آذربایجان حق حیات میخواهد
محسن کاکارش- «دریاچه ارومیه جان میدهد، مجلس فرمان قتلش را میدهد.» این شعار جمع کثیری از شهروندان معترض در شهرهای ارومیه و تبریز است که در روزهای گذشته شنیده شد.
به گزارش انجمن دفاع از زندانیان سیاسی آذربایجانی در ایران (آداپ)، هزاران نفر از مردم ارومیه روز شنبه پنجم شهریور۱٣۹۰با راهپیمایی در خیابانهای این شهر اعتراض خود را نسبت به وضعیت دریاچه ارومیه بیان کردند. آنها در اعتراض خود، روش برخورد دولت با بحران دریاچه ارومیه را «سیاست خشکاندن دریاچه ارومیه از سوی حاکمیت» مینامیدند.
به گفته شاهدان عینی، اعتراضکنندگان مورد ضرب و شتم نیروهای امنیتی واقع شدهاند. پیشتر نیز این شعار را طرفداران تیمهای فوتبال تراکتورسازی و شهرداری این شهر سر داده بودند.
یاشار حکاکپور، مسئول روابط عمومی آداپ به زمانه میگوید، آذربایجانیها میخواهند به زندگی عادی خود ادامه بدهند و خواهان حق حیات هستند. آنان میخواهند دولت نسبت به خشک شدن دریاچه ارومیه بیتوجه نباشد. کارشناسان بر این باروند، اگر این دریاچه خشک بشود تمام زمینهای کشاورزی منطقه شورهزار خواهند شد و ادامه حیات برای انسانها و حتی حیوانات به خطر خواهد افتاد.
گردهماییهای اعتراضی در شهر ارومیه، در حالی صورت میگیرد که چند روز پیشتر نزدیک به سیتن از فعالان مدنی آذربایجان در مراسم افطاری در قومتبه تبریز از سوی نیروهای دولتی دستگیر شدند.
همزمان ۲۲ نفر از نمایندگان استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و اردبیل در مجلس شورای اسلامی از هیئت رئیسه مجلس خواستند که به صورت «کارشناسانه و فوری» پیگیر حل مشکل دریاچه ارومیه باشند. سید سلمان ذاکر، نماینده ارومیه در مجلس شورای اسلامی در پاسخ به پرسش زمانه پیرامون چندو چون این نامه تنها میگوید: «این نامه سه سال پیش نوشته شده است.»
دریاچه ارومیه جان میدهد
بر اساس گزارش منابع خبری آذربایجان، روز گذشته پنجم شهریورماه هزاران نفر از مردم شهر ارومیه در اعتراض به وضعیت دریاچه این شهر به خیابانها آمدند.
در ویدیوهایی منتشر شده، اعتراضکنندگان دو شعار«اورمو گولو جان وئریر- مجلیس قتلینه فرمان وئریر(دریاچه ارومیه جان میدهد، مجلس فرمان قتلش میدهد) و یاشاسین آذربایجان (زندهباد آذربایجان) را تکرار میکنند.
به گفته شاهدان عینی، ماموران دولتی با حمله به تظاهرکنندگان آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند و شماری را نیز بازداشت کردند. انها همچنین خبرهایی از اخلال در شبکه اینترنت و تلفن در شهرهای مختلف آذربایجان دادهاند.
پیش از برگزاری این گردهمایی اعتراضی در ارومیه، حمید ابراهیمی، فرماندار ارومیه به خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) گفته بود: «مجوزی برای تجمع در خصوص دریاچه ارومیه صادر نشده و انتشار پیامکی مبتنی بر صدور مجوز راهپیمایی و تجمع در رد دو فوریت طرح آبرسانی به دریاچه ارومیه از سوی مسوولان استان آذربایجان غربی جعلی عنوان شده است.»
فرمانداری ارومیه نیز در اطلاعیهای نوشت: «هیچگونه درخواستی از سوی هیچ مرجعی برای برپایی تجمع و راهپیمایی از این فرمانداری درخواست نشده، لذا به شایعات و پیامکهایی که ریشه جعلی و ضد انقلابی دارند اعتماد نکنید.»
بازداشت فعالان مدنی
سه روز پیش از گردهماییهای اعتراضی در ارومیه، یعنی در دوم شهریورماه، نیروهای دولتی در قومتپه تبریز نزدیک به سی تن از فعالان آذربایجانی را که در مراسم افطاری شرکت کرده بودند بازداشت کردند.
فاطمه حیدری، همسر محمود فضلی یکی از بازداشتشدگان به زمانه گفت: «همسرم را همراه با شماری از دوستانش بازداشت کردند. پس از این رویداد منزل تمامی بازداشتشدگان را تفتیش کردند و وسایل شخصی آنان را بهم ریختند. به همین دلیل تاکنون به منزلمان بازنگشتهام، چون امکان دارد به منزل ما هم بیایند.» او ادامه داد: «همسرم در تماس تلفنی خیلی کوتاهی که با ما داشت، در مورد خودروی شخصیمان که مامورها آن را متوقف کرده بودند، صحبت کرد و اشارهای نکرد که کجا نگهداری میشود. چون یک شخصی کنارش ایستاده بود و صدایش میآمد. آن شخص به وی میگفت که چه بگوید. صدای این شخص از دور میآمد.»
خانم حیدری در مورد فعالیتهای همسرش میگوید: «وی فعال دانشجویی و فعال مدنی آذربایجان بود. سال گذشته هم ۲۱ خرداد دستگیر شد. مدت چهارماه در انفرادی بود. در اطلاعات تبریز بود و بعد از یکماه و نیم با وثیقه ۲۲۰ میلیونی آزاد شد وهنوز پروندهاش در جریان است.»
حمید پورولی، برادر عزیز پورولی نیز به زمانه میگوید: «پس از بازداشت وی با دوستانشان در منزل آقای عوضپور، ما به نهادهای امنیتی مراجعه کردیم، اما پاسخی از آنان دریافت نکردیم.»
به گفته یاشار حکاکپور، فعال مدنی حقوق بشر در آذربایجان، بازداشتشدگان اخیر از «فعالان شناخته شده» منطقه هستند و «در بیشتر کنشهای مدنی در سالهای گذشته» شرکت داشتهاند.
مسئول روابط عمومی آداپ در مورد خواستههای فعالان مدنی آذربایجان افزود: «خواستههای فعالان زیستمحیطی است. این خواستهها هر جای دیگری عنوان میشد، با استقبال دولت روبهرو میشد، ولی متاسفانه در ایران به خاطر حساسیتهای امنیتی که وجود دارد حتی خواستههای زیست محیطی با سرکوب جدی مواجه میشود. آنان علیرغم همه تبعیضها، فقر و عدم وجود آزادیها میخواهند به زندگی خودشان ادامه دهند و آواره شهرهای دیگر نشوند. مردم در آذربایجان خواهان حق بقا هستند. چیز بیشتری نمیخواهد اما متاسفانه این حق را دریغ میکند.»
دولت مسئول است
به گزارش خبرگزاری فارس، ۲۲ تن از نمایندگان آذربایجانی در مجلس شورای اسلامی در نامهای خواستار پاسخگویی دولت در قبال «تبعات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی حاصل از روند خشک شدن دریاچه ارومیه» شدهاند و تاکید کردهاند: «هرگونه گرفتاری در امور فوق متوجه دولت و دستاندرکاران مسئول است.»
روز ۲۵ مردادماه سال جاری، طرح دوفوریتیای که برای جلوگیری از خشک شدن دریاچه ارومیه از طریق انتقال و پمپاژ آب از رودخانههای ارس و سیلوه به مجلس ارائه شده بود، با مخالفت نمایندگان مجلس روبهرو و برای بررسی «به صورت عادی» به کمیسیون مربوطه ارسال شد. به عقیده آقای حکاکپور، «طرح دو فوریتی که مجلس رد کرد و مخصوصا اظهارات نماینده بجنورد که گفته بود آذربایجانیها از دور دریاچه آذربایجان کوچ کنند و جاهای دیگر بروند مورد خشم آذربایجانیها واقع شده است.»
این فعال مدنی در مورد واکنش افکار عمومی به این طرح ادامه داد: «افکاری عمومی طرح را قدمی در جهت حل مسئله میدانست که متاسفانه مجلس ایران با آن مخالفت کرد. البته بیشتر نمایندگان آذربایجان طرح را امضا کرده بودند، اما شماری از آنها طرح را امضا نکرده بودند. ما اخباری رسمی داریم که نشان میدهد این افراد از طرف افکار عمومی آذربایجان تحت فشار قرار گرفته بودند. به عنوان مثال میتوان به نماینده خلخال اشاره کرد که چند تماس تلفنی با وی گرفته شده بود و از ایشان به خاطر عدم امضای این طرح پرسش شده بود.»
انتقال آب از سوی حاکمیت
یاشار حکاکپور به انتقال آب از مناطق اقلیتهای قومی به دیگر مناطق اشاره میکند و میگوید: «طبق اطلاعاتی که از سوی نهادهای بینالمللی دریافت کردیم، آبهای زیرزمینی آذربایجان به مناطق دیگر ایران انتقال داده میشود. در سالهای گذشته ما چنین مسائلی را در دیگر نقاط ایران که اقلیتهای اتنیکی زندگی میکنند، شاهد بودیم. یعنی آب را به دیگر مناطق ایران منتقل میکردند. مثلاً در خوزستان مردم آب ندارند و با گالن آب میخرند.»
آقای حکاکپور ادامه میدهد: «ظاهراً این سیاستی است که آبهای مناطق اقلیتهای ملی را به مناطق دیگری منتقل میکنند و این نگرانیها را بیشتر کرده است. فعالان مدنی آذربایجان اعتراض های جدیای به این مسئله داشتند و حکومت تنها برخوردی که با آنها داشت، بازداشت و سرکوب بود و به هیچکدام ازخواستههای مسالمتآمیز آنان که در چهارچوب قانون اساسی بود، پاسخی نداد.»
اعتراض به وضعیت دریاچه ارومیه در شهرهای مختلف آذربایجان موضوع تازهای نیست و به روزهای گذشته ختم نمیشود. در روزهای ۱۳ فروردین سالهای ۸۹ و ۹۰ نیز گردهماییهایی در این زمینه صورت گرفت. طی این دو برنامه، دهها تن از فعالان مدنی آذربایجان بازداشت شدند که بیشتر آنان با قرار وثیقه آزاد و یا با احکام زندان روبهرو شدند.
فعالان آذربایجانی بر این باورند که حاکمیت با نگاهی تبعیضآمیز با مسائل آذربایجان برخورد میکند و اگر این مشکل در مرکز ایران رخ میداد، راهکارهای جدی و بیشتری اتخاذ میشد.
کارشناسان محیط زیست معتقدند به غیر از عوامل طبیعی، ایجاد سدهای متعدد روی رودهایی که به این دریاچه منتهی میشوند، یکی از عوامل اصلی کاهش سطح آب دریاچه ارومیه است. پیشتر دکتر اسماعیل کهرم، کارشناس محیط زیست ایران در مورد عواقب خشک شدن دریاچه ارومیه به زمانه گفته بود تمام انگورها و سیبها اطراف دریاچه ارومیه که آب را از آن دریاچه میگیرند خشک میشوند و اگر این دریاچه خشک بشود لطمات بسیار زیادی به انسان، طبیعت، گیاهان، حیات وحش و اقتصاد وارد میشود.
در همین زمینه:
دریاچه ارومیه در حال تبديل شدن به شورهزار
جناب آقای یاشار حکاکپور اطلاعات خود را از کدام نهاد امنیتی دریافت کرده اند و لطفاً بفرمایند آب های زیرزمینی آذربایجان به کدام منطقه منتقل می شود و آیا اساساً این آبهای زیر زمینی بوده اند که به دریاچه ارومیه می ریخته اند؟!
این مورد در خصوص یکی از سرشاخه های رودخانه کارون در چهارمحال و بختیاری صحیح است ولی کدام عقل سالمی میتواند قبول کند که آبهای زیرزمینی را از منطقه محصور بین کوههای دریاچه ارومیه به نقطه ای دیگر منتقل کنند و اگر چنین است به کجا و با صرف چه هزینه ای؟
مشکل دریاچه ارومیه عدم رعایت حق آبه آن است زیرا تا دیروز در همین آذربایجان دوستانی بودند که شعارشان این بود که چرا باید آب رودخانه های شیرین به دریاچه شور بریزد و طمع استفاده از این آب در کشاورزی و زیر کشت بردن زمین های استان را داشتند حال که نتیجه این مساله روشن شده به فکر پمپاژ و انتقال آب از جای دیگر هستند (همان سیاست نژاد پرستانه دولت که گویا در جایی که به نفع خودشان باشد سیاستی پسندیده است). راحت ترین و منطقی ترین راه حل همانا گشودن دریچه های سدها و بندها ایجاد شده بر روی رودخانه هاست.
حداقل انتظار من به عنوان یک خواننده از رادیو زمانه به عنوان یک رسانه حرفه ای این است که در اینگونه بحث های تخصصی از انتشار شایعات و مطالب غیر مستند و مصاحبه با افراد غیر متخصص (آقای یاشار حکاکپور سخنگوی انجمن دفاع از زندانيان سياسی آذربايجانی و نه متخصص محیط زیست) بپرهیزد تفاوت خود را با رسانه ای مانند رسانه میلی کشور ایران حفظ نماید.
به امید روزی که آذربایجان استقلال یافته و از ایران جدا شود تا مشکلات مانیز پایان یابد
تقریبا یک پنجم آب سد درودزن در شهرستان مرودشت به شیراز می رود و بخشی نیز به استان بوشهر منتقل می شود . آیا اینجا هم بحث نژادپرستانه و از این یاوه گویی هاست؟ *****
آقای متن اول :
جالب است ایشان{البته ایشان تنها نیستند خیلی از مرکز نشینهای خوان نده رادیو زمانه و دیگر رسانه ها هم به همین مسلک هستند} بعنوان یک خوان نده انتظار دارندرادیو زمانه به عنوان یک رسانه حرفه ای از انتشار شایعات و...در مورد مسائل مربوط به مردم ترک باید پرهیز کند ولی هر مطلب صد تا یه غاز رو که به مرکز نشین ها مربوط میشه با هزار جور آب وتاب و حتی شده یک کلاغ چهل کلاغ انعکاس و انتشار دهد.
مثلا آب بازی یه عده بچه مایه دار. برا همچون مسائلی اصلا کسی مشکل نداره.
فردا وقتی یه اتفاقی میافته دیگه چه انتظاری از شایعه پراکنها دارید که با شما همراهی کنن و هرچی شما فرمودید اینا هم مثل بز سرشون رو تکان بدن. خوبه؟ رضایت حاصل میشه؟
جناب کاربر مهمان، این آبهای زیرزمینی نبوده که به دریاچه ارومیه میریخته بلکه حق آبۀ دریاچۀ ارومیه هست که به آبهای زیرزمینی تبدیل میشه. البته در یک مورد با شما موافقم چون از نزدیک در جریان بودم . برای مثال ساخت پل از جمله کارهایی بود به اصرار نمایندگان منطقه صورت گرفت و من بار ها به فامیلهام در ارومیه هشدار دادم که با این صدها و پل و امثال آن این دریاچه خشک خواهد شد. صد کیلومتر دورتر دریاچه وان واقع است و با هیچیک از مشکلات زیست محیطی دست به گریبان نیست و علت آن هشیاری دولت و مکانیزه کردن اجباری سیستم آبیاری کشاورزی توسط دولت و همکاری مردم منطقه است. دولت های ما از این ندانم کاریها زیاد داشتند/دارند. این مشکلات تنها محدود به منطقه آذربایجان نیست . از بین رفتن جنگلهای کردستان، زاینده رود ، خوزستان ، بوشهر، سیستان و برخی دیگر از استانها با مشکلات مشابه روبرو بوده اند. مسئله ای که بحران دریاچه ارومیه را حاد میکند نگاه به عمق فاجعه ای است که بعد از خشک شدن رخ میدهد. ما ظرف سی سال گذشته چیزی به نام کار کارشناسی نداشتیم. روزهای اول انقلاب این بحث که تعهد بالاتر از تخصص است محافل انقلابیون را داغ میکرد امروز نتایج غیر قابل انکار همان شعار را میبینیم. مردم پل میخواهند اما نمیدانند چه نوع پلی باید احداث شود و این دولت است که با کارشناس هایش باید نوع پل را تعیین کند. یک روز اگر گذرتان به دریاچه ارومیه افتاد بدقت پل روگذر را نگاه کنید و ببینید که احداث این پل حتی نیاز به یک تکنیسین عمران هم نداشته است. در قدیم حتی دهاتی ها وقتی از روی رودخانه پل میزدند کارشناسی تر از پل ارومیه بود. این دولت است که میلیاردها دلار پول نفت را بجای احداث اتوبان هزینۀ ندانم کاریهای خودش میکند و به من دستور میدهد بیش از 95 کیلومتر در ساعت رانندگی نکنم یا حجم عظیم مرگ ومیر جاده ای را باید مردم تحمل کنند و اگر اعتراض کنند با میلگردهای زندان آشنا میشوند.
ارسال کردن دیدگاه جدید