خانه | جامعه | دگرباش

آشکارسازی و پذیرش خویشتن

شنبه, 1390-08-21 19:45
نسخه قابل چاپنسخه قابل چاپ
بهروز روستا

بهروز روستا -در برنامه‌ قبل گفتیم که بعضی از همجنسگرایان در گنجه احساس امنیت بیشتری می‌کنند. همه مدارس و محیط‌های کاری امن نیستند. اگر ترجیح داده‌اید که "در گنجه" بمانید، به خودتان بگویید که این موقتی است. گفتیم درست است که در گنجه بودن امن است، اما بهداشتی و سالم نیست. وقتی مخفی هستید خیلی از حقوق زندگی آزاد را از دست می‌دهید و متحمل استرس می‌شوید و اعتماد به نفس‌تان را از دست می‌دهید. اگر در حال حاضر باید در گنجه بمانید، به این فکر کنید که چه زمانی برای "آشکارسازی" مناسب و امن است. 

امروز از این حرف می‌زنیم که مخفی‌ماندن چه تاثیراتی بر زندگی ما دارد و چگونه می‌توانیم امنیت بیشتری در گنجه داشته باشیم.

 
تاثیرات گنجه بر فرد
 
وقتی مخفی هستید و اصطلاحاً توی گنجه هستید، از دوستان و اعضای خانواده‌تان جدا می‌افتید. از سوی دیگر مجبور می‌شوید که رفتارها و فعالیت‌ها و روابط‌‌تان را توضیح دهید و گاهی توجیه کنید. حتماً شده است که خودتان هم متوسل به داستان‌های خیالی از روابط دگرجنسگرایانه‌ای شوید که هرگز نداشته‌اید و آن‌ها را برای دوستان‌ یا همکاران‌تان تعریف کنید. یا فراتر از آن، با دوستان یا همکاران دگرجنسگرا‌تان هم‌زبان شوید و درباره اعضای بدن و نحوه پوشش جنس مخالف‌تان نظر بدهید.
 
دیده شده است که برخی از همجنسگرایان برای این‌که توجه و شک دیگران را از خود دور کنند شروع به انتقاد از افراد همجنسگرا می‌کنند (این به‌خصوص برای این دسته از همجنسگرایان دردآور هم هست). گاهی ما عکس‌ها و نامه‌ها و یادداشت‌ها و مجله‌هایی را که می‌تواند اشاره‌ای به گرایش جنسی‌مان داشته باشند، پنهان نگه می‌داریم. ما وقتی در گنجه هستیم نقش و جایگاه والدین‌مان را به "دوست" یا مثلاً پسرعمو و دخترخاله کاهش می‌دهیم. یعنی دیگر نمی‌توانیم آن صمیمیت و همدلی‌ای که ممکن است یک دگرجنسگرا با والدین‌اش داشته باشد را تجربه کنیم.
 
آشکارسازی عزت نفس را افزایش می‌دهد
 
ما برای این‌که در سلامت روانی و ذهنی و جسمی باشیم باید خودمان را بپذیریم. ما برای داشتن زندگی‌ای سالم و خلاق باید از شر هرگونه همجنسگراستیزی درونی‌شده رها شویم. این همجنسگراستیزی درونی‌شده همان ترسی است که از خودمان در خودمان داریم. این ترس‌ها می‌توانند نگذارند که ما توانایی‌ها و امکان‌های انسانی خودمان را شکوفا سازیم.
 
ما قبل از این‌که بتوانیم عاشق کسی شویم، باید عاشق خودمان باشیم؛ در غیر این صورت احتمالاً احساس‌های منفی‌ای که در درون ما در جنگ و ستیز هستند را به آن‌ها، یعنی کسانی که دوست‌شان داریم، تحمیل می‌کنیم. البته پذیرش خویشتن و رسیدن به عزت نفس هم‌چون مسافرتی درازمدت است. با این همه گاهی برخی از افراد قادرند از همان سنین نوجوانی مسائل مهم را تشخیص دهند و روی‌ آن فکر و کار کنند.
 
آشکارسازی یا برون‌آیی از گنجه، بخش مهمی برای رسیدن به عزت نفس و پذیریش خویشتن است. آشکارسازی روندی است که می‌تواند احساس‌ها و عواطف زیادی را برانگیزد. بسیار نیز اتفاق می‌افتد که به تنهایی نتوان با این احساس‌ها و عواطف کنار آمد و مدیریت‌شان کرد. مثلاً پایین‌بودن اعتماد به نفس یا ترس از طردشدن و محروم‌شدن، احساس‌هایی هستند که فرد شاید قادر نباشد به‌تنهایی از پس‌شان بربیاید و با آن‌ها کنار بیاید. خوب است که شبکه‌ای از دوستان و اعضای خانواده و مشاوران معتمدی داشته باشید تا در این مواقع دشوار از شما حمایت کنند.
 
چرا و چطور آشکارسازی کنیم؟

ممکن است وقتی گرایش جنسی خود را پذیرفتید، آسایش و شادابی بزرگی به‌تان دست بدهد، و اعتمادبه‌نفس‌تان افزایش یابد و فهم بهتری از کیستی خودتان داشته باشید، اما با این‌همه بازهم ما با مسائلی روبه‌رو می‌شویم که خیلی از دگرجنسگرایان هرگز تجربه‌اش نمی‌کنند.
 
دلایلی که ما برای آشکارسازی داریم زیادند: می‌خواهیم همه بدانند که چه کسی هستیم، از وضعیت مخفی‌بودن بیرون بیاییم و زندگی‌مان را با دیگرانی که برای‌مان خیلی مهم هستند قسمت کنیم. ما برای این‌که کسی را اذیت کنیم یا آسیبی به کسی بزنیم آشکارسازی نمی‌کنیم، حتی اگر آشکارسازی ما و مطرح‌شدن همجنسگرایی ما موجب خشم دیگران شود.
 
ما قبل از این‌که برای دیگران آشکارسازی کنیم، باید خودمان و هستی خودمان را آزادانه بپذیریم و به خودمان ارج بنهیم. ما باید برای خودمان هم "آشکارسازی" کنیم. گرچه آشکارسازی نسبت به افراد مختلف، شکل‌های مختلفی می‌گیرد اما غالباً این پنج مرحله را دارد:
 
الف: آگاهی و شناخت خود
 
۱. سئوال‌های زیادی وجود فرد را دربرمی‌گیرند.
۲. دنبال اطلاعات می‌گردد تا بتواند به سئوال‌ها جواب دهد
 
 

ب: گرایش جنسی خود را با دیگران مطرح می‌کند
 
۱. اولین کسی که ممکن است فرد به وی آشکارسازی کند دوست خیلی صمیمی‌اش است.
۲. اگر در دوران نوجوانی باشد، بعد از این‌که به دوست صمیمی‌اش گفت، گرایش جنسی خود را با یک بزرگسال (معمولاً والدین) مطرح می‌کند.
۳. اگر فرد در این مرحله تجربه منفی‌ای داشته باشد، بازمی‌گردد به مرحله اول و دوباره از خودش می‌پرسد و سعی می‌کند جواب سئوال‌ها را پیدا کند.
۴. بعضی از ما چنان حس آسودگی و شادابی می‌کنیم که می‌خواهیم به همه دنیا آشکارسازی کنیم، اما بعضی دیگر از ما می‌خواهیم که این مسئله را هم‌چنان محرمانه نگه داریم.
۵. بعضی از ما شروع می‌کنیم تا نگاه انتقادی به کلیشه‌هایی که درباره همجنسگرایان وجود دارد بیندازیم و تصمیم می‌گیریم که چه نسبتی با این کلیشه‌ها داشته باشیم. یعنی فکر می‌کنیم به این که کلیشه‌های یادشده چه محدودیت‌ها و جنبه‌های منفی‌ای دارد.
 
ج: فرد با مردان و زنان همجنسگرای دیگر آشنا می‌شود
 
۱. فرد شروع می‌کند تا کسانی را پیدا کند که شبیه او باشند.
۲. سعی می‌کند با گروه‌های همجنسگرایی که در شهر او ساکنند ارتباط برقرار کند.
د: فرد می‌خواهد با دیگر افراد همجنسگرا روابطی سالم برقرار کند
ه: و عزت نفس خود را افزایش می‌دهد و کاملا خود را می‌پذیرد
۱. وی نسبت به خودش گشوده است، یعنی خود را پذیرفته و در خودش چیز بدی نمی‌بیند که بخواهد از آن دفاع کند.
۲. می‌خواهد دیگران را کمک کند.
 
ممکن است وقتی گرایش جنسی خود را پذیرفتید، آسایش و شادابی بزرگی به‌تان دست بدهد، و اعتمادبه‌نفس‌تان افزایش یابد و فهم بهتری از کیستی خودتان داشته باشید، اما با این‌همه بازهم ما با مسائلی روبه‌رو می‌شویم که خیلی از دگرجنسگرایان هرگز تجربه‌اش نمی‌کنند.
 
جامعه، مشکلات و چالش‌های زیادی را بر سر راه ما قرار می‌دهد. جامعه با ایجاد تبعیض و پیشداوری و نگرش‌های منفی سعی می‌کند جلوی زندگی شاد و خلاق ما را بگیرد. این موانع ممکن است زندگی ما را دشوار کنند و برای همین است که گروه‌های مختلف اجتماعی به دفاع از همجنسگرایان و دگرباشان جنسی برمی‌خیزند و دست در دست یکدیگر می‌خواهند جامعه را برای زیستن گروه‌های ستمدیده و محروم‌مانده، سالم و آماده سازند.
 
هفته بعد به اولین قدم روند آشکارسازی خواهیم پرداخت و خواهیم گفت چطور می‌توانیم برای نزدیکان خود آشکارسازی کنیم. 
Share this
Share/Save/Bookmark

آنچه مسلم است اینکه سیستم سیاسی و حکومتی جوامع سرمایه داری اقتضا می کندکه شما هویت جنسی مشخص و فیکسی داشته و آن را رسماً هم اعلام کنید. حالا چرا جامعه بورژوایی اینقدر علاقه به آشکار کردن و فیکس کردن هویت های شهروندان دارد چیزی است که باید درباره اش آقای روستا بیشتر مطالعه کنند.

آسمون رو به ریسمون بافتن و نتایج عجیب غریب گرفتن کار کسانی شده که به صفحه دگرباش زمانه سر می زنندسیستم حکومتی و سرمایه داری و بورژوازی و ... چه ربطه به سویه جنسی داره نمی دونم. بحث آشکارسازی بحث مهمی در میان همجنسگرایان که اگر به موقع و پیش آدم مطمئن انجام بشه بسیار هم خوبه و تاثیر زیادی در امنیت روانی فرد همجنسگرا می تونه داشته باشه منتها حتمن قبلش باید زمینه فکری فرد مورد نظرتون رو بسنجین و بحثهای مربوط به همجنسگرایی رو به نحوی به راه انداخته باشید و آرام آرام فضا رو برای بیرون آمدن از پستو آماده کنید

در پاسخ به آقا یا خانم میم باید بگویم که دقیقن بر عکس است و آن کسی که باید مطالعه ی خود را بیشتر کند شمایید. کاملن بر خلاف نظر شما این جوامع و سیستم های سرمایه داری بوده و هستند که سر سازگاری با دگرباشان را ندارند. من نمی دانم شما این اطلاعات گهربار خود را از کجا آورده اید، به گمانم که کیهان زیاد می خوانید، اینطور نیست؟

من مدتی هست که به این بخش از رادیو زمانه هم سر می زنم، و نکته ی جالبی هم متوجه شدم که برخی کاربران، بنظر میرسه از روی عمد و قصد قبلی، نظرات خلاف واقع و حرفه ایی می دهند. من 19 سالم هست و اکثریت دوستانم با توجه به سن کمشون این موضوع همجنسگرایی براشون پذیرفته شده و یا در موردش مطالعه و اخبار خوبی دارند، حتی برادر دوست نزدیکم این موضوع رو به خانواده اش که تقریباً مذهبی هستند گفته و اون ها هم خیلی خوب با این موضوع کنار اومدند. نمی دونم چرا بعضی اینجا مثل این مقامات مملکتی ایران صحبت می کنند و نمی تونند درک کنند که گرایش جنسی عادی ترین چیزی هست که یک فرد حداقل می تونه اون رو انتخاب کنه و مثل ما حق داره از حقوق برابر برخوردار باشه. البته نظرات بعضی از دوستان هم بسیار زیبا و آموزنده است.

داستان فقط بر سر همجنسباز بودن یا نبودن نیست. موضوع در مورد هر نوع هویتی است. جامعه بورژوا از ابتدا بر این اساس شکل گرفته که مردم هویتهای ثابت داشته و آن هویتها را برای حکومت افشا کنند. هویت ملی، قومی، نژادی، زبانی، جنسی و ...نکته این است که شما باید هویت خودتان را آشکار کنید. نظام بورژوایی مخفی بودن یا سیال بودن هویت ها را تحمل نمی کند. اعمال هژمونی و اعمال قدرت روی سوژه های ثابت و آشکار بسیار آسان تر است. تمام ابزار های مدرن پاییدن و مراقبت مانند panopticon برای همین هستند. در جهان معاصر قدرت از طریق تشویق شما به زندگی در درون دیوارهای شیشه ای اعمال می شود.
میشکل فوکو که خود همجنسباز بوده در کتاب تاریخ جنسیت به خوبی این گرایش حکومتهای مدرن را توضیح می دهد.
نویسنده و برخی از خوانندگان این صفحه هنوز فکر می کنند بحث بر سر پذیرفتن یا نپذیرفتن است. بحث بر سر موضوع دیگری به نام biopower است. یعنی اعمال حاکمیت بر بدن مردم از طریق هدایت زندگی. در این نوع از حکومت، حاکم به خاطر همجنسباز بودن البته شما را به چهارمیخ نمی کشد اما برایش مهم است که شما علناً هویت ثابتی به نام همجنسباز بودن را به عنوان یک برچسب دائمی برای خود انتخاب کرده و رسماً و علناً اعلام کنید. البته کلی فواید اخلاقی و روانی هم برای آن تشریح خواهد کرد که نمونه های خامدستانه آن را در مقاله فوق ملاحظه می کنید. او توقع دارد که همه دارندگان این برچسب عملکردهای شبیه هم و همگن داشته باشند تا بتوان آنها را پیشبینی و کنترل کرد.
اصلاً بحث به هیچ عنوان درباره تحمل و مدارا این چیزها نیست. شما باید تفاوت مفهوم حکومت اداری مدرن با حکومت قهری سنتی در تفکر فوکو و متفکران معاصر تر را بدانید. منظور از مطالعه این بود. بدون قصد توهین.

آشکارسازی خیلی سخته بخصوص مرحلهء دومش...!

شما که خیلی دلتان به حال همجنسگراها میسوزد چرا در عین حال پدیده ی بچه بازی که در ایران بسیار شایع است را مورد نقد قرار نمیدهید؟ آیا شرم آور نیست که این در این جامعه این همه جک بچه بازی وجود دارد که اگر به مردم مغرب زمین که همجنسگرایی را قانونی کرده اند هم بگویید اصلا برایشان مفهوم ندارد؟ آیا اینکه ایرانیها برای هم جک بچه بازی میگویند و هارهار خنده سرمیدهند نمیتوان نتیجه گرفت که ذهن ایرانی اصولا فاسد و هرزه است. بهتر است به هرچیزی سرجای خودش توجه کنید. مشکل ما این نیست که همجنس گراها حقوقشان رعایت نمشود بلکه مشکل بزرگتر این است که بجه بازی در این ممکلت بسیار شایع است و کسی حتا حاضر نیست از آن سخن بگوید و آن را نقد کند. عدم آزادی همجنسگراها شرم آورتر از شیوع بچه بازی در این مملکت نیست.

جناب میم استفاده مصرانه شما در استفاده از واژه "همجنسباز" به جای"همجنسگرا" نشان از عناد شما با همجنسگرایان دارد احتمالن شما همان فردی هستید که چند وقت پیش همجنشگرایی را در ردیف "نکروفیلی" قرار داده بودید. آسمان و ریسمان ببافید و عناد بورزید

دقیقا برعکس آنچه که " میم " میگوید، در اروپا نسلهای گذشته هستند که در باره سیال بودن و کشف تمایل جنسی مقاومت میکنند. از جمله مادر و پدر بزرگان. در فرمول استخدامی هیچ مرکز صنعتی، تجاری و یا دولتی پرسشی در این رابطه وجود ندارد. در محل کار هم اعتمادسازی و معتمدیابی زیاد سخت نیست. خود من شاهد حمایت دگرجنسگراها، از همجنسگراها در مقابل کهنه اندیشان در محل های متفاوت کاری بوده ام. اطلاعات " میم " احنمالا از درون خانه های شیشه ای رفع و رجوع میشوند.

یک «میم» واقعی

بله همجنسبازی با نکروفیلیا از دیدگاه نظری هیچ فرقی ندارند. هر دو تمایل جنسی هستند، هر دو طبیعی هستند و .... هر استدلالی برای همجنسبازی آورده شود عیناً در مورد نکروفیلیا هم صادق است.
ده سال بعد رادیو زمانه احتمالاً صفحه حمایت از نکروفیل ها راه خواهد انداخت و یک نفر مثل آقای روستا هم مقاله خواهد نوشت که چگونه نکروفیلیای خود را علنی کنیم و البته یک اسم جدید تر مثل «عشق اسمانی» هم رویش خواهند گذاشت که هرکس گفت نکروفیلیا، در دم خفه اش کنند که تو ضد عشق آسمانی هستی.
تازه کلی هم تبلیغ خواهند کرد که مردم بروند و جسدشان بعد از مرگ را به نکروفیل ها (بخشید! عاشقان آسمانی) هدیه کنند. مثل اهدای عضو.

ارسال کردن دیدگاه جدید

محتویات این فیلد به صورت شخصی نگهداری می شود و در محلی از سایت نمایش داده نمی شود.

نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.

لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.

کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و
منتشر نخواهد شد.

 

لینک به ادیتور زمانه:         

برای عبور از سد فیلترینگ

پرونده ۱۳۹۱ / چشم‌انداز ۱۳۹۲

مشخصات تازه دریافت برنامه های رادیو زمانه  از ماهواره:

ماهواره  :Eutelsat

هفت درجه شرقی

پولاریزاسیون افقی 

سیمبول ریت ۲۲

فرکانس ۱۰۷۲۱مگاهرتز

همیاران ما