پاسخ دادن به دیدگاه
فصل سرما و افزایش زنان کارتنخواب در ایران
آیدا قجر ـ آمار زنان بیخانمان و کارتنخواب در شرایطی رو به افزایش است که بنا به گفته حسین زارعصفت، مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران، متوسط سن آنها نیز بسیار پایین آمده است.
وی با اشاره به اینکه سن زنان کارتنخواب به ۲۰ سال رسیده است، ضمن "پدیده" شمردن آن گفت: "پدیده کارتنخوابی پیشتر مختص آقایان بود، اما هماکنون در میان زنان نیز این پدیده مشاهده میشود که آنان معتاد هستند."
بیماری اعتیاد ماحصل فشارهای اقتصادی، بیکاری، بحرانهای خانواده و محیط زندگی افراد است. به گفته سعید پیوندی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در پاریس، "بیکاری و نتایج روانی ناشی از آن میتواند جوانان را به سوی اعتیاد به عنوان راه حل تسکین سوق دهد، اما برعکس آن هم صادق است؛ به طوری که معتادان در پیدا کردن کار، دشواری بیشتری از دیگران خواهند داشت".
یکی از مشکلات بزرگ معتادان، نه به دوره اعتیاد که به پس از بهبودی آنها بازمیگردد. کارفرمایان در صورت آگاهی از پیشینه اعتیاد متقاضیان، آنها را به دشواری میپذیرند. در اکثر اوقات و حتی در صورت استخدام، بیاعتمادی همکاران، فضای کار و فعالیت را برای فرد آسیبدیده دشوار میکند. این در حالی است که سرخوردگی از جامعه، میتواند چنین فردی را دوباره به سوی اعتیاد و در پی آن بیخانمانی و کارتونخوابی بازگرداند.
بازگشت به جامعه
سازمان غیر دولتی "تولدی دوباره" که در سال ۱۳۸۲ تاسیس شده، ارائه خدمات به معتادان برای کاهش اعتیاد به مواد مخدر و آماده کردن آنها برای بازگشت به جامعه را از جمله وظایف خود نام میبرد.
حسین زارعصفت، مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران نیز از طرح کمک به بیخانمانها به عنوان "غربالگری" یاد کرده و معتقد است: "وظیفه ما تنها غربالگری و جمعآوری است و نمیتوانیم آنها را در خیابان رها کنیم و به این سرویسدهی افتخار میکنیم، اما وظیفه دستگاههای همکار است که بیایند و در غربالگری شرکت کنند."
عباس دیلمیزاده، مدیر این سازمان معتقد است بازگشت زنان به اعتیاد بیشتر از آقایان است؛ زیرا "آنها ناچار به بازگشت به همان محیطها و خانوادههای نابسامان هستند و این امر احتمال بازگشت به اعتیاد را در آنها افزایش میدهد. برچسب اعتیاد در زنان بهبودیافته پررنگتر است، زیرا جامعه اعتیاد را مشکل اخلاقی میپندارد و این امر مهمترین مشکل زنان بهبودیافته از اعتیاد است".
در جامعه ایران به معتاد به عنوان یک مجرم نگاه میکنند، در حالیکه به عقیده بسیاری از جامعهشناسان و آسیبشناسان اجتماعی، اعتیاد یک بیماری است و نه یک جرم. تابوهای فرهنگی نسبت به این بیماری باعث میشود تا فرد معتاد نتواند به راحتی خود را از گردونه بحران و آسیبهای اجتماعی خارج کند.
در بسیاری از اخباری که توسط رسانهها منتشر میشود، بیتوجه به این زیرساختهای اجتماعی، از زنان معتاد کارتن خواب به عنوان "معتادان پرخطر" یاد میشود که باید از "سطح خیابانها جمعآوری شوند". گویی آنها آفتی هستند که باید دور از باقی مردم بمانند.
حسین زارعصفت، مدیرعامل سازمان رفاه، خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران نیز از طرح کمک به بیخانمانها به عنوان "غربالگری" یاد کرده و معتقد است: "وظیفه ما تنها غربالگری و جمعآوری است و نمیتوانیم آنها را در خیابان رها کنیم و به این سرویسدهی افتخار میکنیم، اما وظیفه دستگاههای همکار است که بیایند و در غربالگری شرکت کنند. زیرا وظیفه ما از غربالگری تنها تفکیک معتادان، افراد نیازمند به امداد، اعزام به شهرستان و بیماران خاص است، اما به هیچ عنوان ما زنان خیابانی را جمعآوری نمیکنیم و این وظیفه سازمان بهزیستی است."
گرمخانه، پناهگاه، بیمه و اعتیاد
اولین محل جمعآوری زنان کارتنخواب، در سال ۱۳۸۶ تحت عنوان گرمخانه در خیابان مولودی تهران، توسط سازمان غیر دولتی "تولدی دوباره" و با همکاری بهزیستی راهاندازی شد.
برخی از اساس مسئله زنان بیخانمان را انکار میکنند یا سعی در وارونه نشان دادن آمار رو به رشد آنان دارند. تعدادی از سازمانها نیز مسئولیت ساماندهی به زنان بیخانمان، معتاد و کارتنخواب را برعهده دیگری میدانند و آن دیگری نیز از خود سلب مسئولیت میکند و یکی دیگر را مقصر میخواند.
براساس گفته عباس دیلمی، جانشین مدیرعامل جمعیت "تولد دوباره" گنجایش اولین گرمخانه "سی نفر" و "مخصوص زنان معتاد خیابانی" بود؛ به طوری که از ساعت هفت شب پذیرش افراد آغاز میشد و ساعت هفت صبح مراجعهکنندگان به مراکز DIC و دیگر مراکز ترک اعتیاد منتقل میشدند.
احداث گرمخانه و رسیدگی به زنان کارتنخواب یا معتاد اقدامی موثر برای نگهداری آنان خصوصا در فصلهای سرماست، اما معضل اصلی به دوران پس از بهبودی آنان تعلق دارد؛ در این شرایط، مددجو به جامعه باز میگردد، اما مشکلاتی که از روز نخست او را روانه خیابان یا اعتیاد کرده همچنان بر جای خود باقی مانده است و در چنین شرایطی این حرکتهای فرعی و پراکنده دردی را دوا نمیکند.
روند رسیدگی به زنان کارتنخواب در مرکز لویزان – از دیگر مراکز رسیدگی به زنان کارتنخواب و معتاد - پس از "جمعآوری از سطح شهر تهران" به این شکل است: "افراد در مرکز ساماندهی اسلامشهر غربال شده و زنان بیخانمان و متکدی و کارتنخواب تا زمان تعیین تکلیف از اسلامشهر به لویزان منتقل میشوند".
استحمام، پوشاک تمیز و سپس تحویل آنان به مسئولان آسایشگاه در مراحل بعدی قرار دارد؛ به طوری که مورد معاینه پزشک و مشاوره قرار میگیرند.
بنا به گفته فاطمه یوسلیانی، رئیس مرکز لویزان - مرکز ساماندهی زنان بیخانمان - ۹۰ درصد افراد حاضر در این مرکز معتاد هستند. وی گفته است: "ابتدا زنان بیخانمان از سطح شهر جمعآوری میشوند، سپس تمامی این افراد در مرکز ساماندهی اسلامشهر غربال شده و زنان بیخانمان و کارتنخواب تا زمان تعیین تکلیف از این مرکز به لویزان منتقل میشوند."
سخنان ضد و نقیض مسئولان درباره زنان معتاد و بیخانمان
فرید سده براتی، مدیرکل پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی که معتقد است، "سیستم درمان اعتیاد در کشور از ریل خارج شده است"، مدتی پیش اعلام کرد: "اغلب این بیماران علاوه بر علائم روانپریشی از جمله توهم و هذیان، برخی مشکلات جسمی را نیز به همراه دارند و این درحالی است که تیم غربالگری وزارت بهداشت که قرار بود معتادان جمعآوری شده را غربال کند به وظیفه خود در این رابطه عمل نکرد."
مدتی پیش روزنامه کیهان از قول رضا جاگیری، معاون اجتماعی سازمان رفاه و مشارکتهای اجتماعی شهر تهران با اشاره به احداث کمپ بازپروری زنان معتاد خیابانی نوشت: "برای اولینبار توسط شهرداری کمپ بازپروری بانوان معتاد خیابانی در تهرانسر احداث شده است."
این مسئول سازمان رفاه و مشارکتهای اجتماعی شهر تهران اما در ادامه وظیفه رسیدگی به معتادان مرد را برعهده سازمان دیگری دانسته و گفته است: "برای آقایان هنوز کمپی راهاندازی نشده است، زیرا راهاندازی کمپهای بازپروری برای معتادان وظیفه ستاد مبارزه با مواد مخدر است." او در این سخنان اصلاً اشاره نکرده است که چرا رسیدگی به زنان معتاد در حیطه وظایف ستاد مبارزه با مواد مخدر نیست.
مدتی پیش مرضیه وحید دستجردی، وزیر بهداشت با اشاره به زنانی که پس از درمان و رهایی از بیماری اعتیاد از بیمارستانها خارج نمیشوند خاطرنشان کرد: "بیمارستان محل نگهداری معتادان نیست."
فرید براتی سده نیز در پاسخ به سخنان وی گفت: "نهادهای حمایتی هم مسئول ساختن هتل برای معتادان نیستند."
علی هاشمی، رئیس کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر در مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار دهید که گفته بود: "در شش سال اخیر شمار زنان معتاد در ایران صد در صد افزایش یافته است که این امر تهدیدی بزرگ علیه نهاد خانواده به شمار میرود. شمار معتادان کشور بیش از سه میلیون و ۱۵۰ هزار نفر است که بیش از پنج درصد جمعیت بالای پانزده سال کشور و درصد قابل توجهی از جمعیت ۱۵ تا ۳۰ سال کشور را تشکیل میدهند."
این بیاعتنایی در حالی است که مسئولان کشور از ضرورت رسیدگی به مسئله بیاطلاع نیستند. در بهمن ماه سال گذشته (۱۳۹۰)، معاون اجتماعی سازمان رفاه و مشارکتهای اجتماعی در گفتوگو با خبرگزاری ایلنا مدعی شده بود: "موضوع بیخانمانی در زنان در حال افزایش است."
وی با اشاره به اینکه به دلیل گرمی و سردی هوا نمیتوان آمار ثابتی از معتادان در سطح شهر ارائه داد تاکید کرده بود که بسیاری از این زنان معتاد بیخانمان هستند و بیخانمانی آنها "عمدتاً به دلیل اعتیاد آنهاست زیرا این افراد با ابتلا به اعتیاد از خانواده طرد میشوند؛ چراکه خانواده توانایی نگهداری از آنان را ندارد".
رسانهها نیز مدام خبر از رشد زنان کارتنخواب و معتاد میدهند و در میان اینهمه اطلاعات، تکذیب مسئولی چون محمد نفریه، معاون امور اجتماعی و پیشگیری از آسیبهای سازمان بهزیستی که تمام اخبار موجود در این زمینه را "جوسازی" و "فاقد سندیت" میداند، به یک شوخی تلخ بیشتر نزدیک است.
وی گفته است: "گزارشهایی که ادعا میکنند آمار زنان خیابانی و کارتنخواب با رشد قابل توجهی همراه بوده، بر پایه کدام تحقیق و پژوهش علمی و اجتماعی صورت گرفته است و نباید بر اساس اطلاعات بیپایه و غیرواقعی، جوسازی کرد."
وی در حالیکه آمار به دست آمده از زنان بیخانمان را راضیکننده اعلام کرده ادامه داده است: "در راستای ساماندهی زنان خیابانی جلساتی با نیروی انتظامی و شهرداری برگزار و آماری پیشبینی شد که نمیتوان این آمار را ارائه داد، اما براساس تحقیقات به این نتیجه رسیدیم که حتی آماری که پیشبینی کرده بودیم نیز محقق نشد و به مراتب آمار زنان خیابانی و کارتنخواب در کشور پایین است."
حال این ادعا را در کنار سخنان علی هاشمی، رئیس کمیته مستقل مبارزه با مواد مخدر در مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار دهید که گفته بود: "در شش سال اخیر شمار زنان معتاد در ایران صد در صد افزایش یافته است که این امر تهدیدی بزرگ علیه نهاد خانواده به شمار میرود. شمار معتادان کشور بیش از سه میلیون و ۱۵۰ هزار نفر است که بیش از پنج درصد جمعیت بالای پانزده سال کشور و درصد قابل توجهی از جمعیت ۱۵ تا ۳۰ سال کشور را تشکیل میدهند."
کارتنخوابها و سرمای زمستانی
ریشه بحث و جدل میان سازمان بهزیستی و وزارت بهداشت به سال ۸۶ و ۸۷ باز میگردد؛ زمانی که مسئله نصب دستگاههای خودپرداز سرنگ برای کاهش عوارض تزریق مورد بحث قرار گرفته و وزارت بهداشت از مخالفان این طرح بود و دلیل مخالفت خود را "تشویق به اعتیاد" عنوان میکرد.
درگیری میان نهادها، مسئولان، سازمانها و وزارتخانهها در شرایطی تداوم مییابد که با شروع فصل سرما، بالا رفتن شمار زنان بیخانمان و کارتنخواب و کاهش سن آنها شاهد تعداد بیشتری از آوارگان خیابانی خواهیم بود و در این میان بحث بر سر "بودجه" و از سر باز کردن مسئولیتها بزرگترین دغدغه مسئولان است.
درگیری میان نهادها، مسئولان، سازمانها و وزارتخانهها در شرایطی تداوم مییابد که با شروع فصل سرما، بالا رفتن شمار زنان بیخانمان و کارتنخواب و کاهش سن آنها شاهد تعداد بیشتری از آوارگان خیابانی خواهیم بود و در این میان بحث بر سر "بودجه" و از سر باز کردن مسئولیتها بزرگترین دغدغه مسئولان است.
بیخانمانی و کارتنخوابی ماحصل مشکلات اقتصادی کشور و خود مولد معضلات دیگری است. بیکاری و اعتیاد اگرچه میتوانند رابطه عکس با یکدیگر داشته باشند و به عبارتی بیکاری باعث اعتیاد میشود، اما شخص معتاد حتی بعد از درمان هم در بازار کار جایی ندارد. در برخی موارد بیخانمانها پس از طردشدن از سوی خانواده و جامعه به کارتنخوابی میرسند. بیخانمانی اما پایان ماجرا نیست و میتواند عاملی برای شیوع بیماریهای بسیار مانند ایدز باشد که براساس اخبار و آمار موجود، میزان مبتلایان به این بیماری نیز رو به افزایش است.
مسئولان کشور ایران اما اقدامی برای رفع ریشه مشکلات نمیکنند و تنها صورت مسائل را روی کاغذها و رسانهها پاک میکنند. جمعآوری زنان کارتنخواب میتواند قدم مثبتی باشد، اما نه ریشه بیکاری و مشکلات اقتصادی را برطرف میکند و نه اقدامی برای ارائه خدمات پس از بهبودی آنان صورت میدهد.