کلیسای کاتولیک و رسوایی جنسی
هنری مکدونالد - روحانیون کلیسای کاتولیک در منطقه دونگال ایرلند (Donegal) برای سالها کودکان این منطقه را مورد آزار و اذیت جنسی قرار دادهاند. انتشار همین اخبار و گزارشها بود که موجب شد منطقه دونگال، تصویر ساده روستایی خود را آرام آرام از دست بدهد.
تحقیقی که هماکنون مراحل نهایی خود را میگذراند و در مورد آزار جنسی کودکان از سوی اسقفنشین "رافو" است، نتایج خوشایندی را نوید نمیدهد. شواهد تازهای هم از شمار قربانیان حلقه موسوم به "متجاوزان ایرلندیزبان" به دست آمده است.
شماری از این قربانیان به روزنامه گاردین گفتهاند: اعضای غیر روحانی کلیسا نیز همانند کشیشها برای سالها به آنان تجاوز کردهاند. اینها نکاتی است که انتظار میرود در گزارش "رافو" نیز به آن اشاره شود. قربانیان اعتقاد دارند که پلیس در مخفی کردن این ماجرا دست داشته و همین مسئله نیز باعث شده است عاملان به سوءاستفاده از کودکان ادامه دهند.
روایت قربانیان
جان ادنل یکی از همین کودکان است که برای سالها مجبور به مخفی کردن ماجرای خود شده بود. او میگوید از زمانی که ۹ سالش بوده، یکی از اعضای غیر روحانی کلیسا در گروه کر به او تجاوز میکرده است.
جان میگوید: " آن مرد از ۹ تا ۱۵سالگی مرا مورد آزار و اذیت جنسی قرار داد، تا وقتی که من آنقدر بزرگ شدم که متوجه شدم این رفتار اشتباه است. من یتیم بودم و خانوادهای مرا به فرزندخواندگی قبول کرده بود. این مسئله باعث شده بود که آن مرد از موقعیت من سوءاستفاده کند، چرا که به نظر میرسید نسبت به سایر کودکان همسن و سال خودم از حمایت و ارزش کمتری برخوردارم. او به من در منزل و یا مغازهاش تجاوز میکرد. این روند از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۲ ادامه داشت."
جان میگوید در سال ۱۹۷۳ به دفتر پلیس محلی میرود تا موضوع تجاوز به خودش را به مقامات پلیس گزارش دهد، اما با واکنش خشونتآمیز پلیس مواجه میشود. او در ادامه صحبتهایش میگوید: "پلیس محلی به شدت از من به خاطر اینکه عضو شرافتمندی از کلیسا را به داشتن رابطه جنسی با کودکان متهم کردهام خشمگین شد. افسر پلیس زد توی گوشم و به من گفت که برو گمشو! او همچنین به من گفت که تو یتیمی و به همین دلیل برای حرفهایت ارزشی قایل نیستم! از آن زمان به بعد، من هیچ وقت نتوانستم به پلیس اعتماد کنم!"
جان برای سالها این ماجرا را از همگان پنهان میکند. چند سال بعد ازدواج میکند و تشکیل خانواده میدهد، ولی هیچگاه در مورد این موضوع، حتی با آنهایی که دوستشان دارد صحبت نمیکند. تقریباً در اواخر سال ۱۹۹۰، افشاگریهایی در مورد سوءاستفادههای جنسی گسترده از کودکان، کلیسای کاتولیک ایرلند را در شوک فرو میبرد.
در آن زمان جان تصمیم میگیرد با آنچه بر او گذشته است بار دیگر مواجه شود. او میگوید: "من متوجه شدم آن مردی که در کودکی از من سوءاستفاده میکرد همچنان در گروه کر کلیسا فعال است. چیزی که بیشتر باعث عصبانیت من شد این بود که او هنوز با کودکان کار میکرد! من به خانه کشیش وقت رفتم و سعی کردم راجع به این موضوع با او صحبت کنم. در آن زمان بالاخره توانستم پلیس را متقاعد کنم که این مرد احضار شود تا سئوالاتی از او بپرسند."
انکار کشیشها و همکاری پلیس
"من تلاش کردم تا کشیش بخش را هم از این ماجراها مطلع کنم، ولی او حاضر به شنیدن صحبتهای من نبود و حتی مرا به داخل دفترش راه نمیداد. او مدام تکرار میکرد: نه... نه... نه، من با تو راجع به این موضوع صحبت نخواهم کرد! او نمیخواست چیزی راجع به این موضوع بداند. به خاطر داشته باشید که این ماجرا مربوط به سال ۲۰۰۵ است."
جان میگوید در سال ۱۹۷۳ به دفتر پلیس محلی میرود تا موضوع تجاوز به خودش را به مقامات پلیس گزارش دهد، اما با واکنش خشونتآمیز پلیس مواجه میشود. او در ادامه صحبتهایش میگوید: "پلیس محلی به شدت از من به خاطر اینکه عضو شرافتمندی از کلیسا را به داشتن رابطه جنسی با کودکان متهم کردهام خشمگین شد.
جان ادنل باور دارد قربانیان دیگر این ماجرا نیز آرام آرام جلو خواهند آمد و بهتدریج تصویری از حلقهای که بهطور پیدرپی کودکان را مورد آزار و اذیت جنسی قرار میدادند، شکل خواهد گرفت. در حال حاضر پلیس در حال بررسی ادعاهای این افراد است. روزنامه گاردین، گفتوگوهای دیگری هم با افرادی که ادعاهایی مشابه داشتند و معتقدند حلقهای بهطور مخفیانه و نظاممند به آزار و اذیت جنسی کودکان میپرداخته انجام داده است.
در تمامی این سالهایی که تجاوز به کودکان نادیده گرفته شد، مردان جوانی که در کودکی، چه در داخل و چه در خارج از کلیسا از آنان سوءاستفاده شده بود، یک قهرمان داشتند؛ یک افسر پلیس بازنشسته به نام "مارتین ریج".
مارتین ریج در سالهای پایانی خدمتش در پلیس، به منطقه "دونگال" آمد و بیتفاوتیها و سهلانگاریهای مقامات پلیس محلی نسبت به آزار و اذیت جنسی کودکان به نظرش بسیار آزاردهنده آمد. در نتیجه سکوت خود را شکست و کتابی نوشت که موضوع اصلی آن، تجربههای تلخ کودکان در پیوند با آزار جنسی بود.
او عقیده داشت که گزارش "رافو" به سبب فرهنگ پنهانکاری حاکم در کلیساهای منطقه به هیچ نتیجه خاصی نخواهد رسید و نیروی پلیسی که در تمامی این سالها در آن خدمت کرده است، در این گزارش مورد انتقاد قرار نخواهد گرفت.
دوسال پیش، گزارش مورفی در خصوص سوءاستفاده گسترده روحانیون از کودکان در دوبلین-بزرگترین اسقفنشین کاتولیک ایرلند- فاش کرد که افسرانی از گارد ارشد با چهارتا از روحانیون بلندپایه کلیسا در پنهان کردن موارد زیادی از جرایم جنسی کشیشها، تبانی و همکاری داشتهاند.
او میگوید: "سه نفر بهطور جداگانه به ۴۵ قربانی تجاوز کرده بودند. از این میان، یکی از آنها کشیش بود و دیگری یک معلم مدرسه. هیچ یک از این ۴۵ قربانی، حاضر نشدند با پلیس صحبت کنند." پرسشی که در اینجا مطرح میشود این است: چرا این افراد به نیروی پلیس محلی اعتماد ندارند؟
جان در نهایت تصمیم گرفت بهرغم فضای ترس و دلهره، در همان دونگال بماند و زندگی کند. این مرد ۵۵ ساله درحالی که در طبیعت زیبا با کوههای خیرهکننده و سواحلی چشمنواز قدم میزند، میگوید: "درسته، این منطقه خیلی زیباست؛ با مناظری خیرهکننده و دلربا اما میتوانست از این زیباتر باشد، اگر اینها اینجا زندگی نمیکردند!"
يه گزارشي هم ازحوزه هاي علميه وجنايات وروابط جنسي اونجا تهيه بشه بسياربه تنوير افكار عمومي كمك خواهد كرد
اگر وقت کردید سری هم به مدارس علمیه اسلامی و مدارس دومتی ایران بزنید و گزارشی از انها تهیه کنید. انوقت میبینید چرا در رساله اقایان علمای روحانی تا این حد از جماع با حیوانات و نباتات و جمادات صحبت شده است.
به عکس اقایان در بالا توجه کنید هیچکدامشان سرش را با افتخار بالا نگه نداشته است. این سرافکندگی به ظاهر ربانی حاکی از همان ریا و تزویری است که این جماعت به ظاهر روحانی برای پنهان کردن احساس گناه از خود نشان میدهد. ایا شباهت بسیار زیادی بین رفتار انها و اخوندهای ایران نمی بینید!؟
ارسال کردن دیدگاه جدید