل همایون نیز برای سر سلامت بردن خودش دوستان بنی صدریش را لو داد و آنها را یا بکشتن داد و یا زندانهای طویل المدت را برایشان به ارمغان آورد. هر دوی این «شخصیت» که در واقع پادویی حکومت ولایی را کردند یک جو شرف نداشتند که اگر به دشمنان خودشان رحم نمی کنند دست کم به دوستان خودشان رحم کنند. آنها تا توانستند به ولی نعمتهای خودشان نیز تا توانستند بدی کردند. حبیبی حتا از نظر هوش و ذکاوت نیز همچون رفیقش و همسفرش ناصر تکمیل همایون که مدتی در دفتر پژوههای فرهنگی کار می کرد به اسراییل و بعد کتمان آن از سوی هردو بسیار ناچیز بود. خدا هردوشان را ببخشاید و رحمت کند که حتا یک قدم خیر برنداشتند و در حق رفقای خودشان آنهمه نامردی کردند. و البته حداد عادل و چند نفر دیگری نیز از همین قبیل و قبیله اند که باید در فرصتی دیگر بدانها پرداخته شود.

آقای امجد این درست است آقای لقایی کسانی را در خانه اش پنهان کرده بود را دوستان نزدیکش لوش دادند و اعدامش کردندو انگشت اتهام بسوی ناصرتکمیل همایون بود٬ و اما حبیبی هم که که هم از بیگناهیش آگاه بود و هم میتوانست کاری بکند و نکرد. اما او تنها نبود و تنها کارش هم این نبود. رشید صدرالحفاظتی و حسین نواب صفوی ٬ علی اکبر ذوالفقاری و منوچهر مسعودی و بسیاری دیگر بیگناهانی بودند که کسانی همچون ناصر تکمیل همایون برای رهیدن از اعدام آنها را لو دادند. بهزاد‏پور اخوان و جواد پورابراهیم و محمد جعفری و هوشنگ فرامرزی، خانمی را که من می شناختم بنام سودابه س٬ احمد غضنفرپور٬ جعفر فرشید مصطفی انتظاریان و مجید بهبهانی، مصطفی اصفهانیان همه اینها با همکاری ناصر تکمیل همایون از دور یا از نزدیک و دوستان او و شخص حبیبی و دوستان حبیبی دستگیر شدند٬ البته من همه را بیاد نمی آورم ولی از این در تعجبم که چرا آقای بنی صدر در این باره سکوت می کند!!!!! آقای بنی صدر حتا یادی از آن بیچاره ی همافر که تنها کسی بود که قیافه اش به او نزدیک بود و کارت خودش را به بنی صدر داد برای سهولت فرارش و آن بیچاره را هم که هیچ کار بدی نکرده بود را کشتند. من هیچ قضاوتی در مورد نه ناصر تکمیل همایون دارم و نه دیگرانی که فقط برای زنده ماندن خودشان چندنفری را بکشتن دادند و یا زندانی کردند اما بنی صدر در سکوتش در این باره محکوم است. حبیبی آدم بی خاصیتی بود که دستش بصورت غیر مستقیم آلوده ی به خونهای بسیاری ست. دیگر اینکه این حکومت حکومتی ست که انسانها را ضعیف و کلاش فاسد و سست عنصر و بی تقوا سیاسی و انسانی می کند و میخواهد. همین ها بخاطر سرسپردگیشان است که هم خودشان و هم فرزندشان از یک سو با دفتر رهبری سر و کار دارند و از دیگر سو در اروپا وانمود می کنند که از مخالفینند و از این راه نان می خورند و فیلم می سازند. من البته از آن معرکه جان سالم بدر بردم و افشاگری دوستان مفید فایده نیفتاد. ولی از آن سال وحشتناک تا کنون در حال جانکندنم. به آقای بنی صدر سلام می کنم و از ایشان میخواهم تا همکاریهای فرانسویها را با نازیها بیاد آورند و پاسخ دهند که چرا در این باره چیزی نمی گویند و نمی نویسند. رادیو زمانه خوب است از بنی صدر در این باره بپرسد.

ایرانیها تنها ملتی هستند که کثافاتشان را پنهان می کنند. حتا در خانواده از چنان عدم شفتفیتی برخوردار است که آدم استفراغش می گیرد. معلوم نیست چرا حالا بعد از اینهمه سال بنی صدر چیزی در مورد پدوستانش چه آنها که به خاط حفظ جانشان حرف زدند و جان دیگرامن را به خطر انداختن و چه آنها که کشته شدند حرف نمی زند. البته بنی صدر از چنان غرور عظیمی برخوردار است که محال است حرفی بزند که از سر تواضع باشد. من در حیرتم که چرا سن و سال در این آدم هرگز کاری مفید نکرده است. ایشان در امام نامیدن خمینی از پایه گذاران بوده ولی حالا بروید گفتگوهایش را گوش کنید انگار این مرد همان مرد در کنار خمینی ست. یعنی هیچ اتفاقی در ذهن این بشر مغرور نیفتاده. این بابا از چنان اعتماد به نفسی بی پایه و اساس برخوردار است که نه بگو ونه بپرس. در حال کسانیکه اطلاع دارند بنویسند و بپرسند.

پایه و اساس اعتماد به نفس بنی صدر سید بودن و مسلمان بودن اوست. هر مسلمانی اعتماد به نفسش صد در صد است. علم و دانش آنسوی پلی ست که شک بر جهل می زند. یک مسلمان شک نمی کند. برای همین حلال محمد و حرام محمد الی یوم القیامه است. یعنی اعتماد به نفس الکی بر پایه حماقت محض. و اما آنچه در باره ی هم حبیبی و هم ناصر تکمیل همایون و هم بنی صدر نوشته شده درست است. البته بنده جزییات آنرا نمی دانم ولی خوب است واقعا از بنی صدر سوال شود! شاید صلاح دانست و حرف زد. در مورد اعتماد به نفس بروید خمینی را ببینید که در نادانی و جهالت از همه جهال جلو است. خامنه ای را نگاه کنید. اینان بخاط باور به الله خیال می کنند که علوم در مثلا قرآن است. شما ت.جه کنید که اسلام به خرافی ترین و جاهل ترین و ارتجاعی ترینها می گویم عالم. علما!!! یک روز شمس آل احمد از ناصر تکمیل همایون و حبیبی و بدام انداختن دوستانشتن می گفت ایکاش آن حرفها ضبط شده بود.

یکی از کسانی را که نام برده اید از فامیل ماست آن بیچاره فقط بنی صدری بود. حتا مبارز سیاسی هم نبود٬ او خیال میکرد چون بنی صدری کت و شلواری ست و وزیر امور خارجه اش سنجابی و بعد ابراهیم یزدی ست که هر دو کرواتی بودند از روحانیون آدمترند٬ اما آن بیچاره ی که با وجود عالم بودن آدم ساده ای نیز بود مثل آب خوردن خودش را به کشتن. آن بیچاره رفته بود در خانه یکی از فامیلهایش و مثلا غایم شده بود تا آبها از آسیاب بیفتد بیاید سرکارش. آن بیچاره حتا با یکی از همین حرامزاده گان قرار ملاقات گذاشته بود و سر ضرب بردند اعدامش کردند. یک آخوند بینوایی نیز بود که اهل ویدیو و کاست و از این حرفها بود که نامش را فراموش کرده ام آدم خوبی بود آن بیچاره را با شش نفر آدمی که نه سر کرباس بودند و نه ته کرباس بردند و تیرباران کردند. خدا لعنتشان کند. کسی نام یکی از این حرامزادگان را برده بود و نوشته بود که مرده است!! نه بابا این بابا هنوز زنده استد و گویا در دستبردی که به خانه ی بنی صدر در پاریس زده شده دست داشته است.

حبیبی هیچاره بود٬ حرف میزد خودشم رو می کشتند٬ چنانکه قطبزاده را هم کشتند. اصلام اسلام دین قتل و کشتار است. تا این دین در ایران و جهان هست قتل و کشتار هم هست. اصولا دینها خونخوارند و خونطلبند. تنها دینی که بر دریای خون دین مهر و محبت شد مسیحیت است که خب تن به رفورم داد. دین اسلام طبیعتا ضد رفورم است. از اول تا همین حالا که خواننده این نوشته را می خواند خون ریخته و خون خواهد ریخت. خدش هم البته با کمال شناعت این خونخواری و خونریزی رو هر صبح تا شب میگه. در کدوم دین خیابون ثارالله داریم! یعنی خیابون خون خدا!!! البته خون الله! این اصلا نوضهوره! خیابان ثارالله. این معنیش اینه که این دین رو با اون کتاب مبین رو باید انداخت تو چاه چند تا آفتابه هم آب ریخت روش. همین.

ادم بی خاصیت و در خود فرو رفته ای بود. در حالی که میتوانمست منشا خیر باشد اما حتا کوچکترین قدم مثبتی بر نداشت. وقتی احسان نراقی را دستگیرش کردند من همراه پدرم رفتیم نزد او که بابا این نراقی در زمان شاه به شماها خیلی خدمت کرده٬ برای همین سید علی خامنه ای حقوق و مزایا درست کرده دکتر مفتح را برده به دربار و برایش حقوق گرفته٬ مرتضی مطهری را برده نزد فرح و برایش حقوق و مزایا گرفته حالا دست کم بگین این مرد رو شکنجه اش نکنند. پاسخ او این بود که حالا دوباره ما بیاییم پارتی بازی کنیم. پدرم به حبیبی گفت آقای دکتر ای والله که باید با پارتی بازی جلوی شکنجه رو گرفت. در هر خحال این طایفه بدکوفتی ست. همشان کثافتند. آدم از آدمیتش ننگش می آید.

حسن حبیبی هرگز نمی توانست منشاء خیر باشد او گراز پیری بود که از اول کودکی از بدو تولد تا هنگام مرگ در رکاب خونین پیامبر اسلام و علی ابن ابی طلب خونآشان همچون خونریزی در زیر کاه دسیسه آدمکشی ریخت و در تمامی کشتارها و جنایات هاشمی رفسنجانی و خمینی و خامنه ای دست داشت. او که در یک خانواده ی سرسپرده به خاندان خونریزان شیعه زاده شده بود همچون آدمکشی در پشت پرده انجام وضیفه می کرد. او نه کفایت و شجاعت روی پرده آمدن را داشت و نشان دادن دستان تا مرفق خونین خود را و نه شرافت دستکشیدن از پیشخدمتی روحانیت خونریز و خونآشام را. این بود که اینچنین زبونانه مرد. دوست او ناصر تکمیل همایون نیز اگر چه به اندازه ی او خبیث نبود اما خباثتش در حر لو دادن دوستان نزدیکش و به کشتن دادن آنان بود. بدبختی بزرگ در ایران ما این است که پدران و مادران فساد و تباهی خود را برای فرزندان و فامیل به ارث می گذارند. و برای همین اینک فرزندان این دو آتش بیار معرکه ی بیت رهبریند و بین ایران و اروپا در خدمت روحانیت کثیف. کسانی که دستشان می رسد افشا کنند این مکندگان خون انسانها را. دوستان دیگرتان را خبر کنید.

چه خوب شد که حسن حبیبی اینچنین رزل مرد. او یکی از جانیانی بود که بی سر و صدا در قتل بسیاری و در لو دادن بسیاری شرکت داشت. او حتا یکبار از دوستان حتا مسلمان خودش دفاع نکرد. یکی از نظر دهندگان به خانواده ی او و خصوصا پسر ناصرتکمیل همایون اشاره کرده اند اینان که با دفتر رهبری و بیت او در ارتباطند خیلی خوب دودوزه بازی می کنند. ایرانیان خارج از کشور باید مواظب آنها و مواظب خودشان باشند. از دوستی که این صفحه را برای من فرستاد تشکر می کنم. شما نیز دوستان را خبر کنید. کسانی همچون تکمیل همایونها پدر و پسر و حبیبی و فرزندانش در حاشیه های امن کمین کرده اند. خبرها را بگوش دیگران برسانید. کارمند سابق دولت نظام اسلامی

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما