پاسخ دادن به دیدگاه
زنان، رسانهها و افکار عمومی
نعیمه دوستدار - زنان ایران مخاطب بسیاری از مطبوعات هستند، اما در ایران نشریهای که تصویری از مطالبات برابریخواهانه ارائه دهد و زنان را با حقوق اساسیشان آشنا کند، منتشر نمیشود.
فعالان حقوق زنان در ایران جزو مخالفان حکومت محسوب میشوند و معمولاً با برخوردهای قانونی مواجهاند، به همین دلیل در ایران چیزی به عنوان مجله فمینیستی وجود ندارد. نگاه سیاسی حکومت به موضوع زنان، هرگونه فعالیت در حوزه حقوق زنان را فعالیت سیاسی و غیرقانونی تلقی میکند. باقی نشریاتی هم که با نام زنان منتشر میشوند، دغدغهای برای شکل دادن افکار عمومی زنان در مسیر مطالبات جنسیتی و انسانی ندارند.
به نسخه رادیویی این گزارش میتوانید از طریق فایل صوتی زیر گوش دهید:
با این حال، بعد از انقلاب در ایران نشریات مختلفی با رویکرد به مسائل زنان منتشر شدهاند و البته انتشار آنها هم در دورههای مختلف، بر مبنای میزان باز بودن فضای سیاسی و اجتماعی، با فراز و فرودهایی روبهرو بوده است.
مجلات تخصصی؛ تبلیغی یا انتقادی؟
برخی از نشریات زنان، به شکل کاملاً تخصصی تنها به دنبال جذب مخاطب خاص و دانشگاهی یا حوزوی بودهاند.
انتشار پژوهشهای مربوط به حوزه زنان، گزارشها و خبرهای مربوط به عملکرد بخش زنان در سطح کلان، مصاحبه با صاحبنظران حوزه و دانشگاه و... موضوع اصلی این دسته نشریات است. از میان این نوع نشریات میتوان به «فصلنامه پژوهش زنان» اشاره کرد که مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران آن را منتشر میکرد. فصلنامه فرهنگی پژوهشی «ریحانه»، متعلق به دفتر امور زنان نهاد ریاستجمهوری (۱۳۷۴تا۱۳۸۱)، در کنار «فرزانه»، نشریهای با صاحب امتیازی معصومه ابتکار و سردبیری محبوبه عباسقلیزاده (۱۳۷۱ تا ۱۳۷۹)، هدفشان مخاطبان خاص علاقهمند به فقه، حقوق، معارف و مسائل سیاسی اجتماعی بود.
این نشریات نیز که زمانی با تکیه بر اصول اسلامی و در چهارچوب رسمی حکومت به دنبال احقاق برخی حقوق زنان بودند، تحت تاثیر سیاستهای ضد زن اصولگرایان، محدودتر شدند. به عنوان مثال، خبرنامه فرهنگی اجتماعی زنان که از مهر ۱۳۷۸ در مرکز امور مشارکت زنان منتشر شد و ویژهنامههایی مثل کنوانسیون رفع تبعیض، خشونت علیه زنان و حقوق زنان را در کارنامه داشت، با آغاز کار دولت نهم، در اختیار مرکز امور زنان و خانواده ریاست جمهوری قرار گرفت و رویکرد آن کاملاً تغییر کرد.
با توقیف و فیلتر شدن سایتهای فمینیستی در داخل کشور، درعمل فضا برای راهاندازی تعداد زیادی سایت و خبرگزاری با موضوع زنان از سوی نهادهای دولتی و حکومتی بازتر شد. به این ترتیب، اکنون سایتهایی با محور قرار دادن موضوعات مرتبط با زنان، الگوهای موردنظر حکومت را تبلیغ میکنند.
نشریاتی مانند «پیام زن» به صاحب امتیازی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، «ندای صادق» وابسته به دانشگاه امام صادق، همچنان به مباحث تخصصی فقه و حقوق خانواده میپردازند. برخی نشریات تخصصی زنان که در نهادهای وابسته به حکومت منتشر میشوند، رویکرد خود را تمسک بر آیات قرآن و توسل بر تفسیر امامان اعلام کردهاند تا «به دور از افراط و تفریط و سلیقه محوری و جنسیتگرایی به کمال فطری زنان» بیندیشند و با «رهنمودهای رهبر جمهوری اسلامی سعادت زنان و بلکه نجات بشریت از منجلاب اومانیسم و پدیدههای انحرافی منشعب از آن نظیر فمنیسم را فراهم کنند.»
