اسلامهراسی در اروپا
چهارشنبه, 1390-12-17 18:38
نسخه قابل چاپ
پائول هکنس
برگردان:
نادیا پارسا
پائول هکنس - انتظار میرفت با پخش صحنههای تاثیرگذار تلویزیونی از انقلابهای مردمی بهار عرب، کلیشههای ذهنی اروپاییهای اسلامهراس، تا اندازهای تعدیل شود. کلیشهها و ذهنیتهایی نزد شماری از سیاستمداران و روشنفکران اروپایی هست که باور دارند اسلام در ذات خودش "توتالیتر" است.
ولی درست برعکس، در همهپرسیهایی که در این مدت برگزار شده، احزاب دسته راستی اسلامهراس، مانند حزب ناسیونالیست فرانسه یا حزب راست افراطی "ترو فینز" در فنلاند، توانستهاند بهترین نتایج را از زمان تاسیس خود به دست آورند. در حال حاضر این احزاب، حرکت پرشتابی را در مسیر بازسازی معماری سیاسی در اروپای غربی آغاز کردهاند.
احزاب راست افراطی در اروپا، باید از سیاستمداران منسوب به "جریان اصلی" ممنون باشند که به سبب بهرهبرداریهای شخصی از آنها حمایت میکنند. برای نمونه، در ماه آوریل سال گذشته، رهبران اتحادیه اروپا به آن دسته از پناهندگان تونسی که تازه به ایتالیا و مالت رسیده بودند فشار میآوردند. آنها سعی داشتند چهرهای از انقلابهای مسالمتآمیز مردم مدیترانه معرفی کنند که گویی مشتی "قحطیزده" به اروپا حمله کردهاند.
آنچه به اسلامهراسی وجههای هولناک میدهد، درک این واقعیت است که برخلاف آرا و باورهای پوپولیستی پیشین، اسلامهراسی، هواداران پرشماری نیز در طیفهای وسیعی از چپهای افراطی تا راستگرایان تندرو (قطع نظر از سطح اجتماعی و تحصیلات افراد) دارد.
اسلامهراسی، ذهنیتی وابسته به "جریان اصلی" است، اما هیچ "تابوی" مشخصی علیه آن، آنطور که در برابر نژادپرستی یا بیگانههراسی وجود دارد، مطرح نیست. این واقعیت است که برخی از اروپاییهای اسلامهراس، با شعار دفاع از حقوق زنان یا حقوق همجنسگرایان به اسلام حمله میکنند.
محافظهکارها، لیبرالها و حتی گاهی احزاب چپ هم، بعضی وقتها به دلیل فرصتطلبی و گاهی نیز به سبب باورهای اعتقادی خود در این دام میافتند. اسلامهراسی نیز مانند نژادپرستی، در نهایت در خدمت نیروهایی قرار میگیرد که قصد دارند ریشه مهاجر و مهاجرت را بزنند، ترکیه را از اتحادیه اروپا بیرون کنند و در آخر، وجود یک "اروپای سفید مسیحی" را تضمین کنند.
اسلامهراسی در اروپا در آینه آمار
نتایج بررسیها نشان میدهد که "اسلامهراسی" در کشورهای مختلف اروپایی، تقریباً به یک اندازه وجود دارد. به تازگی، نتیجه مطالعهای نشان داده است که ۳۴ تا ۳۷ درصد از فرانسویها، هلندیها، پرتغالیها و دانمارکیها پذیرفتهاند که نسبت به مسلمانها نگرشی منفی دارند.
این رقم در آلمان ۵۹ درصد است. حزب آزادی هلند که توسط "خیرت ویلدرز" ۴۷ ساله، رهبری میشود سعی میکند که مهاجرت از کشورهای مسلمان را محدود کند، برای زنانی که محجبه هستند مالیات ببندد و انتشار قرآن و ساخت مساجد را در این کشور ممنوع کند. در طول دوسال گذشته، «خیرت ویلدرز» با وجود اینکه به اتهام هتک حرمت مسلمانان دادگاهی شد، هنوز به عنوان یکی از سیاستمداران پرطرفدار در این کشور شناخته میشود.
حزب "مردم" دانمارک از سال ۲۰۰۱ همکاری نزدیکی با دولت مرکزی راست این کشور داشته است. این حزب که یکی از رهبران آن "حجاب مسلمانان" را به صلیب شکسته تشبیه کرده است، موفق شد در انتخابات سال ۲۰۰۹ برای تعیین نمایندگان "پارلمان اروپا"، ۱۵درصد آرای رایدهندگان را به دست آورد.
این حزب در حال حاضر سومین حزب بزرگ دانمارک است. هم در دانمارک و هم در هلند، دولت با اعمال سختگیریهای تدریجی برای مهاجران غیر غربی، به نوعی به اسلامهراسی در جامعه دامن زده است.
در سایر کشورهای اتحادیه اروپا نیز که احزاب ضد اسلامی رشد خاصی نداشتهاند، اسلامهراسی در خود جامعه نیرومند است. برای مثال، در تحقیقی که به تازگی صورت گرفته است، ۵۸ درصد آلمانیها با محدودسازی آزادیهای دینی مسلمانان موافقند.
این نرخ، در شرق آلمان، به ۷۵ درصد میرسد. در این منطقه، شمار جمعیت مسلمان بسیار اندک است. ۳۷ درصد از آلمانیها اعتقاد دارند که "آلمان فدرال"، بدون حضور مسلمانها جای بهتری خواهد بود. این تحقیق، رشد چشمگیر اسلامهراسی را از سال ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ با یک جهش مشخص در سال ۲۰۰۹ نشان میدهد.
بر اساس این بررسی، واکنشهای منفی نسبت به مسلمانان، در میان طبقات اجتماعی متوسط و بالا و نیز در میان آلمانیهای تحصیلکرده بیشتر شده و احساسهای ضد اسلامی در این جوامع، حتی از همجنسگراهراسی، نژادپرستی و یهودیستیزی نیز قویتر است. این در حالی است که مطابق مطالعاتی که به تازگی انجام شده بسیاری از کلیشههای موجود علیه مسلمانان واقعیت عینی ندارد.
زندگی واقعی مسلمانان در اروپا
مطابق آمار، شمار قابل ملاحظهای از مسلمانان، "اسلام" را به عنوان یک "ایدئولوژی سیاسی" قلمداد نمیکنند. همچنین مسلمانان، در درجه نخست خود را درون موقعیت اجتماعی و شغلی خویش تعریف میکنند و نه اسلام یا در مقام یک مسلمان.
آنچه به اسلامهراسی وجههای هولناک میدهد، درک این واقعیت است که برخلاف آرا و باورهای پوپولیستی پیشین، اسلامهراسی، هواداران پرشماری نیز در طیفهای وسیعی از چپهای افراطی تا راستگرایان تندرو (قطع نظر از سطح اجتماعی و تحصیلات افراد) دارد.
تنها هفت درصد مسلمانان به اسلام اعتقاد راسخ دارند و به پدرسالاری سنتی چسبیدهاند. در آلمان، ۹۸ درصد مسلمانان، خودشان شریک زندگیشان را انتخاب میکنند. ۸۴ درصد از آنها نیز به "جدایی کلیسا از حکومت" اعتقاد دارند.
بررسیهای دیگر نشان میدهد که سبک زندگی بیش از ۵۳ میلیون مسلمانی که در اروپا ساکن هستند، مشابه غیر مسلمانان اروپایی است. با این حال، واقعیت عینی این است که اسلامهراسی، تفکیکی میان نخبگان سیاسی یا جامعه شهری مسلمان، با دیگر اقشار مسلمان قائل نیست.
از سویی دیگر، به نظر میرسد که چپهای اروپا در "نقد گفتمان اسلامهراسی" باید تلاش بیشتری داشته باشند. اگر چپ، بر "سکولاریسم رادیکال" اصرار دارد، چنین نقدی بر تمامی ادیان وارد است و نمیتواند تنها اسلام را در بر بگیرد. کشف و بازنمایی "نژادپرستی فرهنگی"که به اهداف و برنامههای احزاب دستراستی مشروعیت میبخشد، مسئولیتی بسیار دشوار است. امری که به انجام رساندن آن، وظیفه تمامی نیروهای مترقی است.
پنهان نمیتوان کرد که قوانین محدودکننده دولت سوئیس در ساخت مناره مساجد - که در سال ۲۰۰۹ توسط ۵۸ درصد رایدهندگان سوئیسی تصویب شد- یا ممنوعیت پوشیدن برقع در فرانسه، بلژیک و نیز مناطقی از آلمان، حقوق پایهای مسلمانان را در این جوامع نقض کرده است.
در حال حاضر، رفتارهای تحقیرآمیز نسبت به اسلام و مسلمانان، در محل کار یا محیط مدرسهها نیز دیده میشود. این امر، خود بسیار حساسیتبرانگیز است. میتوان گفت از میان تمامی اشباحی که اروپای امروز را در بر گرفته است، هیچیک به اندازه "اسلامهراسی" مخرب نیست.
از سال ۱۹۸۰، اهداف و پیشفرضهای اصلی نیروهای راست اروپا، تغییری نکرده است، اما در مقابل، به نظر میآید که چپها و نیروهای لیبرالها جامعه، به شدت نسبت به این پدیده درماندهاند و قادر نیستند که مسئله اسلام و مسلمانان را به شکل سازندهای در اروپا حل کنند.
*متن مقاله در نسخه فارسی خلاصه شده است.
در همین زمینه:
اروپا، مغرور، استعمارگر، دورو (بعبارتی چند رو)، ظاهربین، مصرف زده، بازیگر و ادا باز، گرگ صفت، ابله و منفعتجوی است. اگر آمریکا حول محور دلار میچرخد ولی اروپا به تاریخ و نظم سیاسی- اقتصادیاش میبالد. دلایل مهاجر پذیری محدود غرب برای اینست که ۱- با تولید انبوه در جوامع صنعتی، بازار کالا و خدمات، احتیاج به مصرف کننده دارد زیرا زادولد در غرب کم و سنّ سالمندان زیاد است. ۲- نسل دوم مهاجرین میتواند، کاتالیزور سیاسی یا اقصادی بین کشورهای غربی با جوامع جهان سومی باشد.۳-نظم نوین و نوعی تک جهان سازی از طریق سلطه فرهنگی، نگاهی غربی به زندگی و اخلاق سودجوی و منفعت طلبی همراه با اگویسم و.... این مهم برای مردم بومی و عادی غربی جاافتاده و معمول است زیرا با این روش، زندگی و رشد و نمو کردهاند و شاید به نوعی قربانی این سیاستها بوده و هستند. نخبگان روان اجتماعی- سیاسی غرب با واردات مهاجرین و ایجاد شهروند درجه دو، به بومیان ناموفق خود در زندگی, پول و شهرت،این امر را اماله میکنند که از آنها بد شانستر هم در جامعه وجود دارد و خوشحال باشند از اینکه، هویتی ملی و افتخار آفرین دارند زیرا در این مرز و بوم بدنیا آمدهاند!!؟ با نگاهی اجمالی به جهان اسلام و مومنانش، میتوان فقر،بی عدالتی، فساد،دیکتاتوری، جزم اندیشی و... را بوضوح دید و پس از بیش از ۱۴۰۰ سال، هیچگونه پیشرفت و رشدی در این اندیشه دینی یافت نمیشود و با تسلیم شدن در مقابل اللهایی که هر ننه قمری برداشت خود را از آن دارد، آزادی اندیشه و فردیت نابود خواهد شد. اخلاق و انسانیت در این دین، مقام بیشتر کلامی دارد تا عملی. با بیشتر شدن مسلمین، عادات، آداب و رسوم اسلامی بر جامعه چیره خواهد شد و تنها افتخار غرب که همان آزادی بیان و اندیشه باشد، به خطر خواهد افتاد.
وقتی در مدرسه ابتدایی در بلژیک که شنا جزو برنامه هفتگی است وهمه دانش اموزان باید با هم به استخر بروند پدر یک دانش اموز دختر مراکشی درداخل مدرسه شمشیر به روی معلم می کشد و میگوید کسی حق ندارد بدن دخترم را ببیند ما مسلمانیم با شما فرق داریم ما پاکیم .وقتی شوهر یک تازه عروس ترک درکلاس زبان (که برای تازه واردین به کشور اجباری است) زن خود را در حضور دیگران به قصد کشتن کتک می زند فقط به دلیل انکه درکلاس زبان زبان اموزان مرد هم از کشورهای دیگر حضور دارند .وقتی پدر چچنی دختر خود را به خاطر سینما رفتن با یک پسر بلژیکی خفه میکند و درکانال اب میاندازد وقتی زن وشوهر سومالیایی در سوپر مارکت به جرم سرقت بازداشت می شوند و علت دزدی را حلال می دانند چون امامشان در همان مسجدی که پول ساختش رو دولت ومردم مسیحی بلژیک دادن بعد از نماز دزدی ازمسیحییان رو حلال دانسته ... وهزاران هزار مورد دیگه .حالا شما چی انتظارداری این ملت برای ما ومذهب ما به به وچه چه کنند .ماخودمان در کشور خودمان از اسلام ومسلمانی به کجا رسیدیم .چه بلایی بعد از ورود اسلام به سرمان امد .من به عنوان یک مسلمان زاده که از یک خانواده مذهبی هستم میتوانم این مردم را که به ما جا دادن کاملا درک کنم که چرا از اسلام هراس دارند .
«از درد گفت و از درد شنیدن بامردمان بیدرد ندانی چه دردیاست»
شکوفه خانم ان چهار مورد را که گفتید شاید راست باشد اما من بعنوان اتایست بشما نیمه دوم را عرض میکنم. در هلند در دوره ای کوتاه بیست هزار ( ٢٠٠٠٠)کودک فقط توسط کلیسا ها مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند.(اخبار دو-سه هفته پیش هلند میگفت )امروز تلویزیون از مجرمی دیگر حرف میزد که شصت وچهار ٦٤ نوزاد بین صفر تا دوسال و نیم ( -٠- تا٢/٥) را مورد تجاوز جنسی قرار داده است. چند سال پیش در شهر سینترکلاس در بلژیک منزل یک خانواده کارگر ترک توسط یک بلژیکی اتش گرفت.. پدر و دو فرزند خرد سالش جزقاله شدن در جلو چشم مادر . در کباب موؤرد (قتلهای کبابی،آلمان) نه( ٩) ترک با وجود اطلاع وسکوت پلیس به قتل رسیدن بعد از ده سال اطلاعتش بیرون امد.به گفتن ٤ مورد( مثل شما) اکتفا میکنم اما در مورد ایرانها،:
با و وجود اینکه من با آنها ارتباط زیادی ندارم و کلأ تعداد اندکی هستند . شخصأ سه نفر را در این چند سال می شناختم که دو تای انها ««یک مرد»» و ««یک دختر جوان»» خود را دار زدند و ««یک مرد خانواده دار»» دیگر خود را به برق زد وهر سه مردند، تعداد دیوانه شده ها بماند!!! یکی فکر میکرد "خدا" شده،یکی دیگر ادعای "نبوت" دارد ان یکی دیگرفکر میکند تمام سرویسهای جاسوسی دنیا دنبال او هستند،وغیره ...آیا فکر میکنید اگر یک خارجی مثل من و یا شما با یک ماشین تصادف کنیم، پلیس و یا قاضی بیطرف خواهند بود؟ ایا اتش نشان برای خاموش کردن منزل یک کله سیاه عجله و یا سعی اش را خواهد کرد ؟ آیا فکر میکنید ایرنیها الکی دیوانه میشن یا خود کشی میکنند؟ ایرانیهای بد بخت حتی دینشان را عوض میکنند! و به عرب و ترک و اسلام برای خود شیرنی حمله میکنند!.پس چرا باز از ترک و عرب با آنها رفتار بدتر میشه؟
.پاسخ به هموطن گرامی بدون نام .
١.این چهار مورد شاید ندارد کاملا حقیقت دارد.
٢.من خیلی خوشحالم که شما در این کشورکه شما این همه از اونهاشاکی هستید به این راحتی ابراز عقیده میکنید و اماری روبیان میکنید که خود اونها گفتن (شما هیچ کشور مسلمانی رو نمیتوانی نام ببری که اماری از کثافت کاری اخودها ویا امام ها داشته باشند)
٣.شما میدانیدچرا ایرانیها از ترکها ومراکشیها فاصله می گیرند.؟
٤.اگه روزی کشورهای مسلمان به اون مرحله برسند که بتوانند اماری از اخوندها داشته باشند خیالت راحت به اون٢٠ هزار شما ١٠ تا صفر دیگه باید اضافه کرد.(یادت باشه من هم ازهمون اب وخاکم )
٥.من نمیدونم چی برایشما پیشاومده که از قاضی تا اتشنشان رومحکوم به نژاد پرستی می کنید من ٢ مورد از قضاوت رو بیان میکنم که بدونید اونجوریکه شما فکرمیکنید نیست.سال ٢٠٠٦ دختر من در مدرسه ازیک پسر مسلمان چچنی کتک میخوره به خاطرخوردن گوشت خوک در غذاخوری مدرسه ما به مدرسه رفتیم درحال صحبت با مدیر بودیم که پدر این چچن شروع به فحش دادن به ایرانیها کرد وگفت انشااللاه شما ایرانیها که اسلام رو با اماماتونخراب کردید به جهنم برید کار به دادوبیداد رسید وپلیس امد تمام رو نوشت بعداز٢ هفته دادگاهی شدیم من ١٠٠یورو جریمه چچن اخراج از سیستم سوسیال وبرگشت به کمپ پناهندگان (چون جواب نداشتن)و مدیر مدرسه ٥٠٠یورو جریمه و٣ ماه کلاس اجباری .من فقط به خاطر این مدیر که زن بسیار خوبی بود غصه خوردم ایشون سابقه کاریش لطمه دید فقط بهخاطر ٢ خانواده مسلمان وخارجی .یادته نوردین مراکشی در شهر لیژ چه قتل عامی کرد این مسلمان مراکشی با اون سابقه بد از طرف دادگاه مورد لطف قرار گرفته بود که ازاد باشد و شاید به زندگی عادی برگردد.حالاشما میگید تصادف!
٦.شما میتونید بگید چرامسلمانان دوست دارند در همین کشورهایی با همین مردم نژادپرستی که شما میگیدزندگی کنند.به قول شما اگه اتیش سوزی شد نجات نمی دهند! تصادف شد به نفع اونها تموم میشه ! دادگاهرفتی محکومی !ولی باهمه این حرفها همین مسلمونها پول میدن که فک وفامیل رو بیار .عجب !
٧.ما تا حالا نشنیدیم مسلمونی از دست مسیحیان دیونه شده یا خود کشی کرده .ولی هم مسلمون خود کشی میکنه هم غیر مسلمون در ایران هم میشه در همه جا هم میشه.
٨.هموطن گرامی ایرانیها بدبخت نیستند و اگر کسی مذهب عوض میکنه دلایل زیادی وجود داره .خیلی ها برای جواب خیلی ها این رو از ان بهتر دیدن .
٩.من نمیدونم منظورشما از خود شیرینی رو به من میگید یا چی ؟اگر به من میگید من اینجا کسی رو نمی بینم که بخواهم خود شیرینی کنم .چیزی رو که از سالها زندگی در (١٩٩٤)اینجا دیدم میگم
١٠.هموطن من ٩ساله کارمند شهرداری هستم چیزهایی که ما از مسلمونها میبینیم اگه شما ببینید واز نزدیک با رنج وبدبختی زنان دختران که چه بلایی سر اونها میارن دیگه اینجوری فکر نمیکنی .درشهر داری کمیته ای است برای دفاع از زنان مسلمان این کمیته به درخواست زنان ترک شروع شد اگه ببینی که سر زناشون چه بلایی میارن اون تجاوز کلیسا یادت میره
١١.در اخر این رو بگم فکر نکنی من میگم اینجا بهشت .نه نژاد پرست هم وجود داره همان طور که در کشور ما داره ما هنوز رفتار با افغانیها رو فراموش نکردیم.یکی از بزرگترین دلایلش افکار ١٤٠٠ساله خود ما بوده.شما فکر میکنی اقلیتهای مذهبی در کشورهای مسلمان خوب زندگی میکنند.چند نمونه میگم بدونید .در کشورهای مسلمان داشتن انجیل جرمه.در قانون نوشته نشده ولی اجرا میشه در ایران شما نمیتوانید انجیل از کتاب فروشی بخرید چون ممنوع است ولی اینجا قران ازاده چاپ میشه به تمام زبانها با پول دولت مسیحی .در کشورهای مسلمان هیچ غیر مسلمانی حق کار در دادگستری رو نداره اینجا قاضی هم میتونه بشه در هیچ کجا از شما سوال نمی کنند مذهبت چی هست در کشور مسلمان اول اون رو می پرسند در این شهردای که من کار میکنم ٨ مسلمان کارمند هستند در هیج شهرداری در تمام کشورهای مسلمان از کشور خودمان گرفته تا اخر چنین چیزی نیست.دوست گرامی در هر جا که زندگی میکنی سعی کن با مردم اونجا دوست باشی .نه دشمن اگه دیدی نمیتونی حتما اونجا رو ترک کن چون هم برای خودت وهم برای دیگران مشکل پیش میاری.
از دوستان در رادیو زمانه هم تشکر میکنم وببخشید که طولانی نوشتم.
شکوفه خانم محترم ،از جواب مفصل شما ممنونم. حرفهای من کلی بوده و هست. بخود نگیرید.من در بالا عرض کردم آتایست هستم.مشکل شمای نوعی بعنوان نوکیش مسیحی یا غیر مسیحی(یامسلمان شیعی) با "مسلمانان" و یا "ترک"،"عرب" و "چچنی" سنی، بخاطر «دین» و یا «نژاد» و یا «اورژین» آنها برای من قابل فهم نیست. من از یک اقلیت قو می و دینی ایران هستم، "تبعیض و چاپلوسی" رنجم میدهد. بخاطرش تاوانها داده ام. اگر یک ترک یا عرب یا فارس یا اروپایی رفتاری غیر ا جتماعی دارد. نباید او را بخاطر "اعتقاداتش" یا "نژاد" و "محل تولدش" مجازات و مورد قضاوت قرار گیرد بلکه بخاطر جرمش.یادآور میشوم که در بالا درابتدای مطلبم گفتم: « من ...بشما نیمه دوم را عرض میکنم»، نیمه ای که در نوشتهء شما کتمان شده بود.مثال آوردم از سه کشور مختلف و از اخبار رسمی،چیزی که شما شاید با این همه سال ( از١٩٩٤ ) بهتر از من میدانید!!! با همه احترام ، مجددأ بشما که این همه سال اروپا بودید میپرسم چرا کمی اوبکتیو بودن، نوترالیتیت را از بخش دمکرات اروپا یاد نگرفیید؟ ( مرا ببخش نمیخواستم اینها را بنویسم اما اخلاقأ مجبورم، حمله به هر اقلیتی،که فقر او جرم اوست، فقراقتصادی یافقر فرهنگی یا حتی فقر فکری، ژنتیکی، در همراهی با اکثریت «بطور یک طرفه» «در پشت سر آنها» «در پناه امن اکثریت» ازار وجدانی ام میدهد )
چند نکته جزئی:
(١)_ شما فرمودید در این ١٦ سال از خودکشی ایرانیان چیزی نشنیدید!!! در همین سایت زمانه : کامبیز روستایی در روز روشن خودش را در میدانی در هلند اتش زد(چند ماه پپش) .در سایت بی بی سی فارسی گزارش تصویری : در یک کمپ در آلمان بعداز سالها بی جوابی یک جوان ایرانی خود را به دار آویخت.(کمتر از یک ماه پیش)
( ٢ )-- گفته بودید:«در این شهردای که من کار میکنم ٨ مسلمان کارمند هستند در هیج شهرداری در تمام کشورهای مسلمان از کشور خودمان گرفته تا اخر چنین چیزی نیست... »فقط جهت اطلاع:گویا شاهرودی رئیس سابق قوه قضائية رژیم عراقی الاصل است. خمینی والدینی هندی داشته و رفسنجانی اجداد افغانی و جلال الدین فارسی(نماینده سابق مجلس) افغانی اصل بود . «آتا ترک» آلبانیایی بود.ملکه سابق اردن انگلیسی و ملکه کنونی اردون فلسطینی است.شیکترین هتلهای مشهد مال افغانیهاست که اغلب انها ثروتشان را از قاچاق مواد مخدر به ایران بدست آوردند. دکتر عبدالله عبدالله وزیر سابق افغانستان در ایران پزشک شد. اما خیلی از اقلیتها ایرانی حق ورود به دانشگاه نداشتند. زود نتیجه عام نگیرید.
(٣ )-روی سخن من با فرصت طلبانی است(نه شما خانم محترم که نمیشناسم) که تا در ایران بودند، همراه فاشیستهای مذهبی و ناسیونالست های افراطی اقلیتها را مورد تبعیض و تهدید و توهین قرار میدادند و همیشه تحسین و ثنا گو و شاکر قدرت بوده اند و هستند. اینجا با همان افکار نعل وارونه زده و پیشقراول حمله به اقلیتهای مهاجری گشتند،که از دیکتاتوری فرار کرده،و به درد غربت و رنج تبعیض گرفتارند.
٤)__ آزادی بیان یعنی آزادی انتقاد،انتقاد از صاحبان "قدرت" و "ثروت" و "فهم" نه فقط نقد از "خدا زدها"، "طبیعت زدهای" "بی دست و پا" که در قعر جامعه در ذباله ها دفن اند.که از ناچاری و درد مثلأ "بحران هویت" ناشی از مهاجرت چنگ به یک مشت خرافات زده اند.و هر کاری که میکنند اغلب اشتباه است.و یااحساسی و غریزی.
اگر اشتباه میکنم لطفأ مرا راهنمایی فرمايید.
تعصباتی که مسلمانان دارند ییهودی های اروپای هم دارند(با شدت بیشتری حتی). چند مثال:
حرامی گوشت خوک در تورات آمده. غذای آنها باید "کوشر" باشد یعنی آنها حتی نوخود و لوبیا را قبل از پخت توسط آخوند یهودی کنترل مشود. نه تنها گوسفند را با شیوه خاص خود (کوشر) زبح میکنند، بلکه شکستن تخم مرغ نیز ریتولد دارد.آشپز خانه دو بخش دارد.نباید این دو بخش با هم قاطی شود . حتی آب فاضلاب آنها.دو یخچال جداگانه دو سرویس کاسه وبشقاب و قاشق وکارد وچنگال و غیره. یکی برای مواد لبنی دیگری برای مواد گوشتی،در کمدهای جداگانه،در رنaگهای جداگانه . اگر پسر مسلمان میتواند با دختر غیر مسلمان عقد کند. دختر و پسر یهودی هر دو طبق شریعت آنها چنین حقی را ندارد.زنانشان کلاه گیس میپوشند بجای روسری.و ...
من درود به آن زن ایرانی مقیم و پاسپورت داری میفرستم که در کلیسای بروکسل" ٢٥ روز" اعتصاب غذا کرد تا زن حامله ای که دار و ندارش را فروخته بود به امید یک سراب ، نه روی برگشتن داشت و نه اجازه ماندن، سر پناهی بگیرد.
نه خانمی که زورش به یک چچنی بی جواب, زن و بچه دار, که با "پوتین" (حامی دیکتاتورهای خون ریزی چون "اسد") می جنگد، میرسد.
با سلام به هموطن گرامی بدون نام.(ببخشید چون نامی نمی نویسید )
دوست عزیز من با کسی مشکل ندارم .نه مسلمان نه مسیحی نه... مشکل راکسانی دارند که با نام مذهب وبا اتکا به مذهب کارهایی انجام میدهند که نه تنها در این جامعه جرم است بلکه وجدان هر انسان سالم رو هم ازار میده.وفقط وفقط جواب میدهند این کار در مذهب مجاز ه .اگر تمام این کارها رو که میکنند به نام مذهب تمام نکنند وضع کاملا فرق میکنه میدونی چه طور ؟اگر کسی دزدی میکنه و میگه این رو مذهب من اجازه میده اولین چیزی که اینها فکر میکنند اینکه پس این چند میلیون مسلمان هم دزدند و ولی اگه بگه احتیاج داشتم اونوقت تمام سازمان هایی که باید به اون کمک میکردند (از قبیل سوسیال وغیره) زیر سوال میرند وباید جواب بدهند دوست عزیر ریس اوسنوی(به خاطر عدم کمک به یک خانواده کوزوار )از کار بیکار شد. فقط ٥٦ ساعت وقت برای سر و سامان دادن این خانواده واین پرونده صرف شده .ولی همین خانواده اگه میگفت مذهب من این اجازه رو میده قضیه کاملا فرق میکرد.دوست عزیز من فقط حقیقتی رو بیان میکنم که هر روز بااون سروکار دارم امیدوارم وجدانتان به خاطر اون ناراحت نشه من فکر میکنم که شما فکر میکنید من با مسلمانان مشکل دارم به همین خاطر وجدانتان ناراحت شده اگه من مشکل داشتم پس با خانواده خودم باید هر روز درگیر میشدم و به جای کمک به خانواده های مسلمان باید برای اونها دردسر درست میکردم(محل کارم) وهیچ وقت موقیتی که اکنون دارم (اعتماد کامل )چه از طرف دولت چه از طرف صدها نفر مراجعه کننده.نداشتم.
منظور من کار کردن غیر مسلمانان برای مسلمانان است .رفسنجانی مسلمانه شاهرودی مسلمانه این غیر عادی نیست .در اینجا مذهب برای پست ومقام معنی نداره ولی در کشور من جای دور نمیریم برای اینکه در مقام معاون شهردار بشی باید حتما مسلمان باشی اینجا خیر وخیلی کارهای دیگه ازقبیل قاضی.پلیس...که بالا توضیح دادم.
هموطن عزیز بیشتر پناهندگان به خاطر مشکل مالی از کشور خود مهاجرت کردن ازقبیل پاکستان ترکیه البانی مراکش الجزایرو...اینها درصد زیاد پناهندگان مسلمان رو تشکیل میدهند در هیچکدام از این کشورها دیکتاتوری نبوده .دوست دارند بهتر زندگی کنند .خوب اشکالی نداره ولی باید به قوانین اون کشور هم احترام گذاشت نمشه اینجا زندگی کنید وقانون عادات روستاهای کشمیر رو اجرا کنی این نشدنیه این یعنی برخورد وانفجار که ترکشهای اون باعث رشد سرعت نژادپرستی وهزار ویک بدبختی میشه که اولین قربانیش خود ما هستیم .من یک نمونه برای شما میگم یک مرد پاکستانی به جرم جنایت علیه دختر خودش دادگاهی میشد میدونی جرمش چی بود؟ختنه دختر ٤ ساله که منجر به مرگ اون شده بود .میدونی این مرد پدر نما جوابش چی بود در مقابل قاضی وده ها نفر.؟این سنت پیغمبر ما محمد بوده در زمان اون خدا به اون فرمان داده که دختران رو باید از شر شیطان دور نگاه داشت پس دستور بده دختران عرب ختنه شوند تا در امان باشند من هم انجام دادم این دختر چهارم من بود نمیدونم چرا مرد .اون ٣ تا چیزی نشدن .میدونی وقتی مترجم اینرو ترجمه کرد چنان شوکی به ما وارد شد که قاضی خیس عرق شده پرسید واقعا دختراتو ختنه کردی ؟اون جواب داد مگه فقط منم تمام پاکستانی ها این کار رو میکنن .دوست عزیز میدونی این حرف یعنی چی؟میدونی نگاه جامعه به مسلمان چه جوری میشه؟این یعنی فاجعه .این یعنی بدبختی .دوست من در این لحظه که دارم برای شما مینویسم چندتا پرونده رو میز منه (در خانه)که دارم فکر میکنم چطور باید حل کنم که کسی متهم نشه اینها نگاه منفی به مسلمان نکنند واین ٢ دختر واین زن هم به خواستشون برسن.(٢دختر ترک یک زن مراکشی) به خدا سخته خیلی سخته.طی سالها کار با این مسایل فقط به این نتیجه رسیدم که جامعه مسلمان چه اینجا چه هرجا باید بیدار شود یا نه وضع از این هم بدتر میشود در مورد خودکشی نگفتم نمی شناسم من از شما بیشتر میشناسم ولی هیچ ایرانی وغیر ایرانی به خاطر مذهب وفشار مذهبی خود کشی نکرده چرا برای جواب خیلی کارها کردن ولی خودت خوب میدونی دریافت جواب ربطی به نژاد پرستی نداره همون موقع که اون ایرانی خودشو برای جواب اتیش میزنه یا خفه میکنه همون موقع یک عراقی یا مراکشی جواب میگیره و یک کوبایی مسیحی اخراج این هیچ ربطی به مذهب نداره این رو صادقنه به شما میگم چون میدونم .دوست من امیدوارم توانسته باشم منظورم رو رسونده باشم .از من ناراحت نشو چون اگه بدون یک هموطن از من ناراحت شده غصه میخورم .جواب اون هموطن دیگه رو همینجا میگم چون دیگه حال دوباره نوشتن ندارم سهراب گرامی من زورم به مورچه هم نمیرسه .این قانونه که زورش اگه فیل هم باشه می خوابونه اون چچن نتیجه رفتار خودش رو دید همانطور که من دیدم همانطور که مدیر مدرسه شما برای کسی داری دل می سوزونی که ایرانی رو به چشم مردمی میدید که وجود اونها دنیا روکثیف میکنه .اگه قانون با اون برخورد نکنه فردا سرتو بیخ تا بیخ میبره وقانون کوه های قفقاز رو اجرا می کنه حالا می خوای درود بفرست یا نفرست .
دوستان رادیو زمانه واقعا شرمنده زیاد نوشتم توروخدا ببخشید .تشکر
من دست شما را میبوسم. نگران ان بودم که نکند از آن سوی بام افتاده باشید. من هیچگاه مسلمان نبوده ام ،حماقت هاشان را هم میدونم. اما موقعهای که دوست دخترم ( اینجایی) تعریف کرد که او و سه خواهر ش از ٦ سالگی مورد سوء استفاده جنسی پدرش قرار گرفتند.پرسیدم : پدرت مست بود؟ گفت: نه او میدانست چکار میکند. و او حالا نمی تواند بییش از یک کیلومتر از خانه اش از"وحشت بی دلیل" دور شود.بعضی از همکلاسی های دانشگاهی ام را دیدم که نمیدانند پدرشان کجایی و یا کی بوده. به درد بی دردی: « من کی هستم ؟پدرم کیست؟چرا من؟ و... »گرفتاراند.در ابهام و تزلزل مدام بسر میبرند. دوستی بسیار جوانتر از من میگویند که: ما به عشق ایمان(إعتقاد) نداریم. دیگر اخبارهای تلویزیونی برایم فقط یک خبرساده استثنایی نبود. بلکه یک واققعت تلخ،فهمیدم که چرا بعضیها اینگونه به خرافات می چسپند.نیچه فیلسوف فرهنگ (وضد مذهب دورهء روشنگری=فرلیختینگ) گفت:«انسان برای زنده ماندن نیازمند یک دروغ است.»این جمله نیاز به توضیح دارد:
متأسفانه مذهب همه "دلائل بودن" و "هدف زندگی" "معنای بودن" رایک جا از هر فلسفه ای ربوده.سالهای درازی ( در بعد هزاران سال) در همه ابعاد جوامع ریشه دونده،در افکار در احساس در فرهنگ در رسوم در عادات در رفتار در اخلاق و....
بطوریکه این دروغ بزرگ جای هر راستی راگرفته.وقتی انرا از کسی میگیری چیزی هم وزن آن نداری، که همه ابعاد جای خای آن را پر کند. هر ایدئولوژی هم که آمد بعد از ده ها خود مذهبی دیگر و صدها بار بدتر شد. برای زندگی امید لازم است برای امید اعتقادی عمیق ( إیمان ) لازم است.برای ایمان به هر چهارچوبی،یا ایدئؤلوژی نیاز دارید که ایده شما د ر فرم "داستانی"(چون ساده فهم و به یادماندنی است) ارائه شده باشد که جواب همه سوالهای ممکنه را داسته باشد و دایره ای پدید اورد که همه چیز در ان تعریف شده باشد. در ان همگی سوالات حل شده باشد. ومذهب هزاران سال وقت این چنین کاری را داشته اند.( متاسفانه بدون ایده و ایدیولژی هم هیچ اتفاقی نمی افتد.)
میدانید.حشرات برای مثال وقتی به دنیا میایند یک پروگرام دارند میدانند چه کنند کجا بروند و چگونه؟ . اما انسان اینگونه نیست . پروگرام ندارد بلکه باید خود بیابد. مذهب، و زیرمجموعه های ان (فرهنگ و سنت و...)این کار را میکنند. مجددأ انسان را حشره میکنند به او "راه و نقشه "و پروگرام "از پیش تعیین شده میدهند . او را از سردرگمی و مسئولیت بار سنگین" انتخاب" و "خطا"و "ریسک "نجات میدهد.( تنبلی ذهنی هم بسادگی میپزیرد.)
مذهب پاسخها را دارد پرسپکتیو میدهد.(هر چند ابتدایی). انسان برای توضیح پدیدها نیاز به توضیح و پاسخ دارد (هر چند غلط) .هرچند غیرمنطقی.(بی پاسخی خلا خطرناکی است.)
انسان برای حرکت، نیاز به "انگیزه" و "محرک" ،"مبدا"، و" منشاء" و"پلان" دارد.( هر چند کاذب.) همه اینها را یک ایدتولوژی استاندار شده که مذهب نام دارد، میدهد.بدون چنین مذهبی اغلب انسانها (عادی) در" قهقرای پوچی" و "نهی لیزم" گرفتار میشوند که عاقبتئ غیر خودکش یا خودآزاری ندارد.موضوع مفصل است و وقت کوتاه. موفق باشید.
ارسال کردن دیدگاه جدید