خانه | جامعه | زنان

بدن عریان هنرمند در میان قضاوت‌ها

جمعه, 1390-10-30 13:31
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
المیرا حسینی
المیرا حسینی- در سال ۱۹۷۴ هنرمند صرب، ماریانا آبراموویچ  در یک اجرای نمایشی به نام ریتم، در برابر تماشاکنندگان ایستاد، ابزارهایی را فراهم کرد و تماشاگران را واداشت تا به اختیار ابزار‌ها را انتخاب و با بدنش ارتباط برقرار کنند. ابزار‌ها شامل طیف متفاوتی از آن چیزهایی بودند که تماشاچیان می‌توانستند با آنها نقشی از لذت و مهر تا خشونت و زخم بر بدن بازیگر بزنند؛ از چاقو، قیچی و اسلحه گرفته تا شاخه‌ای رز، پر و پنبه.
 
تماشاگران به‌تدریج لباس‌ها را بریدند و هریک به سهم خود نقشی بربدن منفعل هنرمند ایستاده بر کف گالری، حک کردند. بعد از گذشت شش ساعت، نمایش به پایان رسید. آبراموویچ، با تنی پر از زخم و چشم‌هایی پر از اشک صحنه را ترک کرد.
 
امروز تصویر گلشیفته برای من، شکل دیگری از اجرای آبراموویچ را یادآوری می‌کند: بدن عریان هنرمند ایستاده در میان انبوه قضاوت‌ها؛ در میان انبوه تماشاچی‌ها. هریک از ما، مخاطب‌های این نمایش، با ابزارهایی که سایت‌های اینترنتی به مثابه گالری‌های مجازی در اختیارمان قرار می‌دهند، به نحوی با بدن هنرمند رابطه برقرار می‌کنیم. تنها فرق در این است که اینجا خبری از قیچی و پونز و چاقو نیست. به جایش ما لایک می‌زنیم و استتوس و کامنت می‌گذاریم و پخش می‌کنیم.
 
این دو اثر را می‌توان به نحوی بازگوکننده تجربه زیست بدن زنانه دانست. آنچه امروز گلشیفته فراهانی تجربه می‌کند شاید اغراق شده حسی است که تک‌تک زنان در جامعه ما هر روزه تجربه می‌کنند: بدنی ایستاده در معرض نگاه‌ها؛ در معرض قضاوت‌ها. بدنی ایستاده در میدان کشمکش‌ها. عده‌ای گلشیفته را لخت‌تر می‌خواهند، بدون حضور دست‌هایش در برابر آن عضو مگو. عده‌ای او را پوشیده، یادآور قداست مادری فداکار و این قصه، قصه همه زنان است. قصه بدن‌هایی که روزی عریان خواسته می‌شوند و روزی پوشیده در حجاب. بدن‌هایی که با معیارهای زیبایی قضاوت می‌شوند، بر اساس معیار‌های زیبایی زیر چاقوی جراحان می‌روند، عوض می‌شوند و به فرم دلخواه در می‌آیند: چاق، لاغر، سینه‌های بزرگ، کپل‌های کوچک، گونه‌های برجسته و ...
 
  آن‌چه امروز گلشیفته فراهانی تجربه می‌کند، شاید اغراق شده حسی است که تک‌تک زنان در جامعه ما هر روزه تجربه می‌کنند: بدنی ایستاده در معرض نگاه‌ها؛ در معرض قضاوت‌ها. بدنی ایستاده در میدان کشمکش‌ها
 نگاه‌هایی که امروز به بدن عریان گلشیفته دوخته می‌شوند و تن و ذهن او را به قضاوت می‌نشینند‌‌، همان نگاه‌هایی هستند که همه زنان هر روزه در خیابان‌های شهر سایه سنگین‌شان را حس می‌کنند. نگاه‌هایی که تن تو را در اتوبوس و مترو، در حال راه رفتن وهنگام بستن بند کفش ابژه می‌کنند، بدون آن‌که تو اراده کرده باشی. نگاه‌هایی که صاحبان‌شان تو را در خیال لخت می‌کنند و به تماشا و قضاوت می‌نشینند.
 آیا باید تعجبی از این استتوس فیس‌بوکی داشت: "عزیزم من با لخت‌شدنت مشکلی نداشتم... اینو دارم به عنوان درد دل می‌گم، ناراحت نشی. ببین من فقط ترجیح می‌دادم یه وقتی باشه که آلت به دست دنبال سوژه می‌گردم لابه‌لای فانتزی‌ها و فتیش‌هام، اما این‌جوری، الآن تو، تو اذهان عمومی لخت شدی."
 
