خانه | فرهنگ،‌ هنر و ادبيات | خاک

ویلیام فاکنر، خشونت و جنون

سه شنبه, 1391-02-26 11:26
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
ادبیات غرب در ۱۰ دقیقه، ویلیام فاکنر و خشونت و جنون (۱۸۹۷-۱۹۶۲)
حسین نوش‌آذر

حسین نوش‌آذر - ویلیام فاکنر از سرشناس‌ترین و تأثیرگذارترین نویسندگان آمریکاست. او در آثارش تاریخ و پیشینه ایالت‌های جنوبی آمریکا را با مشکلات روز در آن نواحی درمی‌آمیزد، لهجه اهالی آن مناطق را بازمی‌آفریند و در پیش‌زمینه فروپاشی سنت‌ها، سرنوشت دردناک شخصیت‌هایش را در بستر مناسبات خانوادگی آن‌ها بیان می‌کند. سکسوالیته، خشونت، جنایت، و جنون از مهم‌ترین درونمایه‌های آثار این نویسنده بزرگ به‌شمار می‌آید.

در مجموعه برنامه‌های ادبیات غرب در ۱۰ دقیقه که با هومر آغاز شد و با فیلیپ راث به پایان می‌رسد، امروز به ویلیام فاکنر و شیوه خاص او در داستان‌نویسی می‌پردازیم. یادآوری می‌کنم که آنچه که از طریق فایل صوتی می‌توانید بشنوید، با متن حاضر کاملاً تفاوت دارد.

 

 

فاکنر در یک خانواده بسیار مرفه پرورش پیدا کرد. پدرش مدیریت امور اداری دانشگاه آکسفورد را به عهده داشت و در کنار آن به تجارت اسب هم می‌پرداخت. فاکنر در سال ۱۹۱۵ مدرسه را رها کرد، در بانکی که به پدربزرگش تعلق داشت، کاری گرفت و در اوقات فراغت اشعار رمانتیکی می‌سرود و در روزنامه‌ها و مجله‌ها منتشر می‌کرد. در بیست و هشت سالگی به نیویورک رفت و با این قصد که خود را به اروپا برساند، به عنوان ملوان در یک کشتی کار گرفت.

«خشم و هیاهو»: روایتی‌ از فروپاشی خانواده‌ای جنوبی و مغرور

در سال ۱۹۲۹ از اروپا به زادگاهش می سی سی پی برگشت و به‌طور دیوانه‌واری شروع به نوشتن کرد. در این زمان "خشم و هیاهو" را منتشر کرده بود. این رمان که فقط در هزار نسخه به چاپ رسیده بود، با اقبال گسترده منتقدان مواجه شد، اما بیش از شش ماه طول کشید تا نسخه‌های آن به فروش رسد. طبعاً نویسنده‌اش با بحران‌های مالی جدی مواجه بود و به همین دلیل هم زناشویی پرتنشی داشت. اما به جای آنکه نوشتن را رها کند، کار بعدیش را دست گرفت. این رمان را ما در ایران با نام "گور به گور" با ترجمه درخشان نجف دریابندری می‌شناسیم. فاکنر برای رهایی از زناشویی پرتنش و همچنین برای گذران بهتر و روان‌تر زندگی به هالیوود رفت و به فیلم‌نامه‌نویسی روی آورد.

 

"خشم و هیاهو" را ما در ایران با دو ترجمه درخشان از بهمن شعله‌ور و صالح حسینی می‌شناسیم. فاکنر این بخت را داشت که ترجمه‌ یکی از مهم‌ترین آثارش به طرز معیوب و مثله‌شده‌ای به دست خوانندگان فارسی‌زبان نرسد و به همین دلیل هم دنیای او را به خوبی درک کردیم. تاوانی که پرداختیم اما گرته‌برداری از روی دست او بود که مدتی ادبیات داستانی ما را تحت تأثیر قرار داد.

 

"خشم و هیاهو" روایتی‌ست از فروپاشی خانواده‌ای جنوبی و مغرور به نام کامپسون. داستان در سه روز پیاپی در آوریل سال ۱۹۲۸ روایت می‌گردد. فصل نخست "خشم و هیاهو" که شاهکاری بی‌بدیل در ادبیات جهان به‌شمار می‌آید، از منظر بنجامین روایت می‌شود. بنجی دیوانه ماجراهای پیش‌پاافتاده و بی‌اهمیت زندگی روزانه خانواده‌اش را با ما در میان می‌گذارد. فصل بعدی از منظر کوئنتین روایت می‌شود. کوئنتین برادر بزرگ‌تر بنجی‌ست که آخر سر هم خودش را از روی پلی به رودخانه می سی سی پی می‌اندازد و می‌میرد. کوئنتین به پدرش که درگذشته علاقه دارد. جیسن، راوی فصل بعدی‌ست. او بعد از مرگ پدر سرپرستی خانواده را به عهده گرفته. ماهانه مختصری را که به فرزند نامشروع خواهرش، کدی اختصاص دارد، می‌دزدد و سرانجام در فصل پایانی دیلسی، این فرزند نامشروع برای ما تعریف می‌کند که چگونه مخفیگاه این پول‌ها را پیدا می‌کند، آن‌ها را برمی‌دارد و با پسری در بازار مکاره روی هم می‌ریزد و برای همیشه به جای نامعلومی می‌رود. فاکنر این رمان را متأثر از جیمز جویس به شیوه سیال ذهن نوشته، اما برای نخستین بار روایت‌ها را از هم متمایز کرده و داستان را از دریچه چشم شخصیت‌ها بیان می‌کند. تفکیک شخصیت‌ها و نظرگاه‌ها مهم‌ترین ویژگی سبک فاکنر در ادبیات داستانی جهان است.

 

«روشنایی ماه اوت» و دور باطل خشونت

"روشنایی ماه اوت" که در سال ۱۹۳۲ منتشر شد، در کنار "خشم و هیاهو" یکی دیگر از آثار برجسته فاکنر است. "روشنایی ماه اوت" داستان جنایتکاری به نام جو کریسمس است. جو که بچه‌سرراهی بوده، کریسمس او را مقابل در یتیم‌خانه‌ای یافته‌اند و برای همین هم او را "کریسمس" نامیده‌اند. این رمان هم به شیوه سیال ذهن روایت می‌شود. فاکنر در این اثر درخشان و بسیار پیچیده جامعه‌ای را نشان می‌دهد که راسیسم و تعصبات نژادی از درون فلجش کرده و امکان هرگونه دگرگونی را از آن سلب کرده است. هیچیک از شخصیت‌های این رمان موفق نمی‌شود خود را از قید سنت‌ها، گذشته گناه‌آلودش و همچنین تعصبات مذهبی و نژادی برهاند و در زندگی راه دیگری جز خشونت برگزیند. این رمان هم به ترجمه عبدالحسین شریفیان به فارسی منتشر شده، اما بدبختانه فارسی آن را نخوانده‌ام.

 

و سرانجام می‌بایست از "حریم" سومین و آخرین شاهکار فاکنر یاد کنیم. این رمان از پرفروش‌ترین آثار فاکنر بود و اگر ما در ایران او را با "خشم و هیاهو" می‌شناسیم، در آمریکا فاکنر را با "حریم" می‌شناسند. "حریم" داستان یک وکیل است که زندگی خانوادگی پریشانی دارد. وقتی که یک مجرم سیاهپوست را به جرم قتل بازداشت می‌کنند، او از حقوق شهروندی این مرد سیاهپوست و بزهکار و از همسر او و از نوزادش دفاع می‌کند. هوراس بنبو اعتقاد دارد که لی یک بزهکار است، اما هرگز دستش به خون کسی آلوده نشده. طبعاً در جامعه‌ای نژادپرست و متعصب آرمان‌های هوراس در دفاع از حقوق شهروندی لی تحقق پیدا نمی‌کند و او سرخورده‌تر از پیش به آغوش زنی که از او نفرت دارد بازمی‌گردد.

 

فاکنر در "حریم" هم زمان خطی و سیر منطقی رویدادها را به هم می‌زند؛ تصویری ارائه می‌دهد، نام شخصیتی را در اواسط داستان می‌آورد که در چند فصل بعد مجدداً به آن بپردازد. سیالیت ذهن شخصیت‌ها و پراکندگی این تصاویر و شکستگی زمان آثار او را دشوارخوان می‌کند، اما خواننده را به لایه‌های ژرف‌تری از روانشناسی انسان‌ها هدایت می‌کند. این امر ازین نظر اهمیت دارد که او به این ترتیب موفق می‌شود زمینه‌های روانی شکل‌گیری خشونت و تعصبات نژادی و خانوادگی در جامعه را نشان دهد. داستان‌های فاکنر همواره در زادگاه او اما در شهر خیالی "یوکناپاتافا" اتفاق می‌افتد. "یوکناپاتافا" در واقع متضاد یک آرمانشهر و محلی‌ست پر از تباهی، خشونت و جنایت. فاکنر با آثارش ادبیات مدرن آمریکا و گروهی از بهترین نویسندگان اروپا مانند هاینریش بل را تخت تأثیر قرار داد. از مهم‌ترین نویسندگانی که تحت تأثیر فاکنر بودند می‌توان از کورمک مک‌کارتی هم یاد کرد.

 

فاکنر در سال ۱۹۴۹ نوبل ادبی را از آن خود کرد. او تحصیلات دانشگاهی نداشت، ذاتاً داستانگو و یک نویسنده نوآور بود و توانست ادبیات گوتیک را متحول کند.
 

در همین زمینه:
::مجموعه "ادبیات غرب در ۱۰ دقیقه" از حسین نوش‌آذر در رادیو زمانه::
 

Share this
Share/Save/Bookmark

حریم، فوق العاده اس و من نمیدانم چرا در ایران آنطور که به دیگر آثار فاکنر پرداخته اند به حریم نگاهی واژگون دارند. روایتی بی بدیل و روان،سهل و ممتنع و هزاران لایه. هنوز شخصیت های دلتنگ این رمان را به یاد دارم و داغم وقتی تازه تر میشود که یادم می آید یکی این کتاب را از من گرفت و هیچوقت پس نیاورد چون از آن کارهاییست که چندین بار دلتنگ خواندنش میشوی.

بسیار خوب و مفید بود با صدای گرمتان جناب نوش اذر عزیز.

"گور به گور" - ترجمه درخشان نجف دریابندری... ؟؟؟!!! جناب نوش‌آذر عزیز، شما بر چه اساسی به این ترجمه میگویید درخشان؟! اصلا آن را خوانده اید؟! تا آنجا که من میدانم اصلا فاکنر رمانی به این نام ندارد! این رمان بیشتر اثر خود دریابندری است تا فاکنر بیچاره! مترجم محترم، جناب دریابندری، اصلا عنوان کتاب را هم نتوانسته است درست و مربوط ترجمه کند و در متن کتاب هم جملات و معادلهای عجیب و غریب و اشتباه بیداد میکند! البته از این نظر میتوان با عنوان "گور به گور" موافق بود، چون با این ترجمه فاکنر را در قبر گور به گور کرده ایم!! ضمنا جناب صالح حسینی در مصاحبه ای که در مورد ترجمه "آبشالوم، آبشالوم" کرده بود به صراحت گفته که از هیچیک از ترجمه های خودم از این نویسنده اصلا راضی نیستم و بعلاوه هیچیک از ترجمه های فاکنر در زبان فارسی را هم خوب نداسته بود. حال شما چرا به این ترجمه های میگویید درخشان! الله اعلم!! در آخر هم بگویم که به نظر من چنین آثاری اصلا مناسب جامعه ما نیستند، اولا که بخش معتنابهی از آنها از زیر تیغ سانسورچیان وزارت کریمه ارشاد عبود نمی کنند و در ثانی به خاطر اشارات تاریخی و فرهنگی بسیار در متن این آثار به سختی ترجمه پذیرند و در کل هم چیزی را به خواننده فارسی زبان خود نمی دهد و بر آگاهی و بینش او نمی افزاید!! دردی از ما دوا نمی کند.

-----------------------

خانم نگین عزیز، من طبعاً ترجمه آقای دریابندری را با متن اصلی مقایسه نکرده‌ام. اما با حاشیه‌هایی که انتشار گور به گور در ایران به‌وجود آورده، به خوبی آشنا هستم. به گمانم در کار ترجمه آثار ادبیات خلاق مترجم می‌بایست با زبان مبدأ آشنایی داشته باشد، اما لازم است که بر زبان مقصد، یعنی زبان مادری‌اش کاملاً تسلط داشته باشد. ترجمه اثر الزاماً نباید نعل به نعل باشد، بلکه مترجم می‌تواند و اجازه دارد و گاهی حتی حتماً می‌بایست در زبان مبدأ تصرف کند. اگر حاصل کار به‌گونه‌ای قائم به ذات به بهترین وجهی بیانگر روح اثر باشد، مترجم موفق است. اتفاقاً "گور به گور" به ترجمه نجف دریابندری از اندک کتاب‌های ترجمه است که بارها به آن مراجعه کرده‌ام. این کتاب به نظر دوست شما از نمونه‌های بسیار خوب زبان گفتار در زبان فارسی‌ست و من به عنوان یک نویسنده از زبان‌آوری جناب آقای دریابندری بسیار آموختم. نگین عزیز، از حساسیت شما معلوم است که به ادبیات داستانی علاقه دارید. من دوستانه به شما می‌گویم یکی از آرزوهایم این است که روزی بتوانم چیزی مانند ترجمه "گور به گور" از کار دربیاورم. آنگاه اگر خواننده علاقمندی مثل شما به این شکل درباره کارم قضاوت کند، سخت متأثر می‌شوم. به هر حال از شما بسیار سپاسگزارم که نظرتان را با ما در میان گذاشتید.
حسین نوش‌آذر

« خشونت و جنون » - دنیای ما به حد کافی مملو از خشونت و جنون است، اینطور نیست؟! پس ما دیگر نباید بر این خشونت و جنون بی افزاییم. لطفاً کمی عقل و منطق بیاورید.
مخصوصا جامعه ما که پر از خشونت و جنون و جهالت و خرافه است، بش از همه به عقل و منطق نیاز دارد
با تشکر

من کتاب ترجمه شده توسط دریا بندری « گور به گور » را به فارسی خوانده ام،و ترجمه هلندی انرا نیز خوانده ام. کاملا با حرف های کامنت گذار بالا موافقم. در ضمن از توضیحات اذرنوش در مورد کتاب "مادام بواری ترجمه مهدی سحابی" معلوم میشود که ایشان آن کتاب را هم هرگز نخوانده اند.من هر دو کتاب را با ترجمه های هلندی خوانده ام و دارم.و تحلیلهای نویسندگان هلندی زبان را تا اندازه زیادی در موردشان خوانده ام.با احترام به اذرنوش که هیچگاه کامنت ها را سانسور نمیکند و در عوض، نظرش را زیرش منویسد.هر چند درمواردی با توهین های رکیک همراه است. دوست عزیز من خواننده_ کامنت نویس که برای نوشتن کامنت مزد دریافت نمی کنید و مشتری صحفه شماست ، مشتری در اروپا همیشه سلطان است. در ضمن در کامنت بالا توضیح شما مودبانه تر بود از دفعات قبل. رضا

----------

خواننده گرامی، بسیار خوب، نظر شما را خواندیم. اما لطفاً بفرمائید که کی من به کسی دشنام رکیک داده‌ام؟ حتماً لینک آن در جایی هست؟ اشتباه می‌کنم؟ یعنی قضاوت‌های دیگر شما را هم باید به همین اعتبار بسنجیم؟
حسین نوش‌آذر

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما