گلشیفته فراهانى و مشکل همجنسگرایى ناخواسته
شهرنوش پارسیپور - چندى پیش گلشیفته فراهانى در یک ویدئوى کوتاه اندام برهنه خود را در معرض تماشا گذاشت و سر و صداى زیادى برپا شد. افرادى به او روسپى خطاب کردند. این مسئله باعث شد تا من به این فکر کنم که جامعه چه توقعى از زن دارد.
یک آقاى آخوند در زندان جمهورى اسلامى دختران را مورد خطاب قرار داد و چنین گفت: «تصور ما از زن موجود لطیفىست که چادر به سر کنار دیوار نشسته و در حالى که کودکش را شیر مىدهد قطره اشکى از چشمان معصومش مىچکد.»
به طورى که مى بینید با تکیه بر این تصویر آرمانى از زن، گلشیفته بدون شک یک روسپىست. حالا او به عنوان یک روسپى مىتواند برقصد. البته رقصیدن تا همین اواخر کار مردان بوده است. همچنین گلشیفته از این پس مىتواند با مردش به سفر برود. این هم از جمله کارهاى مردانه است. تا همین اواخر این مردان بودند که با هم به سفر مىرفتند. گلشیفته حالا اگر دلش بخواهد مىتواند یک چایخانه باز کند. البته مىدانیم که این کار تا همین الان یک کار مردانه است. بر طبق آنچه که جعفر شهرى در کتابش مىنویسد چایخانه مکانى بود که پسران زیبا در آنجا خدمت مىکردند و به کلى یک نهاد مردانه بود. در ژاپن زنان در چایخانهها نقش بسیار مهمى بازى مىکنند. چایخانه مکان تربیت مردان ست که باید در آنجا صبر و تحمل و آداب اجتمایى بیاموزند.
در داستان گیلگمش مىخوانیم که بانو سیدورى که در باغ جواهرنشان زندگى مىکند، شرابفروش است. او البته حجاب نیز دارد. اگر در پنج هزار سال پیش زنان شرابفروش بودهاند امروز نیز مىتوانند باشند. اما شرابفروشى در کشور ما یک کار مردانه است. این حرفه اىست یکسره مردانه. زنان تنها کارهاى معینى مى توانند انجام بدهند که مهمترینش را در بالا گفتم: کنار دیوار نشستن و اشک ریختن. مهمترین چیزى که مردان از آنان دزدیدهاند رفتار جنسىست. رفتار جنسى را از زنان دزدیدهاند و انجام آن را به مردان جوان و پسران واگذاشتهاند. این یک ساختار بسیار قدیمى در ایران است. البته دلایل تاریخى آن روشن است. به دلیل حملات متعدد و بىشمار تاریخى جامعه مردان زنان را از بازى در اجتماع حذف کردهاند.
شهرنوش پارسیپور: انسان در برابر خدا لخت است و این است که معنا دارد. انسان اگر صادق باشد نیز در برابر خود لخت است. انسان اصولاً اگر در حضور باشد لخت است.
روشن است وقتى قبیلهاى یورش مى آورد زندزدى و تجاوز به زن نیز بسیار رایج مىشود. پس همیشه، پس از رفتن مهاجمان بچههاى حرامزاده روى دست جامعه باقى مىماند. پس زنان باید مخفى باقى مىماندند. اما این مخفى باقى ماندن با توسرى و روسرى و حجاب همراه بوده است.
مسئله از نظر مردان ایرانى بسیار روشن است. خوانندگان مرد در جمهورى اسلامى ترانههایى را که زنان در زمان شاه خواندهاند با سرافرازى مىخوانند بىآنکه به منشاء آن اشارهاى بکنند. من باور ندارم که جمهورى اسلامى مىتوانست بدون رضایت مردان این همه بلا به سر زنها بیاورد. همیشه گفتهاند هر ملتى لیاقت همان حکومتى را دارد که بر او فرمان مىراند. شک ندارم که بخش قابل تأملى از مردان ایرانى از بابت تحقیر و توهینى که نصیب زنها شده بود کیف مىکردند. بخشى از این آقایان به دلیل حالت به اصطلاح غیرتمندى و بخش دیگرى به دلیل عادت به همجنسبازى زنان را مزاحم مىدیدند. البته همه بر این اصل که یک روز مىشود زنى را خرید و به خانه آورد تا کار کند و بچه بزاید توافق داشتند. اما این جنس کنار مانده را باید همیشه در کنار نگه داشت تا دم در نیاورد.
ورود زنها به بازار کار در زمان سلسله پهلوى بسیارى از مردان را دیوانه کرد. کشف حجاب برخى را تا دم مرگ برد. تمام لطف حضور آقاى امام خمینى در این نکته نهفته است: خوب کردى پدر زنها را در آوردى! حالا خودمان با خودمان. یاد سفرهاى جاده ابریشم به خیر که با هم به عنوان دو دلداده کیف مىکردیم؛ که البته روشن است که بسیارى از مردان ایرانى نیز در کنار زنها ایستادند و حتى جانشان را بر سر این کار از دست دادند. اذیت و آزار تا به آنجا رسید که زنان دسته دسته به زندان رفتند و اعدام شدند، و هنوز هم دارند به زندان مىروند. و در میانه این هاى و هوى گلشیفته برهنه شده است. شاید براى آنکه ثابت کند اختیار بدنش دست خود اوست، که کسى حق ندارد براى او تعیین تکلیف کند که چه باید بپوشد. شاید او مى خواهد بگوید آقایان لباس را براى آن مىپوشند که از سرما نلرزند. یا شاید مى خواهد بگوید ببینید، من چنین هستم.
