خانه | فرهنگ،‌ هنر و ادبيات | پرده نقره‌ای

طبقه‌بندی مخاطبان فیلمفارسی

چهارشنبه, 1391-06-29 02:06
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
پرویز جاهد

پرویز جاهد - «وقتی فردین دعوا می‌کند و با مردانگی کافه را به هم می‌ریزد، من خودم را روی پرده سینما می‌بینم و تصور می‌کنم که این منم که برای دفاع از یک زن یا چند تا آدم بی‌دست و پا دارم کافه را به هم می‌ریزم و مثل شیر می‌جنگم.»

عباس سرابی. قصاب خیابان شهناز (نقل از کیهان. ۲۱ اسفند ۱۳۴۷)

 

سینما از آغاز پیدایش آن در ایران، به عنوان تفریحی ارزان‌قیمت و سهل‌الوصول، همواره مورد استقبال اقشار مختلف مردم بوده است. اما دسته‌بندی و ترکیب مخاطبان سینما در ایران، بسته به شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هر دوره، متفاوت بوده است. عوامل بسیاری در شکل‌گیری سلیقه تماشاگر ایرانی دخیل بوده و در این میان نمی‌توان نقش فرهنگ، تحصیلات، وابستگی‌های طبقاتی و پس‌زمینه خانوادگی مخاطبان را درنظر نگرفت.

 

از آنجا که تقریباً هیچ بررسی دقیق و جامعه‌شناسانه و آماری از مخاطبان سینما در ایران و سلیقه‌های آنان در دوره‌های مختلف قبل از انقلاب انجام نگرفته، تحلیل دقیق مخاطبان فیلمفارسی تقریباً امکان‌پذیر نیست. با این حال، در این نوشته، سعی من بر این است که تا حد ممکن با اتکاء به آمار‌ها و بررسی‌های پراکنده موجود و نوشته‌های منتقدان و گزارش‌های سینمایی در مطبوعات آن دوره، این بحث را پیش ببرم.

 

هدف این نوشته این است که با مشخص کردن ترکیب و تنوع مخاطبان سینمای فارسی و بررسی انگیزه‌های استقبال آن‌ها از فیلم‌های فارسی، شناخت نسبتاً روشنی ار هویت مخاطبان این نوع سینما به‌دست آورده و از این طریق، زمینه‌ها و علل ناکامی فیلم‌های موج نو (یا سینمای موسوم به سینمای روشنفکرانه)، در جذب همین مخاطبان، مورد بررسی قرار گیرد.

 

تفکیک جنسیتی و سنی مخاطبان فیلم فارسی

 

سینما در آغاز ورود خود به ایران، به دلیل بافت مذهبی و اجتماعی جامعه ایران، تفریحی مردانه بود.

سینما در آغاز ورود خود به ایران، به دلیل بافت مذهبی و اجتماعی جامعه ایران، تفریحی مردانه بود و زنان حق ورود به سینما را نداشتند. پس از تأسیس سینماهای مخصوص زنان به‌وسیله اردشیر خان و خان بابا معتضدی، پای زنان نیز به سینما‌ها کشیده شد و به دنبال آن فعالیت‌هایی برای خانوادگی کردن سینما در ایران صورت گرفت. در ابندا حضور زنان در کنار شوهران و فرزندانشان، اگرچه حضوری فعال و پرشور نبود اما به‌تدریج به صورت رسمی رایج درآمد. علاوه بر محدودیت‌هایی که در جامعه سنتی آن زمان برای حضور زنان در جامعه وجود داشت، مضامین فیلم‌های خارجی که در ایران به نمایش درمی‌آمد به گونه‌ای بود که بسیاری از خانواده‌های مؤمن و سنتی را که به دنبال تفریحی سالم و مناسب با اعتقادات اخلاقی خود بودند، از سینما گریزان می‌کرد. در‌‌ همان دوره یکی از نویسندگان سینمایی مطبوعات در این‌باره می‌نویسد: «فیلم‌های سینمای ایران که اکثراً از فیلم‌های فرانسوی است، طوری مهیج شهوت و عشق‌بازی است که حتی پیرمردهای هشتادساله را هم تحریک می‌کند چه رسد به جوان‌های مجرد و دختران معصوم که برای تهذیب اخلاق به سینما آمده‌اند.» (روزنامه آئینه. شماره ۱۲۸. ۳۱ تیرماه ۱۳۰۹)

 

در این دوره غالب تماشاگران سینما را جوانان زیر بیست سال تشکیل می‌دادند که در این میان سهم پسران خیلی بیشتر از دختران بود. گرایش خانواده‌ها نیز عموماً به فیلم‌های هندی، عربی و ترکی بود که پیوستگی‌ها و شباهت‌های فرهنگی و اخلاقی آن‌ها با فرهنگ ایرانی بیشتر از فیلم‌های غربی بود. به علاوه این فیلم‌ها نسبت به فیلم‌های غربی، کمتر دارای صحنه‌های سکسی و اروتیک بودند و از این نظر با خواسته‌ها و روحیه خانواده‌های ایرانی مطابقت و سازگاری بیشتری داشتند.

 

با تقویت فرهنگ شهرنشینی در دوره رضاشاه و شکل‌گیری تدریجی طبقه متوسط در ایران، نیاز‌ها و خواسته‌های جامعه نیز به‌تدریج تغییر می‌کند، اما سینمای ایران هنوز به خاطر ضعف سرمایه، عقب‌ماندگی تکنیکی و ساختاری و مضامین سطحی و کلیشه‌ای، نمی‌تواند با رشد جامعه شهری ایران هماهنگ باشد و به نیازهای آن پاسخ دهد. بنابراین محصولات سینمای ایران در این دوره برای طبقه متوسط جذاب نیست و آن‌ها ترجیح می‌دهند به تماشای فیلم‌های هالیوودی یا فیلم‌های ترکی و مصری بروند که ساختار محکم‌تر و پرداخت بهتری داشتند.

 

اما فیلم فارسی نیز مخاطبان خود را در میان همین قشر جست‌وجو می‌کند. فروش نسبتاً بالای فیلم «شرمسار» دکتر کوشان – ۲۰۰ هزار تومان- در دورانی که فرهنگ شهرنشینی توسعه پیدا می‌کند، نشان‌دهنده افزایش مخاطبان فیلم فارسی است. با این حال هنوز جوانان جزو مخاطبان فیلم‌های فارسی نیستند و تنها در دهه ۱۳۴۰ است که با تولید فیلم‌هایی چون «آقای قرن بیستم» و «گنج قارون»، آن‌ها نیز جذب سینمای فارسی می‌شوند.

 

رقابت نابرابر فیلمفارسی با محصولات خارجی

 

تنها در دهه ۱۳۴۰ است که با تولید فیلم‌هایی چون «آقای قرن بیستم» و «گنج قارون» جوانان نیز جذب سینمای فارسی می‌شوند.

در فاصله سال‌های بین ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۹، صنعت سینمای فارسی رونق چشمگیری دارد و در حدود ۳۵ استودیوی فیلمسازی در ایران تأسیس می‌شود. در سال ۱۳۳۴، حدود ۳۷ فیلم ساخته می‌شود و به‌تدریج بر تعداد مخاطبان این فیلم‌ها افزوده می‌گردد و به دنبال آن نیز تعداد سالن‌های سینما نیز افزایش می‌یابد.

 

با این حال سینمای فارسی همچنان به لحاظ امکانات فنی و اقتصادی، سینمای ضعیف و آسیب‌پذیری بود که در رقابتی نابرابر با فیلم‌های وارداتی غرب قرار گرفته بود. فریدون جیرانی، منتقد سینما در تحلیل خود از سینمای این دوره می‌نویسد: «در جامعه‌ای که دنباله‌روی از سیاست و اقتصاد از غرب و از کمپانی‌های نفتی، اصول آن را تشکیل می‌داد، ورود محصولات فرهنگی غربی اجتناب‌ناپذیر بود. ورود این محصولات می‌توانست در جامعه‌ای که به سرعت از ریشه‌های خود جدا می‌شد، تأثیر بگذارد تا مردم از طریق آشنا شدن با فرهنگ مدرن، فرهنگ سنتی خود را فراموش کنند.» (فریدون جیرانی. تاریخ تحلیلی ۱۰۰ سال سینمای ایران. ص ۱۰۵)

 

با تأسیس دفا‌تر نمایندگی کمپانی‌های بزرگ فیلمسازی آمریکا نظیر کمپانی کلمبیا، مترو گلدوین مایر، پارامونت، برادران وارنر، یونایتد آرتیستز و فوکس قرن یستم در تهران، سیل فیلم‌های آمریکایی به ایران سرازیر می‌شود و به دنبال آن سینماهای مدرن و ممتاز برای نمایش این فیلم‌ها در شمال شهر تهران ساخته می‌شود.

 

این تحولات در شرایطی روی می‌دهد که جامعه ایران، در راستای سیاست مدرنیزه کردن جامعه از طرف حکومت شاه، به سرعت به سوی مدرن شدن گام برمی‌دارد.

 

در سال‌های دهه ۱۳۴۰، با توسعه شهر‌ها و مهاجرت روستاییان به شهر‌ها برای کار و زندگی بهتر، شمار کارگران شهری افزایش یافت و بافت جمعیتی شهر تهران تغییر کرد و موجب تکان‌ها و جابه‌جایی‌هایی در سطح تهران شد که در نتیجه، آن همزیستی دسته‌جمعی که به رغم اختلاف طبقاتی در تهران وجود داشت، به‌تدریج از بین رفته و این شهر به دو منطقه با هویت‌های طبقاتی متضاد جنوب شهر و شمال شهر تبدیل شد. طبقات مرفه و متوسط در شمال شهر مستقر شدند و سعی کردند با مدرنیزه شدن جامعه هماهنگ شوند و طبقه کارگر شهری و اقشار ضعیف در جنوب تهران ماندند و با پایبندی به اعتقادات و فرهنگ سنتی خود، در برابر حرکت جامعه به سمت مدرنیسم مقاومت کردند. این تحولات و تغییرات اجتماعی، در ‌‌نهایت منجر به شکل گیری دو فرهنگ متضاد بالاشهری و پایین‌شهری شد که نشانه‌های این تضاد را می‌شد در فیلم‌های فارسی این دوران مشاهده کرد. به همین ترتیب، مخاطب جدید فیلم فارسی نیز از دل تضاد‌ها و تناقضات جامعه سنتی رو به مدرن این دوره ظهور می‌کند.

 

در پی تغییرات سیاسی و اجتماعی ایران در دهه ۱۳۴۰ و دگرگونی مناسبات اقتصادی و مدرنیزاسیون تدریجی جامعه ایران، خواست‌ها و نیازهای جامعه نیز تغییر کرد. در چنین شرایطی بدیهی بود که سینما نمی‌توانست از این تحولات برکنار بماند. در نتیجه فیلم فارسی که همیشه دنباله‌رو خواسته‌های توده‌های عوام بوده نیز تغییر شکل داد و موضوع‌های آن تغییر کرد. تأثیر این تحولات اجتماعی در سینمای فارسی، به شکل تغییر نگرش آن نسبت به حضور زن بر روی پرده، تغییر مضامین فیلم‌های فارسی و ظهور ژانرهای جدید و نمایش آزاد‌تر سکس و روابط جنسی بود. 

 

ادامه دارد
 

در همین زمینه:

فیلمفارسی و گفتمان انتقادی فیلم در ایران- بخش نخست

فیلمفارسی و گفتمان انتقادی فیلم در ایران - بخش دوم

پرویز جاهد در زمانه

 

ویدئو: فیلم کامل آقای قرن بیستم، ساخته سیامک یاسمی

Share this
Share/Save/Bookmark

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما