مسئله اهل سنت فقط مذهبی نیست، قومی هم هست
دوشنبه, 1390-08-09 17:02
نسخه قابل چاپ
محسن کاکارش
محسن کاکارش - اهل تسنن بخش بزرگی از جمعیت کشور ایران و ۱۴ استان مختلف را تشکیل میدهند و شمار آنها در تهران حدود یک میلیون نفر برآورد شده است. طی ماههای گذشته اعتراضهای مختلف نسبت به وضعیت اهل سنت در ایران افزایش یافته است و گفته میشود، حقوق آنها رعایت نمیشود.
احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در گزارش خود راجع به وضعیت حقوق بشر ایران که چندی پیش منتشر کرد، نوشته بود: "گزارشهای متعددی در مورد تبعیض علیه مسلمانان سنی در ایران دریافت کردهام. برای مثال جامعه سنی اجازه ساخت مساجد ومحل عبادت ندارند و همچنین از اجرای مراسم نماز جمعی مانند نماز جمعه و عید محروم هستند."
از سوی دیگر محمد خاتمی، رئیسجمهور پیشین ایران روز یکم آبان ماه در دیدار با جمعی از مردم سیستان و بلوچستان گفت: "در دموکراسی نباید هرکس غیر مسلمان است یا قومیتی متفاوت با اکثریت دارد به عنوان شهروند درجه دو به حساب بیاید."
آقای خاتمی، خواستار توزیع مدیریت در کشور و حضور بیشتر زنان، اقوام و مذاهب مختلف در مسئولیتها شده بود.
پیش از آن نیز محمدرضا سجادیان، نماینده خواف و رشتخوار، طی نطقی در روز چهارشنبه، ۲۸ مهرماه در صحن علنی مجلس گفته بود: "دولت از دخالت در تعیین هیئت امنای اهل سنت و انتصاب امامان جمعه و جماعات مساجد، که مغایر با اصل ۱۲ قانون اساسی و عملی کشور است، پرهیز کند و اجازه دهد تا حوزهها و مراکز علوم دینی، همچون طول تاریخ اسلام استقلال خود را حفظ کنند."
به تازگی هم نامه جمعی از امام جمعههای مساجد شهر بوکان به رئیس قوه قضائیه توسط وزارت اطلاعات ارومیه توقیف شده است. آنان از رئیس قوه قضائیه و مسئولان نظام خواسته بودند شش مبلغ مذهبی کرد را که در مجموع به ۳۸ سال زندان محکوم شدهاند، آزاد کنند.
پیشتر نیز جمعی از علمای دینی در نامهای به آیتالله خامنهای نوشته بودند: "محرومیت حداقل صدهاهزار اهل سنت ایرانی ساکن تهران از داشتن یک مسجد در امالقرای جهان اسلام چگونه قابل توجیه است؟"
زمانه در پیوند با اعتراضها و نامههای اخیر اهل سنت با حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان گفتوگوی کوتاهی کرده است.
نوشتن نامهها و اعتراضهای اهل سنت چه انگیزه و دلایل مشخصی میتواند داشته باشد؟
حسن امینی: نوشتن این نامهها و اعتراضها طبیعی است و ما در ایران زندگی میکنیم. اهل سنت حدود یک سوم جمعیت ایران را تشکیل میدهد. شاید در کمتر کشوری اقلیتی با این وسعت و گستردگی وجود داشته باشد. مبنای ما این نیست که علیه نظام قیام مسلحانه کنیم، ولی در عین حال جزو مردم ایران هستیم. ما انتظارمان این است در حد همان قانونی که هم اکنون در ایران است به نام قانون اساسی، از حقوق خودمان برخوردار بشویم؛ چه از لحاظ قومی چه از لحاظ مذهبی. هم اکنون این برای ما کافی است. البته پیشتر گفتهام و باز تکرار میکنم در این قانون آنطور که باید رعایت حقوق اقلیتهای مذهبی و قومی نشده است.
مسئله اهل سنت تنها مسئله مذهبی نیست، مسئله قومی هم است. چون تقریباً اکثر اهل سنت از قومیتهای غیر فارس هستند مانند کرد، بلوچ و ترکمن که علاوه بر حقوق مذهبی، حقوق قومی هم برای آنان مطرح است که هر دو مورد در آن حدی که در قانون اساسی ایران نوشته شده برای آنان رعایت نمیشود.
اصل ۱۹ قانون اساسی اینطورنوشته است، مردم ایران از هر قوم و قبیلهای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، زبان و نژاد برای آنان امتیاز نخواهد بود. درحالیکه ما میبینیم قومیتهای ایران، قومیتهایی که در اقلیت هستند هیچکدام به زبان خودشان درس نمیخوانند و این برخلاف نص قانون است. در قانون نوشته شده است که از حقوق مساوی بایستی برخوردار باشند.
این نامههایی که نوشته میشود و سخنرانیهایی که بوده و در آینده هم صورت میگیرد نشاندهنده تبعیض است. من هم دو سال قبل به خاطر همین مسائل که در زاهدان مطرح کرده بودم، بازداشت شدم و هنوز پروندهام در دادگاه مفتوح است. حرف عجیبی نزده بودم. الان هم آن نمایندگان مجلس معلوم است که حرف غیر قانونی نمیزنند. علمای اهل سنت حرف غیر قانونی نمیزنند. ما هم مسئله قومی داریم، هم مذهبی. یک مسئله بدیهی است. از حیث قومی همه میدانند که قومیتهای غیر فارس در ایران از حقوق مساوی برخوردار نیستند. مثلاً زبانشان تدریس نمیشود. در مورد مذهب هم بههمان شکل، اصل ۱۲ قانون اساسی میگوید، دین رسمی اسلام شیعه اثنی عشری است. مذاهب دیگر اسلام اعم از شافعی، حنفی، مالکی، حنبلی دارای احترام کامل هستند و نباید آنان را تحت فشار قرار داد. پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی آزادند و در تعلیم و تربیت دینی مدارس، احوال شخصیه مانند ازدواج و طلاق و دعاوی مربوط به آن در دادگاه رسمیت دارند.
باوجود اینکه دو اصل از اصول قانونی اساسی در مورد مسئله مذهبی و قومی این قضیه را تصریح کرده است، میبینیم هیچکدام رعایت نمیشود.
چرا این نامهها و اعتراضها بیپاسخ مانده است؟
به این چراها خودمان هم نمیتوانیم پاسخ بدهیم. باید از آقایان سئوال کرد که چرا بهعنوان حاکم و حکومت که مردم زیر دست آنان هستند پاسخ نمیدهند. آنها توسط مردم انتخاب شدهاند. با زور دست و بازو نیست که حاکم هستند. هر موقعیتی که دارند از رای مردم گرفتهاند. در حقیقت مردم آنان را تعیین کردهاند. در واقع مردم ارباب حکومت هستند نه حکومت ارباب مردم. مسئولان خادمان مردم هستند. باوجود این به مردمی که ولی نعمت آنها هستند و آنان را در آنجا نشاندهاند، پاسخ نمیدهند. اینجا سئوال است
.
این حرف صحیحی است که سعدی شیرازی میگوید: "آنکس را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است." اگر آنان مشکلی ندارند در رابطه با اعتراضها و درخواستهایی که میشود، چرا پاسخ نمیدهند؟ اگر پاسخ نداشته باشند کارهایشان غیر قانونی است. اگر پاسخ میدادند و مردم را روشن میکردند، قطعاً اعتراضها کم میشدند. نمیخواهند خواستها را برآورده کنند و به مطالبات دینی و قانونی مردم پاسخ دهند. نمیتوانند مطالبات را عملی کنند. اگر میخواستند هم پاسخ میدادند هم اقدام میکردند.
در سالهای گذشته شماری از فعالان مذهبی اهل سنت به احکام سنگین محکوم شدهاند. این فعالان بیشتر به چه اتهاماتی محاکمه میشوند؟
اتهام هرچه باشد نه قانونی است و نه شرعی. به این دلیل باید دادگاهها علنی باشد و این در قانون اساسی ایران است. اگر اینها علنی محاکمه بشوند و در رسانهها پخش شود، ما هم اتهام آنان را میفهمیم که چه هست، ولی زمانی که دادگاه علنی نیست و وکیل ندارند، همه اتهامها در حد حدس و گمان میماند. مثلا یکی از اتهامات این است که برخی از این فعالان کار مسلحانه انجام دادهاند. کسی آنان را مسلح ندیده است. بنابراین هر کسی را میتوان متهم کرد به اینکه اسلحه دارد. چرا دادگاه را علنی نمیکنند؟ اگر متهم جنابت و خرابکاری کرده است چرا مردم ندانند؟ این اتهامها درست یا نادرست باشد طبق قانون اساسی ایران روند بررسیشان غیر قانونی است. به همین خاطر هر اتهامی داشته باشند- البته نمیخواهم آنان را متهم کنم- چون علنی نشده و در روزنامهها منتشر نشده غیر قانونی محسوب میشود.
در همین زمینه:
اخه ما که مذهب و مسجد داریم چی شد؟در حالی که همه چی از زبان و فرهنگ و اقتصاد و کم کم حتی سیاسی داره جهانی میشه اقایون عشق یه پله عقبتر دارن بیا از تدریس انگلیسی به جای فارسی دفاع کن.اخه چقدر کهنه پرستی؟
در تمام اروپا که دم از حقوق بشر میزنند دارنند جلوی ساخت مساجد را میگیرنند
و یا دارنند محدودیت ایجاد می کنند که البته تا حد زیادی قابل قبول است.
اولأ مذهب رسمی و زبان رسمی در ایران شیعه و فارسی میباشد و اقلیتها
می بایستی این واقعیت را قبول کنند ،در حالی که وقتی انسان به بعضی مناطق
اقلیتی میرود برای ارتباط و رفع نیاز بایستی مترجم داشته باشد.
بعبارتی اینهائي که این ادعا را می کنند بایستی ایرانی بودن خود را اثبات کنند
بعد ادعای ارث پدری کنند.
دوم اینکه احترام به مذهب رسمی در هر جای دنیا بر اقلیتها چه مذهبی و چه
قومی امری واجب قانونی بوده در حالیکه همه میدانیم که در کشور ما این امر
صداقت ندارد و در مساجد سنی به مقدسات مذهبی شیعه شدیدأ بی احترامی
میشود. البته احترام متقابل است.
راه دور نرویم برادران اقلیتها برونند مدینه و مکه و مهر بگذارنند و نماز بخوانند ولیکن
احتیاطأ دولا نشونند بخصوص اگر پاسبانی با باطوم ایستاده است چون نماز و دین
ایمانتان و غیره دچار مشکل میگردد.
بروید پاکستان و یک میت بدبخت شیعه را ببرید در قبرستان سنی ها ، از هر چه
مذهب متنفر میشوید.
و یا در خود ایران کشورمان یک پسر شیعه برود به خواستگاری یک دختر سنی و یا
یک پسر و یا دختر سنی بخواهند شیعه شونند برای کسب نتیجه به اخبار جنایتی
ایران مراجعه کنید.
با احترام به تمام اقلیتهای مذهبی و قومی ، در حال حاضر ایران عزیز و مظلوم نیاز
به فرزندانی دارد که به ایرانی بودن خود افتخار و در عوض ساخت مسجد به نجات
برادران فقیر و معتاد و بیکار خود چه سنی و چه شیعه و با هر اقلیتی برونند و به
احداث بیمارستان و مدرسه و کارخانه بپردارنند تا نه تنها از فقر مالی نجات یابیم
بلکه از فقر اجتماعی و فساد خلاص و مطمئنأ در یک جامعه سالم و آگاه و تمام
مذاهب و اقلیتها زیر یک پرچم خواهند توانست دور از تعصب و نادانی و حماقت به
رشد فکری و روحی و اجتماعی و فردی برسند.
مثلا موقعیت شیعه در عربستان، بحرین، مصر و یمن بهتر است؟ پیوند زدن نابرابری قومی و دینی به یکدیگر به حل مساله کمکی نمیکند و مشکل را پیچیده تر میکند، شما با این طرح این مساله نه به همزیستی اقوام ایرانی کمکی میکنید و نه به آزادی اقلیتهای دینی. اندیشه و راه حلهایی که بر بستر "نفرت قومی" بنا شده اند پایان تلخی دارند، به بوسنی، قره باغ ... سفر کنید شاید از نفرت شما کاسته شود.
جناب adel خان از نظر جنابعالی اگر یک نفر پیر مرد روستایی ترک و کرد فارسی بلد نبود از نظر حضرت عالی ایرانی بودنش باطل است؟ لابد باید همه شیعه ذوب در ولایت شوند که تو پاسپورت و شناسنامه ایرانی به انها بدهی. اگر مبنای حرفت همین قانون نیم بند پر از تبعیض ج ا است هم که قانون اینگونه نمیگوید. چطور است که تا گروه مورد نظر تو بر گرده مردم سوارند مردم نباید حرف بزنند و بروند معتاد نجات دهند و کارهای خیریه بکنند. وقتی امثال تو هیچ حقی برای دیگران قابل نیستتند چگونه انتظار داری به ایرانی بودنشان افتخار کنند. زمانی وطن مایه افتخار است که تو را از خود بدانند و تو هم دیگران را از خود. به چه دلیل باید مردمانی در این کشور ایرانی بودنشان را به شیوه دلخواه ثابت کنند تا صاحب حقشان بدانی.
چقدر نوشته های این خواننده محترم adel بوی نوشته های اشنای پیری خانقاه را میدهد!
نویسنده مقاله, در بررسی موضوع مذهب و دین در ایران باز به سراغ قومیت ها رفت. گوییا از دامن زدن به آتش فتنه و اختلاف میان اقوام ایرانی- که در چند سال اخیر به زعم پاره ای از غرض ورزان از ملیت های ایرانی نام می برند- اهداف سیاسی خاص و دیکته شده ای را دنبال می کند.
شما که حتی از ایران و مناطق آن و مردم آن آگاهی درست و جامعی ندارید, چرا یک موضوع ارزشمند و درخور تحقیق و بررسی علمی و خردمندانه را منحرف می کنید. آقای مجترم, در شهرستان های تربت جام, خواف, بیرجند و ... در خراسان, بوشهر, کنگان و ... در استان بوشهر, بندر لنگه, بستک, گاوبندی (پارسیان), بندر عباس, میناب, جزیره قشم و ... در استان هرمزگان, شهرستان های لار, گله دار, اوز, گراش در استان فارس , برادران و دوستان اهل تسنن فارس هستند.
افزون بر این, همه افراد یک قوم تنها پیرو یک مذهب نیستند. برای نمونه بسیاری از مردم شریف کرد اهل شیعه هستند. رادیو زمانه, اگر قصد روشنگری دارد, بهتر است به زوایای پیدا و پنهان یک حکومت ایدئولوگ بپردازد. فرقی نمی کند آن یک حکومت جمهوری اسلامی باشد یا کمونیستی.
آفرین به عادل! حرف حساب زد.
جناب عادل خان
اگر هر کس فارسی حرف نزند ایرانی نیست بسیار خوب
پس حکومت مرکزی ایران بسیار غلط میکند به این مناطق لشکر کشی میکند که جدایی طلبند
وقتی ایرانی نیستند به حکومت ایران مربوط نیست که به خاک اجدادی انها تجاوز بکند
واصولا اگر اینگونه است هر قارسی هم حق ندارد وارد ان سرزمینها شود که دچار مشکل زبان شود
"اولأ مذهب رسمی و زبان رسمی در ایران شیعه و فارسی میباشد و اقلیتهامی بایستی این واقعیت را قبول کنند ،در حالی که وقتی انسان به بعضی مناطق اقلیتی میرود برای ارتباط و رفع نیاز بایستی مترجم داشته باشد"
نمی دونم نویسنده ایم کلمات در کدامین کشور دنیا زندگی می کنه و زبان فارسی رو کجا یاد گرفته و کی بهش از قوانین و جغرافیای کشور من گفته و پرش کرده که بیاد از این حرفا بزنه، نمی دونم کی به این آدم یاد داده اگر یک دیکتاوتری قانونی رو وضع کرد، اون قانون رو همه باید قبول کنن؟ حرف از انسانی زده که به مناطق اقلیتی میره؟ ببخشید من نمی فهمم این انسان به چه حقی خودشو اکثریتی می دونه؟ احتمالا شاید این حق رو دیکتاتور زمانه بهش داده، چون حامیان هم چنین فکرایی داشتن!
هر چند نمی دونم مناطق اقلیتی از کی وارد زبان فارسی شده و چه معنایی داره، اما فکر کنم تنها جایی که اگر بخوای بری نیاز به مترجم پیدا می کنی پایگاههای بسیج و سپاه پاسدارانه که نمی دونم به چه زبانی صحبت می کنند
"نویسنده مقاله, در بررسی موضوع مذهب و دین در ایران باز به سراغ قومیت ها رفت. گوییا از دامن زدن به آتش فتنه و اختلاف میان اقوام ایرانی- که در چند سال اخیر به زعم پاره ای از غرض ورزان از ملیت های ایرانی نام می برند- اهداف سیاسی خاص و دیکته شده ای را دنبال می کند"
تا حالا به گوشه کنار این سرزمین سر زدی؟ تا حالا رفتی توی خونه ای که اگه فارسی حرف بزنی کودک خرد سال خونه به چشم پلیس نگاهت کنه، اگه نرفتی یک سری به بلوچستان، کردستان، ترکمن صحرا و ... بزن، توی این سرزمین ها تنها کسی که فارسی حرف می زنه مردی یونیفرم پوشیه که برای دستگیر کردن اعضای خانوادت به جرم اقلیت بودن میاد، هیچ کدون از متکلمان این زبان برای یاری و دستگیری در خونه ای رو توی این سرزمین ها نزدن
راستی، اگه جمع و ضرب و تقسیم بلد باشی، جمعیت این اقلیت ها چند برابر جمعیت اون کثیرت کوچک اما دیکتاتور میشن، نمی دونم چرا به اینها گفتن اقلیت و به اونها گفتن اکثریت؟
ارسال کردن دیدگاه جدید