شهرنوش پارسیپور: نجابت ما به مقدار پارچهاى که دور خود مىپیچیم بستگى دارد. چقدر جالب مىشد اگر یک بار مىنشستیم و درباره ارزشها با یکدیگر بحث مىکردیم. (عکس: گلشیفته فراهانی)
در جریان سفرى به آلمان خانم نقاشى از من خواست تا لخت شوم و او از من نقاشى کند. به او پاسخ دادم که بدن من در این سن و سال ابداً از زیبایى برخوردار نیست و مطمئن باشید که اگر زیبا بود بدون تأمل لخت مىشدم. حالا به راستى این پرسش مطرح مى شود که لخت بودن چه اشکالى دارد؟ مثلاً اگر همه در فصل گرما لخت باشیم چه حادثه سویى رخ خواهد داد؟ مگر اجداد ما که لخت بودند چه حادثهاى رخ مىداد؟ یا مردمانى که هنوز لخت یا نیمهلخت زندگى مىکنند بسیار نانجیب هستند؟ روشن است که هر کارى در آغازش غوغابرانگیز است. باور دارم که بعضى از مردان و حتى زنان به شدت از دست گلشیفته خشمگین هستند. نجابت ما به مقدار پارچهاى که دور خود مىپیچیم بستگى دارد. چقدر جالب مىشد اگر یک بار مىنشستیم و درباره ارزشها با یکدیگر بحث مىکردیم.
حالا یادم آمد که اخیراً یک قبیله از لختىها که در غارى در کرمان زندگى مى کردند کشف شدند، بعد هم ناگهان سکوت شد. من اغلب به این انسانها فکر مىکنم و همهاش نگرانم که مبادا همه آنها را اعدام کرده باشند. روشن است که حالا اگر گلشیفته به ایران برود وضع خطرناکى براى خود بهوجود خواهد آورد. یک دختر مصرى که لخت شده بود در میدان تحریر جان خود را از دست داد. جامعههاى نجیب خاورمیانه در برابر رویدادهاى جدید واکنش نشان مىدهند. این جامعهها ثابت کردهاند که نجیب هستند. پوشیده هستند و هربار که به مکه مى روند سه بانوخدا را به عنوان ستون شیطان سنگباران مى کنند. آنها زنانگى را در خود مىکشند و به مردان یک وجهى تبدیل مىشوند، و هرگز هیچ اختراع یا ابتکارى به نام آنها ثبت نمىشود. بهراستى به دو دلیل: دلیل نخست آنکه وجه زنانه را در خود کشتهاند و یک وجهى هستند. دوم به این دلیل که سروش غیب همیشه در چهرهاى زنانه بر مرد دانش ظاهر مىشود. هیچ نابغهاى در جهان نیست که بتواند بدون اتکا بر وجه زنانه حضورش ارزشى بیافریند.
و کلامى به گلشیفته: عزیزم، هنگامى که مىدانى جامعه به شدت واکنش نشان خواهد داد چرا لخت مىشوى؟ خودت خوب مىدانى که میان لباس پوشیده و لخت بودن تفاوتى نیست. انسان در برابر خدا لخت است و این است که معنا دارد. انسان اگر صادق باشد نیز در برابر خود لخت است. انسان اصولاً اگر در حضور باشد لخت است. دوستان غربى دائم عادت دارند وجه فیزیکى هر چیز را ببینند. آنان در عین حال ممکن است دچار این احساس بشوند که در میان مردمان و قوم و گروههاى دیگر قال و مقال ایجاد بکنند. ضروررتى وجود ندارد که ما به آنچه آنها از ما مىخواهند تن در دهیم. با این حال حالا که لخت شدهاى یادت باشد که هیچ چیز تغییر نکرده است و نمیکند. جامعه ایران اینشکلىست: همه کار مجاز است اما پشت پرده و در پستو.
و امید که بتوانى خونسردى خود را حفظ کنى.
در همین زمینه:
::برنامههای رادیویی شهرنوش پارسیپور در رادیو زمانه::
::وبسایت شهرنوش پارسیپور::
بانوي فاضل و پژوهشگر ارجمند خانم شهرنوش پارسي پور هم در اين جوّي كه هر كسي از يك طرف بام مي افتد، شتاب كرده اند، و از بالاترين نقطه بام فرود آمده اند. باور كنيد قصد كنايه گفتن ندارم، حيرت كردم از اين همه بي دقتي در نگارش، بي انصافي در قضاوت، و شتاب آلودگي در طرح مباحث بي ارتباط و بي مناسبت. گفتم بي دقتي در نگارش، نوشته اند: «یک دختر مصرى که لخت شده بود در میدان تحریر جان خود را از دست داد.» آيا ما اين قدر بدبخت شده ايم، كه نويسندگان ما، آنهم از سايت هاي رسانه اي دنياي آزاد، به راحتي آب خوردن، مي توانند مانند احمدي نژاد، بي دقتي و ... بگذاريد بگويم: دروغ بارمان كنند؟ خانم ماجد عليا دختر مصري است كه به ابتكار خود، با همراهي نامزد چهل و چند ساله اش، برهنه شد، تا دنياي ذهني هم قدمت اهرام ثلاثه در مصر را به چالش بگيرد. حركت او ابتكاري، خوداتكا، خودطراحي، و خود اجراگونه بود. بدون آن كه حمايت نهادهاي تبليغاتي بين المللي چون سزار را پشت سر حس كند و آن طور كه گفته اند شجاعانه وارد ميدان تحرير شد. قصد مقايسه اين حركت با رفتار شخصي گلشيفته در فضاي حريم خصوصي اش را ندارم، اما بر نويسندگان ايراني ساكن دنياي آزاد است كه اين مقايسه را در ذهن و بر زبان خود بياورند. نوشته خانم فارسي پور اين نويسنده و مترجم فاضل و كوشاي فارسي زبان، يكسره آميخته با انواع ناداوري، توهم، ناانديشي در نگارش، و گسيختگي در تركيب مباحث و موضوعات است. اي كاش نويسندگان ما اندكي مسئولانه تر بنويسند، و مردستيزي را بهانه براي تحريف تاريخ نكنند. اگر خانم پارسيپور، اين پژوهشگر ارجمند، اندكي با شعر و ادب فارسي آشنايي داشت، مي توانست دريابد كه مردان رفتار جنسي را از زنان ندزيده اند، مگر اين كه منظور ايشان از رفتار جنسي، كنش توليد و تكثير نسل باشد. وگرنه، اگر رفتار جنسي را در اغواگري زنانه تعريف كنيم (كه هرگز باور ندارم خانم گلشيفته به اين قصد پيراهن افشان كرده باشند)، شعر فارسي، از قصيده تغزلي رودكي: مادر مي را بكرد بايد قربان، تا شاملو: آيدا، در آينه: لبانت به ظرافت شعر ...؛ و تا: فروغ فرخزاد: همه هستي من آيه تاريكي است؛ و تا همين امروز، شاهدي بر كنش جنسي زنانه است.
مي دانم خانم پارسي پور، اين نويسنده شايسته، متن بالا را بدون تأمل نوشته اند و تنها آزمندي مردستيزانه را خواسته اند بروز دهند. آخر، نه اين كه، مرد ستيزي، رفتار الگووارهي فمنيست هاي دههي هشتاد ميلادي بود و زنان جامعه ما هم مانند دگر اقشار، در پيروي از نويسندگان اروپاي غربي، معمولا چند دهه دورند و ديرتر از خواب بر مي خيزند؟!
نویسنده نوشته که «شاید براى آنکه ثابت کند اختیار بدنش دست خود اوست، که کسى حق ندارد براى او تعیین تکلیف کند که چه باید بپوشد».
این مسأله بر میگردد به اعتقادات آدمی و ایمانش به دینش. وقتی تمام ادیان خداوند را خالق بشر می داند، و این خداوند در ادیانی چون مسیحیت، یهودیت و اسلام به داشتن حجاب تاکید کرده، موضوع برمی گردد به عقلانیت این خانم نویسنده.
دوم این که این خانم اشاره داشته به اجداد غارنشین ما و گروهی که در کرمان کشف شده اند. این دیدگاه نویسنده می رساند که ایشان چه قدر متحجرانه فکر می کند و خواستار بازگشت به عصر سنگ و پشت پا زدن به فرهنگ هایی است که در طول تاریخ در جوامع مختلف بشری شکل گرفته است.
(فکر می کنم مثل دیدگاه هایی که در بعضی دیگر از این مطالب این وب سایت داده ام، این را هم فیلتر می کنید و پایبندی تان به ارزش هایی چون آزادی بیان و پلورالیسم را به نمایش من و دوستان می گذارید.)
همین که شما می گویید چون در سن و سال شما بدن زیبا نیست پس لخت نشدید یعنی می دانید که نگاه به زن کاملا جنسی است. چرا هر گز از مردان نمی خواهند لخت شوند؟ غیر از این است که به مرد نگاه کالایی نمی شود؟! نگاه به بدن زن و لختی زن کاملا جنسی ست و چون زنها به شدت از این نگاه جنسی که بهشان میشود ضربه می خورند احمقانه است کسی برای آنچه که به آن مبارزه می گوید لخت شود...حتی هنرمند زن هم باید رو بروی این نگاه بایستد چون اول با کلک عکس هنری لختش می کنند و بعد باید بیافتد به بازی در صحنه های سکسی فیلمهایی که زن در آن یک وسیله خوشگل برای ارضای نیازهای جنسی مرد است.نه یک انسان برابر با مرد.(بسیاری فیلم های تجاری هالیوودی و بعضی فیلمهای غیر تجاری) وقتی هم این هنرمند زن پا به سن بگذارد طرد می شود حتی اگر با انواع جراحی های پلاستیک سعی کند خودش را جوان تر و سر حال تر نشان دهد. ولی هنرمند مرد می تواند با پوست ور آمده و قیافه درب و داغان تا لب گور بازیگری کند و برایش هورا بکشند:مثلا آل پاچینو . الان نگاه کنید به تعداد لایک هایی که پیج آل پاچینو در فیس بوک خورده و مقایسه اش کنید با پیج مریل استریپ.تازه مریل استریپ در بین زن های مسن ااستثناست و واقعا شانس آورده که توانسته جایگاهش را در سینما حفظ کند.و البته تا جایی که من می دانم کمتر حضور تنانه ای در سینما داشته . بقیه زنهای مسن سینما که احتمالا بی پرواتر از مریل استریپ بوده اند اصلا خبری ازشان نیست. به نظرم خود زن ها نباید تن بدهند.وگرنه نباید اعتراضی داشته باشند که چرا از بدن زن ها در تبلیغات تجاری استفاده ابزاری می شود یا چرا در زن ها اولین چیزی که در نظر گرفته می شود بدن شان است. یا چرا پا به سن که بگذارند حذف می شوند یا یا یا...
یک سوال دیگر هم هست چرا مدران همیشه پوشیده لباس می پوشند و زن ها لباس بدن نما ؟! چرا مردان هرگز فکر نمی کنند با لباس پوشیده بهشان ظلم می شود؟ هر وقت هم لازم شد لخت می شوند مثلا در استخر. زن ها خودشان به ابژگی تن می دهند و بعد اعتراض می کنند چرا به ما نگاه جنسی می شود!
در ضمن تمام اینهایی که برای گلشیفته هورا می کشیدند اگر به جای گلشیفته یک زن نازیبا یا چاق بود ساکت می شدند و دیگر حرفی از آزادی زن نبود! شاید بعضی هایشان هم غر می زدند که حالمان به هم خورد با دیدن این عکس!
فکر کنم گلشیفته ادامه فروغ است
تیتر واقعا بی ربط بود!
من برایم سؤالی پیش آمده که هدف خانم پارسی پور از این نوشته چه بوده؟ اگر تقبیح تعصب و سرکوب زنانگی بوده که پس پاراگراف آخر برای په نوشته شده؟ پاراگراف آخر حس نصیحتهای خاله و عمه ای داشت که خود از جنس روسپی خواندن هر زنی که با اشک در چشم کنار دیوار نمی نشیند است. کلاً فکر کنم من منظور نویسنده را درک نکردم. البته قصدم به هیچ عنوان اهانت نبود، فقط سؤالی بو که برایم پیش آمد.
خانم پارسی پور از شما انتظار بشتری میرفت ..متن رو خوب نوشتید و بعد نصیحتهای مردسالارنه وسنتی کردید!!!!!!!! چرا گلشیفته باید برای جامعه ای که دررآن زندگی نمیکند کاری بکند؟ یعنی چه که مینویسید ضرورتی ندارد که به ما به آنچه آنها میخواهند تن در دهیم؟ شاید گلشیفته کاملا میدانسته برای چه کاری این کار را میکند و مسئله تن دادن به خواسته غربی ها نبوده! وافعا وقتی شما چنین مطلبی بنویسید از بقیه چه انتظار؟!
و در ضمن خانم علیا الماجده المهدی زنده است جانش را از دست نداده. اون دختری که کتک خورده بود شخص دیگری بود. باز هم از کسی مثل شما بعیده که اخبار رو سطحی دنبال کنید
چه ربطی داشت به همجنس بازی
من فکر کنم نویسنده تنها اطلاعاتی را که نا مربوط بود را به هم چسبانده بود
من بسیار با این موافق هستم که : "مهمترین چیزى که مردان از آنان دزدیدهاند رفتار جنسىست. رفتار جنسى را از زنان دزدیدهاند و انجام آن را به مردان جوان و پسران واگذاشتهاند. این یک ساختار بسیار قدیمى در ایران است."
چه بسا اگر در زندگی های مدرن جوامع امروزی نیز کنکاش شود، مشاهده خواهید کرد که ریشه تمامی خیانت ها و طلاق ها از کجا نشات می گیرد، این که نحوه ابراز و رفتارهای جنسی از قدیم تا کنون در خانواده ها سرکوب شده است دلیل نجابت خانوادگی نیست بلکه متاسفانه فقر فرهنگی است که خیلی وقت است زنان امروز از آن رنج می برند!
گفتید دختری که در مصر برهنه شده بود در میدان تحریر جان خود را از دست داد.....اگر منظورتان ماجرای علیا ماجده باشد، گمان نمی کنم ایشان در میدان تحریر کشته شده باشند.
ما هر چه خواندیم ، نتوانستیم رابطه ای بین گلشیفته و همجنس گرایی بیابیم !!
با سلام به خانم پارسی پور
افرین به شما که لب مطلب را چه خوب بیان کردید: "مهمترین چیزى که مردان از آنان دزدیدهاند رفتار جنسىست. رفتار جنسى را از زنان دزدیدهاند و انجام آن را به مردان جوان و پسران واگذاشتهاند. این یک ساختار بسیار قدیمى در ایران است."
البته دلایلی هم ارایه داده اید که ممکن است مبین و مفسر این معضل باشد اما اگر به راستی به دنبال جواب این سوال باشیم جوابش را در مدارس علمیه میتوان یافت و این فقط به مدارس مذهبی ایران هم محدود نیست. در تمام کشورهای مسلمان همین تفکرجنسیتی مستولی است و حتی در میان کاتولیک ها در غرب هم بسیار شایع است. وقتی ایت الشیطانی فتوا میدهد که تجاوز کردن به زندانیان و دستگیر شدگان هم جایز است و هم واجب دیگر جای شکی نیست که این افکار روانپریشانه از کجا منشاء میگیرد. شخصی را میشناسم که خود از این اقا زاده ها بود. وقتی وی را به مدرسه علمیه میبرند تا تحصیل علوم دینی کند وی را با 10-12 نفر در یک حجره میگذارند و در همان لحظات اول متوجه میشود که همزه به کجا بند است. به گقته خودش از ان محل میگریزد و دیگر هم بر نمیگردد. صجت و صقمش را بنده نمیدانم.
اما ما مردم ایران به اختیار و انتخاب خود یک سری ارزش ها و ضد ارزش ها را برگزیده ایم و هر روز انها را به رخ دیگران میکشیم که ما در این زمینه از دیگران بهتریم. سوالی که پیش می اید اینست که منشاء این ارزش ها کجاست؟ آن ایت الشیطانی که فتوا به تجاوز میدهد ایا هرگز فکر کرده یا میکند که با صحه گذاشتن بر این عمل سخیف و شنیع در واقع دارد خویشتن را رسوا میکند. اگر ایشان قبح این عمل را میفهمید و یا برایش اهمیتی داشت که چنین نمیگفت. دیگر اینکه با صدور چنین فتوایی اینان دارند اعلام میکنند که به خوبی واقفند که این عمل بسیار تحقیر کننده است و زندانی رامیشکند. مهمتر اینکه تا کسی خود مورد چنین تجاوزی قرار نگرفته باشد که نمیتواند ازکاربرد ان باخبر باشد. اگر به نوشته های فارسی در سه دهه اخیر توجه کنیم می بینیم که تمام افعال ترکیبی که با کلمه "کردن" ساخته میشوند -مثل تماشاکردن و درست کردن و غیره- به "تماشا نمودن" و "درست نمودن" تبدیل شده اند. این حذف کلمه "کردن" از نوشتار پارسی مبین ترادفی است که کلمه "کردن" با عمل تجاوز پیدا کرده است. دیگر اینکه بسیاری از مردان ایرانی بر این باور غلط هستند که مفعول و فاعل این عمل زشت به گونه ای با هم متفاوت اند. در حالیکه هر دو طرف این معامله زشت مغبون و متظرر هستند.
باری راست گفته اید: "من باور ندارم که جمهورى اسلامى مىتوانست بدون رضایت مردان این همه بلا به سر زنها بیاورد." این درست است اما تمام این ارزش ها و ضد ارزشها در جامعه ایران توسط اخوندها در اذهان مردم کار گذاشته شده اند. و همه میدانیم که اخوند فقط دنیا را از دوسوراخ میان تنه میبیند و بس. ببخشید اگر کمی بی ادبی کردم.
بیشتر مطلب درباره حذف زنان از اجتماع ایران و آوردن مثالهای متعدد برای بیان (یا شاید تقبیح؟) این نکته بود که اغلب مشاغل و پستها به طور سنتی مربوط به زنان بوده اند. بعد از همه این حرفها، به ناگهان خطاب نوشته رو به گلشیفته میشود که "هنگامى که مىدانى جامعه به شدت واکنش نشان خواهد داد چرا لخت مىشوى؟"! خب خانم پارسی پور، این حرف کاملا برگرفته از همان جامعه سنتی خاورمیانه ای است که شما در بخش اعظم مطلبتان در حال کوبیدنش بوده اید! دقیقا مثل آنکه زنان در و همسایه و فامیل به دختری بگویند فلان طور رفتار نکند که خدای نکرده مردم پشت سرش حرف بزنند! شما که خود میگویید در جوامع خاورمیانه مردم یک وجهی هستند و هر جامعه ای لیاقت همان حکومتی را دارد که بر آن حکم میراند، به چه دلیل به گلشیفته ای که حتی در ایران هم زندگی نمی کند و آنقدر شجاع یا تابوشکن یا متفاوت هست که برای یک کار صرفا هنری مانند سایر بازیگران برهنه شده، خطاب مادربزرگانه می دهید؟
در ضمن، اگر منظورتان از دختر مصری که برهنه شد، همان علیا ماجده المهدی است، که عرض کنم او نه تنها نمرده که زنده و سالم در حال زندگی و فعالیت است، و ویدئویی که از ضرب و شتم دختری در میدان تحریر منتشر شده بود مربوط به او نبود (هرچند آن دختر هم در انتها زنده ماند ).
من به عنوان یک زن مخالف حجاب اجباری برای زنان د ر جامعه هستم . ولی در عین حال رفتارهای بی منطق و
از روی هوس را برای ارضای شخصی ، انهم در ملاء عام را به هیچ روی نمیتوانم بپذیرم . البته هر کس بنا به حال و روز خود عمل میکند .
و از هر کس به اندازه فهم و درکش از زندگی میتوان انتظار داشت . اگر گلشیفته فرزند من بود نمیپذیرفتم اینگونه افکار خود را بازتاب دهد . گیرم عده ای از زیبایی اندام ایشان به وجد امده و او را تحسین کنند انوقت به قول دوستمان علی اگر یک زن نازیبا یا چاق / پیر / علیل هم اندام خود را برهنه به نمایش میگذاشت تا این حد برایش کف میزدند ؟ شان و مقام زن اینگونه بزرگ نمیشود . تقلید از ماجده /که ابتکار ی در این راه از خود داشت به چه منظوری میبایست انجام شود . البته که گلشیفته صاحب جسم و فکر خود است . امیدوارم موفق باشد . ولی خوب بود خانم پارسی پور به این موضوع عمیق تر نگاه میکرد. ساختار شکنی همیشه مورد تایید نیست و باید حد و ادب را بعنوان روابط اجتماعی حفظ کرد وگرنه در برهنگی فضیلتی نمیتوان متصور شد. بهر حال به خانم گلشیفته عرض میکنم این راهش نبود.
جواب نویسنده به در خواست اون نقاش در جریان سفر به آلمان اصلا برای من قابل هضم نیست. هیچ ایرادی نیست که خیلی ها به هر دلیلی حاضر به لخت شدن نیستند ولی چرا فکر میکنید که فقط کسانی که زیبا هستند این ارزش رو دارند که به عنوان مدل نقاشی برهنه ظاهر شوند. این موضوع میتواند در رابطه با مدلهای مجله پلی بوی صدق کند ولی در دنیای نقاشی اصلا!
*****از ویژگی های انسان ضعیف و دور از عقلانیت انتقادی، جبهه گیری بدون منطق در برابر هر گونه ادعای علمی یا غیر علمی است. حتی اگر به گفته های خانم پارسی پور استناد نکنیم، ادبیات پارسی پر است از شواهدی دال بر تمایلات همجنس گرایانه بین مردان! برای نمونه به کتاب "شاهد بازی در ادبیات فارسی" رجوع کنید. یا نقد زنده یاد احمد کسروی را در مورد مولانا بخوانید. یا کتاب دکتر مهدی شمشیری در مورد خمینی و آنچه در حوزه های علمیه می گذرد را بخوانید. یا گلوله خنده آمریکاییان را در کلیپ سخنرانی رییس جمهور محبوب!دوباره ببینید که قاطعانه می گوید در ایران همجنس بازی نداریم! در عمیق ترین لایه های روان مرد ایرانی، اژدهایی هفت سر چمباتمه زده است که نامش غرور و تعصب است. راسل و نیچه و دیگران نام آن را قدرت طلبی نهاده اند! کرواتی و عمامه به سر هم ندارد! برای این حرفم هزاران شواهد در دست دارم . علی مطهری است که با همه تنگ نظری و دید محدود نسبت به انسان، جامعه و جهان، اعتراف کرد که ما برای حجاب انقلاب کردیم. ایشان درست می گوید. هیچ کس برای آزادی، برابری و رفاه اجتماعی انقلاب نکرد. چرا که زنده یاد دکتر شاهپور بختیار تمام این مفاهیم انتزاعی را پیش از انقلاب اسلامی عینی کرد. ساواک تعطیل، زندانیان سیاسی آزاد، مطبوعات آزاد، حجاب اختیاری و شاه هم کشور را ترک کرده بود. پس فاکتور و فاکتورهای دیگری در کار بودند که عمده ترینش منکوب کردن و خانه نشین کردن زنان بود. بدین ترتیب، آقایان نیمی از جمعیت موثر جامعه را از صحنه زندگی اجتماعی خارج کردند تا به حذف گروه خودی(مردان) برسند که هنوز هم ادامه دارد! زنان ایرانی باید و باید تا ابد و به گونه مداوم در حال مبارزه برای ابراز وجود و تحقق حق خود در جامعه باشند. این مبارزه نقطه پایانی ندارد؛ حتی اگر دموکراسی به طور کامل در جامعه برقرار شود. چون این اژدهای هفت سر، خود را به در و دیوار می کوبد تا دوباره و دوباره راه خروجی بیابد. یک روز ایران اسلامی، یک روز القاعده و یک روز اخوان المسلمین! باید برای احقاق حق خود مبارزه کرد! باید مردان را متقاعد کرد که تنها راه بهبود زندگی اجتماعی، به رسمیت شناختن حق آزادی زنان و در کنار هم قرار گرفتن آنها در همه عرصه های اجتماعی است.
متاسفانه اکثریت غریب به اتفاق جامعه ما معیار های سنجش را فقط مطابق دید شخصی خود ویا در نهایت طبقه ویا جامعه خود میداند. خیلی ها که حتی به گلشیفته به ظاهر این حق را میدهند که خود تصمیم گیرنده باشد این عمل وی را قلبا درک نکرده و نمی پذیرند. خیلی ها حتی از اصل مطلب و انگیزه ایشون و دیگرانی که در این فیلم شرکت دارند هیچ اطلاعی ندارند و فقط برهنگی را که در فرهنگ ما تابوی بزرگیست در نظر دارند این فیلم نه در جامعه ما ساخته شده و نه ایرانی ها را مخاطب قرار داده و بر خلاف نظری در بالا در ملاء عام هم انجام نگرفته. لااقل اگر از داخل ایران مایل به دیدن این فیلم و یا عکسهایش باشید باید از هفت خوان رستم و با قصد قبلی بگذرید ( شاید هم البته از طریق خبرگزاری فارس و اامثالهم که متولیان فرهنگ اسلام هستند و طبیعتامشغول مبارزه با فرهنگ منحط غرب هستند به آسانی به انان دستیابی داشته باشید!) دقت کنید که مثلا زنانی که در حد قابل قبول از نظر بخشی از طبقه حاکم و تقریبا تمامی طبقه متوسط ایران در شهرهای ایران در معابر عمومی با روسری و حتی چادر ولی با صورت برهنه در معرض دید مردان غریبه گذر می کنند از دید میلیونها مسلمان افراطی در شمال افریقا و کشورهای عربی و افغانستان طالبان مصداق کامل هرزگی و دچار گناه کبیره هستند! حاضرید به دنیا و اعمال انسانها از دریچه دید آنها بنگرید؟!
خانم پارسی پور بسیار عزیز - من برای شما احترام بسیاری قائلم. کتاب توبا و معنای شب یکی از شاهکارهای داستان نویسی ایران به شمارمیاید. اما باید بگویم که این نوشته را بسیار بیفکر و عجولانه قلم زده اید. اولا که تیتر نوشته نسبت به متن بی ربط است. علاوه بر آن ، متن از نظر نوشتار و دلیل و برهان، آشفته و سست بنیان میباشد. و از همه نا امید کننده تر پاراگراف آخر متن است که همچون خاله زنکی دلسوز کمر به نصیحت دخترکی سر به هوا بسته اید . از شما انتظار نداشتم. دوستدارتان: رها.
آفرین به گلشیفته و آفرین به شهرنوش پارسی پور که با تمام اشتباهاتی که این مقاله دارد به آنی اشاره کرده که باید بکند. یعنی آن که باید بفهمد می فهمد حتا اگر این مقاله ناقص باشد یا در آخر دچار تناقض شده باشد. به هرحال شهرنوش پارسی پور هم از همان فرهنگ آمده و می تواند مقدار معینی به خاطر مطالعاتش و دیده هایش و نویسنده بودنش و ... جلوتر از بقیه ی ایرانی ها باشد. همین که همینقدر جلوتر است آفرین دارد. او نویسنده و زن شجاعی ست که با تمام مخاطراتی که پشت سر گذاشته هنوز فکر می کند، تامل می کند، می نویسد، دفاع می کند یا نقد می کند. با هر مشکلی که افکارش یا نوشته هایش داشته باشد از خیلی از مردهایی که از دریچه ی تنگ عقلشان همه ی هنر سینما زا از فیلتر هالیوود می گذرانند و فکر می کنند اگر مریل استریپ لخت نشده دلیلش این است که مثلن نجیب تر بود ه و اگر آن یکی لخت شده فردا که پیر شد می اندازندش بیرون. این ها همان افکار عقب مانده ی ما ایرانی هاست که ظرف صد سال، یک روز هم عوض نمی شود و جلو نمی رود و آخرش هم فسیل و چغر می شود. مثلن هلن میرن یا گلن کلوز که حالا پیر شده اند کنار گذاشته شده اند؟ آن ها هم از زن های بزرگ سینمای امریکا هستند. نه تنها هنوز صحنه های سکسی و عاشقانه و اروتیک و لازم (بخش مهمی از زندگی انسان) را بازی می کنند بلکه هر روز ارزششان بیشتر هم می شود. نگاه کنید به فیلم زندگی "آین رند" که هلن میرن نقش او را بازی می کند. اگر این همه به شهرنوش خرده می گیرید که کار ژورنالیستی نکرده و مثلن ماجده را با آن یکی زن اشتباه گرفته خود شما هم کلی نظر کلی و بی ربط و بدون استناد و کیلویی راجع به سینمای غرب می دهید. گیرم که "سزار" پشت گلشیفته بوده و ماجده کسی پشتش نبوده. خب که چی؟ هر کس در شرایط خاص خودش آن کاری را می کند که می تواند و لازم است. می فرمایید گلشیفته می رفت ایران لخت می شد؟! ببخشیدها, مگر خر است؟ نمی شود هم زندگی کرد هم شجاع بود و نظر داد؟ حتمن اظهار نظری که مرگ به دنبال دارد قابل قبول است؟ و آیا حتا نمی شود شجاعت انسان ها نسبی باشد؟ ما ایرانی ها تا کی می خواهیم همه چیز را سیاه و سفید ببینیم و از سرماخوردگی خاله خانباجی مون سر در بیاوریم تا "سینمای غرب"؟ در ضمن چه کسی گفته که مردها لخت نمی شوند و خود را آبژه نمی کنند؟ همان حرفی را که صدسال پیش شاید درست بوده, پنچاه سال پیش درست بوده، امروز هم می زنید. مگر این همه مرد مدل های کالاهای مختلف از ادلکن و لباس و ماشین و شورت و ... نیستند؟ بازوها و سینه و آن جای چند مرد را هر روز در مجله های مد, روی بیلبردها و تبلیغات حتا روی اتوبوس ها از صبح تا شب ملاحظه نمی می فرمایید؟ بله شاید تعداد زن ها به طور سنتی و تاریخی در این زمینه بیشتر است اما "فقط" نیست و تعداد مردها هر روز بیشتر و بیشتر هم می شود. آیا مردهایی را که در فرودگاه ها تبلیغ لوازم آرایشی مردانه را می کنند ندیده اید؟ اگر هم ندیده اید می توانید از دادن این همه نظر کلی (درد تاریخی!) خودداری کنید.
کار گلشیفته و گل شیفته ها را به خود بگذارید. حتا اگر گلشیفته در راه لخت شدن در فیلم ها هم باشد فقط نشان از هنرمند بودنش دارد. لخت شدن, سکس داشتن, اروتیزم و در صحنه های عاشقانه بازی کردن هم مثل بازی کردن در صحنه های جنگی, گریه کردن, مردن, خوابیدن, خوردن است همه ی خصوصیات واقعی و رئال زندگی انسانی. مگر این که ارزش های پنهان کاری بعضی جامعه ها بخشی از این رفتارهای انسانی را بخواهد در پسله ستایش کند و در "ملاع عام" نکوهش. یادم می آید یک زمانی(همین حالا هم) در ایران زنان قشری از جامعه حق نداشتند در خیابان غذا بخورند یا حتا در رستوران ها لقمه شان را می بردند زیر چادرشان تا بگذارند در دهان. خوردن برای زن ها در "ملاء عام" به همین زشتی لخت شدن گلشیفته بود و هست. بنابراین اگر به دنیا نسبی نگاه نکینم ما انسان ها دائم یا باید خودمان را بر مبنای خواسته ی دیگران تغییر بدهیم یا باید دائم در حال تکلیف روشن کردن برای دیگران باشیم. گلشیفته قبل از این که ایرانی باشد انسان است. شما اگر ایرانی بودن را در لخت نشدن می دانید خب لخت نشوید. بنده نمی توانم تا آخر عمر اسیر جایی باشم که در آن به دنیا آمده ام و ذهنم را نگذارم از مرزهای جغرافیایی ام بلندتر پرواز کند زیرا که ممکن است به مذاق "هم وطنان"م خوش نیاید؟ خلاصه ی کلام برگ برنده ی ما در این است که ایمان بیاوریم: کسانی که بر ما حکومت می کنند از میان خودمان آمده اند. پدر و برادر و خواهر و همسایه هایمان بوده اند!
دوستان گرامَی
بله درست است، آن خانم مصری زنده است و من به اشتباه او را مرده فکر کرده بودم.
بسیار جالب و خواندنی نوشتید، ولی در مورد شادی مردان از محدود شدن آزادی زنان، نقش فعالی که بسیاری از زنان در بازتولید و تداوم این محدودیتها داشتند رو نادیده گرفتید. عمیقا باوردارم (و بارها هم دیدم) که زنان - در نقش مادران خانوداده سنتی (یا یه ظاهر مدرن باطنا سنتی) - در اجرا و برقراری قوانین جامعهء مرد/پدرسالار نقش کلیدی داشتند و بسیاری وقتها هم کاتولیک تر از پاپ ظاهر شدند. ضمنا اجازه بدین شیطونی کنم و به دوستانی که در بالا از لخت نشدن شما مایوس شدند بپیوندم و بگم که به نظر حقیر هم هرچند پذیرفتن یا نپذیرفتن این کار یه تصمیم کاملا شخصی بوده و شما کاملا حق داشتید هرطوری که دوست داشتین و صلاح می دونستید تصمیم بگیرید، ولی ایکاش - دقیقا به عنوان یه زن میانسال - می پذیرفتین در نقش تابلویی برهنه - همانطور که همه فارغ از جنس و عقیده و جایگاه و... وارد این دنیا می شیم و از این دنیا هم می رویم - جاودانه بشید. به گفته زیبای خودتون استناد می کنم که ما همه در برابر خداوند همیشه برهنه هستیم...
با سلام به خانم پارسی پور عزیز و تشکر از برنامه های خوبتان.این همه نظر چه مخالف و چه موافق نشان دهنده ی آنست که برنامه های شما اندیشه و تفکر جامعه را به چالش میگیرد و باعث میشود افراد فکر کنند(چرا که میدانیم تفکر است که باعث میشود افراد یاد بگیرند اجازه ندهند دیگران به جایشان فکر کنند همانطور که در حکومتهای دیکتاتوری همواره مردم از تفکر منع میشوند و همیشه گفته میشور افرادی به نامهای مرجع تقلیدو ..... به جایشان فکر کنند.)این روزها مشغول خواندن کتاب شیوا هستم و جدآ از قدرت تخیل بسیار قوی شما در این کتاب لذت میبرم.امیدوارم همیشه موفق و شاد باشید.ممنون از برنامه های خوبتان.ایکاش همه یاد بگیریم که بدن هر انسانی تنها متعلق به خودش است.و اگر افرادی هستند که از عمل گلشیفته خوششان نیامده است بدانند که گلشیفته هم به خاطر خوش آمدن یا نیامدن دیگران این عمل را انجام نداده است.بلکه مبارزه با تابوهای غلط و یاد دادن عریان اندیشیدن هدف او و البته کارگردان این نماهنگ بوده است.
ولله مساله لخت شدن گلشیفته در قرن بیست و یکم موضوع پیش و پا افتاده ای است و در عجبم از اینهمه ایرانی مقیم خارج از کشور که به این مساله حساسیت نشان میدهند ....گوییا که در جهانی دیگر میزیند و هرگز مثلا به کنار ساحل در کشورهای غربی نرفته ان.....جای درد دارد ؛ ایران هم که جای خود !!! آفرین به گلشیفته که راستش را بخواهید به نظر من شق القمر هم نکرده است.
فکر کنم منظور خانم پارسی پور این است که حذف رفتار های جنسی زنانه موجب هم جنس گرایی ناخواسته میشود ولی در جوامعی هم که رفتار های زنانه آزاد است هم جنس بازی مشاهده میشود مسٔله ای که اول باید روشن شود این است که آیا پوشش یک رفتار زنانه است یا مردانه تا جایی که اسطور ه ها و ناخوداگاه انسان میگوید برهنگی فعلی مردانه برای نشان دادن قدرت بدنی و اقتدار است و پوشش فعلی زنانه برای کادو کردن جمال و محرک زیبایی شناسی است مثلا پسر بچه ها از نمایش آلت خود حس افتخار پیدا میکنند ولی دختر بچه ها برعکس این عمل میکنند این مسآله را سیمون دوبوار در کتاب جنس دوم واکاوی کرده است در تصویر خانم فراهانی هم میبینیم که سیته های خود را با دست پوشانده است که یک رفتار زنانه است ولی مردان برعکس در حالت برهنگی فیگور هم میگیرند نگاه ابژکتیو به زن در تقابل با نگاه سوبژکتیو به مرد است ما زیبای زن را با چشم درک میکنیم و آن را با تصویر خیالی خود هماهنگ میکنیم زن پدیده ای عینی و موجود است و نقش آن در زایش مشخص است ولی تا همین اواخر بومیان امریکا نمیدانستند که نقش مرد در حاملگی زن چبست و فکر میکردند که خدا زنان را حامله میکند و در نتیجه خود به خود برای مرد باید نقش ذهنی در نظر گرفته میشد حالا اگر زن بخواهد با بر هنگی از حیطه زنانه و سنتی خارج شود و به قول خانم پارسی پور چایخانه را اداره کند آیا وارد حیطه مردانه و هم جنس گرایی ناخواسته نشده است
همه حرفها به کنار شما هم که به نوعی داستان ترانه موسوی را درست کردید. علیا الماجده زنده است جانش را از دست نداده است. خانم پارسی پور عزیز مواظب باشید اخلاق دولت مردان جمهوری اسلامی در شما بروز نکند. پایدار باشید.
اگر عریان بودن تمدن است حیوانات متمدن ترند......
خطلب به کاربری که این مطلب زیر را فرستاده اند:
{اگر عریان بودن تمدن است حیوانات متمدن ترند......
ارسال شده توسط کاربر مهمان مهتاب در تاریخ چهارشنبه, 11/26/1390 - 16:23.}
ممکن است رابطه بین شقیقه و ... را روشن بفرمایید.
تمدن یعنی شهرنشینی. لخت شدن یک انسان جلوی دوربین به شهرنشینی چه ربطی دارد؟ بنده این شعار شما را که نیش طعنه اش هم خیلی دراز است روی دیواری در تبریز دیده ام شاید هم عکسی از ان نوشته داشته باشم. نه عزیزم انجا نه صحبت از تمدن است نه از ارتباط ان با این مقاله و محتوای ان.
در جواب هموطنی که موضوع تمدن و برهنگی حیوانات را بهم ربط داده اند باید عرض کنم که اگر شما مدعی هستید که صرفا پوشیدگی ضامن تمدن است بنابراین جامعه طالبانی افغانستان می بایستی متمدن ترین جامعه بشری تلقی گردد!
ارسال کردن دیدگاه جدید