مادر اخترشناسی نوین ایران، درگذشت
احسان سنایی ـ دکتر «آلینوش طریان»، نخستین استاد زن ایران (صاحبکرسی تدریس فیزیک دانشگاه تهران) و بنیانگذار تنها رصدخانهٔ خورشیدی کشور، روز گذشته؛ چهاردهم اسفندماه، در سن نود سالگی در آسایشگاه سالمندان «توحید» تهران دار فانی را وداع گفت. عمر باعزت بانو طریان؛ سرشار از عشق به کشور و خدمت به تعالی سطح علمی ِ نسل نوین دانشجویان ایرانی بود.
یکشنبهٔ پیش، یاد بازماندهای دیگر از نسل بنیانگذاران عصر طلایی ِ فیزیک خورشیدیِ ایران، به تاریخ افتخاراتِ رفتهٔ کشورمان پیوست. بانو طریان، در سال ۱۳۳۵ شمسی و پس از اخذ درجهٔ دکتری فیزیک اتمسفری از دانشگاه سوربن فرانسه و رد کرسی ِ تدریس در این دانشگاه؛ رهسپار ایران گردید و به سمت دانشیاریِ فیزیک در رشتهٔ ترمودینامیک؛ به گروه فیزیک دانشگاه تهران پیوست. سه سال بعد و در ۱۳۳۸، با دریافت بورس مطالعاتی درِ رصدخانهٔ فیزیکِ خورشیدی که توسط دولت فدرال آلمان غربی به دانشگاه تهران اختصاص یافته بود؛ بهمدت چهار ماه عازم آلمان گردید و پس از بازگشت، اقدام به تأسیس نخستین رصدخانهٔ فیزیک خورشیدیِ ایران نمود؛ رصدخانهای که بهگفتهٔ دکتر «ایرج ملکپور»؛ استاد کنونی اخترفیزیک مؤسسهٔ ژئوفیزیک دانشگاه تهران که سالها مدیریتاش را نیز عهدهدار بوده، «یکی از پیشرفتهترین تلسکوپهای خورشیدی جهان و تا سالها بهعنوان یکی از فعالترین پایگاههای تحقیقاتی دنیا در این زمینه شناخته میشد».
دکتر طریان، به تاریخ ۲۹ آبانماه ۱۳۴۵، رسماً به تصدی کرسی استادی ارتقا یافته و لقب نخستین استاد زن ایران را بهخود اختصاص داد. او پس از ۳۰سال تدریس و تربیت نسلی از دانشجویانِ پیشرو، سرانجام در سال ۱۳۵۸ از دانشگاه تهران تقاضای بازنشستگی کرد و پس از چندی، خانهاش را وقف گسترش دانش نمود و خود، به سرای سالمندان رفت. وی اخیراً کتابخانهی شخصیاش را نیز که مشتمل بر ۱۱۱۷ جلد کتاب، ۱۶۲ مقاله و ۹۰۲ مجلد نشریه به زبانهای فارسی، ارمنی و فرانسوی میباشد، به سازمان اسناد و کتابخانهٔ ملی ایران اهدا نموده بود.
آلینوش طریان، در هجدهم آبانماه ۱۲۹۹، در خانوادهای ارمنی در تهران دیده به جهان گشود و تحصیلات پایه و متوسطهٔ خود را بهترتیب در مدرسهٔ ارامنهٔ تهران و آموزشگاه «انوشیروان دادگر» زرتشتیان گذراند. درجهٔ کارشناسی فیزیک را در سال ۱۳۲۶ از دانشکدهٔ علوم دانشگاه تهران اخذ کرد و در مهرماه همان سال، به سِمت کارمند آزمایشگاه فیزیک دانشکدهٔ علوم منصوب گردید و پس از طی یکسال، به مقام متصدی عملیات آزمایشگاهی این دانشکده ارتقا یافت. وی پس از مواجهه با پاسخ منفی پروفسور حسابی (رئیس وقت دانشکدهٔ علوم) جهت تخصیص بورس تحصیلی بهدلیل «زن بودن»؛ با هزینهٔ شخصی خود به بخش فیزیک اتمسفری دانشگاه سوربن رفت و دانشنامهٔ دکتریاش را به سال ۱۳۳۵ اخذ نمود. او در پاسخ به سؤالی پیرامون علت عدم اقامت دائمیاش در فرانسه با وجود پیشنهاد تصدی کرسی تدریس فیزیک دانشگاه سوربن، گفته بود: «به من میگفتند تو دیوانهای! اینجا میخواهند تو را استخدام کنند؛ چرا نمیمانی؟ پاسخ دادم من میهنپرستم؛ من میخواهم بروم به کشورم، به بچههای کشورم خدمت کنم. من ایران را دوست داشتم».
او پس از بازگشت و با تکیه بر همت وافرش اقدام به تأسیس رصدخانهٔ خورشیدی مرکز ژئوفیزیک دانشگاه تهران نمود که با قدمت بیش از پنجاهسالهاش، روزگاری دادههای خام مرکز بینالمللی تعیین شاخصهای فعالیتهای خورشیدی در شهر زوریخ سوییس را تأمین مینمود؛ اما در سال ۱۳۸۳ و به دنبال احداث اتوبان رسالت؛ از تملک دانشگاه تهران خارج گردید و در معرض نابودی کامل قرار گرفت؛ تابدانجاکه امروزه جز ویرانهای از آن باقی نیست. این همان رصدخانهای بود که بانو طریان دربارهاش گفته بود: «گفتم باید یک تلسکوپ تهیه کنید. مشخصاتاش را به آنها دادم؛ گفتم بخرید، بگذارید آنجایی که رصدخانه خواهد بود؛ تا بچهها بتوانند دستکم آسمان را ببینند». این تلسکوپ که در سال ۱۳۳۸ شمسی، از کارخانهٔ کارل زایس آلمان خریداری گردید و به رصدخانهٔ مزبور منتقل شد، در سال ۱۳۸۲ و در کمال بیتوجهی مسئولین وقت شهرداری تهران؛ تخریب، و بخشهایی از آن به سرقت رفت.
بانو طریان که در طول ۹ دهه عمر پربارش هرگز طعم شیرین مادر شدن را به عشق مادری کردن اخترشناسی ِ ایران نچشید، تمامی ِ کوشندگان ایرانزمین را فرزندان خودش میدانست و سرانجام در غربت دهها سالهٔ فقدان توجه فرزندان فراموشکارش، در خانهٔ سالمندان توحید، درگذشت.
مطالب مرتبط:
آلینوش طریان؛ نخستین بانوی استاد فیزیک ایران
وداع جامعه نجوم با نخستين رصدخانه خورشيدي كشور
نخستين رصد خانه خورشيدي ايران آسفالت شد
بسی تاسف که چنین زن نمونه ای توی آسایشگاه سالمندان از دنیا بره
روحش شاد و راهش پر رهرو
.نمي دانم به جز من چند نفر دیگر از ایرانيان از وجود این انسان نیکو کار بی خبر بودند.انساني که زندگي اش را وقف همنوعان خود کرده بود.متاسفم .متاسف برای نشناختن انسانهايی که در 1400 سال پيش زندگی نمی کردند.
ارسال کردن دیدگاه جدید