«زن روز»، «بهداشت خانواده»، «ندا»، «شیرمادر، «شمیم نرجس»، «شمیم یاس»، «نامه جامعه» و«زن شرقی» از نشریاتی هستند که بیشتر آنها با وابستگی به نهادهای خاص مانند حوزههای علمیه، زنان را مخاطب قرار دادهاند و هدفشان تبلیغ الگوهای رسمی و حکومتی است.
در کنار اینها، تعداد زیادی نشریه که به اصطلاح «نشریات زرد» خوانده میشوند، بخش دیگری از افکار عمومی زنان را شکل میدهند. در این نشریات، زنان، با دغدغههای روزمرهشان تعریف میشوند و با چند پاورقی، ستون مشاوره حقوقی و خانوادگی و مطالب سرگرم کننده، تنها تلاش میشود که مخاطب «زن سنتی» با الگوهای از پیش تعریف شده، بیشتر سازگار شود.
صداهای متفاوت
در کنار نشریات تحصصی، چند نشریه هم مدتی فرصت پیدا کردند که به شکل ویژه به نام زنان منتشر شود. یکی از آنها روزنامه «زن» بود که در سال۷۷، با مدیر مسئولی فائزه هاشمی در تهران منتشر شد و در شماره اول نوشت: «روزنامه بنا دارد با نگاه زنانه و برای زنان بنویسد.»
این نخستین بار بود که روزنامهای با هدف مطرح کردن مسائل زنان منتشر میشد. در کنار مسائل سیاسی، مسائل مربوط به حقوق زنان از جمله مهریه، نفقه، ازدواج مجدد، اجتهاد زنان، حضانت و طلاق نیز در این روزنامه مطرح میشد. انتشار روزنامه زن یکبار در بهمن ۱۳۷۷ به مدت دو هفته و بار دوم، در ۱۷فروردین ۱۳۷۸ برای همیشه توقیف شد.
ماهنامه «زنان»، با صاحبامتیازی، سردبیری و مدیرمسئولی شهلا شرکت از بهمن ماه سال ۱۳۷۰ تا سال ۱۳۸۶ منتشر شد. شمارههای اول «زنان» در جوار مجله «کیان» منتشر میشد. بعدها، خط مشی زنان تا حدودی تغییر کرد. برای جذب مخاطب بیشتر زبان آن سادهتر شد و در زمینه ادبیات، هنر، اندیشه، حقوق و علم مطالبی منتشر میکرد. پیگیری اتفاقها و حرکتهای مربوط به زنان در مجلس در بخش «یک ماه با زنان در مجلس» و بررسی لوایح و مصوبات و مسائل کمیسیون زنان، گزارشهایی در مورد فرار دختران از خانه، قاچاق دختران، معضل طلاق و... از مهمترین موضوعات هر شماره مجله زنان بودند. مسئولان ماهنامه «زنان» این مجله را «تنها ماهنامه فمینیستی ایران» میخواندند.
سرانجام، نهادهای حکومتی انتشار این نشریه را نیز تاب نیاوردند. خبرگزاری فارس در بهمن ۱۳۸۶ از قول مقامی آگاه گزارش داد که ماهنامه زنان «به دلیل اخلال در حقوق عمومی و تضعیف نهادهای نظامی و انقلابی از جمله بسیج و به دلیل بیتوجهی به تذکرات کتبی و شفاهی که پیش از این مکررا به مدیر مسئول نشریه در باب رعایت قانون مطبوعات و سایر مقررات و دستورالعملهای مربوطه داده شده است، بنا به رأی اعضای هیئت، لغو مجوز شده است».