عمل گلشیفته به نظرم مهم و تاثیرگذار است، از این منظر که بسیاری از پیش‌فرض‌ها را زیر سئوال می‌برد. بسیاری از پایه‌ها را می‌لرزاند. بعضی‌ها نوشتند که چرا این قضیه بی‌اهمیت را با جار و جنجال مهم می‌کنید؟ دوستی نوشته بود: "وقعا نمی‌دونم در این وضعیت که باید مردم رو آگاه کرد و از بسیاری مسائل که آگاه نیستند، باخبر کرد، انتشار این عکس‌ها به چه معناست؟ آیا معنایی جز انحراف اذهان عمومی از مسائل اصلی جامعه دارد؟ بی‌خود دفاع نکنیم از هر حرکتی."
 
به نظر من اهمیت کار گلشیفته را می‌توان از همین حجم وسیع بازتاب آن فهمید. عکس در عرض چند ساعت، چندیدن هزاربار پخش و لایک شده و باعث نوشتن چندین‌هزار استتوس و جوک و موضع‌گیری‌های مختلف شده است. آیا این مجادلات‌‌ همان حوزه عمومی نیست؟ آیا همین بحث‌ها نشانگر این نیست که مسئله بدن و سکسوالیته یکی از "مسائل اصلی" جامعه ماست؟ آیا این حجم عظیم بازتاب‌ها نشانگر این نیست که عکس گلشیفته آنجایی از فرهنگ مسلط ما را به چالش می‌گیرد که باید؟
 
عکس "لخت" گلشیفته فراهانی، بازیگر جوان زیر درخت گلابی، دختر هنرپیشه‌ای بزرگ از خانواده‌ای به نام و شناخته شده، همسر رسمی مردی ایرانی و بازیگر محبوب نقش مقدس مادری که اشک‌های بسیاری را به چشم‌ها آورد، از این منظر می‌تواند بسیاری از مرزهای سیستم را به عقب براند، بسیاری را بر آشوباند و بسیاری را به فکر وادارد، اما به نظر می‌آید سیستم چنان هم ساده نیست و فرا‌تر رفتن از مرزهای سیستم، آنطور‌ها هم که به نظر می‌آید آسان نیست. تن زنانه عریانی که با نمایش عریانی‌اش به دنبال بازتعریف خویش، بازتعریف سبک زندگی انتخابی خویش بدون تبعیت از قوانین سیستم بوده است را به راحتی می‌توان به چنگ انداخت. ساز و کارهای سیستم به راحتی می‌تواند آن را در منطق خود هضم کند، بپذیرد و حتی از آن استقبال کند.
 
 در نوشته‌های "طنز" بسیاری از دوستان مذکر سیاسی و سبز و غیره خواندم که "بی‌صبرانه" از همه زنان روشنفکر خواسته بودند که چنین کنند تا آن‌ها از دیدن آنچه در همه این سال‌ها از دیدنش محروم بوده‌اند، بی‌نصیب نمانند. بسیاری دیگر با شادی از برآورده شدن آرزوی روزهای بلوغ‌شان نوشته بودند. این یعنی عمل زن در قبال بدنش، به راحتی می‌تواند به امری فرونشاننده فانتزی‌های جنسی مردانه تبدیل شود. مکانیسم‌های سیستم، زن یاغی را دوباره به درون مرزهای خویش بازمی‌گرداند، به‌‌ همان جایگاه همیشگی‌اش. به آن سهم تاریخی که در منطق سیستم مردسالار از آن زن بوده است: به بدن. به ابژه‌ای در خدمت لذت مرد- ذهن.
 
تن زنی که می‌خواست طغیان کند، می‌شود ابژه نگاه فالیک. او نیز به درون فرایند تقلیل تن به بت‌واره‌ای لذت‌آفرین فروغلتید و اینجاست که نمایش به پایان می‌رسد. گلشیفته از درخت گلابی بالا می‌رود و آبراموویچ، با تنی پر از زخم و چشم‌هایی پر از اشک صحنه را ترک می‌کند.
داستان تمام شد به خانه‌های‌تان برگردید.
 
در همین زمینه:

  

Share this
Share/Save/Bookmark

زیبا زیبا بود . ممنون المیرا جان

به نظر بنده که هنوز هم از دلیل و روند این حرکت بی اطالع هستم این کار برش وسیعی از نحوه تفکر جامعه ایران را به نمایش گداشت. این عکس ها اگر چه لخت هستند اما خانم فراهانی بازهم به گونه ای ماهرانه ان قداست و حجاب طبیعی را حفظ کرده اند. اینکه عده ای از ایشان خرده گرفتند و عده ای هم وی را تشجیع و تشویق کردند که بیشترش بهتره خود نمایانگر مجازی-پرستی اذهان خیلی هاست که چند تا عکس را با واقعیت اشتباه گرفته اند. این عمل حانم فراهانی به یقین برای تحریک حس شهوانی مردهای مجازی-گرا نبوده و انها که ملاحظات انچنانی را بر صفحات مجازی شبکه نصب کردند در واقع خویشتن را رسواکردند و لاغیر. به قول مولانا:
در میان روز گفتن روز (خورشید) کو؟
خویش رسوا کردن است ای نامجو.
صبر و خاموشی جذوب رحمت است
این نشان جستن نشان علت است

این همه توجه به چند تا غکس که به هیچوجه هم نشان و نیتی از تحریک و تشجیع جنسی مردان ندارد بی شک "دلیل علت" است. علتی که زایده ذهن بیمار کسانی است که فقط از سوراخ های میان تنه به دنیا مینگرند و همه چیز وهمه کس را به شکل الت تناسلی می بینند. در نظر اینها ادمیزاد حاصل یک قطره اب کثیف و نجس است که در هنگاهم انزال نه تنها فرد را به کل نجس میکند بلکه بر او غسلی هم واجب میکند و اگر نکند هم تمازش و هم روزه اش هردوباطل میشوند و غقوبتی عظیم در انتظارش خواهد بود. حال بگذریم که این چه دینی است که ستونش که نماز باشد با یک چنین کارهایی از قبیل انزال و باد رها شدن باطل میشود.

باری این عکسهای عریان نشان از غلتی می دهد که حتی در کشورهای غربی که اینهمه ازادی های مقاربتی وجود دارد بازهم در میان ایرانیان سکس-سوخته بروز میکند و نشان علت را به وضوح اشکار میکند.

این درد و علت درد دین زدگی ملتی است که کورکورانه پذیرفته است که خدا دارد اورا 4 چشمی می پاید وهر گناهی که او مرتکب میشود در دفتر اعمالش ثبت میکند تا سرانجام در روزی موهوم ویرا به مکافات اعمالش برساند. هیچکس هم نمیپرسد اخر این خدایی که میگویید انهمه قادر است و عادل است و ظالم نیست مگر ...ش خل است که صبر کند تا ان روز موعود و بعد هم همه را به صورت فله ای در یک روز خاص در یک محل سرپانگهدار و همه را با یک دادگاه سرپایی به سزای اعمالشان برساند. اگر همه انسانهای را در طول تاریخ در ان روز موعود جمع کنیم ممکن است 15-20 میلیار نفر یا بیشتر بشود. قسمت اعظم انها به یقین یا بی دین هستند یا خارج از دین مبین اسلام که روانه جهنم خواهند شد. بعد هم میمانند کل مسلمانها که چزیی از ان کل است و باز شیعه ها که بازهم جزء کوچکتری از ان کل هستند. از اینها هم فقط انها که بصیرت دارند به بهشت خواهند رفت. و این گروه اخری که بصیرت دارند ظاهرا در یک اتوبوس جا میشوند.

اینها همه از ترشحات ذهن بیمار عده ای است که دین را به بازیچه ای بسیار بچگانه تبدیل کرده اند تا بر دیگران مسلط شوند و چه خوب هم مسلط شده اند. بر نه سوراخ بدن ما حکمروایی میکنند. ما ملت ایران داریم به اینها سواری میدهیم انهم در اذهانمان و در خلوت خانه هایمان و همه جا. آنها در نه سوراخ بدنمان هر یک نگهبانی قرار داده اند و ما خودمان را موظف می دانیم تا از اوامر من در اوردی شان یروی کنیم. آخوندها در تمام گوشه و زوایای اذهان ما ایرانیها رخنه کرده اند و ذهن مارا به اصطلاح امروزی "هک" کرده اند. شاید به همین دلیل است که ایرانیها فکر میکنند کامپوتر برای هک کردن درست شده است و اینهمه بودجه و وقت مملکت صرف هک کردن میشود.

به هر حال این دین زدگان دنیا را از دو سوراخ مهم میان تنه می بینند و هر سوراخی را به شکل همان که می دانید می بینند. بی دلیل هم نیست که این همه نوشته های موافق و مخالف این حرکت بسیار جالب خانم فراهانی در شبکه جهانی دیدیم انهم در یک مدت کوتاه باور نکردنی. بنده شکی ندارم که این اینترنت عجالتا کاری دست اخوند ها داده و سرانجام هم همین اینترنت دودمان این قوم دو سوراخ بین را برای همیشه از دنیا خواهد زدود.

كوچه اي كه عزيزان دوست دار روشنفكري ان هم از اين نوع مي روند بن بست است مسائل حادتر و فوري تري نسبت به مطالب و دغدغه هايي كه آنها دارند وجود دارد براي همين توان تاثيرگذاري جدي بر فضاي سياسي و غير سياسي ايران ندارند و متاسفانه هنوز هم فضا در اختيار روشنفكراني از نوع شريعتي و سروش است{ اگر به تيراژ كتاب هاشون نگاه كنيد البته } چون اين مدعيان روشنفكري خيلي از فضاي ذهني و فرهنگي جامعه خود دور شده اند و اساسا در حال و هواي ديگري هستند مردم دغدغه هاي اصلي خود را در گفتار و رفتار آنها نمي بينند و تجلي ان را در روشنفكراني از نوعي كه نام بردم مي بينند و ارتباط بهتري با انها برقرار مي كنند

دنیای باحالی شده! چه چیزایی که به صورت ارزش دراومدن!

نمی دانم انگیزه واقعی و دقیق گلشیفته فراهانی چیست ولی فکر می کنم آتش هرگز با بنزین خاموش نمی شود.....

متاسفانه ما ایرانی ها را این ژست های روشنفکرانه کشته است!یا خودمان را در چاقچور می پیچیم یا خودمان را لخت و عور می کنیم،چرا؟چرا این همه افراط و تفریط؟شاید این ها واکنشی ست به جامعه ای توتالیتر و دین زده که به هر جا رو می کنی رنگ و بوی دین می دهد.اما به جای این همه کارهای تقلیدی بهتر است بیاندیشیم و بیاندیشیم.بیاندیشیم که سرمایه داری در پی استفاده ابزاری از انسان است و با ابزارها و جارچی هایش این کارها را بسیار موجه جلوه می دهد.

با سلام. گلشیفته من همه تن فریاد است ! او فریاد زنی را میزند که او را کشان کشان تو ی ماشین گشت ارشاد یا منکرات یا امر به معروف و...... ثارالله میکشیدند ! او همان گل شکفته ای است که سر تا پا خونین بود وهیچ نامردی جیگر نداشت که بپرسد چرا اورا میزنید؟! اورا با تنی خونین با خود بردند تا یا زهرا گویان به او تجاوز کنند!. او همه تن فریاد است !. او از تبار شیر مردانی ایست که حالا تخمشان خشک شده ! او که مرلین مونرو نیست ! که او هم بس شرافت داشت نسبت به این نسل بی گند !.

در اینکه هر کسیو تو قبر خودش میزارن هیچ شکی نیست باید ببینیم این کارش به خانوادش صدمه میزنه یا نه اگر بزنه کارش اشتباه بوده این تفکر که بجنگی عیب نیست ولی یک متفکر باید به همه چیز فکر کنه مگر اینکه دیگران براش ارزش نداشته باشند که اون بحثش جداست دوست داشته کرده دستش درد نکنه جوونا یه عکس لختی دیگه به ارشیوشون اضافه میشه و اگر این اتفاق بیوفته و همه به چشم یک عکس تو ارشیو نگاش کنن ارزش یک تفکر انقلابی به اندازه هیچ خواهد رسید و اون لحظه لحظه شکسته یک تفکر انقلابیه. البته ازین هم نباید گذشت که اندام و چهره گلشیفته به هیچ عنوان قدرت تحریک کردن ندارن ایشون مثل یک پسر هستندمثل این میمونه که در غذای ابگوشت از سویا به جای گوشت استفاده بشه کمو بیش همه ما میتونیم تصور کنیم که اون ابگوشت قابل خوردن نیست و نمیتوان گفت اینگونه بودن به قدرت صحنه ارایی یک کارگردان یا یک عکاس ماهر مربوطه این ذات این خانوم هستش.

هر کسی در نحوه پوشیدن یا نپوشیدن لباس آزاد است و این حق قابل احترام
ولی هیچ آدم عاقلی این کار را نمیکند و انجام این کار هیچ کمکی به هیچ چیز نخواهد کرد

این حرکت زشت و غیر اخلاقی بود و هیچ حکومتی تا به حال با لخت شدن تسلیم حرف مردمش نشده است. قهرمانان واقعی زنانی هستند که قهرمانانه در اوین مقاومت می کنند، نه امثال گلشیفته که حتی در عمرشان یک کتاب درست و حسابی نخوانده اند

تابو در تابوت (در دفاع از گلشیفته)

به نام آنکه تابو شکست
بعد از انتشار عکس و فیلم نیمه عریان گلشیفته فراهانی ، بازیگر محبوب و سرشناس ایرانی در وب سایت ها، با چشمان ناباور خود دیدیم که بعضی از افرادی که دم از آزادی و دموکراسی می زدند، شروع به ناسزاگویی و بیهوده گویی کردند.
عده ای گفتند : الان وقتش نبود! عده ای گفتند : سینمای ما محدود تر می شود! بعضی ها هم اینرا ترفند اطلاعات دانستند و مدام داستان سرایی کردند.
در پاسخ به این افراد باید بگوییم که چگونه است که ما 1400 سال است به دنبال فرصت می گردیم ولی پیدا نمی کنیم؟
مگر غیر از این است که باید فرصت ها را ساخت؟
دیگر چه کاری مانده است تا با ما نکنند؟
قرن ها از اسلام گرایان و نادانان و متعصبان، ضربه خوریدم، شکنجه شدیم، محدود شدیم، ثروتمان، آزادیمان، جنسیتمان و هستیمان تاراج شد، پس آن فرصت کی است؟
هر چه بیشتر سکوت کردیم، بیشتر ضربه خوردیم، هر چه بیشتر سازش کردیم، برده تر شدیم.
اکنون که آزاد زنی، تابو ها را در تابوت کرده است، فریاد واویلتا برآورده اید!
شرم بر نادانی و اغراضتان، که نه تنها کاری نمی کنید، بلکه خود سنگی در راه آزادی هستید.
تا زن ایرانی آزاد نشود، ایران رنگ آزادی را نخواهد دید.
انقلاب برهنه ادامه دارد و این سال 2012 سال بزرگ و شگفت آوری خواهد بود.
(باکرگی ممنوع)

در اهمیت و بزرگی حرکت انقلابی گلشیفته فراهانی و حمایت از او
بدون مقدمه، اهمیت فوق العاده حرکت گلشیفته در این است که ما را با واقعیت روبرو کرد و هر آنچه ما می خواستیم از آزادی و حقوق بشر، بگوییم و بنویسیم، او یکجا نشان داد و اگر ما حقوق انسان ها و مالکیت بر تن را بپذیریم که هیچ، اما اگر نپذیرفتیم، مشخص می شود که فقط شعار می دادیم و در عمل با آزادی بیگانه هستیم.
کسانی که هنوز خود را فریب می دهند و نمی خواهند بپذیرند که او با تن خود فریاد آزادی سر می دهد و تابوی حجاب و محدودیت را می شکند، کسانی هستند که در فردای آزادی دردسر ساز هستند و از شعارهای خود بازخواهند گشت.
وضعیت زنان یک کشور، معیاری برای آزادی می باشد و تا زمانی که زن آزاد نگردد، آزادی دروغی بیش نیست.
پس از قرن ها ستم و بردگی که بر زنان تحمیل شده است، اکنون او با افتخار پرچم وجود خود را افراشته است، بگفته حافظ " تا سیه روی شود هر که در او غش باشد"
اینکه کسانی می گویند او برای خود برهنه شده و به ما ربطی ندارد و یا او را نماینده زنان ایرانی نمی دانند و از این دست ... اینها کسانی هستند که خود را می فریبند زیرا که اگر اینگونه بود، ما شاهد اینهمه واکنش و خبر سازی در سطح جهانی نبودیم و گلشیفته گل کرد.
تاثیر او از تمام فیلم ها و کارهای قبلی او بیشتر بود، چرا که نقاب های ظاهر را برداشت و خود شد، شعار نداد عمل کرد. گفت ببینید این تن برهنه زن است، آیا این حق را دارد یا نه؟ شمایی که از اروپا و آمریکا دم میزنی، آیا تحمل یک تن نیمه برهنه را داری؟ گلشیفته به ما آموخت که واقعیت ها را لمس کنیم و سپس سینه چاک آزادی شویم.
انقلابی که علیا ماجده مصری و گلشیفته آغاز کردند، ادامه خواهد داشت و نوید دهنده تغییرات بزرگ خواهد بود.

در پایان شعری کوتاه در حمایت از سیمرغ آزادی (گلشیفته فراهانی)
نه توپی نه تانکی
فقط
دکمه های پیرهنی باز شد
شیشه های تابو شکست
مردمانی شگفت زده شدند
آزادی استشمام شد
غرور در رگ ها جاری شد
گل ها شیفته شدند
شیفته گل ها شدیم
سیاهی ناپدید شد
سپیدی درخشان شد
زنجیر هاگسسته
یک زن پدیدار شد

گلشیفته بازیگر با استعداد و با شعوریست و این کارش هم ارزشمند بود. به خدا که ارزشمند بود. این یک کار انقلابی و شجاعانه بود. درود بر گلشیفته.

خودشون توی زندان به دخترای مردم تجاوز میکنن و توی گورهای دسته جمعی خاکشون میکنن آبم از آب تکون نمیخوره.اون وقت یه هنر پیشه نمیتونه از بدن خودش به عنوان ابزار حرفه اش استفاده کنه

گلشیفته باعث افتخار ملت ایران هست و هر کاری کنه از شعورش هست. زنده باد گلشیفته. همیشه هوادارش هسنم

اصلن چرا باید تیتر شود ؟!! برای ِ باقی ِ بازیگران هم همین اتفاق افتاده ؟!! مانده ایم تا بلوغ ِ آزادی ... خیلی راه داریم تا رهایی .... خیلی ....

خودشو لخت کرده که کرده! دلش خواسته! به کسی هم مربوط نیست! شمام اگه دوست دارید خودتون رو لخت کنید، نخواستین هم خب نکنین! آقایون و خانومهایی هم که بدشون میاد خب لطفا روشون رو بگیرن یه ور دیگه نگاه نکنند! والله!

این سینه ها خبر فرو ریختن پایه های لرزان حکومت رو نوید میده ،حتما گلشیفته هم از آنچه که پیش خواهد اومد خبر داره که با جرات این کار رو انجام داد.

عالی بود. درواقع به این سبب که به زوایای گوناگون پرداخته شده بود از رفتارمخاطبان تا نتایج اجتماعی اش تا حتی تبدیل شدن کنش بازیگر به عکس آنچه خواسته بود

مانند تمام دوستان مذکر و مونث روشنفکرم، من هم تلاش می کنم مفهوم فلسفی این عریانی ها را درک کنم. کامنت های روشنفکرانه را بارها می خوانم و مقاله هایی را که در اینباره نوشته اند مرور می کنم. اما ذهنم همچنان مملو از تصویرهایی جنسی است که این عکس های عریان برایم ساخته اند. خودم را سرزنش می کنم که چرا نمی توانم بدون تصور و تخیل جنسی به این عکس ها بیندیشم... و سرانجام به این نتیجه می رسم که خودم را بیش از این فریب ندهم : برای من تصویر عریان تن چیزی جز رابطه و لذت جنسی در بر ندارد. تصویر عریان فراهانی، بی آنکه خودم خواسته باشم در آلبوم عظیمی از هزاران عکس لخت زن ها و مردهای سکسی، در مخیله ام ثبت شده است. آلبومی که در طول سالیان متمادی از مجله ها و سایت های پورن فراهم کرده ام.
از همه ی دوستانی که فکر می کنند من موجود کم ظرفیتی هستم با ذهن آلوده، استدعا می کنم بنده را با بیانات روشنفکرانه، روانکاوانه و فلسفی خود به راه راست هدایت کنند.

هیاهوی بسیار برای هیچ!
این حق هر زنیست که از مرزها و قوانین و باید و نبایدهایی که مردان برایش فراهم ساخته اند بگذرد!از این نیز بگذریم که بسیاری از زنان نادانسته آلت دست مردان شده اند!
چرا باید ما مردان قدیسه و مقدس را تعریف کنیم!؟کدام قانون این حق را به ما داده که زنان را ملک طلق خویش بدانیم!؟فرض کنید گلشیفته قصدش کشتی گرفتن بوده!یا می خواسته شنا کنه!؟حماقت حد و مرزی ندارد!قانون هرچه قدر خود فرموده تر!!!باشد اجرا کردنش واجب تر!

اگر این حرکت برای انجام یک کار تبلیغاتی برای کسب درآمد بوده باشه - که البته شنیده شد که هست - آیا با زهم این کار این قداست عجیبی که شما براش سینه چاک می کنید داره؟ اگر زنان ایرانی حالا به هر دلیل از جمله عقب ماندگی فرهنگی (که البته با پیشفت فرهنگ غربی سنجیده می شود نه قبائل بومی افریقایی) نخوان جلو دوربین ها و چشم ها لخت بشن زندانی تن محسوب می شن؟!!!
هر کس یه تفسیری بر این تابو شکنس داره ولی واقعیت این هست که در جامعه سراسر بدبختی ما مشکل عدم توانایی زنان برای لخت شدن جلو میلیونها چشم خیلی مشکل بزرگی نیست و با همت امثال گل شیفته حل خواهد شد..
ایشان درست زمانی که مردم ایران دارن سایه شوم جنگ بر سرشون حس می کنن و صد تا مشکل ریز و و درشت داره جامعه را هر رزو تنگ تر میکنه کاری می کنه که طالبان ایران بهش استناد کنه که حق با اونهاست و باید بیشتر طناب بر گردن زنان و هنر و هنر مندان پیچید..
خارج نشینان البته قطعا این مسائل درک نمی کنند که به به چه چه می زنن بر این جسارت عظمی بسیار بو دار ..

تمایل من به زیبایی‌، معطوف به عضوی ست که در میان دو گوش پستاندارن قرار گرفته است....گر چه، دیگران یا حتا شما، می توانند معیار‌ها و محک‌های متفاوتی برای زیبایی‌ داشته باشند...

به دیدگاه من، زیبایی‌ افرادی چون فرخ رو پارسا، مهناز افخمی، پروین اعتصامی، فریدون فرخزاد، کسروی، صادق هدایت و دیگرانی مانند آنان، در قلم و اندیشه‌های آنان نهفته شده و ربط چندانی به شکل و فرم صورت یا اندام آنان ندارد...دوستانی که هر نقد و نظری را به عضو میان دو پا ربط می دهند و برچسب زن ستیزی یا مرد ستیزی به آن می زنند، به همان معضلی گرفتارند که اهل منبر و مندیل به آن دچارند...

سلام دوستان
چقدر جالب بود .
من شدیدا طالب اون آرامشی هستم که گلشیفته بعد از این کارش صاحب شد.
به نظر من این کار خیلی سخته . یعنی انجام کار که سخت نیست بلکه رسیدن به مقامی که باعث انجام این عمل
بشه خیلی سخته.
ایکاش من هم توانایی رسیدن به اون جایگاه را داشتم.

هر هنرمندی به فرهنگی که در آن رشد کرده و به موفقیت دست یافته ، دِینی هرچند اندک دارد و تصویری در ذهن مخاطبانش ساخته. قطعا از هنرمندی که در فرهنگ شرق بار آمده (متاسفانه یا خوشبختانه) چنین رفتار مدرنی ، دور از ذهن است و شوک غریبی به بینندگان یا شنوندگان آن فرهنگ منتقل مینماید.
حال بعضی با تعصب و برخی با بی تفاوتی و تمسخر با آن برخورد میکنند.در داخل ایران رسیدن به تعادل کمی دور از ذهن است.باید باور کنیم که ما متولد و یا ساکن پاریس نیستیم و سالها با تفکرات High Tech و Post Modern فاصله داریم.سروش لشگری(Persian Raper) به سلامت باد که میفرماید :اینجا تهرانه یعنی شهری که ***هرچی تووش میبینی باعث تحریکه!!!...

بس کنید تورو خدا این نوحه خوانی ها برای بئن زن را گوئی همۀ جهان فقط گرد ننه من غریبم خوانی برای بدن زنان میگردد
چه سوز و گداز های جامعه شناسانه ای اندر بای باز تعرف خویش زنان توسط عریانی
خودتان ازینهمه لفاظی و بازی با تعاریف من درآوردی خنده تان نمیگیرد یا خسته نمیشوید
قربانتان گردم جامه به تن کردن و دور شدن از عریانی انسان غار نشین، رشد و پیشرفتی انسانی بوده است. از آن اجتماعی زندگی کردن، شهر نشینی و تمدن بیرون آمده. حالا اگر باز گشت به غارنشینی و توحش نوعی باز تعریف مفهوم زنانه است، این گوی و این میدان

من فکر نمیکنم خود گلشیفته اینقدر عمیق و فلسفی یا حتی سیاسی یا اجتماعی به این قضیه فکر کرده باشه. گلشیفته دختر قشنگ و برازنده ای بود که بخاطر پدرش که نفوذی در عالم سینما داشت به سینما راه پیدا کرد. بدون هیچگونه تحصیلات آکادمیک و دید هنری . همیشه بخاطر زیباییش تحسین شد نه بخاطر بازیش. چرا که همیشه در سطح یک هنرپیشه نه خیلی خوب باقی ماند با یک بازی اغراق شده در میمیک ها و غلو در صداهای حزن آور به سبک هنرپیشه های هندی. گلشیفته حتی در رلهایی که بازی کرده موفق به یکی شدن با کاراکتر رلش نشده و نتوانسته به عمق کاراکتر نفوذ کند و در سطح ادای کاراکتر را آوردن باقی مانده.
نقشها و موقعیتی هم که در مدت اقامت خارج از کشور داشت بیشتر و بهتر از این نبوده. همیشه شکل نمایش و وظیفه نمایشی داشته نه نماینده یک کاراکتر. گلشیفته نماینده یا سمبل یک کاراکتر نیست. گلشیفته میتواند بشکل خیلی سطحی یک کاراکتر را تقلید کند و به نمایش بگذارد. و تا بحال هم در داخل کشور و هم در خارج از کشور همین کار را کرده.
از گلشیفته نماینده کاراکتر زن ایرانی نسازید. فقط میتوان از گلشیفته یک تیپ ساخت. تیپ زنی که عطش و میل به ابراز وجود و خود نمایی دارد. حالا به هر دلیلی.

از گلشیفته ممنونم که به من جوون ایرانی نه تئوریک بلکه کاملا واقعی و قابل لمس آموخت که هیچ چیزی اصالت و قداست نداره و به قول داستایووسکی "انسان چیزی فراتر از بدنش است" ( رمان ابله) ... گلشیفته جان ممنونم که تو اینکارو کردی و ممنونم که ریشه های افکار پوسیده ی ما رو تبر زدی ... به قول نیچه " جان شتر میشود، شتر شیر میشود و سر انجام شیر ، کودک می شود" و چه زیباست که فرو نگر شدی و فرونگری را به ما می آموزی ...

واقعا چی فکر کردید که حرکت خوشیفته رو با آبرامویچ مقیاسه کردید؟ ابتذال از این قیاس شما می بارد... متاسفم برای تحلیل مسخره ی شما... هیچ فرقی بین شما که چنین حرکت لوسی را به ساحت هنر معاصر می برید و بنیادگرایانی که ذات مساله را تقبیح می کنند نمی بینم.

اگر از اینکه زنان را در جسم و جسم اورا در دو قسمت از بدن او (که مورد نیاز جنسی مردان است)خلاصه می کنند و بین زن و مرد در آزادی نمایش بدنش فرق می گذارند و برای مردان حق چند همسری(لذت متنوع)قائلند و برای زنان نقش ابزار لذت قائلند و ما با همه اینها مخالفیم چرا در همان زمین "جنسی دیدن زن" با این افکار مبارزه می کنیم ؟!
اگر قرار بر مخالفت با التذاذ بی حد مرد از زنان است چرا بجای محدودیت این آزادی حیوان گونه مردان ،فریاد می زنیم بایدبه ما زنان هم حق چند شوهری دهید؟
اگر مخالف تحقیر زنان هستیم چرا جسمش را تحقیر می کنیم وبرای آنکه به همه بگوییم او انسان است و باید روحش را دید مجبورش می کنیم جمسش را تحقیر کند و بی ارزش نشان دهد ؟

نمایشی از این دست که گلشیفته فریفته اش شده بدین معنی است که من (بعنوان یک زن) برای مبارزه با طمع و حرص جنسی مردان نسبت به بدنم و برای اینکه روحم را از قید تمتعات جنسی مردانه آزاد کرده و عادی اش کنم، خودم را آزادنه عرضه می کنم و به مردها می گویم :" آهای ای جماعت مردان !بیایید آزادنه جسمم را بینید تا برایتان عادی شودو... .
بعبارت دیگر زن باید برای برابر شدن با مرد از جسمش بگذرد و آنرا مابه ازاء آزادی قرار دهد.
جالب است ! مردان همیشه برنده این میدانند!زیرا بدن زن راگاهی با پول می خرند و گاهی بانوید آزادی!
نکته آخر ، گیریم حرف ایشان صحیح !آیا با این کار به نفع اهداف عمومی مردم ایران (جنبش سبز) عمل کرده یا به نفع ظالمان!راستی مشکل امروز ما لخت شدن و آزادی تن نمایی است یا فراگیری اصول اولیه زندگی انسانی آزادانه در کنار هم بدون وجود استبداداست.

خانم گلشیفته حتماً دلایل خودش را داشته و بدن خودش هست و خود داند.
او خود را نشان داد من نگاهش نکردم....

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما