گزارش زندگی ما
گلشیفته فراهانى و مشکل همجنسگرایى ناخواسته
دوشنبه, 1390-11-24 07:16
شهرنوش پارسیپور
شهرنوش پارسیپور - چندى پیش گلشیفته فراهانى در یک ویدئوى کوتاه اندام برهنه خود را در معرض تماشا گذاشت و سر و صداى زیادى برپا شد. افرادى به او روسپى خطاب کردند. این مسئله باعث شد تا من به این فکر کنم که جامعه چه توقعى از زن دارد. |
جدایی نادر از سیمین
دوشنبه, 1390-08-02 18:47
شهرنوش پارسیپور
شهرنوش پارسیپور - بانوی افغان را همیشه در ورزشگاهمان میبینم. البته نام او بانوی افغان نیست. نامش را نمیدانم. با پسرش هم سلام وعلیک دارم. مادر و پسر با هم به ورزشگاه میآیند. بانو زائیده سال ١٣٠۵ است. امسال درست ۸۵ سال دارد. اما چهرهاش جوانتر به نظر میآید. پوشیده است و سربند دارد. |
همجنسگرایی از دید یک همجنسگرا
دوشنبه, 1390-07-04 12:00
شهرنوش پارسیپور - مدتیست نقد بر قصه نمینویسم، اما دیروز کتابی به دستم رسید با عنوان "من سبز میشوم، میوه میدهم، انجیر" نوشته پیام فیلی. همین طوری آن را باز کردم و بعد تا ته خواندم. جمله نخست کتاب چنین است: «من بیست و یک سال دارم. من همجنسگرا هستم. من آفتاب بعد از ظهر را دوست دارم.» |
اعدامهای متوالی در ایران و طرحی برای یک داستان- دانش ۲
شنبه, 1390-04-25 10:52
شهرنوش پارسیپور
شهرنوش پارسیپور - گفتم که دکتر جان زد تخمک گوریل را از هستهی بارورکنندهی آن تخلیه کرد و سپس دو اسپرم خود را که حامل کروموزوم وای و ایکس بودند در هم ترکیب کرد. این ترکیب را در تخمک تخلیهشده از هستهی بارورکنندهی گوریل قرار داد. |
هاله سحابی
شنبه, 1390-03-28 16:37
شهرنوش پارسیپور
شهرنوش پارسیپور - دو هفتهایست از کشتن هاله سحابی، دختر عزتالله سحابی میگذرد. انسان بهراستی نمیداند چه بگوید. حتی تصور فشاری که مردم در ایران تحمل میکنند، بسیار مشکل است. نیروهای وابسته به حکومت به هر نحو که دلشان بخواهد عمل میکنند. |
سرگذشت دردناک علی
شنبه, 1390-03-14 13:06
شهرنوش پارسیپور
شهرنوش پارسیپور - علی از جنوب ایران برای من نامهای نوشته که شرح دردناک یک زندگیست. او که اغلب از طریق رادیو زمانه با من تماس میگیرد اینبار اما به زندگی خودش پرداخته است. البته این را میدانستم که در جنوب ایران همجنسگرایی آداب ویژهای دارد و به کرات دیده میشود مردی به عقد مرد دیگر درمیآید. |
نامه زیبا- دلم آغوش و بویی خوش میطلبد
یکشنبه, 1390-02-25 17:34
شهرنوش پارسیپور
شهرنوش پارسیپور - دوست جوانی به نام زیبا ایمیل بلندی فرستاده که من کوشیدم آن را کپی کنم برای شما که حروف به هم ریخت، پس در زیر آن را می نویسم: |
مجاهدین خلق و داوری تاریخ- بخش دوم
یکشنبه, 1390-02-18 17:37
شهرنوش پارسیپور - گفتم که در دیدن و شنیدن درباره مجاهدین و چریکها همیشه به یاد ماشینهای ژیان و پیکان میافتادم. در مقطعی که پیکان به بازار آمد یک حس غریبی در جامعه پیدا شد. همه به هیجان آمده بودند و همه دلشان میخواست یک پیکان یا ژیان داشته باشند، اما همه با خشم و حالت انتقادی میگفتند این خودرو مونتاژیست و صنعت تلقی نمیشود. رویای این که پیکان کاملاً دست ساخت ایرانیان باشد آنقدر شدید شد که عاقبت در دوره جمهوری اسلامی مقطعی رسید که پیکان کاملاً ایرانی ساخته شد. با این ماشین است که کارگر به معنای واقعی کلمه در ایران مفهوم پیدا کرد، اما مسئله به اینجاها ختم نمیشد. پیکان و در دنباله آن ژیان در جامعه این حس را ایجاد کرده بود که میتوانم در ماشین خودم بنشینم و از شرق به غرب و از شمال به جنوب بروم. روشن است که در این میدان فراخی که من برای خود پیدا کردهام حمل چند قبضه اسلحه نیز امکانپذیر است. این برداشت انسان را بسیار زیاد به یاد داستان بانی و کلاید میاندازد. میتوان با ماشین به راههای دور رفت. میتوان مسلح بود. میتوان در عصر زیردریاییهای اتمی و ناوهای هواپیمابر و ماهوارهها دچار این توهم شد که چند قبضه اسلحه یاکلاشنیکف نیز اسلحه به شمار میآید. این بانی و کلایدبازی در ایران بدبختانه ابعاد گستردهای پیدا کرد. تا اینجا دو بعد از این داستان پیکان و ژیان روشن شده است. بعد خود را صنعتی دیدن و تحول کیفی و روحی کردن و کارگر شدن و از رویای پرستش کارگران حمایت کردن، و بعد دوم در پیکان خود احساس آزادی کردن و به اینسوی و آنسوی رفتن و اسلحهبازی کردن. اما بعد سومی نیز هست که قابل تامل و بررسی ست: آیا نیروهای خارجی از مونتاز اتومبیل در ایران شاد بودند؟ من از اصطلاح نیروهای خارجی بهطور مبهم استفاده میکنم و ترجیح میدهم از نیروی ویژهای نام نبرم، اما آیا این مسئله در کشورهای همسایه ایجاد حسادت نکرده بوده است؟ و آیا در برخی کشورهای دیگر باعث این هشدار نبوده است که ایران دارد بیدار و آگاه میشود و از حالت قرون وسطایی خارج میشود و این به صلاح ما نیست؟ |
پاسخی کلی به برخی از پرسشها
یکشنبه, 1390-02-04 17:35
شهرنوش پارسیپور
شهرنوش پارسیپور - شماری از خوانندگان سایت اینجانب درباره برنامههای مختلف اظهار نظرهای جالبی عرضه کردهاند. بسیاری دائم این را نوشتهاند که چرا من به جز داستاننویسی میکوشم در مباحث دیگری وارد شوم. برخی به رادیو زمانه شکایت کردهاند که چرا اجازه میدهد نوشتههای غیر علمی من منتشر شود. |
گلناز امین
چهارشنبه, 1390-01-31 17:06
شهرنوش پارسیپور
شهرنوش پارسیپور - نخستین باری که گلناز امین را دیدم بهار سال ١٩٩٢ میلادی در لوس آنجلس بود. در پائیز سال قبل از آن در ایران بودم که بنیاد پژوهشهای زنان ایران از من دعوت به عمل آورد که در سومین نشست این بنیاد در لوس آنجلس شرکت کنم. دعوت را پذیرفتم. دعوتهای دیگری نیز از من به عمل آمد که همه را پذیرفتم. اما در اسفندماه همان سال دوباره به زندان افتادم. این ماه اسفند مصادف شده بود با یکی از عزاداریهای مذهبی. |