پیوند زن مدرن با زندگی مدرن
در سالهای اخیر، مجلاتی که با محوریت سبک زندگی (لایف استایل) در ایران منتشر میشوند، افزایش داشتهاند و هر سال تعداد آنها بیشتر میشود. نشریاتی که در ایران به عنوان نشریات سبک زندگی شناخته میشوند، هرچند همه اقشار جامعه را مخاطب خود میدانند، اما در عمل، مخاطب اصلی و هدف آنها زنان هستند. مد، آشپزی، دکوراسیون، زیبایی و بهداشت، موضوعاتی هستند که در این نوع مجلات، مطرح میشوند و گاهی در قالب مصاحبه و پیشنهادهای فرهنگی، به ادبیات و هنر هم میپردازند.
بنفشه رحمانی: «مجلاتی که در ایران برای زنان منتشر میشوند زن سنتی را از مطبخ بیرون میآورد و به آرایشگاه و کلینیک زیبایی میفرستد. بوی پیازداغ و قرمهسبزیاش را میگیرد و در عوض لبها و گونههای برجسته به او میدهد. البته شکی نیست که حکومت این تصویر جدید را هم از زن مدرن نمیپسندد اما به نظر من آن را به زنی آگاه و صاحب فکر ترجیح میدهد. برخوردهایی که با عکسهای زنان در این مجلات صورت میگیرد نشان میدهد آنها هنوز زن مطبخنشین را ترجیح میدهند ولی در عین حال با مطالب برخورد خاصی اتفاق نمیافتد.»
حتی صدا و سیمای ایران، در دورهای از فعالیت خود توجه ویژهای به جذب مخاطب نشان داد و در کنار انتشار مجلاتی برای جوانان و نوجوانان، «سروش بانوان» را منتشر کرد. در این نشریه مباحث اجتماعی، فرهنگی، هنری و خانه و خانهداری، معرفی زنان موفق و آشنایی زنان با مسائل حقوقی مطرح میشد: اقتصاد خانواده، عوارض جراحی پلاستیک، مسئله خروج زنان از کشور با اجازه شوهر یا چگونگی دریافت مهریه و نفقه و... از موضوعاتی بودند که این نشریه برای مخاطبان عام مطرح میکرد.
«همشهری خانواده»، از نشریات موسسه همشهری، وابسته به شهرداری تهران را هم میتوان در میان این نشریات قرار داد. این نشریه، در دوران انتشار خود با رویکرد جذب حداکثری، مطالب سیاسی را بهندرت منتشر میکرد و در مقابل، مطالب آموزشی و اطلاعرسانی و سرگرمی بخش اصلی آن را تشکیل میداد که بیشترین مخاطبان آن زنان بودند. هرچند بعد از دو سال، با تغییراتی در ساختار این نشریه، انتشار آن کاملا متوقف شد، اما موسسه همشهری همچنان انتشار نشریاتی را با محور قرار دادن «سبک زندگی»، ادامه میدهد.
برخی از این گروه نشریات نیز در دورهای با حمایت جریانهای سیاسی منتشر میشدند؛ مانند «ایراندخت» که در سال ۱۳۸۸ با صاحب امتیازی مجمع اسلامی بانوان و مدیر مسئولی محمد حسین کروبی منتشر میشد. مدرنیته، تم اصلی این نشریه بود: «ایراندخت میخواهد تجربهای تازه از پیوند همه اجزای زندگی مدرن باشد.»
بخش اول «ایراندخت»، میکوشید ابعاد مختلف زندگی مخاطبان، از نوع لباس و خوراک و اخلاق فردی تا کتاب، فیلم، موزیک و رسانه را مدرن کند. در سرمقاله شماره یک دوره جدید مجله آمده بود: «ایراندخت هرگز پرداختن به لایههای ملموس زندگی را سطحی و نشانه زرد بودن قلمداد نمیکند. سیاست مدرن برای انسان مدرن آمده است و انسان مدرن فردی است خوش پوش، خوش خوراک، خوش خلق و با فرهنگ.» در بخش دوم که با نام «جهان زنان» منتشر میشد، مباحث سیاسی، اجتماعی، فرهنگی مربوط به زنان، با تأکید بر مفهوم زن مدرن، مطرح میشدند. بخش سوم «ایراندخت» حاوی رپرتاژ آگهی درباره کالاها و خدمات مختلف بود؛ تبلیغ رستورانهای مختلف، لپتاپ، اتومبیل و تکنولوژی آشپزخانه.
به جز این نمونهها که اکنون همه تعطیل شدهاند، اکنون ویترین مطبوعات ایران با تعداد زیادی از نشریات سبک زندگی پر است که الگوهای ارئه شده در آنها، با الگویی که در تبلیغات رسمی از زنان ارائه میشود، چندان شباهتی ندارد.
از مطبخ تا آرایشگاه
سردبیر یکی از اولین مجلات لایف استایل ایران که مایل به ذکر نامش در این گزارش نیست، به زمانه میگوید: «فرار از سیاسیگری بین روزنامهنگاران ایران و برخوردهای شدیدی که حکومت داشته باعث شده گرایش به انتشار این تیپ مجلات بیشتر شود، چون در مقایسه با ژانرهای دیگر دردسرهای سیاسی کمتری دارد و میشود در حاشیه امنیت کار کرد. بیش از ۸۰ درصد مخاطبان این مجلات زنان هستند ولی آنچه ما در حوزه زنان مینویسیم محدود به سلامت زنان و مد و زیبایی است. در کنار آن به روابط همسران و حوزههای روانشناسی هم پرداخته میشود، ولی حقوق زنان جایگاهی ندارد چون دوباره ما را به خط قرمزهای سیاسی میکشاند. البته در همین حوزه به ظاهر امن هم خط قرمزها کم نیستند. مثلا ما به ندرت جرات میکنیم روی جلد تصویر زن کار کنیم و هر وقت چنین جلدهایی داشتهایم حتما اخطار گرفتهایم. در کل در ایران تصویرسازی برای مطالب زنان سخت است. ما نمیتوانیم هر عکس یا تصویری را کار کنیم و از نظر گرافیک خیلی محدودیم.»
در سالهای اخیر، مجلاتی که با محوریت سبک زندگی (لایف استایل) در ایران منتشر میشوند، افزایش داشتهاند و هر سال تعداد آنها بیشتر میشود. نشریاتی که در ایران به عنوان نشریات سبک زندگی شناخته میشوند، هرچند همه اقشار جامعه را مخاطب خود میدانند، اما در عمل، مخاطب اصلی و هدف آنها زنان هستند. مد، آشپزی، دکوراسیون، زیبایی و بهداشت، موضوعاتی هستند که در این نوع مجلات، مطرح میشوند و گاهی در قالب مصاحبه و پیشنهادهای فرهنگی، به ادبیات و هنر هم میپردازند.
سردبیر یکی دیگر از این مجلات هم میگوید: «فکر میکنم در همه جای دنیا مخاطب اصلی مجلات لایفاستایل زنان هستند، ولی در هیچ کجای دنیا این مجلات به حقوق زنان نمیپردازند. برای حقوق زنان و مسائل فمینیستی معمولا مجلات مستقلی وجود دارد. در ایران هم زمانی چنین مجلاتی بودند ولی فکر نمیکنم در شرایطی که مجلات فمنیستی در ایران وجود ندارند ما بتوانیم در لایف استایل به این موضوع بپردازیم. اصلاً جنس مخاطبان فرق میکند و به نظر من جذابیتی ندارد. مخاطب یک مجله لایفاستایل دنبال نکات مد و زیبایی یا خانهداری و آشپزی است نه حقوق زنان. من شخصاً هیچ وقت دنبال چنین هدفی نبودهام.»
بنفشه رحمانی، روزنامهنگار در این زمینه میگوید: «محورهای اصلی مجلات لایفاستایل سلامت، روانشناسی، دکوراسیون و خانهداری، مد و زیبایی و اخبار چهرههاست که البته در بیشتر موارد- غیر از اخبار چهرهها که مستقل از جنسیت دنبال جذب مخاطب جوان است - مخاطب اصلی زنان هستند. به عنوان روزنامهنگاری که در این حوزه مشغول کارم فکر میکنم چند مسئله اساسی و قابل بحث در این حوزه وجود دارد؛ اول اینکه در تعریف کلی مجلات لایفاستایل مخصوص زنان نیستند و برای همه اقشار جامعه منتشر میشوند، ولی در عمل صاحبان مجلات به دنبال انتشار مطالبی برای زنان و بهخصوص زنان جوان هستند. دلیل آن هم روشن است: در جامعه ایرانی بیشتر خانمها مجلهخواناند و صاحبان مجلات هم برای فروش بهتر مجله و جذب مشتری بیشتر آنها را مخاطب قرار میدهند. مسائلی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا سبک زندگی فقط برای زنان وجود دارد و مردان نیاز به آن ندارند یا زنان صرفاً وسیلهای برای فروش بهتر مجلات هستند؟ آیا مسائل زنان به مد و زیبایی یا سلامت و خانهداری محدود میشود و مسائل دیگری ندارند؟ آیا دغدغه این مجلات رساندن خوراک مناسب به زنان است یا صرفا فروش مجله؟»
بنفشه رحمانی انتشار این نشریات را هماهنگ با الگوی مورد نظر حکومت نمیداند اما معتقد است: «تجربه شخصی من نشان میدهد کل دغدغهای که در این مجلات در مورد زنان وجود دارد سلامت آنهاست و اگر بحث آگاهی وجود داشته باشد اطلاعرسانی در مورد پاک کردن لکه قهوه و چای یا هماهنگ کردن رنگ پرده با مبلمان است. قرار نیست هیچ زنی با خواندن مجلهای که برایش منتشر شده است از حقوقش آگاهی بیشتری پیدا کند یا سواد سیاسی و اجتماعیاش را افزایش دهد. کاملا برعکس. این زن قرار است با کارهای خانه و در نهایت رسیدگی به ظاهر و زیبایی خودش سرگرم باشد تا به چیزهای بیشتری فکر نکند. به نظر من حاکمان ما از این موضوع استقبال میکنند و اتفاقاً راضی هستند که چنین مجلاتی افزایش یابند تا به تدریج روزنامهنگاری سیاسی و اجتماعی در ایران نابود شود. در این نوع روزنامهنگاری هیچ نگاهی به برابری زن و مرد وجود ندارد و اتفاقاً زن موجودی است از سیارهای دیگر با نیازهای محدود. به نظر من این زن هیچ هویت انسانی ندارد و در نیازهایی که برایش تعریف شده محصور است. زن مدرن در جامعه ایران نباید دنبال حقوق برابر باشد و باید مدرن بودنش را با تغییر در عادتهای زندگی نشان دهد. مثلا وقتی به ۳۰ سالگی رسید، حتما بوتاکس کند، دنبال پروتز سینه و لب باشد، یاد بگیرد خودش مدل آرایشگرها خط چشم بکشد، برای عمل بینی به اندازه کافی تحقیق کند و راههای ارتباط صحیح با همسرش را بداند تا مثلاً دعواهای خانوادگی کمتر شود. این همه خوراکی است که ما و مجلات مشابه ما به زنان میدهیم. البته هیچ یک از اینها به خودی خود بد نیستند، ولی آیا رواج روزافزونشان و استقبال مخاطب حاصل یک سیاست از پیش تعیین شده نیست؟ آیا خطر این زن برای حاکمان بیش از زن سنتی است؟ آیا این یک زن مدرن واقعی با حقوق برابر است؟ به نظر من مجلاتی که در ایران برای زنان منتشر میشوند زن سنتی را از مطبخ بیرون میآورد و به آرایشگاه و کلینیک زیبایی میفرستد. بوی پیازداغ و قرمهسبزیاش را میگیرد و در عوض لبها و گونههای برجسته به او میدهد. البته شکی نیست که حکومت این تصویر جدید را هم از زن مدرن نمیپسندد، اما به نظر من آن را به زنی آگاه و صاحب فکر ترجیح میدهد. برخوردهایی که با عکسهای زنان در این مجلات صورت میگیرد نشان میدهد آنها هنوز زن مطبخنشین را ترجیح میدهند، ولی در عین حال با مطالب برخورد خاصی اتفاق نمیافتد. یعنی هیچ مجلهای برای ترویج عمل بینی یا بوتاکس اخطار نمیگیرد. حتی در حوزه مد هم صاحبان مجلات راههای فرار را یاد گرفتهاند. مثلا اگر بخواهی یک ست بلوز و دامن معرفی کنی کافیست تاکید کنی این لباس برای مهمانیهای عصرانه زنانه مناسب است یا برای آموزش خط لب بنویسی اگر خواستید به یک مجلس زنانه بروید خط لبتان را این مدلی بکشید. به نظر من حاکمان با همه مخالفتی که با تصویر زن مدرن دارند در عین حال از رشد ناگزیر این زن به نفع خودشان استفاده میکنند. آنها زن مدرن را دوست ندارند، اما به همین که زن آگاه تربیت نشود راضیاند.»
تصویر زنی در چارقد
سابقه نشریات مجازی زنان در ایران، به سایتهای متعلق به جنبش زنان بر میگردد. دوهفتهنامه «زنـستان»، نخستین مجله اینترنتی حقوق زنان به زبان فارسی بود که سال ۱۳۸۴ آغاز به کار کرد و ۳۳ شماره از آن منتشر شد.
اکنون سایتهایی با محور قرار دادن موضوعات مرتبط با زنان، الگوهای مورد نظر حکومت را تبلیغ میکنند: حجاب و عفاف، پررنگ کردن نفش زن در خانواده و تاکید بر مادری و همسری، برخورد تند با نظریههای فمینیستی و... سایتهای «مهرخانه»، «پایگاه خبری حجاب»، «زنان پرس»، «چارقد»، «ریحانه نیوز»، «لینک زن»، «بابالکریمه»، «دخت ایران» و... از جمله این سایتها هستند.
این نشریه در هر شماره به موضوعی تخصصی در حوزه حقوق زنان، حقوق کودکان و حقوق بشر میپرداخت. مطالبی درباره جنبش زنان، خاطرات زنان از زندان، زنان کارگر، کودکان، بررسی قوانین مربوط به زنان و خانواده، مردان در جنبش زنان و … در شمارههای مختلف آن مطرح شدند. پس از آن «تریبون فمینیستی»، «مدرسه فمینیستی»، «سایت کانون زنان ایرانی»، «پایگاه لایحه خانواده» و «تغییر برای برابری» و... تلاش کردند تا مطالبات زنان و اطلاعرسانی و شکلدهی افکار عمومی را دنبال کنند. بیشتر این سایتها در داخل ایران دچار مشکل شدند.
با توقیف و فیلتر شدن این سایتها در داخل کشور، درعمل فضا برای راهاندازی تعداد زیادی سایت و خبرگزاری با موضوع زنان از سوی نهادهای دولتی و حکومتی بازتر شد. به این ترتیب، اکنون سایتهایی با محور قرار دادن موضوعات مرتبط با زنان، الگوهای مورد نظر حکومت را تبلیغ میکنند: حجاب و عفاف، پررنگ کردن نفش زن در خانواده و تاکید بر مادری و همسری، برخورد تند با نظریههای فمینیستی و... سایتهای «مهرخانه»، «پایگاه خبری حجاب»، «زنان پرس»، «چارقد»، «ریحانه نیوز»، «لینک زن»، «بابالکریمه»، «دخت ایران» و... از جمله این سایتها هستند.
نگاه آنها را به زن به سادگی میتوان در انتخاب اخبار ایران و جهان درباره زنان و در عکسها و تصاویر منتشر شده و گفتو گوهایشان با زنان موفق پیگیری کرد. سردبیر سایت» چارقد» مینویسد: «دختران ایرانی ما امروز موفقیت را در کجا باید جستجو کنند؟ بازار کار یا بازار استثمار؟ در این دوران که زنان، هویت اسلامی خود را بازمیطلبند و برای دستیابی به جایگاه الهی خود و کسب منزلتی که خداوند در آفرینش برایشان قرار داده تلاش میکنند، ما بهشدت محتاج بازتعریف الگوی زن مسلمان هستیم؛ الگویی که نه به مدرنیته و پست آن متصل شود و نه به گذشته ضعیف زن ایرانی بچسبد.»
مرجان، روزنامهنگاری که مدتی را در یکی از این سایتها کار کرده است میگوید: «در این نوع خبرگزاریها و سایتها سبکزندگی هم وجود دارد، اما کاملاً متفاوت با سایر نشریههای لایف استایل و مبتنی بر تقویت نگاه سنتی و تبعیضآمیز به زن و تقلیل دادن او به نقشهای فداکارانه. در این سایتها، دیگر خبری از جراحی و سلامت و بوتاکس نیست. تنها تبلیغ باروری و چندهمسری و خانهداری است.»