خانه | جامعه | هفت کوچه

تورنتو بهشت خاوری‌ها

یکشنبه, 1390-07-24 17:00
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
ونداد زمانی

ونداد زمانی ـ طی چندسال اخیر، کانادا به مرکز امن سرمایه‌های خارج شده از چین، پاکستان، روسیه و کشورهای نفت‌خیز از جمله ایران تبدیل شده است. از این حیث، نان تورنتو بیش از دیگر نقاط کانادا در روغن است.

 
تورنتو این روزها سرشار شده است از انواعِ ریز و درشت آقای خاوری (رئیس فراری بانک ملی) که با جیپ‌های شش‌سیلندر گران‌قیمت در خیابان‌های شمال تورنتو مرتب مرتکب جرایم رانندگی می‌شوند. گویی اصرار دارند عادت یکه‌تازی و پایمالی حق دیگران را به تماشا بگذارند.
 
داستان‌های محیرالعقول از خرید خانه‌ها و آپارتمان‌های تورنتو توسط هم‌ترازان آقای خاوری با آب و تاب توسط هموطنان ایرانی نقل می‌شود. مدتی پیش یکی از آشنایان که در دفتر معالات ملکی کار می‌کند، می‌گفت که خود شاهد بوده است که ظرف یک ساعت یکی دیگر از همکارانش، ١٧ فقره آپارتمان برای یک ایرانی خریده است.خدا رحم کند به سرمایه‌های با خون و جفا انباشته شده ایران کهنسال که به خارج آورده شده است!
 
بسیجی‌های به‌تازگی میلیونر شده که تورنتو را محیط امنی برای خود یافته‌اند، به‌قول انگلیسی‌ها با ناشی‌گری تمام، همه تخم‌مرغ‌های‌شان را در یک سبد خرید چیده‌اند. دیر یا زود نیز ممکن است با سقوط قیمت مستغلات تورنتو، همان بلایی سر ثروت نوکیسه‌گان دولت ایران بیاید که به سر ثروت انباشته ایرانیان و"مستغلات"آنها در دبی رفت.
 
چندماه پیش به‌طور تصادفی شانس زیارت یکی از این خاوری‌های ریزنقش‌تر برای من حاصل شد. بیش از همه، همسر او جلب توجه می‌کرد که روسری گلداری به سرش کرده بودو بی‌اغراق نزدیک به ٥٠ گرم مواد آرایشی و شیمیایی بر چهره و زلف‌های روی پیشانی‌اش مالیده بود و اگر اشتباه نکنم مقدار زیادی مایعات شیمیایی نیز در چانه، لب‌ها و پیشانی‌اش تزریق کرده بود.
 
 آقای مومن متمول تازه مهاجرت کرده به تورنتو در میهمانی فامیلی یکی از آشنایان، ذوق‌زده به جمع نشان می‌داد که لپ‌تاپش طوری تنظیم شده است که می‌تواند اذان به وقت شرعی را بدون کمترین خللی اعلام کند. ایشان به اندازه برنامه‌نویس‌های کامپیوتری اندونزیایی احساس غرور می‌کرد که یک "اَپ" هم روی تلفن سیارش نصب کرده است که که جهت قبله را از هر نقطه کهکشان با دقتی بی‌نظیر نشان می‌دهد.
 
این اعمال و رفتار البته در تورنتو تازگی ندارد و ازجمله برخی از پاکستانی‌ها آن را در تورنتو مرسوم کرده‌اند. حدود شاید پنج‌سال پیش به همراه دوستی که رویای باز کردن یک قهوه‌خانه را در سر داشت، نزدیک بود به دام یکی از این دلالان جوان پاکستانی بیفتیم.جوان پاکستانی شیک که گویی با عطر تندی، دوش گرفته بود و ژل سرش کم مانده بود روی میزش بچکد به‌طور رسمی به ما می‌گفت برای‌تان قهوه‌خانه‌ای سراغ دارم در یک فروشگاه بزرگ سرپوشیده که می‌توانید مردم را جلوی در آن بابوی نان تازه تنوری به صف کنید.
 
جوان پاکستانی با حیای بی‌نظیری افزود: "نگران نباشید نان تازه با آن‌همه هزینه پخت نخواهید کرد. ما برای‌تان هر روز صبح نان تازه خواهیم آورد ولی یک نان‌پز برقی خانگی هم در آشپزخانه خواهید داشت که هر روز یک کیلو نان می‌پزد و بویی که می‌پیچاند برای انتقال احساسِ پخت نان تازه به مشتری کافی است."
 
 هنوز جملات این جوان و عطر نان و بقیه بوهای خوشبو در سر ما می‌رقصید که کامپیوترش اذان سوم از پنج اذان سنی‌ها را شروع به قرائت کرد و او با قیافه‌ای معصوم و کمابیش طلبکارانه برای انجام فرایض دینی‌اش از ما عذر خواست.
 
اینها را نمی‌گویم که خدای ناکرده توهینی به اعتقاد قلبی و صمیمی شما خوانندگان کنم یا جنس رفتارچنین آدم‌هایی را به حساب مذهب آنها بگذارم. در شهر هزارچهره تورنتو از هر رقم شیاد مذهبی و غیر مذهبی یافت می‌شود که با توسل و سوء استفاده از عقاید بین‌المللی موجود در سیاره زمین، خیلی راحت و با چهره‌ای معتمد مردم را سرکیسه می‌کنند.تورنتو حوادث عجیبی را به چشم خود دیده و در رسانه‌هایش ثبت کرده است که وصفش، وجود خواننده را می‌لرزاند؛ از کمونیست و مجاهد سابق دوآتشه ایرانی گرفته که کارگران مجانی را از دفتر پناهندگی مستقیم به محل کسب‌شان می‌آوردند تا به آنها در ازای شش‌ماه بیگاری (یعنی بدون پرداخت حتی یک دلار)، یک نامه تجربه کار در کانادا اعطا کنند تا چینی‌های کنفوسیوسی که پناهجویان فقیر را تلنبار شده در انبارهای کشتی وارد کانادا می‌کنند تا سال‌ها در مرغداری‌ها و مراکز تولید خود عینِ برده از آنها کار بکشند. البته همه این ماجراها از زیر سبیلِ نداشته دولت‌های لیبرال، محافظه‌کار و حتی سوسیال‌دمکرات‌های استان‌ها رد می‌شود و بی‌دلیل نیست که منزل آقای خاوری و هر سرمایه‌دار دیگر مهاجر در اوقات بحرانی توسط دولت محافظت می‌شود. کانادا نمی‌خواهد این بهشت امن خود را به هیچ قیمتی خدشه‌دار کند.
 
در این میان صد رحمت به بورژوازی بعد از کودتای ٢٨ مرداد ایران که خیلی‌های‌شان قبای‌شان به ردای شرف ایرانی خورده بود و به کارگران شرکت‌شان وام می‌دادند و برای آنها غذای گرم سرو می‌کردند و اندکی هم رحم و مروت داشتند. این سوداگران نوکیسه کودتای سال ٨٨ شمسی، بی‌حساب و کتاب، انباشت سرمایه درون کشور را به همه جای جهان منتقل کرده‌اند و به نام خدا، حتی اگر لازم باشد بر سر مادران‌شان هم کلاه می‌گذارند.
Share this
Share/Save/Bookmark

آفرین آقای زمانی به نکات خوبی اشاره کردید. هفت، هشت سال پیش بود که دوست من برای مشورت خرید آپارتمان پیش یک مشاور املاک آشنا رفت. وقتی از آنجا برگشت برایم تعریف کرد که دو سه آقا پیش این مشاور املاک بودند که یکی از آنها با دوست من سلام علیک می کند. دوست من هم که چهره برایش آشنا بوده سلام علیک می کند ولی هرچه فکر می کند یادش نمی آید که این اقا را کجا دیده و یا چگونه می شناخته. خلاصه وقتی که آنها می روند و دوست من از مشاور املاک می پرسد اینها کی بودند، می گوید سلام علیک کردی فکر کردم می شناسی این آقای زنگنه وزیر نفت است آمده بود چندین آپارتمان بخرد البته نه به نام خودش به نام این و آن. تازه دوستم یادش می آید که یکی دو بار با این وزیر در جلسات کاری در تهران بر سر یک میز بوده و آقای وزیر با هوش و حواس تر از دوست من بوده و فکر کرده که او را شناخته برای همین سلام علیک کرده.
غرض از گفتن این داستان این بود که اگر همان زمان این داستان را تو بوق و کرنا می کردیم می گفتند، خودت دیدی؟ سند داری؟ تهمت زدن کار درستی نیست. ولی وقتی توی این هشت سال می بینم که بنز آخرین مدل در پلازای ایرانیان پارک میکنه و ازش دو نفر که انگار همین الان از بسیج صادر شده اند پیاده می شوند و روی پلاک بنز هم نوشته (یا زینب) می بینی که آره دارند زیاد می شوند، و تو فقط می توانی نگاه کنی که چگونه شیره ی جان آن ملت را دارند می مکند و می آورند اینجا تا در بهترین مناطق و خانه ها زندگی کنند و بهترین ماشین ها را برانند و به ریش تمام جوانان مثل گل ما که دارند در زندان ها پژمرده می شوند، بخندند. مگر امامشان خمینی نگفت که زندان ها را دانشگاه می کند، کرد. استاد و دانشجو را فرستاد اوین و آنجا را دانشگاه کرد.... تمام این بدبختی ها را می کشیم ولی یک خوشحالی وجود دارد، مردم حکومت مذهبی را دیدند و تجربه کردند و وقتی حکومت مذهبی سقوط کرد برای همیشه سقوط خواهد کرد... دیگر هیچ آخوندی نمی تواند از تبلیغ دین نان بخورد. دست های ظریف و سفیدشان را باید با بیل آشنا کنند.

با سلام. موفق باشید .

متن گزارش فوق العاده غير حرفه اي و بي كيفيت است اميدوارم مسئو لان سايت خوب زمانه دقت بيشتري از نظر حفظ كيفيت آن داشته باشند

اینم شد ژورنالیسم حرفه ای؟انگار وقتی مینوشته ناخن میجویده و کبریت واسه گرم شدن روشن میکرده.
پس میخاستی استیو جابز یا دوچه گابانا برن کانادا؟معلومه از فساد اقتصادی جوامع تاریک و مرطوب میرن کانادا.
اون جار زدن مذهب هم از اعتماد به نفس ناشی از پول میاد.

مزخرف ترین توصیفی بود که درباره ایرانیان نوکیسه تورونتو خواندم. البته در این شهر هموطنان جو زده مان همینطوری که جناب ونداد نوشته اند درباره همدیگر قضاوت میکنند. هرکی پول زیادی داشته باشد یا خدای نکرده رگه ای فقط رگه ای از مذهب نشان دهد به دید همین جوزده ها یا جاسوس جمهوری اسلامی ست یا دزدفراری جمهوری اسلامی.
چنین جوی ایرانیان را جمعی از هم گسیخته و فراری از هم کرده که خیلی کم از همدیگر حمایت میکنند. برعکس نوشته های این آقا بیشتر قشری که اشاره کردند مثل بیشتر ما ریش ندارند خانمهایشان هم از خانمهای ما برهنه تر اند. همین فرزند آقای خاوری تا دلتان بخواهد پارتی و کلاب میرفته و میرود.

سلام ونداد جان(منظورم جان واقعی است)تو چه شده که از سکس شاپ یدفه پریدی رو زن خاوریها؟نکنه خبری است و ما بی خبریم؟نوش جونت، تا کور شود هر انکه نتواند دید.
دوست گرامی یک سؤال سیاسی هم از شما دارم:ایا در انجا هم رژیم جمهوری اسلامی دارید‌ که رفقا و برادران و دوستان و هموطنان ایرانی ما قادر نیستند که کرکره خاوریها را پائین بکشند؟ایا انجا اگر تظاهرات کنید و اسایش و ارامش این حرامزاده ها را بگیرید،مسئولین شما را به هتلی نظیر هتل شمقدری(زندان اوین شاهنشاهی)میبرند و از شماها به روش ماسورهای ایرانی پذیرائی میکنند و یا اینکه ترونتو شهر بسیجیهاست و بزودی اعلام استقلال و خودمختاری خواهد شد؟
رفیق خوب من اگر واقعا مردی،جوابمو حتما بده که فکرای دیگه به سرم نزنه .مرسی
شکوه تاج سلطانی که بیم جان درو درجست....کلاهی دلکش است اما بترک سر نمی ارزد

با درود!

در تایید مطلب فوق باید اشاره کنم که یکی‌ از دوستان من در تورنتو مشاور املاک و مسکن می‌باشد. ایشان تعریف میکرد که فردی که در سالهای اوایل انقلاب از یک خانواده بسیار فقیر که پدرش دست فروش بوده و در شیراز بساط تسبیح و تیله داشته و خودش سالهای اوایل انقلاب گاری داشته و خربزه و طالبی میفروخت. کم کم به سپاه میرود و با کار میزدری و عدم فروشی پس از چند سال به سمت مسول زندان شیراز می‌رسد. چندین بر هم با تیم هیأت پزشکی‌ به حج واجب میرود و در جایی هم اشاره می‌کند که من تا بحال بیش از ۱۵۰ نفر را اعدام کرده ام! حالا فردی با این مشخصات آمده در تورنتو و منزلی ۷ میلیون دلاری خریده و گفته می‌خواهم آیندهٔ زن و بچه هام راحت باشه!!! از این مزدوران جمهوری اسلامی در تورنتو زیاد هستند که مثل زالو به جان جامعه ایرانی‌ کانادائی چسبیده اند! اون "ازغدی" هم که میگوید نیروهایی ما در ۵ قارهٔ عالم هستند! دلخوشی به همین مزدورانی دارد که از ایران صادر کرده!!!

مقاله ای بسیار جالب بود. مبارزه با پولشویی و سختگیری در ویزا و کمک به ماندن مردم در جهنم، سهم بی ستارگان است.

محمد عزیز، من به عنوان یک ساکن تورونتو شاهد قشر جدیدی از مهاجرت مردم بیش از حد متمول هستم که مذهبی هم هستند. ما مهاجران مذهبی زیادی از ملت های دیگر داریم ولی مسلمانان معتقد ایرانی و موج کمابیش گسترده جدید انها بعد از ناآرامی های بعد از انتخابات می تواند پرسش های را ایجاد کند. نمونه افشا شده خاوری نیز انگیزه بخش بود تا به سهم خودم اشاره ای به این تغییرات در شهرم داشته باشم. تغییراتی که بی شک در فضای اجتماعی و فرهنگی کامیونیتی ایرانی تورونتو تاثیر گذار خواهد بود. محمد جان مهربانی و احترام نه از شان شما می کاهد و نه بر بدی و ناپختگی من افزون... شاد و مهربان تر باشید

پیر خانقاه عزیز، به سهم خودم فکر می کنم این مقاله کمک کوچکی است برای روشن شدن موقعیت آقایان خاوری های مهاجر... شاید بشود از راه قانونی اعتراضاتی صورت بگیرد. تورونتو بالاخره توانسته نماینده پارلمان در استان داشته باشد شاید مردم اعتراض شان را به گوش او برسانند. امیدوارم. در ضمن با ما به از این باش...

خواننده عزیز، وصفی که کردی « انگار وقتی مینوشته ناخن میجویده و کبریت واسه گرم شدن روشن میکرده» به نوبه خود زیباست و حکایت از ذهن خلاق و انتقادی ات می کند ولی دلباز تر بودن به نفع همه است. اگر فرصت و حوصله داری لطف کن عیب هایم را مشخص تر بگو و من با تمام وجود، هم گوش می دهم هم می پذیرم. با اینهمه، چشم سعی می کنم دقیق تر بنویسم. مرسی

عزیزان خواننده، مطمئن هستم که مطالبی که می نویسم به هوایِ زدن تلنگر بسیار کوچکی است به عادت ها و شیوه های منطق مرسوم... هرگز هم از یادم نمی رود که خودم هم مبتلا به همان عادت ها هستم ... به همین دلیل گاهی همان خصلت ها از درون نوشته هایم بروز می کند. مرسی از بزرگواری دلپذیرتان...

الان ۹ ساله که خواهر و بستگان یکی‌ از بزرگترین غارتگران مردم ایران یعنی‌ شهرام جزأیری عرب با اموال دزدیده شده از مردم در تورنتو هستند و هر روز شاهد افزایش تعداد این دزدان جمهوری اسلامی هستیم،هموطنان عزیز ساکن تورنتو باید اقدامی سریع جهت مقابل با این امر از طریقه تحت فشار گذاشتن دولت کانادا انجام دهیم تا فقط به صرف رقمهای نجومی حسابهای این غارتگران اینجا را محل امنی‌ برایشان نسازد، همّت کنید.

داشته باشید دودوزه بازی آقایان حقوق بشری را. ما اینجا باید لال باشیم،دولت کانادا نمیتواند بپرسد که این پولها از کجا آمده است؟ همانطور که از پهلوی ها نپرسید. شاه به ثریا در ایتالیا قبل از کودتای 28 مرداد گقت "با پولی که داریم میتوانیم مزرعه ای در امریکا بخریم".
حکومتگران از هر صنف و سنخ بکباره بر سر خوان نفت نشستند و تا نوانستند خوردند و بردند و سوختند، تا فزدا نوبت که باشد. ما که همه جورش را دیده ایم.
ملتی گرسنه بر سر خوان نعمتی گسترده برای دیگران اعم ار مو بور و مو سباه.

دوستی‌ میگفت، الان در تورنتو و ونکوور کمتر ایرانی‌ جرات میکنه خونه میلیونی بخره، حتا بسیاری میخوان سریع بفروشن و برن تو کار سهام.

به چینی‌‌ها و عرب‌ها هم داره سرایت میکنه. چون با یک سرچ تو ملس میشه دراورد کی‌ چی‌ خریده،،حتا اگر به اسم شرکت هم باشه. بدتر اینکه دیگه سراغ مشاور ریل استیت ایرانی‌ یا چینی‌ نمیرن چون با بررسی معاملاتی که اون مشاور کرده، خیلی‌ راحت اسم شرکت خریدار درمیاد.

خدائی اصلا منظوری نداشتم. مطلبت هم هیچ عیبی و ایرادی ندارد و بدون اجازه ات انرا در صفحه فیس بوک خودم ولی با نام شما جهت خواندن به نمایش گذاشتم.بازهم خدا پدر و مادر ترا بیآمرزد که این مطالبو نوشتی.همانطور که میدانید من در بست مخلص همه انقلابیون چپ و راست و مسلمان و یهودی و مسحی و بوت واقعی هستم،اما از این نوکرای اجنبی که فقط خواب و خیال انقلاب و سوار شدن بر گرده مردم را میبینند‌ و مرتب فریاد لنگش کن را سر میدهند، ناراحتم.دوست نا دیده من، صمیمانه خدمتت عرض میکنم که اصلا نه نقصی در مقاله ات است و نه با کسی دشمنی کرده ای.مقاله ایست از یک انسان سیاسی فهمیده که در حمایت از منافع کل ایرانیان نوشته شده است.حتی به نفع همان بسیجی فرصت طلبی که در ترنتو زندگی میکند و منو شما از مفت خوری و مزدوری اش ناراحتیم.فقط تذکری کوچک به اشاره شما در مورد بسیجیها لازم است،چون فرقی بین بسیجی مسلمان غیر سیاسی و نا آگاه با مشتی اوباش هرزه و همه کاره و فرصت طلب نگذاشته ای و مطمعنا این اشتباهت را قبول کرده و دیگر هم تکرار نخواهید کرد.همانطور که به سربازان امریکائی و یهودی هم نگاهی متفاوت دارید.
توقع من از فرد باشعور و انساندوستی چون شما در کانادا این است که حتی همان بسیجیان را علیه این حرامزاده مسلمان نما در ترنتو فعال کرده و در جلوی منزل خاوری تحسن نمائید و حد اقل هر هفته یک روز با سنگ و اجر پاره شیشه ماشین ها و منزلش را خرد کنید و از مردم کانادا هم بخواهید که این سارق جانی را از کانادا بیرون کنند.ضمنا مگر همین سیاستمردان کانادائی نبودند که در حمایت از "جنبش سبز"خامنها واحمدینژادو نام ج.ا.ا. را لعنت مکردند و هندواته زیر بقل موسوی و کروبی و اشوبگران میگذاشتندو انان را تشویق به تظاهرات خصمانه میکردند؟خب چه شده است که سر دسته دزدان را پناه داده اند؟ونداد جان اگر نمیتوانید ابروی انقلابیون و سیاسیون ایرانی مقیم کانادا را بخرید،اعتراف کنید که مردم معترض در ایران از همه شمایان انقلابی تر و سیاسی ترند و فقط مردان مبارز وطن پرست ندارند؟ ضمنا من مطمعن هستم دوستان سیاسی فهمیده در انجا کم نیستند،لطفا از طریق تیوتر و فیسبوک از ایرانیان دعوت به تجمع و تظاهرات کنید و با این اقدام خود,دل هم میهنان تحت ستم و معترضمان در ایران را شاد نمائید.همه ما سیاسیون مدیون مردم هستیم و با چنین حرکتهای انقلابی خود،مطمعنا آنان را قلبا شاد خواهیم کرد.موفق باشید*خشکید و کویر لوت شد دنیامان ...امروز بدو بدتر از ان فردامان- زین تیره دلان دیو صفت مشتی شمر ...چون آخرت یزید شد دنیامان

ونداد جان منظورم از "اگر واقعا مردی"را بد متوجه شده ای.شما خود در بعضی انتقادها خوانده اید که تصور میشود جناب عالی خانم محترم هستی که با این نام خودت را معرفی کرده ای و من قصدم تلنگر زدن به شما بود و از عکسلعملت مشخصه که شما از جنس مؤنث نیستید وگرنه بهتون بر نمی خورد.به همسرت سلام مرا برسان. قربانتان یک همرزم ساده و صادق

ببخشید در بیت دوم شعر اشتباها «آخرت» را به جای واژه اصلی شاعر «عاقبت »نوشته ام.لطفا بجای اخرت بخوانید عاقبت

خوب بود ولی کمی شعار و احساس و کلی گویی داشت. معمولا قضاوت نمی کنید آقای زمانی

دوباره زدی به خال
[اینها را نمی‌گویم که خدای ناکرده توهینی به اعتقاد قلبی و صمیمی شما خوانندگان کنم یا جنس رفتا رچنین آدم‌هایی را به حساب مذهب آنها بگذارم. در شهر هزارچهره تورنتو از هر رقم شیاد مذهبی و غیر مذهبی یافت می‌شود که با توسل و سوء استفاده از عقاید بین‌المللی موجود در سیاره زمین، خیلی راحت و با چهره‌ای معتمد مردم را سرکیسه می‌کنند.]

با سلام. تو را بخدا یک کمی روی این (پیر خانقاه) زوم کنید!! این بنده خدا فکر میکند که اینجا هم ام القرا مسلمین است! که برویم در خانه کروبی و موسوی عربده بکشیم واجر و سنگ بندازیم و فحش ناموسی بدهیم !! وبعد بریم در سفارت حق حساب مطالبه کنیم !***** اینجا حساب کتاب دارد ! اگر به گربه همسایه کش بکنی یا سگ اورا پخ بکنی خشتک تورا بیرق میکنند ! البته همانطور که ارشاد کردید میتوانی خودت زحمت بکشید وطبق اموزشهائی که گرفتی چرخ ماشینش را پنچر بکنی یا اجری به باغچه اش پرت کنی ! البته که به او حقاتیت میدهی وخودت را رسوای عالم میکنی ! همانطور که در این سی سال کرده اید ! اسرائیل هیچ دوستی بهتر از شمانداشته !!.

سلام ونداد خان گل. دیروز جائی خواندم که میان خبرنگاران حاظر در جلوی خانه دزد معروف ایرانی در ترونتو با نگهبان و پسر خاوری دزد درگیری لفظی شده است.ایا درست است؟رفیق شفیق چرا اطلاع رسانی نمی کن****** شاید هم با ایمیل اخری که به شما دادم،مشغول تدارکات و انقلاب خیابانی هستی؟شاید هم از بسیجیهای ترونتو مأیوس شده ای و خلوت گزیده ای؟هموطن لطفا خبری از خود به ما یاران معتاد شده به تو برسان که نگرانیم و دلهره داریم که نکند خدای ناکرده طرفدار سر سخت انقلابیون سبز ایرانی( دولت کانادا )سبزهای انقلابی ایرانی را به جای خاوریهای حرامزاده و دزد به ایران فرستاده باشد؟آخه از این اشتباهات لپی گه گاه در برخی از کشورهای صادر کننده دمکراسی هم میشود که انان در مهد دمکراسی غربی مزاحم شهروندان درجه یک و سرمایدارشان نشوند و حقوق انسانی انان را زیر پا نگذارند.لطف ما ر درک کن،نگرانیم،خبرت خوش باد

با سلام. نخیر !***** او طبق دستور العمل فقط مامور مطالب (وندادزمانی است)! طبق تقسیم کار وشرح وظائف هر کدام از افسران جنگ نرم عهده دار مسئولیتی است. ولی بالاترین دستور انست که گرای اشتباه یا زاویه بدهند تا اقا در حصار امن بسلامت باشند! البته من همیشه به افسران جوان جنگ سایبری خوش امد میگویم ! چونکه بالاخره به یمن امکانات مجانی وبی دردسر سری به دنیای واقعیت میکشند وچیزی میفهمند ! وبعد خود از بزرگترین مدعیان خواهند شد. زمانه که بی خیال شده !!.

**** فقط بلدی مردم رنج کشیده و ایزله شده در ایران را به سنگ پراکنی و شیشه شکستن تشویق کنی و اونها رو به زدن و کشتن بسیجی و سپاهی تحریک کنید؟******د.نادر عزیز چطور است که اگر کسی در کانادا به سگی پخ کند خشتکش را در می اورند ولی دزدان را پناه میدهند و شما تبلیغ این نوع دمکراسی را برای ما میکنید؟چطور است که برای اعتراض به اقامت یک جانی و ناقض حقوق بشر در انجا کسی حق گفتن تو را ندارد، ولی دولتمردان کانادائی از اعتراض به همدستان این دزد در ایران حمایت میکنند و از اشوبگران و انقلابیون سبز سنگ پران و اتش افروز حمایت می کنند و اتش افروزی و خشونت انان را حق قانونی انان و اصلی از حقوق بشر میدانند؟******. ضمنا چرا این جانیان کشورهای مخصوصی چون امریکا،کانادا وانگلیس را برای زندگی برگزیده اند و جرعت ندارند که به المان و یا فرانسه بیایند؟چرا ندارند،چون انان هم شمایان راشناخته اند. اکنون وندادخان عزیز باید به ما دو نفر بفهماند که چرا از قوانین ایران که خشن تر است نباید ترسید،ولی از قوانین یک کشور غربی و دمکرات باید وحشت داشت؟چرا مردم بیچاره ایرانی و انقلابیون متشخص ما در ایران باید با دزدان بیت المال بجنگند و انقلاب قهر آمیز کنند ولی ایرانیان مدعی سیاسی بودن و انقلابی بودن، باید از ترس قوانین کانادا حتی به سگ نگهبان یک جنایت کار و دزد هم بی احترامی نکنند؟ خشکید و کویر لوط شد دریامان....امروز بد و بدتر از ان فردامان**زین تیره دلان دیو صفت مشتی شمر ....چون عاقبت یزید شد دنیامان. این دو بیت را یکی از شاعران انقلابی بزرگ ایرانی در وصف حکام ایرانی و همین خاوریهای دزد سروده است.گمان میکنم که جهانی کردنش لازم است. ونداد خان ما مردم تحت ستم ایران یک پاسخ از شما طلبکاریم و بفرمائید که چرا نمی شود در مهد دمکراسی (کانادا) علیه این جانیان،انقلابی عمل کرد؟اگر انقلابی کم دارید،امکانات خواب تهیه کرده و از ایرانیان انقلابی کشورهای دیگر دعوت به اعتراض نمائید.اینکه نمیتوانید به ایران بروید و در کنار دیگر هموطنان خود مبارزه نمائید،قابل درک است،ولی بی تحرکی و کم توجهی به حضور این جانی در کانادا، نه قابل بخشش و نه قابل توجیه است.به نظر من اگر اقدامات لازم جهت صلب آسایش و اخراج این دزد صورت گیرد،دزدان دیگر هم حساب کار خود را خواهند کرد.در غیر اینصورت هر هفته و هر ماه دزد و جانی دگری به جمع انقلابیون ایرانی کانادا و آمریکا و انگلیس اضافه خواهد شد.ضمنا من به عنوان یک معترضاجتماعی حاظرم اولی سنگ را به طرف منزل و ماشین خاور پرتاب کنم.مخارج رفت و برگشت و خوراکم را خودم میدهم.فقط یک سرپناه در نزدیکی منزل خاوری به من بدهید و مانع حمله ***** به من بشوید.جواب قانون کشور دمکرات کانادا را هم خودم میدهم.

بازم این نادر * اعلام مجودیت کرد و قلب سنگی من بسیجی و سپاهی و سایری و امام زمانی را به طپش انداخت.نادر* جان! وندادها از منو تو بهتر مامورین را میشناسند تو نگران او نباش.برای شیر فهم شدنت مثالی ساده میزنم:ماموری که نام و نام خانوادگی اش مشخص و ادرسش روی دفتر تلفن و اینترنت است،فقط دنبال نادره هاست.خوشبختانه ونداد جزو این نادران نیست *****

با سلام. شخصی خدمت شیخ رسید و گفت:فلانی در فلان مجلس ذکر خیر شما میگفت واز شما بسیار تعریف و تمجید میکرد. شیخ براشفت و گریه بسیار کرد! گفتند: شیخنا او تورا تمجید وثنا میگفت! پس اینهمه زاری وگریه سبب چیست؟!! شیخ گفت: نمیدانم چه خطا کرده ام که این نادان مرا اینهمه تمجبد کرده است !! (نقل به مضمون) !!.

***** بسیجیانی که با این اعتقاد، حفظ امنیت مملکت و دین و ناموسشان صادقانه در خدمت اخوندها هستد،شرف دارند به ان بسیجیانی که در خدمت استعمار و خاوریها و رفسنجانیها هستند.***** اگر بازهم گمان میکنی که من از تو و ونداد زمانی تمجید میکنم،هر دو بدانید که در اشتباه کاملید.ار کسی یک کار نیک را پسندیدن و تشویق کردن،در نظر سیاست بازان خام و ماموران،عجیب است و به خیال انان، آن فرد نیز باید حتما مامور باشد؛وگرنه چه دلیلی دارد که یک سیاسی و یا معترض اجتماعی ایرانی از نوکران و یا سیاسیکاران در خدمت اجنبی تعریف کند؟؟دوست و هم وطن گرامی هر انسانی خطا کار است و من و شما هم مستثنا نیستیم و ممکن است حتی همسر و یا پدر و فرزندمان هم جاسوس رژیم و یا سیا موساد باشد.اکنون شما و دوستان ایرانی سیاسیتان باید خود بفهمید که چگونه مخفی کاری نمائید که طرف مقابل سیاسی شما از اسرار مهمتان(حفظ و پزیرائی از خاوریها) با خبر نشود.من یک معترض اجتماعی دمکرات هستم و هر سال هم دو بار به ایران میروم و با پاسدار و مجاهد و کمونیست و سلطنت طلب و اخوند هم نسبت دارم ومه انان راهم به عنوان انسان خطا کار دوست دارم.چون خودم را هم دوست دارم.اما چون ذاتا فردی انقلابی هستم، به قول شاعر گرامی نصرت رحمانی :ما همیشه بر حاکمانیم و نه با حاکمان.مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت.

سلام ونداد خان.اینطور که بویش می آید توهم با ما نیستی!لذا تو هم از این پس باما به ازاین باش....*******د.من یک پاسدار و بسیجی غیر سیاسی صادق و وطن پرست را که به خاطر دفاع از دین،کشور،ناموس و شرف خود و هموطنان ایرانی اش در خدمت آخوند است و جان ر کف نهاده را( در همان حد فهم سیاسی اجتماعی اش ) پاس میداردم و انان را به بسیجیان و پاسداران فرصت طلب و مزدوران سیاسی ترجیح میدهم و انان را حمایت دمکراتیک و انسانی میکنم.ضمنا به یک معترض اجتماعی و یا یک سیاسی خط دار صادق و با ایمان به ایدآل هایش، با هر مرام و آئینی احترام دمکراتیک و انسانی میکنم و برای همه این هموطنانم هم یک نظام مردمسالار با رای آزاد مردم ایران را آرزومندم.به زیر پا فتد آن دلی که بحر ایران و ایرانی نلرزد.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما